فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
تاریخ بیهقی و علوم و فنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی عموماً به مثابه یک اثر صرفاً ادبی مورد خوانش قرار گرفته و این نوع خوانش به نادیده گرفته شدن بخشی از ارزش های آن انجامیده است. در این پژوهش، نمود مسائل مرتبط با جنگ و نظامی گری در تاریخ بیهقی مورد بررسی قرار گرفته است. مدعای اصلی نگارندگان در پژوهش حاضر این است که کتاب تاریخ بیهقی آیینه تمام-نمای جنگ و نظامی گری در دوره غزنوی است و ابوالفضل بیهقی یک تاریخ نویس صِرف نبوده؛ بلکه آگاهی کاملی از علم نظامی گری داشته است. تاریخ بیهقی از حیث توجه به جزئیات جنگ و مسائل نظامی در میان سایر کتاب های تاریخی کلاسیک نیز از جایگاهی ممتاز برخوردار است و یکی از مهم ترین دلایل این دقت در جزئیات، تأثیرپذیری بیهقی از شاهنامه فردوسی است. در این پژوهش نشان داده ایم که اندک بخش های باقی مانده از این کتاب، از اهمیت بالایی در نمایان سازی ماهیت دقیق سپاهی گری در دوره غزنوی برخوردار است. به این منظور، با توجه به شواهد متنی تاریخ بیهقی ارکان سپاه غزنوی را تبیین کرده ایم و بخش های مهم سپاه غزنوی را مورد واکاوی قرار داده ایم. هنگام مطالعه تاریخ بیهقی،گاه به اصطلاحات نظامی برمی خوریم که برای فهم کامل متن باید درک و دریافت دقیقی از آن ها داشته باشیم. هدف عمده دیگر در این مقاله، روشن سازی و توضیح مسائل نظامی به کار رفته در متن، به منظور فهم بهتر آن است.
هم سویی آموزه های قرآنی و طنزهای باباافضل کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز، از موضوعات پررنگ و ملموس رباعیات باباافضل کاشانی است. باباافضل، با بیانی نرم و آرام و با پرهیز از گستاخی و گزندگی زبان، طنزهایی شیوا آفریده و آن ها را در لفافة ابریشمین اشعار خویش پنهان ساخته است.شاعر در آفرینش طنز، از انواع آرایه های ادبی به ویژه از بازی های زبانی، پارادوکس، تکرار و جناس بهره جسته است. وی در ساخت طنز، از ضرب المثل استفاده کرده و خود نیز طنزهایی سروده که برخی، به صورت ضرب المثل بر زبان مردم جاری است.باباافضل در اغلب طنزهای خود، از آموزه های قرآن کریم بهره برده و پیام های ارزندة قرآنی را در قالب طنزهای گوناگون بیان کرده است. می توان اغلب رباعیات باباافضل را ترجمه ای آزاد و طنزگونه از قرآن مجید، در راستای ابلاغ فرامین الهی، دانست.در این مقاله، طنزهای باباافضل به شش دستة کلی تقسیم شده است: ۱. طنز ادبی؛ ۲. طنز اجتماعی؛ 3. طنز تاریخی؛ 4. طنز حکمی؛ 5. طنز دینی و عرفانی؛ 6. طنز فلسفی.بیشترین دغدغة شعری باباافضل که زمینه ساز طنزهای دلکش وی بوده، مفاهیم دینی و عرفانی است. پس از آن، طنزهای اجتماعی بسامد بالایی دارد.نوک پیکان انتقاد باباافضل بیش از همه به سمت دوگروه از مردم است: ۱. صوفی نمایان ناپاک و نفس پرستان زاهدنما؛ ۲. سرگشتگان و راه گم کردگان وادی حق شناسی.
بازتاب اندیشه اسطوره ای جادو در غزلیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود انسان به عصر علمی و پشت سرگذاشتن دوره های اسطوره ای و فلسفی چنین به نظر می رسد که دورة اندیشه های اسطوره ای به سر آمده باشد اما اساطیر به علت کارکرد و نقش عمیقی که در زندگی روانی و حتی اجتماعی نوع بشر داشته اند، هم چنان با تغییر، تحول و پویایی خاص خود از راه های گوناگون به حیات خویش ادامه می دهند. جادو، نماد، داستان های تمثیلی، ادبیات عامه، آیین ها و مراسم محلی نقش مهمی در انتقال اسطوره ها به دوره های بعدی دارند. در این میان، جادو به علت کارکرد گسترده ای که در جوامع بشری داشته است نه تنها در بسیاری از حوزه های معرفتی بشر وارد شده بلکه بازتاب دهندة بسیاری از باورهای اساطیری هم می باشد. نقش جادو و جادوگری در بازتاب و انتقال اندیشه های اسطوره ای از مؤلفه های دیگر اگر بیش تر نباشد، کم تر نیست. بخشی از جادو که با آیین های ابتدایی بشر پیوستگی دارد، با اسطوره ها در ارتباط تنگاتنگ است. در مقاله حاضر، برخی از مهم ترین اندیشه های اسطوره ای - جادویی در غزلیات مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیین های جادویی، شیوه های جادوگری، واژه ها و ترکیبات جادویی، تأثیرات آشکار و پنهان جادو بر سرشت اجسام و افراد و .... بازتابی از همان اندیشه های اسطوره ای در غزلیات مولوی است.
پایان جهان بر پایه چند متن زرتشتی
منبع:
چیستا دی ۱۳۶۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
بررسی شخصیت پردازی داستانی _نمایشی زنان در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتباس دراماتیک از متون کهن فارسی از دغدغه های درام-نویسان بوده است. منطق الطیر عطار از جمله منابع ادبی مورد علاقه نمایشنامه نویسان ایرانی است. ضعف مشترک چنین اقتباس هایی فقدان شخصیت پردازی و کنش دراماتیک است. این ضعف به دلیل عدم انطباق متون کهن ایرانی با اسلوب های داستان گویی غربی است.
نظریه ادبی گرماس، نظریه پرداز ادبی درباره شخصیت به سبب بررسی کنش براساس سه فعل خواستن، دانستن و توانستن این توانایی را به درام نویس می دهد تا شخصیتی کنشگر خلق کند.
با انتخاب شخصیت های زن در منطق الطیر و تطبیق آن با نظریه کنشی گرماس، الگویی هدفمند و عملی برای کمک به دارم نویس در خلق شخصیتی کنشگر بدست آمده است. ملاک انتخاب شخصیت ها برای بررسی، وجود سه مولفه خواستن، دانستن و توانستن بوده است که شرایط شخصیت مرکزی شدن زنان منظق الطیر را فراهم می کند.
براساس نتایج بدست آمده، به طور برجسته حکایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» و چند حکایت دیگر را می توان به عنوان یک داستان با ساختار کلاسیک و خطی معرفی کرد که واجد قابلیت شخصیت پردازی دراماتیک می باشند.
واژگان کلیدی: عطار نیشابوری، منطق الطیر، شخصیت های زن، الگوی کنشگری گرماس.
اسطوره و بازتاب آن در روانشناسی زنان و علت رویکرد منفی ایزدبانوان و زنان حماسه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره حقیقت ذهنی بشر نخستین است که بازتاب دهنده آرمان ها و آرزوهای وی بوده است و تا زمان کنونی هم در اشکال مختلف بازتاب یافته است. بعد آرمانخواهانه ای که در اسطوره ها متجلی است سبب می شود که قهرمان از صورت موجود بشری عادی خارج شود و به صورت ایزدان و موجودات قدرتمند تجلی پیدا کند. در درون هر زن کهن الگوی خدا بانویی نهفته است که خلق و خو و رفتار او را جهت می دهد و مظهر آرمان های او است. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی – توصیفی و مطالعه کتابخانه ای سامان یافته است، تلاش می کند از منظر کاوش اسطوره های مادرشاهی، کهن الگوهای مؤثر در رفتار زنان قهرمان را بازنماید.
داستان های امثال در امثال مولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مجمع الأمثال میدانی، 1000 ضرب المثل عربی به نام «المولدون» ذکر شده است که در تعریف آن ها گفته اند: «امثالی که هویت عربی ندارند، در ادب عربی بی سابقه اند و از فرهنگ های دیگر به زبان عربی سرایت کرده اند»، میدانی درباره هویت این امثال نظری نداده است؛ ولی از آنجا که به اعتقاد صاحب نظران، فرهنگ ایرانی تأثیر گسترده ای در تکوین ادب عربی داشته است، اثبات خاستگاه ایرانی این امثال گامی در نمایاندن چهره فرهنگی ایرانیان قبل از اسلام برمی دارد که در غبار حوادث تاریخی گم شده است. به همین سبب در چند پژوهش جداگانه تلاش شده است هویت ایرانی شماری از این امثال، از طریق بررسی مضامین و واژگان و ردیابی در آثار ایرانی مشخص شود. در این پژوهش از طریق تطبیق مضامین امثال مولد و داستان های امثال ایرانی، تلاش کرده ایم سرنخ هایی از هویت ایرانی این امثال را نشان دهیم؛ زیرا در فرهنگ و ادب ایرانی داستان هایی دیده می شود که نتیجة آن ها عیناً معادل ضرب المثل مولد است، به گونه ای که تردیدی درباره ریشة مشترک آن ها نیست. با آنکه میدانی مدعی است که همه داستان های مربوط به امثال را نقل کرده، هیچ یک از داستان های مورد استناد در این پژوهش را ذکر نکرده است و این نشان می دهد که این داستان ها در ادب عربی، در روزگار میدانی شهرت نداشته است.
وجود این داستان ها در فرهنگ و ادب فارسی قراینی است که آبشخور برخی از امثال عربی را در فرهنگ ایرانیان نشان می دهد.
خواستوانیفت
حوزههای تخصصی:
گر سنگ همه لعل بدخشان بودی ...
حوزههای تخصصی:
بنمایههای اساطیری تولد زرتشت
حوزههای تخصصی: