فطرت بخارایی از سران جنبش بیداری در آسیای مرکزی است که در بنیادگذاری نثر نوآیینِ فارسیِ تاجیکی نقش مهمی ایفا کرده است. وی اثری به نام مناظره تألیف کرده است که به لحاظ ساختار گفتگومحور، نخستین گام در نمایشنامه نویسی فارسیِ این منطقه به شمار می رود. نگارندگان، این اثر را با استفاده از الگوی «قابلیت های نمایشی گونه ادبی مناظره منثور با رویکرد گفتگومحور» تحلیل کرده اند. گفتگو به عنوان وجه مشترک این دو گونه ادبی، پایه و اساس مقایسه قرار گرفته و در پنج ساحتِ «لحن و زبان نمایشی، شخصیت پردازی در گفتگو، کنش نمایشی گفتگومحور، کشمکش، زمان و مکان» تحلیل شدهاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار نگارش گفتگوییِ مناظره به ساختار نمایشنامه بسیار نزدیک است و تمام مناظره های منثور فارسی با این الگو قابلیت تحلیل دارند.
گرینتسر یکی از نظریه پردازانی است که طرح کلّی قصه های حماسی هند وتمدن های آسیایی را مورد تحلیل قرار داده است.در پژوهش حاضر سعی شده تا با تحلیل سه داستان سیاوش در ایران و رامایانا و سدنوا در هند، ساختار کلی آنها را برپایه ی نظریه ی گرینتسر مورد بررسی قرارداده و ارتباط آنها را با اسطوره ی مرگ و رستاخیز تحلیل کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که آیا این گونه قصه ها دارای ساختار اسطوره های تقویمی هستند و آیا قهرمان این حماسه ها هم مانند ایزد باروری اسطوره های نباتی به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود؟پس از انجام تحقیق این نتیجه حاصل شده است که هر سه داستان طبق الگوی گرینتسر قابل تحلیل می باشند و طرح تقریباً یکسانی دارند اگر چه در قصه های هندی با تفاوت هایی نیز مواجه هستیم. روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های حماسی ایران و هند با تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است.
شعر مقاومت، بخش بزرگی از ادبیّات معاصر افغانستان را می سازد. این گونه از شعر در جریان سال های 1357 تا 1380 خورشیدی در برابر نظام دست نشانده شوروی (سابق) در افغانستان و تهاجم ارتش سرخ به آن کشور و نیز در برابر جنگ های داخلی و نظام طالبان در داخل و خارج افغانستان پدید آمده است که نه تنها در ادبیّات این کشور بلکه در ادبیّات معاصر فارسی در سطح منطقه نیز درخور اعتنا و بررسی است.
پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی تأثیر شاهنامه فردوسی بر شعر مقاومت محمّدکاظم کاظمی و عبدالسّمیع حامد، دو تن از شاعران افغانستان بپردازد و جلوه های گوناگون این اثرگذاری را در آثار آنان نشان بدهد.
روش ویژه پژوهش، تحلیلی توصیفی است که با تحلیل شواهد درون متنی و مراجعه به منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شاهنامه فردوسی در دو بُعد «آرمانی» میهن دوستی و آزادی خواهی و بیدادستیزی و «واژگانی» کاربرد نمادهای اسطوره ای، نام های جنگ افزارها و واژه های دیگر و تلمیحات و اشارات به داستان ها و شخصیّت های شاهنامه بر شعر شاعران یادشده تأثیرگذاشته و از این نگاه، شعر آنان در پرورش خودشناسی و خودآگاهی ملّی و تقویّت روحیّه حماسی رزمندگان بسیار مؤثر بوده است.
زبان فارسی طی هزارة گذشته بر مناطق مختلفی
از جهان تأثیر نهاده است. اکثر محققان گسترة نفوذ زبان فارسی را، آسیای میانه و
شبه قارة هند می دانند. در این خصوص پژوهش های زیادی نیز صورت گرفته است با این
حال کمتر اطلاعاتی دربارة جایگاه زبان و ادب فارسی در منطقة شرق آفریقا وجود دارد.
در واقع آفریقای شرقی (به ویژه کشور تانزانیا، جمهوری خودمختار زنگبار و بخش های
جنوبی کنیا) از جمله مناطقی است که با وجود فاصلة بسیار با کشور ایران، طی چند قرن
گذشته تأثیری در خور توجه از زبان و ادبیات فارسی پذیرفته و تعداد نسبتاً زیادی از
واژه های اصیل فارسی را در خود جای داده است.