فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه ارتقای کیفیت محیطی در کلان شهرهای گردشگرپذیر به عنوان یکی از مهم ترین راهکارهای جذب گردشگر شناخته می شود. بنابراین بهبود و ارتقای کیفیت محیط به یکی از اهداف اصلی سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری بدل شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان اهمیت مؤلفه های کیفیت محیطی از دیدگاه گردشگران کلان شهر اصفهان می باشد. روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها به روش پیمایشی تهیه شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل گردشگران کلان شهر اصفهان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 384 نفر از بین آن ها به صورت تصادفی انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته است. این تعداد از طریق پرسشنامه ای که اعتبار آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ آزمون شده است، مورد پرسش قرار گرفتند. در این مطالعه به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد آماری مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و آزمون تحلیل عاملی تأییدی پنج عاملی مرتبه دوم استفاده شده است. نتایج بیانگر این است که از دیدگاه گردشگران از بین مؤلفه های کیفیت محیطی، بعد زیست محیطی دارای بیش ترین اهمیت بوده است. سپس ابعاد زیباشناختی و فرمی، معنایی و ادراکی و نهایتاً عملکردی و فعالیتی با اهمیت بوده اند. از این رو تقویت مؤلفه زیست محیطی و دیگر ابعاد (به ترتیب اهمیت) در کلان شهر اصفهان جهت شکوفایی بخش گردشگری بسیار ضروری می باشد که در این راستا پیشنهادهایی ارائه شده است.
Investigating the Host Community Support for Rural Tourism Development (Case Study: Central District of Firoozabad County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- This survey research was conducted with the aim of assessing the rural residents' support for tourism development and their effective factors in the tourism target villages in the Central District of Firoozabad County. Design/methodology/approach- The statistical population of this study was resident household heads. Using Bartlett Table, 155 households were studied by simple random sampling method. The data gathering tool was a researcher-made questionnaire which its validity and reliability were confirmed. Findings- Based on the findings, the residents were categorized into two groups of committed supporters and passive supporters according to their support for tourism. The results of the logistic regression model showed that the perception of social, economic and environmental impacts is directly (positively) significantly predictive of the residents' support for tourism development. The highest coefficient of the logistic regression model was related to the perception of social impacts (with a coefficient of 10.661) as compared to the economic impacts (with a coefficient of 8.659) and the environmental (with a coefficient of 7.683). In addition, in 95.5% of the cases, the function can correctly measure levels of support for rural tourism. The accuracy of the model was also confirmed through the ROC curve. Research limitations/implications- Difficulties in completing the questionnaires due to the number of the tourist arrivals and people's occupations, the reluctance of some households to respond because of the distrust resulting from the location of the village in the palace privacy, and the problems encountered in this regard, which were resolved by the researchers' frequent visits to the area and acquiring the villagers' trust. Practical implications- In addition to improving the resident's perceptions of environmental impacts, further attention must be paid to improving the residents' perceptions of economic and social impacts. Originality/value- The development of tourism industry is heavily dependent on the participation and support of local residents. Improving the residents' perceptions of the impacts of tourism will lead to more residents' support for the industry, thereby, be paid more by tourists in the area, and recommend destinations to others and their desire to return to the area.
نقد مبانی معرفتی مکتب پوزیتیویسم با تأکید بر علم جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوزیتیویسم یکی از مکاتب فلسفی است که در ادبیات جغرافیایی در مکاتبِ محیط گرایی، علم فضایی، جغرافیای رفتاری، و نگرش سیستمی تأثیرگذار بوده است. این رویکرد در پیِ معرفت به فضای جغرافیایی از راه بنیان های تجربی و منطقِ ریاضی است. بر این اساس، جغرافیا دانشی عینی، مشاهده ای، کمّی، و استقرایی است و حاوی مشاهداتِ فارغ از نظریه و قضاوت های ارزشی است. بنابراین، جغرافی دانان؛ در پیِ کشف روابط علّیِ میان پدیده ها و ارائه آن در قالب «قوانینِ عام و فراگیرِ جغرافیایی» هستند. بر این اساس، جغرافی دانانِ پوزیتیویست، ضمن وداع با مباحث متافیزیکی و رو آوردن به «تجربه آزمون پذیر»، تجربه و آزمونِ تجربی را معیارِ معنی داری می دانند. بنابراین،به نفی فرضیه ها، مقولات، و پیش فرض ها می پردازند و شروع علم را با مشاهده می دانند و به نقش مسئله، فرضیه، و نقش فعال و خلاق محقق در روند تحقیق بی توجه اند. سپس، براساس مشاهدات انجام شده بر پایه استدلالِ استقرایی، برای دست یابی به قوانین به تعمیم(تعمیم های ناروا/ مسئله استقرا) می پردازند که موجب خلط «روندوقانون» در جغرافیای تحصل گرا شده است. در این راستا، در مقاله حاضر، گزاره های متعدد جغرافیایی بررسی شد. بنابراین، بکارگیری رویکرد پوزیتیویسم به دلیل اشکالات فوق، به عنوان رهیافتی علمی، با مشکلات جدّی مواجه است. بنابراین، فاقد قابلیت هایِ لازم برای بکارگیری آن در حوزه مطالعات جغرافیایی در مرحله «داوری» به عنوان یک رویکرد و روش «علمی» است. هدف اصلی از مقاله حاضر، که با رویکردی رئالیستی و نگرش عقلانیت انتقادی نوشته شده، بررسی و واکاوی این مطلب از منظر تحلیل های منطقی و معرفت شناختی است.
تحلیل رابطه پایداری مناطق شهری و امنیت اجتماعی شهروندان در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
237 - 257
حوزههای تخصصی:
پرداختن به موضوع «امنیت اجتماعی» به این دلیل اهمیت دارد که وابستگی امنیت و پایداری شهری مقوله هایی اجتناب ناپذیر هستند. مقوله امنیت در رابطه با انسان و جوامع آن، از ابتدای خلقت ضرورتی در بقا بوده است؛ به گونه ای که یکی از شاخص های اصلی توسعه معرفی شده است. احساس امنیت، پیش نیاز هرگونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل رابطه پایداری مناطق شهری و امنیت اجتماعی شهروندان در کلان شهر اهواز است. این پژوهش، نظری-کاربردی و توصیفی-تحلیلی است که برای جمع آوری داده های آن از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. به منظور سنجش میزان پایداری مناطق شهر اهواز از شاخص های اجتماعی، اقتصادی و خدمات شهری و برای سنجش احساس امنیت اجتماعی نیز از 12 متغیر استفاده شده است. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران 320 خانوار بود که به تفکیک مناطق بین خانوارها توزیع شد. برای وزن دهی از آنتروپی و به منظور تحلیل داده ها، از تکنیک ویکور و GIS استفاده شد. به منظور سنجش امنیت اجتماعی و ارتباط آن با پایداری نیز از آزمون های آماری SPSS استفاده شد. درنهایت برای استانداردسازی میزان پایداری و احساس امنیت، از سیستم استنتاج فازی در محیط MATLAB استفاده شد. براساس تکنیک ویکور، منطقه 2 در سطح اول پایداری و مناطق 6، 7 و 8 در رتبه آخر پایداری قرار دارند. آزمون t نیز نشان می دهد میان مناطق شهری اهواز از نظر امنیت تفاوت وجود دارد. براساس نتایج آزمون هم بستگی، میان پایداری مناطق با امنیت اجتماعی شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج آزمون سیستم فازی نیز نشان می دهد با توجه به میزان پایداری شهر اهواز، امنیت اجتماعی شهروندان در حالت متوسط، کم و خیلی کم است. درنهایت براساس نتایج به دست آمده، راهکارهایی مانند توزیع متعادل امکانات و خدمات شهری و رفع نابرابری های موجود در مناطق، لزوم مشارکت گیری شهروندان، لزوم شکل گیری ارتباط قوی میان مردم، شهروندان و نیروی انتظامی ارائه شده است.
بررسی تناسب زیرساخت سبز شهری با رویکرد عدالت فضایی با استفاده از متریک های سیمای سرزمین و تحلیل شبکه فازی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
299 - 325
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم رشد شهری و افزایش جمعیت، تغییر کاربری زمین و از بین رفتن زیرساخت سبز است. در دهه های اخیر، زیرساخت سبز شهری کلان شهر تبریز که سریع ترین رشد شهری را در میان شهرهای شمال غرب کشور دارد، به دلایل مختلف از جمله توسعه شهر از سوی مدیران و گاهی خود شهروندان، قربانی سودجویی اقتصادی و کاربری های خاکستری شده است؛ از این رو پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای-کاربردی و توصیفی-تحلیلی به بررسی توزیع فضایی زیرساخت سبز شهری مناطق دهگانه کلان شهر تبریز با رویکرد عدالت فضایی پرداخته است. در این پژوهش، از سه معیار محیطی، اجتماعی، اقتصادی و پانزده زیرمعیار تأثیرگذار (ارتفاع، لیتولوژی، شیب زمین، جهت شیب، آسایش، فاصله از کاربری مسکونی، فاصله از کاربری آموزشی، فاصله از معابر اصلی، فاصله از تأسیسات و تجهیزات شهری، تراکم جمعیت، بعد خانوار، امنیت اجتماعی، پراکنش زیرساخت سبز، ارزش زمین و درآمد) استفاده شد. همچنین برای ارزیابی تناسب زیرساخت سبز از روش تحلیل شبکه فازی (ANP Fuzzy) استفاده شد. پس از استخراج وزن متغیرها در محیط نرم افزار Super Decision، این وزن ها در لایه های مربوط اعمال شدند و نقشه نهایی پهنه بندی زیرساخت سبز در پنج کلاس کاملاً مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و کاملاً نامناسب استخراج شد. از سوی دیگر متریک های سیمای سرزمین (CA, NP, Pland, Pd, LPI) در محیط نرم افزار Fragstats به دست آمد. براساس نتایج، مناطق دهگانه تبریز از نظر برخورداری از زیرساخت سبز در سطح کلاس کاملاً مناسب بدین ترتیب قرار دارند: منطقه 1 با برخورداری از 72 درصد در رتبه اول، منطقه 2 با 51 درصد، منطقه 10 با 21 درصد، منطقه 4 با 20 درصد، منطقه 3 و 7 با 17 درصد، منطقه 5 با 14 درصد، منطقه 6 و 8 با 7 درصد و درنهایت منطقه 9 با نداشتن کلاس کاملاً مناسب به ترتیب در رده های دوم تا دهم قرار گرفته اند. بررسی نتایج سیمای سرزمین نیز نشان می دهد، وضعیت زیرساخت سبز شهری در مناطق دهگانه، به جز مناطق 1، 2 و 10، در بقیه مناطق نامطلوب است. همچنین تناسب زیرساخت سبز شهری از منظر عدالت فضایی در سطح مناطق دهگانه کلان شهر تبریز رعایت نشده است.
ارزیابی کیفی طراحی عناصر اصلی ساخت فضایی شهرها در شهرهای ایرانی-اسلامی (مورد شناسی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها بزرگ ترین مظاهر تمدن بشر بوده که در طول تاریخ همواره از عوامل متعددی چون دین و مذهب متأثر شده اند. در این میان دین اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده ؛ چرا که اساساً در شهر نمود یافته و توسعه آن نیز از طریق توسعه و ساخت شهرها بوده است. گسترش اسلام به سوی ایران و ادغام فرهنگ و معماری ایرانی با اصول اسلامی منجر به شکل گیری نوع خاصی از شهرسازی و معماری با عنوان «شهرسازی و معماری ایرانی-اسلامی» شد که بر پایه های مستحکمی بنا شده بود. امروزه شاهد کمرنگ شدن این سنت ها بوده و شهرها با فاصله گیری از معیارهای مثبت پیشین، شکل، فرم و عملکرد اصلی شان را از دست می دهند. این پژوهش با هدف ارزیابی روند تحولات کالبدی و کیفیت طراحی عناصر ساخت اصلی شهر ایرانی-اسلامی و رتبه بندی آن ها در شهر تبریز صورت گرفته است. پژوهش حاضر برحسب هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی است. بدین ترتیب، داده های تحقیق از دو گروه جامعه آماری (28 نفر از مدیران و کارشناسان و نخبگان امور شهری) جمع آوری شد. برای شناسایی و تحلیل شاخص های کیفی طراحی شهرسازی ایرانی-اسلامی از مدل فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) و نرم افزار Super Decision استفاده شده است. بر پایه نتایج به دست آمده، زیرمعیارهای زیبایی بصری، هویت و حس تعلق، کارآیی، ارزش های معمارانه و خوانایی به ترتیب با وزن نهایی 0.649، 0.489، 0.357، 0.278 و 0.263 دارای بیشترین وزن نهایی هستند. همچنین با مقایسه میزان ارجحیت معیارهای اصلی به این نتیجه رسیدیم که معیار عملکرد با وزن 0.730 بیشترین وزن و سپس معیار فرم با 0.188 در رده دوم و معیار معنا با ضریب 0.080 در رتبه آخر قرار دارد. نتایج محاسبات حاکی از آن است که سطح شاخص های کیفیت محیط همانند زیبایی بصری در بُعد فرم، کارایی، خلوت، دسترسی، فضای سبز و تنوع در بُعد عملکرد و امنیت، آسایش و خوانایی در بُعد معنا ارتقا یافته، اما شاخص های دیگری همانند ارزش های معمارانه و مقیاس انسانی در بُعد فرم و تعاملات اجتماعی، مشارکت و سرزندگی در بُعد عملکرد و هویت و حس تعلق و خودنمایی و دنجی بودن محیط در بُعد معنا تضعیف شده اند. درنهایت و پس از وزن دهی چک لیست های دودویی طراحی شهری، وزن نهایی عناصر اصلی شهرسازی ایرانی-اسلامی تبریز به لحاظ کیفیت محیط براساس مدل تحلیل شبکه ای ارائه شد که براساس نتایج آن، عناصر باغ ها، مدارس دینی، بازار و ارگ به ترتیب با وزن های 0.065، 0.046، 0.043 و 0.037 در رتبه های اول تا چهارم قرار دارند.
سنجش و ارزیابی ابعاد کالبدی تاب آوری شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی: منطقه 7 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع ایمنی شهرها در برابر مخاطرات طبیعی یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی شهری است، لذا پژوهش در خصوص تاب آوری شهری و شناخت میزان تاب آوری آنها در مقابل مخاطرات طبیعی بسیار ضروری است. مطالعه حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی است.. برای تجزیه تحلیل داده ها از مدل های FANP و تاپسیس و نرم افزارهای SPSS ,Excel, DECISION SUPER ,وGIS ARC استفاده شد. بدین منظور پس از مرور بر متون نظری و تجربی مرتبط شاخص های تبیین کننده تاب آوری کالبدی شناسایی و انتخاب شدند. ابتدا تحلیل عاملی با شاخص های منتخب انجام شد تا ابعاد نشانگر موضوع مورد بررسی، شناسایی و استخراج شوند. در مرحله بعد از روش تحلیل شبکه ای استفاده شد تا ضریب اهمیت نسبی شاخص های تبیین کننده تاب آوری کالبدی محاسبه شود. درنهایت از مدل تاپسیس جهت تحلیل داده ها و محاسبه میزان تابآوری منطقه 7 شهر تهران استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که می توان 14 شاخص را در 5 عامل خلاصه کرد در این میان عامل اول و دوم بیشترین تاثیر را در تاب آوری کالبدی منطقه 7 شهر تهران داشتند. با جای گذاری و بارهای عاملی بدست آمده از تحلیل عاملی در فرآیند شبکه ضریب اهمیت شاخص ها بدست آمد به طوری که شاخص های دسترسی به معابر دارای عرض مناسب و دسترسی به فضای سبز با ضریب110/0 بیشترین تاثیر را بر تاب آوری کالبدی منطقه 7 شهر تهران داشتند.
کاربرد تحلیل های ایزوویست و خطوط دید در سنجش کیفیت بصری در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
19 - 32
حوزههای تخصصی:
مجتمع های مسکونی همچون هر برساخته دیگری علاوه بر فضا و کالبد فیزیکی خود، حاوی بار ادراکی برای شهروندان هستند. کیفیت بصری، نقش مهمی در چگونگی شکل گیری این بار ادراکی دارد. بدین ترتیب، توجه به کارکرد ادراکی مجموعه های مسکونی به میزان زیادی وابسته به کیفیت بصری آن است که مقوله ای کیفی به شمار آمده و از این رو، تحلیل آن پیچیدگی های بسیاری به همراه دارد. در این راستا تحلیل های ایزوویست و خطوط دید ابزاری مؤثر در جهت تحلیل و در نتیجه سنجش کیفیت بصری، از طریق روش های کمی فراهم می آورند. بدین ترتیب هدف این پژوهش، ارائه روشی برای به کارگیری ابزار ایزوویست و خطوط دید در فرآیند سنجش کیفیت بصری در مجتمع های مسکونی است. این پژوهش، به طور موردی در شهر کرمانشاه انجام شده است. برای این منظور، ابتدا مجتمع های مسکونی واقع در شهر کرمانشاه با استفاده از تحلیل های فرمی، مبتنی بر یک روش کمی، گونه شناسی و دسته بندی شده اند. سپس به منظور جلوگیری از تأثیر فضای شهری ناهمخوان اطراف مجتمع ها به عنوان عامل مداخله گر، شکل گونه های حاصله با روش«نرمال کردن» همگن شده و کیفیت فضایی_کالبدی گونه های نرمالایز شده نیز با ابزار اسپیس میت مورد سنجش قرار گرفته است. در مرحله بعد، کیفیت بصری آنها با استفاده از ابزار ایزوویست، با تکیه بر شاخص های مساحت، مقدار زاویه راندگی، بیشترین خط شعاع دید و انحصار مورد سنجش قرار گرفته و داده های کمی استخراج شده است. در نهایت، همبستگی میان داده های حاصل از سنجش کیفیت بصری، با داده های حاصل از سنجش کیفیت فضایی_کالبدی گونه ها، مورد آزمون قرار گرفته و تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر یک از گونه های مجتمع های مسکونی، شاخص های کیفیت بصری و خطوط دید معینی دارد که به طور کمی و کیفی با سایر گونه ها قابل مقایسه است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد شاخص های ایزوویست که مبین کیفیت بصری گونه ها هستند، با شاخص های اسپیس میت، دارای رابطه همبستگی هستند. این امر به معنای اعتبار روش پیشنهادی در سنجش کیفیت بصری مجتمع های مسکونی بوده و مبین کاربرد نمودارهای اسپیس میت در کیفیت بصری مجتمع های مسکونی نیز هست. نتایج این تحقیق می تواند به صورت بالقوه در طراحی سایت مجموعه های مسکونی مورد استفاده قرار گرفته و متعاقب آن بر کیفیت طرح های مسکونی مؤثر باشد.
بررسی رابطه علی محیط ساخته شده و رفتار سفر در الگوهای توسعه ای مختلف تهران مطالعه موردی: محله منیریه، کوی بیمه و گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
133 - 146
حوزههای تخصصی:
یافتن ارتباط علی میان مولفه های محیط ساخته شده و رفتار سفر حدود دو دهه است که یکی از سئوالات اصلی در حوزه ارتباط میان رفتار سفر و محیط ساخته شده است. خودانتخابی ساکنان که به گرایش مردم برای انتخاب محل زندگی براساس گرایشات و عادات سفرشان مربوط می شود، یک مسئله کلیدی است که این رابطه را مخدوش می کند. آیا افراد به دلیل تمایل به پیاده روی، محله هایی با قابلیت پیاده روی را برای سکونت می گزینند و در نتیجه دلیل بالا بودن سفر پیاده آنها به گرایشات و ترجیحات سفر آنها بازمی گردد و یا برعکس چون در محلات با قابلیت پیاده روی سکونت دارند، بیشتر پیاده می روند، مسئله ای است که در این پژوهش به آن پاسخ داده شده است. در این راستا، این پژوهش، ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم میان مولفه های کالبدی و غیرکالبدی موثر بر رفتارسفر پیاده را با جمع آوری ۲۷۳ پرسشنامه از ساکنان سه محله با الگوهای توسعه ای متفاوت مرکزی، متعارف و حومه ای در کلانشهر تهران و استفاده از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر ارزیابی کرده است. یافته ها حاکی از آن است که در دو محله متعارف و حومه ای مولفه های محیط ساخته شده از جمله تنوع مقاصد و میزان دسترسی به آنها و دسترسی به حمل ونقل عمومی و کاهش دسترسی به بزرگراه بر نگرش ها و عادات سفر تاثیر گذاشته اند. حال آن که در محله مرکزی، مولفه های نگرش ها و عادات سفر بر مولفه های محیط ساخته شده و از سوی دیگر ترجیحات انتخاب سکونت بر فراوانی سفر پیاده تاثیر گذاشته اند. با این حال در محله مرکزی، همچنان مولفه محیط ساخته شده (تنوع مقاصد و دسترسی به آنها) تاثیر مستقیم و مستقل بر رفتار سفر پیاده داشته اند. بنابراین در مجموع با در نظر گرفتن پدیده خودانتخابی، همچنان مولفه های محیط ساخته شده و رفتار سفر پیاده رابطه علی داشته و با تغییر ویژگی های آن (افزایش تنوع مقاصد و میزان دسترسی به آنها، افزایش دسترسی به حمل و نقل عمومی و کاهش دسترسی به بزرگراه) می توان این مد سفر را در سطح محلات ترغیب نمود.
رویکردی تطبیقی به ارزیابی و تحلیل محتوای مقالات علمی فقر روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر پدیده چندبعدی و گسترده ای است که همواره دولت ها و سازمان های بین المللی جهت کاهش آن تلاش می کنند. بااین حال، فقر روستایی نمود بارزتری دارد. یکی از چالش های مهم جوامع روستایی مسئله فقر است که اندیشه بسیاری از صاحب نظران مسائل روستایی را به خود معطوف داشته است. در روستاها به علت شرایط جغرافیایی، نوع معیشت و توانایی کمتر در مقابله با حوادث، فقر قلمرو گسترده تری دارد. فقر در نواحی روستایی مسائلی چون ایجاد نابرابری، مهاجرت به شهرها، تخلیه روستاها، آسیب پذیری محیطی روستاها، افزایش بیکاری و بسیاری از مسائل دیگر را در پی دارد. تحقیق حاضر باهدف بررسی تطبیقی پژوهش های انجام شده در زمینه فقر روستایی و همچنین شناخت ابعاد و متغیرهای مؤثر بر فقر روستایی در دهه های 1380 و 1390 انجام شده است. این تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش مبتنی بر فراتحلیل کمی مقالات است. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و مرور مقالات منتشرشده در زمینه فقر روستایی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بعد اقتصادی و متغیرهای مربوط به آن بیشتر از سایر ابعاد موردتوجه واقع شده است. همچنین در میان مقالات موردبررسی در مجلات مختلف، مقالات جغرافیایی با توجه به ماهیت بین رشته ای آن ها، ابعاد گسترده تری را موردبررسی قرار داده اند.
بازکاوی رابطه اقتصاد فضا و سازمان سیاسی فضا مورد: روستا های مرزی سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان سیاسی فضا، یکی از وجوه جغرافیایی و مدیریتی است که با بررسی و آمایشِ ابعاد و شاخص های آن، می توان مطلوبیت و عدم مطلوبیت سیاست های اقتصادی در مکان های جغرافیایی را تحلیل کرد. با توجه به اهمیت استراتژیک مناطق مرزی و به ویژه مقیاس فضایی روستا های مرزی، پژوهش حاضر کوشیده است تا به تحلیل فضایی شاخص های اقتصادی-رفاهی در روستا های مرزی واقع در 9 شهرستان زابل، زابلی، زاهدان، زهک، سیب و سوران، سرباز، سراوان، خاش و هیرمند در استان سیستان و بلوچستان بپردازد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت، عِلّی-مقایسه ای است. برای رتبه بندی و سطح بندی روستا های مرزی واقع در شهرستان های استان ازلحاظ میزان برخورداری از شاخص های اقتصادی-رفاهی، از روش تصمیم گیری چندمعیاره و تکنیک های Z-score استفاده شده است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که روستا های مرزی شهرستان زاهدان باوجود شناسایی به عنوان گزینه ی برخوردار، همبستگی ضعیفی (0.269) در تناسب با جمعیت دارد. این همبستگی ضعیف، نشانگر می دهد که توزیع فضایی امکانات اقتصادی-رفاهی در روستا های استان سیستان و بلوچستان با نیاز های جمعیتی نواحی مختلف آن همخوان نیست . همچنین، با توجه به عدم تناسب در توزیع فضایی شاخص های اقتصادی-رفاهی، می توان نتیجه گرفت که سازمان سیاسی فضا در استان سیستان و بلوچستان ازنظر برنامه ریزی و سیاست گذاری اقتصادی و توزیعی، ناکارآمد بوده است.
تبیین ارتباط میان برداشت معمارانه و مؤلفه های فردی کاربر در کالبد فضاهای عمومی (مورد مطالعه: خیابان زند شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری فضاهای همگانی، جایگاهی برای یکپارچگی تنوع فرهنگی و حضور جریان های متفاوت اجتماعی است. در این فضاهای جمعی، امکان نوآوری و تکثر آراء هنری وجود دارد و از همین روی، فضاهای جمعی به نشانه ای از سلیقه ی رایج معماری در بستر خود بدل شده اند. این پژوهش درصدد آن است تا با دریافت داده های میدانی و تحلیل جامعه شناختی، روندی تکمیلی برای طراحی فضاهای خدمات همگانی تولید کرده و نگرش عمومی به حوزه ی تخصصی معماری را پایش نماید. در غالب پژوهش ها به نقش معماری بر رفتارهای انسانی پرداخته شده که از آن با نام «روان شناسی محیط» یاد می شود؛ اما نگرش به معماری به عنوان عادت واره و محصولی، که پس از گذشت زمان و حضور کاربر، دچار دگرگونی می شود و می تواند برآمده از رفتارهای جمعی دچار تغییر ماهیت (ادراکی/عینی) شود، موضوعی است که کمتر مورد بحث قرار گرفته است. حال این سؤال مطرح می شود که برداشت و ادراک معمارانه و مؤلفه های مؤثر در فهم فضای عمومی از دیدگاه کاربران از چه الگویی پیروی می کند؟ تدوین الگوی برداشت و ادراک عمومی از معماری، می تواند در زمان طراحی و در تولید روش های طراحی مبتنی بر حضور فعال کاربران، مؤثر واقع گردد. با توجه به مطالعه ی این پژوهش بر روی جامعه ی آماری ۱۲۰۰ نفری و پایش برداشت های افراد از موضوع معماری فضاهای همگانی، می توان گفت هویت های اجتماعی، در فضای ادراکی متفاوتی از موضوع معماری به سر می برند. شاخص های فردی و گروهی، خوانش های مختلفی از مسئله ی معماری دارند که گونه بندی آن ها، از منظر پارامترهای موجود در ساختمان، به الگویی برای طراحی فضاهای عمومی تبدیل می گردد.
تأثیر عوامل اقلیمی در طراحی ساختمان مسکونی با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: اقلیم معتدل و مرطوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه و پیشرفت تکنولوژی، با توجه به بحران انرژی و سوختهای فسیلی، آلودگی های زیست محیطی و بحران جهانی گرمایش زمین، افزایش جمعیت و نیاز به مصرف انرژی، بشر را در شرایطی قرار داده که باعث گردیده عصر پایدار سازی آغاز شود و معماری همساز با محیط شاهد تغییرات فراوانی در جهت بهبود بخشیدن به این اوضاع گردد. با طراحی معماری متناسب با اقلیم و ایجاد یک الگو، می توان تاثیر زیادی بر کاهش مصرف انرژی و جلوگیری از اتلاف بی رویه انرژی و همچنین به وقوع پیوستن طرح های همساز با محیط و ساختمانهای پایدار داشت. لذا شناخت شرایط اقلیمی در هر منطقه از مهمترین عوامل در ایجاد آسایش و رفاه کاربران ساختمانها در آن منطقه و رسیدن به طراحی پایدار میباشد؛ چرا که معماری و اقلیم، ارتباط و تأثیرات مستقیمی بر یکدیگر و جغرافیای انسانی یک منطقه دارند. در این راستا از طریق مطالعات کتابخانه ای و به روش توسعه ای کاربردی، به تحلیل اقلیمی بر اساس تقسیمات چهار گانه دکتر حسن گنجی و تأثیرگذاری آن در طراحی ساختمان جهت رسیدن به معماری پایدار در اقلیم معتدل و مرطوب پرداخته میشود.
Studying the Rehabilitation of Valuable Rural Texture and its Effect on the Development of Tourism (Case Study: Hajij Village, Kermanshah Province, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
83 - 109
حوزههای تخصصی:
Purpose- The project of valuable rural texture was proposed with the aim of rehabilitating the tourist villages with valuable physical features. Since the project aimed at developing tourism in tourist villages and preserving the local and cultural features of these areas, conducting a research to study the dimensions and effects of rehabilitation of valuable rural texture on rural tourism was of great importance. Therefore, the present study aimed to study the rehabilitation of valuable rural texture and its effect on tourism in the village of Hajij, Kermanshah, Iran. Design/methodology/approach- The two groups of population involved in rehabilitation of the rural residential texture were the local people and the tourists. The tools used in this study to collect data were applied, quantitative, and survey methods. The statistical population consisted of 300 tourists and 95 local people. Findings- The results showed that the rehabilitation of rural valuable texture had positive effects on development of rural tourism. The four variables of attraction of tourists, providing local services to tourists, affecting the performance of governmental and non-governmental organizations and institutions, and the advertising role of rehabilitation of dilapidated texture have been influenced by valuable textures. Local people and tourists were satisfied with the rehabilitation project and reported its great effect on the village. Practical implications- This study showed that the rehabilitation project of rural valuable texture caused harmony and agreement between the village's new texture and body and its traditional and local texture. Furthermore, rehabilitation of valuable texture gravitated the tourists' attention to the village and increased local employment. Nonetheless, there were challenges to the rehabilitation project of valuable rural texture. One of the most important challenge was the adverse effect of rural tourism on the village's environment, causing pollution and destruction of natural environment.
سنجش و ارزیابی نابرابری مناطق شهری در برخورداری از شاخص های ترکیبی توسعه (مطالعه موردی: کلان شهر اهواز)
حوزههای تخصصی:
شناخت نابرابری فضایی و عدم تعادل منطقه ای در چارچوب محدوده های مختلف جغرافیایی و سیاست گزاری در جهت رفع و کاهش آن از مقولات بسیار مهم برنامه ریزی منطقه ای به شمار می آید. ابعاد نابرابری فضایی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، درمانی و غیره قابل بحث است. از این رو، نیل به پیشرفت و توسعه ی فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی در ابعاد مختلف است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش نابرابری فضایی درون شهری کلان شهر اهواز در برخورداری از شاخص های ترکیبی توسعه انجام شده است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد مطالعاتی حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 54 متغیر و با بهره گیری از مدل ELECTRE سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را میان مناطق کلان شهر اهواز تعیین نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد پراکنش توسعه، نامتعادل بوده و بین مناطق، از نظر توسعه یافتگی نابرابری و شکاف وجود دارد و این نابرابری در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی، خدماتی، بهداشتی- درمانی و کالبدی خود را نشان می دهد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از تکنیک الکتره، منطقه ی 2 در سطح برخوردار، مناطق 1 و 3 در سطح نیمه برخوردار، منطقه ی 4 در سطح کم برخوردار و مناطق 6، 7 و 8 در رده ی محروم یا عدم برخوردار قرار گرفته اند؛ بنابراین برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در کلان شهر اهواز براساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود توزیع شاخص های توسعه به سمت رشد متوازن هدایت شوند.
آثار حقوق مدنی ناشی از تخریب محیط زیست توسط افراد حقیقی بر اقتصاد شهری (مطالعه موردی: منطقه 13 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
28 - 35
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر که با هدف بررسی آثار حقوق مدنی ناشی از تخریب محیط زیست توسط افراد حقیقی بر اقتصاد شهری در منطقه 13 شهرداری تهران صورت پذیرفته است، ضمن بررسی قوانین و مقررات موجود و استفاده از روش سوات (SWOT) قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای موجود در محدوده مطالعاتی و تأثیر آن بر اقتصاد شهری پرداخته شد. سپس، بر اساس دیدگاه های گروه خبرگان، 7 قوت، 10 ضعف، 10 فرصت و 12 تهدید، شناسایی و آنالیز شد. بنا بر اطلاعات دریافتی فضای مطالعه در محدوده رقابتی قرار گرفت و در نهایت، 11 استراتژی اجرایی و درنهایت پیشنهادهایی برای رفع مشکلات موجود ارائه شد. طبق فرمول کوکران به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شده بودند، تکمیل شد. برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوا و نیز به منظور تعیین پایایی آن، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد (98/0=α). نتایج به دست آمده نشان داد قوانین تدوین شده محیط زیستی پاسخ گوی نیاز حقوقی نیست و به بازنگری برخی قوانین نیاز دارد. همچنین، در قوانین ایران و شهر تهران و به تبع آن، شهرداری منطقه 13 کم بودن مبالغ جرایم زیست محیطی در زمره ضعف ها در نظر گرفته شده است و پیشنهادهایی مانند تدوین قوانینی که روشن، گویا و سریع الاثر باشند. بنابراین، تمهیدات بازنویسی قوانین حقوقی، وضع قوانینی که مختص حریم باشد، ترویج همکاری بین بخش حقوقی و محیط زیست، بررسی صلاحیت تعیین مدیران حقوقی و محیط زیست، به کارگیری هر چه بیشتر از فناوری های سازگار با محیط زیست، گسترش تحقیقات زیست محیطی و حقوق مدنی محیط زیست باید در دستور کار قرار گیرد.
آمایش مراکز دانشگاهی الگویی برای توسعه شهری خلاق، مطالعه موردی: دانشگاه های پیام نور شهرستان های میاندوآب و شاهین دژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین یک فاصله مناسب برای احداث شعبه جدید دانشگاهی (واحد) یا ادغام شعبات موجود بر اساس کاهش دانشجو و عدم ضرورت وجود دانشگاه بر اساس فاصله استاندارد با استفاده از رویکرد آمایش بوده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی می باشد. در تحقیق حاضر، چهار مرکز و واحد دانشگاهی پیام نور در جنوب استان آذربایجان غربی (میاندوآب – شاهین دژ – چهاربرج – کشاورز)، از لحاظ حوزه نفوذ جذب دانشجو و مکان بهینه، مورد مطالعه قرار گرفت و فاصله استاندارد پذیرش دانشجو برای آن ها مشخص شد. نتایج تحقیق نشان داد که توزیع فضایی جذب دانشجو در منطقه ناهمگون بوده و واحدهای دانشگاهی نسبت به مراکز خود درست مکان یابی نشده اند. همچنین پیام نور مرکز میاندوآب در سطح منطقه، مناسب ترین مکان و مرکز شاهین دژ، نامناسب ترین موقعیت را داشته است. در پایان مناسب ترین مکان برای دانشجویان این منطقه، 11 کیلومتری جاده میاندوآب به طرف شاهین دژ پیشنهاد گردید. [rostam1]افعال در چکیده باید به شکل گذشته ذکر شود
ارزیابی و سنجش شاخص های پایداری اجتماعی و نقش آن در رضایتمندی ساکنین شهر نورآباد با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
55 - 68
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی شهری درگرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان، تحقق عدالت اجتماعی، امنیت و افزایش بینش اجتماعی برای همه اعضای جامعه است؛ که دست یابی به آن از آرمان های مدیریت شهری است. هدف این پژوهش ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی و بررسی نقش این متغیر در رضایت مندی از زندگی در محلات شهر نورآباد است. حجم نمونه با بهره گیری از فرمول کوکران 382 برآورد و پایایی ابزار تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ به مقدار 897/0 محاسبه شد که نشان دهنده مطلوبیت ابزار پژوهش است. برای تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون آماری T-Test و جهت تبیین و مدل سازی اثرات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار های SPSS و AMOS استفاده گردید. در ابتدا وضعیت پایداری اجتماعی با آزمون T تک نمونه ای بررسی گشت که نتایج حاصل از این آزمون حاکی از آن است که وضعیت اکثر شاخص های پایداری اجتماعی در محدوده موردمطالعه در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند و تمامی شاخص ها با میانگین 63/2 پایین تر از حد متوسط اند. تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این نکته است که از بین شاخص های مورد سنجش پایداری اجتماعی عامل پیاده مداری و سرزندگی شهری بیشترین بار عاملی را با وزن عاملی 78 /0 (با سطح معناداری بیش از 95/0) را دارا می باشد. درنهایت مشخص شد که بین پایداری اجتماعی و رضایت مندی ساکنین از محلات رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
ارائه الگوریتمی برای برنامه ریزی سفر شخصی گردشگر با در نظرگیری وضعیت ترافیک و پنجره زمانی بازدید مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، صنعت گردشگری به عنوان یکی از مؤلفه های توسعه اقتصادی از اهمیت بالایی در بسیاری از کشورها برخوردار است. از طرف دیگر، با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا)، با رویکرد گردشگری الکترونیک و گردشگری هوشمند، راه اندازی وب سایت ها و تولید نرم افزارهای موبایلی که به گردشگران در برنامه ریزی سفر (بر مبنای سلایق و ترجیحات شخصی یا گروهی آن ها، مشخصات جاذبه های گردشگری و وضعیت ترافیک شبکه معابر در یک مقصد گردشگری) کمک می کند، برای توسعه گردشگری و تقویت توان رقابتی مقاصد گردشگری، موردتوجه قرارگرفته است. از دیدگاه پژوهش عملیاتی، چالشِ برنامه ریزی سفر شخصی گردشگر، یک مسئله بهینه سازی به نام مسئله جهت یابی است که با مدل سازی و حل آن، برنامه سفر بهینه برای یک مقصد گردشگری شامل توالی بازدید برخی از نقاط جاذبه گردشگری طوری طراحی می شود که ضمن رعایت محدودیت های گوناگون، امتیاز کسب شده بیشینه گردد. این تحقیق با دیدگاهِ پژوهش عملیاتی ازنظر روش، توصیفی – تحلیلی و ازنظر هدف، توسعه ای است. در این مقاله یک روش فرا ابتکاری جستجوی محلی تکرارشونده، برای حل مسئله جهت یابی با وابستگی زمانی و پنجره های زمانی پیشنهادشده است. این الگوریتم حل بر مبنای تعدادی ساختار همسایگی خاص طراحی شده برای بهبود موضعی جواب عمل می کند که در مرحله جستجوی محلی آن از حرکت های درج، جابجایی و تعویض استفاده شده است. در این پژوهش، برای در نظرگیری شرایط تراکم و تأخیر ترافیک بر روی زمان سفر شبکه معابر، زمان سفر کمان های شبکه به صورت متغیر گسسته و تابعی از ساعت روز در نظر گرفته شده است. الگوریتم پیشنهادی در زبان برنامه نویسی C++ پیاده سازی شده و جهت ارزیابی کارایی آن، بر روی یک پایگاه داده واقعی از شهر شیراز (که از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده است)، اجراشده است. بر اساس ارزیابی نتایج مطالعه موردی، کیفیت بالای جواب و زمان حل مناسب، از نقاط قوت روش پیشنهادی این تحقیق محسوب می گردد.
سنجش کیفیت زندگی از دیدگاه عدالت اجتماعی (مطالعه موردی: مناطق 2 و 16 شهری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درحال حاضر بخش قابل توجهی از دل مشغولی های مدیران اغلب جوامع انسانی را مدیریت مجموعه های شهری و ارائه خدمات به ساکنان این مناطق تشکیل می دهد.به همین دلیل، توجه بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران به مفهوم کیفیت زندگی معطوف شد تا از این طریق تلاش هایی در راستای ارتقای شرایط زندگی و بهبودبخشیدن به بُعد کیفی زندگی بشر انجام گیرد.امروزه، در برنامه ریزی شهری از جمله عوامل مؤثر، که باید در جهت اجرای عدالت اجتماعی و همراه عدالت فضایی رعایت کرد، توزیع مناسب خدمات شهری و استفاده صحیح از فضاهاست. مفهوم کیفیت زندگی در سال های اخیر با گسترش شهر و جمعیت شهری و به تبع آن افزایش مشکلات متعدد در شهرها بسیار موردتوجه بوده است. در تحقیق حاضر تلاش شده تا کیفیت زندگی شهری با نگاهی به عدالت اجتماعی و مفهوم شهروندی بررسی شود. این تحقیق به صورت تطبیقی بین دو منطقه 2 و 16 شهر تهران انجام پذیرفته است. نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی -تحلیلی است و شیوه گردآوری، اطلاعات و داده های کتابخانه ای و میدانی است. همچنین، با استفاده از روش پیمایشی از طریق پرسش نامه(براساس طیف لیکرت) به گردآوری اطلاعات درباره کیفیت زندگی از دیدگاه و منظر مردم اقدام شده است. در این پژوهش تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران به دست آمد.نتایج پژوهش، نمایانگر توزیع نامتعادل فرصت ها و امکانات شهری در این دو منطقه است. ازاین رو، در کنار شمال و جنوب جغرافیایی باعث ایجاد شمال و جنوب اجتماعی نیز شده است.