فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۷۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
«پیکرگردانی» در افسانه های جواهرالاسمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکر گردانی تغییر شکل، ماهیت، طبیعت و نهاد موجودات حقیقی یا خیالی و به عبارتی دیگر استحاله، مسخ و دگردیسی است و معنای دیگر آن، تغییر شکل ظاهر و تغییر اساس هستی و هویت شخص یا چیزی با استفاده از نیرویی ماوراء الطبیعی است.
جواهرالاسمار اثر عمادبن محمد الثغری، از نویسندگان قرن هشتم هجری و از منشیان سلطان علاء الدین، مجموعه افسانه هایی است غنایی، به زبان تمثیلی و با نثری ساده که سرشار از تازگی ها و لطایف ویژه ای است. درون مایه اصلی این کتاب مکر زنان است. راوی آن «طوطی» 100 افسانه را به مدت 52 شب نقل می کند. افسانه های متعدد و پر شاخ و برگ جواهر الاسمار از نظر ساختار و موضوع ویژگی هایی دارد. هدف از تدوین مقاله حاضر آن است که با شیوه توصیفی-تحلیلی و برمبنای چارچوب نظری تحقیق، مهم ترین انواع پیکرگردانی در روایات ِافسانه های جواهرالاسمار بررسی و تبیین شود. درمجموع
بررسی و تحلیل نقش پیک ها در محبت نامه ی ابن نصوح شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و تحلیل نوآوری های ابن نصوح شیرازی، شاعر قرن هشتم و نقش پیک ها در منظومه ی محبت نامه است. محبت نامه از منظومه هایی است که زیرمجموعه ی ده نامه ها قرار می گیرد. ده نامه؛ منظومه ای عاشقانه و روایی است در قالب تلفیقی غزل و مثنوی که بر اساس تبادل نامه میان عاشق و معشوق شکل می گیرد. الگوی اصلی اغلب ده نامه سرایان، ده نامه ی اوحدی مراغه ای است اما ابن نصوح در این عرصه ، دست به نوآوری هایی زده است. هنرنمایی ابن نصوح دراین است که هم تعداد پیک ها را افزوده و هم بسیار هوشمندانه، این پیک ها را درخیال آفرینی به کار برده است. محبت نامه ده پیک دارد: ماه، خورشید، باد صبا، باد شمال، شانه، آیینه، شمع، پروانه، گل و بلبل. در حقیقت، ابن نصوح ده نامه ی خود را نه بر پایه ی نامه ها بلکه بر اساس این ده پیک بنا کرده است. بنابراین، نه تنها نامه ها در محبت نامه بر اساس گفتگوی میان عاشق یا معشوق با پیک ها شکل می گیرد؛ بلکه پیشبرد روایت نیز بر عهده ی پیک هاست. وی هنرمندانه میان هرپیک، فرستنده و گیرنده ی آن تناسبی دلنشین برقرار ساخته است. همچنین این ده پیک درمضمون آفرینی، ساخت و تداعی تصاویر و فضاسازی در محبت نامه نقش اساسی دارند. مهم ترین پیک محبت نامه، پیک ششم یعنی آینه است. ابن نصوح به خوبی از این پیک و رمز آینه بهره برده است. آینه، نقطه ی عطف روایت، در محبت نامه است. معشوق پس از دیدن حقیقت عشق درآینه و آگاهی از اتحاد عاشق و معشوق، دگرگون شده و پس ازآن است که مقدمات وصال فراهم می گردد. پژوهش هایی بدین شیوه می تواند در شناساندن ارزش ادبی ده نامه ها، بسیار موثر باشد؛ گونه ای که تقریبا ناشناخته است.
بررسی و تحلیل نمود های عاشقانه در رمان های دهه هفتاد (با تکیه بر چهار رمانِ خانه ادریسی ها، سالِ بلوا، جزیره سرگردانی و منِ او)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
«عشق» یکی از برجسته ترین مضامینی است که شاعران و نویسندگان در طول تاریخ ادبیات فارسی، همواره به آن توجه ای ویژه داشته اند. متون نظم و نظر پارسی از دیرباز تاکنون، عرصه ی نمایش دو گونه ی عشق مجازی و عشق حقیقی بوده است. در آثار منثور کهن، عالیترین جلوه های عشق را می توان در آثاری همچون مناجات نامه ی خواجه عبدالله انصاری و سوانح العشاقِ غزالی به تماشا نشست. رمان در سده ی اخیر، به عنوان یکی از انواع ادبی، به انحاء مختلف جولانگاه مضامین عاشقانه بوده است. بسیاری از رمان نویسان، از زمان پیدایش نخستین رمان های نوین فارسی تا بحال کوشیده اند تا دلدادگی ها، دلبستگی ها و شوریده-حالی های بشر را به شیوه های مختلف به تصویر بکشند. «بررسی و تحلیل نمود های عاشقانه در رمان های دهه ی 1370 (با تکیه بر چهار رمان خانه ی ادریسی ها، سالِ بلوا، جزیره ی سرگردانی و منِ او)»، هدف این پژوهش است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عشق به اشکال مختلفِ زمینی و آسمانی در آثار مورد مطالعه انعکاس یافته است.
بررسی عشق در خسرو و شیرین نظامی براساس دیدگاه های گیدنز، دانینو و ایوانز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی بررسی موضوع عشق درداستان خسرو و شیرین نظامی، براساس دیدگاه های گیدنز، دانینو و مری ایوانز است. مسئله اصلی آن، پاسخ به این پرسش است که مفاهیم و ویژگی های عشق در نظریه های غربی را ، تا چه میزان می توان با انواع عشق در این داستان تطبیق داد؟ گیدنز، سیر تحول مفهوم عشق در غرب را، برمبنای تاریخ عشق، بر سه گونه تقسیم می کند: 1. عشق شورانگیز؛ 2. عشق رمانتیک؛ 3. عشق سیال. دانینو ،عشق را نوعی همزیستی میل جنسی و عاطفی می داند. ایوانز نیز دو گونه تجاری و رمانتیک آن را متمایز می سازد. نظامی ، در داستان خسرو و شیرین، چندین داستان را با محوریت عشق در هم تنیده که می توان آن را به شش دسته تقسیم کرد: 1. عشق عاشق به معشوق؛ 2. عشق معشوق به عاشق؛ 3. عشق یک سویه؛ ۴. عشق مصلحتی و سیاسی؛ ۵. عشق هوسناک و انتقام جویانه ؛ ۶. عشق ممنوع و شیفتگی بیمار گونه . با تأمل دراین داستان ، عشق خسرو به شیرین و برعکس ، از گونه عشق شورانگیز در نظر گیدنز و حقیقی و عرفانی است. عشق فرهاد به شیرین، عشق رمانتیک؛ عشق مریم و خسرو، عشق مصلحتی و سیاسی از دید ایوانز است. دو گونه دیگر،عشقی آمیخته به هوس و گناه و محکوم به مرگ است.
بثّ الشکوی در شعر شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بثّ الشکوی نوع ادبی جهانی است که محتوای آن در میان ادبیات تمامی ملل ، مشترک و تاریخچه آن به امتداد عمر بشریت، طولانی است. چون در بثّ الشکوی شاعر از عواطف خود سخن می گوید، از نظر ماهیت جزو ادب غنایی و به شدت از روحیات و شرایط زندگی شاعر متأثر است. در متن و بطن آثار نگارین شهریار، موضوعات و مضامین مختلفی وجود دارد، که از جمله آنها می توان به گلایه ها و شکایات مختلف با بسامد بالا اشاره کرد. تنوع و تعدّد این شکوائیه ها به حدّی است که خواننده را برای کشف علل آن برمیانگیزد و این پرسش را در ذهن ایجاد میکند که آیا گلایه های شهریار از غوغا و غلیان درونی وی نشئت یافته یا انگیزه دیگری در آن دخالت داشته است. در نوشته حاضر، سعی بر آن بوده است که با بازخوانی دقیق اشعار فارسی شهریار و بهره گیری از شیوه استقرایی، همه شکوائیات ایشان تحلیل شود. حاصل پژوهش نشان می دهد، شهریار با سرودن انواع گلایه های شخصی، عرفانی، فلسفی، اجتماعی، سیاسی و در برخی مواقع تلفیقی از چند نوع مذکور، در قالب های شعری مختلف اعم از کلاسیک و نیمایی، بر تارک ادبیات معاصر ایران می درخشد. از مهمترین علل بسامد شکوائیه های شهریار می توان به شکست عاطفی، حوادث ناگوار زندگی و رقت طبع ایشان اشاره کرد.
جلوه های عشق و بازتاب گونه های آن در داراب نامه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
37 - 52
حوزههای تخصصی:
عشق از اساسی ترین موضوع های شعر فارسی است و انواع زمینی و آسمانی آن در اشعار شاعران مختلف، مضامین عالی و تعابیر زیبایی آفریده است. عشق در آثار غنایی که نویسنده در آن، احساسات و عواطف درونی خود را آشکار می سازد، محوری ترین موضوع به شمار می رود. هم چنین تجلّی عشق در حماسه ها، داستان های عاشقانه حماسی زیبایی به ادبیات ایران و جهان عرضه کرده است. داراب نامه بیغمی، اثری غنایی و داراب نامه طرسوسی، اثری حماسی، دو گنجینه ارزشمند در عرصه ادب پارسی هستند. یکی از سوژه های برجسته در این دو اثر، که در یکی نقش محوری دارد و در دیگری نقشی فرعی تر، عشق است. در واقع، محور اصلی داستان در داراب نامه بیغمی وجود عشّاقی است که کنش ها و واکنش ها، تعاملات، احساسات و افکار آن ها، قدرت عشق و نقش آن را در پیش برد روی دادهای داستان به تصویر می کشد. ویژگی ای که در داراب نامه طرسوسی کم تر به چشم می خورد. هرچند پژوهشگران ژرف اندیش درباره این دو اثر گرانبها کم و بیش سخن گفته اند، میدان برای بررسی این دو اثر، از منظر ادبیات تطبیقی و سنجش دوسویه مضامین، فراخ است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و مرور بر داراب نامه طرسوسی و بیغمی در پی تحلیل و بررسی تطبیقی چگونگی و نوع کاربرد مضمون عشق در این دو اثر گران بهاست. بنابر نتایج پژوهش حاضر، این آثار دارای مضمون های مشترکی چون سفر برای وصال معشوق، عاشق شدن در یک نگاه، عشق غیر انسان به انسان و غیره هستند، امّا با وجود داشتن وجوه اشتراک فراوان، به دلیل تعلّق به دو ژانر مختلف ادبی، از سبک بیانی متفاوت بهره می برند.
تحلیل ابعاد تاریخی مضمون عشق در اشعار احمد شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مضمون عشق و شعر همواره با یکدیگر مرتبط بوده اند، شاعرانی که عشق را درون مایه آثار خود ساخته اند، حضور فراگیرتری از آدمی را دریافته اند و رابطه پیوسته تری با انسان در شعرشان دیده می شود. در ادبیات پارسی از همان آغاز بهترین شعرها با مضمون عشق سروده شده است اما در گذر دوره های ادبی مفهوم آن تنوع هایی یافته است مانند عشق به طبیعت، عشق زمینی و عشق عرفانی که در ادبیات گذشته رواج داشته است تا اینکه در ادبیات معاصر عشق با مفهوم اجتماعی می آمیزد. همراه با این نگرش، نگاه های تازه ای به مضمون عشق آغاز می شود مانند عشق به وطن یا عشق به آزادی و انسانیت که از دوره مشروطه به بعد در اشعار شاعران معاصر بسیار دیده می شود. احمد شاملو، شاعر برجسته معاصر از شاعرانی است که در اشعار خود توجه خاصی به مضمون عشق دارد. به گونه ای که می توان گفت مضمون عشق با جوهر شعری او در آمیخته است. در اشعار او چند نوع مضمون عشق: عشق ساده و رمانتیک وار، عشق به آزادی و انسانیت، عشق متعالی به معشوق زمینی، دیده می شود که در هر دوره زندگی اش با توجه به تحولات زندگی و اجتماع به یکی از آنها گرائیده است. مقاله حاضر با خوانش و تحلیل اشعار او تلاش نموده سیر تاریخی مضمون عشق را در اشعار او بهتر بشناساند و نگاه شاعرانه و اندیشه اجتماعی شاملو را در مورد مضمون عشق با بیان اتفاقات اجتماعی زندگی او مورد واکاوی قرار دهد.
بررسی منشأ و ویژگی های تساهل عرفانی در مثنوی معنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تساهل به مثابه یکی از مهمترین دیدگاه های تاریخ اندیشه بشری بر آزادی ادیان و مذاهب تأکید می ورزد و در عرفان ایرانی – اسلامی یکی از موضوع های محوری است. این مقاله کوشیده است که به تبیین تساهل بپردازد و با تکیه بر متن مثنوی معنوی، منشأ و ویژگی های تساهل را در نظام فکری مولوی بنمایاند. دو نظریه «وحدت موجود» و «تجلی و ظهور» منشأ فکری تساهل عرفانی مولوی است. او با بهره گیری از این دو نظریه کوشش دارد که در هستی به انسان مقامی والا دهد و در دفاع از آزادی عقیده، همه مذاهب و ادیان را به رسمیت شناسند. بنابراین کثرت گرایی دینی، رستگاری پیروان همه مذاهب، رهایی از اَنانیّت، باطنی گرایی، نسبی گرایی و تأکید بر اخلاق عملی از ویژگی های تساهل در منظومه مثنوی معنوی است.
رنگ و جلوه های روان شناختی و فراروان شناختی آن در هفت پیکر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر نظامی، زنده و رنگارنگ است؛ ترکیبی از رنگ های لطیف و زیبا. نظامی، از توصیف نقش و نگارهای زیبا و تصاویر پر زرق و برق لذّت می برد و مانند نقّاشی چیره دست که با روح رنگ آشناست، با دقّت و صحّت، طرح خام ذهن را با قلم موی بیان رنگ آمیزی می کند و از این ترکیبِ هنرمندانه، نقشی روح نواز و ماندگار رقم می زند. رنگ ها، در شرایط متفاوت با القای حالات روانی خاص مانند آرامش یا اضطراب، تأثیر ویژه ای بر روی رفتارهای فردی و اجتماعی افراد خواهند داشت.نقش رنگ در هنر نیز انکارناپذیر است. روان شناسی امروز در زمینه نقش رنگ در ذهن و زندگی انسان به حقایقی دست یافته که ردّ پای آن را در کلام نظامی به روشنی می توان دید. از سوی دیگر، کشف هاله های رنگین الکترومغناطیسی انرژی در اطراف بدن و جزییات مربوط به آن ها، از دست یافته های نوین دانش فراروان شناسی است که از زوایای گوناگون روان شناختی و غیرروان شناختی انطباق درخور توجّهی با هفت پیکر نظامی دارد. بنا بر آن چه خواهیم خواند، گزافه نیست اگر بگوییم شاعر نقش پرداز گنجه، حقیقت رنگ را درک کرده، هویّت آن را می شناسد و نه از سر تصادف، بلکه در کمال دقّت نظر و هوشیاری، نقش شعر خود را رنگ آمیزی می کند. پژوهش پیش رو بر همین اساس به طور مختصر به تفسیر جنبه های روان شناختی و فراروان شناختی هفت پیکر می پردازد.
بررسی روایت شناختی روح العاشقینِ شاه شجاع(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روح العاشقین شاه شجاع اثری غنایی از نوع ادبی ده نامه هاست که بین قرن های هفتم تا دهم هجری رواج گونه ای داشته است. این نوع ادبی عاشقانه، از ترکیب مثنوی و غزل ساخته شده و مجموعه 10 نامه است که عاشق و معشوق به هم می فرستند. به طور معمول در هر نامه مطلبی طرح می گردد؛ ابراز عشق و طلب عشق در نامه های اول طرح می شود و در بخش میانی با طلب رحم و گاه تهدید از سوی عاشق ادامه می یابد که در پاسخ آن نامه های واکنشی معشوق با مفاهیم ردّ عشق فرستاده می شود. کنش های نرم شدن دل معشوق از نقش مایه های مایل به پایان روایت است که منجر به کنش وعده یا مژده وصال می شود و سرآخر به وصال می انجامد. در این مقاله، پس از بررسی روایت و راوی در مباحث روایت شناسی، به تحلیل روایی روح العاشقین پرداخته شده و در پایان این نتیجه حاصل آمده است که ساختار روایتی روح العاشقین با پی رفت های تودوروف همخوانی ندارد و الگویی سراسر متضاد با آن را می سازد. دیگر اینکه این منظومه از مدل تلفیقی درونه گیری-زنجیره سازی در دو پی رفت موجودش استفاده کرده است. و در نهایت، از آنجا که در میان سرایندگان ده نامه های موجود ادبیات فارسی، شاه شجاع تنها سراینده ای است که شاه هست، مقام و موقعیت شاهانه اش بر روایت و راویگری اش سخت تأثیرگذار بوده است و در ساخت و پرداخت روایت وی بسیار دخالت داشته است؛ به طوری که کنش های خشمگین شدن، دستور دادن، سرزنش کردن که در ده نامه های دیگر از آن معشوق است از عاشق سر می زند.
جنبه های ادبی منظومه شاه باجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه شاه باجی یکی از منظومه های غنایی ادبیات بومی مازندران است که از اواخر دوران قاجاریه و پهلوی اول به یادگار مانده است. سراینده آن ملاخانجان حیدری، یکی از گاوبانان خطه لفور ِشیرگاهِ سوادکوه، است. در این پژوهش، منظومه شاه باجی براساس نظریه قاعده افزایی و قاعده کاهی (هنجارگریزی) بررسی و تحلیل شده است. در بحث هنجارگریزی، هنجارگریزی معنایی و انواع آن و هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی در این منظومه بسامد بالایی دارد. انواع توازن نیز همچون توازن واژگانی (سجع متوازی) بیش از دیگر توازن ها در این منظومه بهکار رفته است. مصوتِ بلند «آ» و صامت های «ر»، «ل»، «م» و «ن» در این منظومه، به سبب قافیه سازی بسیار تکرار شده است. منظومه شاه باجی از نظر وزن عروضی به دو بحرِ هزج و متقارب خوانده می شود. راویان این منظومه، با توجه به نوعِ سازی که همراه آن نواخته می شود، وزن عروضی را برمی گزینند. محتوای اصلی منظومه عشق است که به سبب وجود شکاف و تضاد طبقاتی به صورت شکایت و سرکشی و اعتراض نمود یافته است.
بررسی وجوه مشترک داستانی در منظومه های «مهر و مشتری» و «ناظر و منظور» بر مبنای نظریه بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
37 - 48
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت مبتنی بر این اندیشه است که متن، نظامی بسنده و مستقل نیست، بلکه پیوندی دو سویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد، حتی می توان ادعا کرد که در یک متن مشخص مکالمه ای مستمر میان آن متن و متون دیگر وجود دارد. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند، هم عصر همان متن باشند یا به سده های پیشین تعلق داشته باشند. رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت عبارتست از بررسی رابطه میان دو متن ادبی، به گونه ای که بیش متن (Hypertexte) تفسیر پیش متن (Hypotexte) نباشد. در این ساحت، هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا می کند؛ به نحوی که افق های جدیدی از پیوندهای ادبی فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار می دهد. در این مقاله کوشیده ایم تا ضمن نیم نگاهی به دیدگاه های مختلف نظریه پردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیش متنیتِ این دیدگاه، مشابهت های داستانی منظومه «مهر و مشتری» اثر عصار تبریزی و «ناظر و منظور» اثر وحشی بافقی را ارائه دهیم. شیوه مقایسه این دو منظومه بر مبنای بینامتنیت احتمالی قرار گرفته است. از عمده ترین وجوه شباهتی این دو منظومه عاشقانه می توان به «تناظر شخصیت ها، ابتدای دو داستان، گزینش آگاهانه شاعران در نام گذاری شخصیت های اصلی و فرعی، درونمایه اصلی دو اثر با عنوان عشق مذکر به مذکر، صحنه های حماسی و ساختار ادبی همسان» اشاره کرد. ذکر این نکته ضروریست که تفاوت های اندک نیز می تواند در بحث بیش متنیت متون وجود داشته باشد.
شعر غنایی و عرفان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی که موضوع اصلی آن بیان عواطف و احساسات لطیف انسانی است همه غزل ها و غزلواره ها و منظومه های عاشقانه اعم از عرفانی و غیر عرفانی را شامل می شود، از آنجا که بزرگترین بخش ادبیات غنایی را اشعار عرفانی تشکیل می دهد، در این مقاله بحث اصلی پیرامون شعر عاشقانه است و بدان دلیل که مهمترین نقش در شعر به طور عموم و شعر عرفانی به طور خاص بر عهده قوه خیال و تخیل است و حل بسیاری از غوامض اشعار عارفانه موکول به شناخت درست خیال و میدان عمل آن است در این بحث سخن ما درباره خیال و تخیل و مراتب و کارکرد آن در شعر عرفانی است و رویکرد اصلی به آراء و نظریات اهل عرفان درباره ماهیت و وظیفه خیال و گستره دامنه آن به عنوان عنصر اصلی آفرینش هنری بویژه شعر عرفانی است.
معناشناسی مضمون «عشق» در سروده های میرزاده عشقی و نقش آن در بیان مضامین سیاسی- اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
91 - 102
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه و وقایعی که به دنبال داشت، تحولی وسیع در سطح جامعه ایران به وجود آورد. در نتیجه اشخاص بزرگی در سطوح مختلف، تحت تأثیر این تحولات فعالیت داشتند و برخی نیز آثاری از خود به جای گذاشتند. در عرصه ادبیات، شخصیت های برجسته ای همگام با دیگر اقشار جامعه در جهت آن تحول نوین حرکت کردند. میرزاده عشقی نیز یکی از کسانی است که پس از کودتای 1229 به مخالفت با خاندان قاجار و استبداد بیرونی و درونی پرداخت. او با انتشار روزنامه « قرن بیستم » مبارزاتش را گسترش داد و سرانجام جانش را بر سر این راه گذاشت. عشقی را می توان یکی از پیشگامان تجدد در دو سطح سیاست و ادبیات به شمار آورد. در اشعار عشقی مضامین نوینی چون وطن خواهی، بیدادستیزی، اشاره به تجدد و... وجود دارد؛ اما یکی از مضامینی که شاید به اندازه مضامین سیاسی- اجتماعی در شعر او، برجسته نباشد، مضمون «عشق» است. هر چند حجم این اشعار در مقابل اشعار سیاسی او، کمتر است؛ اما از جهاتی همچون: نوستالژی در عشق، نگاه به زن، نوآوری در طرح مضامین عاشقانه و... برجسته است. از سوی دیگر ردپایی از «عشق» در اشعار سیاسی- اجتماعی عشقی دیده می شود که به نظر می رسد نخستین نواهایی باشد که عشق و سیاست را به یکدیگر پیوند می زند. عشقی تعدادی از اشعار سیاسی- اجتماعی خود را در پیوند با عشق و یا در طرحی عاشقانه و رمانتیک ارائه کرده است. این پیوند میان عشق و سیاست که مانع از ملالت و دلزدگی اشعار سیاسی- اجتماعی او شده، بر تأثیر کلام نیز افزوده است و شعر او را از سروده های شاعرانی که شعرشان بیشتر شبیه به یک مرام نامه سیاسی اجتماعی است، ممتاز کرده است. این پیوند، در اشعار وطنی شاعر برجسته تر از سروده های دیگر اوست تا جایی که «وطن» را به عنوان معشوقِ اول عشقی به نمایش می گذارد.
بررسی گونه های عشق و تجلّی آن در آثار حکیم نظامی گنجوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظامی عشق را ساری در سراسر عالم وجود می داند و اعتقاد دارد همه کائنات اعم از جمادی، نباتی، حیوانی و انسانی نسبت به هم جنس خود کشش و جذبه ای دارند؛ یعنی جذب و انجذاب میان هم جنسان در سراسر جهان جاری است. همین نکته، جذبه ای ایجاد کرد که پژوهشی بر روی آن انجام شود؛ این مقاله به طور تفضیلی، عشق میان آدمیان را بررسی می کند که شامل گونه اصلی دوگانه عشق های حقیقی و مجازی است و چون هر یک از این دو به نظام های مستتر و مستقر تعلق دارند، یگانه و گونه گون به جلوه آمده اند. عشق حقیقی حاصل تأمّل در نظام مستتر هستی است که یگانه و بحت و بسیط است، به خدا اختصاص دارد و عشق مجازی چون متوجه آفریده های خداوند و نظام مستقر موجودات است، رنگارنگ و گونه گون جلوه می نماید. در این مقام، منظومه های نظامی به بازنمایی عشق های مجازی (عذری و کامجو) و حقیقی (عشق به خدا و پیامبر) اختصاص می یابد.
بررسی نقش موسیقایی قافیه در غزل «محمد علی بهمنی» با رویکردی ساختارگرایانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
49 - 60
حوزههای تخصصی:
توجه به موارد مختلف موسیقی شعر (وزن، قافیه و ردیف) در دریافت معانی و حس گوینده در بیان عواطف خود بسیار مؤثر است، به-ویژه وقتی شاعر این موضوع را با قافیه در شعر مطرح می کند؛ قافیه را می توان مهم ترین جلوه گاه موسیقی کناری و اوج هنرنمایی شاعر در آن دانست. محمدعلی بهمنی شاعری غزل سرا شناخته شده است و با توجه به ویژگی غزل هایش در جایگاه غزل نو، مبتکر قافیه هایی است که از واژه های متداول امروزی و در عین حال گوشنواز و در ارتباط با سایر تناسب ها و صنایع غزلش پدید آمده است. در این تحقیق، سعی شده است تا این نوآوری را در غزل با بررسی نقش قافیه و تناسب آوایی آن با حروف بیت، تأثیر حروف قافیه در القای عاطفه مورد نظر شاعر، موسیقی قافیه و تأثیر قافیه در تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر شاعر، با رویکردی ساختارگرایانه نشان دهد.
تحلیل شخصیّت یاور گریماس در چهار منظومه غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر به بررسی و مقایسه نقش کنشگر یاور در چهار داستان غنایی «ویس ورامین» فخر الدّین اسعد گرگانی، «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» نظامی و «یوسف و زلیخا»ی جامی پرداخته شده است. ابتدا هر داستان با استفاده از زنجیره های روایی گریماس توصیف شده سپس شخصیّت یاور در تمام موقعیّت های حضور خود در هر داستان مورد تحلیل قرار گرفته است. آنگاه کنشگران یاور بر اساس میزان حضور خود در زنجیره های روایی با یکدیگر مقایسه شده اند و برای رسیدن به نتیجه نهایی مربّع معنایی گریماس برای هر داستان رسم شده تا مشخّص شود که هر کنشگر یاور تا چه حد در تحوّل اساسی داستان نقش داشته است. مقایسه چهار مربّع معنایی، وجود عشق مجازی را در دو روایت «ویس و رامین» و «خسرو وشیرین» نشان می دهد و کنشگران یاور این منظومه ها نیز در زنجیره پیمانی توانسته اند امکان وصال را فراهم کنند، امّا ترسیم مربّع معنایی در روایت «لیلی ومجنون»، عشق عذری و در «یوسف و زلیخا»، عشق روحانی را نشان می دهد. کنشگران یاور این روایات در تحوّل اصلی داستان نقش نداشته و در زنجیره پیمانی موفّق نیستند، به این دلیل که تحوّل قهرمان (فاعل) امری شخصی و درونی است که به دست خود او انجام می گیرد.
بررسی استعاره های مفهومی «زن» در شعرهای فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
25 - 36
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه شناختی، اساس استعاره سازی تنها بر بنیاد شباهت نیست و استعاره، ریشه در اندیشه و ذهن و ادراک انسان دارد و استعاره های مفهومی، درک جدیدی از تجربه را برای انسان میسّر ساخته و معنای تازه ای به آنها می دهد. در حقیقت، تجربه به مثابه یک اصل محسوب می شود که مفاهیم محیطی، طبیعی یا فرهنگی و دیگر مفاهیم موردنظر شاعر و یا نویسنده را به واسطه قلمروهای مقصد و مبدأ توضیح می دهد. به این ترتیب، پژوهش متون و نوشته ها با رویکرد شناختی در زمینه استعاره، می تواند ما را به شناخت لایه های ذهنی و انگیزه های گزینشی استعاره ها راهنمایی کند. در این مقاله، استعاره های با قلمرو مقصد «زن» در اشعار فروغ فرخزاد، با توجه به دیدگاه شناختی بررّسی می شود و سپس به کاوش استعاره ها با توجه به نقش های «مادری»، «همسری» و «معشوقی/عاشقی» با توجه به قلمروهای مبدأشان می پردازیم و سرانجام میزان خلاق یا متعارف بودن استعاره ها را بررّسی می کنیم.