فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۵۴۱ تا ۹٬۵۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
111 - 139
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب دیدگاه «دستور انتقالی» به بررسی چندوجه نمایی در فیلم رهایی می پردازد. با توجه به چارچوب مورد نظر که از سوی کوپ و کالانتزیس (2020) مطرح شده است، معنی از طریق صورت های مختلفی ارائه می شود. بر این اساس، در هر اثر هنری، صورت های محدودی برای ارائه معنی وجود دارد. در فیلم، بیشتر این صورت ها، اعم از تصویر، متن، صدا، بدن، شیء، فضا، و گفتار به کار گرفته می شوند. در این پژوهش با هدف تعیین چگونگی انتقال معانی ارائه شده در یک نمونه فیلم، به جمع آوری صورت ها و بررسی نقش های معنایی هریک از آن ها اعم از «ارجاع»، «کنشگری»، «ساخت»، «بافت»، و «هدف» پرداخته شد. با توجه به دیدگاه دستور انتقالی، معنی اصلی ای که در فیلم رهایی توسط صورت های مختلف به بیننده انتقال می یابد، «حضور و غیاب رهایی» است. در این فیلم، بیشترین صورت های کاربردی برای انتقال معنی، «تصویر» و «بدن»، و پس از آن «گفتار» و «شیء» هستند و تنها در یک مورد برای انتقال معنی از «متن» استفاده شده است. افزون بر این، ساخت، ارجاع، کنشگری، و بافت برای هدفی مشخص، یعنی انتقال مفهومِ «به دام افتادن» و به دنبال آن انتقال معنی «رهایی» به کار گرفته شده اند.
پیشنهاد روشی برای استفاده از وزن شعر در مقام کلیدی سبک شناختی، مطالعه موردی: بحر رمل مثمن مخبون محذوف (یا مقصور) در قرن 4 و قرن 14(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
277-295
حوزههای تخصصی:
روزی به ابوالفضل خطیبی گفتم شاید بتوان از ویژگی های وزنی در مقام کلیدی سبک شناختی برای روشن کردنِ صحت یا عدم صحت بعضی انتساب های ادبی بهره جست، و او گفت چنین هنری از عهده عروض پرتفصیلِ سنتی ما برنمی آید! توضیح دادم که عروض جدید و مخصوصاً عروض نجفی (1395)، با گنجاندن قواعد تقطیع ذیل 11 ویژگی، این امکان را به ما می دهد که به سادگی و براساس آن ویژگی ها و برخی فرعیات برآمده از آنها، تفاوت های وزنی بین شعر های گوناگون را بررسی کنیم، و وقتی بیشتر از شیوه کار و برنامه ام برایش سخن گفتم، او علاقمند شد و مرا به انجام پژوهشی در این زمینه تشویق کرد. کار را شروع کردم اما پس از چندی رهایش کردم تا این که خود خطیبی سراغش را گرفت و من گفتم می ترسم زحمت زیادی متقبل شوم بی آن که به نتیجه مشخصی برسم. او در پاسخ گفت حتی همین هم خودش نتیجه مشخصی است، زیرا اولاً تکلیف وزن را در کار بررسی های سبک شناختی و تحولات تاریخی شعر فارسی روشن می کند، و ثانیاً اگر کوچک ترین فایده ای داشته باشد، بابی را می گشاید که شاید مورد توجه قرار گیرد و به تدریج منشاءِ دست آوردهای بیشتری شود. باری حال به یاد او دو باره به این بحث که بارها سراغش را از من گرفته بود پرداختم و امیدوارم که محققان، برای رد یا اثبات ادعاهای تحقیق حاضر، این شیوه را با پیکره های انبوه تر و البته وزن های دیگر بیازمایند، و یقین دارم فواید بسیاری از چنین مطالعاتی در حوزه سبک شناسی شعر فارسی عاید خواهد شد.
مرور فراتحلیلی بر روی کارایی حافظه ی کارا(فعال) در جنبه های یادگیری مهارت های نوشتاری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با هدف بررسی تاثیر میزان حافظه ی فعال (کارا) در عملکرد کلی و مهارت های نوشتاری (خواندن و نوشتن) در زبان خارجی و غیر بومی، مطالعه ای مروری با طرح نظام مند بر روی 22 مقاله ی استخراج شده از سه پایگاه علمی معتبر داخل و خارج شامل نورمگز، ساینس دایرکت و سیج در فاصله سال های 1990 تا 2021 صورت گرفت. تعداد کل شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 1466 فراگیر زن و مرد و در تمام محدوده ی سنی خردسال و بزرگسال بودند. در انتخاب مقالات با لحاظ 7 معیار گوناگون، بر روی مطالعات استخراج شده کد گذاری اعمال و پروتکل تحقیق ارایه شد. پس ار بررسی خطای سوگیری انتشار و پیش فرض ها، نتایج نشان داد که حافظه فعال (کارا) در سطح معناری کمتر از 0.05 و با ضریب تاثیر بالایی (1.05) با جهت مثبت در فاصله ی اطمینان 95% روی یادگیری جنبه های یادگیری زبان دوم بسیار موثر است. در وهله ی دوم، حافظه فعال (کارا) در سطح معناری کمتر از 0.05 و با ضریب تاثیر بالایی در مهارت خواندن و درک مفاهیم (0.6) با جهت مثبت در فاصله ی اطمینان 95% تاثیر معنادار داشته است اما این تاثیر در مهارت های نوشتن در زبان دوم معنادار نبود (0.05 < 0.93 (. نتایج در نهایت با استناد به محدودیت های مرور حاضر تحلیل شدند.
Linking Particle Semantic Roles in Hawrami Deverbal Noun Phrases(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Previous studies have focused mostly on the syntactic features of the linking particle (Ezafe) in simple noun phrases with little attention paid to its semantic representations and functions specifically within the context of deverbal noun phrases. The present study aims to analyze semantic functions of the linking particle as it appears between a deverbal noun and its various modifiers, and compare them with their corresponding elements in sentences in a Distributed Morphology framework (DM) in Hawrami. This study shows this ancient linker's trace in most Kurdish dialects exhibits agentive semantic functions in addition to expressing possession and modification. Furthermore, the subject of unaccusative verbs at the sentential level is realized as the patient/possessor or as the theme/possessor of their corresponding deverbal noun phrases. However, the subject of unergative verbs assumes the agentive/possessor role in their corresponding noun phrases. Moreover, the object of transitive and ditransitive verbs is represented as a patient or theme, and also as a possessed entity before the subject is realized as the possessor in the corresponding deverbal noun phrases. Results indicate that the representation of both sentences and their corresponding deverbal noun phrases within DM framework provides stronger support for a syntactic movement account of deverbal noun phrases, their semantic functions, and properties in Hawrami.
The Effect of Integrating Metacognitive Strategies with Task Complexity in Learning English Verb Tenses by Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research aims to explore how the cognitive demands of tasks affect the acquisition of English verb tenses and their association with grammatical metacognitive awareness among language learners. The study addresses two key questions: 1) Differential impacts of tasks varying in cognitive load on the acquisition of verb tenses, 2) The predictive role of learners' metacognitive strategies in task conditions. Employing a quasi-experimental design, the study involved 120 first-semester Bachelor of Arts students from Azad University South Branch in Tehran, Iran. Participants were assigned to four groups exposed to different task conditions: reading, reading with textual enhancement, cloze exercises, and reading with writing tasks. Instruments included Grammar Judgment and Editing Tests, Pawlak's (2018) Grammar Learning Metacognitive Strategies Inventory, and the Oxford Placement Test. The analysis involved the learners’ performances on the Grammar Judgment and Editing Test, which were compared from the pretest to the posttest. One-way ANOVA was utilized. Additionally, comparisons among different task conditions in the posttest revealed which tasks resulted in higher learner performance. Results indicated significant improvements in tense structure proficiency associated with higher involvement tasks. This study bridges gaps in understanding optimal task designs for language learning and underscores the importance of metacognitive strategies in the Iranian EFL context.
بررسی جملات حاوی فعل kar- در زبان های فارسی باستان و اوستایی (با تاکید بر ظرفیت فعل به منظور تعیین افعال مرکب و انضمامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشی ترین مباحث دستوری در زبان فارسی، تعیین معیارهایی برای تعریف فعل مرکب و انضمامی است. علیرغم زایایی این دو گونه فعلی در زبان فارسی امروز،کمتر محققی به روند تغییر و تحولات معنایی و ساختاری افعالی که در ساخت افعال مرکب و انضمامی نقش دارند، در سیر تحولات زبان فارسی توجه کرده است. با بررسی تاریخی این افعال می توان پاسخی برای این سوال یافت که آیا وجود این گونه افعال ریشه تاریخی دارد؟ با توجه به اینکه در زبان فارسی امروز در میان افعالی که توانایی امکان هم نشینی با اجزاء غیرفعلی دارند، فعل کردن از زایایی بیشتری برخوردار است، این مقاله با تاکید بر ظرفیت فعل، سعی در پاسخ به پرسش زیر دارد: آیا در زبان های باستانی ( فارسی باستان و اوستایی) جزء فعلی kar- در هم نشینی با اجزای غیرفعلی تبدیل به فعل سبک شده و در ساخت افعال مرکب و انضمامی نقش داشته است؟
بررسی تحقق کنش های گفتار عذرخواهانه و راهبردهای ادب در بین زبان آموزان ایرانی در حال فراگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی (EFL) با سطح مهارت متوسط رو به پایین و پیشرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسیدن به سطح بالایی از مهارت، آرزوی غایی تمامی زبان آموزان بوده و به کار بردن عذرخواهی و ادب نیز به صورت مستمر با سطح مهارت زبان فرد مرتبط می باشد. به سبب اهمیت کنش های گفتاری، راهبردهای ادب و سطح مهارت زبان، این تحقیق بر بررسی تحقق کنش های گفتار عذرخواهانه و راهبردهای ادب در بین زبان آموزان ایرانی که در حال فراگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(EFL) هستند، متمرکز گردیده تا به کارگیری راهبردهای عذرخواهی و ادب را میان زبان آموزان سطح متوسط رو به پایین و پیشرفته مقایسه کند. برای دستیابی به این هدف، 320 نفر از بین 390 زبان آموز EFL که آزمون دانش زبان انگلیسی را پشت سر گذاشته بودند انتخاب گردیده و سپس به سطوح متوسط رو به پایین و پیشرفته تقسیم بندی شدند. یافته های این تحقیق، تفاوتهای عمده ای را در تحقق کنش های گفتار عذرخواهانه و راهبردهای ادب آشکار نمود. زبان آموزان پیشرفته در مقایسه با زبان آموزان متوسط رو به پایین، به کار بردن اشکال پیچیده تر و غیرمستقیم تری از کنش های گفتار عذرخواهانه را ترجیح داده و همچنین به استفاده از ادب منفی و روش های خاموش تمایل بیشتری نشان دادند. از سوی دیگر، زبان آموزان سطح متوسط رو به پایین، از اشکال ساده و صریح تر عذرخواهی و ادب استفاده نمودند. می توان نتیجه گرفت که همگام با رشد سطح علمی زبان آموزان در وادی زبان هدف و نزدیک تر شدن زبان آموزان به این زبان، آنها به به کارگیری کنش های گفتاری پیچیده تر علاقمند و به راهبردها و کنش های گفتاری بومیِ زبان هدف، نزدیک تر می شوند.
Exploring L2 Product/Process-Based Writing Instruction, Self-Efficacy, Writing Autonomy, Language Proficiency, and Strategy Use: A SEM Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Due to time constraints and large classes, teachers typically prefer to have product-based writing classes. Going through the existing literature, almost no study has examined the interrelationships among four variables of strategy use, self-efficacy, language proficiency, and writing autonomy in product and process writing classes. To this end, 381 Iranian male and female EFL students of English majors were chosen from the Universities of Qom and Kermanshah. OPT and the questionnaires were distributed in person, via email, and an already-made Google-Doc link of the instruments. The data were analyzed using multiple correlation and SEM. Multiple correlations pointed to two-way correlations among the included variables in the process-oriented group in comparison to the product-oriented groups. In other words, learners in the process-based group appeared to be more autonomous, more self-efficacious, and more proficient language learners and could make more appropriate use of L2 strategies. The findings obtained from SEM also revealed the fact that the model of relationships among self-efficacy, autonomy, language proficiency, and strategy use enjoyed a good fit. Teachers will be able to make more informed and proper decisions regarding the adoption of either process-based or product-based instructional approaches to teaching writing in their own classes in general, and the way students’ levels of self-efficacy, autonomy, language proficiency, and strategy use can be boosted in particular.
مشخصه های مقوله گزینی در ساخت پوچ واژه: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوچ واژه ها یا اصطلاحاً فاعل های بدلی، عناصری نحوی اند که سهمی در شکل گیری معنای گزاره ندارند و به همین دلیل، نزد بسیاری از زبان پژوهان، از مهم ترین شواهدی به شمار می روند که تصریح می کنند تولید گزاره برپایه یک فاعل و محمول از الزامات نحوی، و نه معنایی، جمله است. هرچند در زبان های ضمیرانداز که تصریف غنی دارند، فاعل های ارجاعی می توانند آزادانه آشکار یا تهی باشند، پوچ واژه ها در چنین زبان هایی غالباً ناملفوظ اند. در نحو زبان فارسی، وجود قاعده درج پوچ واژه موضوع کم وبیش مناقشه برانگیزی در میان زبان شناسان بوده است. برخی از تحلیلگران استدلال کرده اند که این ضمیر غیرارجاعی در نحو زبان فارسی یافت می شود، اما برخی دیگر مدعی شده اند که فارسی فاقد هر دو نوع پوچ واژه آشکار و پنهان است. در پژوهش حاضر در چارچوب برنامه کمینه گرا و براساس مشخصه های مقوله گزینی محمول ها، استدلال می کنیم که شاخص گروه زمان در فارسی باید با یک اسم یا ضمیر پر شود و لاجرم، در آن دسته از محمول های نامفعولی که یک گروه اسمی حامل نقش تتا وجود ندارد، درج پوچ واژه ضمیری الزامی است. اما مهم تر از این نکته، می کوشیم تا به جای ارائه فهرستی تفصیلی از ساخت های حاوی فاعل های بدلی، تعمیمی برپایه آموزه های نظری و شواهد تجربی به دست دهیم تا اعمال قاعده درج پوچ واژه را در ساخت های نحوی فارسی پیش بینی کند. طبق این تعمیم، جایگاه فاعل ساختاری محمول های نامفعولی با پوچ واژه ضمیری پر می شود، اگر و فقط اگر یک گروه اسمی با حالت بازبینی نشده در اشتقاق جمله در دسترس نباشد. در چنین ساختاری اگر پوچ واژه فاعلی ناملفوظ درج نشود، اشتقاق نحوی به دلیل تخطی از اصل فرافکن گسترده فرومی ریزد. این تحلیل که برپایه داده های آن، پوچ واژه ضمیری آشکار در فارسی یافت نشده است، توضیح می دهد که چرا در حالی که اسم های ارجاعی و پوچ واژه ضمیری در توزیع تکمیلی اند، در برخی از اشتقاق های نامفعولی و از جمله در ساخت های ارتقایی، یک گروه اسمی آشکار ظاهراً می تواند در جایگاهی بنشیند که متعلق به پوچ واژه ضمیری پنهان است.
مالکیت انتقال پذیر در زبان فارسی: رویکرد فرازبان معنایی طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
283-305
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی مفهوم مالکیت انتقال پذیر در زبان فارسی در چارچوب نظریه فرازبان معنایی طبیعی پرداخته می شود. در این نظریه تنها نخستی معناییِ مرتبط با مفهوم مالکیت، نخستی (IS) MINE است که ادعا می شود براساس آن می توان تمامی عبارات زبانی مرتبط با مفهوم مالکیت را توصیف نمود. هدف این پژوهش آن است که با بررسی عبارات زبانی مرتبط با مالکیت انتقال پذیر، درستی این ادعا را در زبان فارسی بیازماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که عبارات ملکی دارای ساختار «مال X (است)» (مانند «مال کسی/شما/رضا است») همگی از نخستی معنایی «مال من (است)» مشتق شده اند و ساخت ملکی گروهی «X-e Y» (مانند «کتابِ مهشید») را می توان براساس این نخستی توصیف نمود. همچنین پس از بررسی افعال ملکی «دادن»، «داشتن» و «دزدیدن» که با مالکیت انتقال پذیر در ارتباط اند، مشخص شد که این فعل ها را نیز می توان به کمک نخستی معنایی «مال من» توصیف کرد. بنابراین، این نخستی معنایی نقشی کلیدی در بیان مفهوم مالکیت انتقال پذیر در زبان فارسی ایفا می کند.
محدودیت های واج آرایی در خوشه های همخوانی پایانی در زبان پشتو: تحلیلی مبتنی بر نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر خوشه های همخوانی پایانی در واژه های اصیل و وام واژه های زبان پشتو (گونه معیار) را بررسی و برخی از محدودیت های واج آرایی حاکم بر هم نشینی همخوان ها در این خوشه ها را بر اساس نظریه بهینگی تحلیل کرده است. تمرکز پژوهش های پیشین درباره خوشه های همخوانی در زبان پشتو عمدتاً بر خوشه های دو و سه همخوانی آغازی در این زبان بوده است، اما بررسی محدودیت های واج آرایی خوشه های پایانی نکاتی را در مورد نظام آوایی زبان پشتو روشن می کند که تاکنون به آنها پرداخته نشده است. بررسی محدودیت های موجود در خوشه های همخوانی پایانی نشان می دهد که زبان پشتو می تواند در خوشه های همخوانی پایانی که در آن ها تمایز ادراکی همخوان های تشکیل دهنده خوشه اندک است همخوان پایانی را حذف کند. همچنین، در مقایسه خوشه های همخوانی وام واژه ها در زبان پشتو و زبان فارسی تفاوتی در ویژگی های همخوان های خیشومی در این دو زبان در جایگاه پایانه هجا دیده می شود. به این صورت که در یکی به تحمل نقض اصل توالی رسایی و در دیگری به درج واکه در چنین خوشه هایی منجر می شود.
The Effects of Deductive and Inductive Interventions on Developing Iranian EFL Learners' Pragmatic Competence: An Investigation of the Speech Act of Request(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Since the 1990s, an accumulated body of empirical studies have investigated the main and differential effects of various approaches to second language (L2) pragmatic instruction. To contribute to this line of research, the present study aimed at investigating the effect of deductive and inductive instruction on the development of the speech acts of requests by Iranian EFL learners. In so doing, 51 Iranian EFL English-major students were randomly assigned to either the deductive group (DG) group (n = 24) or the inductive group (IG) group (n = 27). (IG). Both groups were provided with video clips of short conversations including the speech acts of request. The experimental treatment for the DG followed explicitness and deduction accompanied by a variety of drills, whereas the instruction for the IG involved input enhancement techniques. Both deductive and inductive methods of instruction adopted in the present study were operationalized according to the principles underlying the paradigms of Focus on Forms (FonFS) and Focus on Forms (FonF). Speech act development of the two groups was measured through a 10-item Written Discourse Completion Test (WDCT) at the pre-treatment and post-treatment phases of the study. The results obtained from administered WDCT revealed that both deductive and inductive instruction had a significant effect on the learners’ development of requests. Further analysis of the findings revealed that inductive instruction was more effective than deductive instruction. The findings offer theoretical and pedagogical implications.
بررسی ساختارهای خرد و کلان در داستان های دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال در کودکان فارسی زبان با اختلالِ طیفِ اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید داستان های منسجم و پیوسته برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم موضوعی پرچالش است. با این وجود، تفاوت های بین داستان های روایت شده توسط کودکان با و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم ممکن است با کاهش نیازهای شناختی و زبانی کاهش پیدا کند. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است تا مشخص کند که آیا استفاده از طرحواره فعال که داستان را حول رویدادهای مشترکی سازماندهی می کند، می تواند منجر به کاهش مشکلات کودکان در روایت داستان شود یا خیر. در راستای دستیابی به این هدف، توانایی 19 کودک با اختلال طیف اُتیسم و 26 کودک سالم در بازگویی دو داستان که یکی از آن ها دارای طرحواره فعال (طرحواره فعال سینما رفتن) و دیگری بدون طرحواره فعال بود، ارزیابی شد. داستان ها از نظر ساختارهای ریز و کلان و نوع رویدادهای دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال رمزگذاری شدند. یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم به طور معنی داری هم در داستان دارای طرحواره فعال و هم در داستان بدون طرحواره فعال برحسب تولید ساختارهای ریز و ساختارهای کلان ضعیف تر بود. به طورکلی، داستان های روایت شده توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم انسجام و پیوستگی کمتری داشتند. مقیاس کامل ضریب هوشی تعیین کننده انسجام و پیوستگی داستان در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم بود. علاوه بر این، بررسی داستان دارای طرحواره فعال نشان داد که میزان استفاده از جزئیات مربوط به طرحواره فعال توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم مانند کودکان سالم بود. با این وجود، میزان استفاده از جزئیات بدون طرحواره فعال در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم کمتر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد آسیب در روایت داستان ممکن است در انواع داستان ها وجود داشته باشد.
سازوکار ترجمه شعر: مطالعه موردی ترجمه منظوم شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه شعر در طول سالیان گذشته موضوعِ موردتوجه پژوهشگران بوده و با چالش های فراوانی از جمله دشواری در انتقال معنا، حفظ فُرم و ساختار شاعرانه و نیز حفظ تأثیر عاطفی اثر اصلی مواجه بوده است. هدف اصلی این مقاله به دست آوردن درک عمیق تری از فرایند ترجمه، به ویژه ترجمه شعر است. تحقیق حاضر با به کارگیری رویکرد تحلیلی کنراد پاتر آیکن در ترجمه (۱۹۱۷) به دنبال روشن کردن جنبه های شناختی دخیل در انتقال معنای شاعرانه از زبانی به زبان دیگر است. برای نیل به این مهم، پژوهش پیش روی از طریق مطالعه موردی ترجمه شعر «When You Are Old» سروده ویلیام باتلر ییتس به زبان ترکی باهدف بررسی تصمیمات پیچیده و اقتباس های خلاقانه ای انجام می شود که مترجم باید با حفظ جوهر اصلی شعر انجام دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مترجمِ شعر برای دستیابی به ترجمه موفق باید در دو حوزه انتقال معنی و حفظ فُرم شعر فعالیت نماید. انتقال معنی همانند دیگر متون بوده و در صورت تسلط مترجم به زبان مبدأ و مقصد به شکل کامل اتفاق می افتد. اما برای انتقال فُرم شعر، مترجم لاجرم باید در زبان مقصد در هیئت یک شاعر ظاهر شود. بررسی اشعار ترجمه شده در زبان های ترکی (ترجمه صابر از حافظ)، فارسی (ترجمه نسیم شمال از صابر) و انگلیسی (ترجمه فیتزجرالد از خیام) نشان می دهد که مترجمان موفقِ اشعار، شعرای موفقی نیز هستند. به عبارت دیگر، تسلطِ تنها بر عروض و ساخت های شعری در زبان مقصد مکفی نبوده و مترجم باید حتماً ذوق شعری داشته و حتی شاعر نیز باشد. این مطالعه نشان می دهد که اگر شعرِ ترجمه شده در زبان مقصد به عنوان شعر بومی آن زبان مقبول افتد، آنگاه ترجمه شعر موفق بوده است. همچنین، یکی از ملاک های سنجش کم و کیف موفقیت ترجمه ارجاع به ترجمه های موفق آن زبان، همانند سه نمونه ای است که در این پژوهش بررسی شده اند.
بررسی پیکره بنیاد سازماندهی در نوشتار استدلالی فارسی آموزان: تلفیق دو رویکرد ساختار بلاغی و حرکت بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
35 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی سازماندهی یا پیوستگی در متن های فارسی آموزان است. سازماندهی ارتباط ایده ها در متن و انسجام، مرتبط با ارتباط بنده است. از میان رویکردهای گوناگون، دو رویکرد ساختار بلاغی مان و تامپسون Mann & Thompson , 1988)) و حرکت بلاغی سوالز (Swales, 1990) نسبت به دیگر رویکردها برای تحلیل پیوستگی تولیدات نوشتاری زبان آموزان مزایایی دارند و هر کدام دارای کاستی هایی هستند که رویکرد دیگر آن را از بین می برد. از این رو، در پژوهش حاضر این دو رویکرد با هم دیگر تلفیق می شوند تا با روشی کارآمد نوع پیوستگی و میزان و خطای آن در متن های نوشتاری فارسی آموزان بررسی شود. در این پژوهش، تعداد 39 تکلیف نگارش فارسی آموزان در آزمون بسندگی بنیاد سعدی بررسی شد. سطح کیفیت نوشتاری این متن ها بر اساس روبریک بنیاد سعدی و توسط دو ارزیاب، تعیین گردید. سپس ساختار یک متن استدلالی مورد انتظار ارزیابان، براساس نظرسنجی از 10 ارزیاب آموزش دیده با روبریک تعیین شد. متن ها براساس این ساختار و ایده های اصلی یک متن استدلالی (مقدمه-بیان مسأله-پرداختن به دیدگاه ها- موضع گیری و جمع بندی) برچسب گذاری شدند. یافته ها نشان می دهند که فارسی آموزان متن های خود را با همه ایده های اصلی سازماندهی و ایده ها را پشتیبانی می کنند، ولی متن های با سطح کیفی بالاتر، بیشتر احتمال دارد که بخش مقدمه داشته باشند. همچنین، بخش مقدمه ، بیان مسأله و موضع را پشتیبانی کنند و کمتر بخش جمع بندی را در بر می گیرند. افزون بر این، میزان بندهای بی ربط نیز در متن آن ها کمتر است. میان کیفیت نوشتاری متن ها و نوع سازماندهی آن ها رابطه معنا دار فقط در شش متغیر موردِ اشاره دیده می شود.
ارائه یک مدل تخمین کیفیت مترجم ماشینی انگلیسی به فارسی با استفاده از یادگیری انتقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، ارزیابی ترجمه ماشینی بدون داشتن ترجمه مرجع، به عنوان یکی از حوزه های پژوهشی ترجمه ماشینی از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از چالش های موجود در این زمینه، مخصوصاً برای زبان های کم منبع، عدم وجود داده های آموزشی مناسب است. برای این منظور میتوان از روش های مبتنی بر شبکه عصبی که قبلاً روی مدلهای زبانی چند زبانه آموزش دیده شده استفاده کرده و با استفاده از یادگیری انتقالی کیفیت ترجمه برای یک جفت زبان جدید را تخمین زد. در این مقاله کیفیت یک مجموعه تست انگلیسی - فارسی به این صورت تخمین زده شده است. همچنین مجموعه ای از داده ها ی آموزشی برای جفت زبان انگلیسی - فارسی تهیه شده و روی آن پیش پردازش های مناسب انجام گرفته مدل چند زبانه موجود با آن دادگان تنظیم دقیق شده است. استفاده از این داده ها ی آموزشی، همبستگی پیرسون با مجموعه تست را به میزان 29 درصد بهبود داده است.
Examining English as Foreign Language Instructors’ Perception of Pedagogical Competence: Iranian High School, Institute and University Instructors in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۶, No. ۲, ۲۰۲۴
177 - 194
حوزههای تخصصی:
Pedagogical competence plays a crucial role in teachers’ qualifications in different contexts. Teachers’ pedagogical competence in teaching different language skills has a great influence on students’ achievement. As a result, having enough information about teachers’ pedagogical competence may determine the quality and efficacy of teaching. Therefore, the present study was an attempt to examine Iranian EFL teachers’ perception of their levels of pedagogical competence in English language teaching. A mixed methods design was utilized for data collocation. The data were collected from 375 EFL teachers in the quantitative and qualitative phases, respectively. The participants were selected through convenience sampling among those who were teaching English at different institutes (N=125), high schools (N=125), and universities (N=125) in Tehran and Khuzestan, Iran. In order to reach the purposes of the current research, the participants were required to fill out one questionnaire, namely English language teachers’ pedagogical competence, and one interview. To analyze the raw data, descriptive and inferential statistics were applied. Findings revealed that there were not any significant differences among the high school, language institute, and university EFL teachers’ overall means of pedagogical competence. The results of the current study may be beneficial to language institute administrators, EFL teachers, teacher trainers, and materials developers.
Mapping the Semiotic Landscape in Education: Language, Multimodality, and Educational Transformation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۸۳)
283 - 311
حوزههای تخصصی:
This bibliometric analysis explores the integration of semiotics within educational contexts, highlighting a transformative shift towards multifaceted understandings of knowledge construction through language, multimodality, and educational transformation. Drawing on 1823 publications from the Web of Science database, this study employs both co-citation and co-word analysis to reveal prevalent themes and keywords in the field of semiotics in education. The co-citation analysis highlights the evolution of semiotic theories and their application in educational practices, from foundational concepts introduced by pioneers such as Saussure and Peirce to modern interpretations that consider the impact of digital technologies on semiotic resources. Co-word analysis, on the other hand, uncovers key research topics such as multimodality, multiliteracies, and the role of technology in mediating semiotic learning processes. This investigation is novel in its comprehensive approach to mapping the semiotic landscape in education through bibliometric methods, offering insights into how semiotic theories shape educational practices and outcomes, especially in language teaching and learning. By synthesizing findings from diverse research clusters, this study emphasizes the importance of adopting a multidisciplinary approach to understand the dynamic interaction between semiotics, technology, and learning. It contributes to advancing educational research by highlighting the transformative potential of semiotics in crafting more engaging, inclusive, and effective learning environments in the digital era.
بررسی گفتمان کودکان اوتیستی برپایه فرانقش بینافردی و متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
65 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی گفتار کودکانِ 6 تا 10 ساله دارای اُتیسم بر اساس فرانقش بینافردی و متنی در نظریه نقش گرایی هلیدی (Halliday, 2014) است. دو گروه از کودکانِ سالم و دارای اُتیسم، گروه های شاهد و تجربی پژوهش را شکل می دهند که به روش تصادفیِ طبقه ای انتخاب شده اند. داده های گفتاری هر دو گروه، ثبت شده و بر اساس فرانقش بینافردی و متنی مورد تحلیل قرار گرفته است. پرسش اصلی پژوهش حاضر از این قرار است که آیا فرانقش بینافردی می تواند در بررسی جمله های افراد مبتلا به اتیسم مؤثر باشد و اینکه گفتمان افراد مبتلا به اتیسم چگونه بر اساس مدل فرانقش متنی نقش گرایی هلیدی بازنمایی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارتباط بینافردی در کودکانِ مبتلا به اُتیسم، به دلیل کم حرف بودن و تمایل نداشتن به برقراری ارتباط، بسیار ضعیف است. بین میزان به کارگیری مقوله وجهیت در دو گروه کودکان مبتلا به اُتیسم و کودکان سالم، تفاوت معناداری وجود دارد. هرچند که در کاربرد مقوله قطبیتِ منفی، تفاوت آشکاری بین دو گروه مشاهده نشد و هر دو گروه، به استفاده از جمله های مثبت تمایل داشتند. مبتلایان به اُتیسم، درک شفافی از مفهوم زمان نداشتند و در جمله های خود از زمان حال بیشتر بهره می بردند. از نظر وجه، وجه های اخباری و امری پرکاربرد بوده و کاربرد وجه التزامی بسیار محدود است. فاعل و نیز آغازگرها در گفتار مبتلایان به اُتیسم، اغلب واژه های ملموس و در دسترس هستند. یافته های این پژوهش می تواند برای مربیان کودکان دارای اُتیسم، روان شناسان و زبان شناسان مفید باشد.
Fiery words: Unveiling anger in Hindi idioms through conceptual metaphors and metonymies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper investigates the conceptual and cognitive motivations behind anger-related Hindi idioms. The study is based on 40 idiomatic expressions on anger curated from diverse sources, including websites, books, and native speakers’ intuition. The study employs the theoretical framework of Conceptual Metaphor Theory (CMT) by Lakoff and Johnson (1980) for the analysis of these linguistic expressions. For the identification of conceptual metaphors, Metaphor Identification Procedure (MIP) by Pragglejaz Group (2007) was employed After analysis, nine conceptual metaphors and an equal number of conceptual metonymies were found in the chosen idiomatic expressions. Conceptual metaphors such as “ANGER IS FLUID,” “ANGER IS A WILD ANIMAL,” and “ANGER IS A STORM,” as well as conceptual metonymies like “REDDENING OF THE FACE” and “GNASHING OF TEETH,” were identified, among others. The findings reveal that there is a coherent conceptual organization underlying these idioms, predominantly characterized by conceptual metaphor and metonymy. The study can give us insight into the cultural conceptualisation of anger expressions in Hindi which can contribute the broader landscape of emotion research from Cognitive linguistic point of view and also in teaching-learning of Hindi idioms.