فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گسترش شهرنشینی و مسائل و مشکلات خاص زندگی شهری، بیش از پیش ضرورت توجه همه جانبه به راهبردهای سودمند برای بهینه سازی زندگی ساکنان شهرها را لازم ساخته است. در این راستا مفهوم توسعه پایدار شهری به عنوان یک چارچوب مفهومی وسیع در راستای دستیابی به رشد اقتصادی و تأمین عدالت اجتماعی حرکت می کند. بررسی و شناخت نواحی شهری و تحلیل قابلیت ها و تنگناهای آن ها در فرآیند برنامه ریزی شهری اهمیتی بسزا دارد. روش: هدف اصلی این پژوهش ارزیابی توسعه یافتگی مناطق یازده گانه شهر شیراز از نظر معیارهای توسعه پایدار شهری "خدمات شهری و فرهنگی" در غالب 24 شاخص است. این پژوهش از نظر هدف، نظری کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی _کمی و تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و آمارنامه سال 1397 گردآوری شده است. برای تحلیل، ابتدا داده ها استانداردسازی شده و در نهایت، با بهره گیری از روش های موریس و اسکالوگرام مناطق یازده گانه شهر شیراز رتبه بندی شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر اساس روش موریس نشان داد که از نظر شاخص خدمات شهری و فرهنگی منطقه 1 و 8 با امتیازهای 87/47 و 13/42 در رتبه نخست و دوم و مناطق 5 ،4 و 11 با امتیازهای 55/22 و 93/15 و 52/12 در جایگاه آخر می باشند.هم چنین، بر اساس روش اسکالوگرام نیز مناطق یک و 8 با امتیازهای 55 و 49 در مرتبه نخست قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش حاکی از وجود شکاف بین مناطق یازده گانه شیراز از نظر بهره مندی از شاخص های مورد بررسی است و در این بین منطقه 1 با توجه به مرکزیت سیاسی و اقتصادی به دلیل وجود امکانات شهری در رتبه نخست از نظر توسعه یافتگی قرار گرفته است.
شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در شهرداری با روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
41 - 54
حوزههای تخصصی:
توسعه کاربرد فناوری های نوین در مدیریت و برنامه ریزی های شهری در پی طرح مفاهیم شهر هوشمند، هدف بسیاری از سازمان ها گردیده است. تحقیقات بی شماری برای شناخت ابعاد پذیرش و به کارگیری فناوری صورت گرفته است، اما تعداد تحقیقاتی که پذیرش فناوری های به کاررفته در سازمان ها را بررسی کرده باشند، بسیار محدود است. از میان اندک تحقیقات متمرکز بر عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در مقیاس سازمان نیز تنها تعداد محدودی به ابعاد پذیرش فناوری در سازمان های غیردولتی در کشورهای در حال توسعه توجه داشته اند. از این رو ابعاد اثرگذار بر پذیرش فناوری در شهرداری ها (به عنوان یک سازمان غیردولتی در ایران) به طور دقیق شناسایی نشده است. این خلأ می تواند به کارگیری فناوری در شهرداری ها را دشوار کرده و یا با شکست مواجه سازد. بنابراین انجام تحقیقات جامع در این زمینه ضروری است. شهرداری اصفهان به عنوان یکی از سازمان های مدیریت شهری در میان کلانشهرهای ایران به عنوان نمونه انتخاب شد. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در شهرداری اصفهان به عنوان یک سازمان غیردولتی است. با توجه به نوع مسئله پژوهش و جامعه آماری تحقیق از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. این روش یکی از کارآمدترین روش های تحقیق کیفی است. برای این منظور پس از طرح پرسشنامه نیمه ساختاریافته ای براساس مرور ادبیات، مصاحبه هایی با مدیران و کارشناسان ارشد در شهرداری اصفهان صورت گرفت. حاصل مصاحبه ها به صورت داده های متنی وارد نرم افزار اطلس تی شده و به روش تحلیل جز به جز تحلیل شد. بدین ترتیب با روش های کدگذاری، مقوله ها و ابعاد مؤثر و روابط میان آنها شناسایی شد. نتایج نشان می دهد، 23 بُعد در پذیرش فناوری در شهرداری اصفهان اثرگذارند که می توان آنها را در هشت گروه کلان جا داد. این گروه ها شامل مقوله های زمینه ای، علّی، فنی، تشویق کننده، بازدارنده، تعدیل گر، تصمیم گیری و در نهایت پیامدی هستند. نتایج ارائه شده برای مدیران، برنامه ریزان شهری و محققانی که در زمینه پذیرش فناوری با رویکرد شهر هوشمند فعالیت دارند، با اهمیت است. یافته های پژوهش در راستای تسهیل فرآیند هوشمند شدن شهر با تأکید بر شهرداری ها می تواند اثرگذار باشد. همچنین مقوله های ارائه شده در این پژوهش می توانند در پژوهش های آتی با استفاده از روش های کمی مورد آزمون قرار گیرند.
آشکارسازی و تحلیل منطقه ای تغییرات پوشش سبز شهری در مناطق 22 گانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش آشکارسازی تغییرات ده ساله پوشش سبز کلانشهر تهران از سال 1389 تا 1398 با استفاده از سری زمانی تصاویر ماهواره های لندست 5، 7 و 8 می باشد. آشکارسازی تغییرات در دو مقیاس زمانی سالانه و ده ساله انجام و تحلیل نتایج، هم در سطح کلانشهر تهران و هم به تفکیک مناطق 22 گانه آن صورت پذیرفت. آشکارسازی تغییرات با رویکرد پس از طبقه بندی انجام شد. نوآوری این تحقیق شامل تلا ش ها برای اخذ بهترین نتیجه در مرحله طبقه بندی تصاویر است که در این راستا علاوه بر باندهای اپتیکی و حرارتی، از ویژگی های مختلفی شامل شاخص های مختلف گیاهی، آب و مناطق ساخته شده، مولفه های بافت تصویر و مولفه های اصلی استفاده شد. سه روش طبقه بندی بیشترین شباهت، شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان پیاده سازی شدند. مقایسه نتایج نشان داد که روش ماشین بردار پشتیبان با میانگین دقت کل 06/91 درصد نتایج بهتری داشته است. آشکارسازی تغییرات حاکی از کاهش 58/10 درصدی پوشش سبز در دوره مورد بررسی است. بیشترین کاهش پوشش سبز به میزان 46/7 کیلومتر مربع در دوره 91-1390 اتفاق افتاده و بیشترین افزایش در دوره 95-1394 به اندازه 61/7 کیلومتر مربع بوده است. مناطق یک و 22 بترتیب با 2/5 و 37/2 کیلومتر مربع بیشترین میزان کاهش و مناطق 2 و 19 نیز به ترتیب با 5/0 و 47/0 کیلومتر مربع بیشترین افزایش در پوشش سبز شهری را در بین مناطق داشته اند.
تحلیل رضایت از محیط مسکونی و تأثیر آن بر پژمردگی شهری، نمونه موردی: منطقه ثامن شهر مشهد مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
131 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت مسکن و محیط مسکونی ازجمله عوامل اثرگذار در میزان رضایت از محل زندگی است. عدم رضایت از محل سکونت منجر به ترک محل توسط ساکنان و در صورت استمرار، کاهش جمعیت را در پی دارد. اصطلاح پژمردگی شهری درواقع کاهش مستمر جمعیت در یک محله در درازمدت را شامل می شود که در ادامه منجر به زوال یک شهر می گردد. این مطالعه به شکل خاص به بررسی این موضوع در منطقه ثامن شهر مشهد می پردازد . منطقه ای در مجاورت حرم مطهر امام هشتم علیه السلام، که طی سال های اخیر با کاهش جمعیت همراه بوده است. روش: شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی و سؤال اصلی پژوهش؛ سنجش کیفیت و رضایت از محیط مسکونی و تأثیر آن بر سرزندگی و پژمردگی بافت این محدوده است. برای این منظور با بهر ه گیری ابزار پرسش نامه و تکمیل آن از ساکنان محدوده اقدام به جمع آوری اطلاعات موردنیاز گردید. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار PASS و با سطح اطمینان 95 درصد، 112 نفر تعیین شد. اطلاعات جمع آوری شده با تکیه بر مدل مفهومی پژوهش و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بررسی عوامل گوناگون در این زمینه نشان داد که شاخص شرایط ویژگی های محله (شامل9متغیر) به میزان 88 درصد، بیش ترین اثرگذاری را در این خصوص داشته است. شاخص ویژگی مسکن (شامل4 متغیر) با 28 درصد و شاخص ویژگی فعالیت و اقتصاد (شامل3 متغیر) با 17درصد در رتبه های بعدی قرار دارند. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که طی بازه زمانی 1365-1395 به میزان 5/86 درصد از جمعیت منطقه، خارج شده اند، که حاکی از پژمردگی منطقه است.
واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا از منظر گفتمان انتقادی (مورد پژوهی: محله اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
909 - 931
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا دلالت بر شکل گیری نظمی است که با انتقاد همراه است؛ زیرا نظم شکل یافته بر حقیقتی متفاوت از نظم آشکار دلالت دارد. این امر به ویژه در سکونتگاه های مسئله دار به عنوان نوعی سکونتگاه غیررسمی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا این سکونتگاه ها تجسم عینی نظم نهادهایی هستند که تحت مناسبات قدرت حقایق را آشکار نمی کنند؛ از این رو هدف پژوهش حاضر واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا در سکونتگاه های مسئله دار با رویکرد گفتمان انتقادی در محله اسلام آباد شهر زنجان است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع واکاوی است. به منظور گردآوری داده ها از مشاهده مشارکتی، مصاحبه ساخت نیافته از ساکنان و جامعه متخصصان در قالب پنل دلفی استفاده شد. برای شناخت نظم حاکم بر تولید متن/ فضا در محدوده مورد مطالعه از آزمون t تک نمونه ای و کشف متغیرهای مکنون از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان می دهد مطلوبیت بعضی از متغیرهای حقوق فضا در تجربه زندگی ساکنان محله اسلام آباد، به دلیل بافت موقعیتی و دسترسی به خدمات اولیه است. شاخص های مؤثر در نظم تولید شده متن/ فضا در محله اسلام آباد در 8 طبقه تقسیم بندی شده که حقوق شهروندی با 9/19 درصد بیشترین تأثیر را در میان عوامل داشته است. همچنین تقابل ساختارهای زبانی سکونتگاه های مسئله دار در متن شهر با مفاهیم متفاوتی معنا شده است که آمال و خواسته های ساکنان را به نمایش می گذارند. پیام ناشی از این محله ها در متن شهر عمدتاً پذیرش سرنوشتی متفاوت با نظم آشکار است؛ فضاهایی که با فقر و نبود آگاهی شناخته شده و تلاش تحمیلگران برای طبیعی شوندگی و سرنوشت ابدی این سکونتگاه هاست؛ سرنوشتی که در سایه ایدئولوژی بازیگران مسلط در شرایطی مانند رکود اقتصادی، افزایش قیمت ها، بیکاری، ضعف در دسترسی به خدمات، رفع نیازهای اساسی و کاهش عدالت اجتماعی به افزایش فقر و عقب ماندگی ساکنان این فضاها منجر می شود.
تجزیه وتحلیل ژئوماتیک و خوشه بندی سه دوره باستان شناختی شهرستان خنج با استفاده از مدل VARIOGRAM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه وتحلیل فضایی در باستان شناسی در زمینه های گوناگون باستان شناسی چشم انداز، آنالیز آماری اهمیت زیادی یافت. باستان شناسی فضایی روابط مکانی داده های باستانی، الگوهای ایجادشده در اثر فعالیت های انسانی و پیامدهای آن در فضای درونی محوطه های باستانی و محیط اطراف آنها را مطالعه می کند. هدف اصلی پژوهش تجزیه وتحلیل ژئوماتیک و خوشه بندی سه دوره باستان شناختی شهرستان خنج است. پرسش محوری پژوهش، توزیع مکانی محوطه های باستان شناختی دشت خنج بر اساس خوشه بندی دوره ای (پیش ازتاریخ، تاریخی-اسلامی، اسلامی) از چه الگوهایی تبعیت می کند و چه عواملی در مکانیابی این محوطه ها نقش ایفای نموده اند؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی است. ابتدا با مطالعات میدانی192 نقطه باستان شناختی در سه دوره دسته بندی و موقعیت مکانی آنها (طول و عرض جغرافیایی) ثبت گردید. سپس بامطالعه ادبیات پژوهش جهت استخراج 8 شاخص مؤثر (فاصله از رودخانه، ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، شرایط اقلیمی، پوشش گیاهی، میزان بارش، فاصله از روستا ها) در پراکنش مراکز و نقاط باستانی موجود در سطح شهرستان خنج در سطح 4دهستان شناسایی با استفاده از تکنیک دلفی استخراج شدند، وضعیت نهایی نقاط از طریق ابزار سمی واریوگرام در بخش Geostatistical analyst با نرم افزار ArcGIS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ بیش از 45 % محوطه ها در ارتفاع1100-900m و درشیب 5 تا10 % پراکنش یافته است، اقلیم آنها با متوسط بارش100 تا 150mm کمتر، اقلیم معتدل و مراتع اطراف آنها قابل آبیاری است. میانگین وسعت محوطه ها بیش از1هکتار و میانگین فاصله از روستاها 3000m است. فاصله از منابع آب به طور میانگین بیش از3 کیلومتر است، محوطه ها به صورت متمرکز در نیمه شرقی و بخشی در قسمت جنوب شرق شهرستان پراکنش دارند.
ارزیابی اثربخشی آموزش راهبردهای برگرفته از طبیعت بر فرآیند طراحی معماری زیست مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران انسان خردگرای مدرن که انسان سرچشمه ی تمام ارزش ها و طبیعت منبعی پایان ناپذیر در جهت توسعه ی صنعت و برآوردن نیازهای وی بود، بحران های زیست محیطی بوجود آمد. در مواجه با این بحران ریشه های فکری تلفیق طبیعت-تکنولوژی و مفاهیم پایداری مطرح گردید؛ معماری که به ابزاری برای رفع نیازهای مادی تنزل یافته بود، معماران را به فکر ابداع رویکردی در معماری انداخت که کمترین زیان ممکن را برای کره زمین داشته باشد. مطالعه ی راهبردهای طبیعت و کسب دانش جامع از کاربرد این راهبردها در معماری برای توسعه ی فضای سازگار با محیط زیست می تواند از تمرین و آموزش طراحی بدست آید. از این رو در این پژوهش اثربخشی آموزش راهبردهای برگرفته از طبیعت بر فرآیند طراحی معماری زیست مبنا با هدف پایداری و تحول در فرآیند طراحی معماری زیست مبنا انجام گردید. پس از مطالعه در حوزه ی معماری زیست مبنا با هدف توسعه ی پایداری، با بهره گیری از راهبردهای برگرفته از طبیعت و گزینش راهبردها (اصول هانوفر، بیومیمیکری، اکولوژیک) به تدوین روش پیمایش در جامعه ی هدف و نمونه گیری از دانشجویان به بررسی و تحلیل میزان تمرکز بر سطح درک و بکارگیری راهبردها، نوع انتخاب و تمرکز دانشجویان بر مفاهیم و همچنین سطح نتایج حاصله پرداخته شد. این مطالعه نشان می دهد راهبردهای برگرفته از طبیعت دامنه ی راه حل های طراحی دانشجویان را گسترده تر می کند؛ چالش های شناختی طراحی برگرفته از طبیعت شامل چالش هایی نظیر مدل های نادرست ذهنی، شناسایی و استخراج اصول راهبردها و کاربست مناسب الگوهای مستخرج، تمرکز و استفاده از ویژگی ها و اصول در فرآیند طراحی و حل مسئله، نادیده گرفتن و یا ناشناس ماندن برخی جنبه های مؤثر برای توسعه ی فضای سازگار با محیط زیست می باشد. انتظار می رود در آینده ابزار و روش های طراحی برگرفته از طبیعت طراحان را تشویق به توسعه ی کانسپت بر پایه ی منابع بیولوژیکی نماید، که شامل انگیزه و نگرش های گوناگون با اصول پایه ای مشترک، ارائه دهنده ی راه حل های بدیع، ترکیب ساختارهای دسته بندی شده ی اطلاعات و همچنین چکیده ای از داده های بیولوژیکی باشند.
روش شناسی تبارشناسانه تیپومورفولوژی شهری باهدف استخراج الگو برای تهیه ضوابط فرم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
109-122
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، نحوه استخراج الگو های ریخت شناسانه ای است که سالیان متمادی جواب خود را در پیوند با یکدیگر و با کل شهر پس داده اند و مادامیکه هویت شهر را شکل داده اند، غریب افتاده اند. از این رو توسعه های میان افزا و پروژه های مداخله در بافت های تاریخی، نیازمند اصولی هستند که نه بر اساس ضوابط مجرد که برخاسته از ویژگی های فرم مآبانه و مکان محور باشد. تحقیق مذبور به دنبال کاربست چهارچوبی است تبارشناسانه، که بتواند مسئله استخراج الگو ها و گونه های فرم شهری به صورت طبقه بندی شده و سیستمی را پوشش دهد. ساختار سه ردیفه پژوهش در ابتدا شامل یک نقشه تبارشناسانه از بافت تاریخی بر اساس نقشه های دارالسلطنه و دارالخلافه ناصری تا پیش از اقدامات مدرنیستی بوده و مرحله دوم بررسی الگوهای ساخت در یاخته های معماری با استفاده از تیپومورفولوژی ارتباط میان فضاهای ساخته شده و فضای باز است. در آخر نیز الگوی ارتباطی فضاهای باز در سلسله مراتب مراکز گذر گاهی برداشت شده است که در نتیجه ریخت های شهری در ابعاد و مقیاس های مختلف با استفاده از طبقه بندی داده های تحلیلیِ برآمده از مطالعه ای تبارشناسانه در مورد گونه های فرم شهری، قابل تجزیه و کالبد شکافی شده و آماده استخراج اصول فرم محور بر اساس مشخصه های هویت کالبدی و محلی می شود.
نقش هویت ملی و سرمایه فرهنگی در ارتقای آموزش شهروند جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی در ارتقای آموزش شهروند جهانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و برحسب نوع داده ها آمیخته (کیفی کمی) و رویکرد کیفی از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری (بازمحوری انتخابی) و رویکرد کمی، روش پیمایشی بود. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان (اعضای هیأت علمی استان هرمزگان)، با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و اصل اشباع، 14 نفر انتخاب شدند و در بخش کمی جامعه آماری از اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی و غیردولتی استان هرمزگان با استفاده از جدول مورگان انتخاب و نمونه آماری 185 نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی از فیش برداری و مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های هویت ملی (تعلق خاطر به نمادها، اسطوره های ملی و مذهبی، فرهنگ و روش اسلامی، نقش تاریخ، احساس تعلق به فرهنگ، روش زندگی ایرانی، آشنایی با میراث جهانی) و سرمایه فرهنگی (حالت تجسم یافته ذهنی، حالت تجسم یافته عینی، حالت نهادی شده) بر روی آموزش شهروند جهانی دارای بار عاملی بالای 5/0 هستند و از لحاظ آماری در سطح معنی دار قرار دارند و مدل ارائه شده با توجه به شاخص های AGFI، GFI، RASEA دارای برازش مناسب است و به مسئولان نظام های آموزشی پیشنهاد می شود جهت افزایش و ارتقای سطح آموزش شهروند جهانی به مؤلفه های سرمایه فرهنگی تأکید و توجه خاص داشته باشند.
بررسی اثر زمینه گرایی بر تاب آوری فضایی در بازار تاریخی تبریز با تمرکز بر قابلیت های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
107 - 120
حوزههای تخصصی:
عدم تاب آوری برخی از فضاهای معاصر و رهاسازی در برابر تحولات به عنوان معضل جدی در ساختار شهرهای معاصر مطرح است که تبعات فراوانی را در عرصه حیات شهرها به دنبال داشته است. به نظر می رسد عمر کوتاه فضاها به واسطه همخوانی با زمینه و برخورداری از ویژگی های محیطی قابل اصلاح و بهبود باشد تا در برخورد با اختلالات، تاب آوری لازم را در پی داشته باشند. ازاین رو هدف تحقیق حاضر که به منظور ارتقای پایداری و هویت شهری انجام یافته، بررسی تأثیر مؤلفه های زمینه ای و قابلیت های فضایی بر تاب آوری فضایی بازار تاریخی تبریز است. مطالعه حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی_تحلیلی مبتنی بر تحلیل پرسشنامه ها به روش همبستگی است. در این مطالعه متغیرهای زمینه ای و قابلیت های فضایی به عنوان متغیرهای مستقل و متغیرهای تاب آوری به عنوان متغیرهای وابسته مورد سنجش قرار گرفت. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 357 نفر از مراجعان بازار تاریخی تبریز به عنوان نمونه آماری انتخاب و ضریب آلفای کرونباخ برای سئوالات پرسشنامه 899/0 محاسبه شد که بیانگر پایایی مناسب ابزار تحقیق است. برای تحلیل داده ها و سنجش وضعیت موجود از آزمون t مستقل و برای بررسی روابط همزمانی و میزان اثرگذاری میان متغیرها از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد، رابطه معنی داری بین مؤلفه های زمینه ای (کالبدی، تاریخی، فرهنگی و اقلیمی_محیطی) و قابلیت های فضایی (انعطاف پذیری، تطبیق پذیری، تغییرپذیری و واکنش پذیری) با تاب آوری فضایی برقرار است و بیشترین اثرگذاری به ترتیب مربوط به قابلیت های تطبیق پذیری و واکنش پذیری و سپس مؤلفه های اقلیمی و تاریخی زمینه ای است؛ در حالی که قابلیت تطبیق پذیری و زمینه اقلیمی دارای کمترین امتیاز هستند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که زمینه فرهنگی و اقلیمی از نظر میزان برخورداری از قابلیت های فضایی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. در نتیجه بازار تاریخی تبریز از لحاظ تاب آوری بیشتر تحت تأثیر قابلیت های فضایی و سپس مؤلفه های زمینه ای قرار دارد؛ یعنی علاوه بر توانایی های فضایی باید به مؤلفه های زمینه ای نیز توجه گردد. تأکید توأم به هر دو ویژگی در کاهش آسیب پذیری و افزایش تاب آوری مؤثر واقع خواهد شد و رسیدن به تاب آوری مستلزم همخوانی فضا با زمینه است که توانایی مقابله فضا با اختلالات، با ارتقای قابلیت فضایی از طریق پتانسیل ذاتی زمینه تحقق می یابد.
ارزیابی شاخص های کمی و کیفی مسکن شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن، مسئله ای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فراتر از آن مسئله یک حق است که به دلیل برتری منافع شخصی بر نفع جمعی (سیاست های بازار آزاد) این حق در اختیار صاحبان قدرت و سرمایه قرار گرفته و به عنوان یکی از چالش های اساسی نظام شهرنشینی جهانی بدل شده است. در ایران نیز ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر مسئله مندی مسکن مؤثر بوده و تقاضاهای سوداگرانه در بازار سرمایه، مسکن را به کالایی سرمایه ای بدل کرده است. ازاین رو در این پژوهش با نگاهی همه جانبه پس از بررسی بنیان های نظری و پیشینه ی پژوهش، شاخص هایی کمی و کیفی مسکن مورد بررسی قرار گرفت و چارچوب مفهومی موضوع استخراج شد. سپس در سطح کشور، رتبه بندی استان ها براساس شاخص های موجود توسط مدل تاپسیس و فازی صورت گرفت. نتایج این رتبه بندی نشان می دهد که تجمع ثروت در مناطق کلانشهری در کشور، افزایش مسکن سرمایه ای و رشد مسکن استیجاری و مسئله سکونت گروه های کم درآمد شهری و مسکن در استطاعت در این مناطق بیش از سایر استان ها بوده است به گونه ای که استان های دارای کلانشهر رتبه های اول تا دهم را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مسئله اصلی ریشه در ساختارهای مدیریتی دارد و تا زمانی که میان الیگارشی سیاسی و اقتصادی هم پوشانی باشد، امکان برون رفت از بحران فراهم نیست. همچنین توجه به رویکردهای نوین و نیز سلسله قوانین مالیاتی همراه با نظرات می توانند به عنوان یکی از گزینه های مهم در حل مسئله مسکن راهگشا باشد؛ چراکه افزایش هزینه های مالی عدم عرضه و نبود چشم انداز رشد برای عرضه کنندگان از ارزش مبادله ای و سوداگری در بازار مسکن می کاهد.
تحلیلی بر زیست پذیری شهری با تاکید بر شاخص مسکن (مطالعه موردی: کلانشهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکردهای گوناگونی برای حل مسائل و مشکلات موجود در شهرها مطرح و به کار گرفته شده اند. عوامل متعددی در زیست پذیری یک مکان تأثیر دارند که از جمله آن ها می توان به حضور مردم، کاربری مختلط، مسکن، ایمنی و امنیت، حس تعلق، کارایی و محیط زیست اشاره کرد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل زیست پذیری شهری کلانشهر مشهد با تاکید بر شاخص مسکن می باشد. روش تحقیق این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. از نرم افزارهای GIS، SPSS و مدل ویکور و آنتروپی برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است. براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، تراکم نفر در واحد مسکونی در شهر مشهد 4/3 نفر می باشد. بیشترین سرانه مسکونی با 9/56 و 8/56 مترمربع مربوط به منطقه 13 و 8 بوده است. همچنین کمترین سرانه با 7/20 و 1/20 در منطقه 4 و 5 مشاهده می شوند. به لحاظ شاخص های قدمت، دوام، مالکیت، دسترسی به فاضلاب شهری و قیمت مسکن بهترین وضعیت به ترتیب مربوط به مناطق 12، 12، 1، 11 و 1 می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که منطقه 11 کلانشهر مشهد، بهترین منطقه از نظر شاخص مسکن می باشد. پس از منطقه 11، مناطق 10 و 9 به لحاظ مسکن دارای بهترین شرایط می باشند. بدترین منطقه هم به لحاظ مسکن، به ترتیب مناطق 5، 4 و 13 می باشند. حدود 38 درصد مناطق شهر مشهد در سطح بسیار نامطلوب مسکن به لحاظ زیست پذیری شهری قرار دارند.
تحلیل عوامل مؤثر بر زیست پذیری روستایی در قلمرو کوچ نشینان(مورد مطالعه: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زیست پذیری روستایی به عنوان بستری برای توسعه جوامع روستایی است و می تواند زمینه حفظ و مهاجرت معکوس را برای سکونتگاه های روستایی به دنبال داشته باشد. در راستای تحقق این موضوع می بایستی با نگاه جامع نگر به توسعه روستایی پرداخت و اگر اقدامی در این راستا صورت می گیرد، همه سویه های زندگی روستایی را شامل شود. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف، استخراج عوامل اثرگذار و میزان تاثیر آنها بر وضعیت زیست پذیری روستایی در استان لرستان تدوین شده است. روش شناسی تحقیق: نوع تحقیق کاربردی، روش بکارگرفته تحلیلی- کمی، جامعه آماری روستاهای بالای 20خانوار در لرستان می باشد که بر اساس رو نمونه گیری فضایی 55 روستا به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل عوامل علی اثر گذار بر زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه از تکنیک دیماتل فازی استفاده شده است. قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده مکانی مورد مطالعه در این پژوهش روستاهای بالای 20خانوار در استان لرستان می باشند که بر اساس روش نمونه گیری فضایی 55 روستا به عنوان مکان های مورد مطالعه انتخاب شدند. یافته ها و بحث: یافته های این تحقیق شامل تحلیل اثرگذاری عوامل اقتصادی، کالبدی، اجتماعی، مدیریتی و...... بر سطح زیست پذیری سکونتگاه های روستایی استان لرستان می باشد که این عوامل با زیر معیارهایی سنجیده شدند و میزان اثرگذاری آنها به تفکیک آورده شده است. نتایج: از اثرگذارترین عوامل بر شرایط زیست پذیری در لرستان، عوامل کالبدی-زیرساختی و اقتصادی می باشد. که می بایستی در راستای برنامه های توسعه ای و اقدامات عملیاتی این دو عامل را در الویت قرار دهند.
سنجش شبکه برند سازی بافت تاریخی شهرها با رویکرد گردشگری، مطالعه موردی: شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
13 - 27
حوزههای تخصصی:
وجود یک صنعت می تواند در زمینه سازی و شکل گیری یک تصویر مناسب از شهر تأثیرگذار باشد. صنعت گردشگری در هزاره سوم از صنایع پاکی است که به یکی از پررونق ترین و پردرآمدترین صنایع جهان تبدیل شده است. درنتیجه می توان با استفاده از این صنعت اقدام به یک برند سازی شهری نمود، بافت تاریخی دزفول از مهم ترین بخش های هویتی شهر محسوب می شود و پیدایش آن پیرو اطلاعات از ساختارهای اقلیمی و فرهنگی است. برای بسیاری از شهرها این تغییر نگرش به بافت شهری و شکل گیری برند شهری به تأکید به روی صنعت گردش گری به عنوان موتور رشد اقتصادی و درنتیجه، احیای اجتماعی و کالبدی بافت تاریخی ش هری می شود. پژوهش حاضر ماهیت توسعه ای – کاربردی و ازنظر روش تحقیق (توصیفی – تحلیلی – کتابخانه ای – میدانی) است که از طریق تکنیک PROMETHEE اقدام به بررسی موضوع نموده است. همچنین شاخص های موردنظر در سه بعد تجاری (اقتصادی)، جامعه شناسی و فرهنگی بین 28 محله بافت تاریخی شهر دزفول تقسیم و توزیع گردیده است. همچنین جهت تحلیل و ترسیم از نرم افزارهای Pherafer، VISIO و VPAPRO استفاده گردیده است. بر اساس یافته ها تحقیق که حاصل بررسی سه بعد تجاری، جامعه شناسی و فرهنگی در بافت دزفول است محله سید محمد به عنوان الگو در صنعت گردشگری دزفول ازنظر شاخص های اشاره شده در بالاترین سطح قرارگرفته است. لذا نتایج نشان داده است در طرح برند سازی دزفول فضا به صورت صفحه ای نمی باشد بلکه محلات به صورت خطی بوده است. و ازنظر برند شاخص گردشگری نیز در بافت قدیم شهر دزفول معیار جامعه شناختی با 42 درصد بیشترین امتیاز را دارا می باشد. و محله قلعه شهر دزفول با میزان 733/0- درصد پایین میزان برند سازی گردشگری در هر سه بخش دارا می باشد.
شناخت عامل های اثرگذار بر مسائل شهری ایران با رویکرد عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری دیدگاه قطب رشد پس از اصلاحات ارضی دهه 40 و همچنین ادامه روند افزایش جمعیت و مهاجرت روستاییان به شهرها بعد از انقلاب، تمرکز سرمایه گذاری ها به ویژه در شهرهای بزرگ و بی توجهی به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و امکانات در سایر نواحی شهری کشور تشدید شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش شناسایی متغیرهای کلیدی و اثرگذار و روابط حاکم میان متغیرها در سیستم شهری ایران به منظور تحقق عدالت اجتماعی طی بازه زمانی کوتاه مدت در افق 1410 است. از این رو، فرآیند پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر حسب رهیافت تحقیق، توصیفی-اکتشافی است. داده ها به کمک تکنیک پویش محیطی و با مشارکت 16 متخصص رشته برنامه ریزی شهری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به عنوان اعضای پانل خبرگان گردآوری شده که برآیند آن، شناسایی 21 متغیر اولیه جهت بررسی وضعیت آینده عدالت اجتماعی در شهرهای ایران است. شناسایی متغیرهای اثرگذار و اثرپذیر و روابط حاکم بر میان متغیرها از روش پرکاربرد در آینده پژوهی، «تحلیل ساختاری»، متغیرها استفاده شده است. نتایج تحقیق مبین آن است، متغیر «آموزش حقوق شهروندی»، در محیط سیستم از ثبات و اثرگذاری بسیار بالایی برخوردار است. همچنین، متغیرهای «ایجاد فرصت برابر» و «دموکراسی شهری» به عنوان متغیرهای دو وجهی، «توزیع عادلانه قدرت و ثروت» به منزله متغیر ریسک و متغیرهای هدف شامل «تخصیص عادلانه منابع و امکانات» و «استحقاق»، دارای اثرگذاری و اثرپذیری بسیاربالایی هستند. این متغیرها از ظرفیت بسیار زیادی جهت تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم جهت تحقق عدالت اجتماعی در شهرهای ایران برخوردار می باشند.
تحلیل شرایط مورفولوژیک کریدور رودخانه ای کن در کلان شهر تهران با استفاده از روش MQI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
326 - 339
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها اصلی ترین عامل تغییردهنده شکل زمین هستند.ژئومورفولوژی رودخانه ای، به مطالعه فرم ها و فرایندهای رودخانه ای و تغییر و تحول آنها ونقش انسان و اثرات متقابل بین آنها می پردازد. رودخانه های شهری یکی از اکوسیستم هایی هستند که به دلیل مداخلات نسنجیده و غیر علمی انسانی مورد تخریب و دستکاری قرار گرفته اند.کریدور رودخانه ای کن به عنوان یکی از رودخانه های مهم تهران از این تغییرات مستثنی نبوده است. براثر تغییرات انسانی بستر این رودخانه و کانالیزه کردن آن ، کارکردهای طبیعی و اکولوژیک این رودخانه کاهش یافته و مختل شده است.تغییر در سیما و منظر طبیعی بستر، تغییر در پوشش بستر و پوشش گیاهی، تجاوز به حریم رودخانه، … ازجمله مسائلی است که رودخانه کن در شهر تهران با آن روبروست.هدف این پژوهش بررسی و تحلیل شرایط و کیفیت مورفولوژیک رودخانه کن در شهر تهران با استفاده از مدل MQI است. در این راستا با استفاده از مشاهدات میدانی و تصاویر گوگل ارث ، در طول مسیر ، 6 بازه تعیین و شناسایی شد. پس از بررسی و امتیازدهی 28 شاخص با استفاده از مدل MQI ، بازه 2 یعنی بوستان جوانمردان کیفیت مورفولوژیکی بسیار ضعیف و بازه های 1، 3 و 4 ، کیفیت ضعیف را نشان دادند.تنها دو بازه 5 و 6 در بخش پایینی کریدور یعنی مناطق فرودگاه و معادن شن ، دارای کیفیت متوسطی بودند.در مجموع کیفیت مورفولوژیک کل کریدور رودخانه ای نیز با امتیاز 4/0 معادل ضعیف ارزیابی شد.
تبیین مؤلفه های حس مکان در پهنه فرهنگی تهران مورد مطالعه: محور علمی- فرهنگی دروازه دولت- میدان انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
391 - 409
حوزههای تخصصی:
بررسی طرح جامع توسعه فضای فرهنگی تهران نشان می دهد که تعریف طرح های موضعی و موضوعی که در زیرپهنه های این طرح انجام شده بدون تبیین مولفه های حس مکان شکل گرفته است. در این پژوهش مولفه های حس مکان در زیرپهنه علمی-فرهنگی دروازه دولت تا میدان انقلاب در مرکز تهران تبیین گردیده اند. ویژگی های کالبدی، طبقات اجتماعی ساکنین، استفاده کنندگان از فضا، ویژگی های طبیعی، محورهای ترافیکی و خیابان ها در این پهنه بر مولفه های حس مکان تاثیرگذار هستند؛ بنابراین نوع توجه و اولویت دادن به هر مولفه برای سیاست گذاران برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور ارتقای حس مکان اهمیت بسزایی دارد. در این پژوهش اولویت بندی توجه به مولفه های حس مکان بر اساس دیدگاه متخصصین از یکسو و استفاده کنندگان از فضا از سوی دیگر در محور علمی-فرهنگی دروازه دولت تا میدان انقلاب به عنوان یکی از اجزای پهنه فرهنگی تهران با استفاده از ترکیب سه مدل تفسیری-ساختاری ، میک مک و تاپسیس انجام گرفته است در تبیین شاخص های حس مکان در پهنه فرهنگی تهران و بر اساس خروجی مدل میک مک سه دسته شاخص «اثرگذار»، «وابسته»، «مستقل» قابل شناسایی است و شاخص «پیوندی» شناسایی نگردید .همچنین به منظور ارائه پیشنهادات و تعیین اولویت توجه به بهبود مولفه های حس مکان در محور علمی-فرهنگی دروازه دولت تا میدان انقلاب، از ترکیب نتایج سه مدل مذکور استفاده گردید .
نقد و بررسی فیلم مستند علف در ایل بختیاری از منظر جامعه شناسی قوم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: «علف» از نخستین فیلم های مستندی است که درون مایه مردم نگارانه دارد، فیلمی به کارگردانی مریان کوپر، شود ساک و هریستون امریکایی که در سال1304 هجری شمسی (میلادی1925) ساخته شد. هدف پژوهش: هدف این فیلم، روایت تصویری کوچ طایفه بابااحمدی از ایل بختیاری به سرپرستی حیدر خان و پسرش لطفعلی بعنوان شخصیت اصلی است، که از نوع تحقیقات میدانی مشاهده همراه با مشارکت محسوب می شود. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر به نقد جامعه شناختی و بررسی فیلم با استفاده از روش «اتنوگرافی» متاثر از نظریه رمانتیک آمریکایی و مقایسه آن با نظریه مالینوفسکی در گینه نو پرداخته است. روش پژوهش، اسنادی و تاریخی و بر اساس تحلیل محتوی، فیلم «علف» به شکل «تاویل گرایانه» است. قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه شهرستان های کوهرنگ، لالی و مسجدسلیمان می باشد. بر اساس فیلم علف، تعداد افراد کوچ رو بیش از پنجاه هزار نفر زن و مرد به همراه احشام زیادی، کوچ را از خوزستانبه سمت چهارمحال و بختیاری به فاصله بیش از 500 کیلومتر در فصل بهار(اوایل اردیبهشت ماه) آغاز نمودند. یافته ها و بحث: بر اساس تحلیل ثانویه، یافته های مرتبط با فیلم «علف» مورد بررسی و نقد قرار گرفت، سپس با تطبیق یافته های بدست آمده و مقایسه آن با اصل محتویات فیلم، به شکل انتقادگرایانه درون مایه آن بررسی و تحلیل شد. در نهایت ضمن بررسی و انتقادات وارده بر فیلم مشخص شد که: «عدم رعایت بازتابندگی» در قوم نگاری مشهود است. نتایج: بر اساس روش «امیک» در روش قوم نگارانه می توان گفت که کوپر و همکارانش وقایع پیرامون را بیشتر از زاویه دید خود می نگریستند تا مردمان کوچرو ایل بختیاری. همچنین بر اساس رویکرد «اتیک»(نگاه درونی به اتفاقات پیرامون)، درون مایه فیلم مورد نقد قرار گرفت، چرا که مطابق دیدگاه ژرژلاپاساد، مشاهده گری فعال و همراه با مشارکت همواره باید در میدان تحقیق شکل گیرد. همچنین می توان گفت که فیلم «علف» از یک نوع نگاه «اورینتالیستی»(از دیدگاه ادوارد سعید) برخوردار است، چون، «اورینتالیسم»، تاریخ دروعینی از شرق به شیوه دلخواه و مورد علاقه غربیان است.
تأثیر سبک معماری بر ارتقای حس تعلق مکانی در سکونتگاه های روستایی (مورد شناسی: دهستان کارده شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان با شناخت مکان می تواند به شناخت خود دست یابد. حس تعلق به مکان یکی از واکنش های احساسی و عاطفی انسان نسبت به محیط است که فرد را به مکان پیوند داده و هویت شخص و مکان را شکل می دهد. حس تعلق به مکان، پیوندی محکم بین فرد و مکان ایجاد کرده و افراد خود را با مکانی که به آن تعلق دارند می شناسند. نوع معماری مسکن روستایی و سبک آن ها با ساختارهای اجتماعی-اقتصادی خاص خود به عنوان مناطق متمایز از شهرها مطرح بوده و می توانند باعث شکل گیری احساس تعلق مکانی برای ساکنان خود و هویت مستقل شوند. هدف از انجام این تحقیق بررسی این فرض است که سبک معماری در محیط های روستایی می تواند افزایش احساس تعلق و وابستگی به مکان را به دنبال داشته باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است که بخش عمده داده های آن ازطریق تنظیم پرسشنامه بین 175 خانوار روستایی در دهستان کارده شهرستان مشهد جمع آوری شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تی تک نمونه ای، رگرسیون و معادلات ساختاری (Smart PLS) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل مختلفی، ازجمله: اقلیمی، زیبایی شناسی، امنیت و... بر تعلق مکانی اثرگذار بوده است که براساس مدل مربعات ساختاری، مشخص شد که متغیرهای آسایش اقلیمی با ضریب اثر 57/21، ایمنی و امنیت 81/13، سازگار و انطباق 51/4 و زیبایی شناختی با ضریب اثر 67/3 به ترتیب بیشترین اثر را از بین عوامل مختلف بر افزایش احساس تعلق مکانی روستائیان داشته و متغیرهای اجزای تشکیل دهنده بنا، اعتقادات و عقاید، معماری و ساخت درونی، نیازهای انسانی و کیفیت مسکن کمترین اثرگذاری را بر احساس تعلق مکانی گذاشته اند.
شناسایی چالش های سیاست گذاری و برنامه ریزی در نواحی روستایی ایران با استفاده از روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
1089 - 1101
حوزههای تخصصی:
دست یابی به توسعه در نواحی روستایی همواره مورد توجه محققان در کشورهای در حال توسعه بوده است. مهم ترین رکن توسعه را می توان شیوه اداره جوامع برای رسیدن به توسعه دانست و اساسی ترین نقش را مدیریت جوامع روستایی دارد و کسی که تصمیم نهایی را برای اجرای سیاست ها می گیرد مدیر روستاست. تصمیماتی که برای رسیدن به این اهداف گرفته می شود سیاست ها و فرایندی که طی آن مراحل مطالعه، برنامه ریزی، و تصمیم به اجرا در محیط روستا منجر می شود سیاست گذاری می نامند. مکانی که این تصمیمات در آن اجرا می شود شرایط و ویژگی های خاصی دارد که نگارندگان در پژوهش حاضر به دنبال شناخت چالش های اصلی سیاست گذاری و اداره روستاها هستند تا این شناخت به اتخاذ تصمیمات صحیح تر برای اداره روستاها منجر شود. در این پژوهش، با روش تحلیل مضمون، چالش های سیاست گذاری برای مدیریت نواحی روستایی ایران شناسایی شد. اطلاعات بر اساس مصاحبه های نیمه ساخت یافته و مطالعه منابع و اسناد جمع آوری شد. در واقع، علت اصلی اجرای این پژوهش جای خالی توجه به چالش های اصلی و هویت مستقل روستاها در مطالعات پیشین بود. یافته ها نشان می دهد از میان 122 کد باز 17 مفهوم پایه ای شناسایی شد که در شش دسته مضامین سازمان دهنده قابل تقسیم بندی اند. نتایج تحلیل ها حاکی از این است که باید در سیاست گذاری ها به فرهنگ جامعه روستایی، هویت مستقل اجتماعی، اقصادی، و محیطی هر روستا و سیر تاریخی مدیریت در روستاهای ایران توجه کرد و لزوم دست یابی به اهداف سیاست ها و مدیریت مطلوب روستاها کمک گرفتن از خود مردم روستا و مشارکت دادن آن ها در همه فرایند تصمیم گیری و اجرای سیاست هاست.