فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
میرزاده عشقی و جبران خلیل جبران، برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب داده اند و همین امر باعث وجوه مشترکی در آثار این دو شاعر ایرانی و لبنانی شده است. نوشتار پیش رو درصدد است تا با بررسی شعر «سه تابلو مریم» (ایده آل) میرزاده عشقی و «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران، به تفاوت ها و شباهت ها ی آن ها براساس معیارهای مکتب رمانتیسم بپردازد و میزان توفیق هرکدام از این شاعر و نویسنده را در این بررسی و تطبیق معلوم سازد. طبیعت گرایی، جانبداری از روستا در برابر شهر، آزادی، مرگ اندیشی، تخیّل گرایی، همدلی با محرومان، یأس و ناامیدی، آرمان گرایی و رؤیاپروری از ویژگی ها و اصول مکتب رمانتیسم است که در آثار این دو شاعر نمود می یابند. یافته های پژوهش حاضر، بیانگر این است که هم در اثر مورد بررسی میرزاده عشقی و هم در اثر جبران خلیل جبران، طبیعت گرایی و مظاهر آن، بیان توصیفی و روایتی داستانی - نمایشی دارند و این بیان، فضای غنایی و رمانتیکی را ایجاد کرده است که از نوع رمانتیسم احساساتی و عاشقانه نیست؛ بلکه صیغه ای اجتماعی و انقلابی دارد.
بررسی سبک شناسانه اشعار «نتائج الفطنه» ابن هباریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
183 - 212
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی ابزاری مفید برای شناسایی هویت ادبی اثر است. سبک شناسی لایه ای که یکی از مدل های سبک شناسی نوین است به تحلیل و بررسی شاخصه های متن از جهت گزینش کلمات و ساخت و زیرساخت عبارات و اغراض بلاغی و نحوی و آوایی می پردازد. ما در این پژوهش بر آن ایم تا با بررسی سبک شناسی اشعار «نتائج الفطنه» به واکاوی اشعار «نتائج الفطنه» در سطوح آوایی، نحوی، بلاغی، ساختاری و ارتباط آن با درونمایه اثر یعنی احساسات، افکار، تخیلات و اهداف نویسنده اثر بپردازیم. از آنجا که نوعی از داستان پردازی، نقل آن در قالب شعر تعلیمی است ابن هباریه از شعرای بزرگ شعر تعلیمی است که در کتاب «نتائج الفطنه» داستان های تعلیمی خود را به رشته نظم در آورده است. ابن هباریه در مواجهه با مخاطبین خود در داستان هایش سبکی را اختیار کرده که همساز با ساخت و زیر ساخت قوی اشعارش باشد؛ چرا که از یک طرف راه رسیدن به منش انسانی را با ویژگی های اخلاقی چون خردمندی، دانشوری، دوستی نشان داده و از سوی دیگر انسان ها را از رذایل اخلاقی چون دروغ، حرص و آز، خشم، غضب و ستم گری در اشعار خود بر حذر می دارد. در این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی سطوح زبانی و بیانی و نحوی پرداخته می شود و بر این اصل که درونمایه ای موفّق چگونه باعث نظم، تداوم و چینش قسمت های مختلف داستان شعر تعلیمی ابن هباریه شده است تأکید می شود.
بررسی تطبیقی ادبیّات ماشین نوشته های عربی و فارسی براساس الگوی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان زبان و پدیده های اجتماعی رابطه ای دوسویه برقرار است. این ارتباط بر ضرورت درک کارکردهای گوناگون زبان که بر عهده جامعه شناسی زبان است تأکید می کند. مایکل هلیدی (1973) - از نظریه پردازان این عرصه -، نقش های ارتباطی زبان را به هفت دسته ابزاری، تنظیم کننده، تعاملی، فردی، تخیّلی، اکتشافی و اطّلاع رسانی تقسیم می کند و بر این باور است که این الگو را می توان در تمامی گونه های کاربردی زبان ردیابی کرد. از آنجا که ماشین نوشته ها به مثابه گونه کاربردی زبان، نقش مهمّی در بازگوکردن جزئیات فرهنگی دارد که رانندگان در آن نقش ایفا می کنند؛ لذا پژوهش حاضر بر آن است تا نظام زبانی ماشین نوشته های عربی و فارسی را براساس نقش های هفت گانه هلیدی و با هدف کشف میزان شباهت ها و تفاوت های ساختار زبانی آن ها بررسی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ماشین نوشته های این دو زبان، بخش قابل توجّهی از ارزش های مشترک جوامع عرب زبان و فارسی زبان را منعکس می کند و ادبیّات موجود در آن ها نیز ازنظر زبانی، الگوی مشخّصی را دنبال می کند؛ بنابراین، جامعه آماری تحلیل محتوای ادبیّات رانندگان، به انسان شناسی و فرهنگ شناسی هر ملّت کمک شایانی خواهد کرد. بررسی های آماری نشان می دهد که بیشترین بسامد در ماشین نوشته های عربی و فارسی مربوط به نقش فردی و کمترین بسامد مربوط به نقش اکتشافی است؛ براساس این، بسامد قابل توجّه کاربرد نقش فردی، نشان دهنده تأثیرپذیری جوامع عرب زبان و فارسی زبان از شرایط اجتماعی روزگار معاصر است.
امپریالیسم زبانی از دیدگاه نقدی عزّالدّین المناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین المناصره (1946- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید که موضع گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا-آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی و ترجمه بیگانه ساز، به بررسی نقادانه امپریالیسم زبانی در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهش های ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به معرّفی و تحلیل و البته نقد دیدگاه های عزالدین مناصره در جریان سیاست زبانی استعمار پرداخته و به این نتایج دست یافته است. مناصره از زبان به مثابه ابزار «انتقال فرهنگ»، به عنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد می کند. از نظرگاه او، ترویج زبان انگلیسی و فرانسوی توسط سلطه طلبان، در کشورهای جهان سومی، از یک سو، به منزله «نفوذ و استیلا» یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است که موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از سوی دیگر، فرهنگ ها و زبان های ملّی و محلّی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی سوق داده است. مناصره، بومی گرایی ترجمه و برگردان آثار ادبی مطابق با ارزش های ایدئولوژیکی فرهنگ مقصد و به کارگیری وسائل ارتباطات و اطلاعات همچون رسانه ها و اینترنت و تعامل های سازنده با کشورهای اسلامی را که زبان عربی در آن کشورها به عنوان زبان دوم مورد توجّه قرار می گیرد؛ از جمله راهکارهایی برای حفظ و نشر زبان عربی و مقابله با امپریالیسم زبانی برمی شمرد.
نمایش نامه نویسی تاریخی در ادبیّات معاصر مصر و ایران از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۵۳(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی مشرق زمینیان، ازجمله مصریان و ایرانیان، در دو قرن اخیر با مظاهر تمدّن و فرهنگ غرب، از موارد بسیار مؤثّر و قابل توجّه در ادبیّات این دو کشور به حساب می آید. این موضوع به ویژه در توجّه به انواع ادبی برجستگی بیشتری دارد. یکی از این انواع ادبی که حاصل آشنایی نویسندگان شرقی با ادبیّات اروپایی است، نمایش نامه نویسی و ازجمله نمایش نامه های تاریخی است. نوع بیان حوادث تاریخی در این نوع از نمایش نامه ها، نویسندگان معاصر ایران و مصر نیز کوشیدند تا با به کارگیری این نوع ادبی، به بیان حوادث تاریخی و توضیح سرگذشت شخصیّت های ملّی و گذشته خود در قالب نمایش نامه های تاریخی بپردازند. پژوهش حاضر، میزان و ابعاد این تأثیرپذیری در نمایش نامه های تاریخی نویسندگان معاصر ایران و مصر را بررسی و نحوه رشد و توسعه این نوع ادبی را در آثار آن ها مشخّص کرده است؛ سپس این حرکت را در دو کشور، تحلیل و بررسی کرده است؛ همچنین معرّفی تاریخچه و مهم ترین نمایش نامه های تاریخی و مهم ترین نویسندگان دو کشور در این نوع ادبی از دیگر اهداف نوشتار پیش رو است.
بررسی تطبیقی آرمانشهر از منظر ملک الشعراء بهار و هاینریش بُل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
99 - 118
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان به عنوان اعضای جامعه، در تمامی مکان ها و در همه روزگاران دیدگاه های خود را درباره اوضاع جامعه خود ابراز کرده اند. در این میان، ملک ا لشعراء بهار و هاینریش بل از دو کشور ایران و آلمان به عنوان مطرح کنندگان دیدگاه های سیاسی و اجتماعی خود به قصد انتقاد از وضعیت موجود و آشکار ساختن نارسایی ها و ناروایی های جامعه خویش، انسان ها را به بازآفرینی ذهنی جامعه رهنمون ساخته اند. در این تحقیق سعی شده است با بررسی شاخصه های آرمانشهر و بیان تعاریف و مفاهیم، این موضوع را در اشعار ارزشمند ملک الشعراء بهار و داستان های هاینریش بل مورد بررسی قرار داده و دیدگاه های این دو را در این خصوص تبیین نماییم و با تکیه بر تعاریفی از شاخصه های آرمانشهر نشان دهیم که شاخصه های آرمانی ملک الشعراء بهار و هاینریش بل جنبه جهانی داشته و پیامی آرمانی برای انسان امروزی به شمار می آید.
مقایسه معانی حرف اضافه «به» در تاریخ بلعمی با حرف جر «باء» در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
165-193
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی در طبقه بندی جدید در رمان های علی محمد افغانی و کازوئو ایشی گورو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
125 - 146
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان استعاره ها را یکی از ابزار شکل دهنده ساختار شناختی انسان می دانند که در نحوه درک انسان از واقعیت و شیوه مفهوم سازی نقش مهمی را بر عهده دارند. بررسی استعاره مفهومی بر طبق طبقه بندی لیکاف و جانسون در طبقات استعاره های جهتی، هستی شناختی و ساختاری موجب دشواری هایی می شود، زیرا مواقعی وجود دارد که یک اسم نگاشت هم در طبقه استعاره های ساختاری و هم در طبقه استعاره های هستی شناختی واقع می شود. این مسأله نگارنده مقاله را بر آن داشت تا با استناد به مقاله تحلیل استعاره های مفهومی در طبقه بندی جدید با تأکید بر نمونه هایی از زبان فارسی و اسپانیایی و بررسی شواهدی از رمان های افغانی و ایشی گورو (برنده جایزه نوبل ادبی، 2017)، اسم نگاشت ها را در یک طبقه بندی جدید قرار دهد. در این پژوهش تغییراتی در طبقه بندی استعاره های مفهومی صورت گرفت در قالب این طبقه بندی شواهد در سه طبقه دیگر عینی به ذهنی، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی شده اند.
بررسی دستور تاریخی زبان داستان «خیشخانه» تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
37 - 54
حوزههای تخصصی:
دستور و مباحث دستوری وسعتی بی انتها دارد. زبان اعم از گفتاری و نوشتاری پایدار نیست و همچون بسیاری از پدیده ها دستخوش تحول و دگرگونی می شود. در مسیر پویایی زبان واژگان، حروف، فعل ها و آنچه به زبان مربوط است، گاه فراموش می شوند و گاه تغییر می کنند، و همین رخداد شناخت زبان و دستور زبان را مشکل ساخته است. شناخت فرایندها و دگرگونی های دستوری از گذشته تا به امروز سبب می شود تا به درک و دریافت بهتر و دقیق تری از متون کهن رسید. «تاریخ بیهقی» یکی از متونی است که از نظر ادبی، تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی، مردم شناسی و ... همواره مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته است. شناخت زبان و نکات دستوری این اثر فهم درست مخاطب را به همراه دارد. نثر این کتاب، نثری بینابین است. این نثر آمیزه ای از استواری و سادگی نثر سامانیان و نثر فنی روزگار خویش است. در این پژوهش بر آن ایم تا به بررسی دستور تاریخی زبان در داستان «خیشخانه» بپردازیم.
صاحب بن عباد و تأثیر او بر زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
279 - 296
حوزههای تخصصی:
صاحب فردی دانشمند و دانش دوست بود، به طوری که در علوم مختلف صاحبنظر بوده است. او شاگردانی را تربیت کرد که بعداً هر کدام به نوبه خود استادی بزرگ در علوم مختلف شدند. صاحب اگرچه ایرانی و فارسی زبان بود، ولی ادبیات عرب را کامل فرا گرفت به نحوی که هم به زبان عربی سخن می گفت و هم به زبان عربی کتابت می نمود. علاقه وافری به یادگیری زبان عربی داشت و سعی می کرد که دیگران هم به این زبان تکلم کنند. صاحب همانگونه که به شعر و ادبیات عرب توجه کامل داشت، ذوق و رغبت بسیاری نیز به شعر و ادبیات فارسی نشان می داد. صاحب نه تنها ممدوح شعرای تازی گوی بوده بلکه شعرای فارسی گوی نیز او را مدح می گفتند. در این نوشتار سعی شده شخصیت و نقش فعالانه او در کسب علم و بکارگیری صحیح آن به وجه احسن و همچنین خدمات ارزنده وی به ادب عربی و فارسی، برای کسانی که به علوم عربی و فارسی آشنایی داشته و مشتاق علم اندوزی و خدمت هستند معرفی شود.
رد پای اندیشه های غزالی در تحفه الوزراء علی بن مجدالدین شاهرودی بسطامی(مصنفک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
207 - 236
حوزههای تخصصی:
کتاب «احیاء علوم الدین» را کارنامه گرانقدر غزالی در دوران عزلت او دانسته اند. این اثر اگرچه مخالفان و موافقان بی شمار داشته اما تأثیری ماندگار بر بزرگان علم و ادب بر جای گذاشته است. «تحفه الوزراء» اگرچه چهار قرن بعد از تصنیف «احیاء علوم الدین» به رشته تحریر درآمده اما در زمره آثاری محسوب می شود که از روش کار غزالی در تبویب و تقسیم علوم و اخلاق تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری منحصر به ساختار اثر نیست بلکه اشتراک و شباهت شرایط اجتماعی هر دو مصنف، پایه ها و ساختار فکری و اندیشه های سیاسی آنان و منابع و مآخذ این دو اثر، به خوبی تأثیر رویکرد و اندیشه های غزالی را بر علی شاهرودی بسطامی نمایان می سازد. اهتمام نگارنده در این پژوهش بر آن است تا ضمن معرفی نسخه «تحفه الوزراء» و مؤلف آن به تأثیر و بارتاب اندیشه های غزالی در «احیاء علوم» بر این اثر، بپردازد. اهمیت این نگاشته از یک سو در پرداختن به اثری است که در جامعه ای غیر فارسی زبان تصنیف شده و نگارنده آن چون خود اثر، تا کنون ناشناخته باقی مانده است و از سوی دیگر تأثیر متمایز و موسع غزالی را در طول تاریخ فرهنگ اسلامی آشکار می سازد.
بررسی تطبیقی حمزه نامه با حمزه البهلوان: منشأ قصّه، شخصیّت اصلی، محتوا و گونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشهورترین قصّه های عامیانه فارسی، «حمزه نامه» یا قصّه امیرالمؤمنین حمزه است. ترجمه به زبان های دیگر، تهیّه نسخه مصوّر به دستور اکبرشاه هندی و داشتن آدابی ویژه برای نقل این قصّه، نشان دهنده اهمیّت آن برای مردم و شاهان در برهه ای از تاریخ است. اصل این داستان عربی است و «حمزه البهلوان» نام دارد و شخصّیت اصلی قصّه، پهلوانی خیالی است. این قصّه و شخصیّت اصلی قصّه، تحت تأثیر داستان هایی مانند رستم و اسفندیار که در شبه جزیره برای مردم نقل می شد، ساخته و پرداخته شده است و شخصیّت «حمزه العرب»، بدیل عربی رستم است که ایرانیان برای فروکاستن و حتّی از میان بردن حس نژادپرستی خود به این پهلوان خیالی، نام او را تغییر داده اند و در نتیجه، شخصیّت داستانی تحریف شده است. بهتر است «حمزه نامه» را قصه ای پهلوانی بدانیم، نه یک قصّه شبه تاریخی یا حماسه مشهور دینی یا حتی رمانس؛ امّا قصّه «حمزه البهلوان» جزو آثار «ادب الشّعبی» و «السّیره الشّعبیّه» است. در ادبیّات عرب، «ادب الشّعبی» در برابر ادب رسمی قرار می گیرد. در «ادب الشّعبی» متن مکتوب وجود ندارد؛ بنابراین به تعداد شنوندگان، راوی پدید می آید. بخشی از «ادب الشّعبی» در اصطلاح ، «السّیره الشّبیّه» نام دارد. «السّیره الشّعبیّه» از دل «ادب الشّعبی» می جوشد و ضمن بهره مندی از امکانات افسانه های خیالی و پهلوانی از پالایه اعتقادات اسلامی می گذرد.
دراسه آلیّات الإقناع والحجاج فی رسائل الإمام علی(ع) فی نهج البلاغه (الرّساله الخامسه والأربعین نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
85 - 110
حوزههای تخصصی:
الإقناع کان ومازال من أفضل الوسائل تأثیراً علی الآخرین، وهو آلهٌ بیانیه فاعله لتحقیق التأثیر فی المتلقّی، والمحور الرّئیس فی إیصال الأفکار وتحقیق المقاصد بین المتکلّم والمتلقّی عبر وسائل الإقناع والإثاره، والحجاج میزهٌ من میزات هذا التخاطب (الشفویه والکتابیه). هذه الدّراسه تکشف عن جانب بسیط من العملیه الإقناعیه فی کلام خطیبٍ کان له الحظّ الأوفر فی هذه الصّناعه، لأنّ رسائل الإمام علی (علیه السّلام) مادّه غزیره بشکلها ومضمونها وتکامل مجموعه العلاقات فیها، وتنظّم النصّ ککلّ منسجم متلائم. قد تناولت هذه الدّراسه موضوع الحجاج والإقناع فی رساله الإمام علی (ع) إلی عثمان بن حنیف الأنصاری (کعامله الحکومی) وتحاول أن تقوم بدراسه کیفیه استخدام آلیات الإقناع ووسائله فی بناء الرّساله بمنهج وصفی- تحلیلی. ومن نتائج هذه الدّراسه أنها تهدف إلی إیجاد نظره عمیقه لمتلقّی رساله الإمام وتقدّمه رؤیه طریّه؛ هذه الرّساله تقوم علی الطّابع الحجاجی والإمام یحاول من خلالها تنفیذ أغراضه عبر الإقناع والتأثیر وکلامه البلیغ مزوّدٌ بأسالیب متنوّعه وکذلک یتحدّث المرسل عن نفسه تارهً یمتدحها وأخری یؤبّخها، وذلک وفق الإستراتیجیه التضامنیه، وتعدّ إحدی استراتیجیات التّخاطب أن یتضامن المتکلّم مع المخاطب فی حاله التنازل عن سلطته فی التخاطب ویعتمد المرسل فی صوره التشبیهیه علی الهیئات المختلفه، ما یجعل المتلقّی فی رقابه دائمه مع النصّ من أجل اکتشاف الخیوط المشترکه بین هذه الصّور.
اللغه الشعریه فی دیوان "رساله إلی سیف بن ذی یزن" لعبد العزیز المقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
100 - 90
حوزههای تخصصی:
اللغه الشعریه من المصطلحات الأدبیه الجدیده التی اهتم بها النقاد ودارسو الأدب. فهی تدُل علی أن الشعر تعبیر لغوی عن الأحاسیس والمشاعر وتجارب الحیاه التی یعیشها الشاعر ویرسمها بریشته اللغویه الخلابه. وتکمن عبقریه الشاعر فی کیفیه توظیف اللغه، ولا یتأتی هذا إلا من خلال علاقه المفردات والألفاظ بعضها ببعض. بناء علی هذا فلکل شاعر ألفاظ وکلمات مألوفه خاصهً به ترتبط بثقافته وتجربته وحساسیته، معبره عن أحاسیسه وأفکاره فی ضوء صور مثیره. یعتمد هذا البحث المنهج الوصفی-التحلیلی فی دراسه اللغه الشعریه فی الدیوان الثالث للمقالح وهو "رساله إلی سیف بن ذی یزن" عبر ثلاثه مستویات: المستوی الأول یشمل دراسه المعجم الشعری ولکون هذا القسم یعکس العصر الذی عاش فیه الشاعر، یُعتمد فیه علی أکثر الحقول الدلالیه تردداً فی خطابه، وفی المستوی الثانی تدرس الصوره الشعریه بتقاناتها الحداثیه وعلاقتها بالبنیه اللغویه ومن ثم ینتقل البحث إلی دراسه الإیقاع الداخلی المتمثله بتکرار الحرف واللفظه وتکرار العباره وبیان دورها فی تشکیل البنیه اللغویه للدیوان. من النتائج التی وصل إلیها البحث، أن الألفاظ الحزینه قد وردت کثیراً فی المعجم الشعری للشاعر، بحیث غطت حاله الحزن النص، فیمکننا تسمیه دیوان المقالح "دیوان الحزن"، وهذا الدیوان وما فیه من الأحاسیس والتجارب وصوره الشعریه لدی الشاعر یعبر عن هموم الشعب الیمنی علی وجه الخصوص وهموم الإنسان علی وجه العموم بترکیزها علی الرموز والأساطیر الشعریه بأسلوب أدبی درامی والحوار الذی یجری بین الشاعر وبطل قصیدته سیف بن ذی یزن والترکیز علی الإیقاع الحزین من خلال تکرار الکلمات والعبارات لإثراء اللغه الشعریه.
آرمان گرایی و واقع گرایی سیاسی در اندیشه سعدی و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان اندیشمندان، متفکّران و ادیبان همواره دو نگاه واقع بینانه و آرمان گرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. در نگاه آرمانی، توجّه به صور خیال و سیر در ملکوت و عالم عرش معطوف است و رنگ واقعیّت های زمینی در معادلات و محاسبات ذهنی آرمان گرایان بازتاب ندارد؛ بنابراین نگاه آرمان گرا، نگاهی ذهنیّت گرا و غیر کاربردی است. درمقابل آرمان گرایان، می کوشند از توانایی های فردی و موقعیّت اجتماعی خود، شناختی صحیح و از امکان رسیدن به اهدافشان درکی واقع بینانه ارائه دهند. از آنجا که خاستگاه اندیشه و دستگاه فکری اندیشمندان در تحقّق آرمان ها و اهداف آن ها به ویژه ایجاد مدل مطلوب حکومت بسیار تأثیرگذار است، بررسی مبانی اندیشه آنان در راستای ارائه راهکارهای حلّ مسائل اجتماعی از اهمّیّت حیاتی برخوردار است. براساس این، هدف نوشتار پیش رو، بازشناسی فکری و فلسفی آموزه های مربوط به آیین فرمانروایی و حکومت مطلوب در آثار سعدی و مطابقت آن با نظریّه های آرمان شهری فارابی است. در این مقاله با استفاده از روش تطبیقی، اندیشه دو تن از نام آوران عرصه فلسفه و ادبیّات، فارابی و سعدی با یکدیگر مقایسه می شوند و مدل مورد نظر هریک در قالب مدینه فاضله و جامعه ایده آل ازمنظر واقع گرایی و آرمان گرایی سنجش می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظریّات سعدی تلفیقی از عمل گرایی و آرمان گرایی است؛ چنان که برخی نظریّات فارابی نیز این گونه است، امّا مصادیق تفاوت هایی باهم دارند.
مکوّن الدیمومه فی "عَزداران بَیَلْ" لغلامحسین ساعدی و"ابن الفقیر" لمولود فرعون وفقا لنظریه جیرار جینیت السردانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
41 - 62
حوزههای تخصصی:
إنّ عنصر الزمن هو أمر بالغ الأهمیه فی تحویل حادثه إلى قصه، وطریقه تبلور الزمن فی السرد هی إحدى أهمّ القضایا التی أثیرت فی النظریات البنیویه ولها تاریخ طویل بین المفکّرین والمنظّرین. إن لعنصر الزمن من بین عناصر السرد، فی قصتی "عزاداران بَیَلْ" و"ابن الفقیر" دورا بالغ الأهمیه، ودراسه هذا العنصر فی القصتین المذکورتین تجعلهما أکثر أهمیهً من أیّ وقت مضى. والنظریه الأکثر اکتمالاً لعنصر الزمن فی القصه هی نظریه جیرار جینیت. ومن وجهه نظر جینیت، یتشکّل الزمن السردی علی ثلاثه مکونات هی النظام الذی یتضمن علی النظم والدیمومه والتواتر. تشیر الدیمومه، مثل تحدید معدل البطء والسرعه، إلى الأحداث أو وظائف القصه التی یمکن توسیعها أو حذفها. ولقد تصدى هذا البحث، على المنهج الوصفی-التحلیلی واستنادا إلى المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن، لدراسه مکوّن الدیمومه فی قصتی "عزاداران بَیَلْ" و"ابن الفقیر". وأظهرت نتائج البحث أنّ سرعه زمن قصه عزاداران بیل ثابته واستفاد المؤلف أکثر من مکوّن المشهد المسرحی وأنّ سرعه زمن قصه اِبن الفقیر بطیئه ولدیها تسارع سلبی واستفاد المؤلف أکثر من الوصف.
أسالیب "عُبیدٍ الزاکانیّ"، الساخره وفق "نظریه تفریغ الکبت" الفرُویْدیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
63 - 83
حوزههای تخصصی:
قد تمّ فی هذا البحث تصنیف کلّ أسالیب عبید الساخره، فاتّضح أنّ جلّها یستقیم فی مجموعتین لا غیر من أدبیّاته الساخره: الأولى، أدبیات ساخره تنطوی على مضامین کاشفه للمستور، سیاسیّه خارقه للناموس أو اجتماعیه طوباویه؛ وهی کلّها محظوره، مسکوت عنها فی أغلب الأحایین، لا بل محرّمه فی أحایین أخرى، ولا یمکن المساس بها أو الدنو منها بالمرّه؛ والثانیه، مزاحات أو ملاطفات أو فلنقل هزلیات أو بالأحرى فکاهات ترتبط بعاهات جسدیّه ونقائص جسمیّه. والأولى، تنحصر –کما مرّ- فی موضوعات لا یمکن البوح بها أو حتى التلمیح إلیها. وهی إمّا أن تکون محظورات جنسیّه، وإمّا محرّمات دینیه، أو محاذیر قانونیه أو عُرفیّه، أو خطوط حمراء سیاسیه. والثانیه، فهی تمثّل موضوعات تتناول عاهات بشریّه، ونقائص آدمیّه، ترتبط بنقص ظاهری مادّیّ، أو نقص نفسیّ أخلاقی سلوکی، أو نقص عقلی؛ وهی فکاهات تتطرق إلى نواقص جسدیّه وعاهات جسمیّه، تنطوی فی مجامیع من فکاهات ثقافیّه وأخلاقیّه، وتنطوی فیها أحیاناً فکاهات تتعلّق بغباوات إنسانیّه وجهالات بشریّه وعنجهیات آدمیّه. وفی هذه الدراسه، ینهض السعی للبحث عن الدواعی النفسیّه وحوافزها المحرّکه التی تُمکّن هذه الأدبیات من دغدغه المشاعر أو الإضحاک، ضحکاً دفیناً ألیماً کان أو سافراً عذباً؛ وذلک بتسلیط الضوء علی مختلف مواضیع عُبید الفکهه: وتنتمی الموضوعات الأولى من فکاهات عبید إلى المجموعه الأولی من تصنیف فرُویْد فی نظریته الکبتیّه ورؤیتها التفریغیّه والتحریریّه؛ أی الفکاهات التی تسبب الإضحاک عن طریق التنفیس عن المشاعر المکبوته وتفریغها. وترتبط الموضوعات الثانیه منها بمجموعه فروید الثانیه من تصنیفه فی تلک النظریه؛ أی التقلید البحت وغیر المتقن والمحترف للحرکات والقوانین الطبیعیّه والأعراف الاجتماعیّه، مما یکون مدعاه للإضحاک، وذلک بسبب تحریره لطاقات فکریّه أو ذهنیه مکنونه، وتحفیزه لإطلاقها وإخراجها للعلن. أمّا المجموعه الثالثه من تصنیف فروید، فهی لاتتعلّق بموضوع بعینه، بل تتعلّق بإحدی التقنیّات، ألا وهی تقنیه المباغته التی قد أفاد منها عُبید فی صیاغه فکاهاته وسخریاته؛ إذ أنّ أیّه فکاهه، فی أیّ موضوع کانت، إذا ما وظّفت فیها تقنیه المباغته، فهی تثیر الضحک، لکونها تدفع بالفکر أو الذهن لیکون علی مشارف مفارقه تنفیس عن شعورین مختلفین فی آن واحد.
زاویه دید و کانونی گری در «آن روزها»ی طه حسین و «روزها»ی محمدعلی اسلامی ندوشن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
101-126
حوزههای تخصصی:
زاویه دید یکی از مهم ترین عناصر متون روایی است. زاویه دید ، جهان بینی نویسنده و هنرمند را نسبت به جهان، انسان و جامعه نشان می دهد. «آن روزها» و «روزها» که از خواندنی ترین نمونه های خودزندگی نامه نویسی معاصر هستند، در آستانه یکی از حساس ترین ادوار تاریخی، دوران گذار از جامعه سنتی به دنیای مدرنیته، با دو زاویه دید متفاوت تحریر شده اند. خودزندگی نامه ها غالباً با زاویه دید اول شخص نوشته می شوند. محمدعلی اسلامی ندوشن در«روزها» از همان زاویه دید معمول و متداول در خود زندگی نامه نویسی بهره می گیرد، اما طه حسین با زاویه دید سوم شخص به روایت دغدغه های فکری و ذهنی خود و جامعه اش می پردازد. مؤلّفه هایی چون ادبی زیباشناختی، ایجاد فاصله هنری، روحیه ساختارشکنی و انقلابی و همچنین پوشاندن ضعف نابینایی در«آن روزها» و واقع گرایی و گزارش عینی و زنده جامعه ایرانی و اصلاح طلبی نویسنده در «روزها» از مهم ترین عوامل این گزینش می تواند باشد. این مقاله عوامل انتخاب این دو نظرگاه و زاویه دید متفاوت و چشم اندازهایی را که کانون توجه این دو نویسنده بوده است، مورد تجزیه و تحلیل قرارمی دهد.
بررسی تطبیقی مؤلفه های عینیت گرایی در شعر یدالله رویایی و لوییس زوکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
227-251
حوزههای تخصصی:
شعر مدرن ایران از جنبش های پیشروی اوایل قرن بیستم اروپا، از جمله سمبولیسم و سوررئالیسم، تأثیرات انکارناپذیری پذیرفته است اما جریان شعر عینیت گرای آمریکا به رهبری لوییس زوکوفسکی و تأثیرش بر بوطیقای شعر نو ایران، مورد کنکاش قرار نگرفته است. این پژوهش، به بررسی تطبیقی شعر حجم یداللّه رؤیایی و شعر عینیت گرای لوییس زوکوفسکی می پردازد. رؤیایی و زوکوفسکی با رویکرد زبان محورشان به شعر، جنبش های نوگرا و مدرنیستی معاصرانشان را بازخوانی کرده اند. دو محور کلیدی در این بحث «جزءگرایی» و «مسیر ادراک» یا سیاست شعر در عینیت گرایی است. نتایج این بررسی نشان می دهد که رؤیایی به سیاق زوکوفسکی و عینیت گراها، به اجزای زبان موشکافانه می نگرد و مادیت زبان را سوژه شعرش می کند امّا برخلاف زوکوفسکی، از سیاست زدگی های حزبی و سیاسی رایج دوری می جوید. او سیاست شعر و شعر سیاسی را در اسباب بی هدف، بالقوگی ناب انسان و ایستادگی برابر ارجاعات زبانی، پیش فرض ها و به فعل درآمدن های تحمیلی از سوی فرهنگ و قدرت می یابد.
تطابق مصادیقی از حقوق در نهج البلاغه با موادی از اعلامیه جهانی حقوق بشر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ یک ﺳﻠﺴﻠﻪ از حقوق ﻃﺒیﻌی اﺳﺖ کﻪ همه افراد بشر از آن جهت که انسان هستند دارای آن می باشند. به منظور حفظ این حقوق، پدیدآورندگان اﻋﻼﻣیﻪ ی ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق بشر، مواد اعلامیه مذکور را تنظیم و به تصویب اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد رساندند. درباره ی حقوق بشر در منابع اسلامی نکات گوناگونی وجود دارد. در این مقاله دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه محور کار قرار گرفت؛ زیرا هم می توان در آن مبانی حقوق بشر در اسلام را یافت و هم چگونگی اجرای آن را مشاهده کرد. در این پژوهش سعی بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر کتاب شریف نهج البلاغه دیدگاه حقوق بشر امام علی (ع) با موادی از حقوق مطرح شده در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مورد مقایسه قرار گیرد. ﻧﺘیﺠ ﻪ ی این ﻣﻘﺎیﺴﻪ ایﻦ اﺳﺖ کﻪ بین ﻧﻬﺞ اﻟﺒﻼﻏﻪ و اﻋﻼﻣیﻪ ی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ در ﺑﺮﺧی از ﺣﻘﻮق اﺷﺘﺮاکاتی وﺟﻮد دارد؛ اﻣ ﺎ به دلیل ﺗﻔﺎوت در ﻣﺒﺎﻧی ﺣﻘﻮﻗی ﻫﺮ یک، در ﺑﺮﺧی از ﺣﻘﻮق نیز ﺗﻔﺎوت ﻫﺎیی وﺟ ﻮد دارد. هدف این تحقیق تطبیق گزاره های از حقوق بشر نهج البلاغه با موادی از حقوق مطرح در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است تا از این رهگذر نقاط ضعف و قوت اعلامیه حقوق بشر روشن شود.