فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسائل محیط زیستی در عصر حاضر با پیچیدگیهای مختلفی روبرو است که حل مسائل و مشکلات ناشی از محیط زیست شهری صرفاً با تکیه بر تفکرات مهندسی و تغییر در کالبد شهری قابل انجام نیست و در این بین رویکرد حکمروایی شایسته راهکارهای مختلفی را با تکیه بر مسئولیت پذیری مدیران و شهروندان و افزایش تعامل بین بخش دولتی، خصوصی و عمومی برای حل مشکلات محیط زیست شهری خارج از چهارچوبهای سنتی را ارائه می دهد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختاری حکمروایی محیط زیست شهری با رویکرد آینده پژوهی و شناسایی پیشران های آن در شهر تهران انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: این پژوهش از نظر ماهیت، بر اساس روش علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی و بر اساس هدف کاربردی است. داده های کیفی با پرسشنامه باز و بررسی اسناد به کار گرفته شد و داده های کمّی به صورت عددی و از طریق وزن دهی پرسشنامه های دلفی تهیه شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار میک مک و با روش ماتریس اثرات متقاطع انجام شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر تهران می باشد.
یافته ها: یافته ها بر اساس وضعیت صفحه پراکندگی عوامل بیانگر سیستم ناپایدار است و بیشتر عوامل در اطراف محور قطری صفحه پراکنده هستند. همچنین از بین 35 عامل در نظر گرفته شده، در نهایت با توجه به امتیاز بالای تأثیرگذار و تأثیرپذیری مستقیم 16 عامل به عنوان خروجی میک مک، در آینده حکمروایی محیط زیست شهری در تهران تأثیرگذار هستند.
نتایج: نتایج نشان می دهد از بین 16 عامل پیشران، پنج عامل بهبود نقش حکمروایی شهری در افزایش مشارکت مردم، سازمانهای مردم نهاد، توجه مسولان به بهبود وضعیت محیط زیست شهری، ارتقاء فرهنگ زیست محیطی و مشارکت شهروندان و اجتماعات محلی بیشترین تأثیر را بر حکمروایی محیط زیست داشته اند و از اهمیت بیشتری برخوردار بودند.
تبیین تاب آوری کالبدی سکونتگاه های روستایی شهرستان املش در برابر زمین لغزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برآورد و بهبود تاب آوری نقاط روستایی نیز در کاهش اثرات مخاطرات طبیعی و دستیابی به توسعه پایدار بسیار مهم است. از جمله مخاطرات طبیعی که سکونتگاه های روستایی و جوامع محلی را تهدید می کند زمین لغزش است. بنابراین تعیین میزان تاب آوری سکونتگاهای روستایی در اراضی مستعد زمین لغزش می تواند شیوه ای مناسب برای کاهش اثرات این مخاطره در نواحی روستایی باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تاب آوری کالبدی سکونتگاه های روستایی شهرستان املش در برابر زمین لغزش است.
روش شناسی تحقیق: در این پژوهش میزان تاب آوری کالبدی 145 روستای شهرستان املش در برابر زمین لغزش به روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تعیین و طبقه بندی گردید. برای این کار از 10 معیار به ترتیب اهمیت شیب، فاصله از گسل، کیفیت ابنیه، مواد و مصالح، عمر ساختمان، لرزه خیزی، زمین شناسی، جهت شیب، عرض معابر و ارتفاع استفاده شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، نواحی روستایی شهرستان املش است.
یافته ها: یافته ها نشان داد که روستاهای شهرستان املش از تاب آوری خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد برخوردار هستند، بطوریکه از 145روستای این ناحیه به ترتیب 2، 23، 66، 52 و 1 روستا بین طیف تاب آوری خیلی کم تا خیلی زیاد قرار گرفتند. بنابراین 18/63 درصد روستاهای این شهرستان دارای تاب آوری متوسط به پایین و 82/36 درصد روستاها دارای تاب آوری زیاد و خیلی زیاد نسبت به مخاطره زمین لغزش هستند.
نتایج: بررسی میزان تاب آوری روستاها در سه ناحیه جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی گواه آن است که تاب آوری متوسط به پایین در روستاهای ناحیه کوهپایه ای نسبت به دو ناحیه دیگر بیشتر بوده و سهم روستاهای با تاب آوری متوسط در هر سه ناحیه نسبت به سایر طبقات تاب آوری بالاتر است. علاوه بر این روستاهای با تاب آوری خیلی کم و کم بیشتر در نواحی کوهپایه ای و کوهستانی قرار داشته و نقش ارتفاع در کاهش میزان تاب آوری روستاها آشکار گردید.
ارزیابی توانمندی های ژئوتوریسم روستای توریستی بیله درق شهر اردبیل با استفاده از مدل پریرا
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از منابع اصلی درآمد و ایجاد اشتغال در سطح بین المللی درآمده است. شناسایی توان های ژئوتوریستی و جاذبه های گردشگری هر منطقه به همراه برنامه ریزی صحیح می تواند به توسعه این صنعت و جذب گردشگر کمک نماید. روستای توریستیبیله درق علی رغم داشتن قابلیت های بالا گردشگری، به علت عدم رسیدگی و سرمایه گذاری، تبلیغات ناکافی و ... ناشناخته مانده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی توانمندی های اکوتوریستی روستای بیله درق با مدل پریرا بوده است.روش شناسی: این منطقه به لحاظ دارا بودن جاذبه های طبیعی ( اکوتوریستی و ژئوتوریستی) زیاد همواره مورد توجه گردشگران بوده است. این پژوهش به بررسی و تجزیه و تحلیل توانمندیهای ژئوتوریسم و اکوتوریستی روستای بیله درق با مدل پریرا پرداخته است. به این منظور با بهره مندی از نظرات کارشناسان، افراد محلی و گردشگران سوالات طراحی شده مربوط به مدل پریرا ( به تعداد 40 پرسشنامه) انجام و تجریه و تحلیل شد.. یافته ها و نتیجه گیری: پس از انجام محاسبات داده ها با مدل پریرا، عیار ژئومورفولوژیکی منطقه برابر 3/7 که از شاخص های ارزش علمی برابر 25/4 و شاخص های ارزش مکمل برابر 05/3 به دست آمد. در ضمن عیار مدیریتی منطقه مورد تحقیق برابر 7/6 که از محاسبه شاخص های ارزش حفاظتی برابر 05/2 و شاخص های ارزش کاربردی برابر 65/4 حاصل شد. در نهایت روستای گردشگری بیله درق امتیاز 14 را از حداکثر 20 امتیاز در مجموع ارزش ها کسب کرده است که بیانگر بالا بودن توانمندیهای اکوتوریستی می باشد. با وجود این، جاذبه های ژئوتوریستی منطقه به علت عدم سرمایه گذاری و تبلیغات کافی، ناشناخته مانده است. نتایج این پژوهش می تواند مدیران و برنامه ریزان حوزه گردشگری را در جهت برنامه ریزی صحیح و توسعه صنعت گردشگری و جذب گردشگر با پشتیبانی علمی و با توجه به توانمندیهای ژئوتوریسم منطقه یاری نمایند
پتانسیل سنجی توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر در منطقه جنوب شرقی ایران با استفاده از تحلیل تکافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بهره برداری بهینه و اقتصادی از منابع انرژی در هر منطقه، ضروری است عواملی از جمله شرایط خاص هر منطقه، حجم و کیفیت منابع موجود در منطقه، سهولت دسترسی، تبعات زیست محیطی و همچنین محدودیت ها و دشواری های فنی بهره برداری برای هر منطقه، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. مطالعه وضعیت کنونی حوزه انرژی در استان سیستان و بلوچستان، مؤید آن است که ادامه روند موجود نمی تواند موجب توسعه پایدار استان شود که همین امر منجر به تشدید معضلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. در این مقاله، توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر برای کمک به توسعه پایدار منطقه، پیشنهاد شده است. بنابراین، به منظور پتانسیل سنجی توسعه این منابع دراستان، اطلاعات و داده های اخذ شده از سازمان ها و نهادهای مربوطه مانند وزارت نیرو، سازمان هواشناسی و سازمان انرژی های تجدیدپذیر و بهره وری انرژی برق (ساتبا) مورد ارزیابی و دسته بندی قرار گرفته اند. سپس، عوامل مختلف تصمیم ساز با توجه به پارامترهای دارای اولویت استان، وزن دهی شده اند و با توجه به نتایج حاصل از تحلیل وزنی، اولویت بندی موضوعات، انجام شده است. در این روش، ضرائب وزنی و مقادیر احتمالی متناسب در صورت وجود متغیرهای احتمالی، به هر نقطه، اختصاص داده می شوند. با استفاده از آمارهای موجود در شرکت برق منطقه ای استان و همچنین نتایج حاصل از رهیافت تحلیلی تکافت و ارزیابی هزینه استفاده از منابع انرژی فسیلی، امکان بهره برداری از منابع تجدیدپذیر انرژی موجود در منطقه، مورد بررسی قرار گرفته و پیشنهادات کاربردی و نتایج ارائه گردیده اند. نتیجه این تحلیل می تواند نقش مهمی در سیاست گذاری و اولویت بندی طرح های توسعه ای حوزه تجدیدپذیر ایفا کند.
تحلیل و ارزیابی میزان زیست پذیری سکونتگاه های روستایی نواحی پیراشهری (مطالعه موردی: کلانشهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مطلوب در نواحی روستایی یکی از اهداف برنامه ریزان روستایی می باشد، چراکه می تواند راهگشای معضلات لاینحل روستایی ازجمله فقر، اشتغال و مهاجرت های گسترده باشد. تحقیق حاضر باهدف شناسایی مهم ترین اولویت های زیست پذیری از دیدگاه ساکنان، ارزیابی سطح زیست پذیری در سکونتگاه های روستایی را مورد ارزیابی قرار می دهد. در این راستای نیز، در پژوهش کاربردی حاضر که با روشی توصیفی– تحلیلی انجام گرفته است، وضعیت زیست پذیری محیط های 8 روستای پیرامون کلانشهر اصفهان با جمع آوری داده ها موردسنجش قرار گرفت. با توجه به تعداد خانوارهای کل در جامعه نمونه (5940 خانوار=N) و با خطای 05/0 درصد در فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 360 خانوار محاسبه که با روش تصادفی سیستماتیک از جامعه روستایی انتخاب شدند و سپس تجزیه وتحلیل آن ها با آزمون های استنباطی(خی دو، تی تک نمونه ای، تحلیل مسیر، رتبه ای فریدمن) انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان دادند که با توجه به میانگین به دست آمده برابر 96/2 می توان عنوان کرد که وضعیت زیست پذیری در سطح رضایت بخشی نمی باشد. در این میان، میانگین سطح زیست پذیری روستاهای موردمطالعه در بعد اقتصادی با میانگین 77/2، بعد اجتماعی با میانگین 93/2، محیطی 15/3 و کالبدی با میانگین برابر 02/3 محاسبه گردید. با توجه به اینکه بعد اقتصادی دارای کمترین میزان می باشد، به صورت مستقیم، بیشترین تأثیر را در رقم خوردن این وضعیت نامطلوب داشته است.
چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افعانستان (مطالعه موردی: حکومت طالبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشفتگی سیاسی دو قرن اخیر افغانستان و عملکرد نامطلوب حکومت چهار ساله مجاهدین (ش75-1371) که ناامنی، فساد و فقر شدید فرهنگی و اقتصادی را در پی داشت زمینه مناسبی را برای ظهور طالبان در صحنه سیاسی افغانستان آورد. کشور افغانستان به لحاظ تاریخی ، فرهنگی و سرزمینی دارای اشتراکات بسیاری با کشور ایران است . اما به رغم این اشتراکات زیاد، چالش های گوناگونی در مسیر همگرایی این دو کشور وجود دارد. هدف مقاله حاضر چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افعانستان (مطالعه موردی: حکومت طالبان) که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است سوال اصلی پژوهش در مورد چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افعانستان در حکومت طالبان چیست؟نقش جمهوری اسلامی ایران در فرآیند جنگ و صلح در افغانستان چگونه ارزیابی می شود؟پیشینه روابط جمهوری اسلامی با افغانستان تا چه اندازه می تواند در سیاست خارجی دو کشور با توجه به حاکمیت طالبان تاثیرگذار باشد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که چالش هایی از جمله آینده ی مبهم چگونگی برخورد طالبان با شیعیان افغانستان و تنش بر سر هریرورد و همچنین جمهوری اسلامی ایران به دلیل تقابل با امریکا و حضور این کشور در افغانستان در تداوم جنگ در افغانستان نقش دارد و پیشینه روابط جمهوری اسلامی با افغانستان می تواند در سیاست خارجی دو کشور با توجه به حاکمیت طالبان در آینده در روابط دو کشور تاثیرگذار باشد.
طراحی و تبیین مدل توپوگرافی ذهنی با تکیه بر برندینگ شهری (مطالعه موردی بر روی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، با هدف دستیابی به طراحی مدل توپوگرافی ذهنی برندینگ شهری از روش پدیدارشناسی استفاده شده است که مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات در این روش، انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با افراد آگاه و متخصصان در حیطه موضوعی موردنظر است. نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش، نمونه گیری نظری با استفاده از روش های غیر-احتمالی هدفمند بوده است که بر مبنای آن، و بر اساس اشباع نظری12 مصاحبه با خبرگان و مدیران ارشد شهری صورت گرفت. پس از انجام مصاحبه ها و جمع آوری اطلاعات، کدهای به دست آمده در بخش های مختلف، با استفاده از رهیافت نظام مند پدیدارشناسی ، تجزیه وتحلیل شده که به عنوان مناسب ترین روش برای شناخت عمیق تجربه و معنای یک مفهوم پیچیده و چند بعدی دراین پژوهش مطرح است. از طرفی به منظور درک محتوای کلی، تمامی داده های نوشته شده مربوط به مصاحبه ها مرور و سپس متن هر مصاحبه به طور مجزا از یکدیگر تایپ و در قالب نرم افزار MAXQDA پیاده سازی شدند. هرکدام از این شرایط و عوامل تشکیل دهنده مدل دارای متغیرها و مقوله هایی هستند که توجه به آن ها تحقق هدف نهایی ارتقا برندینگ شهری را موجب می شود. بعلاوه یافته های این پژوهش با ارائه ابعاد و مؤلفه های توسعه برندینگ شهری در قالب مدل پارادایمی مبتنی بر پدیدارشناسی می تواند مبنای تشکیل توپوگرافی ذهنی و زمینه ساز ایجاد اشتغال و رونق بخش مدیریت بخش شهری باشد.
ظرفیت سنجی و بازشناسایی مقصدهای گردشگری استان زنجان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
84 - 105
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، صنعت گردشگری به سریع ترین صنعت در حال رشد تبدیل شده است و یکی از ارکان مهم فعالیت های اقتصادی جهان است، که این امر در تمام کشورهای جهان بسیار شناخته شده است. همچنین گردشگری، توسعه مقاصد کشور را تضمین می کند، اشتغال شهروندان و ساکنان منطقه را ارتقا می دهد، ایجاد مشارکت های تجاری، افزایش استانداردهای زندگی اجتماعی، بهبود زیرساخت ها و موارد دیگر را افزایش می دهد. مقاصد گردشگری به عنوان یک مکان ضمن فراهم آوری ارتباط میان گردشگران و محیط پیرامون، باعث ایجاد معانی و انگاره های گوناگونی از مکان های متفاوت در ذهن گردشگران می شود که باعث شکل گیری حس مکان می گردد، در تحقیق حاضر که نوع آن کاربردی است به ظرفیت سنجی و بازشناسایی مقاصد گردشگری و تاثیر آن بر توسعه و پایداری بخش گردشگری استان زنجان با استفاده از منابع موجود به صورت کتابخانه ای - اسنادی و داده های میدانی پرداخته شده است. جامعه آماری 30 نفر از کارشناسان و فعالان مربوطه که آشنایی لازم را در ارتباط با پتانسیل های گردشگری شهرستان های استان زنجان را داشتند که با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری و با مدل تصمیم گیری چند شاخصه ORESTE تجزیه و تحلیل شده است و نتایج حاصله بیان گر این است که شهرستان زنجان دارای بالاترین میزان ظرفیت برای جذب گردشگر و شهرستان ایجرود پایین ترین میزان ظرفیت برای جذب گردشگر در سطح استان می-باشد.
مؤلفه های تأثیرگذار بر حس مکان و هویت از منظر شهروندان، مطالعه موردی: پیاده راه عالی قاپو اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
33 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی عناصر تأثیرگذار بر خوانش نقشه شناختی شهروندان در راستای تقویت حس مکان در پیاده راه عالی قاپو است که می تواند موجب ارتقاء کیفیت فضاهای شهری شود.روش تحقیق در این مقاله کاربردی و تحلیلی- توصیفی (توسعه ای) بوده است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و روش های پیمایش میدانی و پرسش نامه استفاده شده است. با توجه به غیر نرمال بودن داده ها، با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن، رابطه همبستگی قوی بین مؤلفه های کالبدی - فیزیکی و هویتی - مکانی وجود دارد. با استفاده از آزمون فریدمن مشخص شد در بین مؤلفه های کالبدی- فیزیکی، تنوع فعالیت و سلسله مراتب بالاترین امتیاز و در بین مؤلفه های هویتی - مکانی، بناهای هویتی و آرامگاه شیخ صفی بیشترین تأثیر را در ایجاد حس مکان دارند. در نقشه های شناختی شهروندان بیشترین توجه به گنبد الله الله و مسجد عالی قاپو بود. علت این امر سابقه هویتی، تاریخی و خط آسمان متفاوت این بناها بوده است. شناخت ریشه های هویتی و تاریخی در ساخت پیاده راه ها و ایجاد کارایی بهتر و تقویت حس دل بستگی به مکان اهمیت زیادی داشته و می تواند نقشه های شناختی افراد را از این گونه فضاها تقویت کرده و در کنار این ویژگی های هویتی، شناخت کالبد فیزیکی و توجه به الگوهای هماهنگ با هویت و فرهنگ جامعه می تواند کارایی پیاده راه را افزایش دهد. مهم ترین عناصر تأثیرگذار در حس مکان و تصویر ذهنی شهروندان، عناصر تاریخی موجود در این پیاده راه است؛ لذا با توجه به مؤلفه های هویتی در پیاده راه های جدید، با استفاده از نمادهای تاریخی و هویتی شهر، می توان حس مکان و تصویر ذهنی شهروندان از پیاده راه را تقویت کرد.
بررسی مؤلفه های مکان یابی مسکن اضطراری موقت بر پایه ی الگوی سکونت عشایر خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معیشت عشایر مبتنی بر دام داری است و لذا شیوه سکونت آن ها نیز به این موضوع بستگی دارد. این شیوه زندگی که از قدیمی ترین انواع زندگی بشری است، مبتنی بر کوچ و جابجایی سالانه است؛ به این ترتیب که عشایر به منظور تعلیف دام های خویش، مجبور به تغییر مکان و یافتن چراگاه های مناسب برای آن ها هستند. در این شیوه زندگی، طبیعت به عنوان بستر اصلی حیات آن ها شناخته می شود و سازگاری با آن، مهم ترین اصل در این شیوه به شمار می رود. این موضوع در الگوی سکونت آن ها نیز نمود دارد. در این میان زندگی کوچ نشینان آکنده از رخدادهای طبیعی است که هر لحظه حیات افراد و دام های آن ها و به عبارتی زندگی آن ها را تهدید می کند.هدف پژوهش: بررسی مولفه های طراحی و ساخت مسکن اضطراری بر پایه ی الگوی سکونت عشایر خراسان رضوی می باشد.روش شناسی تحقیق: روش تحقیق بر مبنای توصیفی تحلیلی است که با استناد به اسناد و منابع در دسترس به این صورت که ابتدا به بررسی مفاهیم اسکان موقت، جامعه عشایری و تعاریف مرتبط با جامعه عشایری پرداخته و ویژگی های مسکن و نوع سکونت آن ها را بیان نموده و با جمع آوری اطلاعات با الگوی کتابخانه ای و میدانی در مورد اسکان موقت جامعه عشایری خراسان رضوی پرداخته شده است.قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو در این پژوهش محدوده استان خراسان رضوی است.یافته ها و بحث از مسکن اضطراری عشایر، مى توان از آن ها در جهت فرآیند اسکان موقت پس از بروز حوادث استفاده نمود. طراحی این فضاها باید به گونه ای باشد که علاوه بر اسکان عشایر، فضایی نیز برای نگهداری دام و طیور طراحی شود تا علاوه بر معیشت و زندگی، اقتصاد آنان نیز به خطر نیفتد.نتایج: بر اساس مطالعات انجام شده، مولفه های مکان یابی مسکن اضطراری موقت بر پایه ی الگوی سکونت عشایر خراسان رضوی شامل در نظر گرفتن مناطق امن از نظر رخدادهای طبیعی و محدوده امن آن، استفاده از مصالح با سرعت اجرای بالا و هزینه کم، سبک بودن و مقاوم بودن در برابر رخدادهای طبیعی، رعایت حریم های ساخته دست بشر (به عنوان مثال مسیرهای دسترسی، خطوط انتقال برق، پمپ بنزین ها و ...)، فاصله مناسب و امن جهت تخلیه سریع افراد، دام و طیور، تخصیص بهینه نقاط اسکان اضطراری، مکان یابی سایت های اسکان موقت، ارائه الگوی شبکه ایمن معابر بر اساس اصول پدافند غیرعامل است.
ارزیابی خطرپذیری مسیر خطوط لوله نفت و گاز بر محیط زیست با استفاده از روش سیستم استنتاج فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
23 - 41
حوزههای تخصصی:
امروزه خطوط لوله به طور گسترده ای برای انتقال نفت و گاز در فواصل طولانی مورداستفاده قرار می گیرند؛ بنابراین ارزیابی خطرپذیری آن ها می تواند به شناسایی خطرات مرتبط و انجام اقدامات لازم برای حذف یا کاهش پیامد حاصل از آن کمک کند. در تحقیق حاضر، از یک سیستم استنتاج فازی (FIS) برای ارزیابی خطرپذیری مسیر خطوط لوله استفاده شده است. به این منظور در ابتدا لایه های مکانی موردنیاز با استفاده از تصاویر ماهواره ای و داده های موجود تهیه شد. در گام بعدی نیز پایگاه قوانین سیستم استنتاج فازی بر اساس دانش کارشناسی تهیه شد. در ادامه نقشه ی خطرپذیری خطوط لوله نفت و گاز یک بار از منظر فنی و یک بار از منظر عوامل محیطی پهنه بندی شده و سپس نقشه های به دست آمده به منظور تهیه نقشه پهنه بندی خطرپذیری نهایی مسیر خطوط لوله باهم تلفیق شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی می تواند رویکرد جدید و قابل اطمینانی را ازنظر ارزیابی خطرپذیری مسیر خطوط لوله نفت و گاز بر محیط طبیعی پیرامون از منطقه ارائه دهد. تلفیق نقشه خطرپذیری نهایی و مسیر خطوط لوله نفت و گاز موجود در منطقه نفتی مارون نشان داد که 2.8 درصد از کل مسیر خط لوله که معادل 7 کیلومتر طول خطوط لوله است در صورت وقوع حوادث ناشی از خط لوله (مانند: انفجار، آتش سوزی، نشت گاز و میعانات نفتی و غیره) می تواند خطرپذیرتر از سایر مناطق باشد. این مناطق بیشتر در قسمت های جنوبی منطقه واقع بوده و در مسیر جاده های اصلی، خطوط برق، پل ها و همچنین زمین های زراعی قرار دارند. درنتیجه پیامدهای ناشی از این حوادث با مدیریت صحیح این موضوع می تواند تا قابل کنترل باشد.
تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر تحقق مدیریت بحران در مقیاس محلی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
241 - 266
حوزههای تخصصی:
در رویکرد کاهش خطرپذیری سکونتگاه ها، جریان سازی مدیریت ریسک در برنامه های محلی با توجه به محلی بودن مخاطرات و اثرات آنها، گام مهمی برای ارائه ی یک چارچوب استراتژیک برای اجرای پروژه های مدیریت بحران محسوب می شود. با توجه به ضرورت کاربست مدیریت بحران در برنامه های محلی، هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر تحقق مدیریت بحران در مقیاس محلی به منظور مواجهه با اثرات انواع بحران ها در کلان شهر تبریز بوده است. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر کمی-کیفی با هدف کاربردی و ماهیت تحلیلی-اکتشافی است که در راستای تحلیل اطلاعات از مدل حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Warp-PLS و رویکرد داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل مدیران، مسئولان و نخبگان دانشگاهی کلان شهر تبریز بوده که با توجه به مشخص نبودن تعداد جامعه ی آماری، تعداد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوهن در سطح اطمینان 95 درصد، 100 نفر تعیین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین تأثیرگذاری بر تحقق مدیریت بحران در مقیاس محلی تبریز مربوط به متغیرهای تأکید بر برنامه ریزی محلی و پایین به بالا در نظام مدیریت بحران، اختصاص بودجه ی سالانه به دولت های محلی (شهرداری های مناطق) به منظور اقدامات مدیریت بحران، بهره مندی از افراد باصلاحیت دانشی در نظام مدیریت بحران هر منطقه و وجود سامانه ی اطلاعاتی پویا در شهرداری های مناطق ده گانه به منظور دست یابی به اطلاعات مکانی توزیع و شدت خطرات بوده که به ترتیب امتیاز هرکدام 74/0، 69/0، 66/0 و 65/0 محاسبه شده است. همچنین به منظور جریان سازی مدیریت بحران در سطوح محلی نیاز به رویکرد یکپارچه با درنظرگیری عوامل علی همچون ساختار سازمانی و سیاست ها و قوانین، میانجی (محیط خرد) همچون تهیه ی نقشه های خطر و سناریوهای ریسک منطقه ای و زمینه ای (محیط کلان) مانند برنامه های آگاهی و آموزش عمومی احساس می گردد.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری با تأکید بر اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه (نمونه موردی: مناطق 3 و 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد اجتماعی فضا از مهم ترین کارکردهای فضاهای شهری محسوب می شود که امکان درگیری در تعاملات معنادار با اجتماع، اجتماعی شدن، شکل گیری حس مکان و فرصت جمع شدن و لذت تجربه با دیگران را در شهروندان ایجاد می کند. متأسفانه در شهرهای مختلف ایران طی سالیان گذشته این کارکردهای اجتماعی فضاها تحت تأثیر اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه با تغییرات عدیده ای روبه رو شده اند. بدین منظور، تحقیق حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه بر تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری جدید (منطقه 3) و قدیم (منطقه 12) کلان شهر تهران و ارائه راهکارهایی به منظور توسعه کارکردهای اجتماعی مثبت فضاهای شهری نگارش شده است؛ ازاین رو، روش تحقیق در پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، تحلیلی و اکتشافی است. همچنین تحلیل فضاهای شهری مورد مطالعه با بهره گیری از روش دلفی (نظر 16 نفر از نخبگان و مدیران) و کاربست تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار MICMAC صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین اثرگذاری در راستای تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری تهران (جدید و قدیم) مربوط به مؤلفه های عدم شکل گیری مناسب ارتباط بین اقتصاد، اجتماع و حکومت، عدم انسجام و ارتباط مناسب بین ابعاد و عناصر اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی و کالبدی در طراحی فضاهای شهری و عدم بهره مندی از افراد با سلیقه ها و ترجیحات مختلف در رأس امور است. همچنین نتایج نشان می دهد که تغییرات تدریجی فضاهای شهری قدیمی در سالیان گذشته و معاصرشدن آن ها همراه با تأثیرات مدرنیسم، باعث شده این فضاها در پاسخگویی به نیازهای روزمره ساکنان ناتوان شده و نقش اجتماعی آن ها کاهش یابد.
تفاوت های شهر و روستا از نظر عوامل و شاخص های افزایش جذابیت مکان ها و مقاصد گردشگری (نمونه موردی: شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
173 - 204
حوزههای تخصصی:
گردشگری نقش کلیدی در توسعه جوامع دارد. در عین حال توسعه گردشگری نیازمند توجه به عوامل و شاخص های موثر بر جذابیت مقاصد و مکان های گردشگری است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این مطالعه به بررسی تفاوت های شهر و روستا از نظر عوامل و شاخص های افزایش جذابیت مکان ها و مقاصد گردشگری پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی(کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری می باشد که با روش نمونه گیری هدفمند 50 نمونه انتخاب شد. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل لجستیک باینری(روش LM- نیوتن- مارکارد- رافسون)، و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که از میان عوامل پنجگانه، سه عامل تنوع فرصت های شغلی مرتبط با محصولات گردشگری، اصالت فرهنگی/دارایی های طبیعی و زیرساخت های گردشگری مهم ترین عوامل افزایش جذابیت جاذبه های گردشگری در شهرستان پلدختر می باشند. نتایج بررسی شاخص ها بر اساس مقاصد گردشگری نیز نشان داد که تفاوت قابل توجهی بین شاخص های جذابیت در مقاصد گردشگری شهری و روستایی وجود دارد. جذابیت مقاصد روستایی در درجه اول تحت تأثیر محصولات محلی/کشاورزی، سنت های محلی، صنایع دستی و دارایی های طبیعی می باشد. در حالی که مهارت های شغلی مرتبط با گردشگری، به کارگیری کارگران در شاخه های مختلف، خدمات اقامتی و جاذبه های فرهنگی/ تاریخی و باستانی، مهم ترین شاخص های جذابیت مقاصد گردشگری شهری هستند. از نتایج این پژوهش برای افزایش جذابیت جاذبه ها و مکان های گردشگری و توسعه گردشگری در مقاصد شهری و روستایی سایر مناطق ایران نیز می توان استفاده نمود.
تحلیلی بر وضعیت مهاجرت استان های کشور با تأکید بر ردپای اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
205 - 230
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از سه مؤلفه اصلی شکل دهنده رشد و پویایی جمعیت در هر کشوری است. مهاجرت جمعیت انسانی مناطق مبدأ و مقصد مهاجرت را دچار تغییرات فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی می کند. ردپای اکولوژیک یکی از ابزارهایی است که تلاش دارد فشار انسان بر محیط زیست را به صورت کمّی نشان دهد. در این رابطه یکی از مسائل مهمی که در تحلیل های مربوط به مهاجرت از نظر دور مانده است، وضعیت الگوی فضایی مهاجرت و الگوی فضایی ردپای اکولوژیک در کشور است؛ ازاین رو در تحقیق حاضر از روش اسنادی مبتنی بر تحلیل ثانویه داده ها برای تحلیل وضعیت این دو در رابطه با هم استفاده شده است. برای این منظور، داده های ثانویه مهاجرت های بین استانی مربوط به بازه 1390 تا 1395 و نیز داده های ثانویه ردپای اکولوژیک استان های کشور برای سال 1395 مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نمودار کوادرانت وضعیت دو متغیر نسبت به هم بررسی، نقشه سازی و تحلیل شد. برآیند کلی تحقیق حاضر در رابطه با وضعیت فضایی الگوی ردپای اکولوژیک و مهاجرپذیری، مهاجرفرستی و موازنه مهاجرتی استان ها نشان داد، عمده استان های مهاجرپذیر از ردپای اکولوژیک بالاتری نسبت به میانگین کشوری برخوردار هستند. درمقابل عمده استان های مهاجرفرست دارای ردپای اکولوژیک کمتری نسبت به میانگین کشوری هستند. درخصوص موازنه مهاجرتی نیز، عمده استان های دارای موازنه مثبت مهاجرتی ردپای اکولوژیک بالاتری دارند. درکل می توان گفت که جریان مثبت مهاجرت به سمت استان های با ردپای اکولوژیک بالاتر از میانگین کشوری است.
Unveiling Climatic Trends from 1922 to 2022: A Long-Term Time-Series Analysis of Precipitation of Semi-Arid Agra District, Uttar Pradesh, India(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Rainfall variation is a clear indicator of climate change. IPCC in its multiple assessment reports has raised concerns over the changing climate and rising global average temperatures which could lead to widespread and catastrophic impacts on natural and human systems. The study of long-term patterns is crucial in establishing evidence of shifting climate and informing policy decisions.Objectives:This study examines the rainfall trend and variability of the semi-arid Agra district and assesses rainfall in the region. Annual rainfall for 101 years from 18 grid data points was statistically analysed for the same.Methodology: For the projection and analysis of data points, a Thiessen network polygon was drawn using QGIS 3.28.4. Each grid data point was assigned a Thiessen polygon. According to the area each Thiessen polygon covers, it was assigned weights. Then according to the weight of each polygon, annual rain in that area was calculated. Next, the data were tested for homogeneity and breakpoints using the Standard Normal Homogeneity test, Buishand’s Range test, Buishand’s U test and Pettitt’s test. After this the trend of the data was identified using Mann-Kendall and the magnitude was calculated using Theil-Sen’s estimator. R-studio was used for all the statistical analysis and graph plotting.Results: Upon conducting the Standard Normal Homogeneity test, Buishand’s Range test, Buishand’s U test and Pettitt’s test it was found that the data was non-homogeneous with the breakpoint in the year 1967. The Mann-Kendall test revealed a declining trend in the annual rainfall and the Theil-Sen estimator calculated the magnitude of this declining trend to be -1.63 for the last century.Conclusion: The findings suggest that climate change is having a significant impact on rainfall in the semi-arid Agra district. The declining trend in rainfall could have several negative consequences for the region, including water scarcity, crop failure, and increased risk of droughts.
تأثیر تأخیر فرایند تملک املاک و مستغلات برای احداث بزرگراه ها بر محله ها درکلان شهر تهران (مورد مطالعه: بزرگراه شوش در محله طیب در منطقه 15 شهرداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سیاست های حل مشکلات حمل و نقل و ترافیک شهرها، گسترش شبکه بزرگراهی است. فرایند ساخت این معابر به دلایل مختلف، ازجمله به دلیل عدم تملک به موقع املاک و مستغلات مورد نیاز، با تأخیر طولانی و پیامدهای نامطلوب ناشی از آن مواجه می شود. هدف این مقاله، شناخت تأثیر تأخیر در فرایند تملک املاک و مستغلات در ساخت بزرگراه شوش در محدوده محله طیب در منطقه 15 شهرداری تهران است. جامعه آماری شامل 253 قطعه زمین و 1139 نفر جمعیت ساکن در محدوده اجرای این پروژه و مدیران مرتبط به آن در شهرداری این منطقه است. حجم نمونه ساکنین محدوده اجرای این پروژه، 281 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و با خطای 5% محاسبه شد. داده و اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی و در 5 معیار اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، ترافیکی و محیط زیستی و 13 گویه مرتبط به آن ها به دست آمده است. در مطالعات پیمایشی، از جامعه نمونه ساکنین محدوده اجرای این پروژه پرسشگری به عمل آمد. نمونه گیری این جامعه به روش تصادفی ساده منظم انجام شد. با مدیران مرتبط به این پروژه مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. تعداد مصاحبه ها به روش اشباع نظری و با آغاز از شهردار ناحیه 1 شهرداری منطقه 15 انجام شد. برای پردازش و تحلیل داده و اطلاعات از نرم افزارهای SPSS و GIS و آزمون آماری T-Test استفاده شد. براساس یافته ها، از ابتدای اجرای این پروژه، ارائه خدمات عمومی به ساکنین، امکان گذران اوقات فراغت، ارزش زمین و مسکن و تعداد مشاغل در محدوده اجرای این پروژه کاهش پیدا کرد.
مدل سازی ساختاری - تفسیری و توسعه گردشگری پایدار، مطالعه موردی استان المثنی در کشور عراق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به دنبال بررسی عوامل کلیدی تأثیرگذار بر توسعه گردشگری استان المثنی مبتنی بر توسعه پایدار می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر، در چارچوب کلی تحقیقات پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کارشناسان و مدیران و متخصصان بخش گردشگری شهری مشغول به فعالیت در استان المثنی در کشور عراق می باشند، که 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند جهت مطالعه انخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش اعتبار پرسشنامه مربوط به ISM از روش روایی محتوایی (CVR) بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل تحلیلی تفسیری ساختاری (ISM)استفاده شد. نتایج تحلیل میک مک در مدل ISM نشان داد عامل های بهبود سیستم حمل و نقل و راه های ارتباطی، توسعه تجهیز امکانات رفاهی، کیفیت خدمات و زیرساختها و افزایش امنیت اجتماعی جزء متغیرهای وابسته یا تأثیرپذیر می باشند که برای ایجاد این متغیرها عوامل زیادی دخالت دارند و خود آنها کمتر می توانند زمینه ساز متغیرهای دیگر شوند. عامل های سرمایه گذاری در جهت ایجاد و بروز کردن زیرساخت های فناوری اطلاعات، رفع محدودیت های فرهنگی و مذهبی برای گردشگران خارجی، ایجاد مراکز تفریحی اوقات فراغت جزء متغیرهای پیوندی هستند که از قدرت نفوذ، توان و وابستگی بالایی برخوردارند. عامل حضور در سطح بین الملل از طریق تبلیغات، عامل جلب مشارکت سرمایه گذاری خارجی در زمینه توسعه گردشگری و عامل تدوین برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت در جهت افزایش امنیت عمومی جزء متغیرهای مستقل کلیدی می باشد که دارای قدرت نفوذ زیاد و وابستگی کمتری می باشد.
بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی از آنجاست که نمایانگر نگاه برنامه ریزان و شهرسازان به حیات مطلوب شهری و تقابل این شیوه زندگی با شیوه زندگی در برخی بافت ها و نواحی شهر است. در واقع بازآفرینی به معنای بازگرداندن حیات اجتماعی، اقتصادی و محیطی به یک منطقه است. این حرکت مکان ها را دگرگون می کند، تصویر اجتماعی از خودش را تقویت می کند و مکان های زنده و جذاب که سرمایه گذاری درونی پایدار را تشویق می کنند، خلق می کند. هدف: در این راستا تحقیق حاضر با هدف بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی در شهر کرمان انجام شده است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر با توجه به اهداف تحقیق و مؤلفه های مورد بررسی، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان و متخصصین در حوزه شهری بر اساس نمونه گیری گلوله برفی است که 40 عامل یا محرک با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش چهار سکونتگاه غیررسمی شهرک پدر، شهرک صیاد شیرازی، شهرک صنعتی، شهرک فیروزآباد یا پشت بند مملکت شهر کرمان است. یافته ها: یافته ها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی عوامل در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی عوامل حاکی از تمرکز در خوشه تاثیرپذیر و مستقل است. از میان 40 نیروی پیش برنده، عوامل تسهیلگری میان نهادی در بازآفرینی بافت اسکان غیررسمی، اطلاع رسانی و آکاهی بخشی نهادی ، مشارکت ساکنان در نهادسازی بازآفرینی بافت های سکونتگاه غیررسمی، همبستگی جمعی ساکنان، میزان مشارکت بین نهادی و همپوشانی قوانین و مقررات بیشترین میزان تاثیرگذاری مستقیم را داشتند. این نیروها از نظر عملکرد سیستمی پیشران ورودی و باثبات است که نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارد. نتایج: در نتیجه، وضعیت کلان سیستم و تغییرات آن را کنترل می کند و مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان بیشتر به عملکرد آن ها وابسته است.
تحلیل برخورداری و الگوی فضایی پراکنش خدمات عمومی در سطح محلات شهری (مورد مطالعه: منطقه 15 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خدمات عمومی شهری ساختاردهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر هستند و بنابراین الگوی نامتوازن توزیع آنها، تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار محلات شهری خواهد داشت. هدف: در این پژوهش برخورداری و الگوهای فضایی پراکنش خدمات عمومی در سطح محلات شهری منطقه 15 شهرداری تهران مورد تحلیل قرار گرفته است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که با به کارگیری داده های اسنادی و مشاهده ای و استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی و اجرای مدل ویکور انجام شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده شهری منطقه 15 شهرداری تهران با مساحت 8/27 کیلومترمربع و حدود 66 هزار نفر جمعیت، قلمرو جغرافیایی این تحقیق است. تحقیق در سطح محلات شهری که 19 محله تشکیل دهنده این منطقه هستند، صورت گرفته است. یافته ها: 19 محله مورد مطالعه به لحاظ تعداد و وزن خدمات در چهار دسته قابل گونه بندی هستند. در گونه برتر، سه محله ابوذر، مشیریه و مسعودیه قرار دارند که در دهه های اخیر تکوین یافته و توسعه یافته اند. در پایین ترین رده، سه محله مسگرآباد، شوش و مظاهری را شامل می شود. محله نخست یک محله حاشیه ای است و دو محله دیگر جزء محلات بافت قدیم تهران هستند. 4 محله در گونه سطح بینابین نزدیک به محلات گونه برتر و 9 محله در دسته بینابینی نزدیک به رده پایین قرار دارند. الگوی توزیع خدمات، جز در خصوص مراکز خدمات مذهبی که تصادفی است، حالت خوشه ای دارد. نتایج: شکل گیری نیازهای خدماتی بیشتر و متنوع تر در گذر زمان ایجاب می نموده که فضاهای بیشتری برای استقرار خدمات اختصاص یابد. از این رو در محلات بافت قدیمی شهر که فضا از گذشته همه اشغال شده بوده است، در مقایسه با محلات جدید، نارسایی بیشتری در استقرار خدمات عمومی وجود دارد. حرکت در مسیر ایجاد الگوی متوازن در توزیع خدمات، مستلزم اجرای رویکرد نوین مشارکت عمومی در مدیریت شهری است.