فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
عدالت و برابری اقتصادی ار آراء « اندیشمندان اسلامی » و « اقتصاد دانان » معاصر
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۶ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
گفت و گو: هنوز مشروطه را نمی شناسیم
حوزههای تخصصی:
فلسفه سیاسی از نگاه اسلام
حوزههای تخصصی:
معانی هرگز اندر حرف نیاید
حوزههای تخصصی:
روزی برای فلسفه اسلامی
حوزههای تخصصی:
هراس از زن به مثابه دیگری
حوزههای تخصصی:
بازاندیشی فلسفه اراده نیچه در چالش با حقیقت فرهنگ مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داوری درباره نیچه به عنوان منتقد فرهنگ مدرن و آغازگری نو در فرهنگ و اندیشه روزگار جدید، کاری است بس مشکل. ولیکن پرداختن به اسباب نقد اخلاق، فلسفه و فرهنگ دوران گذشته تلاشی است که فریدریش ویلهلم نیچه در قالب فلسفه اراده خویش بدان همت گمارده و بدینسان استلزامات تباهی اراده انسانی و زندگی او را گوشزد کرده است. نیچه در این آغازگری نو، در واکنش به فرهنگ و گفتمان حاکم بر قرون هجده و نوزده میلادی درصدد بازآفرینی نیروهای زندگی (اندیشه و اراده یا عقل و زندگی) در قالب خواست قدرت است تا با تأکید بر خصلت آفرینندگی انسان و آفرینش ارزشهای جدید، انسان مدرن را در جایگاهی قرار دهد که لازمه شناسایی و شناخت اوست. در این مقاله سعی شده تا نشان دهیم کار مهم نیچه در بازنمایی فلسفه ارادهاش، نقد حقیقت و عقلانیت فرهنگ مدرن غربی از زمان سقراط بدینسو از طریق تغییر گفتمان حاکم، و نقد هر نوع اصول فکری عام و بازگشت به عامل اراده و توانایی فرد انسان است.
رویکردی نوین به رابطه جهان اسلام و مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مفروض که جهان اسلام در مقابل مدرنیسم پویای اروپا اغلب به صورت واحدی ایستا به نظر می آید، پایه و مبنای فرضیه سازی های متعددی در باب رابطه اسلام و مدرنیته شده است. این مطلب بارها تکرار می شود که جهان اسلام باید از تاریخ دوران مدرن کنار گذاشته شود، زیرا مذاهب آن فرایند سیاسی-ایدئولوژیکی اروپا را طی نکرده و در نتیجه فرهنگی ماقبل مدرن است. در سال های اخیر نیز این فرضیه تکرار شده بدون اینکه کسی سعی کند صحت آن را از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی به آزمون بگذارد. از نظر ما شواهد نشان دهنده آن است که جهان اسلام از اوایل قرن شانزدهم و با قدرت، به شکلی مستقل در ایجاد فرهنگ مدرن مشارکت کرده است، به گونه ای که در بسیاری از جنبه ها مشابهت های روشنی با تاریخ فرهنگ اروپا دارد.
ریشه های دشمنی اسلام با ایران
حوزههای تخصصی:
علم بی تاریخ، بی جغرافیا
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی به مثابه تفسیری بر قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
چرا باید فیلسوفی کرد؟
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای دیدگاه های هگل ، مارکس و کرامشی در باره دولت و جامعه مدنی
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مقایسه ای آرای سه تن از نظریه پردازان تضادگرا، یعنی هگل، مارکس و گرامشی در باره دولت و جامعه مدنی و مناسبات بین آن دو است. هگل جامعه مدنی را به منزله ترکیبی از سه نظام اقتصادی، حقوقی و انسجامی (پلیس و اصناف) قلمداد می کرد که بین خانواده و دولت قرار می گیرد و در نهایت، جانشین دولت می شود و مارکس از جامعه مدنی به عنوان حوزه کار و زندگی روزمره که حوزه ای صرفاً اقتصادی و غیرسیاسی است، نام می برد. بر خلاف هگل و مارکس، گرامشی جامعه مدنی را به مثابه فضایی فرهنگی قلمداد می کند.نتیجه این تحلیل نظری ـ تطبیقی نشان می دهد هر چند هر سه نظریه پرداز تضادی اصول فلسفه هر چند اجتماعی مشترکی را پایه های تحلیل خود قرار داده اند، نتیجه گیری آنها از الگوسازی جامعه با یکدیگر فرق دارد. هگل طرح سه وجهی خانواده ـ جامعه مدنی ـ دولت را جانشین طرح کلاسیک دو وجهی خانواده ـ دولت شهر ارسطو نمود. همچنین الگوی مارکسیستی زیربنا (جامعه مدنی) و روبنا (دولت)، در نزد گرامشی به الگوی زیربنا (اقتصاد) و روبنا (جامعه مدنی ـ نهادهای غیردولتی + دولت) تغییر پیدا کرد. دولت گرامشی یک دولت ترکیبی است که از رضایت (سلطه) + زور (قدرت) تشکیل شده است و از این رو، هم زیربنایی است و هم روبنایی.
عرفان در حضور حضرت موعود (عج)
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
تـحـقـیـقـات دیـنـى را بـه دوگـونـه مـعـرفـت شـنـاسـى و هـسـتى شناسى تقسیم مى کنند. ((مـوعـودپـژوهـى )) در هـر دو عـرصـه ، یـعـنى تحقیقات هستى شناختى و مطالعات معرفت شناختى در کانون توجهات بوده است . بنابراین در این تحقیق از زبان دو تن از عارفان نـامـى و پارسى گوى (شبسترى و عطار)، به بررسى جایگاه حضرت موعود در پهنه و انـگـیـزه خـلقـت (هـستى شناسى ) و در سپهر معارف معنوى (معرفت شناسى ) مى پردازیم . نیز درباره نوع مواجهه و گفتمان عارفان پیشین درباره حضرت مهدى (عج ) سخن مى رود. بنابراین پس از مقدمه ، در بخش نخست مقاله ، آراى شیخ محمود شبسترى صاحب گلشن راز را مى نگریم و در بخش دوم ، آراء و اندیشه هاى عطار نیشابورى را برمى رسیم .