فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۰۸۱ تا ۱۳٬۱۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بناهای تاریخی در عین حال که سند گویای تمدن کهن به حساب می آیند جلوه گاه ارزش های دیرین اند که انتقال پیام فرهنگ و تمدن میان نسل ها هستند ماست. حفظ و احیای آن ها می تواند منبع فرهنگی و اجتماعی گران بهایی برای نسل های آینده باشند. این امانات ترکیبی از دانش، هنر، هویت و تجربه اند و قابلیت احیا و تغییر کاربری در راستای توسعه پایدار دارند. چنانچه حلقه اتصال بین مالک، شهرداری، میراث فرهنگی و سرمایه گذاران بخش خصوصی به صورتی منسجم ایجاد شود و گام هایی سازنده در این راستا برداشته شود حفظ آن به عنوان یک مولفه فرهنگی، دغدغه مسئولان و مردم خواهد شد و کمتر شاهد تخریب این داشته های گران بها خواهیم بود. استفاده فرهنگی و اقتصادی موثر از این میراث تاریخی و فرهنگی و توجه به صنعت گردشگری به منزله فرصتی برای توسعه اقتصادی است. ازجمله مهم ترین این رویکردها بازآفرینی و احیا و مرمت است که رویکردی ست جامع و یکپارچه و دیدی کلی دارد. خیابان شریعتی شهر همدان موضوع پژوهش ما بوده است که با دارا بودن بناهای تاریخی ارزشمند و قرار گیری در رینگ اول مستعد بازآفرینی و احیا می باشد. در این پژوهش محوریت بناهای تاریخی با رویکرد احیا و به سازی خیابان و ایجاد یک مسیر فرهنگی- گردشگری است که با روش توصیفی انجام شده و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی به بررسی منطقه پرداخته و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک swot است.
اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه با تلفیق شیوه طراحی آزمایشات تاگوچی و تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون تعداد اتومبیل باعث اختصاص سهم عمده ای از مساحت خیابان ها، معابر، فضاهای باز و مسکونی به اتومبیل می شود. از این رو شهرهای بزرگ، امروزه با کسری پارکینگ در سطح شهر و محدودیت فضای پارک حاشیه ای روبه رو هستند. استفاده از پارکینگ های مکانیزه در پاسخ به افزایش تقاضا برای پارکینگ مطرح می شود. یکی از حوزه های تصمیم گیری در سازمان ها که از اهمیت زیادی برخوردار است، تصمیمات مرتبط با اولویت بندی و انتخاب محصولات است. در این پژوهش از تلفیق دو روش تاگوچی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) به منظور اولویت بندی محصولات مربوط به پارکینگ های مکانیزه، استفاده شده است. بنابراین مدیریت شرکت ها در این زمینه قادر خواهند بود با داشتن منابع محدود سازمان خود و افزایش تقاضا برای نصب این پارکینگ ها نیاز مشتری خود را برآورده سازند. بدین منظور ابتدا عوامل مؤثر بر اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه با مرور متون پژوهش و نظر خبرگان شناسایی شد. در این پژوهش از دو پرسشنامه یکی به منظور تعیین اهمیت هر یک از معیارهای مؤثر بر اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه به روش تاگوچی فازی و دیگری پرسشنامه مقایسات زوجی محصولات با توجه به معیارها به روش AHP فازی استفاده شد. پرسشنامه روش تاگوچی و AHP فازی به ترتیب براساس طیف پنج تایی و شش تایی فازی است. سپس میزان تأثیر این معیارها با استفاده از روش تاگوچی فازی تعیین شد و در نهایت با استفاده از وزن های به دست آمده از روش تاگوچی فازی با به کارگیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، محصولات اولویت بندی شدند. نتایج روش تاگوچی نشان داد معیار کیفیت، خدمات پس از فروش و هزینه سرمایه گذاری به میزان 173/0، 155/0 و 118/0 اهمیت وزنی بیشتری نسبت به سایر معیارهای مؤثر بر پارکینگ های مکانیزه دارند. نتایج روش AHP فازی نشان داد از بین 5 نوع پارکینگ مورد بررسی شامل برجی 40 تایی، برجی 30 تایی، آسانسوری دوتایی، چرخ و فلک 16 تایی و چرخ و فلک 12 تایی به میزان 254/0، 231/0، 194/0، 165/0 و 114/0 حایز رتبه اول تا پنجم شده اند.
ارائه سیستم هشدار اولیه، برای تأمین امنیت اکولوژیکی مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده درمیان، شرق ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم هشدار اولیه (EWS) یک مفهوم جامع است که می تواند به عنوان یک ابزار مفید و ارزان برای تسهیل دستیابی به هدف های عمده استراتژیک جهانی حفاظت و حفظ توسعه پایدار عمل کند. این سامانه قبل از بحرانی شدن شرایط، اطلاعات مؤثر را از طریق منابع شناخته شده برای آگاهی از خطرات احتمالی و انجام اقدامات لازم و ضروری تأمین می کند. نشانگرها، آشکار کننده این اطلاعات مؤثر برای سیستم هشدار اولیه هستند. این مقاله برروی کمبودهای موجود در بخش مدیریت مناطق حفاظت شده در قسمت هزینه، نیروی انسانی و زمان متمرکز شده است. این مطالعه موردی برروی منطقه حفاظت شده درمیان واقع در شرق ایران صورت گرفت، که در طی آن با توجه به رویکرد فشار-حالت- واکنش (P-S-R)، و شاخص امنیت اکولوژیکی (ESI)، سیستم هشدار اولیه برای کمک به مدیریت منطقه مورد مطالعه پیشنهاد داده شد. 12 نشانگر محیطی در قالب سه معیار متفاوت (P=4، S=5 و R= 3) انتخاب و شاخص امنیت اکولوژیکی منطقه به دست آمد. با توجه به تحلیل آماری و نظرات کارشناسان، سه نشانگر مجموع بارش سالانه، وضعیت پوشش گیاهی و روشنایی خاک به عنوان نشانگرهای اصلی و پایانی برای عمل در سیستم هشدار اولیه انتخاب شدند. درنهایت با به دست آوردن میانگین سی ساله سه نشانگر انتخاب شده در منطقه مورد مطالعه، فاصله اطمینان برای هر یک از این نشانگرها با ضریب اطمینان 95 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد که شاخص امنیت اکولوژیکی از سال 2000 تا 2014 از 31/0 به 51/0 رسیده بود. بهبود در تمام سطح منطقه حفاظت شده درمیان در گذر 14 سال مثبت ارزیابی شد، که نشان دهنده اثر مثبت حفاظت در کل منطقه مورد مطالعه است. سیستم هشدار دهی اولیه در سال 2014 برروی منطقه مورد مطالعه بکار گرفته شد. براساس نتایج بخش هایی از جنوب غرب و چند بخش از شرق منطقه در معرض خطر قرار گرفته اند. بعد از مشخص شدن نواحی در خطر، با بازدید میدانی صحت عملکرد سیستم هشدار پیشنهاد شده ارزیابی شد. این سیستم از دقت بسیار خوبی برخوردار بود. با رویکرد ارائه شده، می توان پایش منظم و مستمری برروی مناطق دارای اهمیت و غیرقابل دسترس داشت. این رویکرد با حداقل هزینه در مدیریت بهینه و جهت دار مناطق حفاظت شده مؤثر است. بااین حال انتخاب نشانگرهای جامع و مؤثر در امنیت اکولوژیکی مهم ترین بخش از این رویکرد است.
پهنه بندی شوری خاک سطحی در اراضی شور بولاق ساوه با استفاده از روش های زمین آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
1 - 14
حوزههای تخصصی:
پدیده شوری، یکی از مخرب ترین فرآیندها به ویژه در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. لذا به منظور استفاده و بهره بردارى از این خاک ها، پایش و تهیه نقشه شوری خاک ضرورت دارد. در این تحقیق به منظور پیش بینی و پهنه بندی خاک اقدام به برداشت 100 نمونه از خاک سطحی اراضی شوره منطقه بولاق ساوه به روش شبکه ای شد. سپس در آزمایشگاه، مقادیر هدایت الکتریکی (EC) عصاره اشباع خاک به عنوان معرف شوری اندازه گیری گردید. سپس با انتقال داده ها به محیط نرم افزار ArcGIS 10 اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی EC شد. بدین منظور از مدل سمی واریوگرام کریجینگ استفاده شد. از طرفی مقدار نسبت اثر قطعه ای به حد آستانه برابر 84/43 درصد به دست آمد که حاکی از همبستگی مکانی متوسط مقادیر EC خاک در منطقه مطالعاتی است. همچنین دامنه تأثیر واریوگرام حدود 261 متر به دست آمد. برآیند ارزیابی شاخص های مذکور مؤید این مطلب است که زمین آمار توانسته است با دقت و صحت متوسطی اقدام به پهنه بندی EC کند. نتایج تحقیق نشان داد از 5 کلاس شوری خاک، EC خاک منطقه بولاق ساوه در چهار کلاس شامل غیرشور، تا اندازه ای شور، شوری متوسط و شوری زیاد قرار گرفته است که بیشترین مقادیر مربوط به میانه جنوبی منطقه مطالعاتی می باشد. این نتایج نشان می دهد که شوری خاک در محدوه مطالعاتی از تغییرپذیری بالایی برخوردار است
نقش گردشگری در درآمدزایی مناطق روستایی با ارائه یک مدل راهبردی در توسعه گردشگری روستاها (مطالعه موردی شهرستان فیروزکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به تغییر دیدگاه ها به مقوله گردشگری بخصوص گردشگری روستایی، توجه به ابعاد اقتصادی گردشگری بیش از پیش افزایش پیدا کرده است. رشد خود جوش گردشگری در مناطق روستایی طی سال های اخیر تاثیرات زیادی بر اقتصاد جوامع روستایی داشته است. نوشتار حاضر به دنبال بررسی نقش گردشگری در درآمدزایی روستاهای شهرستان فیروزکوه است. به منظور تدقیق مساله مورد پژوهش 8 روستا از روستاهای این شهرستان بصورت هدف مند انتخاب شده اند. به منظور گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شد و لذا پس از تدوین چارچوب نظری پژوهش عملیات میدانی از طریق تکمیل پرسش نامه جامعه محلی و کارشناسان انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و انجام آزمون t، آزمون لون، ANOVA و والش به مقایسه متغییر های پژوهش در تمامی روستاهای مورد بررسی پرداخته شده است. محاسبه پایایی ابزار اندازه گیری از روش آلفای کرونباخ بوده و ضریب پایایی 0.9 بدست آمده است. روایی پرسشنامه ها نیز بر اساس مطالعات قبلی و نظر کارشناسان مورد تأیید است. بعلاوه با استفاده از روش مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها به شیوه SWOT به ارائه راهبرد در جهت توسعه گردشگری مناطق روستایی فیروزکوه پرداخته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد گردشگری در روستاهای جلیزجند، بادرود، خمده و مزداران می تواند بر افزایش درامد در روستا نقش موثری داشته باشد، همچنین بیشترین درآمدزایی در روستای جلیزجند و کمترین درآمدزایی مربوط به روستای بادرود می باشد، اگرچه گردشگری در روستاهای مورد بررسی موجب افزایش درآمد شده است ولی به گفته بیش از 70 درصد از پاسخ دهندگان، گردشگری موجب ایجاد سود زیاد برای گروه اندکی از افراد شده است و البته توسعه گردشگری در این روستاها منجربه فصلی شدن درآمد اهالی نیز شده است. به عبارت دیگر درآمد اهالی در فصول مساعد گردشگری بیشتر از فصول دیگر می باشد.
مقایسه ی تطبیقی تحلیلی مدل های سلسله مراتبی، محاسبه گر رستری و هم پوشانی وزن برای شناسایی و اولویت بندی توسعه ی بافت های مرکزی شهرها(مطالعه ی موردی: محلّه ی عیدگاه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر نوع مطالعه ای بر پایه ی روش و شیوه ای است و نقش این شیوه ها در نتایج حاصل از پژوهش بسیار مهم است. چنانچه شیوه های مناسب انعطاف پذیری برای تحلیل اطلاعات انتخاب نشود، امکان دست یابی به نتایج پذیرفتنی با ضرایب اجرایی بالا کاهش می یابد. با توجّه به اهمّیّت شیوه های پژوهش، هدف از این مقاله ضمن معرّفی سه مدل تحلیل سلسله مراتبی، محاسبه گر رستری و هم پوشانی وزنی با سیستم اطلاعات جغرافیایی، ارزیابی و بیان توانایی سه مدل در تحلیل و انتخاب مکان های بالقوّه اولویّت دار و مقایسه ی آنها برای احیای محلّه های مرکزی شهرها از جمله محلّه ی عیدگاه شهر مشهد است. ویژگی این پژوهش، ترکیب کردن مدل ها با تحلیل فضایی آن است. فرضیه ی پژوهش بر این است که این سه مدل، تفاوت معنادار با یکدیگر در شناسایی مکان های بالقوّه برای احیا ندارند. برای آزمون این فرضیه و دست یابی به هدف پژوهش، پس از تشریح مدل نظری، کشیدن دیاگرام سلسله مراتبی، تعیین اهداف، شاخص ها و گزینه ها مشخّص شدند، سپس ویژگی کالبدی 761 قطعه املاک محلّه ی عیدگاه به وسعت 16 هکتار با استفاده از پرسش نامه به صورت میدانی برداشت شد. نخست نقشه های محلّه ی عیدگاه براساس شاخص های انتخابی از حالت بُرداری به رستری تبدیل شدند و به دلیل ماهیّت متفاوت شاخص ها با یکدیگر، آنها را یکنواخت کرده و به صورت جداگانه در مدل های تحلیل سلسله مراتبی، محاسبه گر رستری، هم پوشانی وزنی در نرم افزار GIS اجرا شد که نتیجه ی حاصل به صورت نقشه ای در سه طبقه ارائه شد. در هر سه مدل، محدوده ی مورد مطالعه به سه طبقه ی نواحی اولویّت دار، نواحی با اولویّت کم، نواحی با اولویّت بالا برای احیا و بازسازی مشخّص شد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر کارایی مدل ها در شناسایی مناطق بالقوّه برای توسعه در فرایند احیای محلّه های مرکزی شهرها است، ولی کارایی مدل هم پوشانی وزنی در مقایسه با سایر مدل ها بهتر و فرضیه پژوهش رد شد.
معرفی نرم افزار کمک آموزشی آَشنایی با پدیده های زمین ساختی
حوزههای تخصصی:
انفجار مادرشهر و توسعه گسیخته منطقه کلان شهری تهران در چارچوب نظریه زوال شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
451 - 472
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی از نیمه دوم قرن بیستم با روند شتابانی ادامه یافته و مراحل مختلف «حومه نشینی» و «شهرگریزی» (ضد شهرنشینی یا زوال) نیز هم زمان در بسیاری از کلان شهرها ظاهر شده است. در این پژوهش منطقه کلان شهری تهران به عنوان قلمرو پژوهش انتخاب شد و فرایند انفجار مادرشهر و پدیدارشدن زوال شهری در شهر تهران، گسیختگی شهری به عنوان نمود فضایی و عینی توسعه پیرامونی طی سال های 1355 تا 1395 مشخص شد. پژوهش حاضر در چارچوب راهبرد پس کاوی انجام شده است. همچنین این پژوهش به شیوه فراتحلیل و بر اساس داده های ثانویه جمعیتی مرکز آمار ایران به عنوان معیار اندازه گیری و اطلاعات اسناد و گزارش های رسمی فرادست انجام شده و از سنت های روش پژوهش کمی و کیفی استفاده کرده است. روش اندازه گیری گسیختگی شهری اغلب از طریق تبدیل داده ها، اطلاعات و عوامل کیفی به داده ها و شاخص های کمی بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل های توزیع جهت دار، هم بستگی فضایی موران (جهانی و محلی) و آماره عمومی G و برای اندازه گیری رشد گسیخته منطقه کلان شهری در دوره های مورد بحث از مدل های آنتروپی شانون و هُلدرن اندازه گیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از دهه 50 ه. ش «منطقه کلان شهری تهران» فرایند حومه نشینی به سبک مدرن را آغاز کرده و پس از دهه 70 ه.ش با فرایند شهرگریزی (زوال) مواجه بوده است. نمود فضایی این دو فرایند در قالب گسیختگی تجلی یافته است. نتایج مدل های موران و آماره عمومی G حاکی از شکل گیری چند الگوی خوشه ای جمعیت خارج از کلان شهر تهران است. همچنین نتایج مدل های آنتروپی شانون و هلدرن نشان می دهد که از دهه 70 ه. ش، توسعه عرصه های شهری در حلقه دوم (Suburban) و حلقه سوم (Exurban) رخ داده است. نتیجه این پژوهش حاکی از بروز پدیده زوال شهری در منطقه کلان شهری تهران است که از فرایندهای شهرنشینی تجربه شده در کشورهای آمریکایی- اروپایی تبعیت می کند.
عملکرد توابع مفصل ارشمیدسی در تخمین سیل سالانه، مطالعه موردی: حوزه آبخیز قره سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل به عنوان یکی از ویرانگرترین خطرهای طبیعی شناخته شده است که آسیب های زیادی به جوامع انسانی، تاسیسات، مراکز صنعتی و اراضی کشاورزی وارد می کند. تخمین میزان دبی سیلاب در محل تلاقی رودخانه ها - با توجه به قرار گرفتن بسیاری از زیر ساخت ها در این مناطق – با توجه به مسائل اقتصادی و محیط زیستی از اهمیت زیادی برخوردار است. در مطالعه حاضر با توجه به آمار دبی اوج سالانه موجود در بازه زمانی سال های 1358 لغایت 1379 در حوزه آبخیز رودخانه قره سو در استان کرمانشاه، با استفاده توابع مفصل در چهار مدل: 1)رگرسیون 2) جمع 3) عامل وزنی 4) نزدیکترین ایستگاه، اقدام به تخمین میزان دبی اوج سالانه در محل تلاقی جریان های بالادست (ایستگاه هیدرومتری قره باغستان) شده است. بدین منظور ابتدا همگنی و کیفیت داده-ها مورد بررسی قرارگرفت. سپس برازش توزیع های احتمالاتی مناسب به سری داده ها صورت گرفت و با توجه به توابع توزیع حاشیه-ای ایستگاه های بالادست تابع توزیع توام در محل تلاقی جریان ها با استفاده از توابع مفصل ارشمیدسی بدست آمد که بهترین تابع مفصل برای ایستگاه های بالادست تابع مفصل گامبل انتخاب شد. نتایج حاصل نشان داد مدل مفصل با استفاده از رابطه رگرسیونی، با ضریب تعیین 711/0، خطای جذر میانگین مربعات 387/79، ضریب همبستگی تائو کندال 872/0 و ضریب رواسپیرمن 677/0 دارای دقت بیشتر بوده و برای تخمین دبی اوج نسبت به سایر مدل ها ارجحیت دارد. در نهایت مقادیر دبی برای دوره بازگشت های مختلف با توجه به مدل منتخب بدست آمد.
پیش بینی تغییرات مکانی جنگل های زاگرس با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل LCM مطالعه موردی: حوزه بسطام شهرستان سلسله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
107 - 120
حوزههای تخصصی:
در دهه گذشته مشکل کاهش اراضی جنگلی در مقیاس منطقه ای و جهانی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات سطح جنگل های زاگرس با استفاده از تصاویر ماهواره ای و روش های شبکه عصب مصنوعی و زنجیره مارکوف است. منطقه بسطام با مساحت9493 هکتار در 25 کیلومتری شمال شهرستان خرم آباد واقع شده است. نقشه های کاربری اراضی مربوط به سال های1364، 1379 و 1394 با استفاده از از روش طبقه بندی حداکثر احتمال و تصاویر سنجنده های TM و OLI ماهواره لندست تهیه شد. مدل سازی تغییر کاربری ها با استفاده از مدل LCM بر پایه شبکه عصب مصنوعی و 7 متغیر تاثیرگذار در میزان تغییرات شامل ارتفاع از سطح دریا، فاصله از مناطق مسکونی، شیب، جهت جغرافیایی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و نقشه کاربری اراضی پیوسته شده، صورت گرفت. در ادامه با استفاده از روش مدل سازی زنجیره مارکوف، نقشه کاربری اراضی برای سال 1394 پیش بینی و جهت ارزیابی صحت نتایج بدست آمده از مدل، ماتریس خطا بین نقشه پیش بینی شده و نقشه واقعیت زمینی مربوط به این سال تشکیل شد. نتایج بررسی تغییرات در دوره اول نشان داد که بیشترین افزایش مساحت در ناحیه کشاورزی و بیشترین کاهش مساحت در ناحیه مناطق جنگلی به ترتیب به میزان 380 و 425 هکتار رخ داده است. با توجه به نتایج بدست آمده نرخ تخریب سالیانه جنگل در دوره اول، دوم و کل دوره به ترتیب 33/28، 13/23 و 73/25 هکتار برآورد گردید. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای ارتفاع و فاصله از مناطق مسکونی به ترتیب با ضریب همبستگی کرامر 47/0 و 43/0 بیشترین میزان تاثیرگذاری را در تغییرات کاربری اراضی و تخریب جنگل ها را دارند. در نهایت نتایج ارزیابی حاصل از مقایسه نقشه مدل سازی و واقعیت زمینی سال 1394 بیانگر میزان ضریب کاپا 89/0 بود که این مطلب حاکی از کارآیی مناسب مدل LCM در پیش بینی تغییرات کاربری اراضی است.
تحلیل کیفی چالش های گردشگری روستایی در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
568 - 581
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی راهکاری جدید در نظریه های توسعه برای توانمندسازی و ظرفیت سازی در مناطق روستایی به شمار می رود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های گردشگری روستایی استان کرمانشاه با بهره جستن از پارادایم کیفی و روش نظریه بنیانی در بازه زمانی بهار و تابستان سال 1396 انجام شد. جامعه موردمطالعه پژوهش را کارشناسان و متخصصان گردشگری استان کرمانشاه تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ترکیبی، 15 نفر از آنان انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند صورت گرفت که تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه وتحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. پدیده ناشناخته ماندن فضای گردشگری روستایی استان کرمانشاه، موضوع اصلی بود که پژوهشگران در مرور و بازخوانی یادداشت های میدانی خود، مکرراً با آن برخورد داشتند. همچنین در این بررسی با بهره گیری از مدل پارادایمی شرایط زمینه ای، شرایط علی (همچون: ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایه گذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایه گذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، کمبود امکانات زیرساختی در روستاها)، شرایط مداخله گر (نظیر: سالخوردگی و کاهش جمعیت روستایی، مالکیت خصوصی اراضی و مسائل و مشکلات امنیتی)، راهبردها و پیامدهای مرتبط با این پدیده همچون مهاجرت روزافزون به شهرها، افزایش تقاضا برای مشاغل غیرمفید و کاذب و رکود اقتصادی روستاها، نارضایتی از شرایط زندگی و زیست اقتصادی و ناشناخته ماندن ظرفیت های طبیعی، فرهنگی و گردشگری روستاها، مورد واکاوی قرار گرفت.
موانع شکل گیری پیوندهای روستایی-شهری در کلانشهر تهران مورد: بخش مرکزی شهرستان شهریار
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به تحلیل موانع شکل گیری پیوند های روستایی – شهری در نواحی پیرامون کلانشهر تهران پرداخته شده است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس هدف کاربردی و از نظر روش میدانی است. جامعه آماری شامل 46 روستای بخش مرکزی شهریار بوده که حجم نمونه کالبدی برابر با 13 روستا و نمونه انسانی برابر با 381 نفر انتخاب شده است. نتایج نشان داد جریانات خدمات آموزشی و خدمات بهداشتی درمانی بصورت سلسله مراتبی و سایر جریانات بصورت قطبی می باشند و جز جریان مردم و محصول سایر جریانات یکسویه می یاشند. در بین عوامل متاثر از محیط و نظام اسکان، دسترسی به خدمات زیر بنایی به عنوان یکی از موانع شکل گیری پیوندهای روستا-شهری روستاهای مورد مطالعه و شهر شهریار شناخته شد. در بررسی موانع متاثر از نظام اجتماعی – اقتصادی به کیفیت خدمات، نظام سیاست گذاری کارآمد، وجود مراکز پشتیبان تولید و کیفیت ارایه خدمات آن، وجود مراکز فرآوری صنعتی محصولات و وجود تولید تجاری در ناحیه روستایی پرداخته شد. تمام این عوامل در سطح معناداری کمتر از 5 درصد و حد بالا و پایین منفی بعنوان موانع شناخته شدند. بر این اساس می توان نتیجه گرفت: تحقق پیوندهای روستایی – شهری در نظام یکپارچه روستایی – شهری امکان پذیر است، در این نظام نقش پذیری روستاها و شهرها، وابسته به به شرایط و منابع محیط و تا زیاد متاثر از اصلاحات ساختاری در نظام اجتماعی – اقتصادی است. در این بین، نقش نظام سیاستگذاری کلیدی تر است.
ارزیابی توسعه پیاده مداری انسان محور در شهر گلوگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت در نقاط شهری پیامدهای ناگوار اجتماعی – اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی برای شهرها به وجود آورده است. بنابران شهرها باید مکان های بهتری را برای زندگی فراهم کنند. یکی از این مکان ها، خلق خیابان های پیاده است. هدف این پژوهش ازیابی توسعه پیاده مداری با رویکرد انسان محوری در شهر گلوگاه می باشد که در راستا سه خیابان امام،17 شهریور و طالقانی به عنوان محدوده های مورد ارزیابی انتخاب شده اند. در بژوهش به بررسی و ارزیابی عوامل موثر بر مطلوبیت پیاده راه های شهری در رویکرد انسان محوری از دید کارشناسان و مردم داشت. بنابراین این فصل شامل سه بخش اصلی می باشد. در بخش اول معیارها ، در قالب پرسشنامه تدوین شده و با تکمیل 348 پرسشنامه از عابران پیاده و سکنه وضعیت موجود خیابان های مد نظر را از حیت این معیارها و شاخص ها ارزیابی شد تا بهترین گزینه برای اجرای پیاده راه تعیین گردد. در ادامه با معیارها و شاخص هایی که از مطالعه مبانی نظری و ادبیات تحقیق استخراج شد با استفاده از روش دلفی و مدل تحلیل سلسله مراتبی به کمک نرم افزار expert choice رتبه بندی می شوند. در نهایت نیز با توجه به اهمیت هر شاخص و اولویت دهی مردم به خیابان ها با توجه به مطالعات توصیفی آلترناتیوهای مر بوطه برای اجرای پیاده راه اولویت بندی می شوند.برای این کار ابتدا اولویت بندی آلترناتیو ها را بر اساس زیر شاخص ها مورد بررسی قرار گرفت و سپس با توجه به ضریب اهمیت هریک و تاثیر هرکدام این شاخص ها و زیر شاخص ها اولویت بندی خیابان ها برای اجرای پیاده راه انسان محور ارائه گردید که خیابان امام با امتیاز 36 درصد نسبت به سایر بیشترین اولویت را در شهر گلوگاه برای اجرای پیاده راه را دارا می باشد. و همچنین خیابان 17 شهریور با امتیاز 4/33 درصد در اولویت بعدی برای اجرای طرح پیاده راه انسان محور را دارا می باشد. خیابان 17 شهریور نیز با امتیاز 7/30 درصد سومین اولویت را برای اجرای پیاده را دارا می باشد.
تحلیل فقر مسکن شهری از بُعد اجتماعی (مطالعه موردی: محلات منطقه 17 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فقر مسکن دارای ابعاد اقتصادی، کالبدی و اجتماعی است، که هر یک از این ابعاد دارای شاخص های متفاوتی هستند، وضعیت این شاخص ها در مناطقی که گروه های کم درآمد و اقشار آسیب پذیر ساکن هستند نسبت به مناطق مرفه نشین نامناسب است. روش: هدف پژوهش تحلیل فقر مسکن از بعد اجتماعی است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- پیمایشی صورت گرفته است، بدین صورت که با استفاده از منابع اسنادی - کتابخانه ای و مرور پیشینه تحقیق، نسبت به تدوین مبانی نظری و جمع آوری شاخص های پژوهش اقدام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t ، روش آنتروپی شانون و مدل ویکور استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد میانگین شاخص های اجتماعی مسکن در محلات منطقه17 از میانگین این شاخص ها در شهر تهران بالاتر است، لذا در این منطقه فقر اجتماعی مسکن وجود دارد. نتایج بدست آمده از آنتروپی شانون نشان داد، شاخص کمبود مسکن با وزن (0.134)، نفر در اتاق با وزن (0.102)، خانوار در واحد مسکونی با وزن (0.095) به ترتیب در بین شاخص های اجتماعی مسکن بیشترین اهمیت و تاثیر را در فقر اجتماعی مسکن دارند. شاخص نسبت رشد خانوار به واحد مسکونی با وزن (0.058) و شاخص خانوار در اتاق با وزن (0.076) به ترتیب کمترین اهمیت و تاثیر را در فقر اجتماعی مسکن دارند. نتایج مدل ویکور نشان داد محلات زمزم ، زهتابی و ابوذر شرقی به ترتیب دارای بیشترین میزان فقر اجتماعی مسکن در بین محلات منطقه 17 هستند. نتایج: لذا با توجه به یافته های تحقیق می توان استنباط کرد که شاخص های کمبود مسکن، نفر دراتاق و خانوار در واحد مسکونی دارای بیشترین تاثیر در فقر اجتماعی و همچنین شاخص های نسبت رشد خانوار به واحد مسکونی، خانوار در اتاق دارای کم ترین تاثیر در فقر اجتماعی مسکن می باشند.
ارزیابی و تحلیل شاخص های امنیت اجتماعی استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
17 - 38
حوزههای تخصصی:
امنیت اجتماعی از مفاهیم با اهمیت در دنیای امروز و در بسیاری از مباحث سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می باشد. این مفهوم از ابتدایی ترین نیازهای هر جامعه بوده و جهت رشد و شکوفایی انسان ها و به تبع آن داشتن جامعه ای پویا و سرزنده و هم چنین، در مسیر توسعه قرار گرفتن آن جامعه به امنیت اجتماعی نیاز دارد. هدف این پژوهش مقایسه و ارزیابی سطح شاخص های امنیت اجتماعی در استان های گوناگون کشور می باشد. پژوهش ازنظر روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. داده های خام مربوط به شاخص امنیت اجتماعی از سالنامه آماری(1394) مرکز آمار ایران استخراج شده است. شاخص های امنیت اجتماعی با نظر 12 کارشناس با روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) امتیازدهی شد و سپس با استفاده از نرم افزار Expert Choice اولویت بندی شد و در نهایت، نتایج بدست آمده به صورت فضایی و در قالب نقشه در نرم افزار Arc GIS نشان داده شد. نتایج پژوهش نشانگر آن است که به ترتیب استان های قزوین،کردستان و البرز دارای بالاترین سطح امنیت اجتماعی و در مقابل استان های سمنان، قم و چهارمحال و بختیاری دارای کم ترین سطح امنیت اجتماعی می باشند. این نتیجه مبین آن است که سطح شاخص های امنیت اجتماعی در استان های کشور متفاوت می باشد ، که می تواند راهنمای خوبی جهت برنامه ریزی مناسب تر برای مدیران و تصمیم سازان جهت ارتقای سطح امنیت اجتماعی و کاهش سطح شاخص های آسیب های اجتماعی جامعه باشد.
ارزیابی و سنجش شاخصهای کیفیت زندگی خانوارهای ساکن در نواحی روستایی شهرستان ملایر (مطالعه موردی: دهستان حرم رود علیا)
حوزههای تخصصی:
امروزه هدف نهایی برنامه ریزی ها بهبود کیفیت زندگی است، لذا مطالعه و سنجش آن اهمیت ویژه ای داشته و جزو ضرورتهای اساسی در فرایند توسعه پایدار روستایی قلمداد می شود. هدف مقاله حاضر سنجش کیفیت زندگی خانوارهای ساکن روستاهای دهستان حرم رود علیا شهرستان ملایر می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی مبتنی بر تکمیل پرسشنامه بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 285 سرپرست خانوار روستایی از بین 16 روستای دهستان مشخص شد. شاخصهای کیفیت زندگی، در هفت متغیر آموزش، سلامت و امنیت، کیفیت محیط سکونت، زیرساخت روستا، اشتغال و درآمد، گذران اوقات فراغت و کیفیت محیط زیست مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزارspss انجام شد و از میانگین رتبه متغیرها و آزمون های پارامتری t تک نمونه ای و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که از میان این هفت متفیر، دو متغیر آموزش و اشتغال و درآمد میانگین آنها پایین تر از حد متوسط بودند که نشان دهنده وضعیت نامطلوب این دو متغیر می باشد. همچنین مقدار بتای استاندارد نشان داد که زیر ساخت روستا بیشترین تأثیر و کیفیت آموزش کمترین تأثیر را بر کیفیت زندگی خانوارهای روستایی دارد.
عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در روستاهای شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی از چالش های مهم بخش کشاورزی در قرن 21 است. درا ین راستا هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی عوامل مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی در شهرستان همدان به عنوان یک قطب کشاورزی است که با مسئله تغییر کاربری اراضی مواجه است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. برای گرد آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کارشناسان سازمان های کشاورزی شهرستان همدان بوده که به روش تمام شماری (حجم کل برابر 90 کارشناس ) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه ای است که روایی آن با توجه به مبانی نظری و کسب نظر از کارشناسان فن و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (90/0) تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی در قالب نرم افزار SPSS/20 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی پنج عامل را به عنوان علل گرایش به تغییر کاربری اراضی کشاورزی شناسایی نمود که عبارتند از: توسعه نیافتگی کشاورزی، اقتصادی نبودن بخش کشاورزی، ضعف اطلاعات و اجرای نادرست برنامه های عمران روستاها، توسعه شهرها و تمایل جوانان به مشاغل غیرکشاورزی در شهرها که در مجموع 232/59 درصد از متغیرهای تغییر کاربری را تبیین نموده است. همچنین، با افزایش جاذبه بخش کشاورزی برای کشاورزان و سرمایه گذاران این بخش، اجرای دقیق سیاست های توسعه روستایی با تأکید بر حفظ کاربری اراضی، افزایش جاذبه و کاهش دافعه زندگی روستایی برای جوانان و مدیریت ساخت و ساز در اراضی کشاورزی به عنوان خانه دوم می توان از گرایش کشاورزان به تغیر کاربری اراضی کشاورزی جلوگیری نمود.
تبیین پیشران های موثر بر توسعه گردشگری شهرستان دماوند با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل کلیدی و پیشران های اصلی در توسعه گردشگری شهرستان دماوند ، در راستای مدیریت و طراحی سناریوهای ممکن در آینده ، چارچوب سیاست گذاری و برنامه ریزی انعطاف پذیر متناسب با شرایط منطقه است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ ماهیت بر اساس روش های جدید علوم آینده پژوهی، تحلیلی - اکتشافی است که با بکارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است.ابتدا، پرسشنامة باز برای استخراج کلی پیشران های مؤثر بر توسعة گردشگری شهرستان دماوند در بین کارشناسان و متخصصان گردشگری شهرستان دماوند در قالب 7 بخش و 60 عامل تنظیم شد. سپس برای استخراج عوامل اصلی تاثیرگذار بر توسعة گردشگری شهرستان و به منظور تبدیل شاخص ها و متغیرها از نرم افزارهایMic Mac و Scenario wizard استفاده شده است. نتایج، نشان داد 5 سناریو با احتمال وقوع بسیار بالا در شرایط پیشروی توسعة گردشگری شهرستان دماوند وجود دارند. سناریوهای ضعیف این پژوهش 4111 سناریو است که به نظر می رسد اعتماد به سناریوهای ضعیف غیرمنطقی است و همینطور سیاست گذاری و برنامه ریزی برای آن ها کاری غیرعملی، غیرممکن و غیرمنطقی است. بنابراین، منطقی است که بین سناریوهای محدود قوی و سناریوهای وسیع ضعیف، سناریوهای با سازگاری 1 را در نظر بگیریم که بر این اساس، تعداد 14 سناریو معقول و منطقی برای برنامه ریزی و سیاست گذاری در اختیار پژوهش قرار گرفت.
ارزیابی میزان دستیابی به اهداف آموزشی مدیریت بحران (محیط زیست) در مناطق زلزله خیز با تأکید بر زلزله استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳
157 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی میزان دستیابی به اهداف آموزشی مدیریت بحران (محیط زیست) در منطقه زلزله زده استان کرمانشاه است. روش تحقیق این مقاله پیمایشی و جامعه آماری، شهروندان ساکن در شهر سرپل ذهاب، سازمان های مردم نهاد درگیر در زلزله کرمانشاه و متخصصین محیط زیست است که حجم نمونه ۵۲۵ نفر محاسبه گردید. ابزار نظرسنجی، پرسشنامه بسته و با سطح مقیاس لیکرت و فاصله ای است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، صورت گرفته و پایایی پرسشنامه از طریق همسازی درونی گویه ها (آلفای کرونباخ) تعیین شده است. یافته ها نشان داد که در حدود ۶۳ درصد از پاسخگویان معتقدند که افزایش آگاهی در حوزه محیط زیستی از اهمیت بالای برخوردار است؛ اما ۹۷ درصد پاسخگویان معتقدند که عملکرد سه گانه (دولت، سازمان مردم نهاد و مردم) در مناطق زلزله زده در حوزه افزایش آگاهی قابل قبول نیست. همچنین در حدود ۶۷ درصد معتقدند که ارتقاء دانش در مسائل محیط زیستی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که ۸۰ درصد پاسخگویان اذعان داشتند که عملکرد این مقوله در مناطق زلزله زده ضعیف بوده است. در حدود ۶۸ درصد از پاسخگویان معتقدند که نگرش مثبت به مسائل محیط زیستی مهم است و ۷۲ درصد معتقدند عملکرد این مهم در مناطق زلزله زده ضعیف و بسیار ضعیف بوده است. در حدود ۷۰ درصد از پاسخگویان داشتن مهارت را بااهمیت دانستند؛ اما ۷۹ درصد معتقدند عملکرد این حوزه ضعیف بوده است. درمجموع میزان دستیابی به اهداف آموزشی محیط زیست در شرایط بحرانی و واقعی (زلزله سرپل ذهاب) که در این مقاله موردبررسی قرارگرفته در وضعیت بسیار ضعیف قرار دارد.
بررسی آسیب های مدیریت شهری و نقش آن در نظام برنامه ریزی توسعه شهری با استفاده از تحلیل سه شاخگی (مطالعه موردی: شهرداری پاکدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
47 - 58
حوزههای تخصصی:
قدم اول جهت بهبود مدیریت در یک سازمان با آسیب شناسی آغاز می گردد. آسیب شناسی باعث می شود تا بتوانیم موانع رشد و توسعه سازمان را شناسایی و جهت رفع آنها برنامه ریزی کنیم. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحلیل سه شاخگی و با مصاحبه با 12 نفر از کارشناسان خبره شهرداری پاکدشت به شناسایی آسیب های ساختاری، رفتاری و محیطی یا زمینه ای پرداخته شده است . سپس متن مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار MAXQDA 2018 مورد تحلیل قرار گرفته و ابعاد آسیب شناسی مدیریت توسعه شهری پاکدشت شناسایی شده و مدل تحقیق ارائه می شود. در آسیب های ساختاری، ساخت و ساز غیر مجاز با بار عاملی 0.89، سیستم نادرست حقوق و پاداش با بار عاملی 0.89، عدم استفاده از فناوری اطلاعات با بار عاملی 0.89 و نمودار سازمانی موجود با بار عاملی 0.86 مهم ترین آسیب های مدیریت توسعه شهری پاکدشت هستند. در آسیب های زمینه ای، وضعیت قوانین موجود با بار عاملی 0.98، طرح های توسعه شهری با بار عاملی 0.95، عدم استفاده از نظرات ارباب رجوع با بار عاملی 0.94 و عدم مشارکت شهروندان در مدیریت شهری با بار عاملی 0.85 آسیب های زمینه ای مدیریت توسعه شهری پاکدشت هستند. در آسیب های رفتاری، عدم آگاهی و دانش کارکنان با بار عاملی 0.97، عدم شناخت استانداردهای کاری با بار عاملی .97 ، عدم نظارت بر عملکرد کارکنان با بار عاملی 0.95، فرهنگ سازمانی در عملکرد کارکنان با بار عاملی 0.92 و عدم آگاهی و دانش اعضای شورای شهر با بار عاملی 0.79 آسیب های رفتاری مدیریت توسعه شهری پاکدشت هستند.