فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۶۱ تا ۴٬۹۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
طرح های هادی روستاها از جمله طرح های عمران روستایی است که می تواند نقش بنیادی و زیربنایی در توسعه همه جانبه مناطق روستایی کشور داشته باشد و بر اساس پتانسیل ها و قابلیت های خود، زمینه ساز بهبود تسهیلات عمومی و رفاهی و ارتقاء کیفیت زندگی روستاییان گردد. با توجه به اهمیت طرح های هادی روستایی و اثرات چندگانه آنها در ابعاد مختلف زندگی روستاییان، تحقیقات متعددی پیرامون بررسی و ارزیابی اثرات اجرای طرح های هادی بر زندگی روستاییان صورت گرفته است. در صورتی که با توجه به پیشینه تحقیق، در ارتباط با نقش مشارکت روستاییان در کیفیت اجرای طرح های هادی روستایی پژوهش قابل توجهی صورت نگرفته است. با این دیدگاه، پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت اجرای طرح های هادی، سطح مشارکت روستاییان در اجرای طرح های هادی و نهایتاً تحلیل نقش و کارکرد مشارکت های مردمی در کیفیت اجرای این طرح ها در روستاهای منطقه مرزی سیستان انجام گردیده است.
اثربخشی رویکرد مدیریت اجتماع محور در راستای تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی و کاهش مطرودیت اجتماعی (مطالعة موردی: شهرستان ریگان، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر رویکرد اجتماع محور در راستای تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی و کاهش مطرودیت اجتماعی از طریق روش تحلیل شبکه در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای پروژه اجتماع محور RFLDL (احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته با تأکید ویژه بر اراضی شور و حساس به فرسایش بادی) در بین سرگروه های کمیته های خرد توسعه است.
روش تحقیق: در این تحقیق براساس روش پیمایشی و با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه با گروه های هدف، گره های شبکه شامل سرگروه های کمیته های خرد توسعه (به عنوان تصمیم گیرندگان اصلی در هر زیرگروه) شامل ۳۳ نفر در چهار منطقه می باشند.
یافته ها: میزان شاخص تراکم در بین سرگروه های چهار روستای مورد مطالعه در پیوندهای اعتماد و مشارکت بعد از اجرای پروژه افزایش یافته است. افزایش میزان تراکم در افراد سبب توسعه اعتماد، مشارکت و سرمایه اجتماعی در سطح افراد می شود. دوسویگی پیوندها نیز در ابعاد اعتماد و مشارکت بعد از اجرای پروژه روند افزایشی داشته است. افزایش این شاخص باعث پایداری شبکه سرگروه ها به میزان مطلوب شده است. میانگین فاصله ژئودزیک در پیوندهای اعتماد و مشارکت در چهار روستا به ترتیب برابر با ۰۵/۲ و ۰۹/۲ بوده است. این میزان بعد از اجرای پروژه به ۶۱/۱ و ۶۷/۱ رسیده است. در واقع، نزدیک بودن عدد میانگین فاصله ژئودزیک به عدد یک، نشان دهنده بالابودن سرعت گردش منابع و اطلاعات در افراد بوده و اتحاد و یگانگی بالای افراد را بیان می کند. میزان این شاخص بعد از اجرای پروژه متوسط ارزیابی می شود. شاخص E-I در میزان اعتماد برون گروهی به میزان حدود ۲ برابر در بین ۴ روستای پایلوت افزایش یافته است و از نظر شاخص مشارکت در حدود ۵/۱ برابر افزایش یافته است که این امر به نوبه خود در افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی و متعاقباً کاهش مطرودیت اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کند.
محدودیت ها: در پروژه بین المللی RFLDL به جنبه های تقویت دانش و مهارت و ایجاد اشتغال زایی در مناطق مختلف توجه بیش تری شده است. اگرچه تقویت سرمایه اجتماعی از طریق نهادسازی و ظرفیت سازی مد نظر بوده، بررسی روند تغییرات از نگاه سرمایه اجتماعی در طول اجرای پروژه مورد غفلت قرار گرفته است.
راه کارهای عملی: به کارگیری روش تحلیل شبکه ای در تحلیل و ارزیابی ابعاد اجتماعی پروژه های توا ن مندسازی جوامع محلی و ارزیابی میزان اثربخشی پروژه های مشارکتی و مردم محور جهت نشان دادن روند تغییرات اجتماعی.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل این که از روش تحلیل شبکه برای اولین بار در ایران برای ارزیابی سرمایه اجتماعی به صورت کمّی استفاده کرده است، جدید است و سایر محققان نیز می توانند از روش طی شده و یافته های آن در سایر تحقیقات استفاده کنند.
ارزیابی انتقادی گرایش به معماری غرب در کاخ های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۱۹۸-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
معماری قاجار فصل تاریخی معماری ایران در گسست از سنت های پیشین و همگام شدن با ره آوردهای تمدن غرب محسوب می شود. کاخ های این دوره، به واسطه پیشرو بودن در انعکاس تحولات معماری عصر خویش، مهم ترین نقش را در انجام این دگردیسی ایفا کردند. این پژوهش به بررسی و نقد گرایش به معماری غرب در کاخ های دوره قاجار پرداخته و در پی ارزیابی چیستی و چگونگی این گرایش از منظری انتقادی است. از روش تحقیق نمونه موردی و راهبردهای ترکیبی استفاده شده و گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی میسر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت قاجار تاکید چندانی بر کسب پیشرفت های تکنولوژیک و سازه ای معماری غرب و انطباق آن با شیوه های سنتی معماری ایران نداشت و بر اخذ مظاهر مادی آن تمدن اصرار می ورزید. این رویکرد، که در اواخر دوره ناصری به اوج خود رسیده بود، موجب پیدایش بناهای سلطنتی کاملاً بیگانه در معماری ایران شد.
ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری، با به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ حواس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۵۰۴-۴۹۳
حوزههای تخصصی:
این مقاله نوشتاری پیرامون نقش شناختِ مکانیسم عملکرد حواس انسان، در ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با تکیه بر علم روان شناسی احساس و ادراک می باشد. یکی از بسترهای پژوهشی که هم اکنون در حوزه نظری معماریِ معاصر مطرح است، بحث فضای معماری و نحوه ادراک آن است. معماری هنر مصالحه مابین ما و جهان پیرامون ماست و این میانجگری از طریق ادراکات حسی رخ می دهد. نظر به آنکه شناختِ هر چه بیشتر مکانیسم های عملکردیِ حواس می تواند یاری گر طراحان در انتقال موفق تر پیام های آنها به کاربران فضا باشد، این پژوهش در نظر دارد با روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی، راهکارهایی پیشنهاد داده و بدین ترتیب مبانی نظری مطرح شده در حوزه ادراک فضای معماری را وارد حیطه عملکردی و کاربردی کند، که بدین منظور از علمی به نام «روان شناسی احساس و ادراک» نیز یاری گرفته شده است. هدف از این پژوهش، شناختِ چگونگی به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ حواس جهت ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با استفاده از روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی است. در این راستا برای هر یک از حواس پنج گانه به تفکیک نمونه هایی از چگونگیِ به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ آنها در طراحیِ فضای معماری بیان شده است. مکانیسم هایی مانند «سازش به تاریکی» و «میدان دید» برای حس بینایی، مکانیسم «سازش به تاریکی» و «تداخل اصوات» برای حس شنوایی، مکانیسم «آستانه اختلاف فضایی» برای حس لامسه، مکانیسم «تشخیص کیفیت رایحه ها» برای حس بویایی و مکانیسم «ادراک اصلی چشایی» برای حس چشایی. پرسش پژوهشی مطرح شده در این نوشتار این است که: با توجه به یافته های جدید علمی در جهت درک کامل تر نحوه عملکرد حواس از یک سو و ضرورت به کارگیری روش هایی نوین و کارآمد به منظور ارتقاء کیفیت طراحی فضاهای معماری در قرن حاضر از سوی دیگر، آیا امکان برقراری پیوند میان این دو مقوله وجود دارد؟ و چگونه می توان از این طریق راهکارهایی را به منظور طراحی آگاهانه تر فضای معماری و انتقال موفق تر پیام های محیطی، در اختیار طراحان و معماران قرار داد؟ در این پژوهش نمونه هایی از بناهای موفق و تأثیرگذار نیز که نمود حضور این مکانیسم ها می باشند، توسط نگارنده بررسی و به اختصار بیان شده است.
بررسی تأثیر ارائه خدمات الکترونیکی بر بهبود خدمات شهری؛ نمونه موردی شهرداری ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۵۵۶-۵۴۵
حوزههای تخصصی:
منافع حاصل از به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث شده است که در اغلب شهرها و شهرداری ها تلاش هایی برای پیاده سازی این فناوری صورت گیرد. اما این تلاش ها، در اغلب کشورها چالش عمده ای را ایجاد کرده که علی رغم سرمایه گذاری در این فناوری، گسترش و نفوذ کاربردهای متنوع آن، به کندی صورت می پذیرد. شهرداری ساوه به علت پایین بودن سطح آمادگی الکترونیکی و کارایی و اثربخشی پایین سیستم های مورداستفاده، در این زمینه نتوانسته آن چنان که نیاز است مثمر ثمر واقع شود. تحقیق حاضر ازنظر نوع جزء تحقیقات کاربردی و روش انجام آن نیز توصیفی_تحلیلی است. آمار و اطلاعات موردنیاز تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای، پیمایش میدانی و توزیع پرسشنامه جمع آوری گردید، در تجزیه وتحلیل و آزمون فرضیات از آزمون کای اسکوئر و برای رتبه بندی گویه های تحقیق نیز از آزمون فریدمن استفاده گردید، نتایج تحقیق نشان می دهد هرچند ارائه خدمات الکترونیکی توسط شهرداری ساوه بهبود و ارتقاء سطح خدمات رسانی شهرداری را به همراه داشته است؛ اما این مساله افزایش مشارکت و کاهش هزینه ها را به همراه نداشته است. بنابراین بهره گیری بیشتر از امکانات موجود؛ و امکاناتی نظیر آموزش الکترونیک، سیستم مکاتبات بدون کاغذ، کنفرانس راه دور، پایگاه های داده تحت Excel، Access و ... پیشنهاد می گردد.
ضرورت های توجه شهرسازان جهت ایجاد انسجام کالبدی – اجتماعی در محلات بلندمرتبه؛ با تاملی بر توسعه منطقه 22 شهرداری تهران به عنوان یک منطقه پیراشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۲۵۴-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی در مباحث شهرسازی امروز، موضوع برخورد با تغییرات گسترده کلانشهرها است. بررسی تغییرات شهری در نظام های شهرهای مختلف جهان بیانگر این موضوع است که روند تغییرات شهری، از اواسط قرن بیستم میلادی، از شدت و سرعت بالایی برخوردار بوده و تغییرات تدریجی جای خود را به تغییرات ناگهانی، پیش بینی نشده و بدون بازگشت داده است. یکی از پدیده هایی که شهرهای امروز جهان به ویژه شهرهای بزرگ با آن مواجه هستند، بلندمرتبه سازی است. که تاریخچه شروع آن به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بر می گردد. بلندمرتبه سازی از جمله رویکردهای مهم شهرهای بزرگ جهان است که در اثر رشد روزافزون جمعیت، گرانی و کمبود زمین و مشکلات توسعه افقی شهرهای رواج یافته است. شهر تهران پس از گذشت 200 سال از شکل گیری بافت اولیه خود، در سال های اخیر مواجه با تغییرات عمده ای در سیمای کالبدی – فضایی خود بوده است. در قالب نیاز به افزایش تراکم جمعیتی و ساختمانی در بافت موجود و بهره گیری از امکانات بالقوه آن، فعالیت بلندمرتبه سازی به عنوان یکی از بارزترین مراحل در روند تغییرات کالبدی – فضایی این شهر نمود پیدا کرده است.مناطق پیراشهری از جمله حوزه های مسئله دار در مدیریت کلانشهرها به شمار می آیند.از نگاه برخی دیگر از پژوهشگران گسترش توسعه شهری خارج از مرزهای معین شهری به پدیده ای جهانی تبدیل شده که در کشورهای در حال توسعه دارای رشد سریع تری است.مناطق پیراشهری جزء مناطقی هستند که حضور کنشگران متعدد با قدرت های متفاوت در آن چشمگیر است. پیشروی کلانشهر تهران و توسعه شهری و روستایی در محیط پیراشهری آن در شرایطی که سوداگری زمین کنترل نشود و در سطوح مختلف، ابزار و سازوکاری برای هدایت نظام مند آن وجود نداشته باشد موجب انحطاط زیست محیطی و اکولوژیک منطقه کلانشهری تهران می شود.بنابراین نیاز به برنامه ریزی و مدیریت همه جانبه در این مناطق موضوعی مهم به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر مدیریت ساخت و ساز با تاکید بر انسجام کالبدی – اجتماعی در این مناطق است.روش تحقیق از نوع کیفی و توصیفی- تحلیلی است که از طریق مطالعه اسنادی به تبیین موضوع می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است. منطقه 22 شهرداری منطقه 22 به عنوان یک منطقه پیراشهری در اسناد بالادست به عنوان آخرین امید شهر تهران جهت ارائه خدمات برتر معرفی گردید. گرچه در طرح مجموعه شهری تهران روند سکونت در آن ممنوع شد اما با توجه به سیاست های حاکمیتی در سطح کلان، ساخت و ساز های مسکونی در قالب بلندمرتبه سازی در آن به شدت رونق گرفت.در این مقاله تلاش گردیده است ضمن مطالعه و بررسی ادبیات مدیریت شهری، محلات شهری، بلندمرتبه سازی و مولفه انسجام کالبدی و اجتماعی به بررسی چالش هایی که ضرورت توجه به مدیریت و نقش برنامه ریزان و طراحان شهری در مناطق پیراشهری را می طلبد، پرداخته شود.
تحلیل و ارزیابی ریسک زیرساخت های منطقه ای از منظر پدافند غیرعامل نمونه موردی: منطقه صنعتی پارس یک جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای طرح های پدافند غیرعامل کاستن آسیب پذیری تأسیسات و تجهیزات حیاتی و حساس و مهم کشور در شرایط بحرانی ناشی از تهدیدات انسان ساخت است. زیرساخت های حیاتی، بخشی از بنیان های اصلی مناطق صنعتی به شمار می آیند که با آسیب آن ها بیشتر منطقه تحت تأثیر قرار می گیرد. با توجه به این که نسبت قابل توجهی از تأمین گاز کشور بر عهده منطقه پارس جنوبی بوده و زیرساخت های حیاتی منطقه، از کانون های جذاب برای تهاجم دشمن به شمار می رود. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی (نوع توسعه ای) بوده و در این مسیر از روش های کتابخانه ای، پرسش نامه (کمی) جهت گردآوری و تحلیل اطلاعات استفاده گردیده و روش تحقیق تحلیلی - ارزیابانه می باشد. برای این منظور تعداد 48 نفر کارشناس به عنوان خبره انتخاب و از مدل پیشنهادی سازمان مدیریت بحران فدرال آمریکا (FEMA) جهت تحلیل ریسک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، از نظر اهمیت دارایی ها به ترتیب تأسیسات نفت و گاز با 8.86، زیرساخت ارتباطات با 8.64، تأسیسات برق با 6.71 و تأسیسات آب و فاضلاب با 6.45 حائز بیشترین ارزش هستند. همچنین دوازده تهدید مورد ارزیابی قرار گرفت که در این بین احتمال وقوع حملات هوایی و موشکی با 9.21، حملات شیمیایی- میکروبی و هسته ای با 9.17 و تهدیدات زیستی با 8.72 بیشترین احتمال وقوع را دارا هستند. بیشترین آسیب پذیری و ریسک زیرساخت ارتباطات در برابر بمب های الکترومغناطیسی به ترتیب با 9.114 و 688.47، تأسیسات برق در برابر بمب های الکترومغناطیسی و گرافیتی به ترتیب با 8.446 و 407.47، تأسیسات نفت و گاز در برابر تهدیدات بمب گذاری به ترتیب با 8.484 و 655.46، تأسیسات آب و فاضلاب در برابر تهدیدات سایبر تروریسم و زیستی به ترتیب با 8.3 و 466.82 می باشد و در پایان راهکارهای کاهش آسیب پذیری و ریسک بیان شده است.
تحلیل مکان گزینی استقرار انسانی در شرایط بحرانی (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع بلایای طبیعی مانند زلزله همواره در قرون متمادی زندگی جوامع انسانی را تهدید کرده است و سبب بی خانمانی و آوارگی ناگهانی بسیاری از انسان ها شده است. سازمان های مسئول در زمینة مدیریت بحران در مراحل اولیة مواجهه با چنین شرایطی، به مکان یابی بهینه به منظور اسکان موقت و ساماندهی آسیب دیدگان و بازماندگان حادثه در کنار رسیدگی به امور آن ها توجه دارند. البته به دلیل وضعیت اضطراری حادثه، بیشتر مکان یابی ها و اسکان آسیب دیدگان پشتوانة علمی لازم را ندارد و به این ترتیب هزینة هنگفتی را به مدیریت شهری تحمیل می کند. با توجه به قرارگیری کشور روی کمربند زلزله، پژوهش حاضر شهر ارومیه را به واسطة ویژگی های طبیعی و خطر لرزه خیزی متوسط توأم با شرایط خاص شهرسازی، به عنوان الگوی تهیة پایگاه داده مکانی با هدف مکان یابی اسکان موقت پس از زلزله بررسی کرده است. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و پژوهش با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با ماهیت کاربردی صورت گرفته است. بدین منظور، معیارها و عوامل مؤثر در مکان یابی اسکان موقت شامل ویژگی های طبیعی، شبکة ارتباطی، کاربری های سازگار و ناسازگار به چندین زیرمعیار تقسیم شد. با توجه به وابستگی متقابل معیارها براساس یافته های تحقیق، آن ها پس از وزن دهی با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه ای، در محیط GIS تلفیق شدند و ضمن تطبیق با استانداردهای بین المللی برای یک سوم جمعیت شهری، مکان های اسکان موقت شهر ارومیه با اولویت بندی سه گانه براساس ظرفیت ها و پتانسیل های بالفعل و بالقوة مدیریت شهری انتخاب شد.
تحلیلی بر میزان رضایت مندی گردشگران گل و گیاه در زمان های اوج ورود به شهرستان محلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری که امروزه از جمله اولین فعالیت ها جهت اشتغال زایی و درآمدزایی در جهان محسوب می شود در سال های اخیر با رشدی شتابان توانسته جایگاه خود را به بالاترین سطح ارتقاء دهد. صنعت گردشگری به دلیل ماهیت چترگونه خود دارای انواع گوناگونی است و به بخش های متفاوتی تقسیم می شود که یکی از زیرمجموعه های آن گردشگری کشاورزی است. این شکل گردشگری به عنوان یکی از فعالیت های تفریحی موفق، با آثار مثبت اقتصادی و اجتماعی خود توانسته است به بدیلی مناسب برای توسعه مناطق روستایی و کم تر توسعه یافته تبدیل شود. از مهم ترین شروط برنامه ریزی و توسعه گردشگری، شناسایی مناطق مستعد گردشگری و عوامل مؤثر بر توسعه آن است. شهرستان محلات به دلیل دارا بودن جاذبه های بی نظیر از جمله مزارع و باغات پرورش گل و گیاه، جشنواره های گل و گیاه و کوچه باغ ها و ... از بستری مناسب جهت توسعه گردشگری گل و گیاه برخوردار است. لذا برنامه ریزی و توسعه گردشگری گل و گیاه در شهرستان محلات که به عنوان یکی از مناطق مستعد این شکل گردشگری مطرح است، نیازمند توجه به ابعاد مختلف تأثیرگذار بر توسعه این نوع گردشگری است که یکی از وجوه آن مسأله رضایتمندی گردشگران است. در این راستا هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های مؤثر بر سطح رضایت مندی گردشگران گل و گیاه در شهرستان محلات است که در زمان اوج ورود در شهریور ماه 1391 از جاذبه های گردشگری این منطقه دیدن کرده اند. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی – تحلیلی است و از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است. در این مطالعه به دلیل فقدان آمار قابل استفاده در زمینه تعداد گردشگران، برای تعیین حجم نمونه از روش تخمین شخصی استفاد شده و در زمان معین، تعداد 153 پرسشنامه بین گردشگران توزیع و تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی انجام گرفت. نتیجه تحلیل این روش نشان داد که بیش ترین رضایت مندی گردشگران از جاذبه های منطقه مربوط به جاذبه های گردشگری گل و گیاه و مؤلفه های آن از جمله نمایشگاه و جشنواره گل و گیاه، کوچه باغ ها، مزارع و باغات پرورش گل و گیاه، مناظر طبیعی و چشم اندازها، آب و هوای منطقه و نیز عامل خدماتی و مؤلفه های آن است که این دو عامل مجموعاً 45 درصد واریانس متغیرها را توضیح می دهند. کم ترین رضایت مندی گردشگران نیز مربوط به عامل تبلیغات و مؤلفه های آن و نیز عامل زیرساختی شناسایی شد که 11 درصد واریانس متغیرها را تبیین می کنند. سرمایه گذاری در زمینه تجهیزات زیر ساختی و تبلیغات می تواند آثار مثبتی در زمینه توسعه گردشگری گل و گیاه در شهرستان محلات داشته باشد. پیشنهاد می شود برنامه ریزی در این دو زمینه در اولویت برنامه های توسعه گردشگری منطقه قرار گیرد.
ارزیابی فرآیند تهیه طرح های ساختاری راهبردی منطقه 11 شهر تهران با تاکید بر محدوده میدان راه آهن و چهار راه ولیعصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهیه طرح های س اختارى- راهبردى در ش روع فعالیت در وزارت مسکن و شهرسازی در اواخر سال 1369 ارائه گردید و به عنوان اولین گام در ایجاد تحول در نظام شهرسازی کشور آغاز شد.. این طرح ها در پی دگرگونی تفکر عقلانی در سطح جهان پدید آمده و روند تهیه طرح های شهری کشور ما را نیز دگرگون ساخته اند. هدف اصلی پژوهش ارزیابی فرآیند تهیه طرح های ساختاری راهبردی در منطقه 11 شهر تهران محدوده راه آهن و چهار راه ولیعصر می باشد. تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از قضاوت کارشناسانه و از شیوه پیمایش میدانی به دست آمده و با استفاده از مدل swot عوامل داخلی و عوامل خارجی فرآیند تهیه طرح های ساختاری راهبردی محدوده پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد برای ﻣﺤﻮر میدان راه آهن تا چهارراه وﻟﯿﻌﺼﺮ در ﺳﻄﺢ ساختاری راﻫﺒﺮدی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪای ارائه ﻧﮕﺮدﯾﺪه است.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی در کاهش فقر خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: دهستان پشته زیلایی، استان کهگیلویه و بویر احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکید ه موفقیت سازمان های مردمی در کاهش فقر روستایی می تواند بیش از نهادهای غیر مردمی باشد. در این راستا انتظار می رود که با سرمایه اجتماعی موجود در سکونتگاه ها و اجتماعات روستایی قادر به کاهش فقر و افزایش رفاه جامعه باشیم. استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استان های محروم کشور می باشد که درصد قابل توجهی از جمعیت آن در مناطق روستایی زندگی می نمایند بنابراین سرمایه اجتماعی می تواند به عنوان راهکاری جهت برون رفت از معضل فقر در این منطقه باشد. بر این اساس هدف کلی تحقیق حاضر بررسی نقش سرمایه اجتماعی در کاهش فقر خانوارهای روستایی است. سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است: که آیا سرمایه اجتماعی توانسته است در کاهش فقر خانوارهای روستایی منطقه مورد مطالعه مؤثر باشد؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، خانوارهای روستایی دهستان پشته زیلایی شهرستان چرام در استان کهگیلویه و بویراحمد است. ابزار گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) است. روایی پرسشنامه ها با کسب نظر اساتید دانشگاهی و پس از انجام اصلاحات لازم در چند مرحله تأیید و سطح پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمد که بیانگر ضریب اعتماد بالا می باشد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و...) و استنباطی (T تک نمونه ای، همبستگی، تحلیل واریانس و تحلیل مسیر) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد، بین گسترش مؤلفه های سرمایه اجتماعی و کاهش فقر روستاییان رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که مؤلفه های شبکه محلی با توجه به ارزش همبستگی به دست آمده با میزان (535/0) بیشترین رابطه را در کاهش فقر خانوارهای روستایی و مؤلفه مشارکت اجتماعی با میزان (354/0) کمترین رابطه را در محدوده مورد مطالعه داشته است.
ارزیابی نظام ملی نوآوری در حوزه مدیریت شهری در کلانشهر تهران و ارائه مدل مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل ارزیابی نظام ملی نوآوری در حوزه مدیریت شهری بود. با توجه به هدف، پژوهش ذیل از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجراء توصیفی- پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق از طریق پرسشنامه 21 گویه ای استفاده شده بود. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه متخصصان، اساتید دانشگاهی و از طریق روش نمونه گیری در دسترس تعداد 186 نفر انتخاب شدند. روایی ابزار روایی سازه ای و پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ 993/0 بدست آمده بود. نتایج حاصل از اجرای پژوهش نشان داد، در مجموع با استفاده از چرخش متعامد از نوع وریماکس شش عامل (از میان هفت عامل اولیه) استخراج شده بود. ارزش ویژه عامل اول 75/27 و ارزش عامل دوم 27/3 و ارزش عامل سوم نیز 44/2 ارزش عامل چهارم 54/1، ارزش عامل پنجم 439/1 و ارزش عامل ششم 27/1 بوده است. این شش عامل بر روی هم 87/69 درصد از واریانس نظام ملی نوآوری در حوزه مدیریت شهری را تبیین کرد. در ضمن با توجه به t محاسبه شده در سطح اطمینان 95% و سطح معنی داری بدست آمده نشان می دهد، از نظر نمونه مورد پژوهش وضعیت نظام ملی نوآوری در حوزه مدیریت شهری در بعد شرایط بازار، در بعد قوانین و مقررات و در بعد آموزشی-علمی و پژوهشی در حد ضعیف و در بعد زیر ساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و سرمایه گذاری دولتی و منابع انسانی درحد مطلوبی قرار داشته است.
سنجش پراکنده رویی شهری با استفاده از داده های فضایی- زمانی مطالعه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
63 - 76
حوزههای تخصصی:
رشد روز افزون جمعیت و افزایش شهرنشینی، باعث ایجاد پدیده ای به نام پراکنده رویی شهری در عمده شهرهای جهان گردیده است. این امر پیامدهای اقتصادی و زیست محیطی فراوانی را به شهرها تحمیل نموده؛ بنابراین بررسی، سنجش و شناخت این پدیده ضروری می نماید. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و سنجش شدت پراکنده رویی شهری در شهر ارومیه به عنوان مطالعه موردی می باشد تا برنامه ریزان و مدیران شهری بتوانند با آگاهی و شناخت بیشتری به منظور رشد آتی شهر ارومیه و رسیدن به توسعه پایدار شهری برنامه ریزی نمایند. پژوهش حاضر از نظر هدف پژوهشی، نظری_کاربردی است و از نظر ماهیت پژوهشی، توصیفی_تحلیلی است. به منظور سنجش و بررسی پراکنده رویی شهری روش های متعددی به کار گرفته شده است. امروزه متریک های چشم انداز و داده های فضایی به دلیل این که پراکنده رویی را با جزئیات بالا و در یک سطح دقیق شناسایی می کنند، در سرتاسر جهان به طور وسیعی به کار گرفته می شوند. در تحقیق پیشِ رو برای سنجش پراکنده رویی شهری در شهر ارومیه از داده های فضایی_ماهواره ای و تلفیق این داده ها با متریک های چشم انداز (برای نخستین بار در ایران) در راستای سنجش پراکنده رویی بهره گرفته شده است. در این راستا ابتدا تصاویر ماهواره ای مربوط به سال های 1375، 1385، 1390 و 1394 به کمک ماهواره Landsatگردآوری گردیده و با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در دو کلاس اراضی ساخته شده و اراضی ساختهنشده طبقه بندی گردیده و سپس آشکارسازی تغییرات با استفاده از نرم افزار ENVI4.8 صورت گرفته و با کاربست متریک های چشم انداز(شاخص بعد فراکتال، شاخص بزرگترین قطعه، شاخص مجاورت، شاخص تعداد قطعه و شاخص شکل) با استفاده از نرم افزار Fragstats 4.2، پراکنده رویی شهری در شهر ارومیه سنجیده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد پراکنده رویی شهری در شهر ارومیه در بازه زمانی 1370 تا 1390 روندی کاهشی داشته و از این دوره تا به امروز روند افزایشی را پیموده است.
واکاوی تغییرات مکانی هسته های جزایر حرارتی شهر ارومیه از سال (1392 تا 1395)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
37-60
حوزههای تخصصی:
بررسی وضعیت پراکندگی تابش های حرارتی و ارتباط آن ها با انواع کاربرهای موجود، در شناخت میکروکلیمای نواحی مختلف شهرها دارای اهمیت زیادی می باشد. توسعه شهرنشینی و فعالیت های صنعتی در شهرهای بزرگ منجر به تغییرات وسیعی درمشخصات فیزیکی سطح زمین، انرژی گرمایی آزاد شده، تغییرات دما و سایر پارامترهای هواشناختی شده و جزیره گرمایی شهری را ایجاد می کند. علم سنجش از دور با استفاده از تشعشع مادون قرمز حرارتی و کاربرد مدل های فیزیکی ابزار مناسبی جهت محاسبه مقدار دمای سطح در نواحی وسیع محسوب می شود. در پژوهش حاضر از تصاویر ماهواره ای TIRS,OLI سنجنده لندست 8 جهت شناخت محدوده تشکیل جزایر حراتی شهر ارومیه در برهه زمانی 1392 الی 1395 استفاده شده است. نتایج حاصل از پردازش تصاویر ماهواره ای نشان می دهد که کمینه و بیشنه دمای شهر ارومیه طی سال 1392 تا 1395 روند صعودی داشته و این افزایش دمایی در زمین های بایر شهر به مراتب چشمگیرتر می باشد و در طی 4 سال بررسی سه منطقه اصلی شناسایی شد که تغییرات مکانی هسته جزیره حرارتی در آنها یا در حد فاصل آنها صورت می گیرد. این سه منطقه عبارتند از : شمال شهر ، غرب شهر و قسمت مرکزی شهر ارومیه، همچنین منطقه 5 شهر ارومیه با داشتن درصد بیشتری از مساحت در گرید دمایی بالا نسبت به سایر مناطق، گرم ترین منطقه شهر ارومیه شناسایی شد
بررسی وضعیت عوامل مؤثر بر توانمندسازی توسعه گردشگری (مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان بزرگ ترین تحرک اجتماعی با پیامدهای فرهنگی، اقتصادی و فضایی متعددی همراه است. بدین جهت، اثربخش کردن هرچه بیش تر توسعه گردشگری و ارتقاء پیامدهای مثبت آن، نیازمند شناخت و توجه ویژه به توانمندسازی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی توسعه گردشگری استان آذربایجان غربی است. این مطالعه از نظر ماهیت «توصیفی- تحلیلی» و از نظر هدف «کاربردی» است و در راستای پاسخ به این سوال است که: آیا توانمندسازی مؤلفه های «جوامع محلی (از بعد مشارکت)، نیروی انسانی (تصمیم گیران و برنامه ریزان) و رقابت پذیری مقاصد گردشگری» در توانمندسازی توسعة گردشگری استان آذربایجان غربی مؤثر است؟ جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش، کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی است که به علت گستردگی محدوده پژوهش و عدم اطلاع دقیق از تعداد افراد جامعه مورد مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی مجموعاً 100 نفر به عنوان نمونه تعیین و انتخاب گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از شیوه های آمار توصیفی و هم چنین در بخش آمار استنباطی جهت آزمون فرضیات پژوهش، از آزمون کای اسکوار (کی دو) استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که مؤلفه های توانمندسازی جوامع محلی (از بعد مشارکت)، نیروی انسانی (تصمیم گیران و برنامه ریزان) و رقابت پذیری مقاصد گردشگری با توانمندسازی توسعة گردشگری استان رابطة معناداری دارند و از بین آن ها، مؤلفه «توانمندسازی نیروی انسانی(تصمیم گیران و برنامه ریزان)»، بیش ترین تأثیر را بر توسعه گردشگری استان آذربایجان غربی دارد.
ارزیابی آسیب پذیری کاربری آموزشی با رویکرد پدافند غیرعامل شهری دربرابر زلزله (مطالعه موردی: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از اصول ضروری ایمن سازی فضاهای شهری، توجه به عملیاتی کردن الزامات پدافند غیرعامل شهری به منظور کاهش آسیب پذیری و ایمن سازی آن هاست. کاربری های آموزشی، یکی از کاربری های عمومی در نظام کاربری اراضی شهری است که مدیریت ایمنی و توجه به الزامات پدافندی آن، به دلیل تولید سفر بالا و تراکم جمعیتی در ساعات مشخص و گاهی دائم، بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، در زمینه ارزیابی آسیب پذیری کاربری های آموزشی دربرابر زلزله با رویکرد پدافند غیرعامل شهری در منطقة 6 تهران است که در قالب مطالعات فضایی- مکانی و با اجرای مدل تحلیلی در سه گام انجام شد. ابتدا شناسایی و دسته بندی اصول و الزامات پدافند غیرعامل در سه گروه پارامترهای جمعیتی، سازه ای و مکانی صورت گرفت و با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی کارشناسی، اولویت های اصول پدافند غیرعامل در ارتباط با فضاهای آموزشی مشخص شد. در ادامه، بر پایة فرایند تحلیل شبکه ای، تعیین وزن هریک از معیارها انجام گرفت. وزن حاصل از مدل ANP، در محیط نرم افزار ArcGIS بر لایه های مکانی منطقه اعمال شد. نتایج اجرای مدل نشان داد که از نظر شاخص های سازه ای، بیش از 55 درصد واحدهای آموزشی منطقه، در گروه سازه هایی با میزان آسیب پذیری زیاد قرار می گیرند و از نظر شاخص های جمعیتی، در 60 درصد واحدهای آموزشی درصورت وقوع زلزله میزان آسیب پذیری زیاد است. از لحاظ شاخص های مکانی، بیش از 75 درصد فضاهای آموزشی، با چند نوع کاربری ناسازگار همجوار هستند و بیشترین آسیب پذیری را دارند. به طورکلی، نتایج حاصل از روی هم گذاری لایه ها نشان داد بیش از 67 درصد واحدهای آموزشی محدوده در پهنه های آسیب پذیر واقع شده اند و میزان آسیب پذیری واحدهای آموزشی در این پهنه ها بسیار بالاست.
تحلیل تاب آوری فردی ساکنین سکونتگاه های غیررسمی در مقابل مخاطرات محیطی (مطالعه موردی:شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری فردی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی در مقابل مخاطرات طبیعی ممکن است از ویژگی های اجتماعی-اقتصادی این سکونتگاه ها تأثیر بپذیرد؛ یعنی گروه های انسانی با ویژگی های اقتصادی-اجتماعی متفاوت، سطح تاب آوری فردی متفاوتی را تجربه می کنند. از این رو، تحقیق حاضر با هدف تحلیل تفاوت شاخص های اقتصادی-اجتماعی و میزان تاب آوری فردی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی شهر ارومیه انجام یافته است. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی بوده و به منظور جمع آوری اطلاعات و داده ها از روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. محدودة مورد مطالعه در این پژوهش سکونتگاه های غیررسمی مناطق حاجی پیرلو، وکیل آباد و اسلام آباد 2 شهر ارومیه در استان آذربایجان غربی است. از این رو، برای تکمیل پرسشنامه از بین خانوارها براساس فرمول اصلاح شدة کوکران ۳۸۰ خانوار برای نمونة آماری به منظور انجام دادن تحقیق و تکمیل پرسشنامه انتخاب شد. همچنین، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد. نتیجة این تحقیق نشان داد از بین شاخص های اقتصادی مورد بررسی، شاخص اشتغال با مؤلفه های «خوداتکایی» و «احساس منحصربه فردبودن» به ترتیب با 000/0 sig و 002/0 sig، شاخص درآمد با مؤلفه های «خودکارآمدی» و «اعتمادبه نفس» به ترتیب با 002/0 sig و 000/0 sig، شاخص مالکیت مسکن با مؤلفة «عواطف مثبت» با 000/0 sig و شاخص مالکیت خودرو با مؤلفة «احساس اجتماعی بودن» با 001/0 sig، تفاوت معنی داری را نشان می دهند. همچنین، از بین شاخص های اجتماعی-جمعیتی مورد بررسی فقط شاخص تحصیلات با مؤلفه های «خوداتکایی» و «اعتماد» به ترتیب با 000/0 sig و 001/0 sig، تفاوت معنی داری را نشان داد.
نقش انجمن های مردم نهاد در توسعه ظرفیتی جامعه محلی در راستای حفاظت محیط زیست روستایی(مطالعه موردی: انجمن زیست محیط سبز چیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در رویکردهای جدید توسعه روستایی از ظرفیت سازی به عنوان اصلی اساسی در پذیرش و اجرای برنامه ها نام برده می شود و به منظور ارتقای ظرفیت های جامعه نیز بر فعالیت های انجمن های مردم نهاد تأکید بسیاری می گردد. محیط زیست به عنوان بسترساز فعالیت ها و توسعه روستایی یکی از عرصه های مهم توسعه روستایی است که با توجه به وضعیت نابسامان بهره برداری از آن، نهادهای مردم نهاد زیست محیطی، می توانند با انجام فعالیت های ترویجی و آموزشی، نقش مؤثری در ارتقای ظرفیت های جامعه محلی در راستای حفاظت و پایداری آن ایفا کنند. در این راستا در پژوهش کاربردی حاضر، نقش انجمن مردم نهاد زیست محیطی چیا در توسعه ظرفیتی روستاییان شهرستان مریوان، جهت حفاظت از محیط زیست روستایی با روشی توصیفی – تحلیلی، موردسنجش قرار گرفته است تا رهیافت این امر در وهله اول، تبیین نقش انجمن های مردم نهاد در توسعه ظرفیتی روستاییان، جهت حفاظت از محیط زیست و سپس، شناخت جامع وضع موجود، جهت ارائه راهکارهای کاربردی برای تحقق پایداری محیط زیست روستایی منطقه به واسطه توسعه ظرفیتی جامعه محلی باشد. گردآوری اطلاعات از طریق دو روش اسنادی و میدانی مبتنی بر توزیع پرسشنامه به صورت تصادفی در میان 250 سرپرست خانوار در گروه برخوردار و 160 سرپرست خانوار (تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران) در گروه روستاهای غیر برخوردار از فعالیت های آموزشی و ترویجی انجمن زیست محیطی مردم نهاد چیا بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های آمار استنباطی (خی دو، ویلکاکسون،t زوجی، رتبه ای فریدمن، همبستگی پیرسون) نشان از نقش مؤثر فعالیت های انجمن مردم نهاد چیا در توسعه ظرفیتی روستاییان به منظور حفاظت از محیط زیست در دو دوره قبل و بعد از فعالیت دارد. همچنین بین سطح توسعه ظرفیتی روستاهای برخوردار و غیربرخودار از فعالیت های آموزشی و ترویجی انجمن چیا در راستای حفاظت از محیط زیست روستایی، تفاوت معنی داری وجود دارد.
تحلیل موانع کارآفرینی زنان روستایی در شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که بر جغرافیای روستایی ایران تأثیر بسزایی دارد، توجه به کارآفرینی زنان روستایی است. از گذشته تاکنون زنان روستایی با استفاده از کارآفرینی باعث پویایی اقتصاد و فرهنگ جامعه روستایی بوده و جایگاه عملکرد این طیف انسانی و موانع سر راه آن باعث خلق پژوهش مزبور شد. در واقع این تحقیق به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر عدم کارآفرینی زنان روستایی در دهستان گلاب شهرستان کاشان است. روش انجام مطالعه توصیفی- تحلیلی (پیمایشی) و ابزار پژوهش پرسشنامه است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 338 نفر در نظر گرفته شد که با استفاده از آزمون های آماری همبستگی،آزمون تی، رگرسیون خطی و تحلیل واریانس با کمک SPSS انجام گرفته است. نتایج آزمون همبستگی بیانگر روابط معنادار بین موانع فردی، دانشی، دسترسی به امکانات، محیطی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی- اجتماعی با کارآفرینی زنان روستایی بوده است. در تحلیل رگرسیون نیز عوامل محیطی – جغرافیایی، دسترسی به امکانات، موانع دانشی – مهارتی و موانع حقوقی به ترتیب مهم ترین موانعی بوده که وضعیت کارآفرینی زنان روستایی را پیش بینی نموده است. نتایج پژوهش نشان داد که عدم کارآفرینی زنان روستایی و عوامل محیطی– جغرافیایی نسبت به سایر عوامل بیشترین تأثیر را داشته و بیشترین میزان کارآفرینی در زنان با تحصیلات کم تر و زنان سرپرست خانوار مشاهده شده است.
ارزیابی توسعه فیزیکی درون زا و برون زای شهر مراغه و ارائه الگوی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه فیزیکی شهرها و تعیین الگوی بهینه آن از مباحث جدی و مهم در میان جغرافیدانان و برنامه ریزان شهری می باشد. از آنجائی که نوع الگوی توسعه فیزیکی شهرها با ابعاد اقتصادی، کیفیت دسترسی به خدمات و نیز با محیط زیست شهری در ارتباط بوده، در حال حاضر تلاش برنامه ریزان شهری ترویج و جایگزینی الگوهای مطلوب و بهینه ای همچون رشد هوشمند و فشرده به جای الگوی رشد پراکنده و افقی پرهزینه و ناپایدار بوده است. در سال های اخیر، توسعه پراکنده و افقی به عنوان الگوی رایج و غالب توسعه فیزیکی شهرهای ایران محسوب می شود. این امر ضمن تحمیل هزینه های فزاینده مالی بر مدیریت شهری، زمینه تخریب اراضی کشاورزی اطراف شهرها را فراهم کرده است. این در حالی است که بافت درونی شهرها شامل (بافت فرسوده، اراضی و ساختمان های متروکه قدیمی) از ظرفیت مطلوبی برای پاسخگویی به نیازهای کالبدی شهرها برخوردار می باشند. از سویی توسعه ساخت وسازها در اراضی پیرامونی شهر از قابلیت یکسان برخوردار نبوده و می بایست با بررسی و طبقه بندی اراضی، جهات و پهنه های مناسب برای توسعه شهر را مشخص نمود. این پژوهش با هدف تعیین الگوی بهینه توسعه فیزیکی آتی شهر مراغه، الگوی توسعه فضایی-کالبدی شهر را از دو جهت درون زا و برون زا موردبررسی قرار داده است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای می باشد. در این رابطه، فرم و الگوی توسعه کالبدی-فضایی شهر مراغه با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن موردسنجش قرار گرفت؛ همچنین، به منظور امکان سنجی توسعه فضایی-کالبدی شهر (درونی و بیرونی) و تبیین تنگناها، موانع و فرصت های توسعه، مجموعه ای از متغیرهای طبیعی، کالبدی و انسانی مورداستفاده قرار گرفت. با توجه به محدودیت های مدل های باینری و همپوشانی شاخص ها، از منطق فازی جهت ترکیب لایه های مؤثر در توسعه فیزیکی بهینه شهر استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده الگوی توسعه افقی و پراکنده شهر مراغه در طی دهه های گذشته، مخصوصاً از دهه 1365 تا حال حاضر می باشد. به طوری که پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای در طی یک دوره 13 ساله نشان می دهد که حدود 592 هکتار از مناطق پیرامون شهر به ساخت وسازهای شهری تبدیل شده که حدود 320 هکتار از این اراضی کشاورزی و باغات و مابقی اراضی بایر بوده که در مناطق شرقی شهر قرار دارد. این در حالی است که با توجه به پراکندگی گسترده اراضی بایر در محدوده قانونی شهر و ظرفیت بالای تراکم ساختمانی و جمعیتی این محدوده، شهر مراغه از پتانسیل زیادی جهت توسعه درونی برخوردار می باشد. به گونه ای که محدوده داخلی شهر تا افق تقریبی 1415، تکاپوی توسعه فیزیکی را خواهد نمود. از طرف دیگر، اراضی پیرامونی در جنوب شرق شهر (بین شهرک ولی عصر و میکائیل آباد)، پهنه های مناسبی را جهت توسعه بهینه بیرونی در اختیار قرار می دهد که در صورت لزوم، شهر می تواند به صورت پیوسته و متصل در این جهت توسعه یابد.