جان اسپوزیتو و جان وال در این مقاله به تبیین نسبت اسلام و دموکراسى مىپردازند، نویسندگان نخست به سه نظریه مخالفت، سازگارى و شمول اسلام بر دموکراسى در میان مسلمانان اشاره مىکنند، سپس خاطر نشان مىسازند که مفاهیم بنیادى دینى در همه سنتهاى دینى بستر مناسب براى توجیه تئوریک هر سه نظریه واقع مىشود. مقاله بیشتر به تلفیق دموکراسى و اسلام مىپردازد و براى آن مفاهیم بنیادى دینى «اصل توحید»، «اصل شورا» و «خلافت» ذکر مىکند و در پایان اسلام را سازگار با دموکراسى بلکه واجد آن توصیف مىکند.
قدرت با اخلاق و عرفان، و سیاست با معنویت چه نسبتى دارد؟ تضاد، وحدت، عام و خاص مطلق یا من وجه؟ کدام یک زیر بنا و دیگرى رو بناست؟ سیاست به معناى علم و فنّ کسب، حفظ و استمرار قدرت براى اجراى هدف حق یا باطل است ومعنویت با دو رکن اخلاق و عرفان به معناى رویگردانى از وابستگى به دنیا، تهذیب نفس، توجه به آخرت و معرفت شهودى خداوند جلّ وعلاست. دنیاى مسیحى غرب با تمایزگذارى بین دو حوزه عرفى و قدسى پس از رنسانس به سکولاریزم رسیده است، اما اسلام آن را بر نمى تابد. مقاله حاضر نسبت بین این دو پدیده را در نگاه اسلام شناس بزرگ معاصر، امام خمینى(ره) جست و جو مى کند. فرضیه مقاله، وحدت سیاست و معنویت در مکتب سیاسى امام خمینى(ره) است. نویسنده با دلایل و استنادات و با رویکرد توصیفى ـ تحلیلى به اثبات فرضیه مى پردازد.
در اواخر سال 79 از سوى برخى افراد موسوم به جریان اصلاحات، طرحى با عنوان «خروج از حاکمیت» مطرح شد. براساس این طرح قرار بود آن دسته از کارگزاران نظام که با اصلاح طلبان همفکر بودند، براى اعتراض به روند جارى کشور و سیاستهاى نظام از حاکمیت به شکل استعفا و غیره خارج شوند و نظام را با چالش و بحران مدیریتى مواجه سازند، طرح یاد شده با حکم و فتواى فقهى مقام معظم رهبرى مبنى بر نامشروع بودن مواجه شد. مقاله حاضر در پى آن است تا وجه نامشروع بودن چنین اقدامى را در نظام اسلامى بیان دارد و به دیگر سخن، مبانى فقهى حکم و فتواى معظم له را روشن سازد.
انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره)، سرآغاز شکل گیرى نظام و حکومتى با ماهیت دینى و مشارکت بى نظیر مردم با اهداف بسیار متعالى بود. امام احیاء کننده مکتب سیاسى اسلام بود با ویژگى ها و امتیازات خاص آن.این مقاله یکى از مهم ترین ویژگى هاى مکتب سیاسى امام یعنى «جایگاه مردم» را در مکتب سیاسى امام در دو بخش مورد بررسى اجمالى قرار داده است: الف: نقش و میزان تأثیرگذارى مردم در نظام سیاسى اسلام و مکتب سیاسى امام که به سه نقش مهم اشاره شده است. 1 ـ پذیرش حاکمیت و ولایت الهى 2 ـ مشارکت عملى 3 ـ نظارت عمومى ب: جهت گیرى مکتب سیاسى امام و اسلام. در این بخش اثبات شده است که اهداف و برنامه هاى نظام سیاسى اسلام همگى در راستاى نیاز و منافع و مصالح مردم مى باشد.
در اینکه سبب وضع و تشریع جهاد ابتدایى چیست، دو نظریه از سوى فقیهان مطرح شده است. برخى با استناد به آیات و روایاتِ «مطلق» جهاد، کفر غیر مسلمانان (اهل کتاب و مشرکان) را علت مى دانند و برخى با استناد به آیاتِ «مقید» جهاد و آیات صلح، حربى بودن و سر ستیز داشتن آنان با مسلمانان را علت آن برشمرده اند. از این پاسخ مى توان دریافت فقیهانى که معتقدند کفر علت است، جنگ را اصل حاکم در روابط مسلمانان و غیر مسلمانان مى دانند و آنان که حربى بودن را علت مى شمارند، صلح را. به نظر نگارنده این سطور باید میان حاکمیت کفر و شرک از یک سو و آحاد کافران و مشرکان از سوى دیگر تفاوت قائل شد. از دلائل دو طرف استفاده مى شود که اصل در روابط مسلمانان با حاکمیت کفر و شرک، «جنگ» و اصل در روابط مسلمانان با آحاد کافران و مشرکان، «صلح» است.