مطالب مرتبط با کلیدواژه

ترمذی


۱.

بررسی تکوین نظریه ولایت عارفانه بر مبنای استحاله تمثیلی و چگونگی انتقالِ آن به عصر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهاب الدین سهروردی مکتب خراسان استحاله تمثیلی ولایت عارفانه ترمذی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۰۶۵ تعداد دانلود : ۸۴۴
بسیاری از پژوهشگران، آبشخور تصوف اسلامی را از یک مشرب فکری مشخص جستجو کرده اند. دیدگاه حاکم بر این پژوهش ها، بر مبنای درخت گونگی و داشتن ریشه متمرکز بوده است. با توجه به نظریه استحاله تمثیلی، هر یک از مباحث مورد بحث در تصوف اسلامی، می تواند از ریشه ای جداگانه سر برآورده باشد و این پژوهش بر آن است تا بر مبنای این نظریه، نشان دهد که یکی از سرچشمه های تصوف اسلامی، فرهنگ ایرانی است و تکوین نظریه ولایت عارفانه در سرزمین ایران، می تواند حاصل دگردیسی در عقیده ایرانیان به فرّه ایزدی باشد. در این مقاله زمینه های محیطی و پیش زمینه های فکری که در تدوین مبحث ولایت عارفانه توسط حکیم ترمذی اثرگذار بوده است؛ موردِ بررسی قرار می گیرد و با ترسیم خط سیر نظریه ولایت عارفانه تا زمان سهروردی و بازتاب آن در آثار تعدادی از عارفان و متفکران بزرگ به نظریه حکیمانِ متألّهِ سهروردی و ارتباط آن با مبحث ولایت عارفانه پرداخته می شود و چگونگی تلفیق این اندیشه ها که با وجود دگردیسی در عناصر، ماهیّت معنایی آن محفوظ مانده است؛ بررسی می گردد. این بررسی نشان می دهد که پیوند میان حکمت خسروانی و عرفان ایرانی و دگردیسی های تدریجی در نظریه ولایت عارفانه، چگونه پیش زمینه های فکری و دگردیسی های نظریِ لازم را برای آن چه که بعدها حاکمیت صوفیان صفوی تفسیر شده، آماده کرده است. زمینه های اولیه چنین تحوّلی، در بستر روح و فرهنگ ایرانی فراهم بود و اندیشمندانی چون سهروردی به آن جانی دوباره بخشیدند
۲.

Mit den Augen des Herzens sehen Über die Symbolik der mystisch-metaphysischen Schau im Islam(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱۷۸ تعداد دانلود : ۴۵۳
Die Symbolik des Herzens ist in allen großen Religionen und Überlieferungen der Menschheit von höchster Bedeutung, denn sie verweist auf Wahrheiten, die alles begriffliche Denken weit übersteigen. Allein der Geist kann diese Wahrheiten in einer mystisch-metaphysischen Schau erfassen. Im Islam bildet die Herzsymbolik gleichsam den Kern der islamischen Religion, der als islamische Mystik (taṣawwuf oder al-´irfān) bezeichnet werden kann, wenn er sich auf das Mysterium der höchsten göttlichen Wirklichkeit bezieht . Der äußere Rahmen, der diese Mitte umgibt, ist das Gesetz oder die Scharia, das heißt übersetzt: die breite Straße. Wer auf der breiten Straße zu Gott wandert, der hält sich an das Gesetz und erfüllt es. Wer aber darüber hinaus von Gott berufen wird, die höchste Wirklichkeit zu lieben und zu erkennen, der hält das Gesetz, überschreitet es aber gleichsam nach innen. Dieser Weg nach innen ist der enge schmale Pfad oder der mystische Weg (ṭarīqa) der Gottesliebe und Gotteserkenntnis. Dieser Weg nach innen ist der Weg in die Mitte des Menschen, in sein Herz. In diesem Zusammenhang muss grundsätzlich darauf hingewiesen werden, dass sowohl die breite Straße als auch der schmale Pfad zu Gott in der im Koran gegebenen göttlichen Offenbarung und ihrer vielfältigen Symbolik begründet sind. Im Koran wird das Wort Herz in seinen verschiedenen Bedeutungen 132 Mal erwähnt . Es bildet in seiner innersten Mitte den eigentlichen „Ort“ der höchsten Gottesliebe und Gotteserkenntnis. Mit der Symbolik des Herzens ist auch die Symbolik des Auges auf das Engste verbunden. In der islamischen Mystik wird zwischen äußerem und innerem Auge unterschieden. Das äußere Auge bezieht sich auf die Sinne und äußere Erscheinungen. Das innere Auge stammt aus der geistigen Welt oder dem Himmelreich. Den Unterschied zwischen äußerer Erscheinungswelt und Himmelreich erklärt der persische Theologe und Mystiker al-Ghazālī (1058-1111) auf folgende Weise: „Wisse, dass die Erscheinungswelt sich zu dem Himmelreich verhält wie die Schale zum Kern, die Form oder das Modell zum Geist, die Dunkelheit zum Licht und die Niedrigkeit zu der Erhabenheit. Deshalb wird das Himmelreich die höhere, die Geistes- oder die Lichtwelt genannt. Ihr steht die niedrige, die materielle und dunkle (Welt) gegenüber. Glaube jedoch nicht, dass wir mit der höheren Welt den Himmel meinen. Denn er steht hoch und oben im Verhältnis zur Erscheinungs- und Sinnenwelt und kann selbst vom Vieh erfahren werden. Dem Menschen aber bleibt die Tür zum Himmelreich verschlossen, und er wird nicht himmlisch sein, es sei denn, ‚dass für ihn die Erde als diese und der Himmel als dieser verwandelt wird‘ . So dass alles, was in den Bereich seiner Sinne und seiner Imagination fällt, einschließlich des (sichtbaren) Himmels, seine Erde sein wird, und alles, was über die Sinne hinausgeht, sein Himmel. Das ist der erste Aufstieg für denjenigen, der seine Reise [d. h. den mystischen Weg] begann, um sich der göttlichen Anwesenheit zu nähern. Denn der Mensch ist auf die tiefste der Tiefen zurückgewiesen, von da aus steigt er auf zu der höchsten Welt… Wenn der Aufstieg der Propheten die höchste Stufe erreicht und sie von dort aus in die Tiefe schauen und von oben nach unten blicken, so sehen sie in die Herzen der Menschen und erlangen einige Kenntnisse über das Verborgene. Denn wer sich im Himmel befindet, der ist auch bei Gott: ‚Er allein besitzt die Schlüssel zu dem Verborgenen‘ , d. h. von ihm werden die Gründe der Seienden in die Welt hinab gesandt; die Welt der Erscheinung ist eine der Wirkungen jener Welt, deren Verhältnis zu ihr wie das Verhältnis des Schattens zur Person, der Frucht zum Fruchtbringenden und der Wirkung zur Ursache ist“ . Die tiefe symbolische Bedeutung des Herzens und des inneren Auges erschließt sich in ihrem ganzen Reichtum, wenn die islamischen Mystiker den geistigen Weg beschreiben. Diese Beschreibungen enthalten Einblicke und Erkenntnisse, die beim Beschreiten des geistigen Weges gewonnen wurden. Sie bilden die mystisch-metaphysische Lehre, die mit der Methode, das heißt mit dem Weg der Verwirklichung der Lehre, eine unlösbare Einheit bildet. Aus der Fülle der islamischen Mystik und Metaphysik, wird im Folgenden zunächst anhand der Lehre des persischen Mystikers und Gelehrten Abū ´Abdallāh Muḥammad ibn ´Alī al-Ḥakīm al-Tirmiḏi (820/830-905/930) eine Übersicht über die verschiedenen Anblicke des Herzens und ihre Verbindung mit der koranischen Seelenlehre als eine kurze Einführung in die mystische Herzenssymbolik gegeben. Anschließend wird versucht, einige Grundzüge der mystisch-metaphysischen Gotteslehre oder Gottesschau des größten in Andalusien geborenen islamischen Meisters Ibn ´Arabī (1165-1240) aufzuzeigen.
۳.

معرفی و بررسی ترجمه ای ناشناخته از کتاب الشمائل المحمدیه اثر ترمذی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترمذی الشمائل المحمدیه حافظ هروی نظم الشمائل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۸۱
ممنوعیت دینی شمایل نگاری باعث شد مسلمانان برای نمایش چهره بزرگان دینی، کتاب های احادیثی در توصیف ویژگی های ظاهری مقدسان دین به ویژه پیامبراسلام (ص) تدوین کنند. ترمذی (صاحب یکی از صحاح سته اهل سنت) مؤلف یکی از نخستین و جریان سازترین این کتاب ها است. کتاب وی، مشهور به «الشمائل المحمدیه»، در 56 باب به احادیثی اختصاص دارد که در آن ویژگی های جسمانی پیامبر (ص) توصیف شده است. با وجود جریان سازی کتاب الشمائل در شمایل نگاری اسلامی، تنها یک ترجمه فارسی از آن، در روزگار معاصر به قلم مهدوی دامغانی منتشر شده است، درحالی که نسخه خطی ترجمه ای منظوم از این کتاب با نام «نظم الشمائل»، متعلق به قرن دهم در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. در مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن معرفی این تک نسخه، بیان ویژگی های زبانی و ادبی آن و میزان وفاداری اش به متن عربی، نشان داده ایم سراینده منظومه (حافظ هروی) ابتدا الشمائل را با عنوان نثر الخصائل به فارسی ترجمه و سپس ترجمه منثورش را منظوم کرده است. ترجمه 4500 بیتی وی در قالب مثنوی و در بحر خفیف مسدس مخبون محذوف (فاعلاتن مفاعلن فَعلن) است و جز در بخش های آغازین، بهره چندانی از عناصر شاعرانگی ندارد و باید آن را نظمی موزون و مقفّی شمرد تا شعری خیال انگیز. از مقایسه این نسخه با اصل عربی دریافتیم شاعر فارسی گو در آغاز هر باب با حذف سلسله راویان و اضافه کردن افزوده ای با عنوان «فائده»، توانسته است در مجموع ، به صورت ماهرانه و باوفاداری به متن عربی، احادیث را گاه در یک، دو، سه و گاه در چند بیت به شعر فارسی درآورد.
۴.

خوانش کهن الگویی رؤیاها در رساله «بدوّالشّأن» ترمذی از منظر نماد شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترمذی یونگ نمادشناسی رؤیا کهن الگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۴
رؤیا گاه تجلی گاه ناخودآگاه فردی و جمعی بشر و بستر ظهور کهن الگوها، درقالب رمز و سمبل، است. یونگ، پیرو استادش فروید، به رؤیاها اهمیت زیادی می داد اما منشا آنها را «ناخودآگاه جمعی» می دانست. روایت خواب ها و مکاشفات عرفا نیز که مشتمل بر محتویات ضمیر ناخودآگاه آنهاست از متون قابل تفسیر و تطبیق با نمادشناسی یونگ است. بخشی از رساله «بدوّالشأن»، زندگینامه خودنوشت حکیم محمدبن علی ترمذی، روایت رؤیاهایی است که وی دیده یا دیگران، بویژه همسرش، درباره او دیده اند. در این پژوهش، به شیوه توصیفی تحلیلی، این رؤیاها که برطبق نظر یونگ برآمده از ضمیر ناخودآگاه و دارای محتوایی نمادین است، تفسیر شده است. نتایج نشان می دهد این رؤیاها با نمادهای کهن الگویی یونگ قابل تطبیق و تفسیر است و کهن الگوهایی همچون فرایند فردیت، خویشتن، سایه، آنیما، پیر خردمند در آنها نمود یافته اند. تجربه سفر به خانه خدا در رؤیاهای ترمذی نمادی از سفر درونی وی است. برخی از کهن الگوهای یونگی همچون پیر خردمند، در بدوّالشّأن، در قالب پیامبر، پیرمرد سفیدمو، فرشته و امیر، در نقش راهنمای ترمذی، ظاهر شده اند. مواجهه با خویشتن یا «فرامن» نیز با نماد گیاهان، اشکال هندسی، صخره، پرنده و درخت تجلی یافته است. ترمذی با راهنمایی های این نمادها باید از دشواری های راه سلوک بگذرد و به خودآگاهی و کمال برسد. همسر ترمذی نیز که بیشتر خواب ها درباره ترمذی از او روایت شده، نمادی از آنیمای عارف است که او را در شناساندن سایه ها (نفس امّاره و امورات دنیوی) و رسیدن به خویشتن و فردیت یاری می دهد.