فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
صور خیال یکی از رایج ترین اصطلاحات در نقد ادبی است و از جمله اصطلاحاتی است که بیشترین تکثّر معنایی را داراست. واکاوی صورخیال شاعرانه یکی از راه های تشخیص افتراق و اشتراک آثار ادبی است. بررسی از این دیدگاه در نهایت، سبک و ارزش هنری را روشن کرده و میزان قدرت، نوآوری و بهره گیری از میراث گذشتگان را مشخص می کند. بیدل دهلوی (و بالطبع شاعران سبک هندی به ویژه شاخة رهرو خیال) با باریک بینی و تیز بینی، در عناصر و پدیده های اطراف خود، جزئی نگر بوده و در جستجوی معنای بیگانه، نوآوری های بی شماری را در انواع صور خیال از خود به جای گذاشته است. این نوآوری ها در بطن خود، ویژگی هایی را داراست که نیما یوشیج نیز در نوگرایی هایش آنان را به کار برده است. از آنجا که سنجش صور خیال این دو تن(بیدل و نیمایی) می تواند نشانگر تمایزات و تشابهات این دو با یکدیگر باشد، ازین رو در این مقاله، نخست به تعریف صور خیال، بررسی چهار حوزه استعاره، تشبیه، کنایه و تصاویر، بررسی چگونگی صور خیال در اشعار این دو تن و در نهایت سنجش و مقایسة این دو سبک به صورت نمودار پرداخته شده است.
مطالعه تطبیقی بنمایه های سوگ سروده های سعدی شیرازی و شمس الدین کوفی در رثای بغداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتاب حمله مغول به سرزمینهای اسلامی از جمله بغداد، حزن و اندوه بسیار عمیقی را در جانهای مسلمانان بر جای نهاد که در این جستار ضمن بررسی بازتاب این فاجعه در شعر دو شاعر (سعدی شیرازی و شمس الدین کوفی)، کوشش می شود تا با رویکردی تاریخی- تطبیقی، بنمایه های سوگ سروده های این دو شاعر مورد تحلیل قرار گیرد تا از این رهگذر به همگونیها و ناهمگونیهای بنمایه سوگ سروده های آن دو در رثای بغداد دست یافت. برایند پژوهش نشان می دهد که هر دو شاعر در بنمایه هایی همچون گریه و افسوس، گلایه از ستم پیشگی روزگار، گرایش به سبک ادبیات پیش از اسلام، زبان عربی و ذکر مفاخر پیشینیان با یکدیگر مشترک هستند و هر دو با زبانی ساده و بی آلایش و در عین حال سرشار از اندوه و حسرت در رثای این شهر و خلیفه آن، مستعصم به نوحه سرایی پرداخته اند.
بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام هند و ایران از دیرباز دارای مشترکات فرهنگی بوده اند. بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا، گویای بخشی از این فرهنگ مشترک است. از جمله عناصر مشترک این دو داستان، کنش ها و ویژگی های مشترک شخصیت هاست. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی کوشیده ایم شخصیت های دو داستان مذکور را بر اساس ویژگی ها و کنش های مشترک تطبیق دهیم. با تکیه بر این هدف، به این نتیجه رسیدیم که شخصیت هایی مانند سیاوش و رام در وفاداری به پدر، دنیاگریزی و...، سودابه و کیکئی در نیرنگبازی، حسادت، دشمنی با ناپسری و...، کاووس و جسرت در دودلی میان زن و فرزند، گیو و هنومان در بیباکی، تنهایی رفتن به درون دشمن و گذشتن از آب، افراسیاب و راون در قدرت طلبی و جهان آشوبی، فرنگیس و سیتا در گرفتار شدن به وسیله افراد ستمگر، کیخسرو و لو و کش در بالیدنشان در جای دیگر و بازگشت به وطن و پیران و والمیکی در خردورزی و نگهداری از شاهزادگان به هم شباهت دارند.
نوع شناسی تطبیقی حماسه در ادبیات فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه یکی از انواع ادبی است که اعمال پهلوانی و حوادث خارق العاده را به زبان فاخر روایت می کند. افلاطون و ارسطو از اولین کسانی بودند که به بحث و پژوهش درباره انواع ادبی پرداخته اند. این تحقیق برآن است تا حماسه های ایران را با ویژگی هایی که برای حماسه های جهان ذکر کرده اند، تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که میان حماسه های ایران و جهان به جز چند اختلاف جزئی، تفاوت ی اساسی وجود ندارد. این پژوهش با رویکرد تاریخی- توصیفی تلاش نموده تا حماسه را در زبان فارسی و عربی بررسی کند، سپس آن ها را با هم مقایسه نماید. در حوزه ادبیات تطبیقی باید به این نکته اشاره کنیم که پژوهشگران انواع ادبی، معتقدند اعراب به دلیل خصوصیات فرهنگی، منطقه ای، قومی و زبانی، توانایی سرودن حماسه ای نظیر شاهنامه و ایلیاد را نداشته اند. آنها آثار حماسی دیگر ملل را با نام «ملحمه» می شناسند و واژه «حماسه» در ادبیات عرب، ژانر و نوع ادبی به شمار نمی رود و در فخر و مباهات، رجز خوانی و برشمردن ویژگی های قبیله، خلاصه می شود. اما این بدان معنا نیست که ادب عربی از این گونه ی ادبی کاملاً تهی است و اعراب در ادوار مختلف تاریخی نسبت به آن بیگانه بوده اند. علاوه بر وجود اشعار حماسی و شاعران حماسه سرا در عصور مختلف ادبی، در دوره مملوکی افزون بر حماسه های تاریخی، شاهد شکوفایی حماسه های دینی هستیم که در ادبیات فارسی از نظر طول قصیده و تنوّع مضامین، اثری از آنها یافت نمی شود.
سهراب و رستم ماثیو آرنولد: پیوندی میان شاهنامه و ایلیاد.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان گفت که سهراب و رستم ماثیو آرنولد، در کلیّات متأثر از شاهنامه و در نحوه بیان، توصیفات، تشبیهات، سنن ادبی و حماسی، کاملاً تحت تأثیر ایلیاد است. آرنولد بسیاری از قسمت های اساسی داستان را از قبیل گم شدن رخش، عاشق شدن تهمینه، اسارت هجیر، درگیری رستم با کاوس، خواستن نوشدارو و... را حذف و بعضی از موارد را مانند نحوه کشته شدن سهراب، آگاهی رستم از جنسیت فرزند و... تغییر داده است و اگرچه در اکثر مواقع به پی رنگ و کلیّت داستان لطمه زده، در مواردی نیز کاستی های «رستم و سهراب» فردوسی را برطرف کرده است، با توجه به این که در دو داستان، بنا بر وجود حداکثر شباهت هاست، در این مقاله فقط به بعضی از اختلافات اشاره شده و بیشتر از هرچیز، به تأثرات ماثیو آرنولد از ایلیاد خواهیم پرداخت که از دید منتقدان پنهان مانده است.
بررسی مفهوم زمان در شعر محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان، مفهومی انتزاعی است که در کنار مفاهیم دیگر مانند مکان و انسان قرار می گیرد. زمان در تجربه ی انسانی، دو بعد دارد: زمان بیرونی و زمان درونی. زمان بیرونی همان زمان واقعی است که انسان از تغییر حوادث آن ناتوان است؛ اما زمان درونی، زمانی است که ساخته و پرداخته ذهن آدمی است. این پژوهش، مفهوم زمان در سروده های محمود درویش و قیصر امین پور را بررسی می کند تا بهره مندی این دو شاعر را از عنصر زمان، مشخص کند.\nاین مقاله در آغاز، به تعریف لغوی زمان و دیدگاه های مهمی که درباره ی زمان، بیان شده است پرداخته است؛ سپس با ارائه تعریفی از زمان بیرونی و زمان درونی، اندیشه های این دو شاعر را در باب عنصر زمان بررسی می کند. این پژوهش نشان می دهد که محمود درویش و قیصر امین پور برای رسیدن به جاودانگی و گریز از مرگ، به شیوه هایی مانند بازگشت به گذشته، اسطوره و عشق، پناه برده اند، که این امر بیانگر نگاه مشترک این دو شاعر به عنصر زمان است.
پژوهشی در کنایه های مشترک در ادب عربی و فارسی (نقد و مطالعة موردپژوهانه: امثال مولد در مجمع الأمثال میدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد بن محمّد میدانی (518 ه ) در کتاب مجمع الأمثال 1000 مثل را به عنوان «المولّدون» معرّفی کرده است که در تعریف آن ها گفته اند: «امثالی که هویّت عربی ندارند، در ادب عربی بی سابقه اند و از فرهنگ های دیگر به زبان عربی سرایت کرده اند» از آنجا که به اعتقاد محقّقان، فرهنگ و ادب ایرانی بیشترین تأثیر را در ادب عربی داشته است، وجود کنایه های مشترک در امثال مولّد و ادب فارسی می تواند از کلیدهای بازگشایی راز هویّت این امثال باشد. نتیجة این پژوهش، نشان می دهد که پاره ای از کنایه های موجود در امثال مولّد، شباهت زیادی به کنایه های ادب فارسی دارد و از آن جهت که کنایه های هر فرهنگ، متعلّق بدان فرهنگ است، این شباهت، نشان دهندة هویّت فارسی و ایرانی این امثال است.
بررسی تطبیقی کهن الگویی آنیما در شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت جهانی و سرشت بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با کاربست نقد کهن الگویی به بررسی خاستگاه کهن الگویی مشترک در اشعار دو شاعر معاصر ایران و عرب؛ اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی پرداخته و نشان می دهد که چگونه ادبیات ملل مختلفی چون ایران و عراق در عین تفاوت های زبانی، جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی به جهت برخورداری از شالوده های مشترک کهن الگویی «از وحدتی اندام وار و انسجامی یگانه» برخوردارند و چگونه اندیشه های آدمیان در بنیاد به یک سرچشمه می رسد. به منظور ارائه نمونه عملی؛ مقاله با تمرکز بر کهن الگویی آنیما با رویکردی تحلیلی تطبیقی و روشی استقرایی، جلوه ها و نمودهای مشترک آنیما که به صورت ناخودآگاه در آفرینش این دو اثر ادبی مؤثر بوده اند را مورد واکاوی قرار داده و برخی بن مایه های موجود دو متن را به پیش نمونه یا همان ژرف ساخت کهن الگویی آن تأویل می کند. هدف این پژوهش نه تنها ارائه تحلیلی روانکاوانه که ساخت شکنی دو شاهکار ادبی معاصر ایران و عرب با دیدی تحلیلی تطبیقی و نیز نشان دادن ظرفیت های نقد کهن الگویی در مطالعات سنجشی و تطبیقی و همگرایی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی می باشد. برآیندی که از این بررسی به عمل آمده، نشان می دهد با وجود برخورداری هر دو متن از شالوده های کهن الگویی مشترک، شعر البیاتی از بن مایه های کهن الگویی عمیق تری بهره مند است.
مقایسه سفر روحانی ادریس(ع) در فرهنگ اسلامی و دانته در کمدی الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
9 - 26
حوزههای تخصصی:
رسالت خطیر ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و مناسبات بین ادبیات و فرهنگ ملل جهان و تأکید و توسعه مبادلات فکری، ادبی، فرهنگی و مذهبی است. مقایسه سفر روح به عالم علوی همواره جزو مقوله های مشترک ملل در داستان های تمثیلی بوده است. سفر روحانی به عالم معنوی درون مایه اصلی داستان ادریس(علیه السلام) در فرهنگ اسلامی و «کمدی الهی» دانته در فرهنگ مسیحی است. این دو سفر در سه مرحله طی می شود؛ با این تفاوت که سفر ادریس(ع) شامل قبض روح، جهنم و بهشت است و سفر دانته در «کمدی الهی» در دوزخ، برزخ و بهشت انجام می شود. سفر ادریس(ع) نوعی سفر معنوی است که منشأ الهی دارد در حالی که سفر دانته در «کمدی الهی» سفری خیالی است. هدف پژوهش حاضر بررسی و سنجش وجوه اشتراک و افتراق این دو سفر در فرهنگ اسلام و مسیحیت است.
بازتاب رسالة تمثیلی قصه الغربة الغربیة و جغرافیای مثالی سهروردی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم جدایی از عالم علوی، غربت روح در قفس تن، و بازگشت به اصل در ادبیات عرفانی ایرانی- اسلامی، غالباً در آثار تمثیلی و با زبانی نمادین بیان شده است. یکی از مهم ترین این آثار رسالة کوتاه قصه الغربة الغربیة شیخ شهاب الدین سهروردی است. هدف ما در این مقاله این است که با روش توصیفی تحلیلی، مفهوم «غربت غربی» سهروردی در این رساله را که در قالب جغرافیای مثالی مطرح می شود، در مثنوی مولوی جست وجو کنیم و با توجه به تمثیل های شیخ اشراق، دریافت های تأویلی - عرفانی مولوی را طرح و تبیین نماییم و نشان دهیم که مشرق و مغرب مثالیِ سهرودی، ناکجاآباد و هورقلیای او و نیز اسیرشدن روح در چاه ظلمانی مغرب و طَیَران او که همان سیروسلوک به سوی مشرق عالم علوی است، در مثنوی چگونه نمود یافته است. از این طریق، به سرچشمه های مشترک این مفهوم، یعنی تأویل های قرآنی هر دو حکیم، دست می یابیم. شیخ اشراق و مولوی بلخی با تأویل قصص قرآنی و رموز این کتاب وحیانی توانسته اند نشان دهند که از طریق شهود، انسان می تواند هویّت نوری نفس را به دست آورد و در یابد که جایگاه اصلی وی این دنیا نیست و برای بازگشت به اصل باید به شهود و تجرید روی آورد.
نمادگرایی در دو رمان «جزیره سرگردانی» و «حبی الأول»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
83 - 106
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور و سحر خلیفه ، دو نویسنده مشهور ایرانی و فلسطینی از جمله افرادی هستند که در آثارشان از نماد استفاده کرده اند. در این مقاله سعی شده است تا جنبه های نمادین مضامین مشترکی که هر دو نویسنده در اثر خود «جزیره سرگردانی» و «حبی الأول» از آن ها به عنوان نماد استفاده کرده اند و برخی معانی آن ها استخراج گردد. اینگونه برمی آید که هر دو نویسنده در آثار خود، موضع گیری صریحی نسبت به قضایای سیاسی و اجتماعی کشورشان داشته اند که با واقعیت موجود در جامعه همخوانی دارد و این موضع گیری در گفت وگو و شخصیت های داستانی نمایانگر است. گفت وگو با توجه به فضای داستان، نقش اساسی در معرفی شخصیت ها و خصوصیت های روحی و خلقی آنان دارد و به پیشبرد داستان کمک شایانی کرده است.
ردیابی مضامین لُغَز شمعِ منوچهری در شعر عرب و شعر فارسی (از آغاز تا پایان قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصیدة لُغَز شمعِ منوچهری دامغانی در بین ادب دوستان و محققّان ادب فارسی بسیار معروف است. آشنایی منوچهری با ادبیات عرب باعث شده است تا وی مانند دیگر اشعار خود، در سرودن این قصیده، از مضامینی بهره بگیرد که شعرای عرب در توصیف شمع به کار برده اند و بدین صورت واسطة انتقال مضامین شعری لغز شمع از ادبیات عرب به ادبیات فارسی باشد. در این مقاله، با توجه به شباهت هایی که در لغز شمع منوچهری و شاعران عرب زبان پیش از او و معاصرانش یافت شده است، درصدد پاسخ گویی به این سؤال هستیم که منوچهری در لغز شمع خود به چه میزان از ادبیات عرب، تأثیر پذیرفته و بر شعرای پس از خود تا پایان قرن هفتم، چه تأثیری گذاشته است. شاعرانی چون عثمان مختاری و معزّی از جمله معروف ترین شاعرانی هستند که به پیروی از منوچهری لغز شمع سروده اند.
آفات زبان از نظر لفظ و معنا در مثنوی مولوی و احیاءعلوم الدّین غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های بیان مقاصد گوناگون است. برخی از افراد روش مستقیم را بر می گزینند؛ یعنی زبان رسمی و غیر ادبی را ترجیح می دهندکه در این حالت جملات به صورت خبری و یا انشایی خواهد بود. امّا گروهی دیگر از زبان غیرمستقیم استفاده می کنند، زیرا آنها این نوع بیان را تأثیرگذارتر می دانند.
از جمله مباحث مهم و قابل توجّه، بحث جرایم وآفات زبان است. زیرا بیش از آن اندازه که نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است، جرایم وآفات آن زیانبار و ناپسند می باشد. درتعالیم آسمانی وکلمات حکیمان درباره آفات زبان، مطالب بسیار ارزنده وجالبی دیده می شودکه بررسی تمام آنها از حوصله بحث ما خارج است ولی در حدّ توان به قسمتی از آن آفات، از زبان امام محمّد غزّالی در کتاب ارزشمند خود؛ یعنی احیاءعلوم الدّین و از زبان مولانا جلال الدّین محمّد بلخی در دیوان مثنوی معنوی که به این مسأله توجّه داشته اند، پرداخته خواهد شد. این مقاله در پی آن است که روشن سازد امام محمّد غزّالی و جلال الدّین محمّد مولوی پیام خود را چگونه به خوانندگان منتقل ساخته اند و کدام روش(مستقیم یا غیرمستقیم) را برای بیان مقاصد خود برگزیده اند. نحوه بیان و سبک بیان این دو بزرگوار از نظر لفظ و معنی چگونه است؟
بررسی تطبیقی درونمایه اعتراض در شعر احمد مطر و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان شاعران معاصر عرب، احمد مطر از لحاظ شعرهای زیادی که با درونمایه اعتراض سروده به چهره ای شاخص و پیشرو بدل شده است. در میان شاعران ایرانی نیز علیرضا قزوه یکی از پیشروان اصلی جریان شعر اعتراض در ادبیات معاصر به شمار می رود. بررسی شعر این دو شاعر حاکی است که اشعار اعتراضی آنان عمدتاً در دو جهت سیاسی و اجتماعی است. البته لبه تیز تیغ اعتراضهای شعری احمد مطر علیه حاکمان عرب بوده، بیشتر اعتراضهایش سیاسی است حال اینکه اعتراضات قزوه بیشتر جنبه اجتماعی دارد. اعتراض نسبت به فقر و بی عدالتی، فراموش شدن مسأله فلسطین، غفلت و بی خبری جامعه، ظلم و ستم دولتهای استکباری، فراموش شدن ارزشهای دینی و ملی از درونمایه های اعتراضی مشترک بین دو شاعر است.
هنجارگریزی معنایی در گستره تصویرپردازی های شاعرانه در شعر معاصر ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی مشترک رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی استعاره هایی است که تأثیر و تأثّرها و اشتراکات فکری رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی را نشان می دهند. مبانی نظری مقاله، نظریه استعاره های مفهومی است که استعاره را از شگردی بلاغی، به ابزاری برای اندیشیدن ارتقا داده است. در آغاز، مبانی نظریه یادشده را بر اساس کلیدواژه های زبان شناسان شناختی بازخوانی کرده ایم و گزارشی از استعاره های مشترک رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی ارائه داده ایم. آنگاه استعاره ها را براساس مضمون به چهار گروهِ پدیده، به مثابه اسیر است، حیوان به مثابه انسان، است، جهان به مثابه بناست و جهان به مثابه دایره است، تقسیم کرده ایم. سپس، استعار ه های با ویژگی های منفی و استعاره های دو پهلو را بررسی کرده و به تحلیل شناختی هر گروه پرداختهد ایم و ارزش زیباشناسی و شگردهای هنری استعاره ها را در ذیل آن آورده ایم ومشخص کرده ایم که شگردهای مهم خیّام و ابوماضی، به عنوان مبتکر بوطیقای رباعیّات چندپهلو و قصاید فلسفی، در ساختن استعاره ها چیست. مقاله با این نتیجه به پایان می رسد که نگرش های ابوماضی در طلاسم، نشان دهنده نوعی بینامتنیّت و بازتاب گفتمان فلسفی خیام است.
زن در آینه ضرب المثل های کردی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل های کردی، به عنوان پل ارتباطی دو فرهنگ ایرانی- اسلامی، نقش ارزشمندی در زنده نگه داشتن ارزش های فرهنگی دارد. این زبان، در طول تاریخ و بویژه پس از ورود اسلام به ایران، با زبان عربی در ارتباط بوده و بسیاری از مؤلفه های فرهنگی را با فرهنگ و زبان عربی مبادله کرده است. با توجه به نقش بی همتای زن در فرهنگ ایرانی و عربی، در این نوشتار تلاش می شود با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی سیمای زن در ضرب المثل های کردی و عربی پرداخته شود و دیدگاه های مشترک گویندگان دو زبان کردی و عربی در مورد زن، بیان شود و ریشه ها و عوامل پیدایش چنین دیدگاه هایی واکاوی شود. براساس یافته های پژوهش، زن در ضرب المثل های کردی و عربی، دارای دو بعد مثبت و منفی است و صفات نیک و زشتی به او نسبت داده شده است که هر کدام متأثر از نوع حکومت، شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عقاید دینی و مذهبی بوده است. بسته به نوع شرایط خاص زمانی، در هر دو فرهنگ و زبان کردی و عربی در مورد خوب بودن یا نبودن زن افراط و تفریط شده است و گاهی نیز راه اعتدال در پیش گرفته شده است ولی تحت هر شرایطی، نقش سازنده زن در جامعه، چه زیاد و چه کم، در ضرب المثل های کردی و عربی انعکاس یافته است.
بررسی مضامین پایداری در شعر محمد مهدی جواهری و مجموعه "سرود درد" حمید سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
71 - 87
حوزههای تخصصی:
محمد مهدی جواهری از بزرگ ترین شاعران کشور عراق است. بیش تر اشعار او به بیان مفاهیم سیاسی و اجتم اعی اختصاص دارد. وی به سرودن اشعار میهنی و قهرمانی گرایش داشته است. مضامین پایداری نیز در اشعارش به وفور دیده می شود. حمید سبزواری نیز شاعری انقلابی است که همواره با جریان انقلاب و مبارزه با طاغوت همراه شده است. هر دو شاعر خواستگاه ایرانی داشته و هر دو از حامیان مظلومان و ستمدیدگان بوده و در برابر بیداد زمان قد علم کرده اند. مفاهیم ادب پایداری نظیر ترسیم ظلم و استبداد، دعوت به مبارزه علیه ظلم، امیدوارکردن مردم در پیروزی، بیان ظلم و جنایت و بی عدالتی، بزرگداشت شهدا، ستایش آزادی و آزادگی و سرزمین در سروده های هر دو به وفور یافت می شود.
خوانش بوم گرایی از سمبل های طبیعت در اشعار رابرت فراست و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
135 - 151
حوزههای تخصصی:
این مقاله تطبیقی، خوانش بوم گرایانه از سمبل های طبیعت در اشعار برگزیده سهراب سپهری و رابرت فراست است. بوم گرایی تئوری جدیدی است که به اهمیت ارتباط انسان و طبیعت تأکید می کند. سمبل اصطلاحی ادبی است و از آغاز تاریخ بشر بوده است و تصویری است که به چیز دیگر اشاره می کند. اگر سمبل ها از طبیعت گرفته شده باشند به آن ها سمبل های طبیعت می گویند. آن ها به طور غیرمستقیم افکار، احساسات و تجربه های روزمره ما را بیان می کنند. شاعر از سمبل نه به عنوان نشانه بلکه به عنوان اشاره به واقعیت های پنهان زندگی استفاده می کند و ما می توانیم بگوییم که شعر به خاطر ارائه افکار و احساسات می تواند به عنوان سمبل در نظر گرفته شود. این تحقیق نشان می دهد چطور رابرت فراست از آمریکا و سهراب سپهری از ایران از سمبل های مشترک طبیعت با معانی متفاوتی در شعرهایشان استفاده کرده اند. شعر آن ها به طبیعت مربوط است اما نگاه به طبیعت و فلسفه آن ها متفاوت است.