فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۸۱ تا ۶٬۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۴۹۸-۴۸۱
حوزههای تخصصی:
فضای خودمانی فضایی است که فرد ساکن محله در آن احساس تعلق می کند، فضا را از آن خود دانسته و خود را نیز جزئی از فضا می داند. چنانچه انسان در فضا احساس راحتی و تعلق داشته باشد، حضور وی در فضا پررنگ تر شده و زمینه خاطره سازی برای وی فراهم می شود. گذر گلچینان که در بافت تاریخی شهر یزد قرار دارد به دلیل مداخلات صورت گرفته، بخشی از خودمانی بودنش را از دست داده است. اما به دلیل قدمت تاریخی هنوز قابلیت درس گرفتن از آموزه های نهفته در آن وجود دارد. لذا این پژوهش با مرور بر ادبیات فضای خودمانی و خاطره انگیز و تدوین مبانی طراحی چنین فضاهایی، در پی بازگرداندن فضای مانوس و خودمانی گذشته در بافت های تاریخی بوده است تا بتواند فضایی خاطره انگیز را برای استفاده کنندگان ایجاد کند. روش به کار برده شده توصیفی و تحلیلی بوده و پژوهش از نوع کاربردی می باشد. در این راستا از تکنیک های برداشت میدانی و مصاحبه با اهالی ساکن، عکاسی و فیلمبرداری استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که وجود کاربری های قدیمی (زورخانه قدیمی، حسینیه ها، مساجد، گاراژها و...) هرچند کمتر از گذشته اما بهانه ای برای حضور، گردهمایی و خاطره انگیزی می باشند. وجود عناصر شاخص کالبدی (بادگیرها، ساباط ها، گنبدها، رواق ها و...)، هویتمندی فضا را رقم می زند و به آشنا بودن فضا در جهت خودمانی شدنش کمک می کند. در کنار این ها فضاهای گمشده و پنهان، مخروبه و متروکه شدن بناهای ارزشمند تاریخی، خودمانی بودن فضا را خدشه دار می کند. باز طراحی انجام شده در این گذر تاریخی مواردی را که منجر به از بین رفتن فضای خودمانی شده است، با درس گرفتن از خود بافت، برطرف ساخته است. استفاده از نتایج این پژوهش در بافت تاریخی یزد و موارد مشابه جهت ایجاد فضاهای خودمانی و خاطره انگیز، توصیه می شود.
University Good Governance; The study of autonomy and accountability in Islamic Azad University, Qazvin Province(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۲
۲۴۴-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
University autonomy and accountability have been playing such a vital role in all aspects of university governance that their importance cannot be over emphasized. Autonomy can be defined as “the right of a group of people to govern itself or to organize its own activities” and being autonomous means “being independent and having the power to make your own decisions”. On the other hand, accountability means being responsible for decisions or actions and being required or expected to justify them. The purpose of this study is to examine and assess the degree and sufficiency of university autonomy in the four area of institutional, financial, staff, and academic and also the degree of accountability of universities to their external stakeholders. The instrument for gathering data was a researcher-made questionnaire with a five- point Likert scale and its calculated Alpha was above ./70. This means that the instrument was reliable. Data were obtained randomly from university managers at Islamic Azad University branches in Qazvin province. The data were analyzed using percentage and five-point Likert scale to objectively determine the degree of accountability and the sufficiency of the university autonomy for good governance of their branches at the four area of autonomy from the view point of university chancellors, vice-chancellors, Dean and Head of the Departments. The analysis of data in relation to research questions were investigated, using one-sample t-test by means of version 18 of SPSS software. The findings indicate that the degree of autonomy in the four area is not sufficient to govern the university well and the University administrators suggest that granting more autonomy from the central administration of Islamic Azad University and Ministry of Science, Technology and Research to the university branches may hold them to be more accountable to internal and external stakeholders.
The Reproduction of the Spirit of Place Identity in Architecture and Urban Structure, Case Study: Al-Ghadir Neighborhood in Kerman(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The intention of this paper is to define the concept of the spirit of place, and then to identify methods for its preservation in historical urban contexts. In fact, this study seeks to answer the question whether the spirit of the place and its components can be derived from tissue structure to improve? And whether we can weave his old identity in psychological indicators - human behavior found? Finally, the aim of this methodology is to help researchers make an objective analysis and evaluation related with the very delicate subject; the spirit of the place and its comprehensible meanings from tangible features to intangible ones. The study hypothesis claims that the psychological component concepts, behavioral and moral spirit of the place can be viable tissue residential neighborhoods. This claim qualitative research design and analysis of research by using descriptive derived from Kerman al-Ghadeer neighborhood residents use the results of the survey population. And the spirit of the place and identity of contingency tables between two components in the sample studied is proof space.
Diversity management and its effect on staffs’ affective commitment with study on mediation role of Transformational leadership and perceived justice(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۴
۳۵۱-۳۳۷
حوزههای تخصصی:
The present research aims to examine the relationship between diversity management and its effect on staffs’ affective commitment with study on mediation role of Transformational leadership and perceived justice in Qaen health network. In theoretical sector with integration of human resource management and performance theories and the theory of diversity and leadership, a theoretical model has been made. The main question of research is when the diversity management puts a positive effect on staffs’ affective commitment and why these two variables affect each other. The statistical population consists of all the staffs at the administrative sector in Qaen health network. After collecting data, the hypotheses were tested using the structural equation technique and software Smart PLS. the results from statistical analyses indicated that diversity management puts a positive effect on staffs’ affective commitment, but diversity management does not put a positive effect on perceived justice. Transformational leadership has a mediation role between diversity management and perceived justice. The perceived justice has a mediation role in effect of transformational leadership and staffs’ affective commitment. Further transformational leadership and perceived justice have a mediation role between the diversity management and affective commitment.
ارائه چهارچوب نظری مناسب ساختار فضایی بنادر و مناطق پسکرانه ای بر مبنای روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۴۰-۱۹
حوزههای تخصصی:
بنادر را می توان دروازه های اصلی ورود و خروج جریان های فضایی برشمرد. این کانون های فعالیتی، درصورتیکه بتوانند پیوند مناسبی با ساختار فضایی مناطق درون سرزمینی ایجاد کنند، نه تنها می توانند جریان های توزیع کالا را به خوبی هدایت کنند، بلکه نقش موثری در توسعه نواحی پسکرانه ای خواهند داشت. در این میان، تمرکز و تاکید بر مولفه های ساختار فضایی، می تواند موجب رونق تعامل بنادر با قطب ها و توسعه پسکرانه های درون سرزمینی شود. هدف از این پژوهش، شناسایی مولفه های ساختار فضایی و تدوین یک چارچوب نظری مناسب از دیدگاه های مطرح پیرامون ساختار فضایی بنادر- پسکرانه بر مبنای روش تحلیل محتوا است. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان مجموعه نظریه های ساختارفضایی، شش مولفه قابل شناسایی است که عبارتند از: قلمرو، کانون، محور ارتباطی، سازمان یابی سطوح، تعامل و انتظام. با تلفیق هرکدام از این مولفه ها، ابعاد جدیدی از ساختار فضایی سرزمین روشن می شود که شامل تحرک فضایی، کاربری فضایی و فرم فضایی خواهد بود. تحرک فضایی بر مبنای پیوندها و روابط میان اجتماعات انسانی و کاربری فضایی بر مبنای فعالیت های انسانی و زمین شکل می گیرد. فرم فضایی نیز حاصل برهم کنش این دو بُعد در پهنه سرزمین است که در مقیاس های مختلف به صورت پنهان یا آشکار نمایان می شود. وجود مولفه انتظام آشکار و برنامه ریزی شده در ساختار فضایی یک منطقه، خود عاملی در تبیین بُعد جدیدی تحت عنوان پشتیبانی فضایی است. در حقیقت این بُعد مشخص کننده تفاوت در ساختار فضایی یک منطقه درون سرزمینی با ساختار فضایی بندر- پسکرانه است. وجود فضاهای پشتیبان در مناطق پسکرانه بندرگاهی، بر اساس تصمیم سازی برنامه ریزان فضایی و تصمیم گیری سیاست مداران، می تواند زمینه لازم را برای ورود فضاهای جغرافیایی کمتر توسعه یافته به چرخه انطباق ساختار فضایی مهیا کند. در این حالت چهارچوب نظری جدیدی تحت عنوان چرخه تعامل در ساختار فضایی بندر- پسکرانه و مبتنی بر چهار بُعد ذکر شده بوجود می آید که هدف آن تبیین مدل توسعه فضایی متوازن بندر و مناطق پسکرانه در مقیاس های مختلف است.
تحلیل جایگاه محله گرایی در کنترل رفتارهای نابهنجار شهروندی با تاکید بر مفهوم هویت سازی محلات شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۴۳۸-۴۰۷
حوزههای تخصصی:
ادبیات جامعه شناسی و جغرافیای شهری معاصر یکی از ویژگی های عمده کلان شهرهای کنونی را کاهش نگران کننده پیوندهای اجتماعی و اخلاقی شهروندان و کنترل رفتارهای نابهنجار شهری می داند. در واقع در کنار معیارهای متعدد تعیین کننده جغرافیایی، اقتصادی، اداری، فنی و شبکه ای، کلان شهر کانون اجتماعی- فضایی است که به تناسب افزایش جمعیت، توسعه نظام کار فنی و نیز بالا رفتن حجم انتظارات ساکنین آن، پیوسته در معرض اشکال مختلف از کاهش و یا گسست در پیوندهای اجتماعی و اخلاقی قرار دارد. بر این اساس پرداختن به مفهوم محله محوری و تحلیل جایگاه ان در کنترل رفتارهای اجتماعی از مووضعات مهمی است که لازم است در حوزه نظری مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و روش استدلال منطقی و ابزار گرداوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به این مقوله پرداخته می شود. در پایان نیز جایگاه محله محوری و برنامه ریزی محله محور در کنترل رفتارهای ناسالم و نابهنجار شهری مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
بررسی قاعده عدالت فقهی و رابطه آن با عدالت شهری در مشارکت شهروندی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۲۲۴-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد در حال حاضر برای رسیدن به تعریف مدرن از مفهوم عدالت شهری و شهروندی زنان نیاز به رویکردهای جدیدی نسبت به برخی مفاهیم عدالت فقهی داریم که در مورد مساله عدالت شهری و شهروندی توجه به چند شاخصه بسیار مهم است؛ شاخصه اعطای حق، عدم تبعیض، تعادل و توازن، اعتدال، رعایت شایستگیها و استحقاقها. در کنار این شاخص ها توجه به آموزش که وسیله ای برای توانمندسازی توسعه انسانی در ابعاد وسیع عدالت شهری است بسیار مهم است، بدین معنا که کیفیت آموزش و میزان پراکندگی و دسترسی به آموزش های رایگان در سطح کشور برنامه ریزی و اجرا شود و در عین حال سطح آگاهی نیز بالا رود. لذا در این مقاله ضمن بررسی قاعده عدالت فقهی و شاخصه های عدالت اجتماعی، کاربرد و نقش مؤثر آن در عدالت شهروندی زنان مورد مطالعه قرار می گیرد تا معنا و مفهوم روشن تری از عدالت شهروندی زنان به دست آید. و راهکارهای لازم برای رسیدن به این نوع از عدالت مورد توجه قرار گیرد.
بازنمایی هویت مکانی روستاهای حومه ای در طرح های توسعه روستایی (مطالعه موردی: روستای دره مرادبیگ شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی هویت از زبان ساکنان محلی به مبنای نظری بازنمایی اجتماعی مربوط است. در این ارتباط باید به گفتمان های محلی اشاره کرد. روستای حومه ای دره مرادبیگ در فاصله سه کیلومتری از مرکز شهر همدان بر اثر جریان های شهرگریزی و تکامل روستا با استفاده از امکانات شهری تغییر هویت داده است. دره مرادبیگ از قدیم برای مردم همدان مکانی تفریحی با هویت ویلانشینی و گذراندن اوقات فراغت بوده است. با توجه به طرح توسعه روستا ها، هویت مکانی روستای دره مرادبیگ تحت تأثیر تحولات اخیر چگونه باید باشد؟ با تغییرات صورت گرفته هویت مکان برای افراد با سنین مختلف چگونه است؟ از نظر هانری لوفور، فضا عاملی سیاسی و اجتماعی است که هویت مکان آن بر اساس عوامل درونی و بیرونی است. هالفکری بر اساس این مدل، هویت روستاها را برآمده از موقعیت های روستا، بازنمودهای رسمی و زندگی روزمره روستاییان می داند. نتایج تحقیق نشان می دهد برای پاسخگویی به نیاز ساکنان با سنین مختلف و به منظور هویت بخشی در الگوی مسکن ویلایی و روستایی باید توسعه عمرانی و امکانات شهری در روستا لحاظ شود. همچنین فضاهای جمعی مرکز محله، قابلیت های طبیعی، فرهنگی و اکولوژیکی رودخانه آلوسجرد و سرمایه اجتماعی باید با سازماندهی و دستیابی به بافت ترکیبی افزایش یابد.
پهنه بندی و آمایش شهری بر اساس شاخص های کالبدی – فضای (موردمطالعه: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد کالبدی فضایی شهر ارومیه در چند دهه اخیر موجب مسائلی همچون تغییر کاربری زمین، گسترش نامتناسب شهر و مخاطرات زیست محیطی شده است. از رویکردهای مطرح در این مورد، پهنه بندی و آمایش زمین های شهر برای توسعه متعادل شهری است. هدف این پژوهش ارزیابی روند توسعه کالبدی - فضایی شهر ارومیه طی سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۰ و تعیین پهنه های مستعد توسعه کالبدی شهر بر اساس شاخص های کالبدی – فضایی است. آمایش شهری بر اساس شاخص های کالبدی- فضایی به توسعه متعادل و متوازن شهری کمک می کند. این پژوهش بر اساس ۱۰ شاخص مکانی- فضایی شامل: ارتفاع، شیب، وضعیت خاک، کاربری زمین، اقلیم، ژئومورفولوژی، فاصله از روستا، فاصله از شهر، فاصله از راه و فاصله از رودخانه، روند توسعه کالبدی فضایی شهر ارومیه و پهنه های مناسب برای توسعه شهر را ارزیابی نموده است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی با استفاده از نرم افزار Arc GIS و منطق Fuzzy است. یافته ها و نتایج حاصله نشان می دهد پهنه های با تناسب بسیار زیاد برای رشد و توسعه شهر در قسمت های غرب و جنوب غربی شهر ارومیه و به صورت پراکنده در نواحی جنوب و شمال شرق واقع است. در پهنه های ساحلی دریاچه ارومیه و پهنه های بلافصل آن شاهد نهشته های پادگانه ای هستیم که پهنه های با تناسب بسیار کم، کم و متوسط هستند. این نواحی ازلحاظ توسعه کالبدی شهر قابلیت اندکی دارند. همچنین نواحی با تناسب کم در قسمت های شمال شرق تا جنوب شرق به صورت پراکنده نیز مشاهده می گردد.
سوداگری شهری و واگرایی فضایی تحلیل تحولات فضایی کلان شهر تهران مبتنی بر اقتصاد نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فضا و تحولات فضایی از موضوعات پرچالشی است که در عرصه علوم مختلف نظیر جغرافیا، برنامه ریزی شهری و طراحی شهری مطرح است و به منظور تبیین و روشنگری در این عرصه، طی چند دهه گذشته رویکرد و مفاهیم مختلفی شکل گرفته اند که بحث حول عنصر قدرت(سیاست) از مهمترین آنهاست و در ادامه بحث های انتقادی و در قالب رویکردهایی نظیر اقتصاد سیاسی فضا معرفی شده است که با تعمیمی فضایی از رهیافت رادیکالی اقتصاد سیاسی- انتقاد از مناسبات سرمایه داری در حوزه فضا- به واکاوی و پویش در این حوزه می پردازد، لذا برای تطبیق رویکرد اقتصاد سیاسی فضا در کشورهای متکی بر اقتصاد نفت، مؤلفه های فضایی منبعث از نظام سرمایه داری ازجمله سوداگری در تولید فضا و به تبع آن جدایی گزینی های فضایی در کلان شهر تهران موردمطالعه قرار گرفته است. نتایج نیز گرایش های سوداگرانه و رانت جویانه در فعالیت های ساختمانی را آشکار کرده است که شکاف و جدایی گزینی شمال و جنوب تهران نیز پیامد این گرایش ها می باشد.
چارچوب جامع سنجش پایداری نظام های بهره برداری از زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های سنجش پایداری در نظام های بهره برداری از زمین، فقدان چارچوبی جامع در این زمینه است. همین امر سبب شکل گیری نگرش تک بعدی در بسیاری از تحقیقات پایداری شده است. از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است در ابتدا با شیوه ای نقادانه به شناسایی چارچوبی جامع جهت سنجش پایداری در نظام های بهره برداری از زمین پرداخته شود. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) به وزن دهی مؤلفه ها در چارچوب شناسایی شده پرداخته شود؛ برای این منظور، نظرات 12 نفر از متخصصان کلیدی در زمینه نظام های بهره برداری از زمین مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. مقایسات زوجی صورت گرفته توسط آنان نشان داد به ترتیب معیار مدیریت، سرمایه، آسیب پذیری و تنش دارای بیشترین اهمیت در سنجش پایداری نظام ها بهره برداری از زمین است. در این راستا توصیه می شود محققان از چارچوب شناسایی شده و وزن های فازی آن به عنوان چارچوبی جامع جهت سنجش پایداری در نظام های بهره برداری از زمین استفاده نمایند.
تحلیل سرمایه اجتماعی اعضای صندوق های اعتبارات خرد روستایی مورد: روستای بسطاق در شهرستان سرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش اساسی پایداری اجتماعی و اقتصادی در تحقق اهداف توسعه پایدار روستایی و همچنین اهمیت سرمایه اجتماعی در پایداری ساختارها و تشکل های اقتصادی، ارزیابی اجتماعی پروژه های توانمندسازی جوامع محلی، حائز اهمیت است. در این تحقیق، میزان سرمایه اجتماعی بر اساس روش تحلیل شبکه ای در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای پروژه اجتماع محور RFLDLدر روستای بسطاق شهرستان سرایان که بر بسیج منابع مالی از طریق ساختارسازی صندوق اعتبارات خرد تأکید دارد، سنجش و ارزیابی شده است. ابتدا با تکمیل پرسشنامه و مصاحبه مستقیم با ذی نفعان محلی (اعضای صندوق اعتبارات خرد روستایی(، داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. سپس پیوند های اعتماد و مشارکت با استفاده از شاخص های کمی - ریاضی سطح کلان شبکه (تراکم، دوسویگی پیوندها، انتقال یافتگی و فاصله ژئودزیک) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر افزایش تمام شاخص های سطح کلان شبکه در مرحله بعد از اجرای پرروژه است. تراکم در پیوند اعتماد و مشارکت به میزان بالایی افزایش یافته و این بدان معناست که سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی شبکه، افزایش یافته است. پایداری، توازن و تعادل شبکه در قبل از اجرای پروژه در حد متوسط بوده و بعد از اجرا این شاخص ها، تا حد متوسط تا زیاد افزایش یافته اند. میزان اتحاد و همبستگی اجتماعی افراد نیز تا حد زیادی ارتقاء یافته که این میزان در پیوند اعتماد، افزایش چشمگیری داشته است. بنابراین به دنبال اجرای پروژه RFLDL، اعتمادسازی و تقویت روحیه مشارکت و همکاری جمعی در بین اعضای صندوق اعتبارت خرد و سرمایه اجتماعی درون و برون گروهی تقویت شده است.
بررسی نقش برنامه ریزی محله مبنا در تحقق توسعه پایدار محله ای (مطالعه موردی: محله حسینیه زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر رشد شتابان شهرنشینی و پیامدهای آن موجب شده است که خردترین واحد برنامه ریزی فضایی یعنی محله، در مرکز توجه مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد. در ایران، طی دهه های گذشته، مقیاس محله حلقه مغفول در نظام رسمی برنامه ریزی فضایی بوده است. شهر زنجان به عنوان یکی از شهرهای قدیمی ایران، از دهه 1340 شمسی، شاهد رشد شتابان شهرنشینی بوده است و این مسئله، با رکود کیفیت محیطی محلات شهری آن همراه شده است. به طوری که محلات قدیمی و تاریخی شهر، به دلیل مشکلات کارکردی و کالبدی، به ناسازواره ای که ساکنان خود را تهدید می کنند، تبدیل شده اند. با توجه به فقدان رویکرد برنامه ریزی در سطح محلات شهری، ضروری است به مقیاس محله ای در برنامه ریزی شهری توجه شود؛ از این رو، هدف این پژوهش ارزیابی نقش برنامه ریزی محله مبنا در توسعه پایدار شهری است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، از نوع توصیفی - تحلیلی است. قلمرو پژوهش محله حسینیه زنجان و جامعه آماری پژوهش، جمعیت ساکن این محله 5055 نفر است که با استفاده از روش کوکران، 357 نمونه برای فرایند پرسشگری در سال 1394 انتخاب شده اند. پایایی ابزار به روش آلفای کرونباخ 88.3 محاسبه شده است. از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی مانند آزمون هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین متغیرهای برنامه ریزی محله ای با توسعه محله ای رابطه مثبتی وجود دارد. همچنین برنامه ریزی محله ای با ضریب تأثیر 0.458، بیشترین تأثیر را بر تحقق توسعه پایدار محله ای دارد. نتیجه اینکه ، تحقق توسعه پایدار محله ای مستلزم به کارگیری برنامه ریزی فضایی در مقیاس محله ای است.
واکاوی تأثیرات شهرسازی مدرن در ساخت اقتصادی و تجاری بافت های کهن شهری (مطالعه موردی: بافت کهنِ شهر زنجان)
حوزههای تخصصی:
شهرسازی مدرن، محصول انقلاب صنعتی در مغرب زمین است. موفقیت های اوّلیه این الگو در پاسخ گویی به نیازهای عصر صنعت، آن را به پارادایمی مسلّط در عرصه شهرسازی تبدیل کرد؛ در نتیجه، خیلی زود مورد توجّه و تقلید دیگر کشورهای جهان قرار گرفت. در کشور ما نیز گرته برداری و اقتباس عاری از زمینه سازی به مشکلات عدیده ای در شهرهای کشور دامن زد. بافت های کهن به عنوان فضاهای سکونتگاهی که بر اساس الگوی سنّتی ساخت و ساز شکل گرفته اند، پهنه هایی در شهرها بودند که در تقابل با الگوی مدرنیست ها در شهرسازی قرار گرفتند. یکی از این تأثیرات، تأثیر شهرسازی مدرن در ساخت اقتصادی و تجاری بافت کهن بود. در این مطالعه به تحلیل تأثیرات شهرسازی مدرن در ساخت اقتصادی و تجاری بافت کهن شهر زنجان پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نوع توصیفی و علی (پس رویدادی) بوده و از روش های کتابخانه ای (اسنادی) و پیمایشی (میدانی) به گردآوری اطلاعات اقدام شده است. نتایج این تحقیق در دو بخش پیامدهای مثبت و منفی مورد توجّه قرار گرفته و تبیین شده است. از پیامدهای مثبت تأثیرات شهرسازی مدرن در بافت کهن شهر زنجان، تسهیل نقل و انتقال کالا و خدمات و فراهم ساختن علل تغییرات کارکردی بازار سنّتی شهر است که به تفصیل در این باره توضیح داده شده است. از نتایج منفی آن نیز بر هم زدن تعادل اقتصادی و تجاری و افت کیفیت فضاهای اقتصادی و تجاری بافت کهن است.
بررسی و تحلیل موقعیت ژئوپلیتیکی کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق مختلف جغرافیایی جهان به لحاظ قدرت تأثیرگذاری بر سایر مناطق و نیز میزان اهمیتی که در سیاست گذاری های قدرت های جهانی دارند، از جایگاه یکسانی برخوردار نیستند. هر کدام از مناطق مختلف جغرافیایی بر اساس موقعیت نسبی و مطلق خود و سایر ویژگی های ساختاری و کارکردی خویش، وزن ژئوپلیتیکی مخصوصی را دارا می باشد. منطقه کردنشین خاورمیانه با وسعتی در حدود 475000 کیلومتر مربع در قلب منطقه بحرانی خاورمیانه جای گرفته است. واقع شدن در محل تقاطع چهار حوزه تمدنی متفاوت؛ تمدن ترک - آلتایی در شمال، تمدن عربی- سامی در جنوب و جنوب غرب، تمدن آریایی - ایرانی در شرق، و تمدن اسلاو - ارمنی در شمال شرق، و نیز تقسیم شدن در بین چهار کشور منطقه، بیش از پیش باعث پیچیدگی مسائل این بخش از خاورمیانه شده است. در این بین، کردستان عراق که در شمال این کشور واقع شده است، به لحاظ دارا بودن ذخایر فراوان انرژی، رودخانه های جاری قابل توجه و مسائل هیدروپلیتیک مربوط به آن در کنار موقعیت معبری و توریستی آن از اهمیت فوق العاده ای در ساختار جغرافیای سیاسی این کشور برخوردار است. غیر متمرکز بودن نظام سیاسی عراق و اعطای اختیارات اجرایی و قانونگذاری به مناطق و استان های این کشور در قانون اساسی آن، بیش از پیش بر اهمیت ژئوپلیتیکی مناطق جغرافیایی تشکیل دهنده عراق افزوده است. در این مقاله، سعی شده است تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای و استفاده از اسناد و متون مرتبط، جایگاه و اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه کردنشین عراق در شمال این کشور بررسی و تبیین گردد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که این منطقه به خاطر داشتن موقعیت برتر ژئواکونومیکی و هیدروپلیتیکی در کنار جاذبه های توریستی و موقعیت گذرگاهی در چارچوب کشور عراق از جایگاه قابل توجهی برخوردار می باشد.
سیاست آب در حوضه آبریز کارون بزرگ و چالش های هیدروپلیتیکی ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب به عنوان یک ماده رقابتی بسیار مهم در سطح بین المللی، منطقه ای، ملّی، ناحیه ای و محلّی است و بر این اساس مدیریّت منابع آب، رقابت شدیدی را برای سلطه و نظارت بر منابع آبی ایجاد کرده است، که از آن به «ژئوپلیتیک آب» و یا «هیدروپلیتیک» تعبیر می شود. توزیع ناهمگون مکانی و زمانی بارش، کمبود ریزش های جوّی، عدم تناسب میان عرضه و تقاضای آب در برخی نواحی کشور، کاهش تدریجی منابع آب بویژه بر اثر برداشت بی رویه از آب های سطحی و زیرزمینی و تغییرات آب و هوایی در کنار رشد بالای جمعیّت بویژه در برخی نواحی کشور از یک سو و انتقال آب از نواحی دارای توان هیدرولوژیکی نسبتاً خوب به سایر مکان های دارای کمبود آب از سوی دیگر سبب می شود که رقابت های شدید و منفی بر سر تصاحب منابع آب صورت گیرد. این امر در نهایت زمینه تنش میان گروه ها، مراکز جمعیّتی و فضاهای سکونتگاهی را با یکدیگر فراهم می نماید. امری که از منظر ژئوپلیتیک منجر به صورت بندی «هیدروپلیتیک منفی» در مقیاس ملّی و ناحیه ای می گردد. مقاله حاضر با روش تحقیق تحلیلی توصیفی و با هدف شناسایی و تبیین اثرات مدیریت غیرآمایشی و غیرمنطبق بر توان سرزمینی در حوزه منابع آب و بویژه مسئله انتقال بین حوضه ای آب از حوضه آبریز کارون بزرگ (بهشت آباد) به داخل فلات مرکزی ایران در بروز منازعات و واگرایی های محلّی انجام گرفته است.
تحلیل اثرات پایداری اجتماعی بر میزان ادراک امنیت تصرف در سکونتگاه های غیررسمی مطالعه موردی: محله کشتارگاه شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
29 - 42
حوزههای تخصصی:
تجارب علمی و عملی در رابطه با رویکردهای ارتقای امنیت تصرف در سکونتگاه های غیررسمی نشان داده که امنیت تصرف یک حس است که تنها از طریق ابزارهای رسمی و قانونی همچون سند مالکیت به دست نمی آید. امروزه به جای ارتقای امنیت تصرف از طریق فاکتورهای قانونی، استفاده از ابزارهای میانجی گر مرسوم شده است. با توجه به این سئوال که آیا پایداری اجتماعی می تواند به عنوان یک ابزار میانجی گر مطرح باشد، هدف این تحقیق بررسی و سنجش تأثیرات توسعه پایدار اجتماعی بر میزان امنیت تصرف در محله کشتارگاه شهر ارومیه می باشد. در این تحقیق از شاخص های عدالت فضایی و انسجام اجتماعی برای تببین پایداری اجتماعی و از پنج شاخص نیز برای سنجش میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله کشتارگاه استفاده شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی_تحلیلی بوده و در آن از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و از تکنیک های تحلیل شبکه در محیط ArcGIS، تحلیل فازی و روش های آماری چون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با افزایش میزان انسجام اجتماعی و تأمین عدالت فضایی در دسترسی به خدمات شهری، میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله کشتارگاه افزایش می یابد؛ بدین گونه که تغییری به اندازه یک واحد انحراف معیار در انسجام اجتماعی و دسترسی به عدالت فضایی به ترتیب موجب تغییر 0.873 و 0.792 واحد انحراف معیار در میزان امنیت تصرف ادراکی ساکنان محله می شود. بنابراین می توان گفت حرکت به سمت پایداری اجتماعی می تواند زمینه ساز افزایش حس امنیت تصرف زمین و مسکن در ساکنان محله کشتارگاه باشد.
طراحی مدل دسترسی به جاذبه های گردشگری جهت پایداری قطب های گردشگری با استفاده از GIS ، مطالعه موردی: استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد توسعه پایدار گردشگری نه تنها نیازهای بازار مورد توجه است بلکه نیازهای (ضروریات) جامعه و محیط زیست طبیعی نیز مورد تأکید قرار می گیرد. در همین راستا از GIS می توان برای بسیاری از فعالیت های مرتبط با گردشگری، برنامه ریزی و مدل سازی استفاده کرد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل دسترسی به جاذبه های گردشگری برای پایداری در قطب های گردشگری استان اصفهان انجام گرفته است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی و پیمایشی است. این تحقیق بر اساس نزدیک ترین دسترسی با توجه به سرعت دسترسی (کیفیت جاده) بر حسب دقیقه و به منظور ارائه مدلی برای پایداری مناطق دارای بیشترین جاذبه و تمرکز توریسم در یک پهنه به جای یک نقطه صورت گرفت. شهرهای اصفهان و کاشان (تاریخی- فرهنگی) و شهرستان های سمیرم و فریدون شهر (توریسم طبیعی) به ترتیب دارای بیشترین ظرفیت توریسم در استان هستند.نتایج تحقیق نشان می دهد بر اساس مدل «نزدیکترین دسترسی» برای پایداری چهار قطب گردشگری در استان پنج طبقه در نظر گرفته شده که طبقه اول نقاط روستایی و شهری دارای پتانسیل را تا شعاع 60 دقیقه ای (بر اساس نظر کارشناسان میزان فاصله 60 دقیقه میزان فاصله ای است که گردشگر تمایل دارد به صورت سواره تا جاذبه مورد نظر طی کند) از قطب های گردشگری طبیعی، غرب (فریدون شهر) و جنوب غرب (سمیرم) و قطب های گردشگری تاریخی - فرهنگی اصفهان و کاشان در نظر گرفته است که باید مورد توجه مسؤلان امر همچنین برنامه ریزان گردشگری استان در هدایت گردشگر واقع شود.
بررسی تأثیر گسترش مناطق شهری بر کمّیت و کیفیت آب رودخانه بالوخلوچای اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی غیر شهری به اراضی شهری و ورود پساب های خام شهری و روستایی به داخل رودخانه ها به ویژه در مناطقی که رودخانه از میان شهرها می گذرد، کیفیت آب را به شدت کاهش داده و کمّیت آن را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و در مواردی می تواند شیوع بیماری ها و یا کاهش کیفیت محصولات کشاورزی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین، باتوجه به اهمیت این تغییرات در مدیریت منابع آب سطحی و تأثیر شهرسازی بر هردو پارامتر مذکور، به ویژه در رودخانه های شهری؛ هدف اصلی این پژوهش، بررسی تغییرات زمانی و مکانی کمّیت و کیفیت رواناب رودخانه بالوخلوچای و تأثیر توسعه شهری اردبیل بر آن است. نتایج طبقه بندی تصاویر ماهواره ای لندست منطقه به روش نظارت شده با الگوریتم بیشترین شباهت در محیط نرم افزار ENVI نشان داد که مساحت منطقه شهری در طول 15 سال اخیر 1568 هکتار افزایش داشته است. همچنین، نتایج تحلیل داده های دبی روزانه و پارامتر های کیفیت آب ماهانه ثبت شده در ایستگاه های هیدرومتری ورودی جریان (پل الماس) و خروجی جریان (گیلانده) نشان داد که شیب کاهشی دبی متوسط روزانه در خروجی کمتر از ورودی و شیب کاهشی کیفیت آب در خروجی بیشتر از ورودی است. این می تواند ناشی از افزایش تولید و تخلیه رواناب های سطحی آلوده آلوده شهری به رودخانه در اثر افزایش سطوح نفوذناپذیر شهری و تولید آلاینده ها باشد.
نقش مشارکت در توسعه روستایی بخش خشکبیجار شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه روستایی، ارتباطی تنگاتنگ با مشارکت روستاییان دارد؛ چرا که مشارکت در واقع کارآیی برنامه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کیفیت تصمیم گیری برای مناطق روستایی را افزایش می دهد. ضعف مشارکت مردمی در جامعه روستایی، از پویایی روستاها می کاهد و رشد و شکوفایی روستاها را با دشواری مواجه می سازد. در این مقاله تلاش شده است تا به تحلیل نقش مشارکت های مردمی در توسعه روستاهای بخش خشکبیجار شهرستان رشت پرداخته شود. بر روی 400 نفر از روستاییان در 18 روستای نمونه بخش خشکبیجار شهرستان رشت مطالعه شده است و در آن از دو روش اسنادی و مطالعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه برای شناسایی وضعیت مشارکت در روستاهای نمونه استفاده شده است. پس از تهیه پرسشنامه و بررسی اعتبار روایی و پایایی آن با مقدار آلفای کرونباخ (81/0)، پرسشنامه ها در بین روستاهای نمونه در بین افراد توزیع شده و از نتایج آن ها برای تأیید یا رد فرضیه ها استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها با استفاده از مؤلفه های سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی خانوارها، میزان رضایت و میزان مشارکت روستاییان، در فرآیند توسعه روستایی از طریق آزمون های ویلکاکسون، همبستگی اسپیرمن و کروسکال والیس اقدام شده است. نتایج نشان داد میزان مشارکت مردم، نقش کلیدی در توسعه نواحی روستایی محدوده مورد مطالعه ایفا می کند و متناسب با اندازه جمعیت روستاها، میزان مشارکت روستاییان بیشتر می شود. میل به مشارکت به ویژه مشارکت فکری، مشورتی،کاری و فیزیکی در میان روستاییان در حد مطلوبی است و با افزایش توان اقتصادی روستاییان بخش خشکبیجار، میزان مشارکت مردم در طرح ها و پروژه های توسعه ای روستاها افزوده خواهد شد. بی شک انگیزه ی مشارکت در بین روستاییان بیش از هر چیزی به اقدامات فرهنگی و آگاهی بخشی به آن ها بستگی دارد.