محمدعلی بشارت

محمدعلی بشارت

سمت: دکترای تخصصی
مدرک تحصیلی: استاد تمام، گروه روان شناسی بالینی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۱۹ مورد.
۸۱.

پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس صمیمیت زناشویی و دشواری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازگاری زناشویی صمیمیت زناشویی دشواری تنظیم هیجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۸ تعداد دانلود : ۷۳۳
زمینه: مطالعات نشان داده است که از طریق صمیمیت زناشویی می توان سازگاری زناشویی را پیش بینی کرد اما آیا از طریق تعامل صمیمیت زناشویی و دشواری تنظیم هیجان می توان به پیش بینی دقیق تری از سازگاری زناشویی دست یافت ؟ هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سطوح سازگاری زناشویی بر اساس متغیرهای صمیمیت زناشویی و دشواری تنظیم هیجان بود. روش: روش این پژوهش همبستگی بود. تعداد 72 زوج از زوجینی که به مراکز مشاوره شهر شاهرود مراجعه نمودند، در این پژوهش شرکت کردند. از آنها خواسته شد که به پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپانیر (1976)، صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سازگاری زناشویی توسط صمیمیت زناشویی و تنظیم هیجان قابل پیش بینی بود. تنظیم هیجان و مؤلفه های آن سهم بیشتری در پیش بینی سازگاری زناشویی نسبت به صمیمیت زناشویی ایفا می کند. عدم پذیرش هیجان های منفی، دشواری در مهار رفتارهای تکانشی، دستیابی محدود به راهبردهای اثربخش و فقدان آگاهی هیجانی از مؤلفه های دشواری تنظیم هیجان و صمیمیت عاطفی، روانشناختی، جنسی، اجتماعی - تفریحی از مؤلفه های صمیمیت زناشویی سهم بیشتری در پیش بینی سازگاری زناشویی ایفا می کنند (01/0 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که زوجینی که صمیمیت زناشویی بالاتری داشته و توانایی بیشتری در کنترل هیجانات دارند، سازگاری زناشویی بیشتری دارند.
۸۲.

پیش بینی سطوح بهشیاری براساس سبکهای دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک های دلبستگی عاطفه بهشیاری توجه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۴۹۲
دلبستگی یکی از سازه های روانشناختی است که تحت تاثیر ارتباط اولیه مراقب-کودک شکل می گیرد. انواع سبک های دلبستگی برحسب نوع تعاملی که کودک با مراقب داشته است دیگر ویژگی های روانشناختی را تحت تاثیر قرار می دهد. بهشیاری که به صورت توجه به زمان حال و آگاهی از حالت های درون فردی و برون فردی تعریف شده است از جمله این ویژگی ها است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی سطوح بهشیاری براساس سبک های دلبستگی بود. تعداد 268 نفر (231 پسر، 36 دختر) از دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به صورت نمونه گیری در دسترس از رشته های مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI ) و توجه آگاهانه بهشیارانه ( MAAS ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری همبستگی مثبت معنادار و دلبستگی ناایمن (اجتنابی/دوسوگرا) با بهشیاری همبستگی منفی معنادار داشتند. تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا توانستند به طور معناداری بهشیاری را پیش بینی کنند، درحالی که سبک دلبستگی اجتنابی نتوانست بهشیاری را پیش بینی کند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا می تواند بهشیاری را پیش بینی کنند.
۸۳.

نقش تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور و پرستش آن ها در پیش بینی ناهماهنگی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناهماهنگی شناختی تعامل فرا اجتماعی پرستش افراد مشهور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۹ تعداد دانلود : ۵۹۹
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور و پرستش آن ها در پیش بینی ناهماهنگی های شناختی صورت گرفته است. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. در مطالعه حاضر، 200 دانشجو دختر و پسر (100 دانشجو دختر و 100 دانشجو پسر) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تعامل فرا اجتماعی با فرد مشهور (بوکارنی و براون، 2007)، مقیاس نگرش نسبت به افراد مشهور (مک کاتچئون و همکاران، 2002) و پرسشنامه ناهماهنگی شناختی مرتبط با افراد مشهور محقق ساخته استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد، تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور و پرستش آن ها با ناهماهنگی شناختی مرتبط با افراد مشهور همبستگی مثبت دارند. همچنین تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور و پرستش آن ها به صورت معناداری قادر به پیش بینی ناهماهنگی های شناختی مرتبط با افراد مشهور می باشند. بر طیق نتایج، تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور و پرستش آن ها، عواملی بسیار مهم در ناهماهنگی شناختی به شمار می روند. بدین معنا که افزایش درآمیختگی با افراد مشهور مورد علاقه منجر به افزایش ناهماهنگی شناختی پرستشگران افراد مشهور در مقابل شناخت های ناخواستنی در مورد افراد مشهور مورد علاقه شان می گردد.
۸۴.

بررسی رابطۀ کیفیت زندگی با ابعاد شخصیتی کلونینجر در مصرف کنندگان داروهای ضدافسردگی بازدارندۀ جذب مجدد سروتونین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی شخصیت داروهای ضدافسردگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۶ تعداد دانلود : ۳۳۲
زمینه: سنجش کیفیت زندگی بیماران روان پزشکی اطلاعات سودمندی برای برنامه ریزی و ارزیابی راهبردهای درمانی فراهم می کند. یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی، شخصیت است. اما کدام ابعاد شناختی و هیجانی شخصیت با کیفیت زندگی در مصرف کنندگان داروهای ضدافسردگی بازدارندۀ جذب مجدد سروتونین، ارتباط بیشتری دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف تعیین رابطۀ کیفیت زندگی با ابعاد شناختی و هیجانی شخصیتی کلونینجر در مصرف کنندگان داروهای ضدافسردگی بازدارندۀ جذب مجدد سروتونین انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی -همبستگی بود. به این منظور از پرسشنامه های 36 سؤالی کیفیت زندگی ویر و شربورن ( SF-36 )(1992) و 56 سؤالی سرشت و منش کلونینجر ( TCA -56 )(1994) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. در این تحقیق یک گروه 37 نفری مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی که از داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین مصرف می کرده اند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین ابعاد شخصیتی کلونینجر و ابعاد کیفیت زندگی مصرف کنندگان داروهای بازدارندۀ جذب مجدد سروتونین ارتباط معنادار است (0/05 p< ). و نیز نتایج رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که ابعاد خودهدایتمندی به طور مثبت و آسیب گریزی به طور منفی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی در مصرف کنندگان داروهای بازدارنده جذب مجدد سروتونین است (0/01 p< ). نتیجه گیری: این بدان معنی است که خودهدایتمندی بالا و آسیب گریزی پایین موجب ارتقای کیفیت زندگی مصرف کنندگان داروهای بازدارندۀ جذب مجدد سروتونین می شود.
۸۵.

پیش بینی ناگویی هیجانی براساس سبک های دلبستگی و ابعاد کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناگویی هیجانی دلبستگی کمال گرایی عاطفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۴۷۱
زمینه: ناگویی هیجانی به معنای توصیف، تمایز و تنظیم هیجانات است. مطالعات نشان داده اند که این سازه در پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایدار کودک با مراقب اولیه ریشه دارد و تحت تأثیر تلاش فرد برای اجتناب از احساسات از طریق تمرکز بر کامل بودن و پنهان کردنِ نقایص است. بر همین اساس، آیا می توان از طریق سبک های دلبستگی و ابعاد کمال گرایی ناگویی هیجانی را پیش بینی کرد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ناگویی هیجانی براساس سبک های دلبستگی و ابعاد کمال گرایی در دانشجویان دانشگاه تهران انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی است. در این تحقیق 268 نفر (37 زن و 231 مرد) از دانشجویان به صورت داوطلبانه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران (بشارت، 1386) و مقیاس ناگویی هیجانی (بشارت، 2007) را تکمیل کنند. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره کمال گرایی خودمحور (0/30 = r ، 0/01> p )، کمال گرایی دیگرمحور (0/26- = r ، 0/01> p ) و کمال گرایی جامعه محور (0/14 = r ، 0/05> p ) ناگویی هیجانی نیز افزایش می یابد. همچنین با افزایش نمره زیرمقیاس سبک دلبستگی ایمن (0/35- = r ، 0/01> p ) نمره مقیاس ناگویی هیجانی کاهش و با افزایش نمره زیرمقیاس های سبک دلبستگی اجتنابی (0/38 = r ، 0/01> p ) و دوسوگرا (0/38 = r ، 0/01> p ) ناگویی هیجانی افزایش می یابد. نتایج همچنین نشان دادند که دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به همراه کمال گرایی خودمحور در مجموع 26% از تغییرات ناگویی هیجانی را تبیین می کنند (0/01> p ). نتیجه گیری: این بدان معنی است که ناکامی کودک در رابطه ایمن با مراقب به ناگویی هیجانی منجر می شود و تلاش های کمال گرایانه نیز روبرو شدن، شناختن، تمایز و توصیف احساسات را به تعویق می اندازند.
۸۶.

نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی هیجان استحکام من بهشیاری توجه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۸ تعداد دانلود : ۶۶۴
زمینه: بهشیاری از آیین های شرقی و بخصوص بودا گرفته شده است که به عنوان توجه آگاهانه به لحظه حال و تجربیات درونی و بیرونی فرد تعریف می شود. مطالعات پژوهشی حکایت از وجود رابطه بهشیاری با سبک های دلبستگی دارند اما آیا استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری نقش واسطه ای دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری در دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و همبستگی است. تعداد 268 نفر دانشجو (231 مرد، 36 زن) بصورت نمونه گیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392)، مقیاس استحکام من (بشارت، 1395) و مقیاس توجه آگاهانه بهشیارانه (قربانی، واتسون و ویتینگتون، 2009) را تکمیل کنند. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/50 r= ؛ 0/01 p< )، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا با بهشیاری به ترتیب رابطه منفی معنادار (0/28 r=- و 0/43 r=- ؛ 0/01 p< ) و نمره های استحکام من بالا با نمره های بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/34 r= ؛ 0/01 p< ) دارد. دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار (0/24 r= ؛ 0/24 p< ) و دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار (0/34 r=- ؛ 0/01 p< ) داشت. نتیجه گیری: این بدان معنی است با افزایش سطح بهنجاری سبک دلبستگی، استحکام من و بهشیاری نیز بالا می رود و با افزایش سطوح استحکام من در افراد میزان بهشیاری نیز بالا می رود. نتایج همچنین نشان داد که نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری قابل تأیید است. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت استحکام من دارای نقش واسطه ای بین سبک های دلبستگی و بهشیاری است.
۸۷.

بررسی مشخصه های روانسنجی مقیاس تجربه تعامل فرا اجتماعی در نمونه دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه تعامل فرا اجتماعی نمونه دانشجویان ایرانی پایایی روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۴۰۵
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مشخصه های روانسنجی مقیاس تجربه تعامل فرا اجتماعی در نمونه دانشجویان ایرانی صورت گرفت. روش : طرح پژوهش توصیفی و از نوع اعتبارسنجی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در سال 1397 بود (4114=N). از این بین 240 دانشجو خانم و آقا با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. به منظور ارزیابی نسخه ایرانی مقیاس تجربه تعامل فرا اجتماعی و پیام ویدئویی مرتبط با آن (هارتمن و گلدهورن، 2011) از ابزارهایی برای سنجش آدرس دهی، جذابیت ادراک شده، اعتماد ادراک شده، حرفه ای بودن ادراک شده، توانایی اتخاذ دیدگاه، لذت و تعهد به هنجارها استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS24 با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل واریانس تک متغیری و تحلیل رگرسیون چندگانه پردازش شدند. یافته ها: تحلیل عاملی اکتشافی آشکار ساخت یک عامل استخراج شده مجموعاً 03/56 واریانس کل EPSI را تبیین می کند. ضریب آلفای کرونباخ برای آن 84/0 محاسبه شد. ضریب همبستگی EPSI با سایر ابزارهای نامبرده در دامنه 13/0 تا 53/0 (05/0p< و 01/0p<) به دست آمد که تایید کننده روایی سازه ای EPSI بود. بر اساس نتایج بدست آمده، تاثیر اصلی زاویه دوربین بر نمره کل تجربه تعامل فرا اجتماعی معنی دار به دست آمد (01/0> p). همچنین نتایج نشان می دهند، متغیر آدرس دهی و لذت به طور معنی داری تجربه تعامل فرا اجتماعی را پیش بینی می کنند (0001/0>p ). نتیجه گیری: با توجه به مشخصه های روانسنجی مناسب نسخه ایرانی مقیاس تجربه تعامل فرا اجتماعی، از مقیاس پیش رو می توان در بررسی-های تعامل فرا اجتماعی با اشخاص رسانه ای و مطالعات مرتبط با پیوستگی های فرا اجتماعی بهره برد.
۸۸.

نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی در رابطه بین معنای زندگی و سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی عواطف مثبت و منفی سلامت روانی بهزیستی روانشناختی درماندگی روانشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۶۸
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی در رابطه بین معنای زندگی و سلامت روانی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 337 دانشجو (153پسر، 184دختر) از دانشگاه تهران، در مقاطع تحصیلی لیسانس، فوق لیسانس و دکترا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه معنای زندگی، سیاهه سلامت روانی و فهرست عواطف مثبت و منفی را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون، و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین معنای زندگی با بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار وجود داشت. تحلیل آماری داده ها نشان داد که عواطف مثبت و منفی در رابطه بین معنای زندگی و سلامت روانی، نقش واسطه ای دارند. بر اساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که توجه به معنای زندگی و ارتقا آن در زندگی دانشجویان سبب افزایش بروز عواطف مثبت و درنتیجه افزایش سطح سلامت روانی و کاهش بروز عواطف منفی و سطح درماندگی روانشناختی می شود.
۸۹.

بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی و اهمال کاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال گرایی اهمال کاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۸۴۱
اهمال کاری نوعی شکست در خودتنظیم گری فراگیر است که تقریبا یک پنجم از جمعیت بزرگسالان و نیمی از جمعیت دانشجویان را مبتلا می سازد. شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر اهمال کاری می تواند در حوزه پیشگیری و درمان از اهمیت برخوردار باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی با اهمال کاری می باشد. بدین منظور، تعداد ۵۲۸ نفر (۲۷۴ زن، ۲۵۴ مرد) از دانشجویان دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند که از آنها خواسته شد مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران (TMPS) ، و مقیاس اهمال کاری ناب (PPS) را کامل کنند. نتایج نشان دادند که بعد کمال گرایی خودمحور با اهمال کاری رابطه منفی و غیر معنادار دارد و ابعاد دیگرمحور و جامعه محور کمال گرایی با اهمال کاری رابطه مثبت معنادار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که کمال گرایی خودمحور را می توان به عنوان پیش بین منفی و کمال گرایی دیگرمحور و جامعه محور را می توان به عنوان پیش بین مثبت اهمال کاری قلمداد کرد. در نظر گرفتن ابعاد کمال گرایی به عنوان متغیر مهم در رابطه با اهمال کاری می تواند متخصصان حوزه سلامت روان را در زمینه کاهش این مشکل کمک کند. بدین وسیله که ابعاد مثبت کمال گرایی تقویت و ابعاد منفی آن تضعیف شوند.
۹۰.

نقش واسطه ای اهمال کاری در رابطه بین آسیب های کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال گرایی اهمال کاری افسردگی اضطراب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۷ تعداد دانلود : ۷۴۳
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای اهمال کاری در رابطه بین آسیب های کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب بود. ۵۲۸ نفر (۲۷۴ دختر، ۲۵۴ پسر) از دانشجویان دانشگاه تهران با تکمیل مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران (بشارت، 1386)، مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی (لاویباند و لاویباند، 1995) و مقیاس اهمال کاری ناب (استیل، 2010) در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که داده های تجربی با مدل پژوهش برازش مطلوب دارد. بین کمال گرایی دیگرمحور و جامعه محور، اهمال کاری و نشانه های افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت معنادار وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل مسیر، نقش واسطه ای اهمال کاری در رابطه بین آسیب های کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب را تأیید کرد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که آسیب های کمال گرایی و اهمال کاری شدت نشانه های افسردگی و اضطراب را پیش بینی می کند. درنظرگرفتن این متغیرها در زمینه پیشگیری، تشخیص و درمان نشانه های افسردگی و اضطراب مؤثر است و سطح سلامت روانی را در جمعیت عمومی ارتقا می بخشد.
۹۱.

مقایسه ناگویی هیجانی و مکانیسم های دفاعی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر، وسواس فکری- عملی و جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناگویی هیجانی مکانیسم دفاعی افسردگی اساسی اضطراب فراگیر وسواس فکری - عملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۴ تعداد دانلود : ۵۳۸
ناگویی هیجانی و مکانیسم های دفاعی از جمله متغیرهای روانشناختی بسیار مهمی هستند که به شناسایی ناهنجاری های عاطفی، شناختی و رفتاری در شکل گیری و تداوم اختلال های روانشناختی کمک می کنند. افراد مبتلا به اختلال های هیجانی احساسات منفی خود را به صورت غیرقابل کنترل و با شدت زیاد تجربه می کنند و اغلب فاقد مهارت های لازم برای مدیریت و تنظیم تجارب عاطفی شدید خود هستند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی هیجانی و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر، وسواس فکری- عملی و افراد عادی بود. تعداد 160 شرکت کننده (40 بیمار افسرده، 40 بیمار اضطرابی، 40 بیمار وسواسی و 40 فرد عادی) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو ( FTAS-20 ) و پرسشنامه سبک های دفاعی ( DSQ ) را تکمیل کردند. در گروه بهنجار به منظور بررسی فقدان هرگونه بیماری روانی جدی، مقیاس افسردگی اضطراب استرس ( (DASS-21 و مصاحبه بالینی ساختاریافته ( SCID-I ) اجرا شد. نتایج نشان داد که بین گروه های بالینی و افراد عادی در ناگویی هیجانی و مکانیسم های دفاعی تفاوت معنادار وجود دارد (0/001 p< ). بین گروه های بالینی نیز تفاوت ها در تعدادی از متغیرها معنادار بود (0/001 p< ). از نتایج پژوهش حاضر می توان به منظور تشخیص و تمایز بین این سه اختلال شایع که همبودی بالایی دارند استفاده کرد. از نتایج این پژوهش می توان در تدوین برنامه های پیشگیرانه و درمانی مناسب برای مشکلات هیجانی استفاده کرد.
۹۲.

نقش واسطه ا ی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان سازه ناسازگار اولیه حمایت اجتماعی ادراک شده کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۶۳
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری جمعیت عمومی شهر شیراز بود که از بین آنها 391 نفر (209 زن و 182 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد که پرسشنامه روان سازه های یانگ و براون (1999)، مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از الگو یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین حوزه های بریدگی/ طرد، خود پیروی مختل شده (01/0>p) و حوزه دیگرجهت مند) 05/0>p) باکیفیت زندگی نقش واسطه ای دارد. بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت روان سازه های ناسازگار اولیه از طریق تأثیر بر حمایت اجتماعی ادراک شده بر کیفیت زندگی تأثیر می گذارند. بنابراین، بهتر است روان سازه های ناسازگار اولیه و حمایت اجتماعی ادراک شده برای بهبود کیفیت زندگی افراد موردتوجه قرار گیرند
۹۳.

نقش تعدیل کنندۀ جنسیت و تأهل در رابطۀ بین روان سازه های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان سازۀ ناسازگار اولیه جنسیت تاهل کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۷ تعداد دانلود : ۵۷۴
روان سازه های ناسازگار اولیه باورهایی هستند که افراد دربارۀ خود، دیگران و محیط دارند و به طور معمول از ارضا نشدن نیاز های اولیه و به خصوص نیاز های عاطفی در دوران کودکی سرچشمه می گیرند. روان سازه های ناسازگار اولیه از عوامل تعیین کنندۀ کیفیت زندگی می باشد، اما نحوه اثر عامل جنسیت و تأهل در این رابطه شناخته نشده اند. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندۀ جنسیت و تأهل در رابطۀ بین روان سازه های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری جمعیت عمومی شهر شیراز بود. 391 نفر(209 زن و 182 مرد) که به روش نمونه گیری در دسترس گزینش شدند، پرسشنامه های روان سازه های یانگ و براون (1999) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانۀ سلسه مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که جنسیت تنها در رابطۀ حوزۀ خود پیروی و عملکرد مختل شده (05/0> P ) و تأهل تنها در رابطۀ حوزۀ دیگرجهت مندی با کیفیت زندگی (01/0> P ) نقش تعدیل کننده داشت. براساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت عوامل مختلفی از جمله روان سازه ها، جنسیت و تاهل بر کیفیت زندگی اثر می گذارند.
۹۴.

مقایسه همجنس گرایان و دگرجنس گرایان بر اساس ویژگی های شخصیتی، پیوندهای والدینی و سطوح سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همجنس گرایی دگرجنسگرایی شخصیت خانواده سلامت جنسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹۴ تعداد دانلود : ۵۴۵
زمینه: نیاز جنسی به عنوان یکی از پنج نیاز اصلی آدمی است که در گرایش به همجنس، غیر همجنس و یا هر دو جنس متبلور می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه گرایشات جنسی بر اساس ویژگی های شخصیتی، پیوندهای والدینی و سلامت روانی نمونه ای از مردان ایرانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. نهصد و پنجاه و سه مرد (445 همجنس گرا، 381 دگرجنس گرا، 127 دوجنس گرا) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان، مقیاس پنج عاملی نئو ( NEO-FFI ؛ مک کرا و کاستا، 2003)، مقیاس پیوند والدینی ( PBI ؛ پارکر، توپلینگ و براون، 1979) و مقیاس سلامت روانی ( MHI-28 ؛ ویت و ویر، 1983) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نوروزگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی در همجنس گرایان بالاتر از دگر جنس خواهان و برونگرایی در دگرجنس گرایان بالاتر از همجنس خواهان است. در متغیر مراقبت پدری، میانگین نمره دگرجنس گرایان بالاتر از همجنس گرایان بود، اما در متغیر حمایت مادری، میانگین نمره همجنس گرایان بالاتر از دگرجنس گرایان بود. نتایج نشان داد که سلامت روانی دگرجنس خواهان به طور معنادار (0/01 p< ) فراتر از همجنس خواهان است؛ بهزیستی روان شناختی دگرجنس گراها بالاتر از همجنس گرایان بود، در حالی که درماندگی روان شناختی در همجنس گراها بالاتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که مداخلات روان شناختی در دو سطح پیش گیری و درمان به منظور ارتقاء سطح سلامت روانی و عمومی جامعه از نقطه نظر تمایلات جنسی، یک ضرورت محسوب می شود.
۹۵.

نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مالتیپل اسکلروزیس (MS) استحکام من دلبستگی سازگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۶ تعداد دانلود : ۴۳۳
زمینه: شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر سازگاری با بیماری MS اهمیت بسزائی دارد و آگاهی از نحوه عملکرد این متغیرها در حوزه کمک به این بیماران بسیار مهم و مؤثر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری MS انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش پژوهش همبستگی بود. از شرکت کنندگان در پژوهش (91 زن، 29 مرد) خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI ؛ بشارت، 1392، 2011)، مقیاس استحکام من ( EES ؛ بشارت، 1386، 1395) و مقیاس سازگاری با بیماری ( AIS ؛ بشارت، 1389، 1390) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و برای آزمون مدل فرضی پژوهش از تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که: 1) سبک دلبستگی ایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 2) سبک های دلبستگی ناایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه منفی معنادار دارند (0/001 p< )؛ 3) استحکام من با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 4) سبک دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 5) سبک های دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار دارند (0/001 p< )؛ 6) استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری MS نقش واسطه ای داشت. نتیجه گیری: توجه به این عوامل به منظور ارتقای کیفیت زندگی و سازگاری با بیماری MS می تواند تلویحاتی برای متخصصین این حوزه به همراه داشته باشد.
۹۶.

بررسی نقش پیش بین ناگویی طبعی و حمایت اجتماعی ادراک شده در نتایج درمان دارویی، درمان انگیزشی و درمان ترکیبی (دارویی- انگیزشی) سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناگویی طبعی حمایت اجتماعی ادراک شده مصاحبه انگیزشی سوء مصرف مواد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۵۷۷
اختلال سوء مصرف مواد یکی از شایع ترین و مزمن ترین اختلالاتی است که بار زیادی را بر فرد و جامعه تحمیل می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی ناگویی طبعی و حمایت اجتماعی ادراک شده در نتایج درمان دارویی، درمان انگیزشی و درمان ترکیبی دارویی- انگیزشی سوء مصرف مواد طراحی و اجرا گردید. روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرح های همبستگی است. بدین منظور 180 نفر سوء مصرف کننده مواد به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان دارویی، مشاوره انگیزشی و درمان ترکیبی دارویی- انگیزشی قرار گرفتند. افراد آزمودنی پیش از درمان پرسشنامه های مربوط به مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS-12) و مقیاس ناگویی طبعی تورنتو ( TAS-20 ) را تکمیل کردند. پس از پایان دوره درمانی تعداد افراد باقی مانده هر گروه درمانی به ترتیب 45، 39 و 43 نفر بود. داده های پژوهش با استفاده از شاخص ها و روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی و تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند. در بررسی پیش بینی پذیری نتایج درمان براساس ناگویی طبعی، نتایج حاکی از امکان پیش بینی پذیری نتایج درمان بر اساس مداخله دارویی بود و ناگویی طبعی نتایج درمان های انگیزشی و ترکیبی را پس از سه و شش ماه نتوانست پیش بینی کند ( 0/05 > p ) . همچنین نتایج حاکی از سهیم بودن حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی نتایج هر سه درمان انگیزشی، دارویی و ترکیبی پس از سه و شش ماه بود (0/05 > p ) . نتایج پژوهش حاضر نشان داد ناگویی طبعی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی نتایج درمانی سوء مصرف مواد تأثیر گذارند. توجه به این متغیرها می تواند در پیشگیری، تشخیص و درمان سوء مصرف مواد مؤثر باشد.
۹۷.

سنجش اثربخشی پارادوکس درمانی بر اختلال وسواس فکری- عملی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روان‌درمانی پارادوکس برنامه زمانی اختلال وسواس فکری- عملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۲ تعداد دانلود : ۶۴۴
این مقاله دو هدف اصلی دارد: هدف اول، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید رواندرمانی برای اختلال های روانشناختی با عنوان اختصاری PTC (پارادوکس + برنامه زمانی = درمان) است؛ هدف دوم، سنجش اثربخشی مدل رواندرمانی PTC برای درمان اختلال وسواس فکری- عملی (OCD) است. PTC یک مدل رواندرمانی بسیار کوتاه مدت است و برای طیف گسترده ای از اختلال های روانشناختی شامل اختلال های اضطرابی، وسواس های فکری و عملی و اختلال های مرتبط، اختلا های مرتبط با تروما و استرس، اختلال های نشانه های بدنی و اختلال های خورد و خوراک به کار بسته و تایید شده است (بشارت، 1396). در این مقاله، فرایند و نتایج درمان PTC برای یک بیمار مبتلا به OCD به طور کامل گزارش می شود. نتایج درمان پنج جلسه ای PTC برای این بیمار، نشان می دهد که درمان کاملاً موفقیت آمیز بوده است. پی گیری 18 ماهه نیز نشان داد که تغییرات رضایت بخش درمانی از ثبات و استمرار برخوردار بوده و در این دوره هیچ بازگشتی صورت نگرفته است. این نتایج، تاثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل رواندرمانی PTC را در کوتاه ترین زمان ممکن تایید می کند. مکانیسم های تاثیرگذاری "برنامه زمانی پارادوکسی"، به عنوان فن اصلی روش درمان PTC، و انطباق آنها با نتایج درمان بیمار در این مقاله شرح داده شده است. مدل رواندرمانی PTC، به عنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تاثیرگذار و کارآمد، و در عین حال اقتصادی برای درمان OCD معرفی و پیشنهاد می شود.
۹۸.

مقایسه اضطراب رقابتی و بیش تمرینی ادراک شده در ورزشکاران با و بدون مصرف استروییدهای آنابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرویید های آنابولیک اضطراب رقابتی اضطراب شناختی اضطراب بدنی بیش تمرینی ورزشکاران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۳ تعداد دانلود : ۴۶۷
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اضطراب رقابتی و بیش تمرینی ادراک شده در ورزشکاران با و بدون مصرف استروییدهای آنابولیک بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی ورزشکاران رشته های تیمی و انفرادی شهر تهران در سال 1396 بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 251 مرد ورزشکار با و بدون مصرف استروییدهای آنابولیک انتخاب شدند. ورزشکاران دارای میانگین سنی 6 ± 24 سال و سابقه ورزشی 1 ± 3 سال بودند. داده ها از طریق پرسشنامه های اضطراب رقابتی و بیش تمرینی ادراک شده جمع آوری شد. یافته های پژوهش حاضر، به وسیله تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تی مستقل، نشان داد که ورزشکاران بدون مصرف استروییدهای آنابولیک از اضطراب شناختی و اضطراب بدنی بالاتری نسبت به ورزشکاران مصرف کننده این مواد برخوردارند، اما در اعتمادبه نفس میان دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین در متغیر بیش تمرینی ادراک شده گروه بدون مصرف از بیش تمرینی بالاتری برخوردار بودند. نتایج حاکی از آن است که یکی از دلایلی اصلی مصرف استروییدهای آنابولیک در ورزشکاران، مزایای آن در کاهش حالات منفی و ارتقای عملکرد روانی و جسمانی است که شیوع آن را روزبه روز افزایش می دهد.
۹۹.

کیفیت روابط بین فردی بر اساس بخشش خود، بخشش دیگران و بخشش موقعیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بخشش خود بخشش دیگران بخشش موقعیت مشکلات بین فردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۰ تعداد دانلود : ۶۸۳
زمینه: بخشش در روابط به عنوان عامل بهبود دهنده کیفیت روابط بین فردی شناخته می شود. با این حال، سؤال این است که آیا تفاوت در ابعاد بخشش و همچنین نگرش های مختلف نسبت به نقش های جنسیتی در فرهنگ ایرانی، که جنبه های مختلفی از ایعاد بخشش را در زنان و مردان برجسته می کند، کیفیت روابط بین فردی را پیش بینی می کنند یا خیر؟ و اگر چنین است، این جنبه ها چیست؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه انواع بخشش (بخشش خود، بخشش دیگران و بخشش موقعیت ها) با مشکلات بین شخصی و مقایسه نقش تعاملی انواع بخشش بر کیفیت روابط در زنان و مردان اجرا شد روش: از میان دانشجویان دانشگاه تهران تعداد 286 نفر (دختر: 154 و پسر: 132) به پرسشنامه های بخشش هارتلند ( HFS,2005 ) و پرسشنامه مشکلات بین شخصی ( (IIP-30,2012 پاسخ دادند. یافته ها: نتایج همبستگی و تحلیل رگرسیون داده ها نشان داد که بین انواع بخشش و مشکلات بین شخصی رابطه منفی معناداری وجود دارد (01/0 (P< و این رابطه منفی از طریق بخشش موقعیت ها در زنان (0/62- B= )و بخشش خود در مردان (0/56- B= ) اتفاق می افتد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت جنسیتی در پیش بینی کیفیت روابط بین شخصی بر اساس انواع بخشش بود، به عبارتی دیگر مشکلات بین فردی در مردان اشاره به عدم بخشش خود یا سخت گیری مردان به نقاط ضعف و نقص های شخصی است در حالیکه مشکلات بین فردی در زنان می تواند نشانه ای از عدم بخشش موقعیت ها یا عدم پذیرش فشارهای اجتماعی و فرهنگی باشد.
۱۰۰.

پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس مولفه های رویارویی با مسلمات هستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنادار بودن زندگی احساس تنهایی مسئولیت پذیری اضطراب مرگ اضطراب و افسردگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۸ تعداد دانلود : ۴۱۰
مقدمهاین پژوهش به منظور تبیین سهم مولفه های رویارویی با مسلمات هستی (مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی) در پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی انجام شده است. روش389 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد شامل 218 مرد و 171 زن، در سال تحصیلی 94- 95 به عنوان نمونه پژوهش حاضر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از زیر مقیاس های اضطراب و افسردگی در مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی ( DASS )، مقیاس اضطراب مرگ ( DAS )، نسخه سوم مقیاس احساس تنهایی ِ UCLA ( UCLA-LS )، زیرمقیاس وجود معنا در زندگی از پرسشنامه معنادار بودن زندگی ( MLQ ) و مقیاس مسئولیت پذیری ِ پرسشنامه روانشناختی کالیفرنیا ( CPI ) جمع آوری شده و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته هااضطراب مرگ و احساس تنهایی به صورت مستقیم و معنادار با نشانه های افسردگی رابطه داشتند. رابطه معنادار بودن زندگی و نشانه های افسردگی نیز معکوس و معنادار بود. همچنین مولفه های احساس تنهایی، مسئولیت پذیری و اضطراب مرگ توانایی پیش بینی نشانه های اضطراب را دارند، همچنین احساس تنهایی و معنادار بودن زندگی توانایی پیش بینی نشانه های افسردگی را دارند. بحث و نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان رویارویی با مسلمات هستی را از جمله عوامل موثر در ایجاد نشانه های اضطراب و افسردگی دانست. همچنین احساس تنهایی تنها مولفه از مولفه های رویارویی با مسلمات هستی است که به طور مشترک به نشانه های اضطراب و افسردگی در جوانان می انجامد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان