فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
375 - 392
حوزههای تخصصی:
نقش موسیقی در یادگیری زبان خارجی را می توان از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داد: شباهت موسیقی با زبان، ارتقا میزان انگیزه زبان آموزان، جلوگیری از ترس و اضطراب زبان آموزان برای شرکت در فعالیت های کلاسی، فهم بهتر متون ادبی و تقویت فراگیری تلفظ صحیح واژگان، از جمله موضوعاتی اند که اهمیت موسیقی در فرایند یادگیری زبان خارجی را نشان داده اند. نتایج یک نظرسنجی در سال 2019 که از سوی شرکت Shell در میان جوانان آلمانی صورت گرفته، نشان می دهد که شنیدن موسیقی با 57 درصد، بیشترین فعالیت جوانان در اوقات فراغت را به خود اختصاص داده است. پرسش اصلی این تحقیق آن است که کتب آموزشی تا چه حد و در چه زمینه هایی از موسیقی در جهت آموزش زبان خارجی استفاده می کنند. در پژوهش حاضر، علاوه بر معرفی سبک های موسیقی مناسب برای استفاده در آموزش زبان، به معیارهای انتخاب موسیقی با هدف آموزش و همچنین به راه کارهایی برای به کارگیری موسیقی در کلاس زبان خارجی اشاره می کنیم. در بخش عملی، موسیقی به کاررفته در تعدادی از کتب آموزشی به روز را از جنبه های گوناگون، از جمله واژگان، کشورشناسی، دستور زبان و همچنین مهارت های زبانی تحلیل کردیم. نتایج پژوهش نشان می دهد، علی رغم آنچه در بخش نظری از نقش و اهمیت موسیقی و ظرفیت آموزشی موجود در آن گفته می شود، کتب آموزشی بهره کافی را از این ابزار محبوب میان جوانان نبره اند.
شیوه های تدریس معلمان و باورهای آنها در مورد به کارگیری فناوری در آموزش زبان دوم: مطالعه موردی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
511 - 539
حوزههای تخصصی:
به کارگیری فناوری های آموزشی در یادگیری و تدریس زبان دوم در حال حاضر بسیار گسترده شده است و بسیاری از محققان تلاش کرده اند تا دیدگاه های مختلف در مورد این موضوع را بررسی کنند. علی رغم تلاش های گسترده تحقیقاتی، مسائل مهمی مانند رابطه بین سبک های تدریس معلمان و باورهای آن ها درمورد به کارگیری فناوری در آموزش زبان دوم نادیده گرفته شده است. این مطالعه به بررسی سبک تدریس 90 معلم ایرانی زبان انگلیسی و باورهای آن ها در مورد آموزش زبان انگلیسی به کمک فناوری می پردازد. به این منظور یک روش ترکیبی با ادغام دو پرسشنامه و یک مصاحبه، به کار گرفته شد. نتایج حاصل از پرسشنامه ها نشان داد که معلمان ایرانی زبان انگلیسی سبک تدریس معلم محور را ترجیح می دهند و نگرش مثبتی به کاربرد فناوری در آموزش زبان انگلیسی دارند. آزمونهای همبستگی پیرسون همچنین نشان داد که بین سبک های آموزشی معلمان و باورهای آنها در مورد به کارگیری فناوری در آموزش زبان انگلیسی، رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس نتیجه مصاحبه ها، اکثر مصاحبه شوندگان باورهای مثبتی نسبت به به کارگیری فناوری داشتند، بنابراین نتایج به دست آمده از مرحله اولیه مطالعه (پرسشنامه) تأیید شد. این یافته ها ارتباط بین سبک های تدریس معلمان و باورهای آن ها در مورد به کارگیری فناوری در آموزش زبان انگلیسی را برجسته می کند.
بررسی صوتی واکه های ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
227 - 255
حوزههای تخصصی:
طرحِ مباحثی همچون سرنخ های صوتی واکه های زبان آذری و رسم فضای واکه ای حاصل از سازه های اول و دوم هر یک از واکه ها می تواند مدخل خوبی برای ورود به مبحث نظام آوایی زبان آذری باشد. تحلیل صوتی واکه ها در ناحیه ایستا و بررسی ویژگی های صوتی آن ها با استفاده از نمودارها یا «vowel space» در بافت های تکی ه ای و جایگاه های هجایی مختلف، هدف اصلی این پژوهش است. یافته ها نشان داد جایگاه هجا و بافت نوایی وا که ها توزیع واکه ها را در فضای واکه ای برحسب پارامترهای فرکانسی F1 و F2 به طور معنادار و نظام مند تغییر نمی دهند. همچنین، شدت تغییرات فرکانسی واکه ها در موضع بی تکیه به اندازه ای نیست که سبب تغییرات اساسی در کیفیت واکه ها شود، یعنی واکه ها را در جهتی خاص، مثلاً مرکز فضای واکه ای، سوق دهد. یافته های به دست آمده همچنین نشان داد بین واکه های عضو هر یک از جفت واکه های [i]-[y]، [e]-[ø] و [ɯ]-[ø] یک تقابل صوتی از نظر ویژگی گردی برقرار است. نتایج مربوط به دیرش نیز نشان داد واکه های آذری را از نظر الگوی دیرش می توان بر روی پیوستاری قرار داد که در آن، واکه های [y، i، u] کوتاه ترین واکه ها و واکه های [ø، ӕ، ɑ] بلندترین واکه ها هستند و گروه های واکه ای [i،u ، ɯ]، [u، ɯ، e، o] و [o، ø] دیرشی در اندازه متوسط دارند که با درجات مختلف به ترتیب در وسط پیوستار قرار می گیرند.
بررسی رابطه بین وزن دستوری بند موصولی و حضور و یا عدم حضور ضمیر تکراری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
199 - 223
حوزههای تخصصی:
ضمایر تکراری در جایگاهی قرار می گیرند که سازه ای از آنجا حرکت کرده باشد. در زبان فارسی، یکی از جایگاه های این ضمایر در درون بندهای موصولی است. با توجه به تبیین نقشی هاکینز (2004، 1999) برای حضور ضمایر تکراری، در بندهای موصولی، هرقدر فاصله بین هسته بند موصولی و محل سازه هم مرجع با آن در بند موصولی بیشتر باشد، عدم حضور ضمیر تکراری باعث می شود یافتن مرجع سخت تر باشد. این پژوهش، با بهره گیری از آزمایش سنجش سطح خوانش، قضاوت دستوری، آزمایش تولیدی عملکردمحور و آزمایش شنیداری، به بررسی رابطه بین وزن دستوری بند موصولی و حضور یا عدم حضور ضمایر تکراری در جایگاه مفعول پرداخته است. فرض بر این بود که با افزایش وزن دستوری بند موصولی، حضور ضمیر تکراری در جایگاه مفعول، که هدف بررسی این پژوهش است، کمک کننده خواهد بود. در نهایت، داده های هر آزمون جداگانه با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. آزمایش هایی که نتایج آنها طبق فرضیه پژوهش بوده اند، در تحلیل های آماری SPSS معنادار نبوده اند؛ یعنی حضور ضمیر تکراری و یا عدم حضور آن، در هر یک از سطوح وزنی، تغییر معناداری ایجاد نمی کند. به علاوه، رابطه بین وزن دستوری و حضور ضمیر تکراری نیز معنادار نبود؛ یعنی سخنگویان فارسی زبان فارغ از هر نوع وزن دستوری، به میزان زیادی ضمیر تکراری استفاده می کنند.
ذهنیّت به عنوان یک بُعد معنایی وابسته به بافت و مدرّج بودگی در وج نمایی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
147 - 183
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از بررسیِ اجمالیِ دیدگاه های پژوهشگران در پیوند با مقوله «ذهنیّت» - و مفهوم مقابل آن عینیّت- در میانِ مفاهیمِ وجهی، یک الگوی عملیاتی تلفیقی برای ارزیابی «عینیّت»، «ذهنیّت» و «بیناذهنیّت» پیشنهاد شد. در این الگو، بر پایه تمایز هالیدی (Halliday, 1970) میانِ نقش اندیشگانی و بینافردیِ مفاهیم وجهی و تمایز نویتس (Nuyts, 2006) مابینِ مقوله های وجهی نگرشی و غیر نگرشی، وجهیّت پویا و منطقی، به سبب داشتن نقشی اندیشگانی و همچنین غیرِ نگرشی بودن همواره عینی انگاشته می شود. در مقابل، مفاهیم وجهی معرفتی و تکلیفی، به سبب بینافردی و نگرشی بودن -با در نظرگرفتن عوامل بافتی- ذهنی و یا به درجات، بیناذهنی دسته بندی می شوند. همچنین،آن چه ذهنیّت یا درجه بیناذهنیّت یک مفهوم وجهی معرفتی یا تکلیفی را تعیین می کند، میزان مشترک بودن آن مفهوم و منبع معرفتی یا تکلیفی آن در میان افراد است. افزون بر این، ذهنیّت یا میزان بیناذهنیّت پیروی معنای ذاتی و صورت عنصر وجه نما نیست بلکه به وسیله ساختار نحوی، بافت زبانی و بافت فرازبانی عنصر وجه نما محقق می-شود.کُنشی یا توصیفی بودن مفاهیم وجهی هم بر عینی، ذهنی یا میزان بیناذهنی بودن آن ها بی تأثیر است. در پایان، با اعمال الگوی پیشنهادی بر روی گونه های مختلف مفاهیم وجهی - بدونِ در نظر گرفتن نوع سازه وجه نمای آن ها و در چندین نمونه فارسی که به روش تصادفی از وب گاه های فارسی زبان گرفته شده بودند، مشاهده گردیدکه الگو کارایی تحلیلی مطلوبی دارد.
The Impact of Class Presentation on EFL Learners’ Speaking Development(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۹, Winter ۲۰۲۱
57 - 66
حوزههای تخصصی:
Considering the great importance of speaking to EFL learners, teachers have tried to use different teaching techniques to help learners master this skill. One of these techniques is learner-based language teaching. The goal of this study was to investigate the effect of using selected class presentation on the speaking development of EFL learners. To this purpose, a mixed-methods research was conducted, with both qualitative and quantitative data. The population of the study comprised 66 female EFL students of a language institute in Bandar Abbas. To homogenize them, Nelson Placement Test was administered and as a result, 50 students whose score were around the mean were selected as the pre-intermediate participants of the study. They were randomly assigned to two equal, experimental (EG) and control groups (CG). The experimental group was exposed to treatment by the teacher, while the control group was taught through traditional speaking method. A standard speaking test was used as both pre-test and post-test. The results obtained from the statistical analysis of the participants’ scores in pre-test and post-test revealed that using selected class presentation in the class has considerable impact on the improvement of learners’ speaking performance. This finding shows that emphasizing on the role of the learners by involving them in suitable the speaking tasks can positivity affect their Oral language output.
نمونه پژوهی ترجمه مفاهیم حقوقی ایران با تکیه بر زبان شناسی حقوقی ژنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه شناسی حقوقی از موضوعات معاصر و نوپا در مطالعات ترجمه است و یکی از مباحث مطرح در این حوزه بررسی شیوه معادل گزینی حقوقی در زبان مقصد است. ترجمه شناسی حقوقی با رویکرد زبان شناسی حقوقی ژنو به این پرسش پاسخ داده است. مسائل طرح شده در پژوهش حاضر آن است که قواعد نظریه زبان شناسی حقوقی ژنو چیست و این قواعد تا چه میزان در ترجمه مفاهیم حقوقی ایران به زبان حقوقی فرانسه پیاده سازی شده اند؟ راهکار نظریه زبان شناسی ژنو برای یک مترجم حقوقی چیست و به چه شیوه ای باید معادل گزینی کند؟ در ابتدا به مطالعه توصیفی نظریه زبان شناسی حقوقی ژنو از نظر ژان کلود ژمار (نظریه پرداز اصلی) می پردازیم ؛ سپس کاربردپذیری راهکارهای ارائه شده در این نظریه را در ترجمه مفاهیم حقوقی ایران به زبان حقوقی فرانسه موردمطالعه موردی قرار خواهیم داد. پیکره اصلی مقاله مفاهیم حقوقی تقنینی نکاح و طلاق برگرفته از کتاب هفتم از جلد دوم قانون مدنی ایران است. قاعده اصلی این نظریه لزوم استفاده از معادل کارکردی است. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی نحوه معادل گزینی کارکردی مفاهیم حقوقی ایران در زبان حقوقی فرانسه باتوجه به قواعد مطرح شده در نظریه زبان شناسی حقوقی ژنو از طریق یک مطالعه موردی است . می خواهیم بررسی کنیم معاد ل هایی که انتخاب شده اند در زبان فرانسه چه درجه ای از کارکرد و اثر حقوقی مفهوم موردنظر در حقوق ایران را منعکس می کنند و به تعبیری در زمان انتقال مفهوم، کارکرد دچار چه درجه از تغییر می شود؛ دلیل این تغییر کارکرد چیست؛ چه عواملی در این تغییر اثرگذار هستند؛ مطالعه حقوق تطبیقی تا چه حد در آگاهی بخشی مترجم نسبت به عوامل ایجادکننده این تغییرات مؤثر است و آیا انتقال و ترجمه مفهوم حقوقی ایران به یک زبان و به یک نظام حقوقی دیگر مثل فرانسه می تواند بدون تغییر کارکرد صورت گیرد.
Impact of Team Teaching on the Academic Performance, Motivation, and Collaboration of Iranian EFL Learners: Oral Skills and Counseling Procedures in Focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۷, Autumn ۲۰۲۱
151 - 159
حوزههای تخصصی:
This paper aimed to critically look at team teaching tactics and the role it plays in achieving teaching and learning effectiveness. Specifically, using psychological counseling procedures, this study examined the benefits this learner-centered attitude brings to the student teachers and students, and also discussed different possible issues that may arise. To this purpose, a mix-methods design which comprised pretest, posttest, questionnaires, and interview was utilized to collect the necessary data. 52 Iranian high school EFL students were selected through purposive sampling and divided into a Control Group (CG) and an Experimental Group (EG). Also, two English language teachers, and a teacher as counselor were purposively selected to participate in team teaching procedure. The control group was taught through traditional methods of language teaching and the experimental group was taught through team teaching procedures. The posttest results showed that there were significant differences in favour of the experimental group between the two groups in terms of their oral proficiency.Also, the results obtained from the questionnaires revealed that that there were significant differences in the participants’ outlook towards using team teaching methods in the language class. It was further found that there was a very strong evidence of partnership between team teaching plus counseling practice and inherent academic motivation as well as between team teaching and counseling procedure. The findings of the study are valuable for English language instructors, materials developers, program planners, and education administrators.
Impact of Etherpad-based Collaborative Writing Instruction on EFL Learners' Writing Performance, Writing Self-efficacy, and Attribution: A Mixed-Method Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study examined the comparative effects of Etherpad-based writing instruction and face-to-face writing instruction on EFL learners' writing quality and writing self-efficacy. It also aimed at finding the learners' attitude towards the influence of Etherpad and their reason for success/ failure in this writing course. To this end, ninety students were selected through convenience sampling and randomly assigned to one of the two instruction groups. In addition to an IELTS writing task, Self-efficacy in Writing Scale (SWS) was administered. During the course, the students received instruction on writing an argumentative essay. After the treatment, the SWS and another IELTS writing task were given. Subsequently, a semi-structured interview was conducted with twenty Etherpad-based learners to find their attitudes towards the reason for their success/ failure and the effectiveness of Etherpad. The results revealed that the Etherpad-based group significantly outperformed the face-to-face group in the writing posttest and demonstrated a higher level of writing self-efficacy. The interview data showed that the students attributed their success to both internal and external factors. Whereas, they ascribed their failure to internal factors rather than external ones. It was also revealed that the students found Etherpad as a predictor of their success in writing performance.
معرفی «زباهیجان» به عنوان حلقه مفقوده قوم نگاری ارتباط: مکمل الگوی SPEAKING هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی SPEAKING هایمز (1967) ، یکی از الگوهای مرتبط با نظریه قوم شناسی ارتباط است که عوامل مؤثر در تعامل میان افراد را 8 مؤلفه موقعیت/صحنه، شرکت کنندگان، هدف، ترتیب گفتمان، لحن، ابزارگفتمان، قوانین گفتمان و نوع گفتمان درنظر می گیرد و معتقد است با بررسی این عوامل می توان تصویر جامعی راجع به فرهنگ و تفکر افراد یک جامعه به دست آورد. باتوجه به اینکه در تعاملات روزمره و فرهنگ یک جامعه واژگان و عبارات زبانی دارای بار هیجانی مثبت و منفی هستند و این هیجانات در تفسیر فرهنگی مؤثر هستند و ازآنجاکه رابطه مستقیمی میان جهان واژه، جهان مغز و جهان بیرون وجود دارد، به نظر می رسد این الگو با افزودن بُعد هیجان به E-SPEAKING تغییر یابد و تصویر دقیق تری ارائه دهد. نگارندگان در پژوهش حاضر بادرنظرگرفتن رابطه میان زبان، فرهنگ و هیجان واژگان، مفهوم «زباهیجان فرهنگی» را با تحلیل قطعه زبانی «نازکردن» و واژگان مرتبط با آن معرفی کرده و با توجه به قبض و بسط گفتمانی، قوم نگاری ارتباط را به قوم نگاری هیجانی ارتباط بسط می دهند. از این منظر می توان گفت افراد نسبت به واژه ناز دارای درجه هیجانی متفاوتی هستند که با این هیجانات می توانند قبض و بسط گفتمانی ایجاد کنند و چشم انداز مکالمه خود را تغییر دهند. درنظرگرفتن زباهیجان های فرهنگی شکاف میان مطالعات جامعه شناسی و روان شناسی را کمرنگ می کند و سبب می شود با نگاهی سیستمی و کل نگر به زبان در فرهنگ پرداخته شود و از مثله کردن و تقطیع فرهنگ و هیجان جلوگیری شود.
بررسی فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه رویکرد واج شناسی بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه واج شناسی بهینگی می پردازد. از آن جایی که فرایندهای واجی در زبان های هم رده تقریباً یکسان رخ می دهند، با وجود واکه های کشیده در زبان فارسی و کردی انتظار می رود فرایند کوتاه شدگی واکه ای در این زبان ها رخ دهد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر مشخص کردن نوع واکه ها و مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر کوتاه شدگی آن ها در برخی از بافت های زبان های فارسی و کردی است. نتایج تحلیل واجی داده های پژوهش نشان می دهد که فرایند کوتاه شدگی واکه در هر دو زبان فارسی و کردی در واکه های افراشته و افتاده رخ می دهد. در زبان فارسی سه واکه کشیده /i، u، ɑ/ و در کردی دو واکه کشیده /i، ɑ/ دچار کوتاه شدگی می شوند. در هر دو زبان تنها واکه کشیده و افتاده /ɑ/ با توجه به بافت آوایی، می تواند به واکه های کوتاه /e/ و /æ/ در زبان فارسی و واکه های کوتاه /ə/ و /æ/ در زبان کردی کاهش یابد. در زبان فارسی تعداد و تنوع بافت هایی که در آن ها واکه های کشیده دچار کوتاه شدگی می شوند، بیش تر از زبان کردی است. تحلیل بهینگی نیز نشان داد که در کوتاه شدگی واکه /ɑ/ در هر دو زبان محدودیت های پایایی یکسان IDENT (back), IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان *Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند. همچنین، در کوتاه شدگی واکه /i/، در زبان های فارسی و کردی تنها محدودیت پایایی IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان*Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند.
بهره گیری از الگوی هَیجامَد در تهیه و تدوین فرهنگ های لغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
171 - 193
حوزههای تخصصی:
در گذشته، فرهنگ های لغت صرفاً به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان می شتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیق تری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینه های اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگ ها به مثابه آینه ای تمام نما، باید بتوانند تمامی رفتارهای زبانی، اجتماعی و هیجانی گویشوران یک زبان را به تصویر کشند. به بیان دیگر، تا چندی پیش، مطالعات فرهنگ نویسی بدون توجه به ماهیت اجتماعی زبان و بار احساسی واژگان صورت می گرفت، اما در سال های اخیر، فرهنگ نویسی در ایران جان تازه ای یافته است. امروزه، تقریباً همه متخصصان معترف اند که تهیه و تدوین فرهنگ های لغت بدون توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی واژگان غیرممکن به نظر می رسد. فرهنگ نویسی به عنوان یک دانش میان رشته ای، ضرورت دارد علاوه بر دستاوردهای حوزه زبانشناسی، از دستاوردهای سایر حوزه های مرتبط چون جامعه شناسی و روانشناسی نیز بهره گیرد. بر این اساس، جستار کنونی بر آن بوده است تا در پرتوی الگوی هَیجامَد (هیجان+ بسامد حواس) و با بهره گیری از مفهوم نوظهور وزن فرهنگی، پیشنهاداتی برای تألیف و تهیه فرهنگ های لغت فارسی ارائه دهد که به نظر می رسد تاکنون مورد کم توجهی یا بی توجهی مؤلفان این فرهنگ ها واقع شده اند. به بیان دقیق تر، در این جستار سعی بر آن بود تا با تأکید بر ضرورت درج اطلاعات روانشناختی فرهنگیِ مداخل واژگانی در فرهنگ های لغت، لزوم ثبت مؤلفه هایی نظیر «بسامد»، «هیجان»، «حس» و در نهایت «هَیجامَد» برای واحدهای واژگانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
بررسی تأثیر حاشیه نویسی به زبان اول و دوم و محل قرارگیری حاشیه نویسی در متن بر فراگیری تصادفی واژگان زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درحالی که مطالعات متعددی درباره نقش حاشیه نویسی بر فراگیری واژگان زبان دوم وجود دارد، یافته ها درمورد تأثیر افتراقی حاشیه نویسی به زبان اول و دوم متناقض است. مطالعه حاضر به بررسی یادسپاری و یادآوری واژگان انگلیسی در میان زبان آموزان انگلیسی به منزله زبان دوم پرداخته است که در حین خواندن متن به حاشیه نویسی به زبان اول و دوم در حاشیه متن و زیر متن دسترسی داشتند. در طول مداخله که دو ماه به طول انجامید 176 شرکت کننده با توانش پیش متوسطه زبان انگلیسی درگیر خواندن متون انگلیسی در یکی از پنج گروه زیر شدند: حاشیه نویسی به زبان اول در حاشیه صفحه (L1-m)، حاشیه نویسی به زبان اول در زیر صفحه (L1-b)، حاشیه نویسی به زبان دوم در حاشیه صفحه (L2-m)، حاشیه نویسی به زبان دوم در زیر صفحه (L2-b) و کنترل (.(CO پس از مداخله، پس آزمون و یک ماه بعد، پس آزمون تأخیری برگزار شد. نتایج آزمون واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه نشان داد گروه هایی که در معرض حاشیه نویسی به زبان اول قرار گرفته بودند به طور معناداری عملکرد بهتری در یادسپاری واژگان (پس آزمون) داشتند (L1-m > L1-b > L2-m > L2-b). همچنین نتایج بیانگر عملکرد بهتر در یادآوری واژگان (پس آزمون تأخیری) توسط گروه هایی با دسترسی به حاشیه نویسی در حاشیه متن، صرف نظر از زبان حاشیه نویسی بود (L1-m = L2-m > L1-b > L2-b). این یافته ها نشان می دهند که نحوه پردازش و بازیابی واژگان از حافظه بسته به زبان حاشیه نویسی و محل قرارگیری حاشیه نویسی در متن متغیر است. کاربرد یافته های پژوهش حاضر برای مدرسان و طراحان درسی زبان دوم ذکر شده است.
بررسی تعداد مؤثر تکرار واژه در یادگیری واژگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در پرتو الگوی «هَیَجامَد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که واژگان هر زبان بخش عمده ای از فهم آن زبان را به خود اختصاص می دهند، یادگیری این حجم زیاد از واژگان برای زبان آموزان کار دشواری است که نیاز به استفاده از روش های خاص جهت امکان پذیری و سهولت انجام آن به وضوح احساس می شود. تکرار، به عنوان روشی مؤثر برای یادگیری و یادسپاری واژگان، از دیرباز در امر آموزش زبان مطرح بوده است. بااین وجود، به نظر می رسد که نحوه و تعداد تکرار مؤثر واژگان جهت تدریس در کلاس درس کمتر مورد توجّه پژوهش های زبانی و به تبع آن مدرّسان زبان انگلیسی قرار گرفته است. ازاین رو، با در نظر گرفتن اهمّیّت احساسات زبان آموزان در امر یادگیری که پیوسته در تاریخچه آموزش زبان مورد تأکید قرار گرفته است، این مطالعه با کمک گرفتن از الگوی «هَیَجامَد» (تلفیق دو واژه هیجان و بسامد)، به بررسی شیوه و تعداد اثربخش تکرار واژگان پرداخته و بر اساس مرور پژوهش های انجام شده در حوزه های زبانی و روانشناسی شناختی، روش مؤثر تکرار بافاصله را تبیین می نماید. بدین منظور، تعداد 100 نفر شرکت کننده، با سطح بسندگیِ متوسطِ زبانِ انگلیسی، به طور تصادفی در 5 گروه (گروهِ بدون تکرار، 1، 2، 3، و 4 تکرار) قرار گرفتند. سپس تعداد 15 واژه که شرکت کنندگان هیچ اطّلاعاتی در زبانِ مادری خود نسبت به آنها نداشتند، جهت تدریس انتخاب شدند. آنگاه، برای مقایسه نتایج آزمون یادآوری واژگان، از آزمونِ «تحلیل واریانس یک عاملی» استفاده شد. نتایج تحقیق، تفاوت معناداری را بین گروه های بدون تکرار و 2 تکرار نشان داد. در پایان، پیشنهاد می شود که تعداد 2 تکرار به روش بافاصله و همچنین در نظر گرفتن هَیَجامَد زبان آموزان نسبت به واژگان، می تواند به عنوان تعداد تکرار بهینه و روشی مؤثر برای تکرار واژه، نقش بسزایی در یادگیری واژگان در کلاس درس ایفا نماید.
داده های بنیادین استراتژیک زبانشناسی، کلید اکمال متقابل تکنولوژی و هوش مصنوعی در حیطه ترجمه ماشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
541 - 555
حوزههای تخصصی:
این پرسش که آیا می توان ماشینی اختراع کرد که قادر به انجام رفتارهایی حتی هوشمندانه تر از انسان باشد، حتی پیش از پیدایش رایانه های قدرتمند و داده های هوش مصنوعی نیز مطرح بود. پیشتر برخی از اندیشمندان زبان شناس و فیلسوفان زبان بر این باور بودند که این کار شدنی نیست. ایده بهره برداری از هوش مصنوعی، وتسهیل در بهره وری در حیطه های مختلف علوم ایده ای درست و ضروری بود، اما ابزار تحقق آن مکانیک نبود. مکانیک بستر مناسبی برای ایجاد اکمال متقابل زبان شناسی، منطق، آمار و ریاضی بر حول مکانیک، نبود و چابکی لازم را برای امکان بهره برداری از دستاوردهای خود در تحقق ترجمه ماشینی را فراهم نمی کرد. با ظهور پدیده ای به نام دیجیتال، نه تنها رویه های منطق صوری به سمت منطق نوین و ریاضیات به ریاضیات جدیدتمایل پیدا کرد، بلکه گرایشات نوینی در پژوهش های زبانشناختی متناسب با حضور در بستر دیجیتال شکل گرفت و به سرعت پیشرفت کرد. در این مقاله سعی شده است پس از ارائه مختصری از تاریخچه موضوع و چارچوب نظری آن؛ به چگونگی دستاوردهای بدست آمده پرداخته شود و چشم انداز آتی آن با توجه به متد های انتخاب شده، ترسیم گردد. نویسنده مقاله ضمن ارائه تجربیات شخصی خود در این عرصه، بر ایجاد بانک منابع بنیادی متنوع در حیطه زبانشناسی نوین تاکید دارد. به زعم وی، موفقیت های و دستاوردهای آینده، منوظ به تقویت داده های نوین و مورد نیاز زیرساختی در حیطه زبانشناسی، بعنوان یک علم بین رشته ای با تکنولوژی به منظور کسب دستاوردهای کاربردی، اجتناب ناپذیر است.
ساخت نمود کامل در فارسی بر پایه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ناواژه گرای صرف توزیعی که به کوشش هله و مرنتز (1993, 1994) در اوایل دهه نود میلادی پی ریزی شد، فاقد واژگان زایای پیشانحوی برای ذخیره واحدهای چندجزئی است و همه عناصر صرفی نحوی برای درج در هسته فرافکن های نقش نمای مستقل رقابت می کنند. مقاله حاضر برپایه این رویکرد صوری به دستور و بی آن که گام به ساحت معنا بگذارد، به بررسی ساخت هایی می پردازد که دارای عنصر دستوری نمود کامل اند. این عنصر که در سنت دستور زایشی، وند «-en» خوانده می شود، یکی از پرکاربردترین هسته های نقش نمای زبان فارسی است و فارغ از زمان و وجه، در افعال حال و گذشته، و وجوه اخباری و التزامی حضور می یابد و علاوه بر بندهای خودایستا و ناخودایستا (یعنی بندهای با یا بدون زمان و شخص وشمار)، حتی در سازه های کوچک تری همچون واژه نیز یافت می شود. این پژوهش در دو بخش پیاپی ماهیت این وند و ساختار سازه هایی را که میزبان آن هستند، بررسی و تحلیل می کند. در بخش نخست می کوشیم تا مستقل از نظریه صرف توزیعی و تنها با تکیه بر شواهد زبانی و استدلال های صرفی نحوی، نشان دهیم که صورت انتزاعی «-De» گونه زیربنایی وند نمود کامل است که در سطح آوایی، با یکی از دو واژگونه « ده» یا « ته» بازنمود می یابد و در زبان فارسی، هرگز با وجه التزامی در زمان گذشته همراه نمی شود. پیامد این سخن آن که اولاً صورت موسوم به صفت مفعولی، متشکل از نشانگر زمان گذشته و پسوند « ه» نیست، بلکه واژگونگی بافتی که نقش مهمی در این پژوهش ایفا می کند، شکل خاصی از یک ریشه را در برخی از بافت ها، و از جمله در مجاورت وند نمود کامل، عینیت می بخشد. ثانیاً اگرچه وند نمود کامل توزیع گسترده ای در زبان فارسی دارد، اما این زبان فاقد بندهایی با ساختار گذشته کامل التزامی است. در بخش دوم مقاله، یافته های این تحلیل را در چارچوب بنیادهای نظری صرف توزیعی بررسی می کنیم و با تمرکز بر ساخت حال کامل اخباری (ماضی نقلی)، یافته های خود را با اندک تفاوت هایی در فرایندهای پسانحوی، به افعال گذشته کامل اخباری و حال کامل التزامی و صورت سببی این ساخت ها بسط می دهیم. در این میان، تصریح می کنیم که وند نمود کامل در هسته گروه نقش نمای حرف درج می شود که از سوی فرافکن نمود مجوزدهی شده است.
بررسی نقش استعجاز در ساختار معنایی اصطلاحات زبانی در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاحات زبانی عبارت هایی هستند که به سادگی و با دانستن دستور و معنای واژگان، نمی توان معنای آنها را پیش بینی کرد. در این مقاله به بررسی گونه ای از اصطلاحات زبانی از دریچه معناشناسی شناختی و بر پایه رده بندی اصطلاحات زبانی در چارچوب نظریات فیلمور و دیگران (1988) و استعجاز در قالب نظریات گوسنز (1990)، و تعیین نقش استعجاز در ساختار معنایی آنها پرداخته ایم. استعجاز، حاصل حضور همزمان استعاره و مجاز در یک ساختار معنایی و تعامل آنها با یکدیگر است. اصطلاحات مورد بررسی در این مقاله، اصطلاحات رایج حاوی اندام واژه ها هستند که ساختار رده شناختی واژگان-آشنا در قالب نحوی متعارف دارند و دارای حالت جوهری می باشند. در این بررسی به دو نتیجه مشخص رسیدیم؛ اول اینکه، در کنار استعاره و مجاز، استعجاز هم نقش پررنگی در ساختار معنایی اصطلاحات حاوی اندام واژه ها دارد و دوم اینکه، استعجاز دخیل در ساختار معنایی این اصطلاحات از نوع «مجاز درون استعاره» است که در آن، استعاره، زمینه را برای ظهور مجاز فراهم می کند. این یافته ها در چارچوب رویکرد ذیل به صدر قابل تحلیل است، بدین ترتیب که ابتدا نقش یا کارکرد انتزاعی عضوی از بدن، از رهگذر عملکرد استعاره، در قالب یک حوزه عینی، مفهوم سازی می گردد، سپس، مجاز وارد عمل می شود و آن نقش یا کارکرد انتزاعی را با نام عضو عینی مربوطه جایگزین می کند؛ بدین ترتیب از مفهومی کاملاً انتزاعی در ذیل، به مفهومی تا حد ممکن عینی و ملموس در صدر می رسیم.
نمود پیش نگر و نوع عمل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود بیانگرِ ساختارِ زمانی درونِ یک رویداد است که در قالبِ نمودِ دستوری به تکمیل، درجریان بودن یا احتمالِ وقوع و در قالبِ نمود واژگانی به ایستایی/پویایی، تداوم/لحظه ای یا غیر/کرانمندی محمول اشاره می کند. محمول هایِ دالِ بر آینده، از افعالی که به حال و گذشته ارجاع می دهند، متفاوت هستند؛ رویدادهای مربوط به زمانِ گذشته، معمولاً تحقق یافته اند، رویدادهای مربوط به زمانِ حال، در جریان هستند، ولی رویدادهای مربوط به آینده، در زمانِ گفتار نه درست هستند و نه نادرست، بلکه امکانِ وقوع دارند و به همین دلیل، سخنگویان، آن ها را با درجاتِ مختلفی از قطعیت بیان می کنند. بیانِ رویدادهای مربوط به آینده یا زمانِ پس از گفتار، به شیوه های مختلفِ صرفی و نحوی صورت می گیرد و درباره نوعِ عمل نیز می تواند صورت های مختلفی داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی تجلیِ نمودِ پیش نگر در نوع عمل و در چارچوب رویکرد نقشگراست، با این پرسش که نمودِ پیش نگر در طبقاتِ نمود واژگانی به چه صورت هایی تجلی پیدا می کند. داده های پژوهش از جملاتِ نوشتاری و گفتاری مورد استفاده در وب گاه ها و مکالمات روزانه گرد آوری شده است. بررسی داده ها نشان می دهد افعال ایستا، به دلیلِ عدمِ کنشگری فاعل، معمولاً در نمود پیش نگر به کار نمی روند و در اغلبِ موارد، بافت جمله در دلالت به این نمود تعیین کننده است. در افعال کنشی، تمایز استمرارِ عمل و پیش نگری فعل، باتوجه به بافت تعیین می شود. استمرار در افعالِ لحظه ای معمولاً به مفهومِ قریب الوقوع بودنِ رویداد است و در افعال پایا نیز باتوجه به افزوده (های) قیدی جمله، امکانِ وقوعِ رویداد در آینده ای نزدیک یا دور می تواند مدنظر باشد. به این ترتیب، ساخت هایی که برای اشاره به نمودِ پیش نگر در نوع عمل استفاده می شوند، ساخت گذشته ساده در نمودِ تام، ساخت های بیانگرِ نمود ناقص و گذشته نقلی در نمودِ کامل است.
The Effect of Using English Songs on Speaking Ability of Iranian Pre-school Students in Kerman(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study assessed the effect of using English songs on Iranian pre-school students’ speaking proficiency in Kerman. The study was conducted at Novin pre-school, in total, fifty pre-school students aged 5-6 participated in the study. At the beginning of the study, a pre-test of speaking was administered to the participants of the study. Then, they were assigned into two groups, 25 students were in the control group and 25 students were in the experimental group. English songs were used to expand the students' speaking proficiency in the experimental group and the participants of the control group utilized conventional methods of teaching speaking skills. After the treatment, a speaking post-test was administered to the participants of both groups to assess the effect of treatments on their speaking ability. The results were analyzed using the independent samples t-test and paired samples t-test. The results of the study indicated that English songs had a significant effect on the speaking ability of Iranian pre-school students in Kerman. Finally, the findings of the study assist the pre-school instructors to attract their students to learn a foreign language by using a song-based strategy.
Investigating Toury’s Initial Norms in Literary Translation before and after the Islamic Revolution: A Case Study of Two Persian Translations of the Catcher in the Rye(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۳, No. ۱, ۲۰۲۱
159 - 172
حوزههای تخصصی:
Munday asserts that there exist particular norms belonging to each specific time. In other words, each era is of distinguishing norms; sometimes, transgressing these norms results in unsatisfactory outcomes. On this account, translators ought to apply appropriate norms in each era in the act of translation. The present study aimed to investigate the application of Toury’s initial norms in two different translations of The Catcher in the Rye before and after the Islamic Revolution. Firstly, the study investigated the orientation of adequacy and acceptability in both pre-revolutionary and post-revolutionary translations. Then, it questioned the appropriateness of the applied norms in these two translations to each era. Accordingly, the results revealed that in the pre-Islamic Revolution translation, acceptability greatly predominated over adequacy; quite the contrary, in the post-Islamic Revolution rendering, adequacy chiefly prevailed over acceptability.