فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
خوشبختانه امروز مطالعه قصه های هزار و یک شب سرگرمی صرف نیست و اثر رابرت ایروین، که به بررسی آن می پردازیم، موید این معنی است. وی، در تحلیلی از هزار و یک شب، نشان داده است که این کتاب برای تاریخ اجتماعی خاورمیانه در قرن های میانه و اوایل دوره جدید ماخذ ارزشمندی است. به علاوه، آنچه موجب شد جمعی از خاورشناسان اروپایی به آن توجه کنند و درصدد یافتن نسخه های کاملی از آن برآیند خود به بررسی های انتقادی پرارزش و بررسی های تطبیقی و مطالعه تاثیر داستان های این کتاب بی نویسنده در ادبیات غرب انجامید. تحلیل ایروین نیز، که در تاریخ سلاطین مملوک مصر تخصص دارد، دقیقا حاوی همین زمینه هاست. در طول تاریخ ترجمه سه قرنی هزار و یک شب، همیشه نام آنتوان گالان (1715-1646) با عنوان آن همراه بوده است. خاورشناسان بزرگی همچون ژان ژاک آنتوان کوسن دو پرسوال و لویی ماتیو لانگلس نیز در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی در تکوین خاورشناسی فرانسه از جمله در چاپ و ترجمه الف لیله و لیله نقش داشته اند.
خوانش بینامتنی پیکر فرهاد و بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابر نظریه بینا متنیت هیچ متنی در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر خواند یا تفسیر کرد. در روند خوانش داستان پیکر فرهاد تاثیرپذیری از بوف کور به روشنی محسوس است در واقع در این اثر، مؤلف نشانه هایی به کار می برد که با بررسی این نشانه ها می توان جنبه های بینامتنی را تشخیص و منابع آن را شناخت. این تحقیق با استفاده از روشِ تطبیقی و بر اساسِ نظریه بینامتنیت و بررسیِ شواهد به دنبالِ اثباتِ این فرضیه است که وجوهِ اشتراک بین داستانِ پیکر فرهاد و بوف کور که در پارهای موارد ماهیتِ تقلیدی پیدا می کند اتفاقی نبوده و این امر بیانگرِ تاثیرپذیریِ عباس معروفی از صادق هدایت در خلق این اثر است. همسانیِ پیرنگ، شیوه ی روایی یکسان(جریان سیال ذهن)، اعتقاد به تناسخ، استفاده از نماد های مشترک مانند نیلوفر کبود و ... از گزاره های مشترک این دو متن است و بررسی و تحلیل این اشتراکات در جهتِ اثباتِ بینامتنیتِ این دو متن از مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
پژوهشی در کاربرد آرایه های ادبی در طنز معاصر فارسی و مقایسه اجمالی آنها در طنز انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از ارائه چند تعریف متداول از طنز به مفهوم امروزین آن و با مروری بر پیشینه طنز در ادبیات کلاسیک فارسی، این پژوهش به پیدایش و تکامل طنز اجتماعی-سیاسی در ایران، به منزله یک نوع ادبی مستقل در ادبیات فارسی، در آستانه نهضت مشروطیت و پس از آن می پردازد. نگارنده ساختار صوری طنز سیاسی-اجتماعی معاصر فارسی را از منظر کاربرد آرایه های کلامی مورد بحث قرار داده؛ نمونه هایی از هر یک در جای خود ارائه کرده؛ طنز فارسی را از دیدگاه به کار گیری ابزارهای بیانی، صنایع بدیعی، و آرایه های ادبی با نمونه هایی از طنز انگلیسی مقایسه؛ و در انتها، به دشواری برگردان آرایه های کلامی طنز از زبانی به زبان دیگر اشاره کرده است.
بررسی تطبیقی رئالیسم جادویی در دو رمان سرزمین گوجه های سبز و صد سال تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی یکی از شیوه های داستان نویسی مدرن است که در آن، تمامی حوادث غیرواقعی و خیالی در بستر داستان، کاملاً حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی می پذیرد. در همین رابطه به نظر می رسد دو رمان سرزمین گوجه های سبز اثر هرتا مولر و صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز با مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی پدید آمده اند. هدف، بازخوانی جایگاه رئالیسم جادویی در این دو رمان است. همچنین چگونگی تلفیق این دو عنصر در دو رمان یادشده، مسئله مقاله است. مولر و مارکز هر دو، رمان هایشان را به شیوه رئالیسم جادویی نوشته اند اما وجوه تمایز و تفاوت این دو رمان، از شباهت های آنها بیشتر است. سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است که رئالیسم جادویی به عنوان یک روش رمان نویسی مدرن تا چه میزان در سرزمین گوجه های سبز و صدسال تنهایی نمود یافته است؟ یافته های مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، این فرضیه را به اثبات می رساند که هرتا مولر در سرزمین گوجه های سبز سعی کرده است رابطه سیاست و جامعه را با رئالیسم جادویی بازخوانی کند حال آنکه مارکز تعامل و تضاد سنت و مدرنیسم را در صدسال تنهایی بازنویسی می کند. سبک رئالیسم جادویی در دو رمان یادشده، مفاهیم و معانی و ساختارهای مشترکی را نشان می دهد که اولویت آنها ملی و محلی نبوده بلکه مخاطب آنها جهانی است.
تفاوت ره از سعدی تا سیف فرغانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی طبیعت در شعر سهراب سپهری و بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و بدر شاکر السّیاب، به عنوان دو شاعر نوپرداز و رمانتیست، در عرصة ادبیّات فارسی و عربی دارای اعتبار و جایگاه خاصّی هستند. یکی از وجوه اشتراک این دو شاعر، طبیعت گرایی و اهتمام به طبیعت در اشعارشان است. هر یک از این شاعران به فراخور محیط زندگی، موقعیّت اجتماعی و سیاسی سرزمین خود، از طبیعت بهره گرفته اند. سهراب شاعری درون گراست؛ بنابراین اشعار او دربارة طبیعت بیشتر حال و هوای عرفانی دارند و به تبع آن از عناصر طبیعت پویا و شاد که متناسب با روحیات خاصّ او هستند بهره می گیرد. سیاب شاعری است که از تنهایی و ناامیدی به طبیعت پناه برده است؛ زیرا در اوان زندگی با ناملایمات و مشکلاتی همراه بوده، بدین جهت برخلاف سپهری از عناصر طبیعت برای ترسیم اوضاع نامناسب اجتماعی و سیاسی، انعکاس غربت و بیماری خویش نیز استفاده کرده است. در این مقاله پس از تقسیم طبیعت به طبیعت جاندار و بی جان، تلاش شده است تا از طریق تطبیق شعر دو شاعر به شیوة توصیفی - تحلیلی، نقاط اختلاف و اشتراک آنان به دست آید.
بررسی تطبیقی مرثیه ای برای ژاله و قاتلش اثر ابوتراب خسروی و درون مایه خائن قهرمان اثر بورخس، از دیدگاه پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاشی برای خوانش تطبیقی داستان مرثیه ای برای ژاله و قاتلش،اثر ابوتراب خسروی، نویسنده معاصر ایرانی و درون مایه خائن قهرمان، اثر خورخه لوئیس بورخس، نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی است. این تحقیق با استفاده از روش تطبیقی و براساس مؤلفه های چارچوب گریز پست مدرنیسم انجام شده است که از مهم ترین جریانات فکری عصر جدید به شمار می رود. در این پژوهش، به دنبال اثبات این فرضیه هستیم که وجوه اشتراک بین داستانِ درون مایه خائن قهرمان و مرثیه ای برای ژاله و قاتلش که در پاره ای موارد ماهیت تقلیدی پیدا می کند، اتفاقی نیست و نشان دهندة تأثیرپذیری ابوتراب خسروی از بورخس در خلق این اثر است. استفاده از رویکرد پست مدرن، همسانی پیرنگ، شیوه روایی یکسان، استفاده از نماد های مشترک و ...، گزاره های مشترک این دو متن هستند. بررسی و تحلیل این اشتراک ها برای اثبات تشابهات این دو متن، از مهم ترین اهداف این مقاله به شمار می رود.
مقایسة برخی از پرسوناژها در اساطیر روسیه و ایران
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
پرسوناژهای (personages) اساطیریای که در مقالة حاضر مورد بررسی است، شامل سه دستة پهلوانان، پریان و خدایان است. در این مقاله تلاش شده است تا این سه گونه پرسوناژ در اساطیر ایران و روسیه مقایسه شود. در این مقایسه و تطبیق وجوه تشابه افسانههای سیاگالش و لش، حماسههای رستم و ایلیامورامتس، و اسطورههای میترا و داژبُگ، ضحاک و تریگلاوا، اهورامزدا و بیلبگ، اهریمن و چُرنبگ نشان داده شدهاند. برخی از این شباهتها اتفاقی به نظر میرسند (مانند شباهت لش و سیاگالش) اما برخی نیز ریشه در نژاد و فرهنگ مشترک این دو کشور دارند (مانند اهورامزدا و اهریمن). اساس کار این مقاله گزارش تطبیقی اسطورهها و افسانههای روسیه و ایران بر مبنای نظریة چامسکی دربارة شباهتهای ژرفساختی است، اگرچه گاه یکی از آنها دارای پیشینة بیشتری است و ممکن است بر دیگری اثر گذاشته باشد.
نقد و بررسی شکوائیّه های سیاسی در شعر قرن ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی حبسیه
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی بثّ الشکوی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
خوانشی پست مدرن از مفهوم تاریخ در دو نمایشنامه آرکادیا اثر تام استاپارد و مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی (عنوان عربی: قراءة ما بعد حداثیة لمفهوم التاریخ فی مسرحیتی آکاردیا لتوم استوبارد وموت یزدجرد لبهرام بیضایی)
حوزههای تخصصی:
در دهه های، اخیر نقدهای بسیاری پیرامون مفهوم تاریخ و اموری که تاریخ نگاران همواره به آنها توجه کرده اند، در محافل علمی و فلسفی پسامدرن مطرح شده است.مهمترین پیامد این نقدها، به چالش کشیده شدن رسالت تاریخ در ارایه تصویری دانشورانه و عینی از رویدادهای گذشته است. این دیدگاه نسبی در پیوند با درستی تاریخ، با زیر سوال بردن سرشت و طبیعت آن، امکان دستیابی به حقیقت تاریخی را مورد تردید قرار می دهد و بیان می دارد که تاریخ نگاران، همواره با تکیه بر قدرت تخیل و وابستگی های باور شناختی خویش، رویدادهای گذشته را بازسازی کرده اند. در راستای سست شدن مفهموم تاریخ در قلمرو فلسفه، در حوزه ادبیات نیز نویسندگان برآن شدند تا در آثار خود تاریخ را بدان شیوه ای که خود می خواهند، روایت کنند. دستاورد این نگرش، پیدایش گونه ای ادبی است که می توان در فارسی آن را جایگزین تاریخ نامید. در این جستار، تلاش شده است ابتدا تصویری فراگیر از رویکرد پسامدرنیسم به تاریخ ارایه شود و پس از آن، دو جایگزین تاریخ آرکادیا و مرگ یزدگرد، از دو نویسنده انگلیسی و ایرانی، تام استاپارد و بهرام بیضایی، از این دیدگاه واکاوی شود. در این جستار، پژوهشگران، شگردها و فنون مشترکی را بررسی می کنند که این دو نویسنده به شیوه هایی متفاوت در این دو اثر به کار بسته اند تا بدین گونه ارزش و اعتبار تاریخ را به چالش بکشند و زمینه را برای سر برآوردن خرد روایت های تاریخی خود فراهم کنند.چکیده عربی:عرضت المجالس العلمیة والفلسفیة لما بعد الحداثیین فی العقود الأخیرة، انتقادات وفیرة علی هامش التاریخ، والأمور التی اعتنی بها المؤرخون، ما أدی إلی تحدی غایات التاریخ لتقدیم صورة علمیة وواقعیة عن أحداث الماضی. هذه الرؤیة النسبیة فی علاقتها مع صحة التاریخ تشک فی الوصول إلی الحقائق التاریخیة بعد الشک فی طبیعة التاریخ وجوهره وتؤکد علی أن المؤرخین دوما حاولوا تصویر أحداث الماضی باعتمادهم علی الخیال وانتماءاتهم الفکریة. وهذا الأمر تسرب إلی دائرة الأدب أیضا، إذ حاول الأدباء ذکر الأحداث التاریخیة وفقا لأهواءهم. وهذا أدی إلی ظهور نوع أدبی یمکن اعتباره فی الفارسیة، بدیلا للتاریخ. حاول المقال تقدیم رؤیة شاملة عن نظرة ما بعد الحداثیین للتاریخ، ثم یدرس بدیلی التاریخ: آرکادیا وموت یزدجرد، للکاتبین الإنجلیزی والإیرانی توم استوبارد وبهرام بیضائی، وفقا للرؤیة المذکورة، کما یلقی المقال الضوء علی أسالیب الکاتبین، وفنونهما المشترکة التی تم استخدامها فی هذین الأثرین بطرق مختلفة، لتحدی مکانة التاریخ، تمهیدا لظهور روایتیهما التاریخییتین.
ادبیات تطبیقی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعراب از ابتدای ظهور اسلام در خاورمیانه با ادبیات تطبیقی آشنا بوده اند، اما این آشنایی از حد مقایسه اشعار، به منظور یافتن شاعر یا شعر برتر، فراتر نمی رفت؛ زیرا آنها زبان عربی و ادبیات شعری آن را پدیده ای بی همتا می شمردند و به همین دلیل تصور مقایسه کردن آن با ادبیات سایر زبان ها منتفی بود. پس از هجوم ناپلئون به مصر، ادبیات تطبیقی، به مفهوم غربی آن، در عالم عرب ظهور کرد. انتشار کتاب روحی الخالدی نقطه عطفی در آغاز مطالعات تطبیقی در زبان عربی بود و پس از آن کتاب ها و نشریات عرب زبان چندی به مباحث تطبیقی پرداختند. اما این رشته هیچ گاه به صورت رشته ای دانشگاهی درنیامد، بلکه تنها در حد ارائه چند واحد، در میان دروس ادبیات عربی، باقی ماند؛ زیرا استادان گروه عربی، علاوه بر درک نادرست این رشته، آن را تهدیدی برای تعیّن گروه عربی می پنداشتند. اما اینکه چرا ادبیات تطبیقی در جهان عرب، برخلاف غرب که با بحران مواجه شده، چنین در حال رشد است و ستایش و توجه دانشگاهیان را به خود جلب کرده، حاصل خصلت ذاتی این رشته است که به فرد این توانایی را می دهد که از مرزهای ملّی فراتر برود و شاهد تفاوت ها یا شباهت های ادبیات ملل مختلف، بدون ترجیح یکی بر دیگری، باشد. نظریه تأثیر و تأثر که در ابتدا تحت تأثیر فرانسویان در میان محققان عرب رایج بود، اکنون دیگر مطلوب ادبیات تطبیقی نیست. با در نظر گرفتن رشد ملّی گرایی و پان عربیسم و همچنین نقدِ روش ها و نظریات کشورهای سابقاً استعمارگرِ جهان، دلیل توجه روزافزون جهان عرب به ادبیات تطبیقی آشکار می شود.
مطالعة تطبیقی «خرق عادت» در ادبیّات عرفانی و سوررئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی سورئالیسم
زن در آینه ضرب المثل های کردی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل های کردی، به عنوان پل ارتباطی دو فرهنگ ایرانی- اسلامی، نقش ارزشمندی در زنده نگه داشتن ارزش های فرهنگی دارد. این زبان، در طول تاریخ و بویژه پس از ورود اسلام به ایران، با زبان عربی در ارتباط بوده و بسیاری از مؤلفه های فرهنگی را با فرهنگ و زبان عربی مبادله کرده است. با توجه به نقش بی همتای زن در فرهنگ ایرانی و عربی، در این نوشتار تلاش می شود با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی سیمای زن در ضرب المثل های کردی و عربی پرداخته شود و دیدگاه های مشترک گویندگان دو زبان کردی و عربی در مورد زن، بیان شود و ریشه ها و عوامل پیدایش چنین دیدگاه هایی واکاوی شود. براساس یافته های پژوهش، زن در ضرب المثل های کردی و عربی، دارای دو بعد مثبت و منفی است و صفات نیک و زشتی به او نسبت داده شده است که هر کدام متأثر از نوع حکومت، شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عقاید دینی و مذهبی بوده است. بسته به نوع شرایط خاص زمانی، در هر دو فرهنگ و زبان کردی و عربی در مورد خوب بودن یا نبودن زن افراط و تفریط شده است و گاهی نیز راه اعتدال در پیش گرفته شده است ولی تحت هر شرایطی، نقش سازنده زن در جامعه، چه زیاد و چه کم، در ضرب المثل های کردی و عربی انعکاس یافته است.
همانندی های دو قهرمان اسطوره ای در ادبیات حماسی ایران و ادبیات نمایشی ایرلند (رستم - کوهولین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، دو قهرمان همانند از دو دسته ادبی مختلف – رستم از ادبیات حماسی ایران با کوهولین از ادبیات نمایشی ایرلند – مقابله شده است. بررسی همانندی این دو قهرمان به منزله ارزیابی امکان و توانایی نمایشی و روایت داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی است. از این رو به همین ضرورت است که کردارهای رستم و کوهولین در جریان داستان مورد ارزیابی قرار گرفته؛ کردارهای قهرمانی اسطوره ای که فرجامشان فرزندکشی است. در اینجا نسبت میان هر یک از قهرمانان (رستم – کوهولین) با وقایع، تصمیم و اعمالشان از آغاز تا پایان حادثه در مقایسه ای تطبیقی و محتوایی ارزیابی خواهد شد. در این روش مبنا، مقایسه هر جز از طرح داستانها با هم و هر جز از کردار قهرمانان با هم است. در این تحلیل توصیفی و تطبیقی، در خواهیم یافت که بین دو اسطوره، مشترکات فراوانی وجود دارد که می تواند بر هم خانوادگی و یگانگی در خاستگاه و منشا آنها دلالت کند.
مضامین شعر و ادب عربی در دیوان ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرج میرزا از شاعران معاصر و نوادگان فتحعلی شاه قاجار است که از یک سو شعرش آمیزه ای از لطافت و شیرینی و از دیگر سو «هزل و بیسنتی و پرده دری» است. با این وجود فرهنگ و ادب «اسلامی - عربی» از شاخصه های ویژه شعر اوست که چون خونی در پیکر دیوان او در همه جا جاری است و صبغه دینی در قالب عبارات و مضامین فراوان قرآنی و روایی در شعر او خودنمایی میکند.
علاوه بر ابیات عربی از شاعرانی چون «ابوالفتح بستی»، «مهلبی»، «ابن قلاقس» و «شریف رضی» و... مضامین اشعار شاعرانی چون «ابن رومی»، «متنبی»، «ابوالعتاهیه»، «بشار»، «ابن حجاج» و... به وضوح در مطاوی اشعار او دیده میشود، همچنین دیوان او دهها ضرب المثل عربی را به شکل اقتباس واژگانی و یا گزارشی در دل خود جا داده است. سعی ما در این مقاله ارائهی برخی از این مضامین و کشف منابع و مآخذ عربی و همچنین ریشه های ایرانی آنهاست که در فرهنگ ایران قبل از اسلام وجود داشته است.
از آنجا که احتمال تاثیر پذیری ایرج از اشعار شاعران ایرانی قبل از خود منتفی نیست، در پانوشت به شواهدی از آنها در ادب فارسی نیز اشاره کرده ایم.
همسانی مضامین ِحکایات و افسانه های اندرزی «ازوپ» با آثار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازوپ، افسانه پردازی است که نام او با حکایات ِاخلاقی حیوانات عجین شده و به عنوان پدر فابل در غرب شناخته شده است. گرچه از زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست اما حکایات باقی مانده از او هم چنان مورد توجه همگان است.
اغلب ۲۰۸ حکایت تعلیمی از افسانه های ازوپ در زمره فابل (= تمثیل حیوانی) قرار دارند که در آن ها هر حیوان، مثل یک تیپ از مردم است. افسانه های ازوپ مربوط به حدود قرن ششم قبل از میلاد است. شخصیت های حکایات ازوپ را حیوانات، گیاهان، انسان ها و خدایان تشکیل می دهد. به طور معمول، در پایان بیشتر این حکایات که نقش پردازان عمده آن حیوانات هستند، پندهایی بیان می شود. برخی از مضامین و محتوای آثار سعدی عیناً در افسانه های ازوپ دیده شده یا قابل تطبیق با کلمات و عبارات وی است. این می تواند از باب «توارد» یا «تأثیر و تأثر» باشد. از آن جا که فضایل و رذایل اخلاقی ریشه در ذات انسان دارد و تقریباً در تمام فرهنگ ها و زبان ها، مورد پذیرش همگان است، بسیاری از مفاهیمی که در افسانه های ازوپ آموزش داده شده در آثار سعدی هم به آن پرداخته شده است. مضامین ِآثار سعدی هم چون افسانه های ازوپ فضایل و رذایل اخلاقی را شامل می شود. در مجموع از میان حکایت های ازوپ، ۳۹ حکایتِ آن با بن مایه های شعر سعدی همسانی دارد و قابل تطبیق است. هدف مقاله حاضر بررسی و تحلیلِ حکایت های ازوپ با مضامین و درونمایه مشابه درعبارات و اشعار سعدی است.
بررسی رمان های عربی و فارسی معاصر از منظر نقد جامعه شناختی (مطالعة موردی: الشحاذ اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجّه به اینکه رمان، تصویری عینی از چش م انداز و برداشت نویسنده از زندگی است که اوضاع فکری- فرهنگی هر عصری را به تصویر می کشد؛ پژوهش مذکور تلاش کرده است با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب تطبیقی آمریکایی، رمان های الشّحاذ (گدا) اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی را از منظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار دهد تا تصویری از سیمای مصر پس از انقلاب 1952 و ایران سال های 1324 تا 1357 را از لابه لای سطور این آثار به نمایش بگذارد. نتایج نشان از آن دارد که محفوظ در رمان خود با استفاده از شیوة جریان سیّال ذهن و زبانی نمادین، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه مصر پرداخته و بحران روحی قهرمان داستان، مصیبت های روشنفکران و تعارض های درونی آنان را به تصویر کشیده است؛ ابراهیم دارابی نیز به مانند محفوظ، اما با سبکی رئالیستی، اوضاع ایران را در برهة تاریخی مذکور، بازگو کرده است. قهرمان رمانش، فردی تحصیل کرده و مبارزی نستوه علیه رژیم پهلوی است. درون مایة اشک سبلان استبدادستیزی و درون مایة الشّحاذ، ستیؤ با فرهنط غربی است. شخصیّت زنان در رمان های مذکور، تابع شخصیّت مردان است. زن در رمان الشّحاذ، وسیله ای برای رسیدن به آرامش های زودگذر است؛ اما در رمان اشک سبلان با زنانی نمونه برخورد می کنیم که علاوه بر خانه داری، دوشادوش مردان، در عرصة مبارزه نیز حضوری فعّال دارند.کودکان و نوجوانان نیز نوید دهندة آینده ای زیبا هستند و نویسندگان مذکور به وسیلة این دو قشر، پیروزی و آزادی را بشارت می دهد.
سیمای زن و عشق در شاهکارهای حماسی دده قورقود و ایلیاد وادیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی حماسه پهلوانی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب