فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۲۱ تا ۴٬۸۴۰ مورد از کل ۱۲٬۰۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نحوه صحیح طبقه بندی اقلام و نیز شکل ارائه صورت های مالی یکی از راهکارهای بهبود قابل فهم بودن این صورت هاست. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر طبقه بندی همزمان اقلام سود بر اساس دو معیار ذهنی گرایی و پایداری بر پیش بینی تحلیل گران از اقلام سود است. هم چنین در این پژوهش به بررسی تأثیر شکل ارائه صورت سود و زیان بر پیش بینی سود توسط تحلیل گران پرداخته می شود. این پژوهش را می توان از دیدگاه نتایج پژوهش، کاربردی، از نظر هدف به عنوان پژوهشی شبه تجربی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها پیمایشی در نظر گرفت. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از پرسشنامه مبتنی بر سناریو استفاده شده است. این پرسشنامه برگرفته از پژوهش هویت و همکاران (2015) است. قلمرو زمانی پژوهش سال 1396، جامعه آماری شامل کلیه تحلیل گران مالی فعال در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری شامل 136 تحلیل گر مالی است. نتایج نشان می دهد که ذهنی گرایی اقلام سود بر پیش بینی تحلیل گران از این اقلام دارای تأثیر معنی دار است. به عبارت دیگر برای اقلام سود با پایداری بالا و پایین در مواقعی که ذهنی گرایی بالاست، مقدار کمتری پیش بینی می شود. این نتیجه در هر دو شکل ماتریسی و متوالی صورت سود و زیان صادق است. هم چنین نتایج نشان می دهد که شکل ارائه صورت سود و زیان بر پیش بینی تحلیل گران از اقلام سود تاثیرگذار نیست.
ارائه یک مدل ترکیبی بهبود یافته با انتخاب وقفه های خودکار برای پیش بینی بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
389 - 408
حوزههای تخصصی:
هدف: به طور کلی سری های زمانی مالی مانند شاخص سهام، رفتار غیر خطی، بی ثبات و نویزی دارند. مدل های ساختاری و آماری و مدل های مبتنی بر یادگیری ماشین، اغلب توانایی پیش بینی دقیق سری هایی با این گونه رفتار را ندارند. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر، ارائه یک مدل ترکیبی جدید با بهره مندی از مزایای روش گروهی مدل سازی داده ها (GMDH) و الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب (NSGA II) برای پیش بینی دقیق تر روند حرکت و تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و مقایسه توانایی آن با مدل ARIMA بر اساس معیارهای سنجش خطا شامل RMSE، MAPE و TIC است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، از داده های شاخص کل قیمت و بازده نقدی در بورس اوراق بهادار تهران (TEDPIX) طی دوره زمانی مهر 1387 تا شهریور 1397 استفاده شده است. مدل ترکیبی NSGA II-GMDH، شبکه GMDH را به عنوان مدلی مقاوم در برابر داده های نویزی و نامانا برای پیش بینی به کار می گیرد و از الگوریتم بهینه سازی چند هدفه NSGA II برای کمینه سازی خطای پیش بینی و انتخاب متغیرهای ورودی بهینه استفاده می کند.
یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل ترکیبی ارائه شده در این پژوهش، بر اساس هر سه معیار سنجش خطا، بیان کننده خطای کمتر و دقت پیش بینی بیشتر آن در مقایسه با مدل ARIMA برای داده های خارج از نمونه است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تجربی می توان نتیجه گرفت که مدل پیشنهادی در پوشش تغییرات ناپایدار روند حرکت شاخص کل، از انعطاف پذیری و توانایی بیشتری برخوردار است.
نقش کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا در افزایش اعتبار تجاری: رویکرد متغیر های ابزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های افزایش اعتبار تجاری، کاستن از عدم تقارن اطلاعاتی موجود بین خریدار و فروشنده است. خریداران می توانند با افزایش کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا، اطلاعات بیشتری درخصوص وضعیت و عملکرد مالی خود به فروشندگان عرضه کنند؛ عدم تقارن اطلاعاتی موجود را کاهش دهند و از این طریق موجب افزایش اعتبار دریافتی از فروشندگان شوند. پژوهش حاضر، رابطه کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا را با میزان اعتبار تجاری در 146 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1383 تا 1395 بررسی کرده است. به دلیل درون زا بودن دو متغیر کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا، برای آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون با متغیرهای ابزاری و برآوردگر حداقل مربعات دو مرحله ای (2SLS) استفاده شد و مقایسه ای میان نتایج آن با یافته های رویکرد حداقل مربعات معمولی (OLS) به عمل آمد. نتایج رویکرد متغیرهای ابزاری نشان می دهد با افزایش کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا، میزان اعتبار تجاری افزایش می یابد. با این حال، نتایج رویکرد حداقل مربعات معمولی فقط گویای تأثیر مثبت و معنادار کیفیت افشا (و نه کیفیت گزارشگری مالی) بر اعتبار تجاری است.
چرخش اجباری مؤسسات حسابرسی و محدودیت در ارائه سایر خدمات حسابرسی: هزینه ها و منافع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
107 - 138
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، مقررات متعددی با هدف حفظ استقلال و ارتقا کیفیت حسابرسی وضع شده است. چرخش اجباری مؤسسات حسابرسی و محدودیت در ارائه سایر خدمات حسابرسی از جمله این مقررات هستند. هدف این تحقیق، بررسی مقایسه ای دیدگاه استفاده کنندگان در مورد رابطه بین چرخش اجباری مؤسسات حسابرسی و محدودیت در ارائه سایر خدمات حسابرسی با کیفیت حسابرسی است. همچنین، این تحقیق درصدد بررسی هزینه و منفعت مقررات مذکور می باشد. داده ها از طریق پرسشنامه، بین 135 حسابرس و 77 نفر از کارکنان شرکت های سرمایه گذاری (مدیران مالی، مدیران سرمایه گذاری، کارشناسان ارشد، کارشناسان و تحلیل گران سرمایه گذاری) در تهران توزیع شد. نتایج حاکی از آنست که، مقررات ذکر شده، موجب بهبود کیفیت حسابرسی و بهبود اعتماد استفاده کنندگان می گردد. همچنین، طبق نتایج، اعمال مقررات مذکور بر هزینه حق الزحمه حسابرسی بی تأثیر بوده و همچنین، بین نگرش حسابرسان و کارکنان شرکت های سرمایه گذاری نسبت به تأثیر مقررات فوق بر کیفیت حسابرسی و اعتماد استفاده کنندگان تفاوت معنی داری وجود دارد.
Abstract
In the recent years have been set several requirements such as Mandatory external audit firm rotation and limiting the provision of non-audit services, to improve audit independence and audit quality. The purpose of this study is to investigate requirements effects in audit quality, users confidence, audit fees and it's cost - benefits. The data was collected by questionnaire that it was adopted in previous researches. The samples include 135 auditor and 77 investors (financial managements, experts, senior experts and investment analysts) in Tehran city. The results, showed that Mandatory external audit firm rotation and limiting the provision of non-audit services improve audit quality and users confidence. But, they do not have meaningful effect on audit fees. Also, there is no significant differences on auditors and investors attitudes about above requirements effects in audit quality and users confidence.
Keywords: Mandatory External Audit Firm Rotation, Limiting the Provision of Non-Audit Services, Benefits and Costs, Users’ Confidence, Audit Quality
تأثیر ساختارهای رقابتی بازار محصول بر مدیریت واقعی سود با تاکید بر ساختار مالکیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
147 - 170
حوزههای تخصصی:
رقابت در بازار محصولات، یک مکانیزم عالی برای تخصیص بهینه منابع تشکیل داده و دارای اثرهای انضباطی بر رفتار مدیران و بی کفایتی های آنان است و همچنین دارای اثرهای متقاضی بر انگیزه های مدیریت در خصوص دستکاری سود و به نوعی مدیریت سودهای گزارش شده باشد. هدف این پژوهش، بررسی نقش ساختار مالکیت بر ارتباط بین ساختارهای رقابتی بازار محصولو مدیریت واقعی سود در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به این منظور، برای اندازه گیری ساختارهای رقابتی بازار محصولبه پیروی از رایس (2013) و کارونا (2007) از مجموع رتبه های پنج معیار (نسبت تمرکز صنعت، قابلیت جانشینی محصولات، اندازه بازار، موانع ورود و تعداد شرکت های فعال)، و از شاخص های ترکیبی جریان نقد عملیاتی غیرعادی، هزینه های تولید غیرعادی و مخارج اختیاری غیرعادی برای معیار مدیریت واقعی سود، و برای سنجش ساختار مالکیت از سه معیار مالکیت نهادی، مالکیت هیات مدیره و مالکیت خانوادگی استفاده شده است. در این میان، تعداد 128 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و روش آماری به کارگرفته شده، رگرسیون خطی چندگانه است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساختارهای رقابتی بازار محصول بر مدیریت واقعی سود تأثیر ندارد و همچنین ساختار مالکیت بر ارتباط ساختارهای رقابتی بازار محصول و مدیریت واقعی سود تأثیر ندارد. این موضوع بیانگر آن است که ساختارهای رقابتی بازار محصول در ارتباط با مدیریت واقعی سود با درنظرگرفتن اهمیت ساختار مالکیت در بورس اوراق بهادار ایران نقشی را ایفا نمی کند و به عنوان یک سازوکار کاملاً بی اثر تلقی می شود.
Application of Clayton Copula in Portfolio Optimization and its Comparison with Markowitz Mean-Variance Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
With the aim of portfolio optimization and management, this article utilizes the Clayton-copula along with copula theory measures. Portfolio-Optimization is one of the activities in investment funds. Thus, it is essential to select an appropriate optimization method. In modern financial analyses, there is growing evidence indicating the distribution of proceeds of financial properties is not customary. However, in common risk management methods the main assumption is that the distribution of assets returns is normal. When the distribution of earnings isn’t normal, the linear correlation coefficient isn’t considered to be an appropriate measure to express the dependency structure. The investors are required to make use of methods that concentrate on the aggregated risks, considering the whole positions and the links between risk factors and assets. Therefore, we use copula as an alternative measure to model the dependency structure in this research. In this regard, given the weekly data pertaining to the early 2002 until the late 2013, we use Clayton-copula to generate an optimized portfolio for both copper and gold. Finally, the Sharpe ratio obtained through this method is compared with the one obtained through Markowitz mean-variance analysis to ascertain that Clayton-copula is more efficient in portfolio-optimization.
تأثیر حاکمیت شرکتی بر کیفیت گزارشگری مالی: رویکرد یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
433 - 455
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی ساختار حاکمیت شرکت و تأثیر آن بر کیفیت گزارشگری مالی در محیط بازار سرمایه ایران است. روش: برای اندازه گیری متغیرهای مرتبط با کیفیت گزارشگری مالی و حاکمیت شرکتی، روابط بین آنها در قالب معادلات ساختاری، با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نسخه سوم نرم افزار اسمارت پی. ال. اس. بررسی شده است. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون های آماری، بین حاکمیت شرکتی و کیفیت گزارشگری مالی رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که همبستگی این دو متغیر 607/0 و ضریب تعیین آنها 368/0 به دست آمده است. بر این اساس متغیر حاکمیت شرکتی به تنهایی توانسته 8/36 درصد از تغییر در کیفیت گزارشگری مالی شرکت را پیش بینی کند. نتیجه گیری: حاکمیت شرکتی با کیفیت گزارشگری مالی رابطه مثبت و معناداری داشته و می تواند تغییرات به وجود آمده در کیفیت گزارشگری مالی شرکت ها را پیش بینی کند. این نتایج با نتایج پژوهش های صورت گرفته در بازارهای نوظهور، سازگار است. همچنین از بین ابعاد بررسی شده حاکمیت شرکتی بر کیفیت گزارشگری مالی، دو بعد حسابرسی و ساختار مالکیت، بر کیفیت گزارشگری مالی تأثیر معناداری داشته اند.
بررسی تأثیر شخصیت سرمایه گذاران بر رفتار معاملاتی و عملکرد سرمایه گذاری آنان؛ شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
75 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: تا کنون، منبع اصلی الهام بخش دانشمندان مالی رفتاری، روان شناسی شناختی بوده و مفاهیم مرتبط با روان شناسی شخصیت کمتر در کانون توجه قرار گرفته است. از آنجا که شخصیت انسان نقش مهمی در تعیین رفتار و عملکردش دارد، در این پژوهش نشان خواهیم داد که چگونه می توان این اصل را در زمینه مطالعه رفتار و عملکرد سرمایه گذاران برای یک زیرمجموعه مشخص از پنج ویژگی شخصیتی (مرکز کنترل، تمایل به حداکثر سازی، خود ارزیابی، هیجان خواهی و رفتارهای نوع A و B) به کار برد.
روش: مؤلفه های رفتاری و عملکردی 380 نفر از سرمایه گذاران حقیقی فعال در بازار سرمایه به روش پیمایشی و با استفاده از پرسش نامه بررسی شد.
یافته ها : نتایج نشان می دهد فراوانی معامله افراد با مرکز کنترل بیرونی، رفتار نوع A و تمایل به حداکثرسازی زیاد، بیشتر است (بیشتر خرید و فروش می کنند). همچنین افراد با مرکز کنترل بیرونی و خودارزیابی و هیجان خواهی زیاد، تنوع پرتفوی کمتری دارند. در نهایت اینکه فراوانی معاملات بیشتر با عملکرد بهتر مرتبط است، در حالی که تنوع پرتفوی تأثیری بر عملکرد افراد ندارد.
نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی متفاوت، اجزای متمایز رفتار معاملاتی و به دنبال آن عملکرد معاملاتی را متأثر می کند.
طراحی مدل پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از مدل های خودرگرسیون میانگین متحرک (ARMA) و خودرگرسیون میانگین متحرک با ورودی های خارجی (ARMAX) و ارزیابی عملکرد آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازده بازارهای سرمایه تحت تأثیر عوامل مختلفی هستند. این عوامل دامنه گسترده و وسیعی از عوامل کلان جهانی تا رفتارهای تاریخی متغیر وابسته را شامل می شود. پژوهشگران زیادی، هریک بخش یا بخش هایی از این دامنه گسترده عوامل تأثیرگذار بر بازده بازار سرمایه را در کشورهای مختلف، انتخاب و اقدام به مدل سازی برای پیش بینی بازده بازار سرمایه مربوطه کرده اند. پژوهش حاضر نیز با هدف مدل سازی و پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران، از مدل های خود توضیحی و ترکیبی استفاده کرده است. به گونه ای که از مدل های خودرگرسیون میانگین متحرک و خودرگرسیون میانگین متحرک با ورودی های خارجی برای مدل سازی و پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران یاری گرفته است. در پژوهش حاضر، برای تبیین هر چه کامل تر مدل و به کارگیری عوامل حداکثری، پس از بررسی موضوع بازده و عوامل مؤثر بر بازده، موضوع پیش بینی و روش های متداول آن و انواع مدل های پیش بینی بازده بازار سرمایه بررسی شده است. سپس از مدل های رگرسیون خطی کلاسیک، خود رگرسیون میانگین متحرک (ARMA) و خود رگرسیون میانگین متحرک با ورودی های خارجی (ARMAX) برای پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران استفاده شد. پس از تخمین مدل های یادشده، با استفاده از داده های 99 دوره ای و تأیید قدرت تصریح آن ها بااستفاده از به کارگیری آزمون های تشخیصی، بازده بورس اوراق بهادار تهران برای 4 دوره آتی پیش بینی شد. پیش بینی های صورت پذیرفته با استفاده از مدل های تخمینی با داده های واقعی مورد مقایسه قرار گرفته و مدل بهینه با استفاده از معیارهای اطلاعاتی آکائیک، شوارزبیزین و حنان کوئیک و همچنین معیار MSE,MAE,MAPE انتخاب شد. نتیجه نهایی مؤید برتری مدل ARMA بر مدل ARMAX است.
بررسی نقش تعدیلی مدیریت سود واقعی بر ارتباط بین تمرکز مشتری و اجتناب مالیاتی– شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
103 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرکز مشتری براجتناب مالیاتی با درنظرگرفتن نقش تعدیلی مدیریت سود واقعی است. برای اندازه گیری اجتناب مالیاتی از تفاوت نرخ قانونی و واقعی مالیات شرکت استفاده گردید. نمونه آماری پژوهش حاضر، شامل 79 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1385 تا 1394 است. در این پژوهش برای آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تمرکز مشتری شرکت دارای تأثیر مثبت و معنادار بر فعالیت های اجتناب مالیاتی آن است. علاوه بر این، یافته های پژوهش بیانگر این است که ارتباط مثبت بین تمرکز مشتری و اجتناب از مالیات زمانی برجسته تر است که شرکت کمتر در مدیریت سود واقعی درگیر شود. به عبارت دیگر، شرکت های با مشتریان عمده که در مدیریت سود واقعی درگیر هستند، کمتر احتمال دارد در اجتناب مالیاتی درگیر شوند که این با اثر جایگزینی بین مدیریت سود واقعی و اجتناب از مالیات سازگار است.
تأثیر شاخص راهبری شرکتی بر هزینه سرمایه و ریسک شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۷
227 - 245
حوزههای تخصصی:
استقرار مناسب سازوکارهای راهبری شرکتی، اقدامی اساسی برای استفاده بهینه از منابع، ارتقای پاسخگویی، شفافیت، رعایت انصاف و حقوق همه ذینفعان شرکت ها است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر شاخص راهبری شرکتی بر هزینه سرمایه شرکت ها و ریسک سیستماتیک پیش بینی شده می پردازد. برای آزمون فرضیه های پژوهش، 235 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1393 به عنوان نمونه انتخاب و از تحلیل ضرایب رگرسیون استفاده شد. در این پژوهش از چهار معیار راهبری شرکتی برای اندازه گیری شاخص راهبری شرکتی استفاده شده است. این شاخص برای اولین بار در ایران توسط سازمان بورس اوراق بهادار برای سال 1393 محاسبه شده و در این تحقیق مورد استفاده واقع شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که رابطه منفی و معناداری بین هزینه سرمایه شرکت با شاخص راهبری شرکتی وجود دارد که نشان می دهد وجود راهبری شرکتی مؤثر و قوی، موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و تضمین گزارشگری دقیق و صحیح توسط مدیریت، شفافیت بیش تر و جلب اعتماد ذینفعان و متعاقباً کاهش هزینه سرمایه خواهد شد. همچنین نتیجه پژوهش نشان می دهد که بین ریسک سیستماتیک پیش بینی شده شرکت با شاخص راهبری شرکتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. این نتیجه مؤید این است که شرکت ها با سازوکار های راهبری سهامدار-محور، ریسک سیستماتیک بیشتری را تحمل می کنند که نشان می دهد راهبری شرکتی خوب، احتمال دارد به جای ممانعت برافزودن ریسک، آن را تشویق کند و منجر به ریسک پذیری بالا شود.
پیامدهای همبستگی خطای اندازه گیری سنجه اقلام تعهدی اختیاری و متغیر جداکننده در یک آزمون کشف مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۹
159 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، که با استفاده از یک نمونه شامل 2642 مشاهده از داده های سالانه شرکت های بورس اوراق بهادار تهران برای دوره 1381 تا 1394 انجام شده است، مطالعه در خصوص پیامدهای همبستگی اقلام تعهدی غیراختیاری و متغیرهای جداکننده در آزمون فرضیه های تئوری اثباتی حسابداری است. در آزمون های کشف مدیریت سود، محققین از متغیرهای جداکننده ای استفاده می کنند که نمونه را برحسب وجود یا عدم وجود انگیزه برای مدیریت سود به دو گروه تقسیم می کند. به دلیل همبستگی مشوق های مدیریت سود با متغیرهای عملکرد مالی، اهرم یا اندازه شرکت، استفاده از این متغیرها به عنوان متغیر جداکننده در آزمون تجربی فرضیه های تئوری اثباتی متداول است. همبستگی اقلام تعهدی غیراختیاری و متغیر جداکننده به این معنی است که بخشی از تغییرات اقلام تعهدی غیراختیاری ناشی از متغیر جداکننده است و اگر این همبستگی در مدل تعهدی کنترل نشود این بخش به اشتباه به اقلام تعهدی اختیاری اضافه می شود. مطابق شواهد تحقیق، عدم کنترل همبستگی اقلام تعهدی غیراختیاری و متغیرهای جداکننده یادشده در مدل های تعهدی، باعث ایجاد یک خطای اندازه گیری در برآورد اقلام تعهدی اختیاری می شود که علامت یا بزرگی همبستگیِ مورد تحقیق اقلام تعهدی اختیاری و متغیرهای جداکننده را به شکلی معنی دار تحت تاثیر قرار می دهد. یافته های حاصل از یک شبیه سازی مونت کارلویی خطای نوع اول همچنین نشان می دهد که نسخه های تعدیل شده مدل جونز که در آن ها رابطه اقلام تعهدی غیر اختیاری و متغیرهای عملکرد کنترل می شود، به طور نسبی، خطای نوع اول کمتری ایجاد می کنند.
تاثیر سود هدف و انگیزه های مدیریتی بر شدت چسبندگی هزینه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر سود هدف و انگیزه های مدیریتی بر شدت چسبندگی هزینه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور دو فرضیه برای بررسی این موضوع تدوین و داده های مربوط به 120 شرکت عضو بورس اوراق بهادار برای دوره ی زمانی بین سال های 1384 تا 1393 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. الگوی رگرسیون پژوهش با استفاده از روش داده های تلفیقی با رویکرد اثرات ثابت، بررسی و آزمون شد. نتایج نشان داد که در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پدیده چسبندگی هزینه وجود دارد و در صورت وجود انگیزه رسیدن به سود هدف (انگیزه اجتناب از زیان، انگیزه اجتناب از کاهش سود و انگیزه رسیدن به سود پیش بینی شده) شدت چسبندگی هزینه، کاهش می یابد. علاوه بر این، مدیران در صورت وجود انگیزه رسیدن به سود هدف نسبت به عدم وجود چنین انگیزه ای، برای یک مقدار کاهش فروش یکسان، هزینه ها را با سرعت بیشتری کاهش می دهند. همچنین، نتایج نشان داد که انگیزه های رسیدن به سود هدف در سال گذشته، سبب افزایش شدت چسبندگی هزینه در دوره جاری می شود.
بکارگیری زبان گزارشگری تجاری توسعه پذیر (XBRL) جهت افزایش سرعت و شفافیت درگزارشگری مالی شرکتها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیست سال اخیر یک انقلاب تکنولوژیکی با توسعه عظیم اینترنت به وقوع پیوست. با توجه به گزارشگری مالی، این تمایل به توسعه زبان گزارشگری تجاری توسعه پذیر (XBRL) منتج شده که بسیاری از متخصصان حسابداری تحول گزارشگری مالی را از آن انتظار داشته به نحویکه ارائه اطلاعات مالی به شکل تجمیعی و انتقال و تجزیه و تحلیل با بهره گیری ازآن سریعتروصحیح تر انجام می شود. اصول پذیرفته شده حسابداری (GAAP)و استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی (IFRS) در بکارگیری XBRL درگزارشگری مالی شرکتها توصیه ها ی بسیاری نموده اند. از ژاونویه 2009، وقتی که کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا(SEC) اقدام به روز رسانی قوانینی نمود که شرکتها در راستای تهیه بیانیه های مالی کمیسیون، تحت XBRLدر وب سایتشان قرارمی دهند، مطالب بسیاری تهیه شده که مزایای XBRL را تشریح می کنند. در کل این مطالب که از XBRL برای گزارشگری مالی استفاده می کنند باید مزایایی برای گروههای مختلف استفاده کنندگان اطلاعات مالی نظیر سرمایه گذاران، تحلیل گران مالی و قانونگذاران داشته باشد، به نحویکه به میزان مبادله اطلاعات افزوده و هزینه و زمان دستیابی به آن را کمتر و نیز اشتباهات را کاهش داده و میزان تحلیل اطلاعات را بهبود بخشد. نتایج بکارگیری زبان گزارشگری تجاری توسعه پذیر (XBRL) نشاندهده این است که گزارشگری مالی با سرعت و شفافیت مالی زیاد صورت می پذیرد.
مروری بر پژوهش های حسابداری اجتماعی و زیست محیطی در 25 سال گذشته
منبع:
پژوهش حسابداری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
121 - 137
حوزههای تخصصی:
شرکت ها در جوامعی که فعالیت می کنند به دلیل استفاده از منابع کمیاب می بایست نسبت به فعالیت ها و اقداماتی که انجام می دهند و آثار خارجی دارد پاسخگو باشند. یکی از موضوعات مطرح در زمینه مسئولیت اجتماعی شرکت ها پاسخگوئی در قبال محیط اجتماعی پیرامون شرکت و حفظ محیط زیست می باشد. پژوهش حاضر به بررسی توصیفی 25 سال پژوهش های حسابداری اجتماعی و زیست محیطی (SEA) از دیدگاه انتقادی حسابداری (CPA) می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه انتقادی حسابداری، ابزاری برای ارزیابی پژوهش های منتشر شده در طیف گسترده ای از موضوعات بحث شده پیرامون حسابداری اجتماعی و زیست محیطی با استفاده از رویکردهای گوناگون انتقادی، میانه روی و مدیریتی می باشد. با استفاده از تجزیه و تحلیل موضوعات مقالات منتشر شده در حوزه حسابداری اجتماعی و زیست محیطی به این نتیجه رسیدیم که موضوعاتی که بیشتر بر روی آنها تمرکز شده است در حوزه موضوعاتی مانند ایجاد تصویری جدید از حسابداری اجتماعی و زیست محیطی، با ارائه بینش های مفیدی برای استفاده از رویکردهای مخالف، پنهانکاری و ارائه بحث هایی که منعکس کننده دیدگاه های مختلف است، می باشد. در این پژوهش تاکید می شود که پژوهش گران در پژوهش های خود در حوزه حسابداری اجتماعی نیاز به بررسی های اساسی و بنیادی در کار خود دارند. مساله مهم دیگر نقش تعاملی پژوهش گران این حوزه با یکدیگر می باشد (هم از نظر چگونگی انجام پژوهش ها و همچنین در مورد محل انتشار آنها). برای به چالش کشیدن رویه موجود، به گسترش شفاف سازی و ایجاد توازن در آموزش ها نیز پرداخته شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر انتشار به هنگام گزارش حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت صورت های مالی و نقش و ارزش اطلاعات برای تصمیم گیرندگان و سرمایه گذاران، لازم است گزارش حسابرسی شرکت ها از ویژگی به هنگام بودن برخوردار باشد تا بتوان به اطلاعات ارائه شده اتکا نمود. هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر انتشار به هنگام گزارش حسابرسی است. در این زمینه، تأثیر سه دسته عوامل مرتبط با حسابرس مستقل، راهبری شرکتی و کمیته حسابرسی بر تأخیر در گزارش حسابرسی مورد آزمون تجربی قرار گرفت. همچنین، پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و رویکرد آن پس رویدادی است. دورة زمانی مطالعه نیز شامل سال های 1390 تا 1394 و نمونة برگزیده متشکل از 115 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. فرضیه های پژوهش در قالب رگرسیون چندمتغیره در نرم افزارEviews نسخة 9 مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین ویژگی های اندازه مؤسسه حسابرسی، نوع اظهارنظر حسابرس، ریسک گزارش دهی، تعداد بندهای گزارش حسابرسی و اندازه هیئت مدیره با تأخیر در گزارش حسابرسی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، بین تمرکز مالکیت و تخصص اعضای کمیته حسابرسی با تأخیر در گزارش حسابرسی، رابطه منفی و معناداری برقرار است. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود در راستای افزایش ویژگی های کیفی اطلاعات، توجه بیشتری به عوامل مؤثر بر تأخیر گزارش حسابرسی شود.
الگویی برای پیاده سازی استانداردهای حسابداری مصوب سازمان حسابرسی در نهادهای بخش عمومی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول دهه های اخیر اصلاحات مهمی درحوزه مدیریت عمومی نوین، به ویژه در زمینه پیاده سازی استانداردهای حسابداری، در بخش عمومی بسیاری از کشورها اتفاق افتاده است. همسو با این تحولات ، در ایران نیز پیاده سازی استانداردهای حسابداری بخش عمومی از ابتدای سال 1394 شروع گردید . هدف این پژوهش ارائه الگویی متناسب با شرایط و ویژگی های محیطی نهادهای بخش عمومی جمهوری اسلامی ایران می باشد. برای این منظور، عامل های تأثیرگذار در پیاده سازی استانداردهای حسابداری بخش عمومی، شناسایی و از طریق پرسشنامه مورد نظرخواهی خبرگان شاغل در نهادهای بخش عمومی قرار گرفته است. پاسخ های دریافتی با بهره گیری از روش تحقیق دلفی فازی و استفاده ازآزمون های مناسب آماری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش بیانگر این است که عامل های اثر گذار در شش بُعد، شامل سازگاری قوانین و مقررات مالی و محاسباتی، سازگاری فرآیندهای عملیاتی و اداری، عوامل سازمانی، منابع انسانی متخصص، آموزش و رویکرد استقرار قرار گرفته و خبرگان در مورد عامل های پیشنهادی این پژوهش برای طراحی و تبیین الگوی پیاده سازی استانداردهای حسابداری مصوب سازمان حسابرسی در نهادهای بخش عمومی ایران اجماع نظر موافق دارند.
ارائه چارچوبی جهت سنجش و پیش بینی ریسک سیستمی با رویکرد ریزش مورد انتظار نهایی (MES) در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش می گردد که با استفاده از رویکرد ریزش مورد انتظار نهایی که به تازگی در ادبیات ریسک سیستمی موردتوجه قرارگرفته است چارچوبی جهت سنجش و پیش بینی ریسک سیستمی در بازار سرمایه ایران ارائه گردد. بر این اساس، ریزش مورد انتظار نهایی به عنوان سنجه ریسک سیستمی با در نظر گرفتن مفروضاتی برای بازده بازار و بنگاه اقتصادی، به صورت تابعی از میانگین، نوسانات، همبستگی و امید ریاضی های دنباله، تجزیه خواهد شد و اجزاء آن با استفاده از یک چارچوب ARMA‑GJR-GARCH-DCC و یک برآورد کننده ناپارامتری دنباله سنجیده می شود. بدین ترتیب، یک پانل هفتگی از ریزش مورد انتظار نهایی شرکت ها ایجاد می گردد. از طرف دیگر، ریسک سیستمی در دوره ای که به نظر آرام می رسد و نوسانات پایین است ساخته شده و تا زمان فعال شدن انباشته می شود؛ به عبارت دیگر، در زمان کاهش نوسانات، پتانسیل ریسک سیستمی افزایش می یابد. لذا در این پژوهش، با بهره برداری از ساختار پانلی داده ها و ارتباط ریزش مورد انتظار نهایی با مقادیر متغیرهای خاص شرکت که امکان دسترسی به آن ها در فواصل زمانی مشخص وجود دارد مدلی برای پیش بینی ریسک سیستمی طراحی می گردد.
بررسی تأثیر تمرکز مشتری براجتناب مالیاتی با درنظر گرفتن سهم بازار شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
215 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرکز مشتری بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن سهم بازار شرکت است.
روش: معیار اندازه گیری اجتناب مالیاتی، تفاوت نرخ قانونی و واقعی مالیات شرکت است. نمونه پژوهش شامل 79 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1384 تا 1393 بوده و داده ها با استفاده از رگرسیون تجزیه و تحلیل شده اند.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تمرکز مشتری شرکت دارای تأثیر مثبت و معنادار بر فعالیت های اجتناب مالیاتی آن است. علاوه بر این، ارتباط مثبت بین تمرکز مشتری و اجتناب مالیاتی زمانی برجسته تر است که شرکت در صنعتی که فعالیت می کند، سهم بازار کمتری داشته باشد.
نتیجه گیری: سطح تمرکز مشتری بر عملکرد عملیاتی، ریسک جریان نقدی و سیاست های مالی شرکت تأثیر می گذارد، از این رو انتظار می رود میزان مشارکت در فعالیت های اجتناب از مالیات را نیز تحت تأثیر قرار دهد. تمرکز مشتری شرکت به تقاضا برای نگهداری نقدینگی بیشتر و نوسان های مالی کمتر منجر می شود. از آنجا که برنامه ریزی مالیاتی می تواند جریان های نقدی و سودهای حسابداری را افزایش دهد، شرکت های با پایه مشتری متمرکز ممکن است بیشتر در فعالیت های اجتناب مالیات مشارکت کنند.
تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد شرکت از طریق قابلیت بازاریابی با نقش تعدیلی منابع بازاریابی
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با در نظر گرفتن اثرات تعدیلی و میانجی به صورت توام، یک درک جامع تر از رابطه گرایش کارآفرینانه و عملکرد ارائه می دهد که نقش میانجی قابلیت بازاریابی و نقش تعدیل کننده منابع بازاریابی را برجسته می کند. بدین منظور داده ها از طریق پرسشنامه از 71 شرکت مستقر در پارک علم و فن آوری استان آذربایجان شرقی جمع آوری شد. نتایج داده های آماری و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و SmartPLS نشان داد که ابعاد پیشگامی، نوآوری، ریسک پذیری و استقلال طلبی از گرایش کارآفرینانه به صورت مستقیم بر قابلیت بازاریابی و از آن طریق بر عملکرد شرکت تاثیر دارند ولی تاثیر بعد رقابت تهاجمی بر قابلیت بازاریابی و از آن طریق بر عملکرد شرکت تایید نشد. همچنین نتایج نشان داد که متغیر منابع بازاریابی در رابطه غیر مستقیم گرایش کارآفرینانه و عملکرد شرکت از طریق قابلیت بازاریابی، نقش تعدیل کننده دارد به این شکل که تاثیر غیر مستقیم گرایش کارآفرینانه از طریق قابلیت بازاریابی بر عملکرد شرکت در مقادیر بالای مقدار تعدیلی (منابع بازاریابی) قوی تر از تاثیر غیر مستقیم آن در مقادیر پایین مقدار تعدیلی (منابع بازاریابی) است. براساس نتایج حاصل از این تحقیق شرکت ها می توانند از طریق گرایش به فعالیت های کارآفرینانه و با انتخاب استراتژی مناسب و اتخاذ بخشی از منابع خود به منابع بازاریابی به عملکرد برتر دست یابند.