فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۷۰۲ مورد.
باز اسپید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای شناخت دیدگاه افراد ‘ بررسی نگاه آنان به شخصیتهای مشهور تاریخ است. در مقاله ای دیگر با عنوان ((بانگ صغیر)) نویسنده‘به مقایسه ((دیدگاه مولوی درباره معاویه))با معارف قرآنی و روایی پرداخته است.در این نوشتار ‘ نگارنده دیدگاه مزبور را با واقعیتهای تاریخی می سنجد و آن را به نقد می کشد.
حمله حیدری
گزارشگر حقیقت
تصویرهای کنایی وکارکرد های آن در تاریخ وصّاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنایه یکی از اسلوب های بیان پوشیده، و از عناصر اصلی تصویرگری در تاریخ وصّاف است. وصّاف الحَضْرَه در این اثر تاریخی بر آن است تا با بهره گیری از عناصر بیانی و به خصوص کنایه، نثر آن را به نثر شاعرانه نزدیک تر ساخته و بر زیبایی و تأثیر آن بیفزاید. نبود نسخه ای منقّح از کتاب تاریخ وصّاف و نثر متکلّف و مصنوع آن، همواره موجب گردیده تا این اثر از دسترس پژوهشگران دور بماند. در این تحقیق، کنایه و کارکردهای هنری آن به عنوان یکی از عناصر خیال در تاریخ وصّاف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از این رو با استفاده از روش توصیف و تحلیل، ابتدا تصاویر کنایی تاریخ وصّاف از حیث واژگانِ محوری و مکنیٌّ عنه ، بر اساس دیدگاه های بلاغت سنّتی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به مسأله کنایه به عنوان یکی از عوامل ابهام آفرین در تاریخ وصّاف پرداخته شده است. نتیجة این پژوهش مشخّص می سازد بهره گیری وصّاف از تصویرهای کنایی، از شیوه های هنری گفتار اوست، که برجستگی کلام و در نهایت نزدیکی آن را به نثر شاعرانه در پی دارد.
نقد روایتی از چهارمقاله دربارة زندگانی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی عروضی نخستین نویسنده ای است که شرح حال بالنسبه مفصّلی از فردوسی در چهارمقاله به دست داده است. وی پس از آن که شنیده ها و یافته های خود را از زندگانی فردوسی بیان می کند، به نقل روایتی می پردازد که در سال 514 در نیشابور از امیر معزّی و او سابقاً از شخصی به نام امیر عبدالرزاق شنیده بوده است. این روایت بسیار مهم که متضمّن حوادثی از آخرین سال های زندگی فردوسی است، هرچند در پژوهش های جدید بسیار مورد توجه و استناد قرارگرفته، اما هیچ گاه جزئیات آن به نحو شایسته نقد نشده است. موضوع این مقاله بررسی این روایت است و بدین منظور گزارش مزبور به قطعاتی تقسیم و مطالب هر قطعه با مآخذ معتبر تاریخی سنجیده و نتیجه گیری شده است.
دو روایت متفاوت از [ترجمه] تاریخ طبری تحریر بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه فشرده تاریخ نامه چند جلدی طبری، که در متون علمی با نام تاریخ طبری به خوبی شناخته شده، کهن ترین اثر نثر تاریخی به زبان فارسی است که به دست ما رسیده است. در قرن های میانه، [ترجمه] تاریخ طبری یکی از مشهورترین تالیفات مربوط به تاریخ عمومی در سراسر خاور نزدیک و حتی در هند بود. گواه این معنی نه تنها ترجمه های مکرر این اثر به زبان های شرقی، از جمله به عربی [کذا]، ترکی عثمانی، اردو و ازبکی بلکه همچنین این واقعیت است که ده ها نسخه خطی این تالیف بسیار جالب تا روزگار ما باقی مانده است. (Storey 1935, 62-65) مشهورترین خاورشناسان روس و غیرروس- فرن (Frahn 1829, 4)، دورن (Dorn 1852)، زوتنبرگ (Chronique…1857-1874)، روزن (Po3eh 1895, 190)، بار تولد (?a?TO??? 1926, 63)، اته (Ethe 1896-1904, 355)، و بالاخره یوگنی ادوار دوویچ برتلس (?epTe??c 1948, 19)- بارها توجه دانشمندان را به ضرورت حتمی بررسی و انتشار ترجمه فارسی تاریخ طبری جلب کرده اند. از جمله در سال 1908، اته، صاحب نظر سرشناس ادبیات فارسی، به اهمیت بسیار ترجمه بلعمی در تاریخ زبان و سبک فارسی نو اشاره کرد (Ethe 1896-1904, 355). تجربه بهار، ادبیات شناس مشهور ایران، که در اثر بلعمی مطالب بسیار با ارزشی برای تحقیقات خود در تاریخ زبان فارسی یافت، درستی کامل سخنان اته را به اثبات رساند. (بهار 1321)
ایاز از دیدگاه تاریخ و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمود و ایاز از زمره زوج هایی هستند که در نظم و نثر ادب فارسی داستان آنها همواره با هم عجین بوده است. داستان محمود در شمار داستان های عاشقانه ای است که، علاوه بر متون ادبی و عرفانی، در متون تاریخی نزدیک به زمان واقعه نیز نقل شده است. خلاصه داستان چنین است که: محمود، سلطان غزنوی، که بیش از سی سال (388-421) مقتدرانه سلطنت کرده، به ابوالنجم ایاز بن ایماق دل بست و او را از ملازمان و مقربان درگاه خود ساخت. ایاز، که علاوه بر خوش سیمایی، در پرتو کیاست و خردمندی، مورد توجه سلطان محمود بوده است، پس از مرگ محمود، از پسرش محمد اعراض کرد و در نیشابور به مسعود غزنوی پیوست (تاریخ گردیزی، ص 40) و به امارت مکران و قزدار (قصدار) رسید (? دیوان فرخی، بیت 3252؛ فرهنگ آنندراج، ذیل ایاز) و در سال 499 درگذشت.
اسکندر - ایران - نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر ایرانیی که اسکندرنامة نظامی، داستان اسکندر در شاهنامه، اسکندرنامة منثور و اشعار دیگری را که در ادبیّات فارسی دربارةاسکندر آمده است، مطالعه کند و اندک آشنایی با چهرةمنفور تاریخی اسکندر داشته باشد؛ این پرسش برایش مطرح میشود که اسکندر واقعی کدامیک از این دو چهره است؟ نگارنده در آغاز این مقاله، دو چهرة تاریخی و ادبی اسکندر را بطور مختصر معرفی کرده است تا خواننده با تفاوت آنها بیشتر آشنا شود و سپس به طرح دو پرسش مهم و ارائة پاسخ مبسوط و منطقی بدانها پرداخته است. نخست یافتن پاسخی منطقی برای این پرسش که اسکندر با آن چهرة تاریخی که برای ایرانیان داشته است، چگونه به چهرهای پاک، ایرانی و مورد ستایش، تبدیل شده است؟ دوم اینکه چرا حکیم فرزانه و ایراندوستی چون نظامی گنجوی، از میان این همه چهرة تاریخی بزرگ و ملّی، اسکندر مقدونی را قهرمان مفصّلترین منظومة خویش قرار داده است؟ در پایان برای اینکه خواننده با یک روایت مهم و رایج، دربارة اسکندر در ایران آشنا شود؛ روایت شاهنامة حکیم فردوسی، بزرگترین شاعر ملّی ایران را بطور مختصر آورده است.
بیهقی و روایتگری «علی قاعدة التاریخ»
حوزههای تخصصی:
متون تاریخی کهن، از جمله تاریخ بیهقی، بنا بر ساختار رواییشان، همواره با ادبیات پیوستگی نزدیکی داشتهاند. در نگارش این متون که از حیث محتوا کاملاً تاریخبنیاناند، گاه از ظرفیتهای شعری و هنری زبان و نیز آرایههای ادبی، به میزان قابل توجهی بهره گرفته شده است. نظریهپردازان پستمدرن- مانند هایدن وایت و پل ریکور- نیز آنگاه که بر روایی بودن متون تاریخی تأکید میکنند، یکی دیگر از پیوندهای بنیادی متون تاریخی و ادبی را برجسته میسازند.
نکته مهمی که بسیار شایسته درنگ و پژوهش مینماید، کیفیت روایت در متون تاریخ نگارانه و آثار ادبی است. اگر روایت را توالی از پیش انگاشته شده رخدادها بدانیم، هم متون ادبی و هم متون تاریخی که خود شامل «زنجیره ای از رخدادهای سازماندهی شده اند»، روایت مبنا هستند؛ اما قواعد روایتگری در هر کدام متفاوت است و میان شیوه روایتگری این دو، با وجود برخی همانندیها، تفاوتهای بنیادینی دیده میشود.
در این پژوهش با بهرهگیری از نظریه «تاریخ روایی» و بر اساس مبانی علم روایتشناسی، به مطالعه تاریخ بیهقی پرداخته شده است. در متن مقاله با تحلیل روایتگری بیهقی، بر این نکته تأکید شده که اثر بیهقی همان طور که از نامش پیداست، نوشتهای در حوزة تاریخنگاری است که در آن، گاه از جنبههای ادبی زبان (ظرافت های شعری) و شگردهای روایی متون ادبی به خوبی استفاده شده است. بنابراین زیباییهای ادبی تاریخ بیهقی نباید مخاطب را از بنیان تاریخنگارانهاش دور کند.