فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
تأملی در زمینه های عاطفی شعر شاملو و ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
111 - 134
حوزههای تخصصی:
عصر ما، عصر سیطره ی دغذغه های ذهنی بر روان انسان است که منجر به ایجاد انفعال و بروز حالات عاطفی گوناگونی از قبیل یأس و امید، مهر و کین، شادی و اندوه و شگفتی شده است. به همان اندازه که شخصیت انسان ها با یکدیگر تفاوت دارد، کیفیت بروز این عواطف نیز متفاوت است. این حالات که بیانگر ویژگی های درونی و روانی شخص است در شعر و ادبیات به طرز نمایان تری انعکاس یافته است.از این رو شعر شاملو و ماغوط، که یکی در ایران و دیگری در سوریه به عنوان سرآمدان شعر سپید یا منثور شناخته شده اند مملو از فضاهایی است که زمینه های عاطفی و روان شناختی آثار این دو را تشکیل داده است. شعر این دو شاعر را می توان به جهت نگرش فکری، گونه ی ادبی و سبک نگارش مورد بررسی و تطبیق قرار داد.این مقاله ضمن بررسی زمینه های عاطفی مشترک اشعار این دو شاعر، به این نتیجه نایل شده است که موضوعاتی نظیر عشق و زن، تنهایی و غربت، یأس و امید، مرگ و اندوه محور تفکرات و سروده های عاطفی آنان بوده است.
مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شگردهای صائب نظیره گویی است. در دیوان او به نام حدود هشتاد شاعر اشاره شده است. بعد از مولوی، بیشترین استقبال و اقتفاهای صائب از حافظ است. صائب بیست و نه غزل را به استقبال غزل های حافظ سروده که در پایان غزل به نام او اشاره کرده است. علاوه بر این حدود 160 غزل دیگر حافظ را از جهت وزن، قافیه و ردیف تقلید کرده؛ امّا به اسم او اشاره نکرده است. گاهی اوقات نیز در مقابل یک غزل حافظ، چندین غزل سروده است. در این مقاله همان بیست و نه غزل که صائب به استقبال حافظ سروده و به نام او اشاره کرده است، از نظر سبک شناسی در سه سطح (ادبی، زبانی، فکری) مقایسه شده است. به طور کلّی در سطح ادبی، حافظ در استفاده از شگردهایی مانند سجع، جناس، تکرار، تضاد، ایهام و تلمیح بر صائب برتری دارد و صائب نیز در کاربرد صنایعی مانند: ایهام تناسب و استخدام بر حافظ پیشی گرفته است. در موارد بیانی نیز صائب تشبیهات بیشتری به کار برده است و در موارد دیگر تفاوت چندانی دیده نمی شود. در سطح زبانی حافظ نسبت به صائب برتری نسبی دارد؛ امّا از همه مهم تر در سطح فکری صائب بیشتر به مضمون سازی و تصویر پردازی پرداخته، در حالی که حافظ به معانی و اندیشه های والایی اشاره کرده است.
تأثیر حکمت هاى نهج البلاغه در ترجمه عربى کلیله و دمنه
حوزههای تخصصی:
ابن مقفع با ترجمه کلیله و دمنه از زبان پهلوى به عربى، در سبک ادبى و شیوه هاى آن، طرحى نو در انداخت. به این سبب، کلیه و دمنه جایگاهى بس والا در ادب عربى یافت و در آثار پس از خود سخت مؤثر افتاد.
در این پژوهش، بى آنکه قصد انکار ریشه هاى ایرانى و هندى کلیله را داشته باشیم بر آنیم که نشان دهیم حکمت هاى نهج البلاغه بر ترجمه ى ابن مقفع تأثیر گذاشته است. این تأثیر، قوى و غیر قابل تردید است؛ زیرا در این اثر ماندگار، حداقل هشت عبارت و ده ها مضمون از نهج البلاغه دیده مى شود. در نتیجه باید گفت: یکى از منابع فکرى ابن مقفع در ترجمه ی کلیله، سخنان حضرت على (ع) است. همچنین با جستجو در منابع معتبر عربی نشان داده ایم که این سخنان هرچند سال ها پس از ابن مقفع در مجموعه ای به نام نهج البلاغه جمع آوری شده ولی پیش از آن نیز به نام امام علی (ع) شهرت داشته است و بسیاری از ادیبان و صاحب نظران اهل سنّت، آن ها را از امام علی(ع) دانسته اند.
بررسی تأثیر شاهنامه بر سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، اثر سترگ و بی همتای استاد طوس از دیرباز تاکنون مورد توجه و تتبّع سخن سرایان ادب فارسی بوده و هر کسی به نوعی از این خوان نعمت بهره برده است. در این میان سرایندگان منظومه های پهلوانی به این کتاب به عنوان شاهکار ادب حماسی نگریسته، از آن همچون الگویی کمک گرفته و یا به زعم خود درصدد هم طرازی و پهلو زدن به فردوسی برآمده اند. سراینده سام نامه نیز یک از همین شعراست که نه تنها شاهنامه را به طور کامل خوانده و در سرودن سام نامه به آن نظر داشته؛ بلکه بخش هایی از آن را نیز در اثر خود آورده است. نویسنده در این پژوهش سعی دارد، نشان دهد که چگونه سراینده سام نامه در قسمت هایی چون انتخاب داستان، نوع حوادث، شیوه روایت، پردازش شخصیت، گزینش مضامین و حتی انتخاب کلمات قافیه کاملاً از شاهنامه تقلید کرده و الگو گرفته است؛ امّا به خاطر نداشتن هنر کافی در صحنه آرایی میدان های جنگ و ناتوانی از توصیف شایسته تخیّلات خود و عدم تسلّط کافی بر زیر و بم ها و فراز و نشیب سخن و نزدیک شدن به زبان و سلیقه مردم عادی، نتوانسته پا در جای پای فردوسی گذارد و اثری چون شاهنامه خلق کند.
کیخسرو در آیینه ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان، حضوری بس گسترده در اساطیر، تاریخ، حماسهٔ ملی، افسانه ها و باورهای عامیانه، و نیز فلسفهٔ اشراق و عرفان ایران زمین دارد، تا جایی که به یک «تیپ شخصیتی» بدل شده است. جستار حاضر، بر مبنای مطالعات اسنادی، در گام نخست در پی یافتن نمونه های این تیپ شخصیتی در ادبیات و فرهنگ دیگر اقوام به این نتیجه می رسد که در ریگ ودا، مهابهاراتا و افسانه های پهلوانی و دینی چین باستان نمونه هایی مشابه با کیخسرو یافت می شود. کیخسرو همچنین شباهت های قابل ملاحظه ای با برخی شخصیت های ادبی و تاریخی - اسطوره ای دیگر دارد. گام دوم یافتن علت همانندی هاست. مطالعات تطبیقی در وهلهٔ نخست این گمان را به وجود می آورد که شاید این شاکلهٔ واحد به ریشهٔ مشترکی در اساطیر هند و ایرانی بازگردد. به عبارت دیگر، شاید بتوان خاستگاهی شرقی برای اسطوره قائل شد که از طریق آیین مهرپرستی مسیری طولانی پیموده، و در هر مکان رنگ فرهنگ میزبان را به خود گرفته و سرانجام در مغرب زمین چهره ای غربی و در دوران متأخرتر سیمایی مسیحی یافته است. اما با تأمل بیشتر این احتمال قوی تر به ذهن متبادر می شود که علت وجود همانندی ها کهن الگوهایی است که زاییدهٔ ناخودآگاه جمعی بشر و در نتیجه نزد تمام اقوام مشترک است.
تطبیق مبانی کلاسیسیم در فن شعر بوالو و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعهٔ روابط و مشابهت های مکتب های ادبی از مباحث مهم ادبیات تطبیقی به شمار می رود. یکی از مناسب ترین مکتب های ادبی برای مقایسه با ادبیات کهن فارسی مکتب کلاسیسیسم است که بیشترین نقاط اشتراک میان مبانی ادبیات اروپایی و ادب فارسی را در آن می توان یافت. اصول و مبانی کلاسیسیسم را شاعر و نظریه پرداز بزرگ قرن هفدهم فرانسه نیکلا بوالو در کتاب منظوم خود به نام فن شعر به زیبایی بیان کرده است. مهم ترین اصل کلاسیسیسم یعنی خردگرایی را در بنیاد نظریهٔ شعرِ بزرگان ادب فارسی نیز می توان دید. در تاریخ نقد و نظریه های ادبی، بوالو در میان سلسلهٔ شخصیت های ادبی بزرگی چون ارسطو و لونگینوس و هوراس قرار می گیرد که کتابی دربارهٔ فن شعر نوشته اند. در اولین قسمت این مقاله، نخست ویژگی های مهم حیات فکری و ادبی در فرانسهٔ قرن هفدهم، و سپس زندگی و شخصیت نیکلا بوالو بررسی شده است. آن گاه برای تبیین جایگاه کتاب فن شعر وی پیشینهٔ کتاب های فن شعر قبل از بوالو در اروپا به کوتاهی آمده است. در قسمت دوم مقاله، با استفاده از متن کامل نخستین سرودِ فن شعر، که حاوی کلیات و مبانی ادبی است، اساسی ترین اندیشه های ادبی بوالو بیان شده است. شباهت اندیشه های بوالو با نظریات ادبا و شعرای فارسی زبان که در سراسر مقاله یادآوری شده است، نشان می دهد که فن شعرِ بوالو را می توان محوری برای مطالعهٔ تطبیقی اصول مکتب کلاسیسیسم و مبانی ادب کهن فارسی در نظر گرفت.
سنجش دو قهرمان در دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا (فریدون، تزه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
33 - 51
حوزههای تخصصی:
سنجیده و بَوَنده تر (= کاملتر) آن می نماید که ما در بحث های اسطوره شناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنه بَوَنده تر آن، یعنی نقد اسطوره شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندی ها و همسانی های دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزارش آن ها بپردازیم. این جُستار، دو قهرمان اسطوره های ایرانی و یونانی، «فریدون و تزه» را به دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا برده، و پس از سنجشی در میانه این دو قهرمان و رسیدن به پنج زینه (= مرحله) رشدِ همسان در آن ها، هر کدام از این زینه های پنجگانه رشد را به ژرفی و گستردگی می گزارد و در فرجام، این پنج زینه را چونان کهن نمونه ای، نیز چونان ریختاری (= فرمولی) قهرمان ساز می نماید.
مقارنة بین أبی العتاهیة و ناصر خسرو فی شعر الزهد
حوزههای تخصصی:
إنّ أفضل شاعر استطاع أن یؤسّس شعر الزّهد فی الأدب العربیّ و أظهر مقدرته فی هذا الباب هو ابوالعتاهیّة الّذی یجب أن نعدّه رأس الشّعراء العرب فی هذا الغرض.
أمّا الّذی أصبح شاعر الزّهد فی الشّعر الفارسیّ و وقف قسماً کبیراً من شعره علی هذا الموضوع، بحیث یشار إلیه بالبنان بسبب نظمه القصائد الطّوال فی الزّهد و الوعظ فهو ناصر خسرو القبادیانیّ البلخیّ.
بحثنا فی هذا المقال یدور حول محورین أساسیین:
أوّلاً: مقدّمة فی تعریف شعر الزّهد و تطوّره فی أدبی العربیّ و الفارسیّ.
ثانیاً: مقارنة تطبیقیّة بین الشّاعرین، أبی العتاهیة و ناصر خسرو، فی أسباب نزعتهما الزّهدیة (النّفسیة، الاجتماعیة، ... )، ثمّ الحدیث عن المضامین و الأسالیب الشّعریّة(المتشابهة أو المتباینة) لدی کلا الشّاعرین.
و أمّا منهجنا فی هذه المقارنة، فبُنی علی أساس المدرسة الفرنسیة الّتی تؤکّد علی قضیة التّأثیر و التّأثر فی ضوء العلاقات الثاریخیة، کما نعدّ بعض أو عدّ المضامین المشترکة من باب التّناص والتّوارد إلی الأذهان أو التّجارب الشّعریة المشترکة.
بهمن دژ شاهنامه از اسطوره تا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی به نام مکان هایی اشاره شده که یکی از این آن ها، دژی است اهریمنی به نام «دژ بهمن» که در اطراف اردبیل و در دوره کیانیان، وجود داشته است. نام این دژ، در داستانِ اختلافی که میان سرداران ایرانی بر سر جانشینی کاووس وجود داشته، ذکر شده که طی آن برخی از سران به جانشینی فریبرز و برخی دیگر به جانشینی کیخسرو تمایل دارند. کاووس چاره در این می بیند که از این دو نفر هر کدام که بتواند دژ جادویی بهمن را فتح نماید، جانشین وی گردد. مقاله زیر با استفاده از مطالعات باستان شناسی سعی دارد موقعیت دژ بهمن را مکان یابی نماید.
بررسی تطبیقی عرفان سنایی و جان دان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
63 - 82
حوزههای تخصصی:
سنایی شاعر دوران ساز تاریخ ادبیات فارسی، در نقطه عطف شعر عرفانی ایرانی قرار دارد. جان دان شاعر انگلیسی زبان آمریکایی قرن هفدهم از ویژگی های شخصیتی و فکری مشابه سنایی برخوردار است. احوال متغیّر و روح ناآرام، شخصیت دوگانه و تراژیک، نبوغ تحول آفرین در عرصه اندیشه عرفانی، نوآوری و برجستگی در غزلسرایی و شریعت مداری در عرفان، از صفات بارز و همسان این دو گوینده بزرگ است. بر این اساس، موضوعات مهم عرفانی مشترک مانند خداشناسی، عشق، کشف و شهود، توبه، فنا و مرگ از دیدگاه سنایی و دان در این مقاله مطالعه می شود.
مقایسه دنیا از منظر حضرت علی (علیه السّلام) در نهج البلاغه و دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
51 - 67
حوزههای تخصصی:
بی تردید جهان و آنچه در آن است برای وصول به کمال بنا شده است؛ بنابراین، بهره برداری از دنیا اگر در مسیر کمال باشد، مقدمه کمال نیز محسوب می شود. در نظرگاه حضرت علی، علیه السّلام، دنیا، آن زمان مذموم است که به هوس های زودگذر آن دل بسته شود و متعلّقات آن در راه رضای حق تعالی مورد استفاده قرار نگیرد. از نظر مولوی دنیا همچون زن جادوگری است که سحر و جادویش باعث فریب آدمیان می شود. زندان است و انسان ها زندانیان گرفتار در این زندان؛ صحرای خشک و لم یزرعی است و انسان ها همچون قوم بنی اسرائیل گرفتار در این صحرا. جوینده دنیا دچار شقاوت است و جوینده آخرت دارنده سعادت.
ساختارشناسی تطبیقی داستان رستم و اسفندیار در نهایةالارب و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی ساختار داستان رستم و اسفندیار به روایت ابن مقفع در نهایة الارب و فردوسی در شاهنامه بر اساس دیدگاه هانزن (بررسی و مقایسه در دو سطح کلی و جزیی) می پردازد. بدین منظور نخست روایت های مشابه با روایت ابن مقفع و فردوسی گردآوری شده و به تفاوت بنیادین این روایت ها، یعنی زردشتی بودن یا نبودن رستم، پرداخته شده است. پس از آن، ساختار داستان ها در دو سطح کلی و جزیی مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده است که روایت ابن مقفع روایتی تاریخی با ساختاری پیوسته است که در شاهنامه به چند داستان تقسیم شده است، اما روایت فردوسی داستانی هنری و شاعرانه است.