فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to analyze the spatial reflection rural housing reconstruction after the earthquake in Sinai district located in the Varzeghan county aspects of infrastructure-related, social, cultural and health treatment.
Design/methodology/approach: This study is a descriptive and analytical. The data collection was in the library field. In the field, the questionnaire is used. The sample size was 300 and the sampling method is simple random sampling. The validity of the questionnaire was evaluated based on the validity and reliability of the Guttman coefficient (split-half) which is equal to 955/0 and show the reliability of the questionnaire.
Finding: After assuring the goodness of fitting the designed model, the standardized load factor test indicates that the measuring instrument has very good validation tools and shows that the coefficients and chi-square ratio are relative to the degree of freedom that has strong correlation, the relationships between hidden variables together and the relationship of obvious variables; Investigating T values of the obvious variables shows that the Infrastructure Index has the most impact on the renovation of rural housing. Which has the most effective coefficients in this case, the variables of "gas supply", "water distribution", and "transport communication network". Finally, the covariance matrix of the independent variables of the research indicates that the path estimates between all the infrastructural, cultural, social, health and physical variables are acceptable and acceptable at the upper limit. In fact, the proposed model can be proposed as a useful tool for reflecting the spatial renovation of rural housing in general, the renovation of rural housing after the earthquake in the Sina village of Varzaghan has caused the infrastructure index to have the highest spatial reflection.
Research limitations/implications: The study population dispersion and trouble completing the questionnaires, as well as the lack of necessary resources on SEM and LISREL software.
Originality/value: research innovation combined two important issues the village, housing "and" disaster "and interpret the results using a combination of software LISREL structural equations and multivariable regression analysis using software SPSS.
خزش شهری، الحاق روستا به شهر و تحلیل اثرات و پیامدها از دیدگاه ساکنان (مطالعه موردی: روستاهای الحاقی به کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
591 - 608
حوزههای تخصصی:
خزش و گسترش اراضی شهری بر عرصه های روستایی، از پیامدهای افزایش جمعیت شهرها به شمار می آید. الحاق روستا به شهر یکی از نتایج خزش شهری است که آثار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گوناگون مطلوب یا نامطلوب را بر عرصه های روستایی ادغام شده در شهر برجای می گذارد. شهر شیراز از جمله کلان شهرهای کشور است که در سال های اخیر، از نظر فیزیکی گسترش یافته است. توجه به جوانب مختلف خزش شهری و الحاق روستا به شهر می تواند در ترسیم چشم انداز دقیق تری از توسعه فیزیکی آتی شهر مؤثر واقع شود؛ از این رو در پژوهش حاضر به بررسی خزش شهری و آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و محیط زیستی-کالبدی الحاق سکونتگاه های روستایی به کلان شهر شیراز از دیدگاه ساکنان پرداخته شد و جمع آوری داده های مورد نیاز پژوهش، با مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، سرپرستان خانوار ساکن در 12 روستای الحاق شده به شهر شیراز هستند و حجم نمونه براساس روش کوکران، 315 نفر است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری کای دو، ویلکاکسون، فریدمن و ضریب هم بستگی پیرسون، اسپیرمن و فی کرامر صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه پاسخگویان، آثار منفی الحاق روستاهای مورد مطالعه به شهر شیراز در ابعاد اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی، به طور نسبی بیش از آثار مثبت آن است. همچنین، تفاوت معناداری میان این آثار در قالب سه بُعد مذکور مشاهده شد. در میان متغیرهای فردی شامل جنس، سن، شغل، تحصیلات و مدت سکونت در روستا، رابطه رضایتمندی با همه متغیرها به جز متغیر جنس، معنا دار است.
ارائه مدل مفهومی جغرافیای کاربردی در آموزش علوم به کودکان استثنائی (تیزهوشان) با رویکرد نانو تکنولوژی (مطالعه موردی: مدارس منطقه 2 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای کاربردی از زمان حیات انسان پا به عرصه وجود نهاد و پای به پای انسان و در تمام ابعاد زندگی او رخنه کرد و تکامل یافت. یکی ازین تکاملات ظهور فناوری نانو به عنوان موج چهارم انقلاب صنعتی بود که علاوه بر انقلابی که در جهان به پا کرد، هیاهویی در نظام های آموزش کشورهای دنیا به وجود آورد تا افراد متخصص را در این زمینه تربیت کند. برنامه های متنوع آموزشی برای رده های مختلف سنی نشان از توجه همه جانبه به سرمایه گذاری در این فناوری دارد. فناوری نانو، پدیده ای عظیم است که در تمامی گرایش های علمی راه یافته و از فناوری های نوینی است که با سرعت هرچه تمام تر درحال توسعه می باشد. لذا هدف پژوهش حاضر ارزیابی معیارهای استاندارد آموزشی، معایب و مزایای خدمات آموزشی و ارائه راهکارها و پیشنهاد الگوهای مناسب انتقال دانش و افزایش آگاهی دانش آموزان در ارتباط با مدل های مفهومی و هنرهای تجسمی آموزش دانش جدید نانو به زبان ساده و قابل فهم برای دانش آموزان می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف از نوع کاربردی و توسعه ای و به لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی و تحلیلی می باشد . برای دستیابی به ادبیات نظری پژوهش از روش های توصیفی و اسنادی با مرور ادبیات مربوط به مفاهیم فناوری نانو و همچنین روش های تحلیلی برای پاسخ سؤالات و شاخص های تأثیرگذار بر یادگیری نانو در مدارس محدوده موردمطالعه از نرم افزار spss استفاده شده است. با توجه به یافته های تحقیق و نتایج به دست آمده از آزمون T test در تحلیل حاصل از نرم افزار spss نشان داد که مؤلفه هنرهای تجسمی که شامل گویه آموزش با استفاده از ابزارهای آموزشی (کتاب، عکس و...) با ضریب معناداری 68/3، آموزش با استفاده از انیمیشن های کمک آموزشی با ضریب 62/3 و گویه ها مدل های مفهومی که شامل تجهیز آزمایشگاه های دانش آموزی به فناوری نانو با ضریب 66/3 به ترتیب اهمیت بالاترین ضریب را به خود اختصاص داده اند. نتایج کلی تحلیل بیانگر این است که هنرهای تجسمی بیشترین ضریب و بیشترین تأثیر را در یادگیری و آموزش فناوری نانو تکنولوژی در مدارس خواهند داشت. همچنین برای نشان دادن تأثیر هر مؤلفه از تحلیل سلسله مراتبی AHP از طریق نرم افزار EXPERT CHOICE استفاده شد که محاسبه نشان داد که هنرهای تجسمی (A) با امتیاز 188/0 و مدل های مفهومی (B) با امتیاز 081/0 به ترتیب دارای بیشترین اهمیت در آموزش کودکان تیزهوش با فناوری نانو تکنولوژی می باشند
عوامل اثرگذار در پیاده سازی الگوی مشارکت عمومی- خصوصی در توسعه شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمبود منابع مالی و نیاز شدید به ساخت و توسعه تاسیسات زیربنایی در کنار تمرکز حجم وسیعی از ظرفیت های سرمایه ای، مالی ومدیریتی در منطقه کلان شهری تهران، دولت و مدیریت شهری را نیازمند جذب منابع مالی و ظرفیت های مدیریتی و کارشناسی بخش خصوصی در ساخت پروژه های زیربنایی، بهره برداری از مراکز خدماتی و تفریحی و ارائه خدمت کرده است. یکی از الگوهای جدید در تحقق این اهداف الگوی مشارکت عمومی- خصوصی می باشد که در اغلب مناطق کلانشهری دارای تجربیات بسیار موفقی در طی سه دهه اخیر بوده است، شهرداری تهران نیز از یک دهه پیش به منظور رفع نارسایی های موجود در زیرساخت های شهری، تجهیز منابع مالی، دستیابی به منابع پایدار درآمدی، جذب مشارکت مردم در مدیریت فرایند پروژه ها و ارتقای ارزش های کیفی زندگی، سازوکارهای نسبتاً وسیعی را به منظور گسترش الگوی مشارکت عمومی – خصوصی در پیش گرفته است که به نظر می رسد هنوز از ظرفیت های این الگو استفاده مطلوبی به عمل نیامده است. هدف اصلی این تحقیق شناخت عوامل اثرگذار در پیاده سازی الگوی مشارکت عمومی – خصوصی از نظر مدیران پروژه های نوسازی و توسعه بافت های فرسوده شهری تهران بوده است و روش اسنادی تحلیلی برای این تحقیق استفاده شده است مولفه های مورد استفاده در فرضیه های تحقیق عبارتنداز: ایجاد مراکز داده و اطلاعات پروژه ها، ایجاد مدیریت یکپارچه پروژه های توسعه شهری، شفافیت نظام واگذاری پروژه ها، ثبات شرایط و امنیت سرمایه گذاری، وقوف مدیران پروژه ها به اصول و قواعد این الگو و ایجاد سیستم های کاربردی متمرکز گردآوری داده های پروژه ها، یافته های تحقیق با کاربست مدل تحلیل شبکه نشان می دهد که به ترتیب ثبات شرایط و امنیت سرمایه گذاری، شفافیت نظام واگذاری پروژه ها، ایجاد مدیریت یکپارچه پروژه های توسعه شهری و بلوغ دانش فردی مدیران و اعضای هیات مدیره ها دراین زمینه از عوامل اصلی در توسعه و پیاده سازی الگوی مشارکت عمومی- خصوصی در سیستم شهرداری تهران می باشد.
آمایش سرزمینی و توسعه سواحل مکران با تأکید بر مکان یابی و احداث شبکه های حمل و نقل در راستای ارتقای موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمینی یک از مهم ترین لوازم توسعه و پیشرفت محلی، منطقه ای و ملی محسوب می شود. در واقع می توان گفت که آمایش سرزمینی به نوعی پتانسیل های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مناطق را بالفعل می کند. یکی از مناطق مهم ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران سواحل مکران است. هدف این مقاله تحلیل و بررسی رابطه آمایش سرزمینی و توسعه سواحل مکران با تأکید بر مکان یابی و احداث شبکه های حمل و نقل در راستای ارتقای موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک این منطقه است. سؤال اصلی مقاله این است که آمایش سرزمینی چگونه می تواند با استفاده از ابزار شبکه های حمل و نقل و توسعه آن ها در منطقه سواحل مکران باعث توسعه این سواحل شود؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز در این مقاله مطرح می شود از جمله این که ابزارهای آمایش سرزمینی کدا م اند؟ و اینکه منطقه مکران دارای چه پتانسیل های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ای به ویژه شبکه های حمل و نقل می باشد؟ نتایج این مقاله نشان می دهد که با توجه به این که مهم ترین قابلیت های سواحل مکران مجاورت آن با آب های آزاد بین المللی در سرتاسر مرز جنوبی، همسایگی مستقیم با کشورهای پاکستان و افغانستان و به طور غیرمستقیم با کشورهای آسیای مرکزی (از طریق ترکمنستان) است یک راه غیر قابل چشم پوشی برای این کشورهای محصور در خشکی (به جز پاکستان) به دریاهای آزاد محسوب می شود. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد با استفاده از منابع کتابخانه و مقالات علمی و پژوهشی و نیز اسناد و مدارک و نیز جداول و نقشه ها نقش آمایش سرزمینی با تأکید بر مکان یابی و احداث شبکه های حمل و نقل در توسعه و ارتقای موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک سواحل مکران تحلیل و تبیین شود.
تعیین ظرفیت تحمل جاذبه های دو محور گردشگری شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین ظرفیت قابل تحمل محیط های گردشگری اساساً یک مفهوم نسبی بوده که از آستانه های قابل قبول اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در منطقه میزبان تبعیت می کندکه در محیط های گردشگری برآورد ظرفیت پذیرش محیط و بررسی تعداد متقاضیان حوزه های گردشگری از چالش های پیش روی برنامه ریزان عرصه های گردشگری قلمداد می شوددر مقاله حاضر به بررسی این مقوله به تعیین میزان ظرفیت تحمل جاذبه های گردشگری شهری در کاشان به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای شهری گردشگر پذیری کشورمان با تمرکز بر ابنیه و آثار معماری پرداخته شده و بر اساس دو محور اصلی تمرکز عناصر گردشگری باهدف، برآورد ظرفیت تحمل گردشگری این شهر ارتقای توان پذیرش آن با استفاده از محاسبات فرمول های ظرفیت تحمل به تعیین ظرفیت پذیرش گردشگران این شهر در دو محور اصلی جاذب گردشگری آن در فصول پر تردد (پیک گردشگری شهر فصل بهار) با بهره گیری از تکنیک اخذآرای از متخصصان (دلفی) پرداخته شده است وبر اساس این سنجش ها، بناهای با ارزش آن که شامل خانه طباطبایی، باغ فین، تپه سیلک و حمام میرسلطان احمدشده است برآورده ظرفیت تحمل شده اند
تحلیل شاخص های مدیریت شهری در ابعاد جهانی شدن در مناطق شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر مقایسه میانگین شاخص های مدیریت شهری در ابعاد جهانی شدن بر کالبد و کاربری رو به تغییر شهر اصفهان می باشد. روش تحقیق تحلیلی – مقایسه ای است و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق متخصصین و کارشناسان شهری مناطق 15گانه شهرداری اصفهان بوده اند. جهت تحلیل داده های به دست آمده، از نرم افزار SPSS و آزمون CSPP استفاده گردید. طبق نتایج به دست آمده بالاترین رتبه از نظر شاخص های مدیریت شهری در ابعاد جهانی شدن بر کالبد و کاربری رو به تغییر شهر اصفهان، منطقه شش شهرداری و منطقه پنج شهرداری پایین ترین رتبه را به دست آوردند.
سنجش مطلوبیت طراحی فضاهای شهری برای معلولان جسمی با رویکرد پایداری شهری، مطالعه موردی: پیاده راه های ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد بسترهای فضایی کالبدی مناسب جهت استفاده همه اقشار جامعه از خدمات و امکانات عمومی به منظور تحرک و جابه جایی بهتر انسان و دسترسی آسان تر در سطح شهر،به منظور رشد و توسعه جوامع، امری ضروری است. ناتوانان جسمی، معلولان و جانبازان بخشی از افراد جامعه هستند که همانند سایر افراد، نیازمند دسترسی و استفاده از امکانات و خدمات عمومی هستند؛ اما وجود برخی موانع به خصوص در نحوه طراحی، معماری و شهرسازی بسیاری از فضاهای شهری، به ویژه معابر عمومی، پارک ها و فضاهای سبز را فاقد شرایط لازم برای برآورده ساختن نیازهای دسترسی افراد معلول کرده است. براساس مطالعات انجام شده طرح کالبدی مناسب فضاهای شهری سبب پایداری این فضاها می گردد. بنابراین، تحقیق حاضر کیفیت طرح کالبدی مسیرهای پیاده را از دیدگاه معلولاندر خیابان های امام، کاشانی، سرداران، عطایی و خیام شهر ارومیه مورد بررسی قرار داده است. نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. در این تحقیق چهار شاخص (مبلمان، خدمات، دسترسی و حمل ونقل) در بین پنج گروه از معلولان (نابینایان، کم بینایان، معلولان حرکتی، ناشنوایان و جانبازان) در پیاده راه های شهر ارومیه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق از طریق مشاهدات میدانی و پرسشنامه گردآوری شده و برای پردازشاطلاعاتاز نرم افزارهای آماری و برای سنجش ورتبه بندی شاخص ها و گروه های موردمطالعه ازمدلتصمیم گیری چندمعیاره استفادهشده است. یافته های پژوهش، بیشترین مطلوبیت را مربوط به شاخص دسترسی و کمترین مطلوبیت را در شاخص حمل ونقل برای سنجش مطلوبیت پیاده راه معلولان نشان می دهد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که پیاده راه های شهر ارومیه متناسب ترین طراحی را برای گروه کم بینایان و نا مطلوب ترین طراحی را برای گروه ناشنوایان دارد.
تحلیلی بر ارتباط فضامندی بی عدالتی و بی عدالتی فضامندی در شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله، تحلیل چگونگی توزیع خدمات شهری و وابستگی آن به ساختارهای فضایی شهری و خلق مزیت های مکانی در توسعه شهری از منظر عدالت فضایی است؛ بدین منظور بررسی عدالت فضایی مستلزم نگاه از سه مقوله تشخیص بی عدالتی، علل به وجود آورنده آن و پیامدهای این بی عدالتی هاست که در مطالعه موردی (کاشان) این مهم سعی شده است مورد توجه قرار گیرد. روش تحقیق مقاله کمی و رویکرد آن توصیفی– تحلیلی است. با استفاده از مدل تحلیل شبکه دسترسی، مدل AHP و با استفاده از نرم افزار های مختلف، 15 نوع از خدمات شهری مورد تحلیل قرار گرفت. داده ها و اطلاعات لازم از منابع آماری سال 1385 مرکز آمار ایران و اطلاعات طرح جامع شهر کاشان (سال 1384) جمع آوری شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد روند جابه جایی ها و تغییر توجهات، سبب جدا شدن محدوده تاریخی و میانی از محدوده در حال رشد شهر و گیر افتادن آن در تله فضایی و شکل گیری نوع خاصی از توسعه (اجتماعی، اقتصادی و محیطی) در محدوده پیرامونی گردیده است. دوگانگی فضایی و خلق ساختار فضایی مداوم برای مزیت و برتری مکانی، در حالی رخ می دهد که خدمات عمومی عملاً در آنها نقش اثرگذاری ندارند و ارزش مبادله ای زمین و مسکن، سیاست های کاهنده بی عدالتی فضایی را نیز به خدمت خود می گیرد.
واکاوی دلایل تمایل اندک گردشگران به ماندگاری در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
35 - 51
حوزههای تخصصی:
شکل گیری گردشگری شهری الگویی فضایی است که نتایج مختلفی در شهرها دارد. در این بین یکی از موضوع های مهم گرایش روزافزون شهرها، افزایش گردشگران و مدت ماندگاری آنان در شهرها به همراه تلاش برای فراهم کردن شرایط محیطی و انسانی مناسب است؛ بنابراین، تمایل گردشگران برای ماندگاری بیشتر شاخصی مهم در ارزیابی توان شهرها در بهره برداری مناسب از مزایای گردشگری به شمار می آید. در این پژوهش، رشت یکی از مقصدهای گردشگری کشور در سالیان متمادی برای مطالعه موردی انتخاب شده است. از آنجا که به نظر می رسد یکی از مشکلات اساسی در گردشگری این شهر، ماندگاری اندک گردشگران است، در پژوهش حاضر با به کارگیری روش کیفی، دلایل تمایل اندک گردشگران به ماندگاری در این شهر با استفاده از تئوری بنیانی بررسی می شود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، 43 نفر از گردشگران، متخصصان و شهروندان به عنوان نمونه انتخاب شدند. فنون به کار گرفته شده برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم نیز بر مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهدات میدانی تمرکز یافت و مصاحبه ها تا حاصل شدن مرحله اشباع تئوریک ادامه پیدا کرد. بر مبنای نظریه بنیانی، داده ها در سه مرحله کدگذاری تحلیل شدند و استخراج هفت مقوله هسته ای شامل تبلیغات، کیفیت مراکز اقامتی، هزینه، مدیریت و برنامه ریزی، ایجاد جاذبه ها، میراث فرهنگی و دسترسی به مکان ها از نتایج به دست آمده بود
راهبردهای کاهش آسیب پذیری بافت مسکونی در برابر خطر زلزله (مطالعه موردی: منطقه 6 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
265 - 288
حوزههای تخصصی:
مدیریت مخاطرات در برنامه ریزی شهری اهمیت و جایگاه ویژه ای در کاهش حجم آسیب های طبیعی و تلفات انسانی دارد. ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر این مخاطرات به عنوان عوامل تعیین کننده میزان خطر می تواند از ابعاد مختلف، به کاهش خسارات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از وقوع چنین حوادثی منجر شود. مطالعه حاضر با هدف ارائه راهکارهایی برای کاهش آسیب پذیری بافت مسکونی منطقه 6 تهران در برابر زلزله، در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله اول، بافت مسکونی از ابعاد آسیب پذیری (بنا، سکونتگاه، فیزیکی، اجتماعی و انسانی) بررسی شد. جامعه آماری این مرحله، سرپرستان خانوارهای منطقه 6 هستند که درمجموع 331 خانوار به نسبت ساختمان های مسکونی، با روش نمونه گیری طبقه بندی از محله های منطقه یادشده انتخاب و بررسی شدند. ابزار اندازه گیری در این مطالعه پرسشنامه است که روایی آن به کمک استادان و کارشناسان تأیید شد. پایایی مقیاس های آن 682/0 و 792/0 به دست آمد و محاسبه و تأیید شد. ارزیابی آسیب پذیری با تکنیک های فازی، و ارزیابی فضایی با تحلیل های فضایی میان یابی (کریجینگ) صورت گرفت. درنهایت، با استفاده از روش FUZZY AHP، میزان اهمیت عوامل به کاررفته تعیین، و میزان کل آسیب پذیری منطقه در پنج بعد آسیب پذیری مشخص شد. براساس نتایج پهنه بندی آسیب پذیری کل، محله های امیرآباد، نصرت، قزل قلعه، دانشگاه تهران و پارک لاله آسیب پذیری کم (6/0-73/0) و محله های شریعتی، آرژانتین-ساعی، بهجت آباد و گاندی آسیب پذیری متوسطی دارند (4/0- 6/0). یافته های پژوهش در مرحله دوم نشان دهنده قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهاست. 22 کارشناس و استاد صاحب نظر، پرسشنامه این مرحله را مدنظر قرار دادند. درنهایت، با استفاده از مدل SWOT راهکارهای کاهش آسیب پذیری در منطقه ارائه شد. براساس نتایج پژوهش نیز راهبردهای تهاجمی مهم ترین راهبردهای شناسایی شده هستند.
بازنگری و کاربست شاخص نیک بختی شهری (CPI) با توجه به ویژگی های جامعه ایران (مطالعه موردی: شهرهای بالای 100 هزار نفر منطقه شمال غرب کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
555 - 572
حوزههای تخصصی:
شهر، سازمان اجتماعی مستقر بر پهنه ای طبیعی است که ساکنان آن برای برآوردن بهینه نیازهایشان، مناسبات اجتماعی-اقتصادی برقرار می کنند و محیط انسان ساختی را برای نیل به توسعه به مفهوم عام به گشت زندگی برپا می دارند. در فرایند رشد شتابان شهری مشکلاتی بروز می کند که معنای حقیقی توسعه نیست. درنتیجه کارشناسان و برنامه ریزان، با شاخص های مختلف به سنجش توسعهشهری توجه کرده اند. این شاخص ها اغلب با ماهیت اقتصادی مطرح شدند، اما به دلیل کاستی های تقلیل گرایانه آن ها و اهمیت یافتن دیدگاه های پایداری و اجتماع محور در سنجش توسعه، شاخص های نوینی مدنظر قرار گرفت. برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد در گزارش سال 2013، شاخص نیک بختی شهری (City Prosperity Index) را معرفی کرد. شهرهای ایران در دهه های اخیر با توسعه ای شتابان و ناپایدار مواجه بودند. به نظر می رسد این مقوله می تواند در تحلیل وضعیت و ارائه اولویت های مداخله برای رسیدن به توسعه همه جانبه یاری رسان باشد؛ از این رو، پژوهش حاضر برمبنای شاخص نیک بختی شهری، شاخص بازنگری شده ای با عنوان نیک بختی شهری ایرانی مطرح می کند. در این شاخص، با افزودن بعد سلامت که با ارزش ها و نیازهای کنونی جامعه شهری ایران متناسب است، توسعه شهرهای بالای 100 هزار نفر منطقه شمال غرب کشور (سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل) سنجیده می شود. برای این منظور، 65 نماگر در 6 بعد نیک بختی شهری ایرانی تدوین شد. سپس سنجش میزان نیک بختی با مدل RALSPI صورت گرفت. براساس یافته های پژوهش، نابرابری زیادی میان شهرهای منطقه شمال غرب کشور وجود دارد که به استثنای تبریز، بقیه در سطح پایینی قرار دارند. در پایان، اولویت های مداخله در هر شهر برای ارتقای سطح توسعه مشخص شده است.
ارزیابی توان اکولوژیک شهر گرگان به منظور تعیین نقاط بالقوه توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
205 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی فرایند ارزیابی توان اکولوژیک شهر گرگان به منظور تعیین نقاط بالقوه توسعه شهری است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است؛ بدین صورت که به منظور دستیابی به هدف تحقیق، ابتدا اطلاعات مورد نیاز منطقه با استفاده از منابع اطلاعاتی موجود و کار میدانی و مصاحبه با متخصصان مربوط جمع آوری شده و در ادامه با کاربرد رویکرد ارزیابی چند معیاره و به طور مشخص استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی که یکی از معروف ترین فنون تصمیم گیری چند منظوره برای موقعیت های پیچیده ای که سنجه های چندگانه و متضادی دارند، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی به ارزشیابی، تجزیه وتحلیل، جمع بندی و تلفیق لایه های اطلاعاتی پرداخته شده است. براساس نتایج به دست آمده، تمام منطقه مورد مطالعه از نظر معیار ارتفاع و بخش اعظم محدوده مورد مطالعه ازلحاظ معیارهای شیب، کاربری زمین، راه های ارتباطی و بارش درجهت تعیین نقاط بهینه توسعه شهری مناسب و معیار های جهت شیب، خاک، زمین شناسی، گسل، فاصله از رودخانه در محدوده مورد مطالعه درجهت توسعه شهر دارای محدودیت می باشند. درنهایت 73/11 درصد از این محدوده دارای قابلیت بسیار مناسب و 91/21 درصد دارای توان مناسب و 03/27 درصد دارای توان متوسطی برای توسعه شهر است. از سوی دیگر 07/26 درصد از این محدوده دارای توان نامناسب و 26/13 درصد دارای محدودیت بسیار زیاد برای توسعه شهر است. درمجموع، شهر گرگان در محدوده مورد مطالعه، بیشتر دارای توان متوسطی درجهت توسعه شهری است.
جایگاه و اهمیت مبادلات مرزی در تحولات فضایی ناحیه ی روستایی شهرستان گناوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت و دامنه فعالیت های اقتصادی پیوسته زمینه ساز دگرگونی فضایی نظام های سکونتگاهی بوده است. در همین ارتباط، مبادلات مرزی در تحول فضایی سکونتگاه های ساحلی و مرزی از اهمیت خاصی برخوردار است. ناحیه گناوه (استان بوشهر) واقع در حاشیه خلیج فارس، از نظر ساختار طبیعی، جلگه ای خشک و بیابانی است که با محدویت منابع طبیعی آب و خاک روبرو است. این ناحیه افزون بر 52 سکونتگاه روستایی، دارای 2 کانون شهری است. روستاهای ناحیه، با دسترسی به منابع محدود آب، در مجاورت راه های ارتباطی و یا در حاشیه/ لبه خور یا پناهگاه طبیعی، در مجاورت دریا استقرار یافته اند. از این رو، مبادلات مرزی در این ناحیه برای دوام و پایداری روستاها نه تنها از اهمیت ویژه برخوردار است، بلکه در روند زمانی، زمینه ساز تحولات فضایی در این روستاها شده است. این مقاله در نظر دارد، ضمن بررسی سازوکارهای حاکم بر مبادلات مرزی، نقش و اهمیت آن را در دگرگونی فضایی روستاهای ناحیه مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد. دوره مطالعه 1355 – 1395 بوده است. روش پژوهش کیفی بوده، برای جمع آوری داده های کمی از پرسش نامه در سطح 350 سرپرست خانوار و داده های کیفی از مصاحبه های نیمه ساختمند با 70 نفر از ساکنان روستاها، اعضای شوراها و دهیاری ها ی روستاها استفاده شده است. تحلیل داده ها نیز بر مبنای روش استدلال منطقی در چهارچوب مقوله بندی یافته ها صورت پذیرفته است. نتیجه پژوهش بیانگر روند تحول نامطلوب این ناحیه روستایی، نابرابری فضایی و عدم تعادل در توزیع جمعی ت و فعالیت در سطح روستاهاست.
تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر اشتغال زایی فعالیت های کشت و صنعت در مناطق روستایی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش فعالیت های کشت و صنعت در ایجاد اشتغال در مناطق روستایی، مقاله حاضر با هدف تبیین و شناسایی متغیرهای کلیدی موثر و نقش آن ها بر اشتغال زایی فعالیت های شرکت کشت و صنعت جیرفت با رویکرد آینده نگاری راهبردی و با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع صورت پذیرفته است. ابتدا با استفاده از روش کیفی و به صورت میدانی، عوامل اصلی شناسایی شده و سپس جهت تحقق رویکرد آینده پژوهی، با استفاده از روش دلفی و در قالب نرم افزار میک مک، عوامل از بعد تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری مورد آزمایش قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 75 نفر از مروجان، کارشناسان جهاد کشاورزی و اساتید صاحب نظر تشکیل می دهند که بیشترین ارتباط را با این بحث داشته اند و از بین آن ها 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج نشان داد؛ متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (54)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان (50)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات (48)، کاهش هزینه های تولیدی اعضاء (48) و توسعه زنجیره های تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی (47) به ترتیب بالاترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرگذاری نسبت به سایر متغیرها می باشند و در تاثیر غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر، متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (94020)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان(88616)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات(84718)کاهش هزینه های تولیدی اعضاء(84008) و توسعه زنجیره های تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی(83026) به ترتیب دارای بیشترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرپذیری از دیگر متغیرها بوده است.
بررسی روش ترکیبی در تشخیص جزایر گرمایی و راهکار تعدیل از طریق ظرفیت فضای سبز شهری مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
41 - 54
حوزههای تخصصی:
پدیده جزایر گرمایی شهری یکی از چالش هایی است که در پی گسترش بدون برنامه شهرها گریبانگیر اغلب کلانشهرها شده است. از آنجایی که در هر شهر و یا منطقه شهری پدیده جزیره گرمایی برآیند عوامل متفاوتی است که می تواند منحصر به آن مکان باشد، راهکارهای ارائه شده برای آن منطقه نیز باید در جهت تصحیح و یا تقلیل آن عوامل باشد. در این پژوهش سعی شده به کمک داده های ماهواره ای شامل یک تصویر حرارتی روزانه 18 جولای 2015 ماهواره لندست و همچنین تصویر شبانه ماهواره مدیس و سیستم اطلاعات جغرافیایی به همراه داده زمینی نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی شهری به محل شبیه سازی جزایر گرمایی شهر اصفهان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا میزان تأثیرپذیری کاربری های مختلف بر ایجاد و شدت جزایر گرمایی در اصفهان بررسی شده و بر پایه یافته های تحقیق، پیشنهادهای قابل اجرا در حوزه فعالیت شهری با نگاه ویژه بر روی فضای سبز داده شده است. از میان کاربری های شهری به کمک شبیه سازی تأثیر فضاهای سبز و به ویژه فضای سبز حاشیه معابر بر خرد اقلیم های شهری در یکی از محدوده های دارای با قدمت ترین فضای سبز حجمی شهر، محدوده عباس آباد مورد مطالعه قرارگرفت. در این راستا این فضای سبز شهری با درختان با قدمت زیاد در بافت تاریخی اصفهان انتخاب شد و به وسیله نرم افزار Envi-met مدل سازی شد. نتایج این شبیه سازی برای تابستان 2015 میلادی نشان می دهد که در سه نقطه انتخاب شده باوجود نزدیکی فواصل، حدود 1 درجه تفاوت دمایی مشاهده می شود که نزدیکی به بدنه های آبی و به خصوص فضای سبز از عوامل اصلی تأثیرگذار می باشند و همچنین داده های زمینی انطباق نسبی با روند تغییرات در نقاط دارند. بر این اساس سناریوهای مختلفی از حضور فضای سبز پیشنهاد و به کمک شبیه سازی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این مقاله نشان می دهد که فضاهای سبز خرد می تواند در صورت طراحی مناسب و بر مبنای اصول علمی تأثیر مناسبی در تعدیل اثرات حرارتی جزایر گرمایی در مقیاس های کوچک داشته باشد. همچنین به علت گستردگی محدوده شهری روش های ترکیبی پیشنهادی در این پژوهش می تواند تحلیل های حداکثری برای اقدامات کاربردی به منظور کاهش اثرات منفی جزایر گرمایی برای مدیریت شهری به ارمغان آورد.
Factors Determining the Adoption of the Pressurized Irrigation Systems by Farmers in Ardabil Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- One of the most important strategies facing drought and agriculture water shortage in North-West Iran is developing pressurized irrigation systems (PISs). In this regard, the present study aims to investigate the factors determining the adoption of the PISs by farmers in Ardabil Province. Design/methodology/approach- First, by drought zoning of Ardabil Province (by SPI method and GIS software), three regions including regions with mild, moderate and severe drought levels were determined. In the second step, using multi-stage cluster sampling, adopter and non-adopter farmers of the PISs were selected from three regions of study (n= 415). Also, the logistic regression was used to determine the affective and distinctive factors of farmers' groups. Findings- According to the results of logistic regression analysis, the predictive power of model was 0.622 and the sensitivity of the regression model to determine the model validation was obtained as 85.8%. Also, from among 17 factors of study, 7 factors of education level, farm income, knowledge about the PISs, the infrastructure for PISs, the effect of local weather conditions, the trust towards the optimality of PISs and the improvement in farm water management, positively impacted on the adoption and use of PISs. Among effective factors, knowledge about the PISs (Wald: 32.676), the trust towards the optimality of PISs (Wald: 27.855) and the infrastructure for PISs (Wald: 21.648) were the most important factors predicting to the decision to adopt and use PISs among farmers. Research limitations/implications- Since the study was carried out in a large area of the province, accessing the farmers and experts in the Ardabil Province was difficult and time consuming. Practical implications- The agricultural extension and education programs and PRA method, can provide the basis for the adoption of PISs among most of the farmers. Also, the infrastructure programs for the implementation and setting up of PISs are the priority of governmental projects to develop the PISs in the regions of the study. Originality/value- It seems that identifying and providing the necessary infrastructure for implementing pressurized irrigation programs should be based on the scientific needs assessment of the agricultural fields’ conditions in different regions. Also, proper the appropriate government funding and financial support for the appropriate infrastructure of PISs will increase the willingness of farmers to adopt and use of the PISs.
A Spatial- Location Analysis of the Factors Affecting Place Attachment (Case Study: Kurdish Villages, Rahmatabad and Blokat Districts, Rudbar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Place attachment is not just dependent on the place of birth and, as phenomenologists have acknowledged, "experience," is the most significant element of the perception of concepts and meaning of a place; accordingly, meaning in a place is directly related to the way of human perception and its related categories. The main objective of the present study is to investigate and analyze the spatial-geographic factors affecting place attachment of the Kurdish immigrants in Rudbar, Guilan province. Design/methodology/approach- This study is quantitative in terms of the nature of the research and is descriptive-analytical in terms of data analysis. Data collection was done using library and documentary as well as field and survey methods. The statistical population of the study consisted of the Kurdish villages of Guilan province in Rudbar with 12 villages and a total population of 2,955 people. Using Morgan's table, the number of samples was determined as 340 people. To increase the level of confidence and reduce the error in data, the number of samples was increased and 355 questionnaires were finally completed. The validity of the questionnaire was confirmed by a number of professors in the geography department of Guilan University. Moreover, to determine the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha was run. The value of 0.874 was obtained for the coefficient. Findings- The results of the study showed that there was a negative relationship between the location of the villages and the level of education and place attachment of the villagers in the way that the more the distance between the villages and districts, towns, and cities, the lower the sense of place attachment of the villagers would be. Based on the coefficient of determination (R2), 4.5% of the variance of place in the rural households under study was explained by these indicators. Also, with the increase in the education level of the villagers, place attachment is reduced. On the other hand, there was a direct and positive relationship between the duration of residence in the village and place attachment to the village, which means that people who had lived longer in the village had also more sense of place. The obtained results showed the effect of spatial-geographic factors on place attachment of rural households. Based on the coefficient of determination (R2), 99.1% of the variance of place attachment was explained by spatial, economic, and socio-political factors. Research limitations/implications- A limitation of this study was the lack of easy access to the Kurdish villagers in the above-mentioned villages. Originality/value- By providing the ideal conditions for living in different spatial (geographical) dimensions, one can strengthen place attachment in the villagers and significantly reduce its harmful consequences. For instance, despite the great ethnic and cultural differences with the host society within a long period of residence, the immigrant Kurds in Rudbar have been able to have pleasant feelings towards their place of life and somehow attach to it due to the existence of certain desirable spatial, social, and economic features and potentials such as proper and safe physical environment, intergroup and intragroup interactions, as well as desirable areas for earning money and employment.
Barriers to the Promotion of Agricultural Land Consolidation in Rural Areas from Farmers' Point of View (Case Study: Fash Dehedtan of Kangavar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The present study aimed to investigate the most important obstacles to the promotion of agricultural land consolidation in the rural areas of Kangavar County. This study seeks to answer a key question: What are the main obstacles to the implementation of agricultural land consolidation policy in the villages of the study area? Design/methodology/approach - The present research is an applied one conducted in a descriptive-analytical method; field work was used for data collection and factor analysis was used for data analysis. The population of the study included 1216 land users. Using Cochran's formula, 211 questionnaires were developed and randomly distributed among the users. The stratified sampling method was used to determine the number of samples in the villages. Cronbach's alpha was used to determine the coefficient of validity of the questionnaire in the village; the validity of the questionnaire was 0.816, which indicated the data were suitable for the research. Findings- The findings show that ‘the factor of investment and fund’ accounts for 14.445% of the variance, which is the most important obstacle to the development of land consolidation in the rural areas. However, the lack of support of government agencies and organizations, infrastructural weaknesses, individual factors, lack of creativity, lack of intellectual participation and trust, lack of management and production practices, lack of knowledge and awareness, and lack of access to communication facilities in rural areas are important constraints on land consolidation in the rural areas of the study.
The Gender Analysis of the Saffron Production Process in Rural Areas (Case Study: Torbat-e-Jam and Bakherz Counties)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - Gender analysis is a sort of methodology offering a comprehensive image of the contribution and role of women and men in the economy of a community. In this exploration, it has been endeavored to investigate the role and contribution of women in producing and profiting from the financial benefits of saffron as an essential and exportable economic product. Design/methodology/approach- For this purpose, 253 saffron producers in 9 villages of the cities of Torbat-e-Jam and Bakherz were studied as a statistical sample using descriptive-analytic research method, including a questionnaire and a semi-organized interview. Data were analyzed by T-test, MANOVA, Duncan and Fisher test using SPSS software and Rural Participatory Appraisal (PRA) research. Finding - The outcomes of the study exhibited that there is a significant difference between the participation of family members in the studied area during different phases of production (planting, harvesting, cropping, marketing, and sales). Moreover, the inferential findings revealed that although the men's participation ratio of only 24% is significantly higher than women's participation in the production of saffron, the benefit rate of the gained saffron production profit for the men (i.e. 74/16%,) is significantly higher than the benefit rate for women (i.e. 25/84%). The Rural Participatory Appraisal method also revealed that there is a significant difference between the physical participation and saffron income between males and females. In other words, men possess almost all the financial benefits of saffron production; in fact, women are deprived of the sources that can help them be empowered in economic and social areas. Of course, rural women in the study area did not express dissatisfaction with this issue, and they believed that this income would be well spent for the whole family.