فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۸۱ تا ۴٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
بررسی مشارکت اجتماعی – اقتصادی شاغلان اداری ماندگار در روستاهای شهرستان هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاغلان اداری ماندگار در روستاها بخشی از نظام های جمعی شناسایی متقابل هستند که هویت جمعی قدیم و جدید را با عناصر مهم فرهنگی و نمادین بیان می کنند. آنها واسطه هایی هستند که نیازها و خواست های روستاییان را به محیط عمومی می آورند و زمینه های لازم را برای بیان مشکلات آنان فراهم می کنند. پژوهش حاضر با این دیدگاه به بررسی و تحلیل مشارکت اجتماعی – اقتصادی شاغلان اداری ماندگار و غیرماندگار در روستاهای شهرستان هامون با روش توصیفی- تحلیلی می پردازد. جامعة نمونة تحقیق شامل 126 نفر شاغل اداری ماندگار و 106 نفر شاغل اداری غیرماندگار از بخش تیمورآباد (انتخاب بخش به صورت تصافی ساده) به صورت تمام شماری انتخاب شد و جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه صورت گرفت. برای آزمون فرضیات از آزمون مان - ویتنی و فریدمن استفاده شد. یافته ها حاکی از تأیید فرضیات تحقیق اند و نشان می دهند که ماندگاری شاغلان اداری در مشارکت اجتماعی و اقتصادی آنها در روستاها مؤثر است. ازاین رو چند مورد پیشنهاد می شود: 1. در استخدام شاغلان اداری روستاها، تحصیل کرده های هر روستا در اولویت قرار گیرند؛ 2. برای کارآفرینی شاغلان اداری ماندگار در روستاها، تسهیلات و پشتیبانی های مالی و نهادی لازم انجام شود؛ و 3. در بررسی و شناخت نیازهای روستاها به منظور برنامه ریزی برای توسعة روستاها از ظرفیت های علمی و تجربی شاغلان اداری ماندگار در روستاها استفاده شود.
رهیافتی به شکل پایدار شهری
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تأثیر شبکه های مجازی اجتماعی بر بهبود عملکرد تولید کشاورزان (مطالعه موردی: بخش زبرخان شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش علم و صنعتی شدن زندگی، مردم به شیوه های جدید ارتباطات و تعامل رو آورده اند. شبکه های مجازی نیز به دلیل داشتن فضای تعاملی و محاوره ای، مجال شکل گیری اجتماعات جدید را به وجود آورده است. در این میان با سوق یافتن نوع کشاورزی، از سنتی به مکانیزه جهت آشنایی و خو گرفتن کشاورزان با شیوه های جدید کشت، لزوم ارتباط و تعاملات به شدت احساس می گردد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مطالعه تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بربهبود عملکرد تولیدی کشاورزان (میزان تغییر در تولیدات کشاورزی، میزان تغییر در شیوه های جدید کشت، میزان تغییر در شیوه های جدید آبیاری، میزان درآمد، میزان پس انداز و ...) روستاهای بخش زبرخان شهرستان نیشابور می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسی های میدانی و تکمیل پرسش نامه بوده است که پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 87 درصد برآورد گردید. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهایی روستایی بخش زبرخان شهرستان نیشابور می باشد که جمعیت کل خانوارها برابر با 10427 خانوار که در 68 روستای بخش زبرخان توزیع گردیده می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 370 سرپرست خانوار، مشخص شد که به صورت نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب گردید. داده ها با استفاده از نرم-افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان می دهد که، با توجه به آزمونt تک نمونه ای با سطح معناداری 0.000 و مقدار 53.127 t = مشخص گردید که هرچه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در زمینه کشاورزی از جمله: شیوه های جدید کشت، پایگاه های اطلاعاتی کشاورزی، تعامل و گفتگو با کشاورزان نمونه که در مناطق مختلف سکونت دارند و ... بیشتر گردد به همان اندازه سبب توسعه کشاورزی می گردد. همچنین نتایج آزمون ویلکاکسون نیز گویای آن است که، 227 نفر (35/61درصد)، از پاسخ دهندگان اعلام نمودند که استفاده از شبکه های مجازی به علت دسترسی آسان به متخصصین جهت تعامل و گفتگو جهت حل تخصصی مشکل، آشنایی با بذرهای جدید، شیوه جدید و صحیح آبیاری، دسترسی به جدیدترین دستاوردها و نتایج کشاورزی و ... بر بهبود عملکرد آن ها موثر بوده است.
بررسی نوع و میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی روستایی: مطالعه موردی روستای سنگستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نوع و میزان مشارکت مردم در طرح هادی روستایی در شهرستان همدان، به شیوه تحقیقات پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تحقیق را مردان روستای سنگستان تشکیل می دادند که از آن میان، با استفاده از رابطه کوکران، 150 نفر به عنوان حجم نمونه و به شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شدند. علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و مشاهدات منظم، پرسشنامه مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات بود. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای سطح سواد، منبع درآمد خانوار، تمایل به ماندگاری در روستا، و انگیزه مشارکت در طرح هادی روستایی با سطح و میزان مشارکت رابطه معنی دار دارند . همچنین، بر پایه نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، متغیرهای انگیزه مشارکت در طرح هادی، منبع درآمد خانوار و تمایل به ماندگاری در روستا تأثیر معنی دار بر میزان مشارکت آنها در مراحل مختلف طرح هادی روستایی داشتند؛ و در مجموع، 9/86 درصد از تغییرات میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی روستایی را پیش بینی کردند. در ارتباط با سطح مشارکت در طرح، مشارکت مردم بیشتر از نوع مشورتی و اطلاع دهی و انگیزه و مشوق های مادی بود؛ و به طور کلی، سطح مشارکت روستاییان در حد متوسط ارزیابی شد.
تبیین رابطه فاصله جغرافیایی و توسعه نیافتگی؛ مورد: استانها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین واحدهای ناشی از تقسیمات کشوری و توسعه آنها رابطه وجود دارد. بدین معنی که با فاصله گرفتن از واحدهای کانونی به سمت حواشی از شدت توسعه کاسته می شود. به عبارت دیگر بین فاصله و توسعه نیافتگی رابطه وجود دارد.
پژوهش حاضر 11 استان ایران را مورد بررسی قرار گرفته است که از بین 11 استان مزبور 9 استان دارای اشکال نامتقارن و 2 استان با گستردگی بسیار و شهرستانهای دور از مرکز واقع شده اند. نتیجه پژوهش در محیط GIS نشان می دهد که علیرغم تعارضاتی، بطور کلی در استان های مورد مطالعه با فاصله گرفتن از شهرستان مرکزی، از درجه توسعه واحدهای تقسیماتی کاسته شده و بر درجه توسعه نیافتگی آنها افزوده می گردد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. سطح تحلیل این پژوهش نیز شهرستانهای هر استان می باشد و منابع مورد استفاده از نوع کتابخانه ای و اسنادی بوده و داده های آماری پژوهش نیز از مرکز آمار ایران و دیگر مراکز رسمی مربوطه اخذ گردیده است.
سنجش و رتبه بندی محلات شهری در نماگر های شهر پیاده مدار (مطالعة موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی شتابان در ایران و افزایش استفاده از خودروی شخصی، عرصة عمومی شهر را برای حضور پیادگان، محدود و دشوار کرده است. با بروز مشکلات ناشی از تسلط خودرو،، ایجاد «شهرهای پیاده مدار»، از سوی مدیران و برنامه ریزان شهری مورد توجه جدی قرار گرفته است. با توجه به اینکه، هرگونه برنامه ریزی، مستلزم مسئله یابی و سنجش وضعیت است، لذا، ضروری است تا از معیارها، نماگرها، روش ها و ابزارهای علمی مناسب، استفاده شود. هدف اصلی این پژوهش، سنجش وضعیت موجود و رتبه بندی محلات شهر اردبیل از نظر ویژگی های شهر پیاده مدار است. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های خام، از فرم محقق ساخته استفاده شده است. از 64 نماگر در قالب 5 معیار اصلی، برای سنجش، رتبه بندی و تحلیل محلات 44 گانة شهر ااستفاده شده است. با استفاده از روش کوکران 395 نمونه به عنوان حجم نمونه انتخاب شد ه و برای اطمینان از 400 نمونه در سطح محلات فرم داده ها، تکمیل شده است. نتیجة آزمون پایایی، به روش آلفای کرونباخ، 0.88 به دست آمده است که پایایی ابزار پژوهش را تأیید می کند. از روش ضریب پراکندگی (CV) و مدل ویکور (VIKOR) در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای تجزیه وتحلیل و رتبه بندی محلات استفاده شده است. نتایج روش ضریب پراکندگی نشان می دهند که مقدار این ضریب در بیش از 87 درصد نماگرها، بیشتر از 100 است. از این نظر، توزیع نماگر های پیاده مداری در سطح محلات شهر، ناهمگن است. نتایج روش رتبه بندی ویکورنشان می دهند که؛ تنها حدود 25 درصد از محلات شهر اردبیل، واجد ویژگی های «شهر پیاده مدار» هستند. به عبارت روشن، این نتیجه به دست می آید که 75 درصد از محلات شهر، فاقد ویژگی های شهر پیاده مدار هستند. برای خلق شهر پیاده مدار، آموزش دادن پیاده مداری، بهسازی خیابان های شهری، رفع کردن موانع پیاده روی و برقرار کردن ارتباط بین شهرسازی و پیاده مداری، ضروری است.
مدل سازی رشد شهری به وسیله خودکاره سلولی برداری قطعه مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی رشد شهری، در یک مسیر پایدار و بهینه، همواره از چالش های موجود در عرصه های مدیریت و برنامه ریزی شهری می باشد. هدف از این تحقیق شبیه سازی رشد شهری به وسیله خودکاره سلولی برداری و نمایش چگونگی رشد و توسعه شهر در یک ساختار قطعه مبنا، با تفکیک پذیری مکانی بالا، می باشد. در این مدل ساختار همسایگی به صورت یک بافر خارجی از لبه های پارسل و بر اساس یک تابع وزن دار از مولفه های فاصله، مساحت و کاربری قطعات کاداستری تعریف شده است. مدل ارائه شده با استفاده از داده های مکانی منطقه 22 شهرداری تهران پیاده سازی و تحلیل شده است. نتایج ارائه شده بیانگر توانایی مدل در ارزیابی اثرات متقابل کاربری های مختلف شهری در اندازه های مختلف و فاصله های گوناگون از یکدیگر بوده و همچنین نشان دهنده رشد شهر در یک تناسب قابل قبول چیدمان کاربری های مختلف شهری می باشد. از آنجایی که در این مدل، امکان تخصیص کاربری های مختلف شهری فراهم شده، می توان از آن در زمینه تصمیم گیری های مکانی و برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بهره جست.
جزیره کیش
سنجش میزانِ تحقق آرایش فضایی چندمرکزی درمناطق کلان شهری (مطالعه ی موردی:منطقه ی کلان شهری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه چندمرکزی به عنوان یکی از راهبردهای اصلی برنامه ریزی فضایی در تمامی مقیاس ها مدنظر است، علی رغم گذشت بیش از سه دهه از طرح مقوله ی چندمرکزی، مفهوم، مقیاس و ابعاد آن به درستی تبیین نگردیده است. ابهامات و برداشت های مختلف از مفهوم چندمرکزی، اتخاذ این رویکرد را به عنوان چشم انداز مطلوب فضایی آینده شهرها دشوارتر می نماید. هدف محوری پژوهش حاضرتدقیق مفهوم چندمرکزی و ارائه ی مدلی جامع برای سنجش میزان چندمرکزیت برمبنای مفهوم شبکه است. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق ترکیبی است، جامعه آماری مشتمل بر شهرستان های استان تهران است و باتوجه به هدف پژوهش،اطلاعات کل شهرستان های استان تهران در نمونه لحاظ گردیده است لذا حجمِ نمونه کل جامعه ی آماری را پوشش می دهد. اطلاعات مورد نیاز با بهره گیری از کتب، مقالات و پژوهش های مرتبط با موضوع پژوهش وداده های سالنامه ی آماری شهر تهران و سرشماری عمومی نفوس و مسکن در بازه ی زمانی دو سرشماری 1385 تا 1390 فراهم شد، لذا روش جمع آوری اطلاعات اسنادی است. در بخش کمی پژوهش، داده های آماری براساس شاخص های پژوهش و با کمک ابزار تحلیل آماریSPSS به نتایج کمی و قابل مقایسه تبدیل شده است. سپس براساس نتاج کمی و با کمک مدل ویکور VIKOR)) شهرستان ها از حیثِ قابلیت مرکزیت رتبه بندی شده اند. آزمون مدل پیشنهادی در منطقه ی کلان شهری تهران ضمنِ تایید کارآیی مدل از حیثِ محتوایی، تناسب داده های مورد نیاز مدل با اطلاعات آماری ایران و قابلیت کاربرد مدل را برای سایر مناطق کلان شهری نشان می دهد. کاربست مدل پیشنهادی در استان تهران، شهرستان های دماوند، پاکدشت و قدس را به ترتیب با امتیاز نهایی 95/0، 84/0 و78/0 به عنوان زیرمراکز درحال تبلور منطقه ی کلان شهری تهران تعیین نمود.
ارزیابی شاخص های کمی و کیفی مسکن در استان همدان (با تأکید بر اقشار کم درآمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن کالایی با دوام، غیر منقول، چند بعدی، غیرهمگن و بسیار پر هزینه است و در سازمان اجتماعی فضا نیز نقش بسیار مؤثری دارد. اهتمام به تأمین مسکن مناسب، بادوام، مقاوم و ایمن، از بزرگ ترین دغدغه های انسان معاصر و جوامع کنونی است. از دید دیگر، مسکن در برنامه های درازمدت توسعه، به عنوان پویاترین زمینه ی عملکرد اقتصادی محسوب می گردد. تأمین مسکن برای همه دولت ها از دیرباز یکی از مهم ترین مسائلی بوده که برای رفع این مشکل راهبردها و سیاست های گوناگونی ارائه شده است. در ایران نیز، طی سال های اخیر، رونق و رکود بازار مسکن و مجموعه های هم پیوند با آن، با اهمیت تلقی شده و مسکن و وضعیت کمی و کیفی آن، به عنوان عاملی حساس و اثرگذار معرفی شده است. هدف اصلی این مقاله ارزیابی مسکن گروه های درآمدی و ارائه برنامه برای تأمین مسکن اقشار کم درآمد، با استفاده از تکنیک های آماری در استان همدان است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد و از تکنیک آماری دهک های درآمدی استفاده شده است. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که شرایط مسکن در بین گروه های کم درآمد استان دارای وضعیت نامناسبی است. لذا به بررسی و تحلیل شاخص های مسکن بر حسب گروه های درآمدی پرداخته شده است. لازم به ذکر است عملکرد و سیاست های اتخاذ شده توسط دولت در سال های گذشته، تأثیر مناسبی بر ساماندهی مسکن گروه های کم درآمد استان همدان نداشته است و حتی در برخی از دوره ها تبعات منفی فراوانی برای این گروه ها داشته است.
تبیین عوامل مؤثر کالبدی بر میزان زیست پذیری مناطق شهری (مطالعه موردی: مناطق شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
411 - 429
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکردها و مفاهیم گوناگونی برای رفع مشکل شهرها مطرح شده است که زیست پذیری یکی از مفاهیم مرتبط با برنامه ریزی شهری به شمار می آید. این مقوله به درجه تأمین ملزومات جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت های افراد آن جامعه اشاره دارد. در این پژوهش، به تأثیر ویژگی های کالبدی بر سایر ابعاد زیست پذیری (اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی) پرداخته شده است. سه منطقه از میان پانزده منطقه شهری مدنظر قرار گرفته اند که شامل مناطق 1، 5 و 8 شهرداری اصفهان هستند. هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر، شناخت وضعیت زیست پذیری اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، بررسی کیفیت مسکن در این مناطق و میزان اثرگذاری شاخص های کالبدی بر زیست پذیری است تا بتوان علاوه بر رفع نیازهای فیزیکی شهروندان، حس رضایت عمومی آن ها را تاحدی برآورده کرد. روش گردآوری داده ها میدانی و با استفاده از پرسشنامه است. حجم نمونه نیز به کمک فرمول کوکران 384 نفر به دست آمده است. برای تبیین عوامل مؤثر کالبدی بر زیست پذیری از مدل معادلات ساختاری استفاده شد تا ارتباط میان متغیرها درک شود. یافته ها بیان کننده این است که شاخص کالبدی بر زیست پذیری اقتصادی تأثیرگذار است و رابطه ای معنادار با هم دارند. میزان بتا نیز 62/0 است. همچنین شاخص کالبدی بر زیست محیطی اثر دارد و رابطه ای معنادار با بتای 32/0 دارد، اما این شاخص بر زیست پذیری اجتماعی، هویت و مسکن نقش مؤثری ندارد.
تأثیر رقابت منطقه ای آمریکا و چین بر معادلات و نظم منطقه ای در شرق آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
243 - 264
حوزههای تخصصی:
خیزش چین و ظهور آن به عنوان بازیگر تأثیرگذار بین المللی به واقعیتی انکارناپذیر در چند دهه اخیر تبدیل شده است. این مسئله برای ایالات متحده، که خود را تنها هژمون نظام بین المللی می داند و دارای منافع امنیتی فراوانی در منطقه شرق آسیا است، تهدیدی امنیتی محسوب می شود. از این رو، این مسئله امریکا را بر آن داشته است تا با پیگیری سیاست ائتلاف سازی با کشورهای منطقه درصدد پاسخ گویی و ایجاد موازنه در برابر قدرت روبه رشد چین برآید. در این راستا، مقاله پیش رو به دنبال پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که رقابت امریکا و چین در شرق آسیا چه تأثیری در معادلات و نظم این منطقه داشته است؟ فرضیه پژوهش حاکی از آن است که از آنجا که امریکا خود را تنها قدرت هژمونی جهان فعلی می داند، خیزش چین را آشکارا چالش و تهدیدی اساسی برای جایگاه جهانی خود برمی شمارد. بنابراین، امریکا با ایجاد روابط گسترده امنیتی و نظامی با کشورهای شرق آسیا، در تلاش برای مهار و انزوای پکن برآمده تا از این طریق محاسبات قدرت و ترتیبات امنیتی منطقه را در راستای اهداف و منافع واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه شکل بخشد. امضای پیمان دفاعی- امنیتی اخیر بین امریکا و متحدان منطقه ای خود، جنگ اقتصادی و افزایش تعرفه های تجاری ترامپ علیه پکن، دخالت های مستمر در مسائل داخلی چین، برگزاری مستمر مانورهای نظامی در آب های مورد مناقشه این کشور و… همگی در این راستا قابل ذکر است. نتیجه ملموس این اقدامات امریکا در سال های اخیر به کاهش رشد اقتصادی چین از حدود 9درصد به 6درصد منجر شده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب نظریه موازنه تهدید شکل می گیرد.
برنامه ریزی استراتژیک از طریق پایش مکانی- زمانی آثار شهرنشینی بر اکوتون های کوهپایه ای در محدوده جغرافیایی البرز مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتون های کوهپایه ای که در حد فاصل کوه و دشت واقع شده اند و نقش مفصل ارتباطی بین این دو منطقه را ایفا می کنند، به لحاظ اکولوژیک، ناحیه ای استراتژیک محسوب می شوند. در این تحقیق روند تغییرات اکوتون های کوهپایه ای به واسطه رشد کلان شهرهای تهران و کرج تجزیه و تحلیل شده است. تصاویر ماهواره ای سال 2000 (Landsat 7 ETM+) و سال 2013 (Landsat 8 OLI/TIRS) برای استخراج روند تغییرات پوشش زمین استفاده شد. پوشش های زمین در چهار کلاس عمده پوشش گیاهی، فضای باز، ساخت وساز و آب طبقه بندی شدند. محدوده اکوتونی کوهپایه ها در چهار واحد طولی پهنه بندی شد: ۱. واحد شمال تهران، ۲. واحد حومه تهران- کرج، ۳. واحد شمال کرج، و ۴. واحد حومه غربی کرج. نتایج نشان داد که پوشش های گیاهی و فضای باز مبدأ بیشتر تحولات اند و مقصد نهایی تبدیلات، پهنه های ساخت وساز ند. به طور کلی، پوشش گیاهی 02/11 درصد کاهش، ساخت وسازها 68/23 درصد افزایش و فضاهای باز 85/12 درصد کاهش داشته اند. در مجموع، 92/32 درصد از نقاط این محدوده دچار تغییرات شده اند که به ترتیب پهنه های 1، 4، 2 و 3 شامل 80/11، 43/8، 77/7 و 93/4 درصد است. بیشترین درصد تغییرات از هر واحد در پهنه 2 (حومه تهران- کرج) با 94/51 درصد، پهنه 1 (شمال تهران) با 93/39 درصد، پهنه 4 (حومه غربی کرج) با 88/24 درصد و کمترین درصد تغییرات در پهنه 3 (شمال کرج) با 80/22 درصد اتفاق افتاده است.
گردشگری ورزشی و مکان گزینی بهینه فضایی- مکانی آن با تاکید بر استفاده از تابش خورشید مطالعه موردی کوه های پرآو- بیستون کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروزی، گردشگری ورزشی منبعی سرشار از سلامتی و در عین حال سود و درآمد است و هر کشوری که بتواند شرایط بهتر استفاده از این منبع را فراهم کند از مواهب و مزایای بیشتر آن بهره مند خواهد شد. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از شاخصه های مورفولوژیک( ارتفاع، شیب و جهت شیب) مناطق مستعد را برای ورزش کوهنوردی در ارتفاعات پرآو- بیستون مکان یابی نماید. شالوده اصلی در این پژوهش و فرآیند مکان گزینی ورزش کوهنوردی، شاخصه های مورفولوژی از قبیل توپوگرافی، شیب، جهت شیب و غیره است. برای تهیه نقشه های مورد نیاز پژوهش با استفاده از توپوگرافی 20000 منطقه و نقاط ارتفاعی اقدام به تهیه نقشه های ارتفاعی دیجیتال(DEM)، مدل ارتفاعی مثلثی(TIN)، شیب و جهت شیب گردید. پس از آن، شروط منطقی در رابطه با ورزش کوهنوردی تعریف گردید. نوآوری پژوهش حاضر را می توان در دخیل کردن عامل جهت شیب و به موجب آن استفاده از تابش خورشیدی در انجام ورزش کوهنوردی در فصول پاییز، زمستان و بهار به دلیل ارتفاع و درجه حرارت پایین بلندی ها و همچنین اجتناب از آن در فصل تابستان به جهت گرمای آزار دهنده و آفتاب سوختگی در ارتفاعات است. با استفاده از عرض جغرافیایی، زاویه ارتفاع و آزیموت تابش خورشید در هر چهار فصل برای منطقه مطالعاتی با استفاده از فرمول های تجربی محاسبه گردید. نتاج یافته های حاصل از مدل تحلیلی نشان دهنده آن است که از لحاظ عامل جهت شیب برای فصول مختلف در تابستان همه جهت های شیب به جز جهتی که تابش را دریافت می کند مناسب برای کوهنوردی است و مساحت پهنه مناسب برای کوهنوردی به بیش از 90 درصد مساحت محدوده می رسد. لیکن در زمستان بیش از 80 درصد از مساحت محدوده را پهنه نامناسب برای کوهنوردی تشکیل داده و پهنه مناسب آن کمتر از 20 درصد است. در اعتدالین نیز در نوبت صبح تنها 23 درصد از مساحت منطقه را پهنه مناسب تشکیل می دهد در حالی که در نوبت عصر تنها 10 درصد از مساحت منطقه پهنه مناسب است. در نهایت، نقشه های نهایی با استفاده از روش همپوشانی وزنی تولید گردید و نشان دهنده آن است که مساحت پهنه های مساعد از برای آزیموت تابش، تفاوت فاحشی با پهنه های مساعد، بدون در نظرگیری جهت تابش دارد. این تفاوت حدود ی 15 تا 20 درصد را در بعضی از فصول از مساحت کل تشکیل می دهد.
بررسی امنیت اجتماعی زنان در پیاده روهای پرتردد کلان شهرها با استفاده از مدل AHP, Topsis و Vikor(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت حقی بنیادی و پیش نیاز ارتقا رفاه و سلامت مردم است. احساس امنیت از جمله مقولات مهم در هر جامعه ای به شمار می رود و مقدمه لازم برای حیات هر نظام سیاسی و اجتماعی است. احساس امنیت به احساس روانی شهروندان از امنیت مرتبط بوده و از این رو موضوعات و مسایل زیادی را پیرامون خویش در رابطه با تأمین یا عدم تأمین آن به همراه دارد. یکی از اقشار آسیب پذیردر برابر ناامنی زنان هستند. بنابراین مطالعه در مورد آسیب های اجتماعی زنان دارای اهمیت بالایی است. هدف این تحقیق شناخت و طراحی فرآیند رویکرد تصمیم گیری چند معیاری(MCDM) برای ارزیابی میزان امنیت اجتماعی زنان در پیاده روهای پر تردد کلانشهرها می باشد. حجم نمونه برای هر پیاده رو ۱۷۲ نفر می باشد. روش تحقیق نیز در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این تحقیق ابتدا معیارهای مؤثر در امنیت اجتماعی زنان در پیاده روهای شناسایی شده و بر اساس رویکرد سلسه مراتبی (AHP) اهمیت و وزن هر یک از شاخص ها تعیین و برای رتبه بندی پیاده روها با امنیت اجتماعی بالا برای زنان از دو ابزار تصمیم گیری چند معیاری؛ VIKOR و TOPSIS استفاده گردیده است. نتایج رتبه بندی بر اساس معیارهای ارزیابی سبب گردیده مهمترین معیارهای امنیت اجتماعی برای زنان در هر پیاده رو مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد. نتایج بر اساس مدل Vikor نشان می دهد که به ترتیب پیاده روهای آبرسان، شریعتی و ولیعصر برای زنان امنیت اجتماعی بیشتری با توجه به معیارهای برگزیده و وزن دهی معیارها بر اساس مدل AHP دارند، و مدل Topsis نیز نشان می دهد که به ترتیب پیاده روهای شریعتی، آبرسان و ولیعصر دارای امنیت اجتماعی بیشتری برای زنان هستند.
بررسی رابطه ی اسکان مجدد و سرمایه ی اجتماعی در نواحی روستایی (مطالعه موردی روستاهای سیلزده شرق استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش باران های شدید در مرداد 1384 در نواحی شرقی استان گلستان منجر به رخداد دو سیل ویرانگر گردید که این سیلاب ها از جمله خسارت بار ترین سیل های رخ داده در کشور بود. به منظور جلوگیری از تکرار مجدد رویداد سیل در مناطق سیل زده، به جابه جایی محدود 3 روستا و جابه جایی توأم با تجمیع یازده روستای شهرستان های کلاله و مراوه تپه که در سیلاب های اخیر گرگانرود و سرشاخه های آن خسارات زیادی دیده بودند، به منطقه فراغی اقدام گردید. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیرات جابه جایی روستاهای آسیب دیده از سیل بر میزان سرمایه اجتماعی ساکنین محلی با استفاده از شاخص های ذهنی می باشد. بدین منظور سه قلمرو اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام و همبستگی اجتماعی برای مطالعه سرمایه اجتماعی در ناحیه مورد مطالعه انتخاب شد. جامعه ی آماری این پژوهش، خانوارهای محلی ساکن در روستاهای محدوده ی مطالعاتی است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 200 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار Spss انجام شده است. جهت مقایسه دو الگوی جابه جایی محدود و تجمیع، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده گردید. نتیجه این آزمون نشان دهنده آن است که بین الگوهای اسکان مجدد تفاوت معنی داری در زمینه میزان تغییرات سرمایه اجتماعی وجود ندارد. تحقیق بیانگر بهبود وضعیت مشارکت در هر دو الگوی اسکان مجدد، عدم تغییر در شاخص همبستگی و انسجام اجتماعی و کاهش میزان شاخص اعتماد اجتماعی در دو الگوی مورد مطالعه می باشد. مصاحبه های عمیق صورت گرفته با اهالی نشان داد، ساکنین از مشارکت در جهت دریافت امتیازات از نهادهای دولتی بهره می برند.