فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
بررسی تاریخ بیهقی با رویکرد جامعه شناسی ادبیات
حوزههای تخصصی:
بررسی غزلیات حافظ از دیدگاه نظریه زیبایی شناسانه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه پدیدارشناسی، کل عالم، فرآیندی هستی شناسانه دارد و انسان دارای آگاهی استعلایی است و غایت آن نموداری پدیده ها نسبت به هم و شناخت حسی و عینی از یکدیگر است. نیچه در بررسی دوران اساطیری و تاریخ کهن بشری معتقد است که انسان یونان باستان، نوعی شناخت هستی شناسانه داشته و طبیعت و فرآیند آن را چنانکه بوده، می شناخته و زندگی وی با آن هماهنگ بوده و به واسطه آن معنا پیدا می کرده است. او زندگی را تراژدی می داند و با خلق خدایان، الهه ها و رب النوعها و انتساب حوادث هولناک به آنها و یاری جستن از آنها، زندگی را تحمل پذیر ساخت و در این زمینه از تلفیق دو عنصر بهره جست: یکی، عنصر دیونوسوسی که به دیونوسوس، خدای بی نظمی و آشفتگی، رقص و شادی و شراب و مستی منسوب بوده و دیگری، عنصر آپولونی که به آپولون، خدای نظم و آرامش، عقل و فرهنگ، شعر و موسیقی و زیبایی منسوب بوده است. بنابراین، نیچه هنر تراژدی را به عنوان اولین آفرینش هنری یونانیان باستان، زاده دو عنصر تقابلی دیونوسوسی و آپولونی می داند و فلسفه هنر و زیبایی شناسی خود را بر آن دو بنا می نهد. در این مقاله، غزلیات حافظ بر اساس این نظریه بررسی، و خوانشی نیچه ای، اما متناسب با مقتضیات هنری، فرهنگی، دینی و آیینی ایرانیان ارایه می شود. عنصر دیونوسوسی در بیتهایی از غزلیات حافظ، که رابطه انسان با دنیا، آشوب زمانه، بی اعتباری و نا امنی کار و بار جهان را تشریح می کند، حضور دارد و عنصر آپولونی در بیتهایی که به تبیین رابطه انسان با خدا و پناه بردن به عشق و عرفان و رندی می پردازد، حافظ را به شادی فرا می خواند و اعتبار یار به عرفان. بدین ترتیب، میان آن بی نظمی (دیونوسوسی= بی اعتباری دنیا) و این نظم (آپولونی= عاشقی) اعتدال و ارتباط ایجاد می کند.
کلام پروردگار در غزلیات خداوندگار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار به شیوه استفاده مولوی از قرآن و نحوه انعکاس لفظ و معنای آن در غزلیات شمس می پردازیم. تلاش ما در این مقاله پاسخگویی به این سوال است که قرآن چگونه انعکاسی در لفظ و معنی غزلیات شمس داشته است؟ یا به عبارتی الفاظ و معانی و اشارات قرآنی به چه شیوه هایی در غزل مولوی مجال بروز یافته است؟آیه های وحی به صورت عین لفظ و نیز به صورت معنا و مفهوم و به عبارتی به دو شیوه اقتباس و تلمیح در غزلیات شمس منعکس شده است. مولوی به اقتضای تربیت خانوادگی و لزوم استناد معارف صوفیه به قرآن، با این کتاب آشنایی عمیق داشته است. بیش از 850 بیت در دیوان شمس به طور مشخص، متاثر از آیات است. از حیث بسامد آیه های مربوط به صفات و افعال خداوند در درجه نخست و آیه های مربوط به حالات و معجزات انبیای الهی در درجه دوم قرار می گیرند. آیات الهی در غزل مولوی در موارد بسیاری با تغییر و تصرف به کار رفته است، غیر از موارد معدودی که تمام آیه بدون تصرف به کار رفته، در ابیات بسیاری، تغییر و تصرف شامل لفظ بر معنی آیات است، گاهی کلمات آیه جابجا شده و گاه یک کلمه و گاه قسمتی از آیه آمده و باقی آن حذف شده است. تصرف و تغییر شامل معانی آیات نیز شده است، مولوی احوال روحی خود را با توجه به احوال انبیا در قرآن باز می گوید و حتی به آنها تشبه می کند. در مواردی مانند توصیف اجزای طبیعت آن را با استفاده از مفهوم و مضمون و نیز کلمات آیات تصویر می کند. وی رسم باده ستایی را که از سنت شعر فارسی گرفته به رحیق قرآنی پیوند می زند. در مواردی نیز از در آمیختن کلمات قرآنی با واژه های فارسی ترکیب های اضافی و وصفی نو می سازد و بدین ترتیب ترکیبی از شعر و عرش و شرع را به وجود می آورد.
تحلیل متن نامه ای از تاریخ بیهقی با رویکرد معنی شناسی کاربردی «نامه سران تگیناباد به امیر مسعود»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله «نامه سران تگیناباد به امیر مسعود» از تاریخ بیهقی به عنوان نمونه ای از نثر برجسته ادب فارسی، با رویکرد معنی شناسی کاربردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با این رویکرد در واقع توانش ارتباطی متن، یعنی دانش زبانی نویسنده، شامل دانش قواعد زبانی و چگونگی کاربرد آن قواعد متناسب با موقعیت های گوناگون ارتباطی بررسی و تفسیر می شود. این پژوهش با هدف تبیین ظرفیت های زبانی و نشان دادن هنر نویسنده برای برقراری یک ارتباط موفق و اقناع هنری شکل گرفته است. به این منظور کنش های گفتاری و ویژگی های متن محور و کاربر محور متن، از طریق طرح بافت موقعیتی، شاخص ها، جایگزین ها و شناخته ها در کنار همه عناصر زنجیره ای و زبرزنجیری موثر در معنا مورد دقت نظر قرار گرفته است.
اصطلاحات زورخانهای
حوزههای تخصصی:
روایتی چند از جوانمردی
حوزههای تخصصی:
سریال شهریار از نگاهی دیگر
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی وصف طبیعت در دیوان صنوبری و منوچهری دامغانی (عنوان عربی: دراسة مقارنة لوصف الطبیعة فی دیوانی الصنوبری و منوتشهری دامغانی)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، وصف طبیعت در دیوان دو شاعر، صنوبری و منوچهری دامغانی، در چند قسمت، مقایسه و بررسی شده است:در قسمت اول، جایگاه و رسالت ادبیات تطبیقی بررسی و در قسمت دوم، مختصری از زندگینامه صنوبری و منوچهری بیان شده است. در بخش بعدی، ویژگی های ادبی، فرهنگی و محیطی عصر صنوبری و منوچهری به طور جداگانه آورده شده است. برای آشنایی با محیط و شرایط زندگی این دو شاعر، شخصیت آنها و انعکاس آن در دیوانشان بررسی و در ادامه، اغراض و ویژگی های ادبی صنوبری و منوچهری مطالعه می شود.وصف طبیعت، مهم ترین موضوع ادبی در دیوان دو شاعر است که صنوبری آن را در ادبیات عربی به یک نوع ادبی مستقل تبدیل ساختت. در پایان این قسمت، با توجه به تاثیر بسیاری که ادبیات عربی و شعرای عرب بر اشعار منوچهری داشته اند، تاثیر ادبیات عربی به طور عام و صنوبری به طور خاص در دیوان منوچهری بررسی شده است.چکیده عربی:درس هذا المقال وفی عدة أقسام، وصف الطبیعة فی دیوان الشاعرین، الصنوبری ومنوتشهری دامغانی، دراسة مقارنة:ألقی القسم الأول الضوء علی مکانة الأدب المقارن ووظائفه کما أن القسم الثانی تناول نبذة عن سیرة الشاعرین الصنوبری ومنوتشهری. وفی قسم آخر تم معالجة السمات الأدبیة، والثقافیة، والبیئیة فی عصر الشاعرین کلٍّ منها علی حدة. وللتعرف علی بیئة الشاعرین وظروف حیاتهما کان الاعتماد علی شخصیتهما وانعکاسها فی أشعارهما ثم عولجت مضامینهما الشعریة وسماتهما الأدبیة.یعتبر وصف الطبیعة من أهم الأغراض الشعریة فی دیوان الشاعرین والصنوبری جعل هذا الغرض کفرع أدبی مستقل فی الأدب العربی. وأخیرا وبالنظر إلی تأثیر الأدب العربی وشعراؤه علی منوتشهری، درس المقال تأثیر الأدب العربی علی هذا الشاعر بشکل عام وتأثیر الصنوبری علیه بشکل خاص فی دیوانه.
دفتری در شناخت کهن الگوی جوان و جوانمردی
حوزههای تخصصی:
حافظ و ملک سلیمان
پژوهشی در زمینه اساطیر مشترک ایران و هند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
همواره در ذهنم این کلمات خطور می کند که چرا نگاه و دیدگاه ما کمتر بسوی شرق است و بیشتر به غرب و غربیان می اندیشیم؟ درحالی که اصل و ریشه و بنیاد کهن ما نشات گرفته از شرق و سرزمین های خاوری پیرامون ایرانشهر است.هندیان از هزاران سال پیش به علت هم نژادی و بسیاری از آداب و رسوم و سنت های مشترک بیشتر با ما انس و الفت دارند تا مناطق غربی سرزمین ما.هنوز در کتابخانه ها و مراکز فرهنگی شبه قاره هند، هزاران جلد نسخ خطی بزبان فارسی موجود است که بسیاری از آنها را نتوانسته ایم ویا نخواسته ایم مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. درحقیقت آنقدر قند پارسی به بنگاله رفته است که مایه تحسین و اعجاب همگان است. گفتنی است که در مورد مناسبات تاریخی و فرهنگی دو ملت کهنسال ایران و هند پژوهش های ارزشمندی تاکنون از سوی اندیشمندان دو کشور ارایه شده است. نگارنده تا حد امکان به برخی از آنها با دقت نگریسته و در واقع خوشه چینی کرده است.