محمدکاظم یوسف پور

محمدکاظم یوسف پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱ مورد.
۱.

فراخوانی کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کهن الگو نماد مادر مثالی شعر مقاومت افغانستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۳
این پژوهش بر آن است تا کهن الگوی مادر را به عنوان قوی ترین و حیاتی ترین کهن الگویی که در ناخودآگاه روان تأثیر شگرفی می گذارد، به منزله مهم ترین و بارزترین کهن الگوی شعر مقاومت افغانستان، نقد و بررسی کند و پس از شناسایی نمودهای آن، نسبت آنها را با اندیشه مقاومتی شعر پایداری بکاود. روش پژوهش مقاله توصیفی- تحلیلی با رویکرد محتوایی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان به صورت های گوناگون در دو دسته طبیعی (زمین، وطن، خورشید، دریا، آب و...) و واقعی (مادر، زن، حوا و...) جلوه یافته اند. نمودهای طبیعی آن سودمند و یا اهریمن خوی اند. فراخوانی کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان به عواملی چون تجاوز روس و جنگ های درازدامن این کشور بازبسته است. شاعران در بازتاب خرابی ها، قحطی، ناباروری و زیانکاری برخاسته از جنگ، بازگویی درد و رنج ملت افغانستان و رسواسازی عاملین آنها، سیاه نمایی چهره های استعمارگرِ بیگانه و نکوهش خائنان داخلی حکومت دست نشانده، جنگ های درون مرزی، و ... سرانجام برای تشجیع مبارزان و ستایش قهرمانان و ایجاد روحیه ملی در دفاع از وطن، نیت مندانه، نمودهای کهن الگوی مادر را به کار می بندند. بررسی ها نشان دهنده آن است که کاربرد این میراث سنتی به شعر مقاومت غنا و ژرفا بخشیده است.
۲.

بررسی مفهوم وحی و شهادت در شعر و کلام نوروز سورانی (متون مقدس گوران) بر اساس روش پدیدارشناسی هرمنوتیک پُل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی هرمنوتیک متون مقدس گوران نوروز سورانی پل ریکور شهادت وحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۱۵۸
پدیدارشناسی هرمنوتیک با ورود به حوزه مطالعات دینی، اقتدار متون مقدس را به عنوان یک راهنمای هنجاری با الگوهای مشخص و تعریف شده در پرانتز قرار می دهد. این تعلیق، عرصه ارجاعِ شاعرانه غیرتوصیفی را به جهان می گشاید. رویدادهای بازگوشده درکتاب مقدس به عنوان رویدادهای تاریخی، اکنون از وجود متنی برخوردارند که از منشأ پیشینِ خود فاصله گرفته اند و معانی کنونی شان محصول ثبت آنها در شبکه ای از متون است که به طورمتناوب، یکدیگر را در یک کلِ بینامتنی حمایت و جابه جا می کنند؛ براین اساس کتاب مقدس، پیش از هرچیز گفتمانی است که نظریه کلیِ متن آن را به عنوان حلقه ای در یک زنجیره ارتباطی می فهمد. پُل ریکور در تدوین قوسِ هرمنوتیکی خود با تأکید بر مرحله تبیین انتقادی (نقد ادبی) گذار از اولین تفسیر سطحی و متعصبانه را به خوانشی عمیق ممکن می سازد که در برابر رویارویی با عینیت ایستاده است . در این مقاله با توجه به دیدگاه های ریکور به بررسی مفاهیمِ «وحی و شهادت (گواهی)» در متون مقدس گوران می پردازیم و سپس با تحلیل شعر و کلام مقدس «نوروز سورانی» در این زمینه، سعی در نشان دادن الگوی عینی این مفاهیم در متون مقدس گوران (یارسان/ اهلِ حق) داریم. این تعلیق سبب می شود تا وحی با توجه به ویژگی های منحصربه فرد گفتمان ها و درعین حال از طریق روابط متقابل آنها درک شود. پدیدارشناسی هرمنوتیک پُل ریکور با تأکید بر مرحله تبیین انتقادی موجب می شود تا کتاب مقدس از تفسیرهای ذهنی سازِ وابسته به فرهنگ و نیز از تفسیرهای بنیادگرایانه رها شود و کماکان در جهان مُدرن امروز مورداستناد و استفاده قرار بگیرد.
۳.

متن شناسی تحریمة القلم و تصحیح ابیاتی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنائی تحریمهالقلم متن پژوهی تبارشناسی نسخ تصحیح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۱۸۳
ازجمله آثاری که از سنائی غزنوی، شاعر زبان آور و دوران ساز تاریخ ادبیات فارسی باقی مانده، مثنوی کوتاه تحریمهالقلم است. این مثنوی را استادان دانشمند مجتبی مینوی (1336)، رضا مایل هروی (1346) و محمدتقی مدرس رضوی (1348) تصحیح کرده اند. آخرین کوشش، یعنی تصحیح شادروان مدرس رضوی، در نیم قرن اخیر همواره محل توجه و مراجعه اهل تحقیق بوده است. بااین حال، در این چاپ سهوهای متعددی دیده می شود که غالبا به سبب برخی کاستی ها در منابع مصحح و اشکالات روش شناختی رخ داده است. در این نوشتار پس از جست وجو و تحصیل همه منابع شناخته شده این مثنوی تا امروز، نخست به تبارشناسی این منابع و نقد و تحلیل متن شناختی آنها پرداخته ایم، سپس براساس این دست نوشت ها، با توجه به قراین موجود در خود متن، مضامین و ساخت های مشابه در سایر متون ادبی و عرفانی کهن، فرهنگ های قدیم و جدید و تحقیقات معاصران، تعداد قابل توجهی از ابیات متن مصحح مدرس رضوی را تصحیح و اصلاح کرده ایم.
۴.

رویکرد عرفانی و تعلیمی برون و درون قصه ای مثنوی معنوی براساس نظریه تداعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی مولوی عرفان تداعی شاخصه های برون قصه ای شاخصه های درون قصه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۱۳
تداعی، یکی از توانمندی های ذهنی است. این مقوله، به عنوان یک سبک در تعلیم، جایگاه ویژه ای در متون ادبی و عرفانی، خاصه متون عرفانی دارد. در سبک آموزشی تداعی، امر آموزش از پیش تعیین شده و ساختگی نیست. این سبک، باعث تولید متن می شود، یا به سخن دیگر متن نویسا تولید می کند. مسیر و جهت آموزش را در جریان تعلیم مفاهیم عرفانی، مشخص می سازد. اصل و جوهر تداعی، حرکت و پویایی است. موضوع این پژوهش، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درون قصه ای مثنوی معنوی بر اساس نظریه تداعی است. پژوهش ما نشان می دهد که تداعی یک سبک آموزشی، تعلیمی و شیوه مولوی در مثنوی است. از جمله ویژگی های تداعی در مثنوی: پروردگی مضامین عرفانی، تنوع اندیشگانی، پویایی و چندلایگی متن و عدم یکنواختی تعلیم را می توان نام برد. خلاقیت مولانا مقوله تداعی را- که فرایندی غیر ارادی است- در استخدام تعلیم که جنبه ارادی است، قرار داده و تعلیم را در خدمت تغییر درآورده است.
۵.

مؤلّفه های مفهوم سکر در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکر ایضاح مفهومی عرفان اسلامی وحدت و اتحاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۱۲۵
منابع دست اوّل و دوم عرفانی در توصیف مفهوم سکر، از مؤلّفه های مختلفی بهره برده اند که باعث ابهام و اختلاف زیاد در فهم آن شده است. این مقاله با رویکردی مفهوم شناختی از طریق توصیف و تحلیل، به ریشه های نظری و تأویلی سکر در قرآن، حدیث و روایت های اسلامی و عرفانی و عرفی پرداخته و پس از شناسایی 12 مؤلّفه مفهوم سکر در منابع عرفانی، آنها را به مؤلّفه های اصلی و جوهری و فرعی و فرعی تر تقسیم کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تنها مؤلّفه جوهری و اصلی سکر، مؤلّفه وحدت و اتحاد با محبوب است و سایر مؤلّفه ها عارضی اند. در این میان مؤلّفه فجأه بودن سکر نشانگر حال بودن آن در تقسیم بندی اصطلاحی عرفانی است. کرامت و کرامت تراشی و اسطوره شدگی از مؤلّفه های فرعی تر سکر است که بیشتر در پندار عامیانه و دریافت های سطحی تر از مفهوم سکر، به آن نسبت داده می شود. پایان این نوشتار، به بازتعریف مفهوم سکر می پردازد.
۷.

زبان رمز در آثار حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه رمز کلمه حلاج

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها عرفا و متصوفه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات عرفا و صوفیه
تعداد بازدید : ۱۲۸۲ تعداد دانلود : ۸۲۲
زبان از مهم ترین ویژگی های بیانگر باورهای عارف است و به همین سبب اهمیت ویژه ای دارد. حلاج از عرفایی است که رمزهای زبانی آثار و سخنان او، زبان وی را از زبان معمول متمایز می کند. دستیابی به رویکردهای فکری و تجربیات او مرهون تحلیل و تفسیر این رمزها است. این نوشتار پس از توضیح رمز و رابطة مستقیم آن با تجربة عرفانی و تبیین دیدگاه حلاج دربارة زبان رمزی، رموز زبانی حلاج را در سه بخش حروف، کلمات و تصاویر، با روش توصیفی تحلیلی بررسی می کند. در این مقاله نقش رمز در زبان حلاج، ارتباط زبان رمزی حلاج با تجربه های روحانی او و نقش آن در شناخت تجربه ها و باورهای وی بررسی می شود. با توجه به تفاوت ظریف شطح و رمز، کشف رموز زبان حلاج، می تواند نوع تجارب و حقیقت باورهای او را آشکار کند. رمز و شطح، اصلی ترین و پراهمیت ترین بخش سخنان حلاج است و در زبان او بسیار به شطحیات توجه شده است؛ به همین سبب بررسی و تحلیل انواع رمز در سخنان او ضرورت دارد.
۸.

تحلیل انتقادی روایت زندگی و مرگ حلاج در گفتمان انقلابی/ چپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مفصل بندی حلاج چرخش گفتمانی ایدئولوژی چپ میرفطروس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۸ تعداد دانلود : ۸۷۸
روایت زندگی، اندیشه و مرگ حلاج دربیشتر متون عرفانی همواره از ظرفیت و توانمایگی برای معرفی زمینه ها ونشانه های گفتمان صوفیانه برخورداربوده است. برخی گفتمان ها بتدریج این نشانه ها رابعنوان «دال های شناور» درخود جذب و باماهیتی متفاوت مفصل بندی کردند وازین طریق زمینه تغییرگفتمان عرفانی رافراهم ساختند.دردوره مشروطه، برخلاف دوران گذشته که رنگ گفتمان عرفانی در متون مرتبط باحلاج رنگ غالب بودو بیشتر قرائت ها ازحلاج بازتاب مستقیمی ازمقام عرفانی وی محسوب می شد،جنبش های چپ گرا باتقلیلگرایی وکلیشه سازی وبازنمایی عرفان بدو نوع متفاوت و تفکیک عرفان منفعل وناکارآمد ازعرفان انقلابی، عناصری ازگفتمان عرفانی حلاج رابرجسته ساختند وبادرون مایه ودال مرکزی گفتمان چپ مفصل بندی کردند. بارزترین نمونه این چرخش گفتمانی دردو قرائت متمایز ماسینیون و میرفطروس دیده می شود که یکی روایت خود را در چهارچوب گفتمان عرفانی و بر پایه حقایق تاریخی مستند بنا کرد و دیگری در قالب گفتمان ایدئولوژیک و چپ گرایانه؛ چنانکه می توان میرفطروس را نقطه اوج تغییر گفتمان عرفانی به انقلابی شمرد.این مقاله بامروری بردونوع مواجهه فاصله مندباعرفان و تحلیل نشانه های درمتون عرفانی وادبی وسیاسی ببررسی و تحلیل تفاوت قرائت ها وروایات موجود ازسرگذشت و اندیشه حلاج ومهم تر ازآن تغییر وجذب برخی عناصر گفتمان عرفانی در گفتمان انقلابی می پردازد. نتیجه این تحول وجذب، جایگزینی عشق واتحاد عرفانی بعنوان مبنای اصلی حیات ومرگ حلاج باماتریالیسم و اومانسیم ازیکسو وکرامات معنوی ومواعظ عرفانی باجادوگری و تبلیغ بیدینی وخداستیزی درجهت انقلاب مردمی ازسوی دیگراست.
۹.

تحلیل دگردیسی گفتمان قدرت قدسی در ادبیات ایران از اوستا تا متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۳ تعداد دانلود : ۷۹۶
بررسی صورت بندی هایِ گفتمان فرّه ایزدی در متون دوره های مختلف، با تمرکز بر اوستا و شاهنامه فردوسی، نشان می دهد که صورت بندیِ عناصر این گفتمان با دگردیسی های متعدّد همراه بوده است. در این آثار از میان انبوه معانی و گزاره های موجود، برخورداری پادشاهان ایرانی از موهبت فرّه ایزدی، واسطه فیض الهی بودن و حقّ الهی آنان برای حکومت بر مردم، به عنوان دال های خاص در شبکه ای از عناصر مرتبط و به هم پیوسته، مفصل بندی، برجسته سازی و دارای قطعیت معنا شد و معانی دیگر گفتمان فرّه ایزدی، به سبب منظم و هماهنگ شدن دیگر نشانه ها حول این نقطة مرکزی و تقلیل و انسداد معنای آنها، به حاشیه رانده شد. این بررسی نشان می دهد که گفتمان فرّه ایزدی با استفاده از راهبرد های زبانی مانند تکرار گزاره های سازگار، غیریت سازی، قطعیت گزاره های گفتمان خودی، تقلیل گرایی، تخلیة معنایی نشانه های گفتمان رقیب و حاشیه رانی بسیاری از نشانه ها، برساخته شده و به عنوان حقیقتی بدیهی و طبیعی شده تثبیت شده است.
۱۰.

تحلیل مقایسه ای روایت های رستم و گشتاسب در شاهنامه فردوسی (بر اساس تعامل الگوهای چرخه ای و خطی زمان، در شکل گیری و خوانش انتقادی روایات)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۴ تعداد دانلود : ۴۷۲
شاهنامه فردوسی در ادبیات فارسی از جمله کتاب هایی است که تاکنون آبشخور آثار تحقیقی فراوان و همواره مطمح نظر بسیاری از محققان ادبی و غیر ادبی بوده است. ساختار ویژه چندرشته ای این اثر و تنوع و گستردگی روایات آن مجالی برای خوانش هایی متفاوت با کاربست روش های تاریخ باوری، تحلیل گفتمان و روایت شناسی، در عرصه تحقیقات معاصر فراهم آورده است. در این مقاله سعی شده است با جست وجو در سرچشمه های تاریخی، شیوه روایت سازی درباره شخصیت های رستم و گشتاسب و نحوه تأثیر و تأثر آنها در قالب حماسه واکاوی شود. کاربست الگوی چرخه ای در تدوین و سامان دهی روایات تاریخی عمدتاً به شکل گیری روایاتی با مضمونی اسطوره ای و حماسی می انجامد که وقایع و شخصیت های تاریخی را در الگوهای زیرساختی از پیش تعیین شده ای، تحدید و استحاله می کند. به همان میزان که شیوه تاریخ نگاری متأثر از الگوی چرخه ای به ابهام سرچشمه های تاریخی وقایع و شخصیت ها، همسان پنداری و تکرار می انجامد، در این شیوه تاریخ نگاری، انتقال خطی وقایع با شگردهای روایت پردازی داستان وار، از آنجا که در سیطره صورت بندی دانایی درک چرخه ای زمان پرورده شده است، چون تمامی گذشته را انتقال نمی دهد، روایاتی به ظاهر منسجم از وقایعی با سرمنشأهای تاریخی و زمانی متفاوت ارائه می کند. به همین دلیل و با توجه به منظر نوتاریخ باوری، هر روایت تاریخی، داستانی است از گذشته که با گذشته یکسان نیست. در مقاله حاضر پس از تطبیق الگوهای دوگانه از درک زمان، با جریان های معرفت شناسی تاریخ، با استفاده از رویکردهای گفتمانی و روایت شناسی، نحوه تأثیر الگوهای چرخه ای و خطی در روایات مربوط به رستم و گشتاسب و جای گشت آنها نشان داده می شود
۱۱.

بررسی تکوین نظریه ولایت عارفانه بر مبنای استحاله تمثیلی و چگونگی انتقالِ آن به عصر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهاب الدین سهروردی مکتب خراسان استحاله تمثیلی ولایت عارفانه ترمذی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۰۶۷ تعداد دانلود : ۸۴۵
بسیاری از پژوهشگران، آبشخور تصوف اسلامی را از یک مشرب فکری مشخص جستجو کرده اند. دیدگاه حاکم بر این پژوهش ها، بر مبنای درخت گونگی و داشتن ریشه متمرکز بوده است. با توجه به نظریه استحاله تمثیلی، هر یک از مباحث مورد بحث در تصوف اسلامی، می تواند از ریشه ای جداگانه سر برآورده باشد و این پژوهش بر آن است تا بر مبنای این نظریه، نشان دهد که یکی از سرچشمه های تصوف اسلامی، فرهنگ ایرانی است و تکوین نظریه ولایت عارفانه در سرزمین ایران، می تواند حاصل دگردیسی در عقیده ایرانیان به فرّه ایزدی باشد. در این مقاله زمینه های محیطی و پیش زمینه های فکری که در تدوین مبحث ولایت عارفانه توسط حکیم ترمذی اثرگذار بوده است؛ موردِ بررسی قرار می گیرد و با ترسیم خط سیر نظریه ولایت عارفانه تا زمان سهروردی و بازتاب آن در آثار تعدادی از عارفان و متفکران بزرگ به نظریه حکیمانِ متألّهِ سهروردی و ارتباط آن با مبحث ولایت عارفانه پرداخته می شود و چگونگی تلفیق این اندیشه ها که با وجود دگردیسی در عناصر، ماهیّت معنایی آن محفوظ مانده است؛ بررسی می گردد. این بررسی نشان می دهد که پیوند میان حکمت خسروانی و عرفان ایرانی و دگردیسی های تدریجی در نظریه ولایت عارفانه، چگونه پیش زمینه های فکری و دگردیسی های نظریِ لازم را برای آن چه که بعدها حاکمیت صوفیان صفوی تفسیر شده، آماده کرده است. زمینه های اولیه چنین تحوّلی، در بستر روح و فرهنگ ایرانی فراهم بود و اندیشمندانی چون سهروردی به آن جانی دوباره بخشیدند
۱۲.

معانی خوف و رجا در قرآن و تأویل آن در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان قرآن مثنوی خوف رجا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی مفاهیم دینی و مذهبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۲۳۷۷ تعداد دانلود : ۶۸۷۷
مفهوم خوف و رجا از بعد معرفت شناختی و نظام اصطلاح شناسی در قرآن و در آثار عرفانی، به ویژه مثنوی معنوی جایگاهی ویژه دارد. از این رو این مقاله کوشیده است ابتدا مفهوم این دو واژه را در قرآن کریم بکاود و سپس تأویلات عرفانی این مفاهیم را در نگاه و اندیشه مولوی بررسی نماید. در این رهگذر، سیر مفهومی و تاریخی این دو مفهوم در اندیشه و کلام متصوفه و عرفا تا عصر مولانا نیز به اختصار بررسی می گردد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که مولانا با تکیه بر قرآن و آموزه های دینی، احادیث و روایات به این دو مقوله مکمل نگریسته و در تبیین مفهوم و حقیقت خوف و رجا با تأثیر از کلیت اندیشه عارفان اهل سکر، اندیشه خاص و تفکر عاشقانه خود را به کار گرفته است. مولانا با تلفیق رجا و عشق، رجا را بر خوف برتری می دهد تا اندیشه غالب در مثنوی، یعنی عشق و وصال، در اجزای آن نیز تبلور یابد.
۱۳.

قصه ها و حکایات مثنوی در خوانش شالوده شکنانه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی شالوده شکنی قصه های مثنوی محورهای خوانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۸ تعداد دانلود : ۸۴۵
مثنوی متنی است قاعده گریز و ساختارشکن که در سطوح مختلفِ صوری، زبانی، روایی و معنایی، ساختارهای ذهنی و زبانی خواننده و پیش فرض های متعارف و مقبول او را برهم می ریزد. اولین نکته ای که در برخورد با جهان قصه های مثنوی توجه مخاطب را جلب می کند، ساختار نوآیین قصه هاست. این مقاله پس از نگاهی اجمالی به شالوده شکنی، ضمن مقایسه متن اصلی قصه ها و حکایات مثنوی با ماخذ آنها، بدون توجه به گریزها و گسست های راوی، به واکاوی و تبیین خوانش شالوده شکنانه مولوی از قصه ها می پردازد و در تحلیل چهار حکایت مثنوی، زدوده-ها و افزوده های مولوی و محورهای خوانش او از قصه ها را استخراج می نماید. در افق دید مولوی همه اشیا، اعیان و امور هستی در پیوند با امر متعالی و خالق هستی معنا و اعتبار می یابند. در این چشم انداز به نحوی از انحا، در لایه های عیان و نهان و ماحصل قصه ها، یکی از وابسته ها و ملحقات مفهومی جهان بینی مولوی رخ می نماید، مفاهیمی چون حرکت، فروریزی قطعیت ها، وقوع ناممکن ها و... که بسترساز خوانش متفاوت قصه ها و سبب زایش و پویایی معنا شده است.
۱۴.

نقش و درفش: جستاری در روابط زیرساختی پهلوان، رنگ و نگاره در داستان رستم و سهراب

کلیدواژه‌ها: اسطوره رستم و سهراب رنگ سراپرده نگاره درفش پهلوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۳ تعداد دانلود : ۷۶۶
زیرساخت هر اثر ادبی یا هنری را مجموعه روابط معنایی پنهان و چندسویه میان عناصر مختلف سازنده آن تشکیل می دهد. این روابط در سطح اثر بُعدِ زیبایی شناختی آن را می آفرینند، اما مفاهیم بنیادی و معانی نمادین اثر را باید در سلسله روابط پیچیده درونی آن جست وجو کرد. شاهنامه از آن جمله آثار ادبی است که ژرفای غنی و عمیق و روابط زیر ساختی پیچیده و وسیعی دارد. تنوع و تعدد عناصر سازنده این اثر آن را از زوایای گوناگون مستعد پژوهش و تحلیل می کند. این مقاله سعی دارد تا از میان عناصر مختلف به کار رفته در ساخت شاهنامه دو عنصر رنگ سراپرده و نگاره درفش را در بخشی از داستان رستم و سهراب بکاود تا با آشکار ساختن روابط پنهان میان این دو عنصر پرکاربرد شاهنامه، گوشه ای از دنیای رنگین و رازآلود این اثر را بازشناساند و نشان دهد که چه میزان از مفاهیم گوناگون و معانی گسترده آن تنها از طریق این دو عنصر منتقل شده اند.
۱۵.

زمینه های گفتگویی طنز در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طنز گفتگو براندازی فضای عمومی صدای برتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۶ تعداد دانلود : ۸۲۶
گفتگو در آثار میخاییل باختین اصطلاحی است که سرشتی روش شناختی دارد. وی گفتگو را روشی برای روبه رو شدن با اموری می داند که تن به برخورد سلطه جویانه نمی دهند. بنابراین، این اصطلاح در تقابل با برتری طلبیِ نیروهای تک آوا قرار می گیرد. جنبه های گفتگوییِ طنز، خنده و کارناوال در اندیشه باختین نیز در همین ویژگی ریشه دارند. هدف مقاله حاضر بررسی زمینه های است که با پرورش عناصر گفتگویی و کارناوالی، به شکل گیری عناصر طنزآمیز در مثنوی انجامیده اند. از این رو، ابتدا براندازی آوای برتر به عنوان روشی تنیده در ساختارِ صوری و معنایی مثنوی بررسی شده است. در بخش دوم، بازتابِ این روش در طنزآمیز کردنِ حکایات مثنوی دنبال شده است. در این حکایات، ورود صدای مسلط به فضایی عمومی و همنشینی آن با صداهای سرکوب شده، به ایجادِ فضایی کارناوالی و همراه با خنده می انجامند. می توان گفت، طنزپردازی مثنوی، زاییده روشِ براندازنده و فرارونده آن برای تفسیر جهان اند نه عناصری برای تزیینِ متن.
۱۶.

پیوندهای معنایی تمثیل های وحدت وجود در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان وحدت وجود مثنوی تمثیل نور و آب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۳۶
بیان و تعبیر تجارب عرفانی، همواره یکی از مسائل چالش برانگیز در حوزه زبان عرفانی بوده است. این مشکل که ریشه در ناکارآمدی زبان در برخورد با اینگونه تجارب دارد، به استفاده عارفان از ظرفیت های هنری زبان انجامیده است. از جمله این ظرفیت ها می توان به تمثیل اشاره کرد. در این مقاله، به بررسی تمثیلهای نور و آب به عنوان دو تمثیل از مهم ترین تمثیل های تبیین وحدت وجود در مثنوی پرداخته شده است. این دو تمثیل افزون بر انتقال مفهوم وجودشناختی وحدت وجود (رابطه حق و خلق)، بسیاری از ویژگی های دیگرِ این نظریه را نیز انتقال می دهند. این نوشتار با تکیه بر مفهوم ناشمارایی نور و آب به کاوش در توانایی های این تمثیل ها در بازنمایی خوشه های معنایی تجربه وحدت می پردازد. روابط متناقض نمای میان وحدت و کثرت، تنزیه و تشبیه، ظاهر و باطن و...، مفهوم انسان کامل و فنا و همچنین نظریه خلق مدام از جمله ویژگی های قابل بیان از طریق این دو تمثیل محسوب می شوند.
۱۷.

نشانه شناسی شعر «الفبای درد» سروده قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی شعر معاصر متن ادبی الفبای درد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نشانه شناختی
تعداد بازدید : ۵۷۷۲ تعداد دانلود : ۴۴۸۲
نشانه شناسی به منزله شیوه ای بین رشته ای در تحلیل متون مورد استفاده قرار می گیرد. این رویکرد که از زبان شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی، نقد ادبی و... بهره گرفته است، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل نشانه شناسانه آثار ادب فارسی می تواند زمینه ساز خوانشی تازه از آنها و موجب فهم بهتر این متون شود. در این مقاله ضمن معرفی نشانه شناسیِ ادبی، شعر «الفبای درد» سروده قیصر امین پور، براساس این رویکرد تجزیه و تحلیل می شود و رمزگانهای مربوط به خالق اثر، زیبایی شناسیِ کلام، روابط بینامتنی، زمان و مکان، فرم، نحو و رمزگانهای رواییِ این اثر نمایانده می شود.
۱۸.

ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان ساختار تقابل دیالکتیک تطبیق روزه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۷
روزه وقتی در ساختار اندیشگانی عارفان قرار می گیرد، بنا بر ویژگی بطن گرا و تأویلی عرفان، از حوزه معنای ظاهر شرعی فراتر رفته، با گسترش معنایی، جایگاهی فرا شرعی مییابد تا جایی که گاه توجه به روزه شرعی از مبطلات این روزه فرا شرعی می شود. ساختار صیروری- دیالکتیک عرفان که پدیده ها را در فرایند ایجاب و سلب، پیوسته در معرض شدن قرار می دهد، از سه اصل و الگوی سلوکی مشترکِ شریعت، طریقت و حقیقت تشکیل شده است. هریک از مباحث و مقوله ها در این ساختار در حکم عناصر و اجزایی اند که بلافاصله بُعدی تأویلی به خود می گیرند و می توان آنها را زیر سه اصل شریعت، طریقت و حقیقت، با ابعاد معنایی متفاوت، جای داد. با نگاه در زمانی و تاریخی به روزه، مشخص می شود که در مراحل آغازین عرفان و تصوّف، بیشتر، مباحث شرعی روزه مدّ نظر عارفان است؛ اما هرچه از تاریخ عرفان می گذرد، مفهوم روزه جنبه تأویلی می گیرد و خود را با ساختار سه مرحله ای آن تطبیق می دهد. در این مقاله با اتکا به سیر تحول روزه در کتاب های برجسته عرفانی در یک نگاه ساختاری به ذکر شباهت ها و تفاوت های این نگرش ها می پردازیم.
۱۹.

بررسی مقایسه‌ای عنصر نور در مثنوی با مهم‌ترین آثار عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان وحدت وجود نور تجلی مثنوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۲۲۹۵ تعداد دانلود : ۱۲۸۷
این مقاله بر آن است که جلوه¬های گوناگون معرفت¬شناختی و هستی¬شناختی عنصر نور را در مثنوی بررسی و آن را با آثار عرفانی مهم فارسی مقایسه کند. نتیجه کار نشان می¬دهد که مولوی بیشتر به جنبه¬های معرفتشناختی عنصر نور با تکیه بر قرآن و شریعت پرداخته است و تلقّی او از عنصر نور و توابع آن، هم با تلقّی اصطلاحی صوفیانی مثل علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری و هم با تلقّی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی ویژه امثال عینالقضات همدانی و احمد غزّالی و نیز نظام اندیشه‌ای ساختارمند و منسجم تأویلی ابن عربی و پیروانش تفاوت دارد. مولوی هرچند به ویژگیها و ارزشهای معرفت¬شناختی عنصر نور از جنبه¬های مختلف اشاره دارد، اما از دید هستی‌شناختی از چهارچوب قرآن و حدیث پا را فراتر نمی¬نهد.
۲۰.

نقش استطراد در حکایات مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثتوی استطراد تداعی معانی سخن ازتجالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۱ تعداد دانلود : ۹۹۴
مثنوی مولانا به گونه ای دنباله سنت معارف گویی است که در خاندان وی معمول بوده است. ارتجالی بودن کلام، دخالت اقتضائات آنی و فی المجلس در سیر طبیعی مطالب، الزامات بلاغت منبری و در نتیجه گسستگی سخن از نشانه های ناگزیر این گونه آثار است. حضور مستقیم و بالفعل مخاطبان در زمان آفریده شدن مثنوی، فضایی مدرسی ایجاد می کند و بالطبع نقش گویا و خاموش آنان را در جای جای این منظومه تعلیمی، که محصول تعامل گوینده و شنونده است، می توان دید. از سوی دیگر، علائق و سلائق مولانا نسبت به برخی مطالب و مضامین دلخواه، سبب می شود تا در شکل گیری نهایی حکایات، کلام او را در اختیار خود بگیرند نه او کلام را. تذکارهای مکرر مولانا در توجه خواننده به معنای انفسی، نه آفاقی، حکایات و پیمانه معنی شمردن قصه به مخاطب او می آموزد که در ظاهر حکایات نماند و مثنوی را به منزله کتاب قصه نخواند. در این مقاله به این موضوعات پرداخته می شود: استطراد در مثنوی به شکلها و انگیزه های گوناگون پیدا می شود. واکنشهای مخاطبان حاضر در مجالس اعم از سخنان یا حالات، تداعیهایی که بی اختیار در ذهن مولانا شکل می گیرند، بیخود شدن گوینده در هنگام طرح مطالبی که روح حساس او شدیدا به آنها وابسته است، همچون عشق، توحید، فنا، یاد شمس تبریزی و... در زمره انگیزه های این گریزهاست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان