فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۲۱۶ مورد.
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
552 - 566
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بازاریابی پیامکی(پیام های شخصی شده، پیام های تعاملی و پیام های عمومی) بر ادراک مصرف کننده از ارزش ویژه برند (آگاهی به برند، تداعیات برند، کیفیت ادراک شده و وفاداری به برند) می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی کمی- تجربی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کاربران تلفن همراه تشکیل می دهند و از میان آن ها ۴۰۰ نفر که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، نمونه پژوهش را تشکیل می دهند. در تجزیه و تحلیل داده ها، جهت توصیف ویژگی های جمعیت شناختی نمونه از فنون آمار توصیفی و جهت آزمون فرضیه ها از آمار استنباطی شامل مدل معادالت ساختاری استفاده شده است. نرم افزارهای مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها، بسته های نرم افزاری «اس.پی.اس.اس» و «آموس» می باشند. بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش، بازاریابی پیامکی با ضریب ۹۸/۰ بر آگاهی از برند، با ضریب ۶۵/۰ بر تداعیات برند، با ضریب ۴۵/۰ بر کیفیت ادراک شده، با ضریب ۷۵/۰ بر وفاداری به برند، تاثیر مستقیم دارد. بازاریابی پیامکی تاثیر بیشتری بر آگاهی از برند با ضریب ۴۷/۰، تاثیر بیشتری بر تداعیات به برند با ضریب ۵۴/۰، تاثیر بیشتری بر کیفیت ادراک شده با ضریب ۵۲/۰، تاثیر بیشتری بر وفاداری به برند با ضریب ۵۶/۰ نسبت به زمانیکه اجازه پیامک داده نمی شود، دارد(در حالت ارسال پیام با اجازه مشتری).
چرا برندها می میرند؛ ارائه نقشه نگاشت فازی از عوامل رقم زننده مرگ برند (مورد مطالعه: شرکت های صنعتی استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
91 - 111
حوزههای تخصصی:
شناسایی علل افول و مرگ برندها و تدوین راهبردهایی اثربخش در جهت گسترش چرخه عمر آن از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه عوامل رقم زننده مرگ برند با روش FCM انجام شد. این پژوهش از لحاظ روش آمیخته و بر مبنای پژوهش کیفی و کمی است که از نظر فلسفه پژوهش در زمره پژوهش های قیاسی استقرایی می گنجد. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان و صاحب نظران در حوزه مطالعه هستند که بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری سی نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی و روایی نظری و روش پایایی-سنجی درون کدگذار و برون کدگذار برای مصاحبه انجام شده و روایی محتوایی و پایایی بازآزمون برای پرسشنامه های توزیع شده، تایید شده است. داده های کیفی با نرم افزار Atlas.ti و روش تحلیل محتوا و کد گذاری و داده های کمی با روش نقشه نگاشت فازی FCM تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل رقم زننده مرگ برند به دو بخش عوامل درون بنگاهی و عوامل برون بنگاهی تقسیم می شود. مهمترین فاکتور درون بنگاهی، نگرش هزینه ای به موضوع برند به جای نگرش سرمایه ای است درحالی که برای عوامل برون بنگاهی، حاکمیت تفکر بازارگرا به جای تفکر تولیدگرا (واسطه محوری) دارای بیشترین درجه مرکزیت، شاخص های محوری و مهمترین عامل رقم زننده مرگ برند هستند.
ارائه چارچوب مدیریت نیروی فروش در فروشگاه های زنجیره ای رفاه با بهره گیری از روش بیبلیومتریک و تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
114 - 141
حوزههای تخصصی:
تاکنون، تحقیقی به منظور ارائه ی یک الگوی معتبر و جامع در حوزه ی مدیریت نیروی فروش با روش کیفی به ویژه در صنعت خرده فروشی انجام نشده است. با توجه به این خلأ ، پژوهش کیفی حاضر با هدف ارائه ی یک الگوی جامع در زمینه ی مدیریت نیروی فروش در فروشگاه های خرده فروشی استان مازندران شکل گرفته است. این پژوهش در دو بخش تدوین شده است. در بخش اول کلیدواژه های مهم این حوزه با بهره گیری از روش تحلیل بیبلیومتریک از طریق جستجو در پایگاه داده ی اسکوپوس و ترسیم نقشه ی هم رخدادی کلیدواژه های مهم در نرم افزار VOSviewer کشف و شناسایی شدند و در بخش دوم با توجه به اینکه این کلیدواژه ها در حوزه ی پژوهش فعلی ناکارآ و محدود بودند، اقدام به مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده های حاصل از آن با کمک روش تحلیل مضمون گردید. بدین منظور 6 نفر از مدیران و سرپرستان فروش فروشگاه های زنجیره ای رفاه در سطح استان مازندران با کمک روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند و پس از انجام مصاحبه با این افراد و تحلیل داده های حاصله، 125 کد(مضمون پایه)، 37 مضمون فرعی در قالب 6 سازه ی اصلی شامل «برنامه ریزی سازمانی»، «طرحریزی برنامه های مالی»، «بهسازی اجتماعی کارکنان فروش»، «عارضه یابی نیروی فروش»، «کنترل فرایندهای فروش» و «تصحیح انحرافات» شکل دهی شدند و در پایان الگوی جامع مدیریت نیروی فروش در فروشگاه های زنجیره ای رفاه ترسیم گردید.
شناسایی و اولویت بندی برنامه ها و پیامدهای مدیریت دانش اقناعی با رویکردFCM (مورد مطالعه: صنعت آرایشی و بهداشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبلیغات، نقش کلیدی در اثرگذاری بر ابعاد ارزش ویژه برند بازی می کند. با توجه به رقابت روزافزون میان شرکت ها و چالش جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان کنونی شرکت ها باید به دنبال بهبود نگرش مشتریان و کاهش شک و تردید آن ها نسبت به تبلیغات باشند. در این راستا مدیریت دانش اقناعی نقشی چشمگیر در دستیابی به این مهم دارد. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی برنامه ها و پیامدهای مدیریت دانش اقناعی با روش نقشه شناختی فازی انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته و بر مبنای پژوهش های کیفی و کمی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان و مشتریان صنعت آرایشی و بهداشتی می باشند که تعداد 30 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری، انتخاب شدند. هم چنین جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، مشتریان صنعت آرایشی و بهداشتی می باشند که با توجه به نامحدود بودن جامعه 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. روایی و پایایی مصاحبه با استفاده از روش روایی محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تائید شد. هم چنین روایی و پایایی پرسشنامه با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شد.
تأثیر تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان با نقش میانجی ارزش ویژه برند (پگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان با نقش میانجی ارزش ویژه برند در پگاه لرستان انجام شد. روش مورداستفاده در این تحقیق از لحاظ روش توصیفی - پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی و از شاخه میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مشتریان پگاه لرستان در شهرستان خرم آباد بود که تعداد آنها جز جوامع نامحدود می باشد. با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران تعداد ۳۸۴ نفر از مشتریان، به روش نمونه گیری تصادفی ساده، به عنوان نمونه انتخاب شد. در این تحقیق از پرسشنامه های استاندارد بازاریابی رسانه های اجتماعی تولاسیرام و وارشا (۲۰۱۱)، ارزش ویژه برند آکر (1991) و رفتار مصرف کننده آیزون و فشبن (۲۰۰۳)، استفاده شد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها آلفای کرونباخ محاسبه گردید که حاکی از پایایی مطلوب پرسشنامه ها بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها آمار توصیفی شامل: میانگین، انحراف استاندارد، کمترین و بیشترین امتیاز و در بخش آمار استنباطی از معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار SPSS ویراست ۲۱ و PLS3 مورداستفاده قرار گرفت. می توان گفت تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان در پگاه لرستان چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم تاثیر دارد. نتایج حاکی از آن است که تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان با نقش میانجی ارزش ویژه برند در پگاه لرستان تأثیر مثبت و مستقیمی دارد.
تحلیل رضایت مشتریان با رویکرد متن کاوی (مورد مطالعه: مشتریان عسل های ارگانیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت مشتریان یکی از مهم ترین مؤلفه های وفاداری و ماندگاری آنان به یک محصول است و این امر در محصولاتی که رقابت بیشتری در بازار آنها وجود دارد، اهمیت بیشتری دارد. هدف از پژوهش حاضر، واکاوی رضایت مشتریان بوده که براساس رویکرد کیفی انجام شده است. پس از جمع آوری دیدگاه های مشتریان عسل ارگانیک با یک نرم افزار «خزشگر وب» و پالایش داده های جمع آوری شده، 4390 دیدگاه تحلیل و سپس از «نمایش ابری» برای درک بهتر و سریع از مجموعه دیدگاه ها استفاده شد. در ادامه، داده های پژوهش با روش تحلیل مضمون بررسی و در آخر با بررسی چندباره شبکه مضامین، جدول نهایی عوامل مؤثر بر رضایت و نارضایتی مشتریان عسل ارگانیک استخراج شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون قیمت بالا، شک در ارگانیک بودن عسل و بسته بندی نامطلوب به ترتیب بیشترین فراوانی را در علل نارضایتی مشتریان و عواملی چون طعم مطلوب، کیفیت مطلوب و رضایت از تکرار خرید بیشترین فراوانی را در علل رضایت مشتریان دارند. نتایج پژوهش نشان داد مشتریان توجه ویژه ای به خود عسل دارند؛ به طوری که کیفیت و اصالت عسل در رضایت و نارضایتی آنها تأثیر ویژه ای دارد. باتوجه به اینکه قیمت بالا از مهم ترین علل نارضایتی است، مواردی مانند ارسال رایگان، تخفیف و ... می تواند به افزایش رضایت مشتریان عسل ارگانیک کمک کند.
آزمون مدل عوامل وضعیتی مؤثر بر رفتار خرید ناگهانی مصرف کننده (مطالعه موردی: فروشگاه های زنجیره ای شهروند در کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار خرید ناگهانی یکی از ابعاد مهم رفتار مشتری و یکی از مفاهیم حائز اهمیت در محیط بازار است. امروزه رفتار مزبور بیش از پیش توجه خرده فروشان و عمده فروشان به خصوص فروشگاه های زنجیره ای را به خود جلب کرده است؛ زیرا به طور چشمگیری در فروش و سود آنها تأثیر بسزایی دارد. بدین منظور، می توان با طراحی یک محیط خوشایند و آرامش بخش برای مشتریان یا به اصطلاح دیگر با فراهم کردن یک محیط تسکین دهنده و جلب کننده در راستای برانگیختن احساسات و لذت درک شده آنها به این هدف مذکور نائل شد؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی آزمون مدل عوامل وضعیتی مؤثر بر رفتار خرید ناگهانی مشتریان است. جامعه آماری پژوهش کلیه مشتریان فروشگاه های زنجیره ای شهروند در شهر تهران است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 384 نفر به دست آمد که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. در این پژوهش برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. روایی پرسشنامه به صورت تشخیصی، هم گرا و واگرا و پایایی پرسشنامه نیز با ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. آزمون مدل پژوهش بر اساس روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار Smart - PLS 3 انجام شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عوامل فیزیکی (موسیقی، روشنایی و رنگ) بر پاسخ احساسی مصرف کننده تأثیر معناردار دارد؛ اما تأثیر چیدمان بر پاسخ احساسی مصرف کننده تأیید نشد. تأثیر معنادار عوامل اجتماعی (فروشنده و ازدحام) نیز بر پاسخ احساسی مصرف کننده و نقش میانجی پاسخ احساسی مصرف کننده در تأثیر عوامل فیزیکی (به غیر از چیدمان) و اجتماعی بر رفتار خرید ناگهانی تأیید شد. همچنین، عوامل جمعیت شناختی (جنسیت، سن و درآمد)، عوامل روان شناختی (تحریک پذیری و عزت نفس) و عوامل موقعیتی (پول در دسترس و زمان در دسترس) در ارتباط بین پاسخ های احساسی مصرف کننده و رفتار خرید ناگهانی نقش تعدیلگر را نداشتند.
واکاوی رفتار صادراتی شرکت های صادرکننده چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی شناسایی و سطح بندی شاخص های موثر بر رفتار صادراتی شرکت های صادرکننده چای با استفاده از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری است.روش: این پژوهش از نوع کاربردی توصیفی است. جامعه آماری شرکت های صادرکننده ی چای در استان گیلان است که به دلیل تعداد پایین این شرکت ها از روش سرشماری استفاده گردید. پاسخ دهندگان به پرسشنامه مدیران ارشد شرکت ها بودند که تعداد ۵۷ نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که معیار های مورد مطالعه در پرسشنامه از طریق پیشینه کاوی و مطالعه چارچوب نظری شناسایی شدند. تعداد ۳۳ شاخص در ابتدا انتخاب گردید و با طراحی پرسشنامه اولیه از طریق این شاخص ها در نهایت ۱۶ شاخص به تأیید نهایی رسید. در پرسشنامه ی دوم نیز که برای تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری طراحی گردید از ۱۶ شاخص نهایی برای سطح بندی استفاده گردید.یافته ها: شانزده معیار نهایی با استفاده از این روش در هفت بخش، سطح بندی شدند. با توجه به تحلیل نهایی ، دوازده شاخص به عنوان متغیر های دوگانه انتخاب شدند، یعنی دارای قدرت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بالایی هستند. دو شاخص نیز به عنوان متغیر های تأثیرپذیر و دو شاخص به عنوان متغیر های تأثیرگذار انتخاب شدند.نتیجه گیری: از شانزده شاخص موثر، شاخص جذاب بودن بازار های خارجی و استراتژی مداری شرکت به عنوان مهم ترین عوامل شناسایی گردیدند. در ادامه با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاداتی برای بهبود رفتار صادرکنندگان چای استان گیلان ارائه گردید که مهمترین آنها با توجه به سطوح ارائه شده شامل تعیین نقشه ی صادراتی، بازاریابی با توجه به بازار کشورهای هدف و استفاده از تجارت الکترونیک می باشند.
توسعه محصولات جدید با رویکرد تجربه مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری هایی همچون اینترنت اشیاء، موجب شده تا به صورت گسترده ای، حجم عظیمی از داده توسط انسان ها و ماشین ها تولید شود. علاوه بر این، توسعه کاربران فضای مجازی و اینترنت نیز، بستری فراهم نموده تا نیازها و نظرات مشتریان و کاربران محصولات و خدمات، به سادگی ثبت و قابل بهره برداری شوند. این داده ها فرصتی است برای طراحی محصول، خدمت و سیستم به صورت داده محور می باشد. فرآیند طراحی محصولات و خدمات به صورت سنتی، نیازمند گردآوری داده ها به صورت پیمایش است که امری زمان بر و پرهزینه استدوره طراحی و توسعه محصول پشت درب های بسته واحد تحقیق و توسعه شرکت ها به پایان رسیده است. لازمه باقی ماندن شرکت ها در عصر پرتلاطم حاضر، بهره گیری از دانش موجود در دینای اطراف و حرکت به سمت نوآوری باز و خلق ارزش مشترک است. مشتری و مصرف کننده نهایی، مهمترین بخش زنجیره ارزش هر کسب و کاری است و یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در این میان، ترجیحات و نظرات مشتریان است. این منابع عموما در بستر اینترنت، سایت های خرید و فروش آنلاین، شبکه های مجازی و پایگاه های مشابه دیگری بارگذاری و ذخیره می شوند. با توجه به اینکه محتوای این نظرات عموما به صورت متن هستند، نیاز به ابزارهای متن کاوی برای استخراج اطلاعات از آن ها، احساس می شود. بر این اساس، این پژوهش با هدف بررسی و مرور سیستماتیک ادبیات حوزه توسعه و طراحی و محصولات مشترک بر مبنای داده های متنی انجام شده است. بدین منظور از دو رویکرد مرور سیستماتیک، Bibliometric Analysis و Systematic mapping review استفاده شده است.
تأثیر مکان برچسب بر توجه دیداری مصرف کنندگان در بسته بندی محصولات سازگار با محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر مکان برچسب رد پای کربن بر توجه دیداری مصرف کنندگان در بسته بندی محصولات سازگار با محیط زیست بررسی شده است. روش تحقیق این پژوهش، تجربی و از نوع آزمایش آزمایشگاهی است. متغیر مستقل این پژوهش که با استفاده از داده های آزمایشگاهی بررسی شده است، مکان برچسب رد پای کربن بر روی بسته بندی محصولات سازگار با محیط زیست است که در دو حالت وسط بسته بندی و گوشه سمت راست پایین بسته بندی بررسی شد. متغیر وابسته پژوهش نیز میزان توجه دیداری مصرف کنندگان به این دسته از برچسب هاست که با پنج سنجه اصلی توجه دیداری اندازه گیری شد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه های استان تهران است که 120 نفر از آنان به عنوان نمونه آماری در پژوهش شرکت کردند. برای محاسبه حجم نمونه پژوهش از دو روش بررسی مطالعات پیشین در حوزه پژوهش های آزمایشی و روش رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد. داده های پژوهش با دستگاه ردیاب چشم ثابت 60 هرتز جمع آوری و فرضیه های پژوهش حاضر با نرم افزار SPSS26 و با استفاده از تحلیل رگرسیون خطی ساده تجزیه و تحلیل شد. بررسی نتایج این پژوهش نشان می دهد که برچسب رد پای کربنی که در وسط بسته بندی قرار داشته باشد در مقایسه با برچسبی که در گوشه سمت راست پایین بسته بندی جاگذاری شود، توجه دیداری بیشتری را به خود جلب می کند. بر این اساس، به تولیدکنندگان محصولات غذایی و طراحان بسته بندی پیشنهاد می شود که با قرار دادن برچسب های سازگار با محیط زیست در وسط بسته بندی، بیشترین توجه دیداری مصرف کنندگان را به این دسته از برچسب ها جلب کنند.
فراترکیبی از مدل همتخریبی و هم آفرینی ارزش مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینترنت و پیشرفت تکنولوژی موجب ایجاد زیرساخت های بسیار پیشرفته برای تعامل میان سازمان ها و مشتریان شده است که در این میان، هم آفرینی ارزش و هم تخریبی ارزش دو جزء تفکیک ناپذیر از ارتباط مشتری با سازمان و فرآیند تعاملی بین این دو است. در پژوهش حاضر دو موضوع کلی بررسی شده است: اول، دیدگاه یکپارچه و جامع درباره هم تخریبی و هم افزایی ارزش وجود ندارد و دوم، تعریف هم تخریبی ارزش مشتری که ناکارایی هم آفرینی تعریف می شود باید تغییر یابد تا باز تعریف این اصطلاح صورت پذیرد. در این پژوهش با بررسی 157 مقاله به روش فراترکیب بر اساس مدل Hoon این نتایج حاصل شد که هم تخریبی ارزش مشتری مقدم بر هم آفرینی ارزش مشتری است و سازمان ها برای ایجاد هم آفرینی ارزش مشتری ابتدا نیاز است که عوامل بازدارنده آن، یعنی عوامل ایجاد کننده هم تخریبی ارزش مشتری را شناسایی و سپس با استفاده از استراتژی های مناسب مهار این عوامل در راستای بهبود ارزش ادراک شده ازسوی مشتری گام بردارند تا در نهایت، هم آفرینی ارزش مشتری ایجاد شود. در همین راستا، می توان هم آفرینی و هم تخریبی ارزش مشتری را باز تعریف کرد و سپس اقدام های مقتضی را در راستای کاهش هدر رفت منابع مالی، زمانی و اعتباری در دستور کار قرار داد.
شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشنده به فساد در واحد فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
295 - 311
حوزههای تخصصی:
فساد به عنوان پدیده اجتناب ناپذیر و نابه هنجار، از گذشته تا به امروز وجود داشته است و به نظر می رسد در هرجایی که میزانی از اختیار نهفته است، وجود فساد، یک امر اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشندگان به فساد در واحد فروش می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، جز تحقیقات کیفی، ازنظر رویکرد، اکتشافی، از نظرهدف، کاربردی، از نظر پارادایم، تفسیرگرایی و روش تجزیه وتحلیل آن، تحلیل تم می باشد. جامعه آماری این پژوهش 15 نفر از خبرگان و فعالان حوزه فروش با بیش از هفت سال سابقه ی کاری مرتبط تحقیق هستند. برای انتخاب مشارکت کنندگان از شیوه نمونه گیری هدفمند قضاوتی و از راهبرد گلوله برفی استفاده شد و با پیروی از قاعده اشباع نظری با 15خبرگان واحد فروش مصاحبه انجام گردید. ابزارگردآوری داده ها، مصاحبه عمیق می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه از روش تحلیل تم و از راهبرد براون و کلارک استفاده شده است. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش، از روش قابلیت اطمینان و شیوه بازخورد مشارکت کننده استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی سه مقوله فراگیر شد که عبارت است از:1. عوامل فردی( شامل اعتقاد ضعیف به اخلاقیات و خصیصه های شخصیتی) می باشد. 2. عوامل ارتباطاتی (شامل عوامل بین فردی نامناسب و ارتباط سازمانی ضعیف) قرار می گیرد. 3. عوامل سازمانی( شامل شرایط نامناسب شغلی، فرآیندکاری نامناسب، نظارت ضعیف و نظام پرداخت غیرمنصفانه) قرار می گیرد؛ که در مجموع تعداد 3مضمون فراگیر،8 مضمون سازمان دهنده و 32 مضمون فرعی در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها شناسایی گردید.
تحلیل ساختار ارتباطی حامیان و سرمایه گذاران و بنگاههای اقتصادی خطر پذیر با شرکتهای دانش بنیان با رویکرد روابط مالی و منابع سرمایه ای
حوزههای تخصصی:
دانش و نوآوری های حاصل از آن به عنوان یکی از مهم ترین عوامل رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است که درقالب بنگاه های دانش بنیان با مدیریت وهمت کارافرینان فناورجامعه نمود پیدا می کند، از طرفی ایجاد بنگاه های دانش بنیان علاوه بر وجود زیرساختهای مناسب ، نیازمند دانش و تجربه مدیریتی و منابع مالی است. که در این مسیر تامین مالی این فعالیت ها، به گونه ای که در زمان مناسب و به اندازه کافی و به شیوه درست در اختیار بنگاهها قرارداده شود از اهمیت زیادی برخوردار است ؛ تنظیم ساز و کار درست در نظام مالی برای تامین مالی نوآوری نیازمند چارچوب مناسب برای سیاست گذاری در این حوزه است بنابراین علاوه بر حل مسائل نظام مالی کشور نیازمند طراحی نظام مالی خاص فعالیت های نوآورانه در کشور هستیم ،در این پژوهش با تأکید بر نظریه تامین مالی مرحله ای و منابع سرمایه ای (با ذکرآمار مروری در ایران) و بررسی چارچوب مناسب تامین مالی نوآوری مبتنی بر این ادبیات ارائه شده است سپس با استفاده از روش مطالعه موردی مبتنی بر گزارش های سازمان ها و مرور و مطالعات و مراجعه به خبرگان نظام مالی ایران و همچنین مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده که به صورت فیش برداری ا ز مجموعه مجلات داخلی ایرانی وخارجی واقع در سایت های معتبرعلمی و نشریات مورد تأیید وزارت علوم برداشت واستفاده شده است و چارچوب مد نظر برای تحلیل تامین مالی توسعه نوآوری بنگاهها مورد بررسی قرار گرفته است نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد نظام مالی نوآوری در ایران به درستی شکل نگرفته است که این موضوع از یک طرف اشاره به عدم نهادسازی مناسب مانند سرمایه گذاری ریسک پذیر و نبود شرکتهای خدمات فناوری و از طرف دیگر فرآیندهای شکل گرفته داخلی نیز با مسائل جدی مثل عدم تمکن مالی شرکت های دانش بنیان در هر مرحله از چرخه حیات، نبود حوزه اعتبارسنجی،نبود بازارداخلی،عدم دسترسی به بازارهای جهانی محصولات دانش بنیان روبه رواست که الزامات طرحها و بنگاههای نوآورانه به درستی پاسخگو نیستند. به همین دلیل نیازمند بازنگری در سیاستها، نهادها و فرآیندهای تامین مالی طرحها و بنگاههای نوآورانه هستیم.
شناسایی و اولویت بندی سناریوهای همکاری راهبردی بین سیستم بانکی خصوصی و فینتک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی سناریوهای همکاری راهبردی بین سیستم بانکی خصوصی و فینتک ها است. روش: جامعه آماری پژوهش مدیران، خبرگان، نماینده یا افراد مطلع در حوزه همکاری راهبردی بین سیستم بانکی خصوصی و فناوری های نوین مالی است. پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش جزو پژوهش های توصیفی-پیمایشی محسوب می شود که برای گردآوری داده ها از پرسشنامه و نیز برای تحلیل داده ها از روش تجزیه وتحلیل توأمان و نرم افزار SPSS استفاده شده است.یافته: نتایج حاصل از شناسایی و اولویت بندی سناریوهای ارتباط بین فینتک ها (پی تک، بانک تک و اینشور تک) و مدل های همکاری راهبردی بین سیستم بانک خصوصی و فینتک ها (خرید، سرمایه گذاری، برون سپاری و توسعه فینتک ها) پس از تحلیل مطلوبیت به ترتیب؛ برای بانک تک، مدل خرید (427/0)، برای پی تک، مدل سرمایه گذاری (175/0)، برای اینشور تک، مدل برون سپاری (532/0) در اولویت و ترجیح است و میزان اهمیت به ترتیب؛ بانک تک (592/48)، پی تک (876/34) و اینشور تک (532/18) می باشد.نتیجه گیری: رشد روزافزون کسب وکارهای نوپای مالی، بانک های سنتی را بر آن می دارد تا متناسب با شرایط جدید، تغییراتی بنیادین در مدل های کسب وکار خود ایجاد نمایند. از سوی دیگر نظام بانکی خصوصی ایران هم در لایه سیاست گذاری و هم لایه خرد با مسائل گسترده ای مواجه است و لزوم تحولات بنیادین اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین شرکت های فعال در حوزه فناوری های مالی با رفتارهای تهاجمی، بانک های سنتی را به چالش کشانده و سهم قابل توجهی از بازار را به خود اختصاص داده اند.
تأثیر طنز و سبک طنز بر رابطه بین مصرف کننده و برند در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
309 - 326
حوزههای تخصصی:
امروزه طنز و سبک های طنز در تبلیغات اهمیت ویژه ای دارد سبک های طنز به کار رفته در این پژوهش شامل طنز وابسته، طنز خودمحور، طنز خودمخرب و طنز پرخاشگر می باشد، که متغیر مستقل پژوهش می باشند. متغیر وابسته پژوهش نیز رابطه مصرف کننده و برند می باشد که در این پژوهش از دو رابطه عشق و دشمنی استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سبک های طنز استفاده شده در تبلیغات بر رابطه مصرف کننده با برند در اینستاگرام می باشد. پژوهش حاضر به روش پیش آزمایش-پس آزمایش انجام شده که جهت سنجش تأثیر سبک های طنز بر رابطه مصرف کننده با برند از تیزرهای تبلیغاتی چهار برند اسکچرز با استفاده از سبک طنز خودمحور ، برند پپسی با استفاده از سبک طنز، برند اسنیکرز با استفاده از سبک طنز خودمخرب، و برند آکس که سبک طنز وابسته در آن به کار رفته، استفاده شده است. پرسشنامه بین 210 نمونه از جامعه آماری توزیع شد و از آنها خواسته شد تا پرسشنامه را قبل از مشاهده تیزرها پاسخ داده و بعد از مشاهده تیزرها، مجددا به سؤالات پاسخ دهند تا بررسی شود تیزرهای تبلیغاتی با سبک های طنز استفاده شده، چه تأثیری در رابطه مصرف کننده با آن برند دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسات زوجی استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد، سبک های طنز خود محور و وابسته، باعث بهبود رابطه مصرف کننده با برند می شود. همچنین سبک های طنز خود مخرب و پرخاشگر تأثیر منفی بر رابطه مصرف کننده با برند می گذارد.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند با در نظر گرفتن جامعه مصرف کننده با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلید مدیریت و توسعه برند، فهمیدن و شناخت این مسئله است که مشتریان به دنبال چه مزیت هایی هستند. در این بین توجه به مفهوم هویت جنسیتی برند و عوامل مؤثر در پیاده سازی آن (به عنوان راه حلی اساسی برای کسب رضایت مشتریان که امروزه متوقع تر از دیروز هستند و فقط به دنبال مزایای کارکردی نیستند، بلکه به دنبال مزایای ناملموسی نیز هستند) یک ضرورت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند و نیز با در نظر گرفتن جامعه مصرف کننده انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش آمیخته و بر مبنای پژوهش کیفی و کمّی، از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و اکتشافی است که فلسفه پژوهشی قیاسی-استقرایی دارد. جامعه آماری پژوهش خبرگان (مدیران بازاریابی صنعت پوشاک) است که اعضای نمونه آن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی و پایایی مصاحبه پژوهش با استفاده از روش روایی محتوایی، روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تأیید و روایی و پایایی پرسشنامه پژوهش نیز با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شده است. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمّی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند به تفکیک جوامع مصرف و اولویت بندی آنهاست. در نتایج پژوهش تناسب ظاهر و سبک، روابط احساسی و عاطفی برند، جزئی نگری و دلبستگی به برند به عنوان مهم ترین عوامل موفقیت برند های زنانه و دریافت ارزش های مبتنی بر قدرت و پرستیژ، دریافت نهایت مطلوبیت، انگیزه های کاربردی و کلی نگری به عنوان مهم ترین عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند در برند های مردانه شناسایی شد.
شناسایی ابعاد انعطاف پذیری بازاریابی و عوامل مؤثر بر آن در بیمه عمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد انعطاف پذیری بازاریابی و عوامل مؤثر بر آن در بیمه عمر است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و آمیخته استفاده شده است. جامعه آماری در مرحله کیفی، مدیران و کارشناسان شرکت بیمه ملی عراق است. حجم نمونه مطالعه کیفی به تعداد 10 نفر است که با اشباع نظری به دست آمده است. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با روش مصاحبه و تحلیل داده ها نیز با روش تحلیل مضمون انجام شده است. تحلیل کمّی در پژوهش حاضر برای اعتبارسنجی مدل به دست آمده شامل تحلیل اکتشافی و تأییدی است. جامعه آماری بخش کمّی شامل مشتریان بیمه عراق است که به صورت نامحدود در نظر گرفته شده و حجم نمونه آن 384 نفر برآورد شده است. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام و سپس از بین آنها به صورت غیر تصادفی دردسترس انجام شده است. درنهایت، گردآوری داده ها با پرسشنامه انجام و تجزیه و تحلیل داده های بخش کمّی با مدل سازی معادله های ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده عوامل مؤثر بر انعطاف پذیری بازاریابی عبارت است از تغییرات محیطی و استراتژی های بازاریابی و ابعاد آن نیز شامل آمیخته بازاریابی، مشتری مداری و ساختار سازمانی است. نتایج بخش کمّی با تأیید یافته های کیفی حاکی از تأثیر معنادار استراتژی بازاریابی و تغییرات محیطی بر انعطاف پذیری بازاریابی است. دست یافتن به سازمان با قابلیت بازاریابی منعطف که منجر به ایجاد مزیت رقابتی نسبت به رقبا می شود، نیازمند توجه به محیط بیرونی و تدوین استراتژی های بازاریابی است که با تغییر در ساختارهای سازمانی و فرآیندها برای پاسخگویی به نیازها و منافع مشتریان ایجاد شده است.
ارزیابی و بررسی عوامل مؤثر بر روش های مشارکت عمومی-خصوصی جهت تأمین مالی توسعه بیمارستان ها و مراکز خدمات درمانی استان کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد و توسعه اقتصادی کشورها در گرو پروژه های مختلف زیرساختی و خدماتی می باشد. محدودیت منابع بودجه ای دولت ها برای تأمین مالی پروژه های توسعه بیمارستان ها، همچنین تقاضای زیاد مالی در زمینه سرمایه گذاری در این پروژه ها، دولت ها را بر آن داشته تا تمامی تلاش خود را برای مشارکت فعال بخش خصوصی و ایجاد فضای رقابتی مناسب برای فعالیت آن ها به کار ببندند. لذا هدف اصلی تحقیق حاضر ارزیابی و بررسی عوامل موثر بر روشهای مشارکت عمومی-خصوصی جهت تأمین مالی توسعه بیمارستان ها و مراکز خدمات درمانی در استان کردستان است. نتیجه گیری: اتخاذ سیاستهای پولی کارآمد توسط بانک مرکزی مانند اعطای وام های بلندمدت، تخفیف در دریافت جریمه دیرکرد اقساط؛ اتخاذ سیاست ثبات و جلوگیری از ایجاد هرگونه ناامنی در سیاستهای اقتصادی؛ پرهیز از صدور مصوبه های غیرضروری؛ تقویت نهادهای مالی مانند بانکها و شرکتهای تأمین سرمایه؛ فراهم کردن مشوقهای اقتصادی و قانونی لازم؛ ایجاد دانش و مهارت ارزیابی فنی، مالی و اقتصادی پروژه ها در واگذاری به بخش خصوصی و ارائه سیاست های تشویقی و قانونی به بخش خصوصی؛ برنامه ریزی منسجم برای بسترسازی مشارکت عمومی -خصوصی و رفع محدودیت های دولتی ازجمله قوانین دست و پاگیر از راهکارهای موثر بر مشارکت بخش خصوصی در پروژه های مشارکت عمومی-خصوصی می باشد.
تأثیر همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار شهروندی مشتری و رفتار مشارکت مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بازاریابان و برندها با نفوذ رسانه های اجتماعی از اینفلوئنسرها به عنوان استراتژی بازاریایی برای معرفی محصولات استفاده می کنند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار شهروندی مشتری و رفتار مشارکت مشتری است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام است. حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان 384 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. در این مطالعه برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد که روایی و پایایی آن نیز تأیید شد. داده های پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی تجزیه و تحلیل شد. نرم افزارهای استفاده شده SPSS.22 و Smart PLS 4.0 است. نتایج نشان داد که همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان بر رفتار مشارکت مشتری و رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، تأثیر معنادار رفتار مشارکت مشتری و رفتار شهروندی مشتری بر قصد خرید تأیید شد. در نهایت، مشخص شد که رفتار مشارکت مشتری و رفتار شهروندی در ارتباط با همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان و قصد خرید نقش میانجی دارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای توجه به قدرت اینفلوئنسرها در افزایش میزان خرید در استراتژی بازاریابی کسب و کارها استفاده شود.
پیش بینی میزان فروش با بهره برداری از روش یادگیری متا (مورد مطالعه: فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه ویژه پیش بینی فروش بازار در تحلیل فرصت های بازاریابی و نقش مهمی که پیش بینی فروش در برنامه ریزی بخش های مختلف یک سازمان دارد، هدف اصلی پژوهش حاضر استفاده از یکی از ابزارهای نوین حوزه یادگیری ماشین (روش یادگیری متا) برای پیش بینی میزان فروش با مطالعه موردی فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران است. پژوهش حاضر در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و داده های پژوهش با استفاده از منبع داده های ثانویه گردآوری شده است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل از اطلاعات موجود در گزارش های هفتگی منتشر شده در پایگاه رسمی سازمان بورس کالای ایران استفاده شده است. مراحل انجام دادن پژوهش بر مبنای اصول پیش بینی و با استفاده از رویکرد روش یادگیری متا صورت گرفته است. در یافته های پژوهش حاضر چگونگی استفاده از روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش و تخمین تقاضای آلومینیوم در بورس کالای ایران نشان داده شد. مدل مبتنی بر روش یادگیری متا برمبنای 4 روش پیش بینی پایه ای شبکه عصبی، آریما، رگرسیون و هموارسازی نمایی و بر بستر داده های سری زمانی مربوط به فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران (شامل 344 مقطع زمانی بین سال های 1394 تا 1401) ارائه شده است. بررسی دقت نتایج حاصل از به کارگیری روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش، برتری این روش را در مقایسه با چهار روش پیش بینی منتخب دیگر نشان داده است. در این پژوهش برای صحت سنجی نتایج به دست آمده سه مرحله اعتبارسنجی صورت گرفت که در نتایج هر سه نمونه اعتبارسنجی، برتری دقت روش یادگیری متا تأیید شده است. در پژوهش حاضر از روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش استفاده شده است. توانایی این روش در حل مسئله پیش بینی یکی از قابلیت های استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی را در حل مسائل مختلف مدیریتی نشان می دهد. در نتیجه این پژوهش، روش یادگیری متا به عنوان ابزاری توانمند در حوزه پیش بینی میزان فروش به مدیران بازاریابی و پژوهشگران این حوزه معرفی شده است.