فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
اهداف و ابزارهای کاربرد تمثیل در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل یکی از مباحث گسترده، پرسابقه و پرکاربرد در اشعار شاعران در دوره های مختلف شعر فارسی است. با توجه به اهمیت این موضوع، در کتابهای بیانی و بلاغی تعریفهای متعدد و پریشانی برای آن نقل کرده اند. خاقانی که یکی از نمایندگان صاحب سبک شعر در دوره سلجوقی محسوب می شود، به مقوله تمثیل نگاهی ویژه دارد. در این مقاله نگارندگان در ابتدا ضمن پرداختن اجمالی به تعریفهای مختلف تمثیل، اشعار خاقانی را از این جنبه در دو مقوله اصلی؛ یعنی اهداف و همچنین ابزار کاربرد تمثیل بررسی کرده، در پایان به این نتیجه رسیده اند که اولاً بخش عمده ای از اندیشه محوری خاقانی که از ویژگی های معمول و مرسوم شاعران این عصر است، در تمثیلات وی؛ بویژه تمثیلاتی که به صورت تلمیح در آموزه های قرآنی و اعتقادی بیان شده، تجلّی پیدا کرده است؛ ثانیاً اغراض و ابزار متنوّع کاربرد تمثیل در اشعار خاقانی، گواه دیگری بر فردیت و سبک شخصی وی محسوب می شود.
بایدها و نبایدها؛ طنز رادیویی در آیینه هنجارهای رسانه ای
حوزههای تخصصی:
لیلی و مجنون قاسمی گنابادی و مقایسه با لیلی و مجنون های برجسته سده نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاسمی گنابادی (وفات 982) از نظیره گویان خوب نظامی است که از او هشت مثنوی در دست است. وی مثنوی لیلی ومجنون را دوبار سرود و سرایش دوم را به سال 976 به نام شاهزاده سام میرزا صفوی اختصاص داد. قاسمی علاوه بر زیبایی های ادبی و زبانی، با ابتکارات خاصِّ خویش در برخی صحنه ها بر زیبایی و جاذبة داستان افزوده است. در این مقاله، پس از معرفی منظومة لیلی ومجنون قاسمی و نقد نسخ آن، به مقایسة تشابه ها و اختلاف های این منظومه، با سه روایت دیگر سدة نهم، یعنی روایت های جامی، هاتفی و مکتبی، پرداخته شده است. قاسمی در مثنوی خویش نوآوری هایی کرده که در دیگر روایت ها دیده نمی شود؛ به طورمثال، به هنگام مکتب رفتن عرایس، می گوید: آن دو در عید برای استاد هدیه نمی بردند تا مثل دیگر کودکان تعطیل نشوند و تعطیلات را به مکتب بیایند. در روایت قاسمی، لیلی و مجنون قبل از مرگ به وصال می رسند و با هم جان می سپارند؛ نکته ای که در دیگر نظیره های مورد بررسی وجود ندارد. از برجستگی های روایت قاسمی، براعت استهلال پرمعنایی است که در این منظومه آمده و از این جهت روایت قاسمی و جامی را بر نظایر خویش برتری بخشیده است.
هم نهادی در اشعار حافظ و امینسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله یافتن ویژگی های همسان مطرح در مکتب رمانتیسم و ادبیات غنایی، در اشعار حافظ و میهائیل امینسکو شاعر رومانیایی تبار می باشد. نخست به بحث و بررسی کوتاهی در زمینه ی ویژگی های مکتب رمانتیسم و ادبیات غنایی می پردازیم و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی در راستای ادبیات تطبیقی، با آوردن شاهد مثال هایی از اشعار این دو شاعر عناصر موجود در شعر رمانتیک مانند محوریت تخیل با رویکر به موضوع «عشق»، طبیعت گرایی، شرق گرایی، غم و اندوه ناشی از اوضاع و شرایط عصر، درونگرایی، سنت شکنی و طرحی نو افکندن را در اشعار آنها مورد بررسی قرار می دهیم. در ادبیات ایران بیشتر نوع « غزل» معادل اشعار غنایی(لیریک) مطرح در سبک رمانتیسم می باشد.
این نوع ادبی در طول قرن هفتم و هشتم در سبک عراقی که حافظ یکی از نمایندگان بنام آن می باشد، نمود بیشتری دارد. اشعار امینسکو از اروپای شرقی در قرن نوزدهم که به شکسپیر رومانی معروف است، نیز دارای تمامی ویژگی های رمانتیسم می باشد. به عنوان نتیجه ی تحقیق، ضمن تفسیر پاره ای از نمادهای مطرح در یکی از اشعار امینسکو برمبنای تفسیرهای شعر عرفانی، معلوم می-شود که نمادگرایی عرفانی امینسکو به صورت اشعار غنایی، در قالب داستانواره های تمثیلی بیان شده است، ولی نمادهای عرفانی غزل های حافظ با استفاده از اصطلاحات، تلمیحات به صورتی موجز که درخور غزل فارسی است، بیان شده اند. محور همه ی این نمادها نیز «عشق» است.
سرود وَرمِزگان: شعری به زبان گورانی از سده ی نخست هجری به خط پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرود ورمزگان یکی از آثار باارزش زبان گورانی و بیانگر توصیفی عینی از تازش اعراب به ایران در سده ی نخست هجری است. این سرود توسط شاعری زردشتی و گورانی-زبان که خود شاهد این رویدادها بوده، سروده شده و در سده های بعد به خط پهلوی بر روی پوست آهو نوشته شده است. این سرود شامل چهار بیت دارای قافیه است که هر بیت از دو مصراع ده هجایی با یک درنگ در هجای پنجم تشکیل شده-است. این مقاله با شیوه ی توصیفی به حرف نویسی، آوانگاری، واژه شناسی و ترجمه ی این سرود با رویکردی پژوهشی پرداخته است.
تصویر برتر در چکامه «نشیدالارض والخلود»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر «نشیدالارض والخلود» سروده منیرمزید، شاعر معاصر فلسطینی ساکن کشور رومانی، در سی بند تنظیم شده و شاعر توانسته است هدف خود، یعنی حماسه پایداری و مقاومت مردم فلسطین را در هاله ای از بلیغ ترین صورخیال بیان کند.این تحقیق به منظور بررسی بلاغت هنری این شعر و ارتباط آن با عنصر پایداری انجام شده است. به همین منظور صور بیانی شعر را استخراج می کند و دلایل بلاغی آن ها را نشان می دهد و شیوه آن، مطالعه موردی، کتابخانه ای و توصیفی با استفاده از روش آمارگیری و ارایه نتایج در قالب جدول و نمودار است.سوال اصلی تحقیق آن است که دامنه گسترش صورخیال در این شعر چگونه است و کدام عنصر خیال در تبیین پایداری مردم نسبت به سایر صور بیانی برتری دارد.نتایج این تحقیق عبارت است از:-1 این شعر بیشترین تصویر های ادبی را دارد. -2 شاعر، فاصله زیبا شناسی را کاملا در شعر رعایت کرده است. -3 کاربرد تصویر ها در این شعر به خوبی بر مخاطب تاثیر می گذارد. -4 تاکید شاعر در کاربرد تصویر های بلیغ است.-5 تاکید شاعر در بیان جاندار انگاری تصاویر است.6- تاکید شاعر بر ارایه تصاویر بر پایه همانندی است.-7 عنصر برتر خیال در بیان پایداری مردم فلسطین، استعاره بالکنایه گسترده است.
نامجویی در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
در بنیان داستان های حماسی ایران، صدها موضوع بشری است که چشم عالم را به حیرت افکنده، امّا موضوع «نامجویی» از درخشندگی بیشتری برخوردار بوده است. نام و نامجویی، نقش های گوناگونی را در داستان های حماسی شاهنامه رقم زده و مضامین مختلفی را به خود اختصاص داده است. پهلوانان شاهنامه برای به دست آوردن نام، به پیکار برمی خیزند و برای حفظ آن، جان می بازند. نام، عالی ترین خواسته فردوسی و پهلوانان شاهنامه است که در این مقاله، آن را کلیدی ترین واژه داستان های باستانی ایران معرفی کرده و از منسجم ترین و شاخص ترین مؤلّفه ها در حماسه ملّی ایران قلمداد کرده ایم.
نقش قصه های تمثیلی در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه متخصصین برنامه ریزی پی_زبانشناسی (PNL) با تمرکز بر زبان ناخودآگاه (دیداری، شنیداری، تن-جنب شناسی ، لامسه، چشایی) از قصه های تمثیلی بعنوان ابزاری مؤثر در آموزش وتحول دریافت های انسان ها از واقعیت بهره می برند. ارجاع تمثیل عموماً داستانی واقعی یا تخیلی کمابیش بلند و اندیشیده است که با برقراری تداعی و پی آیند به مخاطب کمک می کند تغییری در وضعیت روحی و... فکری اش ایجاد کند. اما توجه به شرایط خاصی ضامن سودمندی حکایت تمثیلی است؛ چگونگی ساختن قصه ای مطابق با نیاز روحی و درونی مخاطب، نحوه بیان، نوع واژگان و تاثیر نقل قصه در قصه ناتمام جهت انگیزش همکاری ناخودآگاه مخاطب، همگی مضامین اصلی نوشتار حاضر را در بر می گیرند.
درد دین و دین ورزی عاشقانه از دیدگاه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین به راستی و نیک اندیشی، از خود رها شدن و در جذبه ای معنوی به حقیقت پیوستن است؛ این روایتِ عاشقانه ی دین ورزی نزد عارفان ایرانی است، آنان در دین بر عشق پای فشرده اند و دیگران را نیز بدان سفارش کرده اند.
کشش و جذبه، همواره دستاوردِ فضایی است که از عشق شکل می گیرد؛ بنابراین، دین با این تعبیر، جز با عشق، سامان نمی یابد. سنایی پدر شعر صوفیانه ی فارسی- که با اندیشه ای عارفانه، به پیکره ی شعر فارسی رنگی دیگر پاشید، بارها در شعر خود از درد دین و دینِ استوار به عشق، سخن گفته است و از اهل روزگار خود به خاطر بی دردی و بیگانگی با عشق، نالیده است.
این گلایه مندی منتقدانه گاه وی را بر آن داشته که هموطنان دیندار و مسلمانش را به دین ورزی و مسلمانی، دعوت کند! این جستار با شیوه ی تحلیل متن، در پی راز گشایی از مفهوم دین ورزی عاشقانه نزد سنایی و علت نالیدن و درد دین داشتن اوست؛ به گمانِ سنایی بی عشق، دیو جای دین را می گیرد. از نظر گاهِ سنایی، درد دین، دَردِ عشق آکند فرخنده ای است که پرورده ی بینشی قرآنی است. این بینش، پارادوکسِ به مسلمانی خواندنِ مسلمانان را شکل می دهد.
مینوشناسی اهریمن در اوستا و متون پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مینو شناسی اهریمن، عبارت است از بررسی و شناخت اهریمن در دنیای مینو؛ دنیایی که موجودات آن در حالت نادیدنی، ناپسودنی و بدون تن هستند. در این مقاله مینوشناسی اهریمن در اوستا و متون پهلوی مورد بررسی قرار می گیرد. در گاهان، اهریمن به عنوان منش بد در برابر منش نیک قراردارد که به آفریدگاری او در هفتها می انجامد. در اوستای نو این حضور مینوی با ویران گریهای اهریمن ادامه و با ناتوانی و گریز او به دوزخ در رستاخیز پایان می یابد.در متون پهلوی تصویر زندگی مینوی اهریمن گسترش می یابد که برجسته ترین ویژگی آن آموزه نیستی اهریمن در برابر هستی اورمزد است. این آموزه از سویی اندیشه های فلسفی و انتزاعی درباره اهریمن را به وجود آورده و از سوی دیگر اندیشه گیتی پذیری او را فراهم می کند تا اسطوره های مربوط به اهریمن به داستان و تمثیل دگرگون گردد. یکی از مباحث مهم در مینوشناسی اهریمن، زندانی شدن او در آسمان در حالت مینوست. این گرفتاری اندیشه های فلسفی، تمثیلی و نمادی را به وجودآورده که نخستین بنیادهای آموزه دفاع از اهریمن در آنها دیده می شود. در فرجام شناسی ایرانی، اهریمن یا ناکار شده و به دوزخ افکنده می شود(بازتاب چالش های درونی و روانی انسان) و یا کشته می-شود(بازتاب سرنوشت شورشیان و بددینان).
فرامز و هفت خان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره گشتاسپی در حماسه، گذار خود کامگی از اسطوره به تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستانهای پراکنده به دلیل طرز چیده شدنشان در شاهنامه، طرحی اندیشمندانه و بسامان را نشان می دهند و بسیار بیشتر از آنچه که در ظاهر خود دارند باز می گویند. بر اساس سنت شاهنامه شناسی این کتاب به بخشهای اساطیری ، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود. هر چند این تقسیم بندی را خطی روشن مرز بندی نمی کند ، اما قسمتهای برزخی و بینا بینی نباید مغفول بمانند، زیرا گذر از بخشی به بخش دیگر نمی تواند بدون تمهید مقدمه و قفل و بندهای ضروری صورت گیرد.
به گمان نگارنده، دوره گشتاسبی در شاهنامه، گذار حماسه ملی از اسطوره به دوره تاریخی ساسانی است.تمرکز اشکال متنوع قدرت در حکومت گشتاسبی غیر از آن که اجتماع خویشکاریهای طبقات سه گانه تقسیم بندی اجتماعی ( شاه – موبد ، رزمیار ، تولید کننده ) را در این حکومت نشان می دهد ، با اجتماع هدفمند امشاسپندان نیز که هر یک پیش از تمرکزشان در اهورا مزدا به صورت یکی از صفات او در دوره ساسانی خود به تنهایی ایزدی مستقل به حساب می آمدند همانند است. حکیم حماسه سرا با روایت حکومت گشتاسپی در این بخش از شاهنامه ، در گذار از اسطوره به تاریخ، زمینه تمرکز خواهی و خود کامگی ساسانی را نشان می دهد.
کردارشناسی اهریمن در پادشاهی جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کردارشناسی اهریمن به بررسی رفتارهای اهریمن برای نابودی اهورامزدا و آفرینش نیک او، به ویژه انسان، می پردازد. یکی از این دوره های دشمنی اهریمن با اهوراییان، پادشاهی جمشید است. در این دوره، دیوان با به آسمان بردن جمشید زمینه گمراه کردن او را توسط اهریمن فراهم می کنند. اهریمن با فریب جمشید، او را به سوی خوارشماری خداوند، دروغ گویی و دیوسرشتی می کشاند. نتیجه این کردار اهریمن، گریختن خرد و فره از جمشید و پیوستن آن به گاو برمایه، نماد زمینی مرغ وارغنه است. فره جمشید با شیرگاو و خرد او با نماد گرز گاوسر به فریدون می پیوندد. هدف اهریمن و ضحاک از کشتن گاو، رسیدن به خرد و فره است که به ناکامی می انجامد. فرستادگان اهریمن با برقراری پیوند زناشویی با جمشید و خواهرش، آفریده های اهریمنی را گسترش می دهند. کردارهای اهریمن و ضحاک در پایان، به مرگ نمادین درختی جمشید و دوزخی شدن روان او می انجامد.
کوتاه سروده و ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات معاصر فارسی-به خصوص در حوزه مقاومت و پایداری-تحت تاثیر مناسبت های جهانی و تغییراتی که در جهان بینی انسان معاصر و انتظار او از هنر به وجود آمده، به سوی کوتاه گویی و کوتاه سرایی گرایش یافته است. کوتاه گویی هر چند ویژگی ذاتی آثار هنری و ادبی است و در ادوار پیشین نیز با شکل های مختلف خود رواج داشته است، اما در روزگار معاصر شکل ها، انگیزه ها و تکنیک های ویژه ای یافته، به گونه ای که می توان کوتاه گویی را جریان غالب و شگرد عمده شعر معاصر و شعر دفاع مقدس دانست. کوتاه سرایی در ادبیات فارسی دارای گونه های مختلف و جالب توجه و ویژگی های منحصر به فردی است که سبب تمایز آن از جریان های ادبی سایر زبان ها از جمله قالب های ژاپنی می گردد.به علاوه، زمینه ها و درونمایه های اختصاص یافته به کوتاه سرایی نیز-هر چند که بسیار متنوع است، قابل طبقه بندی در گروه های معدود می باشد که ویژگی عمده این گروه ها گذرا و آنی بودن است. لذا می توان کوتاه سروده ها را به نحوی شعر لحظه ها نیز نامید.
تمثیل گرایی فلسفی و پیوند آن با ادبیات تمثیلی مولانا در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، صدور معقول در محسوس و نزول از وحدت به کثرت استوار است. این فلسفه که بر ماهیت دو بعدی تمثیل- روساخت روایی و ژرف ساخت فکری- مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت تمثیلی می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و دیگری نقش ممثل فلسفی را برعهده دارد. درآثار مولانا- به خصوص مثنوی- نیز پیوند میان تمثیل گرایی فلسفی و ادبیات تمثیلی را در ساختار داستانی مثنوی مولانا می توان دید، پیوندی که در ادبیات غرب در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی دیده می شود.در این جستار، ضمن مروری بر ریشه های تمثیل گرایی فلسفی، تجلی این فکر در جهان بینی و آثار مولانا مورد نگرش قرار خواهد گرفت و جلوه های این پیوند میان نظام فکری و بیان ادبی در ساختار داستانی مثنوی مولانا مورد بررسی قرار می گیرد، اشکال ساختاری ظهور این گرایش در قصص مثنوی در سه عنوان تعلیق گریزی، مثل گذاری و تفسیر تمثیلی، تحلیل خواهد شد.
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.