مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
پهلوانان
حوزه های تخصصی:
زیرساخت هر اثر ادبی یا هنری را مجموعه روابط معنایی پنهان و چندسویه میان عناصر مختلف سازنده آن تشکیل می دهد. این روابط در سطح اثر بُعدِ زیبایی شناختی آن را می آفرینند، اما مفاهیم بنیادی و معانی نمادین اثر را باید در سلسله روابط پیچیده درونی آن جست وجو کرد.
شاهنامه از آن جمله آثار ادبی است که ژرفای غنی و عمیق و روابط زیر ساختی پیچیده و وسیعی دارد. تنوع و تعدد عناصر سازنده این اثر آن را از زوایای گوناگون مستعد پژوهش و تحلیل می کند. این مقاله سعی دارد تا از میان عناصر مختلف به کار رفته در ساخت شاهنامه دو عنصر رنگ سراپرده و نگاره درفش را در بخشی از داستان رستم و سهراب بکاود تا با آشکار ساختن روابط پنهان میان این دو عنصر پرکاربرد شاهنامه، گوشه ای از دنیای رنگین و رازآلود این اثر را بازشناساند و نشان دهد که چه میزان از مفاهیم گوناگون و معانی گسترده آن تنها از طریق این دو عنصر منتقل شده اند.
بررسی نیایش های شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی حکیم توس، دایرةالمعارف بزرگی است که فرهنگ و تاریخ کهن ایران زمین را در بردارد. یکی از هزاران مفاهیم ارزشمند معنوی که در این اقیانوس فراخ گستر و ژرف عمق به زیبایی و شیوایی موج می زند، نیایش پروردگار یگانه است. بازتاب گسترده ی این کردار معنوی در شاهنامه نشان از آن دارد که نیایش همچون خداجویی، از نخستین روزگاران شکل گیری تمدن بشری کرداری پسندیده و همراه با باور و اعتقاد در فرهنگ مردم ایران زمین بوده است. با تأملی در شاهنامه به روشنی دریافت می شود که نیایش یکی از مستحکم ترین پناهگاه های خداجویان، خردمندان، پهلوانان و پادشاهان و وسیله ی مقابله با جادوگری ها و بداندیشی ها و ترفندهای دشمن است. نیایش های شاهنامه به گونه ای درس خداشناسی می دهند و اغلب برای طلب نیازهای عمومی و منافع ملی و رستگاری معنوی به کار می روند نه برای منافع شخصی. این کردار معنوی، آدمی را به منبع اصلی قدرت وصل می کند و نیاز او را هر چند که انسانی تمام عیار چون رستم باشد و یا پادشاهی آرمانی، قدرتمند و با خرد و هنر چون کی خسرو، نشان می دهد. در این پژوهش نیایش های شاهنامه از جنبه های گوناگون همچون: نوع خواسته ها در نیایش، نیایشگران به تفکیک شخصیت ها و .... بررسی می شود.
نشان وارگی درفش های شاهان و پهلوانان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درفش شاهان و پهوانان در شاهنامه و دیگر متون حماسی از جهت نشان مندی های نمادین و دلالت های آیینی بسیار ارزشمندند. نشانه های نمادین بر پیکرة درفش ها و ویژگی های آنها در تحلیل مختصات فردی ، اجتماعی و نیز ویژگی های درونی و روانی خداوندگاران آنها، با توجه به مطالعات توتمیسم، اهمیت می یابد. این بینش نمادگرایانه به انگاره ها، از عمق نگاه فردوسی به مثابة پردازندة حماسة ملی، در آفرینش قهرمانان یا بازآفرینی شان و جایگاه و کارکرد ابزار وابسته به آنان همچون سلاح، درفش، اسب و سراپرده، درجهت تبیین آرمان های حماسه خبر می دهد. در شاهنامه، هم خوانی این رمزگان ها و فرهنگ ورای آنها از قدرتی نشانه شناختی و کهن الگویی بهره می برد و بر مرکزیت و محوریت صفت یا صفاتی در دارندگان آنها دلالت دارد. ازاین رو، هر نقش و انگاره ای همچون نقش های طبیعی اجرام سماوی مانند خورشید و ماه و نیز نمادهای حیوانی اعم از نقش اژدها، شیر، گرگ، ببر، عقاب و توجه به برجستگی برخی رنگ ها همچون سیاه و بنفش در این درفش ها، شبکة درهم تنیده ای از مؤلفه های قوم شناختی را رقم می زنند که واکاوی آنها ظرافت های روان شناسیک هرکدام از شخصیت ها را با توجه به جایگاه حماسی شان آشکار می کند. برای دست یابی به این منظور توجه به فرهنگ های مختلف نمادها و نقش هریک از نشان واره ها در فضای حماسه، با توجه به چرخش های معنایی آنان در طول زمان اهمیت تازه ای پیدا می کند. گفتنی است که شیوة تحقیق در این مطالعه تحلیلی توصیفی است.
بررسی مقوله ی قدرت در شاهنامه از منظر هانا آرنت.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برداشت هانا آرنت(Hannah Arendt)، در قرن بیستم از مقوله ی قدرت، با تعابیر متعددی که از این مفهوم شده، کاملاً متفاوت است؛ آرنت نیز همچنان که بعدها میشل فوکو (Michel Foucault) به چنین برداشتی از قدرت دست می یابد، دیدگاهی مثبت نسبت به این مقوله در جامعه دارد. او از جمله فیلسوفانی است که بین قدرت و زور تمایز قائل اند. به باور وی، دادن بار منفی به این مقوله، آن را به حیطه ی کاملا متمایز زور وارد می کند. در این مقا له با تکیه بر نظرات هانا آرنت در باب قدرت، سعی برآن است تا ماهیت شاهنامه از دیدگاه سیاسی- اجتماعی و عناوینی که از این جهت به آن داده شده، نشان داده شود و تصویری نو از آراء و اندیشه های فردوسی در خصوص نوع روابط شاهان و پهلوانان( تا پایان بخش پهلوانی) و جایگاه سزاوار هر یک از اینان ارائه گردد؛ و در نهایت به این برداشت دست یافته شود که بالأخره شاهنامه چیست؟ «نامه ی شاهان»، «حماسه ی زور»، «حماسه ی داد»، «تراژدی قدرت» و یا اقتدار به معنای دقیق کلمه.
از واژه تا گواژه
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ابعاد مبارزة پهلوانان و جنگجویان شاهنامه، «گواژه زنی» و رجز خوانی هایی است که در قالب نوعی جنگ نرم مطرح می شود. پهلوانان در بیش تر مبارزات تن به تن با بیان ویژگی های پهلوانانه و جنگجویانة خود، در برابر حریف، او را به استهزا می گیرند. این جدال کلامیِ هم راه با تحقیر و تمسخر گاهی خود شخص و گاه خانواده و نژاد او را در بر می گیرد. نکتة مهم آن که؛ فردوسی با مهارت خاص و با شگردهای متعدد و متنوع واژه ها را در قالب ابیات منظم کرده و با لحنی استهزا آمیز و گواژه آلود بر زبان پهلوان جاری می سازد. کمتر پهلوانی در شاهنامه دیده می شود که به گواژه زنی نپردازد. در این میان رستم نقشی شاخص در گواژه زنی حریفان دارد و تا حدی به شرافت و اصالت خود پایبند است که کم ترین توهین را برنمی تابد.
بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل ابعاد مختلف ساخت و محتوای گواژه زنی ها در بخش پهلوانی شاهنامه است.
مقایسه عناصر حماسی کهن با عناصر حماسی شعر دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون جنبه های مختلفی از ادبیات دفاع مقدس مورد بررسی قرار گرفته است، نگارندگان در مقاله حاضر به بررسی عناصر کلی و مقایسه کوتاه با عناصر حماسی رایج در ادبیات فارسی به خصوص در شاهنامه فردوسی پرداخته اند در واقع نگارندگان در پی پاسخ گویی به این پرسش هستند که مهم ترین ویژگی های حماسی شعر دفاع مقدس چیست و این ویژگی ها چه وجوه اشتراک و افتراقی با شعر حماسه های قدیم ما به خصوص شاهنامه فردوسی دارند.
در این مقاله از روش کتابخانه ای وتحلیل وتوصیف ، استفاده شده است ؛ بررسی ها نشان داد اگرچه مؤلفه های مشترک فراوانی، چون قهرمانان، رجزخوانی، وصف میدان جنگ و رشادت های پهلوانان و...بین ادبیات حماسی هشت سال دفاع مقدس با ادبیات حماسی پیشین ما وجود دارد، ولی این مؤلفه ها در ادبیات دفاع مقدس شکل دیگری به خود گرفته اند.
بررسی تحول آیین پهلوانی و عیاری در ایران با تاکید بر خراسانِ سده های هفت و هشت هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین پهلوانی و عیاری با شیوه ها و اشکال گوناگون در تاریخ بسیاری از ملت ها وجود داشته و از جایگاه رفیع و مهمی برخوردار بوده است. در تاریخ ایران زمین نیز این پدیده، از پیش از اسلام تا روزگار معاصر، در جامعة شهری و روستایی نقش ها و کارکردهای متفاوتی داشته است. این آیین به اقتضای هر عصر، برخی ویژگی ها را از دست داده و پاره ای عناصر دیگر را اخذ کرده است. در پی ایلغار مغول به ایران در سدة هفتم هجری، نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، برای مدتی کارایی پیشین خود را از دست دادند و جامعة ایرانی، برای نخستین بار در دورة اسلامی، با چالش بزرگی روبرو گردید. شرایط جدید اجتماعی و سیاسی، زمینة نقش آفرینی و کنش گری پهلوانان و عیاران را در عرصه های سیاسی و اجتماعی این دوره فراهم آورد. موضوع این مقاله بررسی چگونگی شکل گیری تحولات آیین پهلوانی و عیاری در دورة مورد بحث است و درصدد پاسخگویی به این سؤال است که چرا و چگونه پهلوانان و عیاران به ماهیت سیاسی و اجتماعی در جامعة این عصر دست یافتند. در پژوهش هایی که تا کنون در این زمینه به خامه درآمده است چگونگی این تحول مورد بررسی قرار نگرفته، اما این نوشته با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد بررسی و تحلیل این موضوع است. نوشتة حاضر با اتکاء به منابع تاریخی درصدد اثبات این موضوع است که دورة مورد بررسی، در تحول آیین فتوت، تا روزگار خود مهم ترین عصر تاریخی به حساب می آید و سرزمین خراسان مهم ترین نقش را در این فرآیند داشته است.
بررسی نقش سیاسی و نظامی پهلوانان درحکومت آل مظفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اوضاع آﺷﻔﺘه سیاسی اجتماعی پس از ﺣﻤﻠه مغول و به ویژه پس از زوال ایلخانان (651تا736ق/ 1256تا1335م)، فضا برای ایفای نقش و کنشگری پهلوانان در عرصه های مختلف، در برخی مناطق ایران و قلمرو حکومت های محلی فراهم شد. در دوره آل مظفر، همچون دوران ایلخانان مغول، پهلوانان نقش های گوناگونی ایفا کردند. پژوهش حاضر نقش سیاسی و نظامی پهلوانان را در حکومت آل مظفر (713تا795ق/1314تا1393م) واکاوی می کند. حکومتی که با سنت های پهلوانی پیوند نزدیک و نگاه مهربانانه داشتند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، درصدد بررسی چگونگی ایفای نقش پهلوانان در زمینه های سیاسی و نظامی حکومت آل مظفر است. برخی از پهلوانان، فرماندهان نظامی قدرتمندی بودند که در رویدادهای داخلی و خارجی حکومت آل مظفر ایفای نقش می کردند. بعضی از این پهلوانان که مدتی در جایگاه فرمانده نظامی بودند، به حکومت شهرها رسیدند و گاه به چنان اقتداری دست یافتند که مدعی حکومت شدند و رویاروی آل مظفر قرار گرفتند. این قبیل نافرمانی ها از یک سو ضعف تشکیلاتی مظفریان را نمایان می کند و از سوی دیگر، نشان می دهد این پهلوانان با تأثیرگرفتن از فضای حاکم بر جامعه در قرن هشتم قمری/چهاردهم میلادی به رفتارهایی همچون تمرد علیه حاکمان، ریاکاری، خیانت و فریب کاری روی آوردند. عده ای از پهلوانان نیز، در کنار دیگر گروه های مهم اجتماعی، برای تأمین امنیت سیاسی و اقتصادی حکومت آل مظفر تلاش کردند.
از جماعت های جوانمردان تا هیئت های عزاداری؛ نگاهی به تداوم ها و تغییرات در زندگی عامه مردم ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین جوانمردی و تشکیلات اجتماعی جوانمردان یکی از مهم ترین موضوعات تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. جوانمردان، فتیان و پهلوانان با توجه به ریشه داشتن در سنت های ایرانی و اسلامی در طول تاریخ نقش مهمی در حیات عامه مردم داشته اند. عموم مطالعات نشان می دهند فتوت و جوانمردی در دوره معاصر رو به انحطاط و افول رفته است و در نهایت در بخش های خاصی از جامعه در قالب زورخانه ها و سنت های پهلوانی ساده شده ”لوتی ها“ و ”داش مشدی ها“ هنوز وجود دارد. در این مقاله بنا به رویکردهای انسان شناسی فرهنگی با نگاهی به تاریخ و تحولات اجتماعی این جماعت ها، به این نکته پرداخته شده است که جوانمردان را می توان به مثابه یک جماعت واره و یک جماعت آیینی و اخلاقی دانست که مهم ترین وجه آن، آیینی بودن و حضور امر معنوی و قدسی در آنها است. پرسش اصلی این مقاله این است که در دوران امروزی چه اتفاقی برای این تشکیلات افتاده است. با نگاهی به جماعت جوانمردان به مثابه پدیده ای اجتماعی و فرهنگی، فرض این مقاله این است که در شرایط بحران های ناشی از نوسازی جامعه ایرانی از دوره پهلوی، هیئت های عزاداری تشکیلات آیینی هستند که در امتداد جماعت واره های جوانمردان و پهلوانان در میان مردم شکل گرفته و پناهگاه معنوی و فرهنگی آنها شده اند. هیئت های عزاداری، بازتولید جماعت های آیینی سنتی جوانمردان و پهلوانان در بدنه جامعه هستند که نقشی کلیدی در حیات فرهنگی، اخلاقی و دین داری مردم دارند.
سیمای عرفانی پهلوانان در چندی از روایت های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
317 - 339
حوزه های تخصصی:
بر این باوریم که شاهنامه فردوسی، یکی از شاهکارهای عمده ادبیات جهان است که نه تنها ایرانیان بلکه اغلب محققان منصف در عرصه ادبیات جهانی به ارزش و عظمت آن معترفند و در این اثر سترگ، ما با پهلوانانی با سیمای عرفانی مواجهیم به طوری که شاهنامه جلوه گاه تمام نمای انسان آرمانی- عرفانی در سه حوزه اجتماعی، فردی و عرفانی است. بر این اساس در این پژوهش با اذعان به این نکته که فردوسی به هیچ وجه اصطلاح انسان کامل و یا ایده آل و آرمانی را صراحتاً در شاهنامه مطرح نکرده است، با تکیه بر چندی از روایت های شاهنامه و شخصیت های ایدآل آنها به معرفی سجایای عرفانی پهلوانان ایرانی و انیرانی می پردازیم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که فردوسی به موضوعات متعددی به عنوان ابعاد عرفانی پهلوانان اشاره کرده است و ویژگی های انسان عرفانی در این اثر در سه حوزه: رابطه انسان با خدا (اخلاق عرفانی)، رابطه انسان با خود (اخلاق فردی) و رابطه انسان با خلقت (اخلاق اجتماعی) نمود یافته است.