وقوع تحولات در شمال افریقا و تسری آن به خاورمیانه سبب شد تا بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، رویکردها و سیاست های متفاوتی را نسبت به قبل در این منطقه اتخاذ کنند. روسیه، به عنوان یکی از بازیگران فرامنطقه ای حاضر در منطقه خاورمیانه که تاریخچه حضور آن به دوره تزارها بازمی گردد، در جریان این خیزش ها، رویکرد خود را نسبت به این منطقه تغییر داده و در هر یک از کشورهای قیام کرده با توجه به منافع و ابزار خود، سیاستی متفاوت را اتخاذ نموده است. این مقاله به دنبال آن است تا با ارائه چارچوبی نظری، رویکردهای روسیه را نسبت به تحولات اسلامی تبیین نماید. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که وقوع تحولات اسلامی در منطقه خاورمیانه بر سیاست روسیه در این منطقه چه تأثیری داشته است؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که خیزش های مردمی در منطقه خاورمیانه با عنوان \""تحولات عربی\"" موجب شد تا روسیه ابتدا سیاست همراهی با این انقلاب ها را در قالب همکاری با غرب در پیش گیرد، اما در ادامه، به دلیل نگرانی از افزایش حضور امریکا در منطقه و تسری این جریان به منطقه اوراسیا، سیاست تقابل با این جریان ها و حمایت از دولت های حاکم را در قالب تقابل با غرب دنبال نماید. پژوهش حاضر رویکرد روسیه را نسبت به خیزش های مردمی و وقوع تحولات در منطقه خاورمیانه تبیین نموده است
چشم انداز تحولات سیاسی جهان عرب با توجه به جنبش های اعتراضی اخیر، تابع متغیرهای متعددی است. نیروها یا کنش گران خارجی یک مجموعه از مهمترین متغیرهایی هستند که آینده سیاسی جهان عرب را تحت تأثیر قرار داده اند. نحوه موضع گیری و دخالت کنش گران خارجی- شامل دولت ها، نهادهای بین المللی دولتی و کنش گران غیردولتی- در امور کشورهای عربِ درگیر با اعتراضات تابع متغیرهای دیگری است که امنیت و منافع اقتصادی در رأس قرار دارند و سپس، ملاحظاتی چون دموکراسی، حقوق بشر و رهایی از سلطه قدرت های بزرگ مطرح می شود. در عمل، بیشتر دخالت ها از سوی کنش گران دولتی صورت گرفته و این دخالت ها اکثراً به نفع هواداران تحولات بوده است.
رسانه ها ابزار تولید و القای معانی و ایستارهایند. از راه رسانه ها، ایدئولوژی های سیاسی پرورده، منتقل و در ناخودآگاه فردی و جمعی افراد نهادینه و تثبیت می شوند. منطقة خاورمیانه، به ویژه بخش عربی آن، ساختاری ایدئولوژیک دارد. این ساختار ایدئولوژیک، استوار بر بهره گیری از رسانه های گروهی، به منزلة ابزاری برای تولید، بازتولید و القای انگاره هاست. اساس این کاربست رسانه ای، بازتولید سیطره این نظام های سیاسی و فراهم آوری مشروعیت و حقانیت بیشینه برای آن هاست. پان عربیسم و اسلام گرایی دو نشانة مرکزی است که برای پوشش این گفتمان پنهان استفاده می شوند. نوشتار پیش رو، برای واکاوی بهتر و سنجیده تر، بررسی خود را بر عربستان سعودی، به عنوان برجسته ترین کشور عربی خاورمیانه در زمینه ساختار ایدئولوژیک و کاربرد رسانه ای متمرکز کرده است. در این مقاله نشان داده می شود که رسانه های گروهی در خاورمیانه، چگونه به ابزاری برای القای گفتمان و قدرت پنهان ساختار سیاسی و تضمین پایایی سیطره آن بدل شده است.