فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۳۴۱ تا ۷٬۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
The present empirical study investigated the relationship between Iranian undergraduate TEFL learners’ self-regulation and their self-efficacy. For this end, there have been a total number of 120 college students learning English as a foreign language who volunteered to complete the two quantitative questionnaires of self-regulation and self-efficacy respectively. The participants were informed of the anonymous nature of the data collection process in advance. They were also told that their responses would certainly be kept confidential and that they had the right to quit at any part of the survey. It took around 15–20 minutes for each respondent to complete the survey. In the meanwhile, some of the participants (around ten) also willingly answered the qualitative descriptive semi-structured questions of the interview, until that the interview responses were saturated. After the process of data collection, the findings were measured through correlation analysis, indicating that self-regulation and self-efficacy were jointly linked and had a directly positive relationship. Accordingly, it was revealed that the employment of these two highly associated psychological constructs could systematically guide and help learners to enhance their learning capabilities and lead them to ultimate desired learning goals. Ultimately, it was concluded from the findings of the current study that the delicate association between self-regulation and self-efficacy was really helpful for learners to lead them successfully to their academic goals.
Hidden Ideologies within Imported Language Teaching Series: This time the case of Four Corners and Impact Values Series(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Iinternational Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۲۹, Spring ۲۰۲۰
107-129
حوزههای تخصصی:
Extracting incompatible values in the best-sellers current in ELT markets is a real concern. In this study, the researchers tried to bring some claims/counterclaims for hidden ideologies regarding two imported English language teaching coursebooks-Four Corners and Impact Values Series, which are commonly taught within Iranian English language institutes. The main intention was that they might transmit incompatible English culture to the Iranian learners. Through a qualitative design, vigorous content analysis was conducted over diverse randomly selected texts/topics and images in the two books, it was found out that regarding images, four themes instantiated incongruent values to the local context for Iranian learners including A) boy-girl relationship, B) imbalance of religious norms as opposed to other religions, C) incongruent lifestyles, and D) the proportion of the male vs. female images in the two books. As to topics included in the books, mismatching items were detected within seven main categories including A) Cross-gender relationship, B) disregarding the importance of family, C) excessive Use of Internet, D) Mobile Phones, and Computers, E) food and drink prohibitions, F0 forbidden or inappropriate habits,G) incompatible jobs and professions, and H) showing disrespect for older people. Finally, some suggestions regarding compatibility issues with local cultural input enrichment with the Iranian culture were given.
نقدی بر «برگزیدگان شعر ایتالیا در سده نوزدهم» به قلم امان الله مهاجر ایروانی
حوزههای تخصصی:
شش چهره از شخصیت های مهم و بنام ادبی سده نوزدهم ایتالیا در این اثر به ترجمه روان و زیبایی به زبان فارسی درآمده اند. آثار انتخابی از هرکدام از این شعرا علاوه بر معرفی اجمالی بوطیقای شعری و مهم ترین بن مایه ها و دغدغه های هنری ایشان، به خوبی از جایگاه و نقش آنها در شرایط سیاسی و فرهنگی حاکم در ایتالیای سده نوزدهم و سال های آغازین قرن بیستم پرده بر می دارد. لذا کتاب معرفی شده در این نقد می تواند با توجه به امکان تطبیق متون در دو زبان فارسی و ایتالیایی هم به عنوان کتاب کمکی برای درس ترجمه ادبی معرفی گردد و هم با عنایت به شرح حال جامعی که بر فعالیت های ادبی و آثار هر نویسنده ای ارائه گشته است، در درس تاریخ ادبیات قرن نوزدهم مورد استفاده قرارگیرد.
بررسی تجارب و روش استفاده معلمان از زبان اول در کلاس های آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
127-156
حوزههای تخصصی:
استفاده یا عدم استفاده از زبان اوّل در کلاس های زبان خارجی به عنوان چالشی حل نشدنی بین معلمانِ آموزش زبان به شمار می آید. ورود زبان اوّل در آموزش زبان، متأثر از نظریّه های سنّتی (و به زعم برخی منسوخ) آموزش زبان خارجی است که از نظر بسیاری محقّقان نگاهی غیر علمی به آموزش زبان دارد؛ ولی با به روی کار آمدن روش ارتباطی موسوم به «CLT»، این اجازه به معلمان زبان داده شد تا به صورت محدود و آگاهانه از زبان اوّل به عنوان ابزاری آموزشی استفاده کنند. هدف این مطالعه، بررسی تجارب و روش شناسی استفاده معلمان زبان انگلیسی از زبان اوّل در کلاس های آموزش زبان انگلیسی است. در این مقاله، از روش مشاهده و مصاحبه به عنوان ابزار جمع آوری داده استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که معلمان زبان انگلیسی از زبان اوّل در موقعیت های مختلفی استفاده می کنند که عبارت اند از: ۱- توضیح قواعد زبان؛ ۲- تدریس اصطلاح ها و ضرب المثل ها؛ ۳- تدریس واژگان؛ ۴- کمک به درک مطالب؛ ۵) برقراری نظم در کلاس؛ ۶- شفاف سازی ویژگی های فرهنگی؛ ۷- مقایسه ساختار زبان انگلیسی با زبان اوّل و ۸- توضیح کاربرد جمله ها و عبارت ها. آزمون « ۲ X» (مجذور کای) نیز به منظور تحلیل معنادار بودن تفاوت استفاده از این موقعیت ها بین معلمانِ زن و مرد استفاده شده است. نگارندگان این مقاله با تأکید بر فواید استفاده از زبان اوّل در کلاس های آموزش زبان انگلیسی، چگونگی تحقّق این مهم را شرح می دهند و در این راستا از تجارب معلمانی که از آن ها مصاحبه شده است نیز استفاده شده است.
The Effect of High School English Teachers' Awareness of Pedagogical Competence on Students' Learning Achievements(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study examined the impact of high school English teachers’ awareness of pedagogical competence on student learning. A psychometric measurement instrument of English language teachers’ pedagogical competence (ELTPC) was first developed through factor analysis with 320 high school teachers in Guilan, northern Iran. Based on the developed instrument, 36 teachers were divided into two groups of aware and unaware teachers of pedagogical competence (PC) according to Contrasting Groups Method. Then, 160 high school third graders received instruction from the aware and unaware teachers for 7 weeks. Finally, a survey regarding the teachers’ implementation of pedagogical competence in classrooms was conducted with 30 students. The findings showed that the students in the aware teacher group outperformed the students in the unaware group of teachers. Although based on the survey results, the aware teachers were reported to act better with regard to the students’ learning achievements, they were not reported as highly practicing the pedagogical competence. The findings can be practically used by teachers, teacher educators, and education administrators.
ماهیّت اختیاری نشانه و مسأله هویّت ملّی در آموزش زبان های بیگانه به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دال های یک زبان، با بُرشِ پدیده ها، بخشی از آنها را برجسته می کنند و تصوّرات ویژه ای از آنها در ذهنِ کاربران زبان شکل می دهند که همان مدلول ها هستند. این مسأله برآمده از ماهیّت اختیاری نشانه و مبنای شکل گیری هویّت و درکِ مشترکِ هم زبانان از جهان است. بر همین اساس، کاربرانِ یک زبانْ دنیا را، از دیدگاهی فراگیر، مانند هم زبانانِ خود می بینند. از همین روی، اگر پیش از آموختنِ زبانِ ملّی و اندیشیدن در آن، به آموختنِ زبانی بیگانه گماشته شوند، بخشی از جهان را با بُرش های دال های آن زبان بیگانه خواهد شناخت و ممکن است به اختلال های هویّتی دچار شوند. این مسأله، در رویکردی کلّی، روندِ شکل گیری هویّت چهل تکّه را شتاب می دهد. ما در این مقاله می کوشیم، با درنگی بر ماهیّت اختیاری نشانه و جایگاه زبان در شکل گیری هویّت، به بحث درباره آموزش زبان های بیگانه به کودکان بپردازیم که در روزگارِ ما به امری فراگیر تبدیل شده است. جست وجوها نشان می دهد، آموزش زبان های بیگانه به کودکان مایه اختلال در جهان تصویرهای آنها می شود و توانِ اندیشیدنِ سالم در زبانِ ملّی را از کودکان می گیرد. چنین کودکی جهان را با آمیخته ای از بُرش های دال های زبانِ ملّی و زبانِ بیگانه ای که آموخته، می بیند و به مصداقی از پدیده «هویّت چهل تکّه» دگرگون خواهدشد.
رابطه تاب آوری، خوددل سوزی با پریشانی کلاس های زبان عربی دانشجویان دختر دانشگاه خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تاب آوری، خوددل سوزی و پریشانی در کلاس های زبان عربی دانشجویان دختر دانشگاه خوارزمی انجام شد. این پژوهش از گونه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش همگی دانشجویان دختر رشته کارشناسی زبان و ادبیات عرب سال 1394 به شمار 127 تن را در بر گرفت. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 101 نفر تعیین شد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خوددل سوزی نف، تاب آوری کونور و دیویدسون و پریشانی در کلاس زبان خارجی هورویتز استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی و تحلیل رگرسیون تجزیه و بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای تاب آوری، خوددل سوزی و پریشانی در کلاس های زبان عربی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، تاب آوری به تنهایی 41 درصد و به همراه خوددل سوزی 48 درصد واریانس پریشانی در کلاس زبان عربی را تبییین کردند. بنابراین، افزایش سازه های روانشناسی مثبت تاب آوری و خوددل سوزی می تواند موجب کاهش پریشانی در کلاس زبان عربی دانشجویان دختر شود.
یادگیری ویژگی های زمان آینده در زبان انگلیسی توسط تک زبانه های فارسی و دو زبانه های فارسی-کردی: یک مطالعه زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
542 - 557
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر به بررسی ویژگی های نحوی زمان آینده زبان انگلیسی در بین زبان آموزان تک زبانه ی فارسی و دو زبانه ی فارسی-کردی بر پایه ی نظریه های زایشی زبان دوم و سوم پرداخته است. برای این منظور 36 زبان آموز تک زبانه ی فارسی و 36 زبان آموز دو زبانه ی فارسی-کردی در فرآیند تحقیق شرکت کردند. در ابتدا آزمون تعیین سطح آکسفورد از این افراد به عمل آمد و بر اساس نتایج به دست آمده از آن زبان آموزان به سه گروه متوسط، متوسط به بالا، و پیشرفته گروه بندی شدند. پس از آن این افراد در هر سطح در دو آزمون قضاوت دستوری و ترجمه شرکت کردند تا دانش زبانی آن ها در رابطه با خصوصیات نحوی ساخت زمان آینده مورد ارزیابی قرار گیرد. در نهایت دادهای جمع آوری شده از طریق آزمون های فوق بر پایه ی نظریه های زایشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در هر دو گروه با مشکل فراگیری ویژگی های نحوی زمان آینده روبرو هستند. زیرا زبان های قبلی آنها فاقد نشانه های زمان آینده در زبان مقصد (زبان انگلیسی) است. اما با نزدیکتر شدن به سطوح پیشرفته آنها به تدریج توانایی بیشتری برای تولید جملات درست زبان مقصد را پیدا می کنند. به عبارتی، از آنجایی که هر دو زبان کردی و فارسی فاقد مشخصه ی معین برای بیان زمان آینده هستند، فراگیران برای یادگیری مهارت استفاده از زمان آینده با مشکل مواجه خواهند بود.
ارزیابی کمی و کیفی وزن فرهنگی شش واژه مصوب فرهنگستان و متناظر بیگانه آنها در پرتو الگوی هیجامَد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cultural Conceptualizations in Persian Language: Implications for L2 Learning
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱, Issue ۴, Winter ۲۰۱۳
61 - 66
حوزههای تخصصی:
Intercultural communication is concerned with communication across cultures. Since cultures as well as languages differ from one another in significant ways, speakers conceptualize the world around them in different ways. These cultural conceptualizations form part of the collective cognition of a speech community or cultural group. This paper is an attempt to delineate some cultural schemas in Persian cultural conceptualization which are quite prevalent in Iranian culture and language which may crop up in everyday conversations. For this purpose, cultural schemas of 'maram', 'marefat', and 'gheyrat' are selected based on their frequent use in Persian language and Iranian culture. These schemas are elaborated and some implications for L2 learning are suggested.
بررسی محدودیت های ناظر بر ترتیب پسوندهای اشتقاقی در زبان فارسی بر مبنای رویکرد محدودیت های پردازشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی محدودیت های ناظر بر ترتیب پسوندهای اشتقاقی زبان فارسی بر مبنای رویکرد محدودیت های پردازشی می پردازد. داده های این پژوهش از پایگاه داده های پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی جمع آوری شده است. برای انجام این پژوهش، 8 پسوند زبان فارسی در سلسله مراتب قرارگیری وندها در رویکرد پردازشی قرار گرفتند، آن گاه ارتباط بین رتبه بندی پسوندها در این سلسله مراتب با زایایی، نسبت های تجزیه پذیری و قدرت مرزی بررسی شد. همچنین، ارتباط بین جایگاه قرارگیری پسوندها در شکل دوبُعدی شماتیکی با زایایی، نسبت های تجزیه پذیری و قدرت مرزی بررسی شد. نتیجه این مطالعه نشان می دهد بین رتبه بندی پسوندهای مورد مطالعه در سلسله مراتب قرارگیری وندها در رویکرد محدودیت های پردازشی با زایایی، نسبت های تجزیه پذیری و قدرت مرزی ارتباط معنی داری وجود ندارد.
کنش های زبانی معطوف به خودآگاهی مضاعف در میان نویسندگان دور از وطن در دو رمانِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
203 - 217
حوزههای تخصصی:
یکی از کشمکش های درونی نویسندگان دور از وطن<sup> </sup>که در کنش های متنی و زبانی آن ها نیز بازنمایی می شود، تجربه «خودآگاهی مضاعف» آنان است. این کشمکش درونی با دیالکتیک بیرونی آن ها در میل به هویت یابی با سرزمین مادری و یا سرزمین میزبان برابری دارد و به هویت زبانی آنان صورت و محتوا می بخشد. به بیان دیگر، آنان گاهی خود را با سرزمین مادری و گاهی با سرزمین میزبان و گاهی نیز با هر دو هویت یابی می کنند. نگارندگان در مقاله حاضر با تکیه بر نظریه ترجمه فرهنگی و متن های پالیمسستی نشان دادند که نویسندگان دور از وطن چگونه متن های هیبریدی و لهجه دار تولید می کنند. همچنین، نگارندگان، این متن ها را به دلیل اینکه دولایه هستند، متون پالیمسستی نامیده و استدلال کردند که چندلایگی و هیبریدی بودن این متن ها بر خودآگاهی مضاعف نویسندگان دور از وطن دلالت دارد. بر این اساس، دو متن انگلیسی «دید و بازدید» (Bahrampour, 2000) نوشته تارا بهرام پور و «بامزه در فارسی» نوشته فیروزه جزایری دوما (Dumas, 2004) را که به ادبیات دور از وطن تعلق دارند و به سیاست هویتی سوژه های مهاجر پرداخته اند به عنوان پیکره پژوهش برگزیده شد. همچنین، نگارندگان برآن بودند تا نشان دهند که نویسندگان دور از وطن برای بازنمایی خودآگاهی مضاعف خود از چه سازوکارهای زبانی و فرهنگی بهره می برند. به این منظور، هر جا که مصادیقی از ترجمه فرهنگی و مکانیسم های هیبریدساز مانند رمزآمیزی و رمزگردانی یافت شد، جزء داده های پژوهش در نظر گرفته شدند. یافته های این بررسی نشان داد که رمزآمیزی، رمزگردانی، حرف نویسی، وام گیری فرهنگی و ترجمه فرهنگی از جمله کنش های زبانی هستند که به متن های نویسندگان دور از وطن خصلت پالیمسستی می بخشند و سیاست هویتی آن ها را بازنمایی می کنند.
Relationship among Self-perceived Oral Competence, Communication Apprehension, and Iranian EFL Learners’ Willingness to Communicate: Cooperative teaching in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۶, Issue ۲۱, Spring ۲۰۱۸
75 - 96
حوزههای تخصصی:
Speaking is deemed by many scholars as a fundamental skill in second language (L2) learning. From the myriad of factors playing a role in willingness to communicate (WTC) in a foreign language, communication apprehension and self-perceived competence have attracted a good deal of interest in recent decades. Furthermore, it is generally agreed that cooperative teaching can enhance learners' linguistic and psychological variables. To unravel the aforementioned dilemmas, 60 male and female EFL learners within the age range of 19 to 25(i.e., 30 each) were selected out of 100 participants via double sampling from several English institutes in Bandar Abbas, Hormozgan province and were assigned equally to an experimental and a control group. Subsequently, the treatment started where the experimental group was taught based on cooperative teaching, while the control group received conventional treatment. Before and after the treatment, three questionnaires (WTC, communication apprehension and self-perceived competence) were given to all the participants in three different phases. After collecting the data, they were analyzed descriptively. Finally, Pearson product-moment correlation coefficient was run. The findings of the study highlighted that there is a negative correlation between communication apprehension and WTC as well as a positive correlation between self-perceived competence and WTC of Iranian EFL learners in post intervention. The findings further indicated that cooperative teaching can influence learners' WTC, self-perceived competence and communication apprehension.
دیدگاه انتقادی نویسندگان ایرانی و بین المللی در مقالات چاپ شده در حوزه زبان شناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر مستقیم تفکر انتقادی در فرایند تصمیم گیری و نظر به اینکه در فرایند تالیف، نویسنده بیش از هر مقوله دیگری با مقوله انتخاب سرو کار دارد، در این مقاله به بررس ی دیدگاه انتقادی نویسندگان ایرانی و بین المللی در مقالات چاپ شده در حوزه زبانشناسی کاربردی پرداخته می شود. محققان بسیار زیادی در حوزه زبانشناسی کاربردی، راجع به مفهوم دیدگاه نقادانه نویسنده بحث کرده اند. این پژوهش تلاشی است برای بررسی مفهوم دیدگاه انتقادی از دیدگاه تئوری ارزشیابی. در این تحقیق، تحلیل موضوعی دیدگاه نقادانه نویسنده با استفاده از تحلیل ساختاری حرکتی سویلز1990) ) به همراه مدل ارزشیابی مارتین و وایت (2005) بررسی شده است. مجموعه ای متشکل از 30 مقاله پژوهشی (15 مقاله ایرانی و 15 مقاله پژوهشی بین المللی) که به زبان انگلیسی در زمینه زبانشناسی کاربردی نوشته شده اند، بررسی و تحلیل شده اند. برای این منظور، بخش هایی از متن مقالات برای بخش کیفی تحلیل داده ها انتخاب شده تا الگوی معنی داری پیدا کنیم. یافته ها نشان دادند که تمایل نویسنده های ایرانی و بین المللی برای استفاده از برخی منابع زبانشناسی تاحدودی یکسان است به این معنی که آنها از الگوی یکسان دیدگاه انتقادی پیروی کرده اند. این مقاله به شکل منحصر به فردی یک فرمی از تحقیق در مورد دیدگاه نقادانه نویسنده در بخشهای مختلف مقاله ها بر اساس تحلیل ساختاری حرکتی سویلز و مدل ارزشیابی مارتین و وایت معرفی می کند.
بررسی جامعه شناختی زباهنگ مدرک ستایی و کاربرد گفتمانی آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
61 - 96
حوزههای تخصصی:
بها دادن به مدرک تحصیلی و تلاش برای کسب مدارج عالی در جوامع کنونی یکی از دغدغه های افراد به شمار می آید و این امر تا بدان جا پیش می رود که در برخی موارد منجر به ستایش مدرک تحصیلی (مدرک ستایی) می شود. مهم دانستن تحصیلات دانشگاهی موجب شده که عده زیادی از مردم به آن اهمیت داده و کسب مدرک را جزو امتیازاتی برای خود بدانند که آدمی را به اهداف موردنظر خود نظیر ارتقای جایگاه شغلی و اجتماعی می رساند. همچنین، داشتن مدرک تحصیلی یکی از راه های سهولت در امر ازدواج، راضی نگه داشتن اطرافیان از داشتن تحصیلات بالا اعم از والدین و غیره است. بی تردید، در انتخاب شغل مورد علاقه مدرک تحصیلی و مهارت اهمیت ویژه ای پیدا می کنند که در این پژوهش نگارنده بر این تلاش بوده به گفتمان هایی از زبان فارسی در رابطه با مدرک ستایی بپردازد که در میان اقشار مختلف جامعه رواج داشته است و از جوان تا میانسال با آن درگیر خواهند بود. در همین راستا به معرفی واژه زباهنگ (زبان + فرهنگ) پرداخته می شود. زباهنگ، ترکیبی از زبان و فرهنگ است که با تأکید بر رابطه دو سویه میان زبان و فرهنگ، نما و شمای فرهنگی یک جامعه را نشان می دهد و با بررسی آن ها می توان به فرهنگ های مستتر و پنهانی یک فرهنگ دست یافت. نگارنده بر این تلاش بوده است زباهنگ مدرک ستایی در گفتمان های زبان فارسی را در چارچوب الگویSPEAKING هایمز مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، 150 گفتمان از گفتگوهای افراد با توجه به وضعیت اقتصادی، سن آنان، تحصیلاتشان، شاغل بودن یا محصل بودنشان بررسی و کنکاش شد که این مکالمات در مکان های عمومی، خصوصی، رسمی و غیررسمی با گویشوران زن (95) نفر و مرد (55) نفر و نمایندگانی از استان های خراسان رضوی (مشهد، نیشابور و سبزوار)، گلستان (گرگان)، خراسان جنوبی (طبس)، کرمان (سیرجان)، آذربایجان شرقی (تبریز) و تهران (پاکدشت) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که افراد در فرهنگ ایران با اهدافی نظیر کسب علم به معنای واقعی، پزدادن، رقابت، کسب جایگاه اجتماعی و شغل بهتر، محترم دانسته شدن و تأیید شدن توسط افراد دیگر، سهولت در امر ازدواج و غیره از زباهنگ مدرک ستایی استفاده می کنند. به نظر می رسد که گاه میان مدرک تحصیلی و مهارت تقابل پیش می آید اما در نهایت هر دو مکمل یکدیگرند. بنابراین، فرهنگ سالم ایجاب می کند هر دو مفهوم مذکور در کنار یکدیگر موجب موفقیت فرد شوند و باید از آن ها در کنار یکدیگر و در راه شکوفایی تفکر سالم، ایده های بهتر و زندگی آگاهانه تر بهره جست.
ارائه های علمی انگلیسی و فارسی: بررسی چگونگی تفکیک مطالب مهم از کم اهمیت در پیکره های سخن و بیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
25 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهشِ پیکره محور، بررسی چگونگی جداسازی مطلب های بااهمیت از کم اهمیت در ارائه های علمی انگلیسی و فارسی است. مقاله حاضر کوشیده است تا نشانگرهای مطالب بااهمیت را از نظر نقشی که در ارائه دارند، دسته بندی نماید. به این منظور، از روش تحقیق ترکیبی بهره گرفته شده است. به منظور یافتن نشانگرهای مطلب های بااهمیت، 160 ارائه در پیکره بیس و 60 ارائه در پیکره فارسی سخن، موردبررسی قرار گرفت. سپس این نشانگرها از لحاظ نقشی که در ارائه داشتند، گروه بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد در سخنرانی های علمی، مجزا کردن مطلب های بااهمیت از کم اهمیت- بدون درنظر گرفتن گونه زبانی انگلیسی یا فارسی، با تکیه بر پنج نقش کلامیِ «سازمان دهی کلام»، «تعامل با مخاطب»، «پوشش موضوع»، «وضعیت مطلب»، و «ارتباط با امتحان» انجام می گیرد. علاوه بر این، جداسازی مطلب های بااهمیت از کم اهمیت صرفاً با تکیه بر یک نقش کلامی صورت نمی گیرد. افزون بر این، نشانگرهای نمایاننده موضوع، اهمیت مطلب را فقط به صورت ضمنی نشان می دهند. همچنین، تعامل با مخاطب بیشترین فراوانی را در بین نشانگرهای اهمیت مطلب ها در ارائه های انگلیسی و فارسی به خود اختصاص داده است. به طور کلی، یافته های این مقاله نشان داد، برای مجزا کردن مطلب های بااهمیت از کم اهمیت در ارا ئه های انگلیسی و فارسی باید کلام را به سوی مخاطب سوق داد. به بیان روشن تر، ارائه دهنده ها بیشتر تمایل دارند برای تأکید بر مطلب های بااهمیت با مخاطب تعامل ایجاد کنند.
بازنمود مفاهیم معنایی افعال حرکتی در کردی سورانی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای طرح واره شناختی «پویایی نیرو» لئونارد تالمی، همان طور که در رویدادهای طبیعی جریان نیرو وجود دارد، در ساختارهای زبانی نیز این نیرو انعکاس می یابد و از این حیث، زبان ها به دو گروه «فعل بنیاد» و «تابع بنیاد» تقسیم می شوند. در گروه اوّل رویدادهای مربوط به پویایی نیرو ازراه فعل و در دوم، در قالب مداری بر حول ریشه فعل و راه تابع بازنمایی می شوند. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی زبانی رویدادهای حرکتی در گویش کردی سورانی در چارچوب این مقوله معناشناختی است. داده های پژوهش حاضر ازراه مصاحبه حضوری از بیست گویشور هنجار به دست آمده است. در مواردی که برای بیان افعال حرکتی چند شکل گفتاری وجود داشت، براساس فرهنگ لغت مردوخ، صورت استنادی آن ثبت شد. تحلیل (260) فعل حرکتی از میان (300) پاره گفتار نشان داد که الگ وهای (حرکت + شیوه) و (حرکت + مسیر)، پربسامدترین الگوها در افعال این گویش هستند؛ همچنین آمار (65) درصدیِ بازنمود مفاهیم معنایی مسیر ازراه تابع، نشان داد که گویش سورانی به سمت زبان های تابع بنیاد گرایش بیشتری دارد.
کل کل به مثابه آیین تعاملی رابطه ای: مطالعه موردی کل کل در برنامه دورهمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کل کل» یا «کل انداختن» یکی از رفتارهای متداول در فرهنگ ایرانی است که تاکنون موضوع پژوهش زبان شناختی نبوده است. در این پژوهش، که در چارچوب کاربردشناسی بینافردی و بر روی بیست نمونه کل کل در برنامه دورهمی انجام شده، نشان داده ایم که چگونه کل کل سرگرم کننده نوعی آیین رابطه ای تعاملی/برهم کنشی (Kádár, 2013, 2017) تکرارشونده است که همه ویژگی های این گونه آیین ها را دارد: یعنی دارای طرحواره و الگویی است که آن را برای اعضای فرهنگ ایرانی تشخیص پذیر می کند؛ تجسم نمادین نظم اخلاقی در سطح بینافردی، سطح نهاد تلویزیون و سطح کلان فرهنگ ایرانی است، یعنی هنجارین است و بر پایه نظم اخلاقی مربوط نقش ها و منابعی ازپیش تعیین شده به افراد اختصاص می دهد؛ اما افراد می توانند این نقش ها را با عدول از آن ها بازتعریف کنند؛ در آن با تخطی از هنجارهای نظم اخلاقی، مرز بین معمول و نامعمول در نوردیده می شود؛ و در نهایت، احساسات و هیجانات افراد درگیر و تماشاچیان و بینندگان را برمی انگیزاند.
A Meta-Analysis on the Predictive Validity of Graduate Record Examination (GRE) General Test
حوزههای تخصصی:
Since its inception in 1949, over 1,500 studies have investigated the validity of the GRE General Test to predict its performance criteria in higher education (Klieger, Bridgeman, Tannenbaum, & Cline, 2016). The present review paper sought to examine the predictive validity of the GRE General Test. Factors affecting the predictive validity (e.g., range restriction, compensatory selection, criterion unreliability, substantive and artifactual moderators, bias in testing, coaching effects, socioeconomic status (SES), gender, and a host of other intervening factors such as motivation, communication skills, etc.) have been discussed. A brief overview of GRE revised General Test format is also presented. After an account of the related review of the literature, a critical commentary on the predictive validity of the GRE General Test has been discussed with an emphasis on the role of criterion unreliability and SES factor effects. Keywords: Predictive validity, Graduate Record Examination (GRE), criterion unreliability, range restriction, compensatory selection
روند تحول واکه های مرکبِ کوتاه و فرایند گردش واکه ای ایرانی باستان در چند گویش بلوچیِ جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان بلوچی یکی از زبان های ایرانیِ نوِ شمال غربی است که در داخل مرزهای ایران و خارج از آن، به ویژه در پاکستان بیشترین گویشور را دارد. نکته ای که بررسی این زبان و مقایسه آن با زبان های دوره های کهن را ایجاب می کند، محافظه کاری و تلاش برخی گویش های آن در حفظ ویژگی های دیرین است. پژوهش حاضر به بررسی روند تحول دو واکه مرکب کوتاهِ /ai/ و /au/ و همچنین فرایند گردش واکه ای ایرانی باستان در پنج گویش دَلگانی، بَزمانی، بُمپوری، لاشاری و زِرباری می پردازد و داده های آن که معمولاً به روش میدانی جمع آوری شده، نشان می دهد این واکه ها در سه گویش مرکزی ترِ بمپوری، لاشاری و زرباری غالباً به واکه های مرکب /iǝ/ و /uǝ/ تبدیل شده اند و همچنین بازمانده هایی از فرایند گردش واکه ای ایرانی باستان را در این گویش ها می توان دید. بررسی تاریخی واکه های مرکب /iǝ/ و /uǝ/ در برخی گویش های زبان بلوچی نشان می دهد که این واکه ها در دوره باستان نیز واکه های مرکب بوده اند، بنابراین مقایسه این واکه ها با واکه های مجهول فارسی میانه یا واکه های ساده فارسی نو که بر اساس آن برخی از پژوهشگران این واکه ها را «مرکب شده» قلمداد کرده اند، نادرست بوده و بار دیگر ضرورت توجه به مطالعات درزمانی یک زبان، در کنار مطالعات همزمانی آن را یادآوری می کند.