فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۱۰٬۳۳۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
A Cross-Cultural Study of Conceptual Metaphors in The Kite Runner and To Kill a Mockingbird
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۱, April ۲۰۲۰
1 - 20
حوزههای تخصصی:
The goal of this study was to compare the use of conceptual metaphors in English novels written by native and nonnative writers of English. Therefore, two novels were selected: To Kill a Mocking Bird by Harper Lee, a native English writer, and The Kite Runner by Khaled Hosseini, a nonnative English writer. To find the instances of conceptual metaphors in each book, approximately 10% of the pages of each novel was randomly selected and examined line by line based on the framework introduced by Lakoff and Johnson (1980). In the next step, to find the number and type of metaphors used in each book, the identified metaphors were categorized under their underlying concepts and counted. Then, the frequencies of different types of metaphors in each book were tallied and tabulated, and with the use of a chi-square test, the possible differences among the 2 writers’ use of different types of metaphors were found. Results indicated that, in both novels, there were significant differences among the 5 types of metaphors that were identified, namely structural metaphors, ontological metaphors, orientational metaphors, metonymy, and personification. Findings revealed that, in both books, ontological metaphors were the most frequently used type and personification was the least frequently used one. Also, no statistically significant difference was seen between the two writers’ use of the different types of metaphors. Findings are claimed to bear some implications for L2 pedagogy, benefiting teachers, syllabus designers, writers, and L2 learners.
بررسی و تحلیل کارکرد نظریه جهان های متن در تحلیل زیبایی شناسانه شعر فارسی (مطالعه موردی: یک غزل از سعدی و یک شعر آزاد از نیما یوشیج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی شناختی به مثابه یکی از شاخه های نوین علوم شناختی، ابزارهای متفاوتی برای تحلیل متن در اختیار منتقد قرار می دهد. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، بررسی کارکرد نظریه جهان های متن، به مثابه یکی از ابزارهای زیبایی شناسی شناختی در تحلیل شعر فارسی است. نظریه جهان های متن ابزارهایی ویژه را برای بررسی عناصر اصلی متن در اختیار منتقد قرار می دهد و در عین حال، در تحلیل شعر فارسی با محدودیت هایی مواجه است. در این پژوهش برای نیل به هدف، یک غزل از سعدی و یک شعر آزاد نیمایی را تحلیل و کارکرد نظریه جهان های متن را در آن ها بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که این نظریه برای تحلیل شعر نو، ابزار مناسب تری است و در شعر کلاسیک، خصوصاً شعر غنایی، به دلیل محدودیت های ذاتی این نوع شعر و نیز عدم روشنی سیر اندیشه، با موانعی مواجه است.
بررسی برخی از فرایندهای واجی در گویش لای زنگانی
منبع:
رخسار زبان سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
99-80
حوزههای تخصصی:
دستاوردهای سنت دستورنویسی عربی برای زبان شناسی جدید مطالعه موردی: وجه التزامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
109 - 138
حوزههای تخصصی:
سنت دستورنویسی عربی یکی از مهم ترین جریان های زبان شناسی در طول تاریخ است؛ جریانی که دستاوردهای آن در بسیاری از موارد با دستاوردهای مطالعات زبان شناسی جدید برابر است. در این پژوهش ضمن نشان دادن تطابق تقسیم بندی سه گانه انواع وجه فعلی (اخباری، التزامی و امری) با تقسیم بندی سه گانه فعل مرفوع، منصوب و مجزوم در عربی، روشن می کنیم که دستورنویسان زبان عربی کاربردهای وجه التزامی در این زبان را چگونه توصیف و با اشاره به چه مؤلفه هایی آن را تبیین کرده اند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سیبویه، سردمدار مکتب بصره و صاحب قدیمی ترین کتاب در نحو عربی، به نقش عدم قطعیت در کاربردهای فعل منصوب (حال التزامی) اشعار داشته و در بحث مربوط به عوامل ناصبه بدان اشاره کرده است. همچنین، می توان از خلال برخی از نظرات او، اهمیت دیدگاه گوینده در تعیین قطعی یا غیرقطعی-بودن گزاره را استخراج کرد. از سوی دیگر، نشان می دهیم که فرّاء، سردمدار مکتب کوفه، چگونه برای تبیین کاربردهای وجه التزامی نقش زمان و دلالت زمانی را دخیل دانسته است. دستورنویسان بعدی به پیروی از آرای نحوی آنها این بحث را تکمیل کرده اند و برای نمونه، به تمایز میان زمان مطلق و زمان نسبی برای تعیین دلالت های زمانی حال التزامی اشاره کرده اند. زبان شناسان در قرن اخیر بدون مراجعه به یافته های این سنت، اهمیت این دو مؤلفه را در کاربردهای وجه التزامی کشف کرده اند؛ دستاوردی که طبق نتایج این پژوهش، ردپای آن را در بیش از هزار سال پیش در کتب نحویون زبان عربی، می توان دید.
بررسی موردی از هم ترازی صیغگانی در گویش های مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه ها و اصطلاحات کشاورزی در گویش بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاشت حوزه ای یا نگاشت طرح واره ای؟! چگونگی فرافکنی حوزه مبدأ استعاره بر حوزه مقصد: بازشناسی کوتاه مدت دیداری و شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، نشان دادن این نکته است که طرح واره حوزه مبدأ استعاره هایِ مفهومی، در حوزه مقصد آن ها نیز شکل می گیرد و بر آن اثرگذار است. به این منظور، تعداد 3 متن کوتاه استعاره ای و 3 متن متناظر غیر استعاره ای آن ها در نرم افزار سایکوپای، در دو نسخه دیداری و شنیداری طراحی شد و 47 نفر از افراد پس از خواندن/ شنیدن متن ها، در معرض بازشناسی کوتاه مدت آن ها قرار گرفتند. داده های به دست آمده، با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. 23 تحلیل شد و نتایج نشان داد که آثاری از طرح واره اصلی متن غیراستعاره ایِ متناظر با متن استعاره ای، در متن استعاره ای نیز به چشم می خورد. این یافته ما را به این فرض نزدیک می کند که در استعاره ها این طرح واره حوزه مبدأ است که بر حوزه مقصد فرا فکنده می شود و آن استعاره را قابل فهم تر می سازد.
The COVID-19 Lingo: Societies’ Responses in form of Developing a Comprehensive Covidipedia of English vs. Persian Neologisms (Coroneologisms)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
26 - 52
حوزههای تخصصی:
Languages as living and dynamic structured systems were influenced at the very first moments of the COVID-19 pandemic as they became medicalized by the use and practice of various jargons and technical terms. Meanwhile, homebound individuals around the world started to create a COVID-19 pandemic-related lexical-overload of neologisms (Coroneologisms or Corona coinages) in different languages which started to spread across the globe by mass media, and some of them even entered the official databases of the well-known dictionaries and Wikipedia corpora. This study was a scrutinized attempt to explore the English vs. Persian (Farsi) Coroneologisms across various Extensible Markup Language (XML) corpora and a huge body of E-resource discourses (websites, social media, and news channels and forums) based on embedded mixed-method design to provide a comprehensive insight into their types, structures, and meanings. To provide a better understanding of how and why particular Coroneologisms were created in terms of social, cultural, or political contributing factors, they were investigated based on the reflections of a series of sociolinguistic focus-group E-interviews with 184 volunteer English and Persian native speakers. This study might provide implications for sociolinguistics, corpus-based language studies, lexicographers, designers of corpora, etymologists, and discourse analysts in English and Persian.
مشاهدات بوکاچو از همه گیری جهانی به قلم احمدخان دریابیگی: درنگ بر روی چند واژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد درکی برای انطباق واجی واکه های انگلیسی با نظام واکه ای فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکردهایِ ادارکی به انطباقِ واجیِ وام واژه ها، انطباقِ واجی، نوعی همگونی ادراکی است که هنگامِ درک شنیداری گفتار روی می دهد. بر اساس این رویکرد، آواها و ساخت های آواییِ غیربومی، به نزدیک ترین آواها و ساخت های آوایی در زبان وام گیرنده نگاشته می شوند. پژوهش حاضر، میزانِ شباهت واکه های انگلیسی با واکه هایِ معادلِ احتمالی شان در زبان فارسی را در چارچوب نظریه همگونی ادراکی بررسی می کند. در این پژوهش، ساخت های طبیعی دارایِ واکه های زبان انگلیسی، به عنوان محرک های هدف ادراکی در برخی آزمایش های درکِ مقوله ای برای گویشوران بومی زبان فارسی پخش شد. هدف این بود که شنوندگان درباره میزان شباهت واکه های انگلیسی با واکه های معادل احتمالی شان در زبان فارسی قضاوت کنند. بر این مبنا، واکه ها در دو سطح نوایی مستقل، یعنی سطح واج و سطح هجا، به شنونده ها ارائه شدند. یافته های به دست آمده، نشان داد که پاسخ های شناسایی شنونده ها با یافته های صوتی مربوط به فضای واکه ای تطبیقی زبان فارسی و انگلیسی مطابقت کامل دارد. به این صورت که، شنونده ها هر واکه انگلیسی را به صورت واکه ای در زبان فارسی درک می کنند که بیشترین شباهت صوتی ممکن را با آن دارد.
تأثیر تلفظی زبان فارسی بر زبان مازندرانی (گونه ساروی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای میدانی از نوع توصیفی-تحلیلی است که ضمن توصیف و تحلیل داده ها به بررسی تأثیر آوایی و واجی زبان فارسی و بررسی تأثیر عوامل اجتماعی سن و منطقه جغرافیایی بر مازندرانی پرداخته است. در پژوهش حاضر، از ابزار پرسش نامه، مصاحبه و ضبط صدا استفاده شده است. نمونه آماری از گروه های سنی مختلف از بین دختران و پسران 14-18 سال (جوانان)، زنان و مردان بین 30-40 سال (میان سالان) و بالای50 سال (بزرگ سالان) هستند که از مناطق شهری و روستایی ساری به روش تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان داده است که زبان مازندرانی، با دخالت فرایندهایی چون قیاس و تعمیم افراطی در نسل های مختلف روستایی و فارسی در شرف تغییر و فارسی شدگی است. تحقیق حاضر افق تحلیلی جدیدی را درباره تحول و تغییرات زبانی بازمی نماید و جامعه شناسان زبان و برنامه ریزان زبان می توانند از آن استفاده کنند.
Investigating Culture-Specific Items in Roald Dahl’s “Charlie and Chocolate Factory” Based on Newmark’s Model
حوزههای تخصصی:
Culture-specific items (CSIs) abound in languages. Sometimes these items are peculiar to one culture and sometimes they may be shared across several cultures. Every translator encounters a variety of CSIs in different texts and may face difficulties in translating them, particularly in literary translation (e.g. children’s literature). To overcome the problem of finding the right equivalent, the translator has to rely on different strategies. This study investigates the strategies used to render CSIs in two Persian translations of Roald Dahl’s “Charlie and Chocolate Factory”, following Newmark’s (1988) model (which includes categories such as cultural equivalent , transference , functional equivalent , through-translation , etc.). The study also compares the two translations, inspecting and explaining the strategies used in each one to translate the CSIs observed. Based on the data analysis and the results of the study, the most widely used strategies was “cultural equivalent”, followed by “through-translation” and “recognized translation.”
بررسی ساخت بند موصولی در کردی کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بند موصولی در زبان های ایرانی به طور معمول به صورت بند پیرو در جمله ظاهر می شود و در نقش توصیف گر، اسم یا گروه اسمی پیش از خود را توصیف می کند. در پژوهش حاضر ساخت بند موصولی در کردی کرمانجی بررسی شده است؛ به این منظور، نظرات آر ام دبلیو دیکسون (2010) مبنای انجام پژوهش قرار گرفت. از نظر دیکسون این ساخت را به طور کلّی می توان به دو گونه متعارف و نا متعارف تقسیم کرد که هریک مشخّصه های نحوی خود را دارند. وی همچنین بند های موصولی را به لحاظ اطّلاعی که درمورد هسته پیش از خود می دهند، به بند های تحدیدی و غیر تحدیدی تقسیم می کند؛ از آنجا که بندهای تحدیدی اطّلاع لازمی درمورد هسته ارائه می دهند، غیر قابل حذف هستند و بندهای غیر تحدیدی را چون اطّلاع اضافه می دهند، می توان حذف کرد. در کرمانجی افزون بر این دو نوع، ساخت موصولی دیگری باعنوان ساخت اسنادی وجود دارد که در آن بر هسته اسمی تأکید می شود. در این گویش هیچ بند موصولی ای وجود ندارد که بدون هسته اسمی به کار رود و باید به طور قطع دارای هسته اسمی باشد. بند های موصولی در کرمانجی برونی هستند و پس از هسته واقع می شوند. داده های پژوهش حاضر از راه مصاحبه با چند گویشور و کتاب ئه ز ئنسانم (قلیکی میلان، 1380) جمع آوری شده اند.
رکن های پنج هجایی در عروض عربی و فارسی و کارکرد آنها در عروض فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین رکن های عروضی و نحوه رکن بندی وزن ها، علاوه بر تأثیر در آموزش عروض، نقش مهمی در تعیین خانواده های وزنی و طبقه بندی آن ها دارد. آشفتگی در تعیین رکن ها منجر به آشفتگی علم عروض و دشواری آموزش آن می شود. همچنین ساماندهی ارکان باعث تسهیل آموزش عروض و سامان دادن طبقه بندی اوزان می گردد. یکی از مباحث مهم عروض فارسی، پذیرش یا نپذیرفتن رکن های پنج هایی و تعیین این ارکان است. در این مقاله، پس از بررسی رکن های پنج هایی در عروض عربی و تأثیر آن در عروض سنتی فارسی، آرای مشهورترین عروضیان معاصر؛ پرویز ناتل خانلری، مسعود فرزاد، الول ساتن، وحیدیان کامیار، سیروس شمیسا و ابوالحسن نجفی را نقد و بررسی کرده ایم. سپس با ذکر دلایلی مبتنی بر شواهد شعری، تأکید کرده ایم که بهره گرفتن از رکن های پنج هجایی کمک شایانی به تسهیل آموزش عروض و طبقه بندی اوزان فارسی می کند و ساماندهی این رکن ها، یکی از خلأهای مهم عروض فارسی را پر می کند. در این نوشته بر ضرورت استفاده از رکن های پنج هجایی تأکید شده و به رابطه میان ارکان پنج هجایی و وزن دوری نیز پرداخته شده است.
تحلیل اشتقاق و تصریف فارسی در چارچوب صرف تابع های صیغگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی انگاره های صرفی با اتخاذ رویکرد صیغگانی در تحلیل اشتقاق و تصریف، تمایز سنتی میان تصریف و اشتقاق کم رنگ شده اند و تابع های صیغگان که نقش قواعد صرفی را به عهده دارند، بر پایه هر واژه در تصریف و واژه سازی اعمال می شوند. در نظریه های استنباطی- بازنمودی هم چون نظریه صرف تابع های صیغگانی استامپ (2001) که رویکردی واژه بنیاد دارند، وجود صیغگان اشتقاقی نیز به موازات صیغگان تصریفی تأیید شده است. مسئله اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان در زبان فارسی فرایندهای اشتقاقی و تصریفی را با توجه به معیارهای صرف تابع های صیغگانی با رویکرد صیغگانی مقایسه و تحلیل کرد. هدف از تحلیل صیغگانی روشن شدن سازمان بندی واژگان است تا نمایش صریحی از روابط مستقیم و غیرمستقیم بین صورت های یک واژه را نشان دهد. بدین منظور، شماری از فعل های فارسی، مشتقات و صورت کلمات تصریف شده و روابط بین آن ها بر اساس این معیارها بررسی و تحلیل شده اند. علاوه بر این، شبکه واژگانی بر اساس مدل بیچر (2004) برای صیغگان اشتقاقی مبتنی بر پایه فعل فارسی ارائه شد. مهم آن که، در این پژوهش دو رویکرد همسوی استامپ (2001) و بیچر (2004) را تلفیق کرده ایم تا در تحلیل صرفی فارسی، علاوه بر کاربرد رویکرد صیغگانی استامپ (2001)، روابط بین کلمات مشتق و مفاهیم صیغگانی را نیز بر طبق مدل بیچر (2004) صریح تر تعریف و تبیین کنیم. شواهد نشان می دهد که عملکرد رویکرد صیغگانی به اشتقاق و تصریف (و سازوکارهای آن)، البته با درجات متنوعی از قاعده مندی صوری و انسجام معنایی، تقریباً یکسان است و فقط در برخی ویژگی ها تفاوت دارند که ناشی از نقش های متفاوت این دو می باشد. همچنین، در تحلیل صیغگانی واژه بنیاد، مسئله عدم تقارن یک به یک میان صورت و معنا رفع می شود که تحلیل تکواژبنیاد را به چالش می کشد، چرا که کلیت یک صورتگاه معرّف یک معنا است.
Using Graphic Markers to Highlight Syntactic and Emphatic Prosody and its Impact on ESP Readers' Foreign Language Reading Anxiety and Fluency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study aimed at examining the effects of scaffolding ESP readers, by using graphic markers and highlighting syntactic and emphatic prosody, on their Foreign Language Reading Anxiety (FLRA) and fluency. A mixed-methods research design was used for a deeper understanding of the obtained data. An experimental design was planned with a control and an experimental group including 38 students of two fields, museum studies, and conservation of historic buildings in Shiraz University of Arts. Participants of the experimental group were scaffolded to develop reading fluency with different graphic markers, while members of the control group had their usual ESP classes. The participants’ FLRA and reading fluency levels were assessed prior to the study and after it ended. Statistical analysis of the results proved that scaffolding the students with graphic markers had the potential to lower their FLRA. Also, the results of fluency assessment frameworks including Words Read Correctly per Minute (WCPM), Multidimensional Fluency Scale (MDFS) and National Assessment of Educational Progress (NAEP) confirmed the effectiveness of scaffolding the readers with graphic markers. For a deeper understanding, the data were explored using qualitative data classification and analysis by the NAEP framework. The qualitative analysis of the observations showed while graphic cues can scaffold the learners to notice their shortcomings toward an optimum level of fluency, they could not be the sufficient condition for achieving the goal. It was also concluded that online decoding, sight-word reading, and sensitivity to stress and intonation are pre-requisites of fluent and prosodic reading with expression.
The Most Frequent Idioms Used in Contemporary American English: A Corpus-based Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۲ , ۲۰۲۰
205 - 228
حوزههای تخصصی:
As a fascinating and colorful part of English language, idioms highly affect fluency, but they are quite difficult to teach and learn, and they have often been neglected particularly in ESL/EFL settings. Considering the large number of English idioms, corpus linguistics can be of great benefit in prioritizing materials in language classrooms based on the frequency information. Accordingly, the present corpus-based study aimed at identifying the most frequent idioms in English language by analyzing the data coming from the Corpus of Contemporary American English (COCA), composed of more than 520 million words. The study involved writing a special script using Hypertext Preprocessor (PHP) language which resulted in the development of five idiom lists, each containing 50 most frequently used idioms in each one of the five genres in COCA including academic, fiction, spoken, newspaper, and magazine along with their frequency of occurrences. Comparison was then made across the mentioned five genres. It was found that the spoken genre included more idioms whereas the academic genre was the least idiomatic. Furthermore, various levels of overlap was found among different genres. The least and the highest levels of overlap was found between the academic and fiction genres and between the magazine and newspaper genres respectively. The academic genre had more overlap with the newspaper and magazine genres. The findings can benefit EFL materials developers, teachers, and learners in recognizing and including frequently-used authentic idioms in language classrooms and textbooks.
واژه بست در لری خرم آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان ها و گویش های محلّی، به مثابه بخشی از فرهنگ و تمدّن هر ملّت، به دلایل متعدّدی همچون مهاجرتِ گویشوران بومی، در خطر فراموشی قرار گرفته اند؛ از این رو، این وظیفه بر دوش متخصّصان علم زبان است که با انجام مطالعات علمی درصدد احیاء و ثبت این گویش ها برآیند. در پژوهش پیش رو، واژه بست های لری خرم آبادی معرّفی و به لحاظ جایگاه اتّصالشان به هسته، وابسته یا گروه به دو دسته جایگاه دوم و وند گروهی تقطیع و بررسی زبان شناختی شده اند. روش انجام کار در نوشتار پیش رو، شاملِ تهیه پرسش نامه (215) جمله ای، مصاحبه با گویشوران بومی، استخراج و بررسی واژه بست های این گونه زبانی با الگوگیری از شقاقی (1392) است، البتّه مدل های خارجی نیز در این زمینه بررسی واقع شده است. یافته های حاصل از بررسی داده ها نشان داد، واژه بست ها در این زبان به میزبان خود پی بست می شوند؛ همچنین، تکواژهای کسره اضافه، معرفه گی، نکره گی، تخصیص نکره و ضمایر پی بستی در مقوله پی بست های جایگاه دوم و تکواژهای مفعول معرفه، هم پایگی، تأکید فعلی، قید افزایش و فعلِ پیوستی در مقوله پی بست های وند گروهی جای می گیرند. نتایج برگرفته از یافته ها بیان گر آن است که در این زبان، وندهای گروهی با توجّه به تثبیت جایگاهشان در مقایسه با پی بست های جایگاه دوم، روی پیوستار به وندها نزدیک تر هستند. کلیدواژه ها: لری خرم آبادی، واژه بست، پی بست، جایگاه دوم، وند گروهی. زبان ها و گویش های محلّی، به مثابه بخشی از فرهنگ و تمدّن هر ملّت، به دلایل متعدّدی همچون مهاجرتِ گویشوران بومی، در خطر فراموشی قرار گرفته اند؛ از این رو، این وظیفه بر دوش متخصّصان علم زبان است که با انجام مطالعات علمی درصدد احیاء و ثبت این گویش ها برآیند. در پژوهش پیش رو، واژه بست های لری خرم آبادی معرّفی و به لحاظ جایگاه اتّصالشان به هسته، وابسته یا گروه به دو دسته جایگاه دوم و وند گروهی تقطیع و بررسی زبان شناختی شده اند. روش انجام کار در نوشتار پیش رو، شاملِ تهیه پرسش نامه (215) جمله ای، مصاحبه با گویشوران بومی، استخراج و بررسی واژه بست های این گونه زبانی با الگوگیری از شقاقی (1392) است، البتّه مدل های خارجی نیز در این زمینه بررسی واقع شده است. یافته های حاصل از بررسی داده ها نشان داد، واژه بست ها در این زبان به میزبان خود پی بست می شوند؛ همچنین، تکواژهای کسره اضافه، معرفه گی، نکره گی، تخصیص نکره و ضمایر پی بستی در مقوله پی بست های جایگاه دوم و تکواژهای مفعول معرفه، هم پایگی، تأکید فعلی، قید افزایش و فعلِ پیوستی در مقوله پی بست های وند گروهی جای می گیرند. نتایج برگرفته از یافته ها بیان گر آن است که در این زبان، وندهای گروهی با توجّه به تثبیت جایگاهشان در مقایسه با پی بست های جایگاه دوم، روی پیوستار به وندها نزدیک تر هستند.
بررسی جدال میان حاکمیت مطلقه و فقه در دوره ی ساسانی در پرتو الهیات سیاسی زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقلال امر سیاسی در دوره ی ساسانی نظام سیاسی را واداشت تا رابطه ی خود را با دیگر سپهرهای اجتماعی از نو تعریف کرده و بکوشد بر آنان چیره شود. بدین منظور شاهان ساسانی دست به تمرکز قدرت زده و حاکمیت در معنای نقطه ی برین انتساب را، به ویژه از طریق سازمان دادن به روحانیت زردشتی، محقق کردند. این امر سبب شده تا بسیاری از پژوهشگران این پادشاهی را، حداقل از منظر ایدئولوژی سیاسی آن، نمونه ای از شاهی مطلقه به شمار آورند که مهم ترین پیامد حقوقی آن ادعای فراتر بودن شاه از قواعد حقوقی موجود است. این پژوهش می کوشد تا در ضمن تحلیل دلالت های مختلف مفهوم «حاکمیت»، بار دیگر به پرسش از رابطه ی آن با حقوق در این دوره بپردازد و نشان دهد که چگونه الهیاتِ سیاسیِ دوبنی زردشتی که در آن قدرت خداوند مقید به «امکان» و «خیر» است و مفاهیم بنیادین آن همچون «فرّه»، «اشه»، «شاهی آرمانی» و «دادگری»، گونه ای از حقوق طبیعی را ایجاد کردند که با مجموعه ای از قواعد فقهی-حقوقی همراه شد و از سطح هنجارهای اخلاقی صرف فراتر رفت. این گونه بود که شاهان ساسانی با سازمانمند کردن دین زردشتی در توری گرفتار شدند که خود تنیده بودند و امکان ایجاد حاکمیت مطلقه در معنای قدرت قانونگذاری را از دست دادند. در ادامه این پژوهش نشان می دهد که چگونه از دل جدال میان این قواعد فقهی-حقوقی با کوشش شاهان ساسانی برای تحقق حاکمیت مطلقه که نیازمند ادعای عصمت سیاسی است، منصب شاهی از شخص شاه متمایز و خطاناپذیری نه به شاه، بلکه به تاج نسبت داده شد.