فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
توسعه مبتنی بر منابع، یکی از موضوعاتی است که اقتصاددانان همواره درباره آن تفکر می کنند. اغلب اقتصاددانان با توجه به عملکرد اقتصادی بهتر کشورهای کم بهره از منابع طبیعی، در مقایسه با کشورهایی با منابع طبیعی غنی معتقد هستند که توسعه بر اساس منابع شکست خورده است. تعداد اندکی از اقتصاددانان، با توجه به نقش منابع طبیعی در فرایند تولید، توسعه مبتنی بر منابع را در صورت اتخاذ یک راهبرد صحیح موفق می دانند. در مقاله حاضر، استدلال های هر دو گروه بررسی می شود. همچنین برای تبیین موضوع، تجربه برخی کشورهای موفق در این زمینه، مانند آمریکا، نروژ، آفریقای جنوبی و فنلاند و برخی کشورهای ناموفق، مانند اعضای اوپک مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، راهبرد توسعه بر اساس منابع، برای کشورهایی موفقیت آمیز بوده است که به جای بهره گیری از رانت منابع، به توسعه صنایع مرتبط با منابع طبیعی فراوان به عنوان صنایع پیشرو در اقتصاد پرداخته اند.
ارائه الگوی مفهومی فرایند کسب بازخور مشتریان در رویکرد مدیریت دانش مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۹)
107 - 138
حوزههای تخصصی:
توجه به دانش در عصر دانایی و اقتصاد دانش محور از اولویت های سازمان های امروزی است. یکی از منابع با ارزش برای سازمان دانش از مشتریان است. آن چه مدنظر مشتری است و در ذهن او نهفته است نوعی دانش پنهان تلقی می شود که اگر هر بنگاهی بخواهد از آنها استفاده کند باید سازوکار مناسب آن را تعبیه کند. بنگاه ها برای دستیابی به مزیت رقابتی و عملکرد برتر باید به دنبال منابع ارزشمند، کمیاب، دارای قابلیت تحرک اندک، غیرقابل تقلید و غیرقابل جایگزین باشند که دانش چنین منبعی است. ما به دنبال ارائه الگویی مفهومی هستیم که دانش مشتری را به عنوان بخشی از دانش بنگاه مدنظر داشته که از تعامل با مشتری حاصل می شود: هشت عامل اعتماد به فروشنده و اعتبار او، اعتبار بنگاه، پذیرش مشتری نسبت به فروشنده، بازخور مشتری، دانش از مشتری، آشکارسازی دانش مشتری، پردازش دانش و کاربردی نمودن دانش برای سنجش مدیریت دانش مشتری شناسایی و ارزیابی شدند. به جز فرضیه اثرگذاری اعتبار بنگاه بر پذیرش مشتری مابقی فرضیات تأیید شدند. این پژوهش با بررسی نقطه نظرات مشتریان، فروشندگان و مدیران بنگاه و با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل تجزیه و تحلیل شده است. در این زمینه پیشنهاد گردید که بنگاه به وضعیت ظاهر فروشندگان خود توجه کند، به قول ها و وعده های داده شده به مشتریان به موقع عمل کند، فضای گفتگو فیمابین مشتریان و فروشندگان را در نمایندگی های فروش فراهم آورد. با برطرف کردن خواسته های مشتریان برای آنها ارزش و اهمیت قائل شود، به ویژگی های شخصیتی و رفتاری و تخصصی فروشندگان توجه کند و از افراد متخصص که توان بررسی و تفسیر نظرات مشتریان را داشته باشند، در محل نمایندگی های خود استفاده نماید.
بررسی رابطه-ی ابعاد سازمان یادگیرنده و خلاقیت مدیران متوسطه استان سمنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه¬ی ابعاد سازمان یادگیرنده و خلاقیت مدیران متوسطه استان سمنان انجام شده است. این مطالعه براساس دیدگاه پیتر سنگه و ریچارد دفت در خصوص ابعاد سازمان یادگیرنده (مبادله¬ی اطلاعات، رهبر متفکر، آرمان مشترک، فرهنگ قوی و قابلیت فردی) می¬باشد. روش انجام تحقیق به لحاظ گردآوری داده¬ها توصیفی( از نوع پیمایش و به لحاظ هدف پژوهش کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران متوسطه استان سمنان (170نفر) بود که نمونه تحقیق مطابق با جدول مورگان 118 نفر تعیین گردید که با استفاده از روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای از هر شهرستان و منطقه نمونه مورد نظر انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون و آزمون t همبسته) استفاده شد. روایی پرسشنامه با مطالعه-ی منابع و اخذ نظرات چند تن از اساتید با تجربه و صاحب نظر بدست آمد و برای محاسبه پایایی پرسشنامه¬ها نیز تعداد 30 پرسشنامه بین جامعه آماری (غیر از نمونه اصلی) توزیع و با استفاده از آلفای کرونباخ ضریب 87/0برای سازمان یادگیرنده و 76/0برای خلاقیت برآورد گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که مولفه¬های فرهنگ، قابلیت شخصی و آرمان مشترک با خلاقیت مدیران متوسطه استان رابطه¬ی معنادار داشته و همچنین یافته های جانبی پژوهش نشان داد که بین میزان خلاقیت و سن و سنوات اختلاف معنادار و بین جنسیت و مدرک تحصیلی با خلاقیت از اختلاف معناداری برخوردار نیستند و بین نظرات مدیران زن و مرد در مورد مولفه-های آرمان مشترک و قابلیت شخصی تفاوت وجود دارد
بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش در صنعت خودروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شتاب تحولات، محیط رقابتی و عدم اطمینان محیطی در دنیای امروز، دانش، راهبردیترین منبع برای حفظ و تقویت مزیت رقابتی به شمار میرود و مدیریت اثربخش دانش یکی از جدیترین چالش های سازمان ها است. مدیریت دانش دارایی نهفته در ذهن افراد را به دارایی سازمانی تبدیل میکند، به طوری که مجموعهی وسیعی از افرادی که در تصمیم گیریها دخیل هستند، به این ثروت دسترسی داشته و بتوانند از آن استفاده کنند. این مقاله به دنبال بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش در صنعت خودروی کشور ایران است. بنابراین، پس از احصای مؤلفه های اصلی مدیریت دانش از طریق بررسی ادبیات موضوع، میزان توجه با این مؤلفه ها در دو وضعیت موجود و مطلوب صنعت خودرو و میزان شکاف بین آن ها مطالعه شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش 120 نفر از طبقات مختلف کارکنان و مدیران صنعت خودرو به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات بیانگر آن است که بیشترین شکاف بین وضعیت مطلوب و موجود در بین مؤلفه های مدیریت دانش به ترتیب مربوط به ایجاد و کاربرد دانش است. در پایان پیشنهادهایی برای مدیران و دست اندرکاران صنعت خودرو ارایه شده است.
نقش عوامل فناورانه در موفقیت مدیریت دانش در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود به عصر دانایی، موفقیت مدیریت دانش به وجود پیش نیازهای ساختاری، فرهنگی، فناورانه و انسانی ویژه ای نیاز دارد. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد فناورانه مورد نیاز برای موفقیت مدیریت دانش در سازمان است. سؤال اساسی پژوهش عبارت است از اینکه ابعاد فناورانه مورد نیاز برای موفقیت مدیریت دانش در سازمان کدام است؟ وضعیت جامعه آماری در خصوص ابعاد و مؤلفه های مورد نظر چگونه است و نیز آن که چه رابطه ای بین ابعاد پیش گفته و موفقیت مدیریت دانش وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش دانشگاه هوایی شهید ستاری است؛ نمونه آماری پژوهش نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه حضوری بوده و از روش تحقیق توصیفی- میدانی استفاده شده است. نتایج حاصل از به کارگیری روش های آماری حاکی از رابطة معنا دار مؤلفه های فناورانه با مدیریت دانش، تفاوت معنادار بین وضعیت موجود مؤلفه ها با وضعیت مطلوب مؤلفه ها و اولویت متفاوت مؤلفه ها در تأثیرگذاری بر مدیریت دانش است. در پایان با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهادهایی به جامعه علمی و سازمانی ارائه شده است.
بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی: مطالعه ای موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران بر آن است که با اجرای برنامه های توسعه و رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله تا سال 1404، جامعه ای مبتنی بر دانایی و کشوری توسعه یافته ایجاد کند. دستیابی به این امر مهم نیازمند مدیریت دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی است. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی بود. یکی از دانشگاه های دولتی تهران با جامعة آماری 383 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه انتخاب شد که از این تعداد صد نفر در تحقیق مشارکت کردند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامة محقق ساخته، مشتمل بر 49 گویة بسته پاسخ و 3 گویة باز پاسخ بود. از تحلیل عاملی به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و شناسایی ابعاد مدیریت دانش استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، عوامل بنیادی مدیریت دانش در دانشگاه نمونه، اشاعه دانش (آموزش)، تولید دانش (پژوهش)، به کارگیری دانش (خدمات اجتماعی) و ذخیرة دانش بودند.
ارزیابی عملکرد زنجیرهی تأمین با نگرش فرآیندی و استراتژیک با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بازنگری مدل تلفیق شده Chan & QI با مدل مرجع فرآیند کسب و کار (SCOR) است. این مدل تلفیقی با ساختار سلسله مراتبی، دارای سه سطح و هفت معیار برای عملکرد زنجیرهی تأمین هستند که دو مورد ازاین معیارها کمی (هزینه و استفاده از منبع) و پنج موردآن ها کیفی هستند (کیفیت، انعطاف پذیری، مشهود بودن، اعتبار و نو آوری). به منظور بهبود کارایی مدل گفته شده در ارزیابی عملکرد زنجیرهی تأمین، از ترکیب این مدل با منطق فازی استفاده شده است. به عبارت دیگر هدف این مقاله پیشنهاد یک روش ارزیابی نوآورانه است تا با بهکارگیری منطق فازی، داده های عملکردی حاصل از معیارهای مختلف را به یک شاخص مرکب معنادار برای یک زنجیرهی تأمین، تبدیل کند. در نهایت مدل گفته شده در یک مورد واقعی تست شد و نتایج بیانگر اعتبار مدل پیشنهادی است.
نگاهی کمّی به مقالات علمی- پژوهشی منتشر شده فصلنامه مدیریت سلامت؛ سالهای 89-84(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تلاش جهانی برای توسعه مراکز رشد نمونه موردی: مراکز رشد مالزی
حوزههای تخصصی:
طراحی سیستم پشتیبان تصمیم گیری جهت مدیریت بانکی از منظر تجهیز منابع (مورد پژوهشی بانک کشاورزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده هوشمندانه از داده ها و اطلاعات در تصمیم گیریهای مدیریتی، یکی از نیازهای ضروری مدیران به ویژه در سازمان های بزرگ است. با توجه به فضای رقابتی حاکم بر بازار ها، اهمیت پاسخ گویی به این نیاز برای مدیران و سازمان ها به طور فزاینده ای افزایش یافته است. در دهه های اخیر، سیستم ها و ابزار فناوری اطلاعات، نقش مهمی را در ارتقای پاسخ گویی به خواستهی مدیران فراهم کرده است. سیستم پشتیبانی تصمیم گیری (DSS) به عنوان ابزار مهمی در این زمینه نقش بنیادی خود را در سازمان ها نشان داده است. در نظام بانکی کشور با توجه به گستردگی و حجم بالای فعالیت ها، با تولید داده ها و اطلاعات بسیاری مواجه هستیم که موضوع تصمیم گیری را از اهمیت خاصی برخوردار کرده است. با توجه به ویژگیهای نظام بانکی کشور این نیاز ها، به شکل خاص تر و تخصصیتری باید مورد بررسی قرار گیرند. این مطالعه بر آن است تا در پاسخ به این نیاز به طراحی سیستم پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت در حوزهی تجهیز منابع بانکی مطابق با ویژگیهای نظام بانکداری کشور بپردازد. مدل منطقی هدف و ویژگیهای فنی سیستم به تفصیل بیان و برخی از مهم ترین ویژگیها و مزیت های حاصل از سیستم نیز معرفی خواهند شد. با توجه به نتایج این مطالعه میتوان گفت که طراحی سیستم پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت میتواند راهگشای ارتقای تصمیمات هوشمندانه مدیریت در نظام بانکی کشور باشد.
رادیو و توسعه همه جانبه
مدیریت دانش در شرکت های کوچک و کارآفرین:بررسی عوامل سازمانی اثرگذار در ایجاد و انتقال دانش در صنعت انفورماتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله از میان ابعاد مدیریت دانش، دو بعد ایجاد دانش و انتقال دانش را به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته و تلاش دارد عوامل اثرگذار در اجرای موفق این دو بعد مدیریت دانش در شرکت های کوچک انفورماتیک را شناسایی کند. جامعهی آماری این تحقیق 48 شرکت از شرکت های عضو انجمن انفورماتیک ایران بوده و نمونهی آماری تحقیق شامل 27 شرکت است. از این رو با طرح 17 فرضیه و استفاده از ابزار پرسش نامه و اجرای آزمون هم بستگی، رابطهی میان هر یک از متغیرهای سازمانی را با این دو بعد اندازه گیری کرده است. متغیرهای 8گانه عبارتند از فرهنگ اشتراک دانش، فردگرایی، مستندسازی دانش، شبکهی ارتباط های سازمانی، ابزارهای فناوری اطلاعات، دانش کارکنان از فناوری اطلاعات، نظام جبران خدمت های گروهی و نظام آموزش سازمان. نتایج تایید کرد که فردگرایی اثرگذاری منفی روی انتقال دانش دارد. اثرگذاری مثبت دانش کارکنان از فناوری اطلاعات بر بُعد انتقال دانش و رابطهی مثبت جریان ارتباط های غیرمتمرکز سازمانی بر هیچیک از دو بعد تایید نشد.
الگوریتمی جهت حل مسئله کوتاهترین مسیر مبتنی بر قوانین مدارهای الکتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه چارچوب مدیریت استراتژیک دانش نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۳ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۷)
93 - 114
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، استفاده از ابزاری به نام دانش برای ایجاد خلاقیت و نوآوری در سطح ملی از اهمیت بسزایی برخوردار است و کشورها با ارج نهادن به مدیریت دانش و به طور متقابل مدیریت خلاقیت و نوآوری، آن را نیازی استراتژیک جهت پیشگامی در عرصه ی رقابت-پذیری تلقی می کنند. مقاله ی حاضر پس از بررسی و مقایسه ی مدل های مدیریت دانش، مدیریت استراتژیک دانش، نوآوری و دانش نوآوری به ارایه چارچوب مدیریت استراتژیک دانش با تأکید بر دانش نوآوری پرداخته است. توسعه مفهومی این الگو بر اساس مرور جامع ادبیات مدیریت دانش انجام شده است که در مدیریت نوآوری به کار می رود. این الگو از دو لایه تشکیل شده که شامل ? مرحله اصلی: همترازی دانش نوآوری و کسب وکار، تدوین چشم انداز و مأموریت، تجزیه و تحلیل فاصله و تبیین اهداف بر اساس نیاز نوآوری و هر حوزه دانش، برنامه ریزی نقشه راه و در نهایت ارزیابی جهت پایش تحقق اهداف استراتژیک است. جهت اعتبارسنجی چارچوب ارایه شده، مؤلفه های مدل های مدیریت استراتژیک دانش مدیریت گردآوری و در قالب یک پرسشنامه تنظیم و مورد بررسی روایی محتوایی و صوری قرار گرفته و در مرحله بعد با استفاده از آزمون آماریt ، معناداری هر معیار (که معیارها با مطالعه ی ادبیات موضوع اکتشاف و استخراج یافته بودند) با کمک نرم افزار SPSS اندازه-گیری شده و با استفاده از یکی از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره، به نام استدلال بر مبنای شواهد، (به عنوان روشی نوین و پیشرفته با کمترین خطای محاسباتی به دلیل ارزیابی مستقل گزینه ها)، بر مبنای ?? معیار، اهمیت و وضعیت مدل های موجود و مدل ارایه شده در این مقاله مقایسه و رتبه بندی و اولویت گذاری شد که مدل پیشنهادی بیشترین امتیاز را در بین سایر مدل-ها به خود اختصاص داد.
سنجش شاخص های حکمرانی خوب و نقش دولت الکترونیک در ارتقای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۸)
171 - 188
حوزههای تخصصی:
حکمرانی خوب، واژه ای است که بیانگر تغییر پارادایم نقش دولت و حکومت ها است که زمینه را برای مشارکت یکسان و برابر تمام شهروندان در فرآیند تصمیم گیری فراهم نموده و بیانگر این واقعیت است که حکمرانی متعلق به مردم است و توسط مردم شکل می گیرد. از سویی دیگر، دولت الکترونیک ابزار قدرتمندی است که باعث ارایه بهتر خدمات عمومی، کاهش زمان انتظار و بهبود اثربخشی - هزینه، افزایش بهره وری و بهبود شفافیت و پاسخ گویی شده و ارتقاء توانایی دولت در انجام فعالیت های کلیدی را موجب می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی شاخص های حکمرانی خوب و تأثیر استقرار دولت الکترونیک بر شاخص های حکمرانی در سازمان های دولتی است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در این پژوهش، 200 پرسشنامه به طور تصادفی بین مدیران و کارشناسان هفت سازمان دولتی استان یزد توزیع شد. جهت بررسی میزان و نوع ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته از آزمون همبستگی اسپیرمن و برای تعیین درجه اهمیت شاخص های حکمرانی خوب از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. بر پایه این تحلیل ها، تمام فرضیه های اصلی و فرعی مورد قبول واقع شده اند. به گونه ای که نتایج پژوهش نشان می-دهد، استقرار دولت الکترونیک به ارتقای پاسخ گویی، اثربخشی نقش ها و وظایف، ظرفیت سازی، شفاف سازی، نتیجه گرایی و ارتقای ارزش ها به عنوان شاخص های حکمرانی خوب منجر می شود.
بررسی تأثیر استفاده از فناوری اطلاعات بر عملکرد عملیاتی و عملکرد استراتژیک واحد مدیریت منابع انسانی در شرکت های خودروساز و قطعه ساز تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود فناوری اطلاعات به زندگی بشر تغییرات بسیاری را در سازمان ها به وجود آورده است و علاوه بر تغییر ساختارهای سازمان، ماهیت و نقش بخش های کسب وکاری را نیز تغییر داده است. واحد مدیریت منابع انسانی به عنوان یکی از مهمترین بخش های سازمان نیز تحت تأثیر این تغییرات از این تغییرات گسترده مصون نبوده است و ماهیت کارکردهای آن از حالت سنتی به الکترونیکی تغییر یافته است. در پژوهش حاضر سعی شده است تا ابهام در مورد نوع تأثیر فناوری اطلاعات بر مدیریت منابع انسانی (مثبت یا منفی بودن) برطرف شود و تأثیر استفاده از منابع انسانی بر عملکرد مدیریت منابع انسانی در دو بعد عملیاتی و استراتژیک بررسی شود. در این پژوهش از روش مطالعه پیمایشی (زمینه یابی) و ابزار پرسشنامه برای بررسی فرضیه ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، استفاده از فناوری اطلاعات در واحدهای منابع انسانی شرکت های خودروساز و قطعه ساز تهران موجب بهبود عملکرد در دو جنبه عملیاتی و استراتژیک می شود. همچنین افزایش عملکرد عملیاتی نیز موجب افزایش عملکرد استراتژیک واحد منابع انسانی می شود.