مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مدل سلسله مراتبی
سنجش تناسب اراضی استان قزوین برای کشت زعفران بر اساس روش های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زعفران با ارزش اقتصادی بسیار بالا نقش ویژه ای در صادرات غیر نفتی ایران دارد و شناسایی مناطق مستعد کشت آن در سطح کشور، زمینه را برای برنامه ریزی های لازم در مورد آن فراهم خواهدکرد. با توجه به تاثیر عوامل محیطی گوناگون بررشد وعملکرد محصول زعفران، فرایند سنجش تناسب اراضی برای کشت آن مستلزم استفاده از اطلاعات جامع و متنوع مکانی و توصیفی است، سیستم های اطلاعات جغرافیایی امکان بهره گیری از این نوع داده هارا فراهم ساخته و تحلیل فضایی اطلاعات را بر اساس مدل های مورد نظر تسهیل نموده اند. در این تحقیق با در نظر گرفتن نیازهای اکولوژیک زعفران از روش های تصمیم گیری چندمعیاره MCDM)) مبتنی بر روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است و به کمک محیط نرم افزاری Arc\GIS مدل سازی و تحلیل فضایی اطلاعات صورت گرفته و براساس آن اراضی استان قزوین از نظر قابلیت کشت زعفران ارزیابی و پهنه بندی شده است. فرایند تحقیق شامل مراحل گردآوری اطلاعات، محاسبات و تحلیل های آماری، ورود اطلاعات به GIS، خوشه بندی و ارزش گذاری معیارها، مدل سازی فضایی و تلفیق اطلاعات بوده است. نتیجه تحقیق نشان دهنده کارایی روش تحلیل سلسله مراتبی درسنجش قابلیت اراضی برای کشت زعفران بوده وبراساس آن استان قزوین به سه بخش مناسب، نسبتاً مناسب و نامناسب تقسیم شده است.
امکان سنجی بکارگیری اصول نوشهرگرایی در بازآفرینی پایدار محلات ناکارآمد و مسأله دار شهری با تأکید بر رشد هوشمند (مورد پژوهی: بخش مرکزی شهراهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بافت های ناکارآمد و مسأله دار شهری به عنوان یکی از معضلات شهرها جلوه گر شده اند. از این رو برای رسیدن به شهری کارا و منسجم می بایست وضعیت این بافت ها ساماندهی شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بازآفرینی پایدار بخش مرکزی شهر اهواز با توجه به اصول نوشهرگرایی و رشد هوشنمند است. روش اتخاذ شده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی و با هدف کاربردی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز به دو شیوه اسنادی-کتابخانه ای (رجوع به طرح ها و تحقیقات صورت گرفته در محدوده و تحقیقات مرتبط با موضوع و مراجعه به ادارات و شرکت های دخیل در محدوده و...) و میدانی- پیمایشی (توزیع پرسشنامه، انجام مصاحبه و مذاکره با ساکنین و مسئولین، برداشت های میدانی مبتنی بر مشاهده و ...) صورت گرفته است. تعداد 300 پرسشنامه با استفاده از روش کوکران برآورد، توزیع و جمع آوری گردید. نرم افزار بکار برده شده Expert Choice و روش تحلیل مورد استفاده، تحلیل سلسله مراتبی AHP و SWOT می باشد. یافته ها نشان می دهد که در بین شاخص های نوشهرگرایی تقویت فضای سبز عمومی، ساماندهی دسترسی ها، تنوع مسکن، تنوع معماری و زیبایی شناسی دارای بیشترین اهمیت هستند. همچنین نتایج حاصل از اجرای مدل سلسله مراتبی AHP نشان داد که در بین سه شاخص هویت، کیفیت کالبدی و ساماندهی دسترسی ها، شاخص ساماندهی دسترسیها اهمیت بیشتری نسبت به دو شاخص دیگر، از نگاه کارشناسان برخوردار می باشد.
تحلیل لرزه خیزی بخش آبپخش با استفاده از مدل های تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
125 - 140
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی با هدف مدیریت بحران و ارزیابی شدت و میزان لرزه خیزی مناطق مختلف جهت مقابله با خسارت های ناشی از لرزه خیزی همواره یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. بخش آبپخش یکی از لرزه خیزترین بخش های استان بوشهر است که به علت وجود گسل های متعدد و فعال قطر- کازرون، برازجان، رگ سفید و زاگرس، همواره در معرض زمین لرزه های متعدد و گه گاه شدید با حداکثر بزرگای 5 ریشتر قرار گرفته است. به همین علت ﭘژوهش حاضر ﭘس از تهیه نقشه های ﭘایه لرزه خیزی چون، عمق کانون های لرزه خیزی، توان لرزه خیزی، شتاب و شدت زمین لرزه و عمق خاک اقدام به وزن دهی ﭘارامترها نموده و در نهایت با استفاده از سه مدل سیستم تحلیل سلسله مراتبی،Dematel و میانگین رتبه ها به بررسی، ارزیابی وضعیت لرزه خیزی بخش آبپخش و ترسیم نقشه پهنه بندی لرزه خیزی در این ناحیه پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، توان لرزه زایی گسل و شدت زلزله به ترتیب با ( 086/0 و 063/0) تاثیر گذارترین عوامل و موادمادری و عمق خاک با (110/0) و شیب با (103/0) متعامل ترین ﭘارامترها در زمینه توان لرزه خیزی بخش آبپخش هستند. به عبارت دیگر در این ناحیه هر چه شیب زمین کمتر، مواد مادری مقاوم تر و عمق خاک کمتر باشد، تاثیر کمتری از ﭘارامترهای توان لرزه زایی گسل و شدت زلزله خواهد ﭘذیرفت و در نتیجه اراضی دارای این شرایط در بخش آبپخش در برابر زلزله مقاوم تر خواهند بود. البته در این زمینه نباید نقش عوامل انسانی را در تشدید شرایط لرزه خیزی نادیده گرفت.
طراحی مدلی برای بودجه ریزی بر مبنای عملکرد با استفتده از ترکیب روش شناسی سیستم های نرم و نگاشت شناختی فازی و تاپسیس سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بودجه ریزی بر مبنای عملکرد یکی از کلیدی ترین عوامل کارایی در سازمان های امروزی است. از نظر اقتصادی فلسفه وجودی بودجه ناشی از وجود نوعی تناقض کلی است که در هر جامعه ای وجود دارد و به طور کامل علم اقتصاد را پدید آورده است.عدم شناخت و ساختاردهی مسأله بودجه یکی از مشکلات عملیاتی شدن بودجه ریزی بر مبنای عملکرد در سازمان ها از دید صاحبان نظر است؛ بنابراین در این تحقیق بر آن شدیم تا از روش شناسیسیستم های نرم برای رویارویی با مسائل بودجه ریزی استفاده شود که دارای اجزای اجتماعی، سیاسی و انسانی است. در این متدولوژی مشکل جزئی از یک سیستم و نه یک مشکل منفرد بررسی می شود. پس از ساختاردهی به مسأله و شناسایی ترجیحات خبرگان با استفاده از مدل سلسله مراتبی فازی خوشه ای پیشنهاد شده به شبیه سازی اوزان شاخص ها و الویت بندی استان های کشور با تاپسیس فازی پرداخته شد. با ترکیب این دو رویکرد برنامه های سازمان تأمین اجتماعی در سه زمینه بیمه، درمان و سرمایه گذاری الویت بندی شدند. نتایج خلاء ایجادشده را روشن و مسیر را برای تخصیص بودجه به استان های کشور هموار ساخت.
تهیه و توسعه نقشه راه تکنولوژی در بخش های خدماتی و عوامل بهبود دهنده اعتبار آن (مدل تلفیق یافته محصول- خدمات)
حوزه های تخصصی:
تهیه نقشه راه تکنولوژی (TRM) (Technology roadmap) روشی است که به سازمانهای کمک می کند تکنولوژیهایشان را درتوصیف مسیری که به منظور تلفیق یک تکنولوژی معین در محصولات و خدمات دنبال می شود برنامه ریزی کنند این ها به نوبه خود به بازار می رسند و اهداف استراتژیک سازمان را برآورده می سازند. در میان چارچوبها برای شناسایی و طراحی تکنولوژی آینده و توسعه بیشتر شایستگی ها و تکنولوژیهای هسته ای یک شرکت یکی از وسیعترین موارد استفاده شده در سالهای اخیر به عنوان تهیه نقشه راه تکنولوژی شناخته شده است (TRM) رویکرد نقشه راه تکنولوژی به عنوان یک چارچوب موثر و تکنیک موثر برای پشتیبانی پیش بینی تکنولوژی عمل می کند با استفاده از این رویکرد شرکتها می توانند دانش و اطلاعات را در مورد محصولات کسب و کار و تکنولوژی ها مدیریت کنند و چارچوبی را برای برآورد یک دانش و اطلاعات را در مورد محصولات کسب و کار تکنولوژی ها مدیریت کنند و چارچوبی را برای برآورد یک R&D (تحقیق و توسعه) موثر برای تکنولوژی های آینده استقرار بخشند که در آن دیدگاههای تجاری و تکنولوژی با هم ارتباط متقابل دارند.
بررسی مؤلفه های زیست پذیری شهرها با استفاده از مدل سلسله مراتبی (AHP)(منطقه مورد مطالعه: بندر امام خمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، شهرها مکان اصلی کار و زندگی عمده بشر شده اند، به طوری که بیش از 50% از جمعیت 7 میلیارد نفری جهان در شهرها زندگی می کنند. از این رو، توجه به کیفیت زندگی، شرایط، امکانات و نیازهای ساکنان شهرها، مسئله ای حیاتی است. نظر به مشکلات متعدد شهرها، رویکردهای مختلفی برای ارتقا و بهبود شرایط زندگی در آنها پیشنهاد و مطرح شده است که زیست پذیری شهری یکی از آنها است. امروزه زیست پذیری در بیشتر کشورهای توسعه یافته به عنوان یک اصل راهنما در چارچوب گفتمان پایداری در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی شهری گسترش پیدا کرده است. هدف از این پژوهش شناخت و تعیین مؤلفه های زیست پذیری در شهربندرامام خمینی (ره) می باشد. به همین منظور در ابتدا 5 منطقه این شهر به نام های فاز 1، فاز 3، فاز 4، شهرک شهید دستغیب و شهرک صبانمان به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس با تحقیق در ادبیات تحقیق 7 شاخص زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، پزشکی و بهداشتی، کیفیت فضای سبز و زیرساخت های شهری انتخاب گردیدند و پرسش نامه ای به همین تهیه گردید و در بین این محلات توزیع گردید. سپس پرسش نامه ها به صورت جداگانه بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل، یافته های تحقیق از مدل سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت کیفیت زندگی و زیست پذیری هر 5 منطقه در وضعیت مطلوبی نمی باشد. در بین 7 شاخص به کار رفته، زیرساخت های شهری بالاترین وزن و ملاحظات پزشکی و بهداشتی کمترین وزن را دارا می باشند. در بین مناطق مورد مطالعه نیز محله فاز 1 به نسبت سایر مناطق در وضعیت مطلوب تری برخوردار می باشد.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری نواحی شهری در برابر زلزله (موردی: ناحیه غربی شهر ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
187 - 202
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکارهای موفق در زمینه کاهش آسیب پذیری ناشی از مخاطرات، ارتقای تاب آوری (اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و نهادی) می باشد. موقعیت جغرافیایی منطقه موردمطالعه و دفعات وقوع مخاطرات طبیعی(زلزله). در آن مهمترین عامل انجام پژوهش حاضر بوده که هدف اصلی آن سنجش میزان تاب آوری مناطق شهری می باشد. به همین منظور در این پژوهش به منظور بررسی مولفه ای اجتماعی و اقتصادی و نهادی تأثیر گذار در تاب آوری شهری از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نتایج آزمون های رگرسیون و پیرسون نشان داد که در ناحیه غربی شهر ایذه متغیر عوامل اجتماعی با ضریب741/0 درصد، بیشترین تأثیر را در تاب آوری این منطقه داشته و عوامل نهادی باضریب 547/0 درصد کمترین عامل اثرگذار در تاب آوری شهری این منطقه می باشد. همچنین آزمون رگرسیون نیز مشخص کرد که متغیر مستقل اجتماعی با 54 درصد، اقتصادی 42 درصد و نهادی با 29 درصد توانسته بر تاب آوری تأثیر بگذارد.در روش دوم و برای مشخص نمودن تأثیر مؤلفه کالبدی بر تاب آوری شهری از 5 شاخص اصلی (کیفیت، قدمت، نوع مصالح، مساحت و دسترسی به ابنیه ها) تأثیر گذار بر کاهش آسیب پذیری کالبدی شهر در برابر زلزله استفاده گردید نتایج بررسی ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS و مدل سلسله مراتبی فازی (FAHP) نشان داد که محدوده مرکزی ناحیه غربی شهر ایذه به دلایل: قدمت بالا ابنیه ها و کیفیت پایین ساخت وساز را به عنوان مناطقی با پایین ترین سطح تاب آوری در کل ناحیه مشخص نمود..... کلید واژه: تاب آوری، زلزله، مدل سلسله مراتبی، ناحیه غربی شهر ایذه کلید واژه: تاب آوری، زلزله، مدل سلسله مراتبی، ناحیه غربی شهر ایذه
مکان یابی بهینه دفن زباله های روستایی در شهرستان زرین دشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حفظ محیط زیست روستاها ازجمله ضرورت های توسعه روستایی محسوب می شود. یکی از مسائلی که در مناطق روستایی اهمیت دارد مکان مناسب جهت دفع زباله است. هدف اصلی مطالعه حاضر ، اعمال انواع عملیات تحلیل های مکانی با بهره گیری از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیک FAHP به منظور مکان یابی محدوده های بهینه برای دفن زباله های شهرستان زرین دشت هست. به همین منظور، در مرحله اول، با استفاده از 9 لایه اطلاعاتی که شامل؛ لایه های اطلاعاتی فاصله از گسل، فاصله از مسیل ها، زمین شناسی، جنس خاک، فاصله از جاده، فاصله از سکونتگاه ها، ارتفاع، شیب و کاربری اراضی تشکیل شد. سپس پرسش نامه ای به این منظور طراحی شد و توسط مهندس ین مشاور تهیه طرح هادی روستایی و کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تکمیل گردید. در آخر 20 نف ر ب ه ای ن پرسش نامه جواب کامل دادند . نتایج نشان می دهد بهینه ترین مکان دفن زباله ها در نزدیکی راه های ارتباطی و نامناسب ترین مکان در نزدیکی سکونتگاه های انسانی می باشند. همچنین نتایج به دست آمده با استفاده از FAHP نشان می دهد که معیار فاصله از سکونتگاه های انسانی بیشترین وزن را با ضریب 232/0 به خود اختصاص داده است و معیار ارتفاع کمترین وزن را به خود اختصاص داده است. از وسعت 4626 کیلومترمربعی شهرستان زرین دشت، 83/3 درصد برای دفن زباله کاملاً مناسب، 98/48 درصد مناسب، 82/35 درصد نسبتا ً مناسب، 03/9 درصد نامناسب و 33/2 درصد کاملاً نامناسب می باشند.
مدخلی بر پژوهشهای تجربی با اثرات خوشه ای با توجه به واحد تحلیل در تصادفی سازی و مداخله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۳
245-215
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسائل روش شناختی مربوط به تحلیل چند سطحی پیچیده بوده، اما این پیچیدگی در حیطه های متعددی از قبیل سازه های جمعی و مشترک مثمرثمر بوده است. روشهای تحلیل داده هایی که از آزمایشهای تصادفی به دست می آیند، هنگامی که واحد تحلیل با واحد مداخله تناظر دارد به خوبی شناخته شده است. هنگامی که داده های انفرادی و تصادفی با یک مداخله گروهی به کار می روند روشهای آماری متفاوتی باید برای ارزیابی مداخله به کار رود. سه مدل معرفی شده که به ترتیب عبارتند از: مدل اول: افراد به صورت تصادفی به مداخله هائی که به طور منفرد انجام شده گمارده شده اند. مدل دوم: گروههای از قبل موجود به صورت تصادفی به مداخله های گروهی گمارده شده اند. مدل سوم: تصادفی شدن بر مبنای فردی انجام شده اما مداخله به صورت گروهی انجام شده است. در این مقاله نشان داده شده است که برخی مقالات در حیطه رفاه اجتماعی از نوع مدل دوم و سوم هستند در حالی که داده ها با مدل به خوبی شناخته شده اول تحلیل شده اند. مثالی از قلدری در محیط کار که در آن کارکنان در یک شرکت هلدینگ در سایتها و کلاسهای متعدد آموزش رفتار شهروندی دیده اند به ایضاح مدل سوم می پردازد. مؤلفه واریانس برای مثال پژوهشی برای هر سه مدل در سطح 1( δ2) و در سطح 2 (T11 ) محاسبه شده و نشان داده شد که بهترین نسبت این مؤلفه واریانس در مدل سوم پدیدار می شود. روش: همه مقالات (شبه) آزمایشی در فصلنامه رفاه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند که در آنها تحلیل گروهی به کار رفته است. همچنین از روش تحلیل محتوا برای بررسی اشاره به گروه درمانی در پیشینه و بحث و نتیجه گیری استفاده شد. پژوهشهائی که مورد اشاره قرار گرفته اند تمایز بین واحدهائی که به صورت خوشه ای تصادفی شده اما مداخله در سطح فردی یا گروهی است را نشان می دهد. شش تحقیق انتخاب شد، واحد تحلیل در R و T که در این مقاله ها اجرا شده بود تعیین گردید و تناظر بین واحدهای تحلیل مشخص شد. فقط یکی از این مقاله ها مداخله را در خوشه ها به صورت تصادفی انجام داده است اما در سه مقاله تناظر واحد تحلیل R (تصادفی شدن و مداخله) وجود ندارد. تحلیل محتوی نشان داد، فقط در نیمی از پژوهشهای رفاه اجتماعی به مداخله گروهی اشاره شده است هر چند در هیچکدام گروهی بودن در تحلیل آماری بازتاب نیافته است. یافته ها: در هر شش مقاله در فصلنامه رفاه اجتماعی روش آماری از این نظر نقص داشت که به جای روش سلسله مراتبی از روشهای تحلیل آنوا استفاده شده بود؛ بدون توجه به این که در آنها از گروه درمانی استفاده شده است. به جز یک پژوهش توجهی به آثار گروهی در بحث و نتیجه گیری وجود نداشت. به سومین مدل تحلیل داده ها توجه اندکی شده که مسائلی را به دنبال دارد. مهم ترین مسئله در نسبت مؤلفه واریانس درمان به واریانس باقیمانده است. مدلهای رگرسیون سنتی و مدلهای چند سطحی مقایسه شدند. مزیت مدلهای چند سطحی به ویژه در تعیین صریح منبع تغییرپذیری در هر دو سطح فردی و گروهی نشان داده شد. بحث: نتایج حاصل از مقاله حاضر نشان می دهد که در مقالات منتشرشده در فصلنامه رفاه اجتماعی هنگامی که محقق باید در تحقیق خود از مدلهای سلسله مراتبی چندسطحی استفاده می کرده است، از آن استفاده نشده است. توصیه می شود که در این مورد دو مقاله دوران سازی که در یک دهه پیش منتشر شده اند (لی و تامسون، 2005؛ رابرتز و رابرتز، 2005) مورد مطالعه قرار گیرد. مزیت توجه به تناظر واحد تحلیل در تصادفی کردن و مداخله و بین طرح پژوهش و روش آماری در تحلیل داده ها، پژوهش گر را قادر می کند بر نوسانات بین افراد هنگامی که خوشه (گروه) مبنای تصادفی سازی یا درمان است غلبه کند. در پژوهشهای آزمایشی خوشه ای تصادفی از قبیل پژوهش علی پوری نیاز و همکاران (1388) که در سایتها و جوامع متفاوت اجرا شده اند، مدل سوم در این مقاله نسبت به آزمونهای سنتی پیش آزمون پس آزمون برتری دارند. روشهائی که در این مقاله برای تحلیل داده ها معرفی شده را می توان به موقعیتهای پیچیده تر تعمیم داد که به ویژه سنجشهای پیش آزمون به عنوان متغیر همگام در هر دو سطح است.
ارزیابی نقش ذینفعان در فرایند بازتوسعه اراضی قهوه ای کارخانه قند آبکوه مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراضی قهوه ای مشهد دومین کلانشهر ایران با 1591 قطعه و 3863 هکتار، حدود 2/13 درصد اراضی این شهر را تشکیل می دهد. ساماندهی و مدیریت اراضی قهوه ای گامی مؤثر در جلوگیری از گسترش افقی شهر و تثبیت جمعیت در داخل مرزهای موجود و در راستای توسعه پایدار است. یکی از این قطعات، کارخانه قند آبکوه با 25 هکتار وسعت می باشد. با توجه به اهمیت جایگزینی کاربری های مناسب و نقش ذی نفعان در پیشبرد پروژ، این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی به دنبال شناسایی ذینفعان و نقش آنها در بازتوسعه اراضی کارخانه قند ابکوه، شناسایی بهترین کاربری جایگزین برای باز توسعه اراضی کارخانه با توجه به مولفه های توسعه پایدار(اقتصادی، هویت، شهرسازی و تحقق پذیری) و ارایه بهترین راهبردها برای رسیدن به این کاربری مطلوب جایگزین می باشد. نتایج تحقیق با مطالعات ترکیبی پس از مصاحبه نیمه ساختار یافته با نمایندگان 12دستگاه ذی نفع و کارشناسان متخصص، 7 کاربری پیشنهادی را نشان داد. سپس با استفاده از تحلیل سلسله مراتبیAHP، کاربری ترکیبی اداری- تجاری به عنوان بهترین کاربری با توجه به مولفه های توسعه پایدار انتخاب گردید، همچنین با بکارگیری تحقیق کیفی، نتایج نشان داد که آستان قدس به عنوان ذی مدخل اصلی از بیشترین منافع و میزان نفوذ در بازتوسعه اراضی قهوه ای کارخانه قند آبکوه به دلیل مالکیت 5/43 درصد از کل اراضی سطح شهر برخوردار است. از اینرو بهترین استراتژی، برقراری ارتباط مؤثر با آستان قدس برای جایگزینی کاربری پیشنهادی در اراضی کارخانه پیشنهاد می شود.