فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
احمد بن محمّد میدانی (518 ه ) در کتاب مجمع الأمثال 1000 مثل را به عنوان «المولّدون» معرّفی کرده است که در تعریف آن ها گفته اند: «امثالی که هویّت عربی ندارند، در ادب عربی بی سابقه اند و از فرهنگ های دیگر به زبان عربی سرایت کرده اند» از آنجا که به اعتقاد محقّقان، فرهنگ و ادب ایرانی بیشترین تأثیر را در ادب عربی داشته است، وجود کنایه های مشترک در امثال مولّد و ادب فارسی می تواند از کلیدهای بازگشایی راز هویّت این امثال باشد. نتیجة این پژوهش، نشان می دهد که پاره ای از کنایه های موجود در امثال مولّد، شباهت زیادی به کنایه های ادب فارسی دارد و از آن جهت که کنایه های هر فرهنگ، متعلّق بدان فرهنگ است، این شباهت، نشان دهندة هویّت فارسی و ایرانی این امثال است.
تحلیل تطبیقی فراقیه در اشعار عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
27 - 43
حوزههای تخصصی:
با تطبیق فراقیه های فارسی و عربی می توان به وجوه مشترک آن ها، از لحاظ لفظ و مضمون، پی برد. شاعران فارسی زبان برخی مضامین شعری خود را از اشعار عربی قبل و بعد از اسلام، از جمله معلقات سبعه، قصاید متنبی و ... گرفته اند. در این مقاله ابتدا دو قصیده عربی، یکی معلقه امرؤالقیس ، مربوط به قبل از اسلام و دیگری قصیده برده بوصیری ، از اشعار دوره بعد از اسلام، تحلیل شده است؛ سپس با تحلیل معنایی چند قصیده و غزل فراقی فارسی، از شاعران ادوار مختلف، به مقایسه و تطبیق فراقیه های دو زبان و تأثیرپذیری آن ها از هم پرداخته شده است. با این مقایسه، می توان دریافت که بسامد برخی واژه ها و مضامین، در اشعار فراقی عربی و فارسی پرکاربردتر است. از آن جمله می توان به واژه ها و تصاویری چون یار، دیار، ساربان، محمل، شتر،کاروان، وادی، اشک، آه، منزل، گریه بر خرابه و ... اشاره کرد.
سیری در ادبیات تعلیمی کودکان ایران و برخی شباهت ها و تفاوت های آن با آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
101 - 121
حوزههای تخصصی:
گرچه ادبیات تعلیمی کودکان واژه ای متأخر به حساب می آید و به طریق اولی نزد پیشینیان نیز جایگاهی نداشته است، اما ردّ پای کودکان و نوجوانان در مباحث مربوط به ایشان چه در دوران کهن و چه در دوران نو کاملاً مشهود است. آرای تربیتیِ حاکم بر ادبیات امروزین ایران و دیگر کشورها وامدار عقاید بزرگانی در عرصه های عقلی و ادبی می باشد. هدف ما بررسی شکل گیری و نشو و نمای نظام تربیتی از دوران کهن تا کنون، و نیز بررسی برخی مایه های مشترک در ادبیات کودکان ایران و آلمان می باشد.
مقایسه سفرهای شاهنامه با سفرهای حماسی- اساطیری جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرهای اساطیری جهان قالب و ساختار مشخصی دارد که آن ها را با دیگر انواع سفرها متمایز می کند. ساختار این سفرها متشکل از حوزه های عملیات گوناگونی است که در روند سفر، تحقق یا عدم تحقق آن تاثیر مستقیم دارد. برخی از حوزه های عملیاتی برای تحقق سفر و بعضی برای عدم تحقق آن تدارک دیده شده اند. شخصیت های سفر و وسایل نقلیه که دو حوزه عملیات این سفرها را به عهده دارند با قدرت جادویی و ماورایی خود بر موانع و محدودیت راه سفر غلبه می کنند و موجب تحقق آن می شوند. در میان داستان های شاهنامه سفرهایی است که دارای ساختار سفرهای اساطیری جهانند اما ساختار بسیاری از آن ها با ساختار سفرهای اساطیری جهان منطبق نیست و نمی توان آن ها را سفر اسطوره ای محسوب کرد.در این تحقیق شاهنامه فردوسی تا پایان داستان اسکندر و منابع پژوهشی اسطوره ای جهان که به زبان فارسی ترجمه شده مورد مطالعه قرار گرفته اند و سفرهای اساطیری آن ها تحلیل و بررسی شده اند. سپس به مقایسه سفرهای شاهنامه با سفرهای اساطیری جهان پرداخته و شباهت ها و تفاوت هایی که در اجزاء و ساختار آن ها وجود دارد مشخص شده است.
خوانش بوم گرایی از سمبل های طبیعت در اشعار رابرت فراست و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
135 - 151
حوزههای تخصصی:
این مقاله تطبیقی، خوانش بوم گرایانه از سمبل های طبیعت در اشعار برگزیده سهراب سپهری و رابرت فراست است. بوم گرایی تئوری جدیدی است که به اهمیت ارتباط انسان و طبیعت تأکید می کند. سمبل اصطلاحی ادبی است و از آغاز تاریخ بشر بوده است و تصویری است که به چیز دیگر اشاره می کند. اگر سمبل ها از طبیعت گرفته شده باشند به آن ها سمبل های طبیعت می گویند. آن ها به طور غیرمستقیم افکار، احساسات و تجربه های روزمره ما را بیان می کنند. شاعر از سمبل نه به عنوان نشانه بلکه به عنوان اشاره به واقعیت های پنهان زندگی استفاده می کند و ما می توانیم بگوییم که شعر به خاطر ارائه افکار و احساسات می تواند به عنوان سمبل در نظر گرفته شود. این تحقیق نشان می دهد چطور رابرت فراست از آمریکا و سهراب سپهری از ایران از سمبل های مشترک طبیعت با معانی متفاوتی در شعرهایشان استفاده کرده اند. شعر آن ها به طبیعت مربوط است اما نگاه به طبیعت و فلسفه آن ها متفاوت است.
بررسی تطبیقی واقعه تصویر بیدل دهلوی با تصویر دوریان گری اسکار وایلد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از شاخه های جدید مطالعات ادبی است که به مقایسه و تأثیر و تأثّر احتمالی آثار ادبی مشابه در زبان های مختلف می پردازد. از آثار ادبی که تا کنون از این منظر بررسی نشده، واقعه تصویر بیدل و تصویر دوریان گری اسکار وایلد می باشد. بیدل و اسکار وایلد هرچند با فاصله زیاد زمانی و مکانی زندگی می کردند، ولی آثار داستانی شان شباهت های زیادی باهم دارند و از جهاتی قابل انطباق با یکدیگر هستند، لذا نگارندگان مقاله حاضر، سعی کرده اند داستان های مزبور را از این دیدگاه بررسی نمایند. در این راستا، بعد از نگاهی اجمالی به مباحث ادبیات تطبیقی، خلاصه ای از دو داستان را ذکر کرده، سپس مختصری به ویژگی های شخصیتی، عاطفی و... دو نویسنده پرداخته ایم، و وجوه اشتراک و افتراق دو داستان را مورد بررسی قرار داده، و سرانجام نتیجه گرفته ایم که بیدل و اسکار وایلد، علی رغم اینکه از نظر مشرب فکری و...، اختلافات زیادی داشته اند، داستان هایشان ژرف ساختی مشابه دارد و با توجه به اینکه از زمان حیات بیدل تا مدت های طولانی، انگلیسی ها در هند حضور داشته اند، احتمال می رود که اسکار وایلد از طریق آنها به واقعه تصویر بیدل دسترسی یافته، و تحت تأثیرآن، تصویر دوریان گری را خلق کرده است.
بررسی تطبیقی ژنر فانتزی در آلیس در سرزمین عجایب و هلی فسقلی در سرزمین غول ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان ادبیات داستانی ملل مختلف گاه آثاری یافت می شود که هم از نظر موضوع و درون مایه و هم از نظر ساختار و نحوه روایت، بسیار به یکدیگر شبیه اند. بی گمان آنچه در تعامل و گفت وگوی میان آثار ادبی کشورها می تواند اهمیتی بیشتر داشته باشد، آثاری هستند که در مسیر اقبال و توجه عام و خاص نقشی بنیادین در جریان سازی ادبی و همراهی با تحولات فکری و اجتماعی ملّت خویش دارند. جستار حاضر با هدف مقایسه و تطبیق ژانر فانتزی در دو اثر فوق العاده کودکانه آلیس در سرزمین عجایب، از لوئیس کارول، استاد دانشگاه آکسفورد و هلی فسقلی در سرزمین غول ها، از شکوه قاسم نیا تلاش دارد تا وجوه تشابه و تفاوت فانتزی در ایران و غرب را به نمایش بگذارد. روش تحقیق در پژوهش ِمذکور کتاب «درآمدی بر مطالعات ادبی تطبیقی» زیگبرت سالمُن پراوِر است. رویکرد دهگانه او در مطالعات تطبیقی کمک می کند تا بستر مناسبی برای شناخت بهتر ادبیات ملی و خارجی فراهم گردد. شالوده اصلی فانتزی در دو اثر مورد بحث، بر تخیل، جادو و قدرت های مافوق طبیعی به صور گوناگون بنا نهاده شده که ریشه در ادبیات پارادوکسیکال (متناقض نما)، اساطیر، ادبیات عامه، افسانه های کهن و قصّه های پریان دارد و به اقتضای پرسش های موجود زمانه معنا و مفهوم می یابد و اوضاع فکری و فرهنگی غالب را به نمایش می گذارد؛ با این نتیجه که در کتاب هلی فسقلی، فانتزی به نوعی بازنویسی ادبیات فولکلور و افسانه های کهن است؛ اما در کتابِ آلیس در سرزمین عجایب، برآمده از نگاهی آینده گرا و برساخته تخیل جمعی روح غربی برای پناه بردن به دنیای آرمانی و وهمی است.
بررسی مضامین پایداری در شعر محمد مهدی جواهری و مجموعه "سرود درد" حمید سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
71 - 87
حوزههای تخصصی:
محمد مهدی جواهری از بزرگ ترین شاعران کشور عراق است. بیش تر اشعار او به بیان مفاهیم سیاسی و اجتم اعی اختصاص دارد. وی به سرودن اشعار میهنی و قهرمانی گرایش داشته است. مضامین پایداری نیز در اشعارش به وفور دیده می شود. حمید سبزواری نیز شاعری انقلابی است که همواره با جریان انقلاب و مبارزه با طاغوت همراه شده است. هر دو شاعر خواستگاه ایرانی داشته و هر دو از حامیان مظلومان و ستمدیدگان بوده و در برابر بیداد زمان قد علم کرده اند. مفاهیم ادب پایداری نظیر ترسیم ظلم و استبداد، دعوت به مبارزه علیه ظلم، امیدوارکردن مردم در پیروزی، بیان ظلم و جنایت و بی عدالتی، بزرگداشت شهدا، ستایش آزادی و آزادگی و سرزمین در سروده های هر دو به وفور یافت می شود.
بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام هند و ایران از دیرباز دارای مشترکات فرهنگی بوده اند. بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا، گویای بخشی از این فرهنگ مشترک است. از جمله عناصر مشترک این دو داستان، کنش ها و ویژگی های مشترک شخصیت هاست. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی کوشیده ایم شخصیت های دو داستان مذکور را بر اساس ویژگی ها و کنش های مشترک تطبیق دهیم. با تکیه بر این هدف، به این نتیجه رسیدیم که شخصیت هایی مانند سیاوش و رام در وفاداری به پدر، دنیاگریزی و...، سودابه و کیکئی در نیرنگبازی، حسادت، دشمنی با ناپسری و...، کاووس و جسرت در دودلی میان زن و فرزند، گیو و هنومان در بیباکی، تنهایی رفتن به درون دشمن و گذشتن از آب، افراسیاب و راون در قدرت طلبی و جهان آشوبی، فرنگیس و سیتا در گرفتار شدن به وسیله افراد ستمگر، کیخسرو و لو و کش در بالیدنشان در جای دیگر و بازگشت به وطن و پیران و والمیکی در خردورزی و نگهداری از شاهزادگان به هم شباهت دارند.
مقایسه ماجرای بهمن در شاهنامه فردوسی و بهمن و فرامرز لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان بهمن، پسر اسفندیار، در شاهنامه فردوسی، با وجود استقلال ظاهری، روایتی مستقل شمرده نمی شود و درحقیقت، جزوی از روایت اصلی رستم و اسفندیار است. این داستان، به صورت مستقل، هم موضوع «بهمن نامه» سروده ایرانشاه بن ابی الخیر و هم دستمایه منظومه لکی بهمن و فرامرز سروده نوشاد ابوالوفایی، شاعر شهیر لکی سرا، در عصر صفوی قرار گرفته است. ماجرای بهمن در شاهنامه، داستانی مختصر است. در این داستان، پس از به پادشاهی نشستن بهمن، به کین جویی او از خاندان رستم پرداخته شده است. همچنین به برتخت نشستن بهمن، لشکرکشی او به سیستان (به کین اسفندیار)، اسارت زال و جنگ فرامرز نیز اشاره های مختصری شده است و درنهایت، به ازدواج بهمن با همای و مرگ او می انجامد. روایت لکی بهمن و فرامرز، تراژدی ای دردناک و جانبدارانه از مرگ مظلومانه فرامرز است. این منظومه، با شرح دلاوری های فرامرز شروع می شود، به شرح جنگ نابرابر بهمن با او می پردازد و پس از شرح مرگ سوزناک او، داستان انتقام آذربرزین را با بیانی زیبا و اثرگذار به تصویر می کشد. در این مقاله، بر آنیم تا وجوه اشتراک و اختلاف دو روایت را بررسی و مقایسه کنیم و میزان اثرپذیری نوشاد از فردوسی و نیز درجه استقلال او را نشان دهیم و سرانجام، ویژگی های خاص منظومه بهمن و فرامرز نوشاد را بنمایانیم. درمجموع، اختلافات بهمن و فرامرز لکی با روایت فردوسی در شاهنامه، به مراتب بیشتر از اشتراکات آن دو است. همچنین بهمن و فرامرز ویژگی های منحصر به فردی دارند.
معرفی و نقد دیدگاه های محمد السعید جمال الدین در پرتو کتاب ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد السّعید جمال الدّین از پیشگامان و مؤلّفان برجستة ادبیّات تطبیقی مصر در حوزة نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است. در حقیقت، یافته های پژوهش، بیانگر این است که مشخّصة اصلی اندیشه های تطبیقی وی، تأثیرپذیری از مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی و تأکید بر نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است؛ در حقیقت رویکرد اساسی وی، در ادبیّات تطبیقی، تأکید بر مسألة تأثیر و تأثّر در پرتو پیوندهای تاریخی است. افزون بر این، ایشان به مانند طه ندا، با شیوه ای علمی به بررسی ادبیّات تطبیقی اسلامی می پردازد و در پی آن است تا تعاملات فرهنگی و تأثیر و تأثّری را که ادبیّات ملل اسلامی در گذر تاریخ بر هم گذاشته اند، بررسی کند. وی در تبیین ضرورت این نظریّه (نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی) به نقد تلاش های امپریالیسم و ناسیونالیسم فرهنگ غربی در جهت از خود بیگانگی فرهنگ ملّت های اسلامی نیز می پردازد. این پژوهشِ توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی محمّد السّعید جمال الدّین، به تحلیل جایگاه و دیدگاه های وی در باب ادبیّات تطبیقی، به ویژه موضوع نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی، می پردازد.
بررسی تطبیقی کهن الگویی آنیما در شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت جهانی و سرشت بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با کاربست نقد کهن الگویی به بررسی خاستگاه کهن الگویی مشترک در اشعار دو شاعر معاصر ایران و عرب؛ اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی پرداخته و نشان می دهد که چگونه ادبیات ملل مختلفی چون ایران و عراق در عین تفاوت های زبانی، جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی به جهت برخورداری از شالوده های مشترک کهن الگویی «از وحدتی اندام وار و انسجامی یگانه» برخوردارند و چگونه اندیشه های آدمیان در بنیاد به یک سرچشمه می رسد. به منظور ارائه نمونه عملی؛ مقاله با تمرکز بر کهن الگویی آنیما با رویکردی تحلیلی تطبیقی و روشی استقرایی، جلوه ها و نمودهای مشترک آنیما که به صورت ناخودآگاه در آفرینش این دو اثر ادبی مؤثر بوده اند را مورد واکاوی قرار داده و برخی بن مایه های موجود دو متن را به پیش نمونه یا همان ژرف ساخت کهن الگویی آن تأویل می کند. هدف این پژوهش نه تنها ارائه تحلیلی روانکاوانه که ساخت شکنی دو شاهکار ادبی معاصر ایران و عرب با دیدی تحلیلی تطبیقی و نیز نشان دادن ظرفیت های نقد کهن الگویی در مطالعات سنجشی و تطبیقی و همگرایی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی می باشد. برآیندی که از این بررسی به عمل آمده، نشان می دهد با وجود برخورداری هر دو متن از شالوده های کهن الگویی مشترک، شعر البیاتی از بن مایه های کهن الگویی عمیق تری بهره مند است.
بازتاب رسالة تمثیلی قصه الغربة الغربیة و جغرافیای مثالی سهروردی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم جدایی از عالم علوی، غربت روح در قفس تن، و بازگشت به اصل در ادبیات عرفانی ایرانی- اسلامی، غالباً در آثار تمثیلی و با زبانی نمادین بیان شده است. یکی از مهم ترین این آثار رسالة کوتاه قصه الغربة الغربیة شیخ شهاب الدین سهروردی است. هدف ما در این مقاله این است که با روش توصیفی تحلیلی، مفهوم «غربت غربی» سهروردی در این رساله را که در قالب جغرافیای مثالی مطرح می شود، در مثنوی مولوی جست وجو کنیم و با توجه به تمثیل های شیخ اشراق، دریافت های تأویلی - عرفانی مولوی را طرح و تبیین نماییم و نشان دهیم که مشرق و مغرب مثالیِ سهرودی، ناکجاآباد و هورقلیای او و نیز اسیرشدن روح در چاه ظلمانی مغرب و طَیَران او که همان سیروسلوک به سوی مشرق عالم علوی است، در مثنوی چگونه نمود یافته است. از این طریق، به سرچشمه های مشترک این مفهوم، یعنی تأویل های قرآنی هر دو حکیم، دست می یابیم. شیخ اشراق و مولوی بلخی با تأویل قصص قرآنی و رموز این کتاب وحیانی توانسته اند نشان دهند که از طریق شهود، انسان می تواند هویّت نوری نفس را به دست آورد و در یابد که جایگاه اصلی وی این دنیا نیست و برای بازگشت به اصل باید به شهود و تجرید روی آورد.
مقایسه سفر روحانی ادریس(ع) در فرهنگ اسلامی و دانته در کمدی الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
9 - 26
حوزههای تخصصی:
رسالت خطیر ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و مناسبات بین ادبیات و فرهنگ ملل جهان و تأکید و توسعه مبادلات فکری، ادبی، فرهنگی و مذهبی است. مقایسه سفر روح به عالم علوی همواره جزو مقوله های مشترک ملل در داستان های تمثیلی بوده است. سفر روحانی به عالم معنوی درون مایه اصلی داستان ادریس(علیه السلام) در فرهنگ اسلامی و «کمدی الهی» دانته در فرهنگ مسیحی است. این دو سفر در سه مرحله طی می شود؛ با این تفاوت که سفر ادریس(ع) شامل قبض روح، جهنم و بهشت است و سفر دانته در «کمدی الهی» در دوزخ، برزخ و بهشت انجام می شود. سفر ادریس(ع) نوعی سفر معنوی است که منشأ الهی دارد در حالی که سفر دانته در «کمدی الهی» سفری خیالی است. هدف پژوهش حاضر بررسی و سنجش وجوه اشتراک و افتراق این دو سفر در فرهنگ اسلام و مسیحیت است.
نمادگرایی در دو رمان «جزیره سرگردانی» و «حبی الأول»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
83 - 106
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور و سحر خلیفه ، دو نویسنده مشهور ایرانی و فلسطینی از جمله افرادی هستند که در آثارشان از نماد استفاده کرده اند. در این مقاله سعی شده است تا جنبه های نمادین مضامین مشترکی که هر دو نویسنده در اثر خود «جزیره سرگردانی» و «حبی الأول» از آن ها به عنوان نماد استفاده کرده اند و برخی معانی آن ها استخراج گردد. اینگونه برمی آید که هر دو نویسنده در آثار خود، موضع گیری صریحی نسبت به قضایای سیاسی و اجتماعی کشورشان داشته اند که با واقعیت موجود در جامعه همخوانی دارد و این موضع گیری در گفت وگو و شخصیت های داستانی نمایانگر است. گفت وگو با توجه به فضای داستان، نقش اساسی در معرفی شخصیت ها و خصوصیت های روحی و خلقی آنان دارد و به پیشبرد داستان کمک شایانی کرده است.
مقایسه و بررسی دیدگاه های سیاسی- اجتماعی در اشعار ناظم حکمت و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
29 - 47
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آن ایم تا با استناد به کلام و دو گوینده از دو جامعه متفاوت یعنی ناظم حکمت از ترکیه و احمد شاملو از ایران دیدگاه های اجتماعی آنان را تحلیل و بررسی نماییم. از آنجا که تا کنون محتوای شعری دو گوینده از نظر سیاسی- اجتماعی مورد بررسی عمیق قرار نگرفته است و نیز با توجه به اینکه این موضوع در اندیشه هر دو از جایگاه ویژهای برخوردار است، بنابراین پرداختن به آن یکی از ضروریات موجود در انتخاب این امر و تحلیل آن است. در حقیقت بر آن ایم تا از این رهگذر مشترکات فرهنگی و اجتماعی را در باورها و ایدئولوژی هر دو بیان نموده و آن را به محک نقد و داوری بگذاریم.
نوع شناسی تطبیقی حماسه در ادبیات فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه یکی از انواع ادبی است که اعمال پهلوانی و حوادث خارق العاده را به زبان فاخر روایت می کند. افلاطون و ارسطو از اولین کسانی بودند که به بحث و پژوهش درباره انواع ادبی پرداخته اند. این تحقیق برآن است تا حماسه های ایران را با ویژگی هایی که برای حماسه های جهان ذکر کرده اند، تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که میان حماسه های ایران و جهان به جز چند اختلاف جزئی، تفاوت ی اساسی وجود ندارد. این پژوهش با رویکرد تاریخی- توصیفی تلاش نموده تا حماسه را در زبان فارسی و عربی بررسی کند، سپس آن ها را با هم مقایسه نماید. در حوزه ادبیات تطبیقی باید به این نکته اشاره کنیم که پژوهشگران انواع ادبی، معتقدند اعراب به دلیل خصوصیات فرهنگی، منطقه ای، قومی و زبانی، توانایی سرودن حماسه ای نظیر شاهنامه و ایلیاد را نداشته اند. آنها آثار حماسی دیگر ملل را با نام «ملحمه» می شناسند و واژه «حماسه» در ادبیات عرب، ژانر و نوع ادبی به شمار نمی رود و در فخر و مباهات، رجز خوانی و برشمردن ویژگی های قبیله، خلاصه می شود. اما این بدان معنا نیست که ادب عربی از این گونه ی ادبی کاملاً تهی است و اعراب در ادوار مختلف تاریخی نسبت به آن بیگانه بوده اند. علاوه بر وجود اشعار حماسی و شاعران حماسه سرا در عصور مختلف ادبی، در دوره مملوکی افزون بر حماسه های تاریخی، شاهد شکوفایی حماسه های دینی هستیم که در ادبیات فارسی از نظر طول قصیده و تنوّع مضامین، اثری از آنها یافت نمی شود.
هنجارگریزی معنایی در گستره تصویرپردازی های شاعرانه در شعر معاصر ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
آفات زبان از نظر لفظ و معنا در مثنوی مولوی و احیاءعلوم الدّین غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های بیان مقاصد گوناگون است. برخی از افراد روش مستقیم را بر می گزینند؛ یعنی زبان رسمی و غیر ادبی را ترجیح می دهندکه در این حالت جملات به صورت خبری و یا انشایی خواهد بود. امّا گروهی دیگر از زبان غیرمستقیم استفاده می کنند، زیرا آنها این نوع بیان را تأثیرگذارتر می دانند.
از جمله مباحث مهم و قابل توجّه، بحث جرایم وآفات زبان است. زیرا بیش از آن اندازه که نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است، جرایم وآفات آن زیانبار و ناپسند می باشد. درتعالیم آسمانی وکلمات حکیمان درباره آفات زبان، مطالب بسیار ارزنده وجالبی دیده می شودکه بررسی تمام آنها از حوصله بحث ما خارج است ولی در حدّ توان به قسمتی از آن آفات، از زبان امام محمّد غزّالی در کتاب ارزشمند خود؛ یعنی احیاءعلوم الدّین و از زبان مولانا جلال الدّین محمّد بلخی در دیوان مثنوی معنوی که به این مسأله توجّه داشته اند، پرداخته خواهد شد. این مقاله در پی آن است که روشن سازد امام محمّد غزّالی و جلال الدّین محمّد مولوی پیام خود را چگونه به خوانندگان منتقل ساخته اند و کدام روش(مستقیم یا غیرمستقیم) را برای بیان مقاصد خود برگزیده اند. نحوه بیان و سبک بیان این دو بزرگوار از نظر لفظ و معنی چگونه است؟