فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۵۰۱ تا ۱۸٬۵۲۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
جغرافیا سال هفدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۳
143 - 160
حوزههای تخصصی:
سالانه براثر بلایای طبیعی به طور متوسط بیش از یک هزار میلیارد ریال خسارت به کشور وارد می شود. به عقیده کارشناسان، کشور ایران از مناطق مستعد وقوع زلزله بوده و بر پایه آمارهای رسمی در 15 سال گذشته 6 درصد تلفات جانی کشورناشی از زلزله بوده است. در این راستا ارزیابی آسیب پذیری زمین لرزه ای مناطق مختلف کشور با هدف کاهش آسیب پذیری جوامع شهری باید دراولویت برنامه ریزی ها قرار گیرد. هدف از این پژوهش بررسی نقش توپوگرافی در بزرگسازی اثرات لرزه ای در محدوده شهر کلات نادری، در استان خراسان رضوی با استفاده از روش پسینا و همکاران است. به این منظور در ابتدا با استفاده ازمدل رقومی ارتفاع سایت های مستعد برای بزرگ سازی اثر ژئومورفولوژی مورد بررسی قرار گرفت. این عوارض شامل: خط الراس ها، قله ها، تپه ها، دره ها همراه با ویژگی هایی از جمله شکل دامنه و نیز شیب و اختلاف ارتفاع بودند. همچنین از توابع GIS برای طبقه بندی محدوده های بحرانی استفاده گردید. نقشه های حاصل در این روش می توانند برای ارزیابی مناطق دارای ریسک و خطر زمین لرزه مرتبط با توپوگرافی در مقیاس وسیع مورد استفاده قرار گیرند. با توجه به نتایج تحقیق ازکل مساحت محدوده مطالعاتی 71/74 درصد در محدوده اثرات بزرگسازی کم،12/21 درصد در طبقه زیاد و 15/4 در طبقه خیلی زیاد قرار گرفته است.
بررسی سیل استان گلستان از دیدگاه همدیدی و آماری ( مطالعه موردی: اسفند 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی به حساب می آید و همه ساله خسارات گسترده ای را به منابع مالی و انسانی کشور وارد می آورد. بخش های عمده ای از کشور ایران، همواره در معرض خطر وقوع سیل قرار دارند. در این بین، حوضه آبریز گرگان و اترک از اهمیت بیشتری برخوردار است، به طوری که در سال های اخیر چندین مورد سیل مخرب در استان گلستان رخ داده که موجب تلفات انسانی و خسارت اقتصادی فراوانی شده است. هدف از این مطالعه بررسی و آشکارسازی شرایط اقلیمی، همدیدی و ترمودینامیکی حاکم بر رخداد سیل اسفند 1397 در استان گلستان به منظور شناسایی سامانه هایی جوی است که منجر به سیل هایی نظیر سیل فوق بشود. این بررسی شامل تحلیل آماری ایستگاه های استان (گرگان، گنبدکاووس، بندرترکمن، علی آبادکتول، هاشم آباد، کلاله و مراوه تپه)، محاسبه دوره برگشت بارش ها طی دوره آماری موجود هر ایستگاه، تحلیل نقشه های همدیدی در روز رخداد سیل و نیز محاسبه شاخص های ناپایداری ایستگاه گرگان می باشد. نتایج آماری نشان داد که ایستگاه های گرگان و گنبدکاووس هرکدام با بیشترین بارش از نوع حدی در اسفند 1397، دارای دوره برگشت 800 و 400 سال بودند. همچنین در روز 27 اسفند بالاترین میزان شاخص ناپایداری گرگان با مقادیر 26 K= درجه سلسیوس، 07/ 2 PW=سانتی متر و 48 TT= همراه با نم نسبی زیاد در سطح زمین (حدود 80 درصد) به دست آمده است. تحلیل نقشه های همدیدی مبین افت شدید فشار سطح دریا و ارتفاع تراز میانی به همراه یک ناوه عمیق در منطقه موردمطالعه در اواخر اسفند 97 بوده که در نهایت منجر به بارش های فرین و رخداد سیلاب در منطقه شده است. واژگان کلیدی: سیل، دوره برگشت، نقشه های همدیدی، شاخص های ناپایداری، استان گلستان [1] نویسنده مسئول: بزرگراه شهید همت (غرب) – بزرگراه شهید خرازی – بلوار پژوهش – پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو،
ارزیابی پویایی تپه های ماسه ای حاشیه پلایای دامغان (کویر حاج علی قلی) با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و طبقه بندی شی ءگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جابه جایی تپه های ماسه ای تهدیدی دائمی برای زیرساخت های حمل و نقل، اراضی کشاورزی، و سکونتگاه های پیرامون پلایای دامغان است. با وجود پژوهش های انجام شده در این منطقه، با هدف منشأیابی رسوبات بادی، تحقیق حاضر دیدگاهی متفاوت برای ارزیابی مقادیر و جهت حرکت تپه های ماسه ای به وسیله سنجش تغییرات همدوسی راداری و طبقه بندی شی ءگرا ارائه می دهد. در این تحقیق، ضمن بررسی کتابخانه ای، از روش های دورسنجی و پیمایشی برای دست یابی به اهداف استفاده شده است. نخست داده های راداری 2017 و 2018 برای سنجش تغییر مقادیر همدوسی و شناسایی تپه های فعال و تعیین واحد کاری تحلیل شد. با توجه به پراکنش نامنظم تپه های ماسه ای، واحد کاری به 16 بلوک دارای یک تپه شاهد تقسیم شد. سپس، پردازش تصاویر Bird's eye و Geo eye با هدف استخراج جبهه بادپناه به عنوان محل استقرار تپه ها در سال های 2003 و 2016 به وسیله طبقه بندی شی ءگرا انجام گرفت. سپس، با استفاده از لایه های مستخرج، مقادیر جابه جایی توسط مدل بهینه شده گای استخراج و آزیموت محاسبه شد. یافته ها مقادیر جابه جایی 4/22 متری، با آزیموت 135 درجه را در بازه زمانی سیزده ساله نشان می دهد. اعتبار سنجی یافته ها با خروجی تحلیل آماری جهت باد در همین بازه و مقایسه آن با خروجی پردازش ها بیانگر انتخاب صحیح قطعه شاهد بوده است.
بررسی همگرایی منطقه ای گردشگری و نقش زیرساخت های گردشگری در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
1 - 12
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، با هدف بررسی همگرایی در توسعه گردشگری بین استان های ایران، سه نوع همگرایی بتا (مطلق و شرطی)، همگرایی سیگما و همگرایی باشگاهی را مورد سنجش و تحلیل قرار داده است. در بررسی همگرایی بتا شرطی، از متغیرهای زیرساختی گردشگری به عنوان متغیرهای ابزاری استفاده شده است و از اینرو، نقش زیرساخت های گردشگری در همگرایی منطقه ای گردشگری نیز بررسی شده است. مدل پانل دیتای پویا با رویکرد پارامترسازی مجدد متعامد برای دوره زمانی 1390-1395 و برای 31 استان کشور برآورد شده است. برای بررسی همگرایی باشگاهی، استان ها به دو گروه استان های با سرعت همگرایی منفی (گروه 1) و استان های با سرعت همگرایی مثبت (گروه 2) تقسیم شده اند. نتایج بیانگر تفاوت در سرعت همگرایی بین این دو گروه می باشد، بطوریکه استان های گروه 2، روند سریعتر در دو نوع همگرایی بتا و همگرایی باشگاهی داشته اند. همچنین، استان های گروه 1، از زیرساخت های گردشگری بسیار بالاتر، تمرکز جمعیتی بیشتر و قرارگیری در مسیر تردد گردشگران سایر استان ها برخوردارند. این استان ها عمدتاً به عنوان استان های با مقصد نهایی سفر شناخته می شوند که از ماندگاری بالاتر گردشگری نیز برخوردارند.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر (مورد مطالعه: شهر کنگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۹۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی طبیعی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاسی مؤثر بر ایجاد، رشد و توسعه شهرها به یکی از مهمترین دغدغه های برنامه ریزان و تصمیم گیران شهری جهت برنامه ریزی های کوتاه، میان و بلند مدت جهت رشد و توسعه شهرها تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر است که به صورت مطالعه موردی در شهر کنگان انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله تعیین شاخص های کلیدی از طریق روش دلفی و شناسایی پیشران های کلیدی با استفاده از نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع انجام گرفته است. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که از میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهر کنگان، 15 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)؛ عوامل سیاسی و نقش دولت (مدیریتی)؛ موقعیت جغرافیایی کنگان؛ عوامل فرهنگی؛ نوع مالکیت اراضی؛ جهات و میزان شیب؛ وضعیت آب و هوایی؛ منابع آبی (شبکه آب ها)؛ خاک و پوشش گیاهی؛ بلایای طبیعی و فعالیت های کشاورزی" تأثیرگذارند که از میان این عوامل 5 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)" به عنوان عوامل و پیشران های کلیدی توسعه کالبدی شهر کنگان مطرح می باشند که ترکیبی نظام وار از عوامل اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و سیاسی هستند. به این ترتیب جهات و میزان توسعه کالبدی شهر کنگان در آینده تابعی از موقعیت و شرایط جغرافیایی شهر کنگان، نحوه برنامه ریزی و تصمیم گیری مدیران و مسئولین شهری کنگان در برخورد با این پیشران های کلیدی است.
چارچوبی برای تدوین الگوی تاب آوری بوم شناسانه شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
109 - 126
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان پیچیده ترین ساخته دست بشر با ریسک های گسترده ای (هم به دلیل وجود دامنه وسیعی از مخاطرات و تغییرات و هم به علت آسیب پذیری های چندگانه شان) روبه رو هستند. بنابراین پرداختن به رویکردهای نوین مواجهه با اختلالات و بلایا ضروری می نماید. از آنجا که در حال حاضر دیدگاه غالب از تمرکز صرف بر مبنای آسیب پذیری و مقاوم سازی به افزایش تاب آوری در برابر اختلالات تغییر پیدا کرده، این مقاله در صدد است که با مطرح کردن بحث تاب آوری در حوزه شهرسازی با تدوین الگویی منسجم بتواند به ارتقای توانایی شهرها به عنوان نظام های پویا و خود سازمانده در مقابله با اختلالات به ویژه بحران های زیست محیطی بپردازد. در این راستا هدف مقاله حاضر، تحلیل و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر تاب آوری بوم شناسانه براساس تفکر بوم شناسی شهری، دستیابی به معیارها و ایجاد الگویی برای ارتقای تاب آوری بوم شناسانه شهرهاست. روش تحقیق در این مقاله کیفی است و به منظور شناخت و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و ابزار تحلیلی شبکه مضامین و تحلیل مقایسه ای بهره گرفته شده است. بر مبنای تحلیل کیفی انجام شده، مجموعه ای از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری به عنوان مقولات اصلی شکل دهنده الگوی پیشنهادی تاب آوری بوم شناسانه شهر در قالب شش زمینه اصلی (ساختار طبیعی، عملکردها و فرآیندهای بوم ساخت، عملکردها و فرآیندهای اجتماعی_اقتصادی، شکل شهر، نهادها و دانش و آگاهی) تبیین شده اند. نتایج مقاله نشان می دهد که تاب آوری بوم شناسانه شهرها بر مبنای دانش بوم شناسی شهری، تحت تأثیر برهمکنش های پویا میان فرآیندهای اجتماعی_اقتصادی و زیستی_فیزیکی قرار دارد که الگوی تدوین شده و معیارهای تنظیم شده در این مقاله، امکان ارتقای تاب آوری شهرها را میسر می سازد. الگوی پیشنهادی راهنمای کلی برای برنامه ریزان، طراحان و مدیران شهری در راستای دستیابی به تاب آوری بوم شناسانه در شهرهاست. همچنین با توجه به یکپارچه سازی مقولات تأثیرگذار بر تاب آوری، خلأ شناسایی شده ناشی از عدم وجود چارچوبی منسجم در خصوص بعد بوم شناسانه تاب آوری را نیز پوشش می دهد.
شناسایی و تحلیل فضایی پهنه های فقر شهری. مطالعه موردی: شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
55 - 70
حوزههای تخصصی:
فقر شهری یکی از مسائل و چالش های اساسی شهرهای بزرگ و به ویژه کلان شهرهای ایران است. پدیده فقر مسئله ای چندبُعدی است و به دلیل ماهیت مکانی، در شهر نمود فضایی پیدا می کند و به صورت پهنه های فقیرنشین گسترش می یابد. یکی از راهکارهای کاهش آسیب های ناشی از فقر در شهرها، شناسایی و تحلیل پراکنش فضایی فقر است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل فضایی پهنه های فقر در شهر زاهدان است. در این پژوهش از داده های سرشماری آماری سال 1395 شهر زاهدان و مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی برای شناسایی و تحلیل فقر استفاده شده است. برای شناسایی پهنه های فقر از روش تحلیل عاملی، مدل تخمین تراکم و مدل موران در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که از مجموع 4529 بلوک، 537 (85/11درصد) بسیار فقیر، 1532 (83/33 درصد) فقیر، 1666 (78/36درصد) متوسط، 752 (60/16درصد) مرفه و 42 (92/0درصد) خیلی مرفه اند. از نظر جغرافیایی، بیشترین تعداد پهنه های فقیر و خیلی فقیر در قسمت های شمال و شمال شرقی شهر قرار گرفته اند. در نتیجه اختلاف فضایی معناداری از نظر پراکنش شاخص های فقر در شهر زاهدان مشاهده می شود. یافته های این پژوهش می تواند به سیاستگذاران و مدیران شهری و منطقه ای کمک کند تا راه حل های مناسب اجرا کنند و منابع محدود شهری را به صورت مطلوب و هدفمند تخصیص دهند. تحقیقات آتی می توانند با استفاده از روش های تحلیل فضایی، گسترش فقر در شهرها را مدلسازی کنند
تهیة نقشة دگرسانی در سامانة اپی ترمال مطرآباد، جنوب استان خراسان رضویبا استفاده از داده های دورسنجی سنجندة ASTER(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سامانة اپی ترمال مطرآباد واقع در 30 کیلومتری جنوب غرب بجستان در مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی حدواسط تا اسیدی واقع شده است. کانی سازی به صورت رگه ها، رگچه های نامنظم و برش های گرمابی نمایان می شود. دگرسانی گرمابی در اطراف رگه ها شکل می گیرد و شامل مجموعه های سیلیسی (5<متری رگه ها)، سریسیتی (10< متری رگه ها)، پروپیلیتی (50-30<متری رگه ها) و رسی است. در این مقاله، توزیع مکانی مجموعه های دگرسانی گرمابی با استفاده از داده های سنجندة آستر بررسی شده است. برای این منظور، روش های مختلف پردازش تصاویر از قبیل ترکیب رنگی کاذب، نسبت گیری باندی، آنالیز مؤلفه اصلی و طبقه بندی تصاویر آزمون شده اند. ترکیب رنگی 864 (RGB) و ترکیب نسبتی (5/4، 8/4، 9/4) برای شناسایی مناطق دگرسانی مناسب تشخیص داده شدند. تفکیک مجموعه های دگرسانی و تهیة نقشة دگرسانی برپایة روش طبقه بندی نظارت شده انجام شده است. تلفیق یافته های زمین شناسی، کانی شناسی و دورسنجی نشانگر قابلیت روش نسبت گیری باندی و آنالیز مؤلفه اصلی در شناسایی مجموعه های دگرسانی منطقة مطالعه شده است.
واکاوی جایگاه پیوندهای روستایی- شهری در توانمندسازی بهره برداران کشاورزی در راستای امنیت غذایی پایدار (موردمطالعه: سکونتگاه های روستایی جنوب شرق استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
674 - 695
حوزههای تخصصی:
بین کانون های شهری و روستایی انواع گوناگون جریان ها و تعاملات فضایی وجود دارد. قوت و کم توانی، نوع و کیفیت تعامل روستایی - شهری همواره دچار تحول بوده و از پتانسیل های پنهان و آشکار فراوانی برخوردار است. سال های طولانی است که آگاهی بسیار از مسئله پیوندهای روستایی - شهری به گونه ای فراگیر وجود داشته است؛ اما پتانسیل های نهفته در جریان ها و تعامل فضایی آن ها بیشتر ناشناخته، رهاشده و نادیده انگاشته شده است. بر این شالوده، این مقاله رابطه بین بهبود پیوندهای روستایی - شهری برای توانمندسازی بهره برداران کشاورزی در امنیت غذایی پایدار روستاهای جنوب شرق استان تهران را آشکار می سازد. برای تبیین این موضوع، 400 پرسشنامه در بین بهره برداران کشاورزی به روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل شد. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی است، بیانگر تأثیر مثبت این پیوندها بر مشارکت بهره برداران کشاورزی در سرمایه گذاری، دسترسی به منابع، بازاررسانی محصولات است. یافته ها بهبود شاخص های جریان فضایی برای توانمندسازی و امنیت غذایی را آشکار ساخت. به سخن دیگر، بهبود شاخص های جریان های فضایی، مشارکت بهره برداران کشاورزی را برای تولید در زمینه های گوناگون و فعالیت های متنوع کشاورزی و غیر کشاورزی تسهیل می کند که پی آیند آن بهبود میانگین ابعاد امنیت غذایی پایدار است. در این ارتباط اتخاذ سیاست های مناسب و بازنگری در نظام سیاست گذاری در راستای توجه بیشتر به پتانسیل پیوندهای روستایی شهری برای بهبود امنیت غذایی پایدار پیشنهاد می شود.
آنالیز مقایسه ای بازیابی شاخص سطح برگ با استفاده از روش های یادگیری ماشین مبتنی بر داده های ابرطیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متغیرهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی پوشش گیاهی، به منزله متغیرهای ورودی، برای مدل های متفاوت چرخه کربن، آب، انرژی و مدل های اقلیمی و کشاورزی دقیق نقش مهمی ایفا می کنند. یکی از مهم ترین متغیرهای مربوط به تاج پوشش گیاه، که کاربردهای فراوانی در مدل سازی های گوناگون خاک و گیاه و اتمسفر دارد، شاخص سطح برگ (LAI) است. روش های گوناگونی برای بازیابی LAI از تصاویر ابرطیفی به کار رفته اند که، از میان آنها، روش های ناپارامتریک غیرخطی یادگیری ماشین بسیار مورد توجه قرار گرفته اند زیرا، در مواجهه با داده های دارای ابعاد زیاد، انعطاف پذیرند. بااین حال، در مطالعات پیشین، به بررسی عملکرد روش های یادگیری ماشین در بازیابی مقادیر LAI در مقادیر حاشیه ای (مقادیر خارج از دامنه نمونه گیری زمینی) و قابلیت این روش ها در تهیه نقشه متغیر توجه چندانی نشده است. در این تحقیق، عملکرد چهار روش پرکاربرد یادگیری ماشین شامل رگرسیون بردار پشتیبان، فرایند گاوسی، شبکه عصبی مصنوعی و جنگل تصادفی در بازیابی LAI از تصویر ابرطیفی ماهواره کریس پروبا بررسی شده است. نتایج نشان داد که، به رغم کارآیی هر چهار روش در بازیابی مقادیر LAI برای دامنه مقادیر اندازه گیری شده زمینی با RMSE بهتر از 0.5 و خطای نسبی کمتر از 10%، روش های فرایند گاوسی و رگرسیون بردار پشتیبان صحت بالاتری در مقایسه با سایر روش ها دارند. باوجوداین، عملکرد روش شبکه عصبی مصنوعی، در تخمین LAIهای دارای مقادیر حاشیه ای، بهتر از دیگر روش هاست و نقشه تهیه شده با این روش و تابع یادگیری GDA تطابق بیشتری با نقشه NDVI و تصویر ابرطیفی منطقه دارد.
تبیین سیر تحول روابط بنادر سواحل مکران با نواحی پس کرانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
177 - 200
حوزههای تخصصی:
بنادر در طول تاریخ، جایگاه برجسته ای در توسعه مناطق پس کرانه ایداشته اند. بنادر سواحل مکران نیز با توجه به موقعیت راهبردی شان، ظرفیت گسترده ای برای تعامل با مناطق پس کرانه ای دارند. این بنادر طی دهه های اخیر، نتوانسته اند آن گونه که باید از فرصت های پیشِ رو بهره ببرند. همین امر موجب شده است محرومیت و نابرابری فضایی به خصوص در پهنه های پس کرانه محلی منطقه جنوب شرق ایران، بیش از سایر نقاط کشور دیده شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی سیر تحول تعاملات بنادر سواحل مکران با نواحی پس کرانه ای در طول 20 سال اخیر (بازه 1375-1395) است تا بر این اساس مشخص شود که بنادر سواحل مکران تا چه میزان توانسته اند طی دو دهه اخیر، تعاملات خود را با مناطق پس کرانه ای در سه سطح محلی، منطقه ای و ملی افزایش دهند. روش پژوهش کمّی و تکنیک مورد استفاده، تحلیل شبکه با استفاده از نرم افزار Gephi است. داده های مورد استفاده، شبکه تعاملات دوسویه کالایی میان بنادر سواحل مکران و کلیه شهرهای پس کرانه سرزمین ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد بندر چابهار طی دو دهه اخیر توانسته است به خوبی تعامل خود را با شهرهای پس کرانه ای در هر سه سطح ملی، منطقه ای و محلی ارتقا دهد. در عین حال بنادر دیگری همچون جاسک و پسابندر نیز توانسته اند جایگاه خود را نظام ساختار فضایی منطقه جنوب شرق تثبیت کنند و تعامل خود را با پس کرانه های محلی افزایش دهند. پیشنهاهای این پژوهش بر این موضوع تأکید دارد که بنادر سواحل مکران برای ارتقای نقش مؤثرتر خود بر پس کرانه های ملی و فراملی، لازم است ساختار فضایی خود را به سمت الگوی شبکه ای سلسله مراتبی شکل دهند. این الگو، درحقیقت مجموعه ای هم پیوند از عناصر ساختار فضایی را در قالب یک تعامل سلسله مراتبی شکل می دهد که بر مبنای آن، همه سطوح پس کرانه ای را از مقیاس محلی تا فراملی، در فرایند توسعه فضایی درگیر می کند.
بررسی مخاطرات دما در استان کرمانشاه با تأکید بر یخبندان و امواج سرمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی شاخص های حدی دما در استان کرمانشاه است. برای این منظور، از داده های روزانه دمای 19 ایستگاه سینوپتیکی از بدو تأسیس تا 2018 و نمایه های حدی دما استفاده شده است. با بررسی های انجام شده، مشخص شد شاخص های یخبندان و امواج سرمایی بالاترین همبستگی را با سایر شاخص ها دارند. از این رو، شاخص های یاد شده شاخص های نماینده درنظر گرفته شد و بررسی روند و نیز الگوی خودهمبستگی فضایی برای این شاخص ها انجام گردید. برای بررسی روند از روش من - کندال و برای الگوی خودهمبستگی فضایی از شاخص فضایی G* بهره گرفته شد. نتایج نشان داد شاخص یخبندان در نواحی مرتفع شرقی در تداوم های 1 تا 6 روزه فراوانی بیشینه داشته و در نواحی کم ارتفاع جنوب غربی روند افزایشی دارد. شاخص امواج سرمایی نیز در نواحی شرقی بیشترین فراوانی را در همه تداوم ها داشته و در قسمت هایی از استان روند افزایشی را نشان می دهد. نتایج الگوی خودهمبستگی فضایی شاخص G*نشان داد که الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت امواج سرمایی و یخبندان نیز بیشتر در نواحی مرتفع شرقی استان مشاهده شده است. الگوی خودهمبستگی فضایی منفی بیشتر در نیمه غربی استان یعنی نواحی مرزی عراق تشکیل شده است که این امر بیانگر نقش توزیع ارتفاعات زاگرس در تشکیل الگوی خودهمبستگی فضایی یخبندان در سطح استان است.
نسبت ژئوپلیتیک و راهبردهای ملی توسعه در ایران از دیدگاه آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
245 - 274
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمین رویکردی منطقی و علمی به برنامه ریزی در پهنه ی سرزمین است که بیانگر این واقعیت است که بدون توجه به ظرفیت های سرزمینی، بهره وری به حداقل می رسد. از این رو در مقاله حاضر سعی شده تا به بررسی و آسیب شناسی این برنامه ریزی ها در فضای سرزمینی ایران از دیدگاه آمایش سرزمین بپردازد و به ارائه مدلی راهبردی دست یابد. در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که تأکید صرف بر کارکردهای سنتی سرزمینی مانند کشاورزی و فعالیت های وابسته به آب و عدم توجه به کارویژه های جدید و منطبق بر توان سرزمین و اقتضائات جهان امروز مانند تجارت و توریسم و غیره و همچنین سازماندهی سیاسی غیر منطبق بر نواحی و واقعیت های جغرافیایی کشور، سبب بروز آسیب های ژئوپلیتیکی کنونی شده است. برای ارائه مدل راهبردی از روش تحلیل راهبردی سوات «SOWT» و برای الویت بندی راهبردها از ماتریس «QSPM» استفاده شده است. روش تحقیق این مقاله نیز تحلیلی- توصیفی است. یافته های تحقیق گویای آن است که «راهبردهای ملی توسعه در ایران با ارائه درکی جامع از قوت ها و ضعف های داخلی سرزمین و تهدیدها و فرصت های خارجی و نیز آسیب های ناشی از برنامه ریزی انسانی در فضای جغرافیایی، زمینه را برای ارائه یک مدل راهبردی منطبق بر واقعیت های جغرافیایی و آمایش سرزمین در فضای سرزمینی ایران فراهم می نماید.
The Effect of Household Head Characteristics on Poverty and its Intensity in Rural Households of West Azerbaijan Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- In the present study, the impact of the household head's features on poverty and its intensity in rural households was investigated using the data related to income cost of rural households of West Azerbaijan during 2014. Design/methodology/approach- To this end, the relative poverty line of the rural households was first estimated in this study. Then, the effect of household characteristics on the intensity of poverty and its incidence was examined as well. The two-step Heckman model was used in this regard through which the impact of variables on household poverty was explored and the likelihood of household poverty was calculated. Afterward, assessing the poverty intensity of poor households, the effect of the study variables on the intensity of poverty of these households was investigated. Findings- The results of the study showed that the age, marital status, employment, and literacy level of the household head had a significantly positive effect on decreasing the incidence of poverty of the households. In addition, being married, the higher level of education, and employment of the household head, and also increasing the number of employed members in the household alleviated the severity of poverty among rural households. Research limitations/implications- The main limitation of this study was the lack of direct access to statistics and that extraction of data from micro- households was time-consuming. Practical implications- Considering the high probability of poverty at the beginning of the young age and retirement, actions must be taken to minimize the negative consequences of poverty in these ages through appropriate social security systems. Furthermore, given that being married reduces the incidence of poverty, careful planning is required to increase employment opportunities, to develop the culture of marriage, and therefore, to reduce the level of divorce in the society. Originality/value- In this article, an attempt has been made to study the influence of individual characteristics of the household head on poverty incidence and its severity in rural households of West Azerbaijan Province using the relative poverty line system. Moreover, based on the aim of the study, the severity of poverty and its incidence are to be separately investigated.
تحلیل فضایی اثرات بازارچه های مرزی در توسعه یافتگی شهرهای بانه و پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۸
189 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر بازارچه مرزی بانه و پیرانشهر در درجه توسعه یافتگی این دو شهر بر اساس شاخص های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی – فضایی است و همچنین عوامل مؤثر بر تفاوتهای تاثیر بازارچه های مرزی درتوسعه یافتگی است. مناطق مرزی از نقاط حساس و استراتژیک کشور به شمار می آیند که دارای طبیعت غیر حاصلخیز به خصوص در عرصه های کوهستانی و بیابانی هستند. به همین دلیل فقدان رفاه و نبود انگیزه های لازم برای زندگی، زمینه ساز مشکلات سیاسی، اقتصادی،و امنیتی برای دولتهای وقت بوده است. در این میان بازارچه های مرزی ازعمده ترین ابزارهای متحول کننده شهرهای مرزی می باشند که می توانند تحولی بنیادین در کارکرد، کالبد، تولید، اشتغال و در نهایت تغییر ساختار اقتصادی و کالبدی و کاهش مهاجرت شهرهای مرزی ایجاد کنند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مدل کمی موریس انجام شده است.جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق روش کتابخانه ای و مشاهده میدانی صورت گرفته است. نتایج حاصله با استفاده از روش موریس و مشاهده میدانی حاکی از آن است که اگر چه شهر پیرانشهر و بانه در شرایط طبیعی و توپوگرافی تقریبا یکسانی هستند ولی تأثیر بازارچه مرزی در توسعه یافتگی شهر بانه نسبت به پیرانشهر بیشتر بوده است و آن ناشی از دسترسی ارتباطی، عوامل فرهنگی (قومیت همگن)، اقتصاد وابسته به خدمات و فعالیت غیر از کشاورزی و به طور کلی فضای جغرافیایی خاص شهر بانه می باشد. همچنین محدودیت جغرافیایی شهر پیرانشهر از قبیل محصور بودن بین کوههای مرتفع و زمین های کشاورزی مرغوب و تعدد کاربری نظامی اطراف از عوامل موثر در کمتر توسعه یافتگی شهر پیرانشهر نسبت به بانه می باشند.
واکاوی توزیع فراوانی دمای رویه زمین ایران با داده های مودیس آکوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
21-30
حوزههای تخصصی:
عوارض جغرافیایی گوناگون (دریاچه ها، شنزارها، پلایاها، جنگل ها و ...) ویژگی های دمایی (گرمای ویژه و رسانایی گرمایی) متفاوتی دارند. از این رو توزیع فراوانی دمای رویه ی زمین بر روی هر یک از این عوارض متفاوت است. از سوی دیگر تغییرات محیطی سبب تغییر دمای رویه ی زمین می شود. بنا بر این تغییرات محیطی مانند آب شدن یخ ها و برفپوش ها، خشکیدن دریاچه ها، جنگل زدایی، بیابان زایی و مانند آن می تواند توزیع فراوانی دمای رویه ی زمین را تغییر دهد. داده های مودیس به دلیل تفکیک مناسب زمانی و مکانی بررسی تغییرات توزیع فراوانی دمای رویه ی زمین را ممکن می سازد. پانزده سال داده های مودیس آکوا به کمک واکاوی مؤلفه ی اصلی بررسی شد. این بررسی نشان داد که توزیع فراوانی دمای رویه ی زمین در ایران تا اندازه ی زیادی وابسته به ارتفاع و پس از آن وابسته به عوارض جغرافیایی است. توزیع فراوانی دمای رویه ی زمین بر روی عوارض جغرافیایی مختلف متفاوت است. دریاچه ها، شبکه های رودخانه ای، کویرها، شنزارها، درختزارها، جنگل ها و کلان شهرها از جمله ی عوارض جغرافیایی هستند که بر توزیع فراوانی دمای رویه ی زمین اثر می گذارند. از این رو بررسی توزیع فراوانی دمای رویه ی زمین به شناسایی مرز جغرافیایی این پدیده ها کمک می کند. از سوی دیگر می توان تغییر قلمرو این پدیده ها را نیز در طی زمان ردگیری کرد و ابزار نوینی برای پایش تغییرات محیطی به دست آورد.
بررسی و تطبیق راهبردهای مدیریت پایدار حریم کلانشهرها؛ تهران و کلانشهرهای جهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
حریم تهران عرصه استقرار حدود 23 شهر، 237 روستای دارای سکنه و صدها کانون فعالیتی می باشد. این مناطق با آسیب های فراوان اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی و همچنین نقش خلاء های مدیریتی و نظارتی در دست درازی گروههای ثروت و زمین خوار تحت اسامی مختلف به اراضی حریم روبروز با مسائل و مشکلات جدیدتر، بزرگ تر و پیچیده تری روبرو می گردد که مدیریت پایدار آن را تا حدود بسیاری غیر ممکن می نماید. البته این مساله (حریم و مدیریت پایدار آن در تناظر با کلانشهر) در مطالعات و مدیریت شهری دنیا مسبوق به سابقه است و با برنامه ها و راهبردهای مشخص و بعضا متعددی روبرو بوده است. در این تحقیق با توجه به پژوهش های ملی و بین المللی ضمن مقایسه روش ها، راهبردهای و فنون مدیریت و برنامه-ریزی حریم، چارچوب مشخصی از برنامه های راهبردی ممکن برای مدیریت حریم کلانشهر تهران ارایه شده است. نتایج این تطبیق منجر به شناسایی دو رویکرد اصلی برنامه ریزی حریم، "کمربند سبز" و "اعمال محدوده فرامرزی" و ملاحظات و پیامدهای آنها -که به ترتیب راهبردهای اصلی بریتانیا و ایالات متحده هستند- شده است. ل
تبیین جایگاه بخش خصوصی در تحقق پذیری طرح های توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محقق نمودن طرح های توسعه فرایندی است که به موضوعات متعددی نظیر ماهیت و روش شناسی طرح ها، نظام برنامه ریزی، فرایند تهیه و تصویب طرح، نظرات ذینفعان و ذی نفوذان و عوامل گوناگون از این قبیل وابسته است. در این میان موضوعات مرتبط با گروه های ذینفعان و ذی نفوذان نقش تعیین کننده ای در موفقیت طرح های توسعه شهری ایفا می کند. بخش خصوصی یکی از انواع متعدد این گروه ها است که نقش بسیار مهمی در اثرگذاری موضوعات اقتصادی مرتبط با تحقق طرح های توسعه شهری، برعهده دارد. بررسی پژوهش های پیشین نشان می دهد که برخلاف تاکید بر حضور بخش خصوصی و انجام تحقیقاتی در این زمینه، تاکنون هیچ پژوهشی به جایگاه این گروه در تحقق پذیری طرح های توسعه شهری نپرداخته است. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است. این مقاله در تلاش است تا با مرور مطالعات انجام شده بین سال های 1998 تا 2019 در پایگاه اطلاعاتیScience Direct با استفاده از تحلیل محتوا به هدف خود دست یابد. برای این منظور از کدگذاری، استخراج مفاهیم و مقولات از مقالات منتخب و مقایسه دست آوردهای این مقاله با سایر پژوهش ها بهره برده شد. جامعه آماری 1152 مقاله است. که به کمک حذف مقالات نامرتبط در این زمینه در نهایت تعداد 14 مقاله برای این منظور منتخب گشت. نتایج مقاله حاضر نشان می دهد که تامین منافع بخش خصوصی متناسب با توانمندی های آن، تعریف ساز و کار تعهدات متقابل دولت و بخش خصوصی و اثرگذاری مناسب بخش خصوصی در فرآیند تهیه، تصویب و اجرا بیشترین تاثیر را بر روی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری دارند.
تغییرات و ساختار فضایی فصلی تابش موج بلند خروجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۱۲۹-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
تغییرات در تابش موج بلند خروجی زمین به عنوان یک شاخص حیاتی سینوپتیکی دگرگونی و مخاطرات آب و هوایی است که برای شناسایی کمربند خشک گرمسیری، چرخش سلول هادلی، نوسانات اقیانوسی-جو، ابرهای ضخیم و همرفتی، پیش بینی زلزله و گردوغبار در نظر گرفته می شود؛ هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فصلی تابش موج بلند خروجی ایران می باشد. بدین منظور داده های تابش موج بلند خروجی زمین طی دوره آماری 1396-1354 از پایگاه داده ncep/ncar استخراج و مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد تابش موج بلند خروجی ایران به نسبت افزایش هر سال، به مقدار W/m 2 16/0+ افزایش و همچنین، با افزایش عرض جغرافیایی به مقدار W/m 2 37/0- کاهش می یابد. روند تغییرات فصلی بیانگر این است که 100درصد مساحت کشور در فصل زمستان از روند افزایشی معنی داری و در فصل پاییز عدم معنی داری برخوردار بوده است. فصل تابستان 24/21 درصد و در بهار 35/18 درصد از روند کاهشی عدم معنی داری برخوردار است که در جنوب شرق شامل استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان، فارس و هرمزگان است و همچنین 76/78 درصد فصل تابستان و 65/81 درصد فصل بهار از روند افزایشی عدم معنی داری برخوردار می باشد. بررسی شاخص فضایی آماره Gi لکه های داغ تابش موج بلند خروجی ایران در فصل های بهار، پاییز و زمستان در جنوب و جنوب شرق کشور شامل استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، جنوب فارس، بوشهر و در فصل تابستان در مرکز ایران شامل دشت های لوت، کویر و صحرای پست نمک زار و ماسه زار طبس و همچنین در غرب ایران در استانهای کرمانشاه، خوزستان و ایلام با مرکزیت موسیان مشاهده شده است.مناطق لکه های سرد در همه فصول به صورت کمربندی از شمال شرق به سوی شمال غرب و همچنین در زاگرس شمالی مشاهده شده است که کمینه آن با میانگین W/m 2 220- 213 به مرکزیت خوی، ماکو، چالدران، جلفا و مرند است.
رویکرد آینده پژوهانه به بازآفرینی خلاق بافت تاریخی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذر زمان و ویژگیهای شهرهای معاصر به ما نشان داده رویکردهای برنامه ریزی گذشته توان پاسخ به مسائل امروزی شهر را ندارد.بافت تاریخی شهرها بدلیل عدم توجه و برنامه ریزی مناسب از نوعی فرسودگی کالبدی و عملکردی رنج می برند. از این رو،رویکرد » آینده پژوهی« به عنوان الگویی جدید،با هدف پاسخگویی به مسأله های غیرقابل پیش بینی، آینده های ممکن و مطلوب در دهه های اخیر ظهور کرده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت، براساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 40 عامل اولیه استخراج شده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مولفه ها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی با استفاده از تحلیل ساختاری در نرم افزار MICMAC نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. براساس نتایج خروجی حاصل از نرم افزار و با توجه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، چهارده عامل اصلی کلیدی در آینده باز آفرینی خلاق بافت تاریخی شهر گرگان تأثیرگذارند. از میان پیشران های کلیدی بدست آمده نیز تامین منابع مالی،سیاست های کلان دولت و طرح های مصوب گردشگری، بالاترین امتیاز تاثیرگذاری را داشته در مقابل سیاست های تشویقی، شبکه حمل ونقل سواره و کارآفرینی امتیاز کمتری در میزان تاثیرگذاری را روند آینده بازآفرینی خلاق بافت تاریخی شهر گرگان را دارند.