معرفی کتاب
آرشیو
چکیده
متن
تاریخ نقد جدید (جلد سوم)
رنهولک / ترجمة سعید ارباب شیرانی
تیراژ: 3300 نسخه
انتشارات: نیلوفر
تعداد صفحه 509
بهأ: 1900 تومان
تاریخ نقد در واقع تاریخ نقد متون ادبی است و از اهداف اصلی این کتاب، عرضه کردن تاریخ مفهوم نقد و ادبیات و شعر است. مؤلف کتاب مذکور واژة «نقد» و «فعالیت نقدی» را به معنایی وسیع بکار میبرد تا جایی که دامنه فعالیت و مراد او از نقد نه تنها شامل داوری دربارة ادبیات تک تک کتابها و نویسندگان مختلف میشود بلکه تا به آن مرحله پیش میرود که اصول و نظریههای ادبی، سرشت آنها، آفرینش آنها، نقش و آثار آنها، روابط آنها با دیگر فعالیتهای بشری، ابزارها و شگردهای آنها و خاستگاه و تاریخ آنها را نیز دربرمیگیرد.
رنه ولک در عین حال که - در طی سه جلد ترجمه شد، به فارسی کتاب - مکاتب مختلف ادبی را در این کتاب معرفی میکند و به تحلیل اجمالی - و بعضاً مبسوط - متفکرانی چون ولتر - دیدرو گوته، کانت، شیلر، کولریج، هوگو، شلایر ماخر، هگل، کارلایل، راسکین، استوارت میل، مارکس و انگلس میپردازد، اما مبنای نگارش کتاب بیشتر براساس کشورهایی است که آن متفکران منتقدان و ادیبان در آن زندگی کردهاند لذا جلد اول این کتاب که با بررسی آرأ و آثار متفکران و منتقدان از نیمة قرن هجدهم شروع میشود در عین حال در مجلدات بعدی متفکران براساس حوزه فعالیتشان در کشورهای خود - چون فرانسه، اسپانیا، آمریکا، انگلستان، آلمان، ایتالیا و ... مورد ملاحظه قرار میگیرند.
مجموعة این اثر - یعنی تاریخ نقد جدید - متشکل از هشت جلد میباشد که مترجم محترم فارسی آن تاکنون توفیق یافته است که سه جلد قطور اول و دوم و سوم آن را به فارسی ترجمه کند.
این مجموعه با توجه به دقت و وسعت اطلاعات مؤلف آن و ترجمه رسای مترجم فارسی آن در آینده قطعاً جزو کتاب مرجع در تاریخ نقد ادبی قرار خواهد گرفت. گو اینکه سه جلد ترجمه شدة آن به فارسی تاکنون از چنین جایگاهی برخوردار شدهاند. با آرزوی توفیق برای مترجم کوشای آن امیدواریم در آینده شاهد انتشار ترجمه تمامی مجلدات دیگر آن باشیم.
بالهای شکسته
جبران خلیل جبران / ترجمة مسعود انصاری
چاپ اول: بهار 1376
تیراژ: 3300 نسخه
انتشارات: جامی
تعداد صفحه: 159
بهأ: 600 تومان
جبران خلیل جبران (1883-1931) ادیب، نقاش، شاعر، نویسنده و متفکر باریکبین لبنانیالاصلی است که در آثر او توجه به عشق، دردمندی، مشکلات انسانها، امید، ایمان و دیگر فضایل انسانی در قالبی احساسی برانگیز روحنواز و ادیبانه مورد بررسی قرار میگیرد - گو اینکه این ظرافتهای ادبی هنگامی که متن به فارسی ترجمه میشود، غالباً محو و معدوم میشوند. تاکنون آثار مختلفی از جبران به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده است و گاهی اوقات از یک اثر او ترجمهها متعددی انجام شده است و همین تعدد ترجمه از متن واحد، حکایت از آن دارد که حداقل مترجمین فارسی زبان ترجمههای دیگر از همان متن را در رساندن معانی توأم با ظرافتهای ادبی آن متن کافی نمیدانستهاند که به انجام ترجمهای دگر همت کردهاند. به هر حال این تعدد ترجمهها از متن واحد آثار جبران به نوبه خود نمایانگر صعوبت ترجمه آثار او است.
آثار مکتوب جبران به زبانهای عربی و انگلیسی است که اخیراً از مجموعه آثار عربی او که شامل هفت اثر و به همراه نامههای او میباشد، و قرار است در سه مجلد به فارسی ترجمه و نشر گردد -، دو جلد آن با عنوان «بالهای شکسته» و «اشکی و لبخندی» به فارسی ترجمه شده است. در اینجا برای حسن ختام این معرفی با ذکر عباراتیی از مقدمه جلد دوم کتاب - اشکی و لبخندی - مطلب را به پایان میبریم.
«من اندوه دلم را با شادمانیهای مردم عوض نمیکنم. و خشنود نمیشوم سرشک دیدگانم که هر لحظه افسردگی تنم، میزانش را افزون میسازد، تغییر یابد و به خنده تبدیل شود. آرزو داردم زندگیام همواره قرین اشکی و لبخندی باشد؛ اشکی که دلم را پاک بدارد و اسرار و پیچیدگیهای زندگی را به من بفهماند و لبخندی که مرا به حقیقت هستیام نزدیکتر کند و رمز ستودن الههها از سوی من باشد. اشکی که دلشکستگی خود را با او همراه سازم و لبخندی که مایه دلشادی من به هستیام باشد. میخواهم مشتاق بمیرم ولی با افسردهدلی زنده نباشم. میخواهم ژرفای وجودم گرسنة دوستی و زیبایی باشد... زندگی فراقی و دیداری است و اشکی و لبخندی. جانها نیز چنیناند، از روح همگان جدا میشوند و مانند ابری برفراز کوه اندهها و شاهراه شادیها به پرواز درمیآیند و چون با نسیم مرگ برخورند، به همانجا که بودهاند، بازمیگردند. به دریای دوستی و زیبایی، به سوی خداوند.»
دیدگاهها و برهانها
ترجمه، تألیف و گردآوری: شاپور اعتماد
چاپ اول: 1375
تیراژ: 3030 نسخه
انتشارات: نشر مرکز
تعداد صفحه: 355
بهأ: 1100 تومان
«دیدگاهها و برهانها» مجموعهای است مرکب از بیست و سه مقاله در زمینة فلسفه علم که حدود بیست و یک مقالة آن ترجمه است و دو مقاله، تألیف است. هر یک از مقالات ترجمه شده را یکی از فلاسفة علم در این قرن نوشته است. معیار انتخاب این مقالات، درجه تمایز این یا آن دیدگاه از دیدگاههای دیگر بوده است. اما خود مجموعه به گونهای تنظیم شده است که بتواند لااقل به طور ضمنی سیر تحول فلسفه علم را هم برجسته کند. نقطة شروع، طبعاً محفل و دین است و هر کدام از مقالات دیگر با این دیدگاه نسبتی برقرار میکند که به نظم درونی فصلبندی کتاب شکل میبخشد. گزینش این مقالات در مجموع چنان بوده که دیدگاههای موجود از زبان برجستهترین نمایندگان آنها معرفی میشوند و در عین حال، سیر تحول فلسفهی علم در این سده نیز نمایان شود. از این رو خوانندة این کتاب با مطالعه مقالات متنوع این مجموعه از طریق هر مقاله با دیدگاه یک فیلسوف علم آشنا میشود. مقالاتی که در این کتاب گردآوری شدهاند متعلق است به صاحبنظران شهیدی چون هرش، سابو، ویتر، گودل، همپل، اشتگمولر، اسنید، فایرابند، لاکاتوش، کوهن، کواین، پوپر و کارناپ.
علم و جامعهشناسی معرفت
مایکل مولکی / ترجمة حسین کچوئیان
چاپ اول: 1376
تیراژ: 3300 نسخه
انتشارات: نشر نی
تعداد صفحه: 232
بهأ: 850 تومان
این کتاب چشماندازهای جدیدی را بر روی تحلیل و تحقیق تجربی میگشاید که در گذشته، به طور عمده از سوی جامعهشناسان مورد غفلت واقع شده است. بنابرآنچه در جامعهشناسی معرفت طرح میشود، ذخیرهای که دانشمندان برای ارزیابی ادعاهای معرفتی در اختیار دارند، بسیار پیچیدهتر و مبسوطتر از آن است که جامعهشناسان قبلاً مفروض میداشتند. پس باید راههای مختلفی برای مشخصکردن چگونگی تأثیر ذخیرة در دسترس دانشمندان برای ارزیابی اجتماعی، بر تفسیر و پذیرش ادعاهای معرفتی را جستجو کرد. از دیدگاه مؤلف کتاب علم و جامعهشناسی معرفت نباید علم را مورد جامعهشناختی ممتازی از دیگر عرصههای تولید فرهنگی قلمداد کرد. بلکه باید تلاش نمود پیوندهای پیچیدة میان تولید فرهنگی در قلمرو علم و سایر قلمروهای زندگی اجتماعی روشن شود. یعنی کشانیدن مطالعه علم به قلمرو زندة جامعهشناسی معرفت.
کتاب علم و جامعهشناسی معرفت از چهار فصل تشکیل شده است که به طور اجمال میتوان گت در فصل اول توضیح داده میشود که جامعهشناسان معرفت علمی را معمولاً واجد منزلت معرفتشناختی خاصی قلمداد کردهاند و تولید و مشروعیت بخشی به صورتبندیهای علمی را همچون موردی ویژه در جامعهشناسی معرفت فرض کردهاند. محتوی معرفت علمی از تلحیل جامعهشناسی مستثنی شده است. زیرا فرض بر آن بوده است که دانشمندان راههایی برای تضمین این امر پیدا کردهاند که از نتایج کارشان را خود ماهیت جهان مادی تعیین میکند. هنگامی که جامعهشناسان پذیرفتند که علم جهان خارجی را به گونهای عینی بازمینماید، نتیجه آن میشد که جامعة اهل علم باید خصایص متمایزی داشته باشند، چرا که مشکل بتوان دریافت که دانش عینی به شکل مستمر توسط جماعتی که این ویژگیها را ندارد تولید شود. به ویژه جامعة اهل پژوهش علمی است و در جوامعی به مؤثرترین صورت کار میکند که استقلال قابل ملاحظة علم را تجویز میکنند. نگرش فلسفی معیار به علم، که جامعهشناسان معرفت در تلقی علم به عنوان یک مورد ویژه آن را بیچون و چرا پذیرفتهاند، روایت نسبتاً منسجمی از مشاهدة علمی، رابطة میان واقعیات و نظریه همگونی طبیعت و معیارهای مورد استفاده برای تأیید صحت ادعاهای معرفتی علمی، عرضه میکند.
در فصل دوم اظهار شده است که تحلیل فلسفی سنتی که دیدگاههای آن اجمالاً در فصل اول بیان گردید - گرفتار مشکلات شدیدی شد کوششی شده در این فصل، طرح کلی یک دیدگاه بدیل ترسیم شود که از درون بحثهای فلسفی اخیر سربرآورده است. در این فصل استدلال شده است که محتوای واقعی علم را نباید همچون بازتاب مستقیم جهان ثابت خارجی در نظر گرفت که فرهنگ بر آن تأثیری ندارد، واقعیت و نظریه، مشاهده و پیشفرضی به گونهای پیچیده با یکدیگر روابط متقابل دارند و نتایج تجربی علم باید همچون سازههایی تفسیری در نظر گرفته شوند که معنای آنها وابسته به منابع فرهنگی موجود یک گروه اجتماعی خاص در یک زمان معین است. نهایت امر اینکه منابع فنی و شناختی دانمشندان دستخوش تغییرات مداوم معنایی است و بنابراین در جهان مادی هیچ چیزی که نتایج کار دانشمندان را منحصراً تعیین کند وجود ندارد. در نتیجه بهتر است جامعهشناسان در این مورد دقت کنند که دانشمندان روایات خود را از جهان چگونه میسازند و تنوعات موجود در زمینه اجتماعی، چگونه بر شکلگیری و پذیرش احکام و باورهای علمی اثر میگذارد.
در فصل سوم مؤلف نشان میدهد که تحلیل جامعهشناختی سابقهداری که از ساخت هنجاری علم وجود دارد، صرفنظر از ناسازگاریش با دیدگاه فلسفی جدیدی که در فصل دوم عرضه شد، فاقد کفایت است. آنچه را که از سوی جامعهشناسان مجموعة کاملی از اصول اساسی مشخص کنندة رفتار مناسب دانشمندان درگیر تحقیق فرض شده، صرفاً باید بخشی از ذخیرة اجتماعی پیچیدهای دانست که آنها در جریان بحث و گفت و گو بر سر معنای کنش خود و همکارانشان به گونهای انعطافآمیز مورد استفاده قرار میدهند. خلاصه آنکه، در علم - بنابر تحقیقات موردی و میدانی اخیری که به عمل آمده است - خط فاصل روشنی میان مذاکره بر سر معنای اجتماعی و ارزیابی ادعاهای معرفتی وجود ندارد. افراد درگیر در موارد مشخص باید همصورتبندیهای اجتماعی، و هم صورتبندیهای شناختی - فنی را انتخاب و تفسیر کنند، و این هر دو نوع منبع، معنای خاص خود را در آن زمانی به دست میآورند که پس از تعامل غیر رسمی و عرضه استدلال صوری که در آن ادعاهای معرفتی در معرض تصدیق قرار میگیرند با یکدیگر ترکیب میشوند.
در فصل چهارم یا همان فصل پایانی مؤلف کوشیده است با استفاده از نظریه داروین بیان نماید که چگونه مناع فرهنگی جامعة وسیعتر، در شکل و محتوای ادعاهای علمی اثر میگذارند و احتمالاً در پذیرش آنها نقشی عمده ایفأ میکنند. در این فصل مؤلفه به اختصار دلالتهای تز کلی خود را در زمینة یکی دیگر از مسائل اصلی مورد توجه جامعهشناسی معرفت، یعنی اعمال سیاسی تولیدکنندگان دانش مورد توجه قرار داده است. نویسنده بر این باور است که ادعاهای معرفتی دانشمندان میتواند از جایگاهشان در زمینه سیاسی تأثیر پذیرد و همچنین ممکن است اجزایی از این زمینة سیاسی در احکام دانشمندان در باب جهان طبیعی وارد شود.
همچنین کوشیدم نشان دهم که دخالت فزایندة دانشمندان در عرصة سیاسی به هیچ وجه آنگونه که عموماً فرض میشد نشانی از پایان یافتن عصر ایدئولوژی سیاسی نیست. نویسنده کتاب استدلال میکند که نفس ادعاهای دانشمندان دایر بر اینکه از لحاظ سیاسی خنثی و بیطرف هستند، ادعایی ایدئولوژیک است. به این معنی که شامل بکارگیری گزینشی و تفسیر آن دسته از منابع فرهنگی است که در دسترس دانشمندان قرار دارد و به گونهای در خدمت منافع مستقر اجتماعی تخصصی آنان است. کتاب «علم و جامعهشناسی معرفت» در نوع خود یکی از تازهترین تحقیقات در این زمینه محسوب میشود که در عین حال در جامعه علمی کشور ما نیز جزو مباحث نوینی است که هنوز به آن عطف نظر نشده است. امیدواریم ترجمهها و بلکه تحقیقاتی دیگری از این دست نیز در جهت کالبدشناسی اجتماعی علوم تجربی و دیگر شاخههای علوم انسانی در سرزمین ما به مرور ایام انجام پذیرد.
پرسشی در باب تکنولوژی
مارتین هیدگر/ ترجمه و شرح محمدرضا اسدی
چاپ اول: پاییز 1375
تیراژ: 3000 نسخه
انتشارات: مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر
تعداد صفحه: 150
بهأ: 450 تومان
موضوع این کتاب، تأمل و تفحص دربارة تکنولوژی جدید براساس ترجمه رسالهای از مارتین هیدگر فیلسوف معاصر آلمانی است. کتاب حاضر از چهار قسمتِ پیشگفتار، مترجم ضمن برشمردن پارهای از ویژگیهای فکری و زبانی هیدگر، شیوة خود را در جهت شرح رساله توضیح میدهد. در قسمت مقدمه، دیدگاههای هیدگر دربارة رابطة انسان و تکنیک بیان میشود و وجهی از دیدگاه هیدگر مورد نقد و ارزیابی قرار میگیرد. پس از این بخش، ترجمة متن رساله هیدگر عرضه میشود و به دنبال آن شرح موجز و فشردهای از آرأ هیدگر در باب تکنولوژی عرضه میشود. نویسنده در قسمت شرح آرأ هیدگر در باب تکنولوژی بنای آن دارد که از مغلقگویی و پیچیدهگویی پرهیز کند و از آرای پیچیده و ابهامآولد و هیدگر در باب تکنولوژی، پرده برگیرد و شرحی کوتاه و روشن عرضه کند و در این راستا خصوصاً در شمارههای چهارده و پانزده از شرح خود بیتوفیق نبوده است.
برخی از مهمترین عناوین این کتاب در قسمت مقدمه و شرح به قرار ذیل است:
آدمی آغشتة به حضور و غیبت - تفکر آماری و تفکر معنوی - تفکر همان عهد بستن با وجود و برای وجودات است - تفسیر تکنیکی تفکر - سیطرة تکنیک حکایتگر پایان تفکر و فلسفه - چگونه انسان مدرن به تکنولوژی مدرن آری و نه میگوید - جایگاه خدا در فلسفه هیدگر - هیدگر اسلامی در جامعه ما - زبان و تفکر - نسبت آزاد با تکنولوژی - ماهیت تکنولوژی غیر از تکنولوژی است - نظریه ملک لوهان در باب تکنولوژی - نظریه هیدگر در باب علیت - نسبت انکشاف با ماهیت تکنولوژی - رابطه تکنیک با هنر و معرفت - رابطه علم و عقل با تکنولوژی - وجه افتراک تکنیک الهی با تکنک جدید - گشتل، قلمور خطرآفرینی و نجات بخشی - هنر قلمرو تأمل ماهوی در باب تکنولوژی.
نظریههای اقتصاد توسعه
دایانا هانت / ترجمة دکتر غلامرضا آزاد
چاپ اول: 1376
تیراژ: 2200 نسخه
انتشارات: نشر نی
تعداد صفحه: 360
بهأ: 1200 تومان
اقتصاد توسعه، شاخهای تحقیقاتی است که از یک سو، با تفسیر فرآیندهای تخصیص منابع و تحول اقتصادی در کشورهای کمتر توسعه یافته سر و کار دارد و از سوی دیگر، توصیههای عملی برای نیل به توسعة اقتصادی را دربرمیگیرد که شامل انتخاب استراتژی توسعه و سیاستهای مترتب بر آن نیز میشود.
کتاب «نظریههای اقتصاد توسعه» از جمله کتابهای فنی و کلاسیک در زمینه اقتصاد توسعه است که به قصد رفع خلأ منابع موجود در این زمینه توسط مترجم فاضل آن به زبان فارسی ترجمه شده است.
ویژگی بارز و متمایز نویسندة کتاب حاضر آن است که با فلسفة علم آشناست و در چارچوب تحلیلی فیلسوف علم قرن معاصر یعنی توماس کوهن، به بحث دربارة مسائل مربوط به این رشته پرداخته است، که این تحلیلها نشان از نگاه ژرف و عمیق و روشمند و هدفمند وی دارد. علاوه بر این، به دلیل احاطهای که او بر مباحث نظریههای اقتصاد توسعه دارد، تمام نظریههای مطرح شده را، حتی آنهایی که در سایر آثار کلاسیک توسعه ثبت نشده است، بحث میکند. «دایانا هانت» ضمن ذکر تقسیمبندیهای پیشین بنابر دلایلی که اقامه میکند، تقسیمبندی جدیدی را با توجه به مفهوم «پارادایم»، یا «الگوی» کوهنی طرح و در قالب آن، بررسی تحلیلی نظریهها را آغاز میکند. وی در این تقسیمبندی، هفت الگوی فکری را که تعاریف، مفروضات و روش تبیین خاص خود را دارند به شرح زیر معرفی و بررسی میکند:
-1 الگوی هستهی در حال گسترش سرمایهداری
-2 الگوی ساختار گرایی
-3 الگوی نئومارکسیستی
-4 الگوی وابستگی
-5 الگوی مائوئیستی
-6 الگوی نیازهای اساسی
-7 الگوی نئوکلاسیکی
«هانت» پیش از آنکه به بحث دربارة این الگوها بپردازد، در فصل اول، به مفهوم پارادایم و دلیل انتخاب چارچوب تحلیلی کوهن میپردازد. در فصل دوم نظریههای اقتصادی را، از مکتب مرکانتیلیسم تاکینز، بررسی میکند. در فصل سوم، تصویری کلی از وضعیت نظریههای اقتصادی توسعه ارائه میکند و سپس در هفت فصل - یعنی از فصل چهار تا فصل دهم، - الگوهای مذکور را تحلیل و وجوه افتراق و اشتراک آنها را بیان میکند. و در نهایت در فصل یازدهم، به جمعبندی و نتیجهگیری مباحث میپردازد.
انسان شناسی فرهنگی
دانیل بیتس - فرد پلاگ / ترجمة محسن ثلاثی
چاپ اول: 1375
تیراژ: 3300 نسخه
انتشارات: علمی
تعداد صفحه: 829
بهأ: 2200 تومان
رشته انسانشناسی فرهنگی از جمله رشتههای باارزش علوم اجتماعی است که در جامعه فکری ما هنوز شناخت جامع و درستی از آن وجود ندارد و ترجمه حاضر به نوبة خود توانسته است سهم مؤثر و شایستهای در شناساندن این موضوع به پژوهشگران این مرز و بوم داشته باشد. نویسندگان این کتاب که هم از مدرسان و هم از محققان این رشتهاند، کوشیدهاند انواع گوناگون تطبیقهای جوامع بشری را با محیط زیستهای متفاوتشان در قالب الگوهای مختلف فرهنگی نشان دهند. آنها بر این عقیدهاند که هر اجتماعی در هر گوشة جهان به گونهای متناسب و فراخور اوضاع اقلیمی و اجتماعیاش در برابر محیط زیست خود واکنش نشان میدهد و در چارچوب و الگوی خاص فرهنگیاش سعی مکند چنان خود را با محیط تطبیق دهد که امکان بقا و ادامه حیات را برای خود و نسلهای آینده فراهم سازد. آنها نیز مانند انسانشناسان امروزی دیگر و برخلاف انسانشناسان اولیه، بر این باورند که جوامع گوناگون بشری با آن که به دلایل نوعی و برخورداری از ویژگیهای جسمانی به سنبت یکسان و غرایز فطری مشترک انسانها، وجوه مشترک بسیار دارند و به همین دلیل، همسانیها و همگونیهای بسیاری را میتوان در میان اجتماعهای بشری یافت، ولی همچنان که هر انسانی در مقایسه با انسانهای دیگر، موجود بیهمتایی است و از ویژگیهای روانی و ذهنی منحصر به فرد برخوردار است. هر فرهنگ یا هر اجتماع فرهنگی در هر گوشهای از جهان در چارچوب و الگوی خاصی در برابر محیط از خود واکنش نشان میدهد که همین امر او را از اجتماعهای فرهنگی دیگر متمایز و مستقل میسازد. از نگاه مولفان کتاب تفاوت جوامع بشری در الگوهای فرهنگی، دلیل بر برتری یک الگو بر الگوهای دیگر نیست، بلکه روشهای گوناگون تطبیق فرهنگی که در جای جای کرة زمین کارآیی و سودمندی شان را طی چندین نسل اثبات کرده و از همین روی دوام آوردهاند، هر یک برای اجتماع خاصی که آن الگو را در پیش گرفته است، الگوی متناسب و فراخوری به شمار میآید و ارزش خاص خود را دارد.
انسان شناسی فرهنگی در جهت نفی یا اثبات «بهتری» یا «بدتری» هیچ فرهنگی عمل نمیکند، بلکه میخواهد مردم وابسته به فرهنگهای گوناگون را با یکدیگر آشنا و نزدیکتر سازد و در هرگونه تحقیق فرهنگی محققان را به همدلی با فرهنگ مورد بررسی تشویق و توصیه کند. امروزه انسان شناسی فرهنگی هر گونه برتری فرهنگی برای یک قوم و فرهنگ خاص به ویژه فرهنگ آمریکایی - اروپایی را نکوهیده میانگارند و حتی برای ابتداییترین و سادهترین اقوام و فرهنگهای واقع در دورافتادهترین نقاط جهان ارزش خاص آن فرهنگ را قایل هستند.
با مطالعة کتاب حاضر زمینه مناسبی برای ارزیابی این تئوری یا بررسی این پرسش فراهم میشود، که آیا دفاع کردن از یک فرهنگ (مثل فرهنگ دینیِ اسلام) بعنوان فرهنگی برتر که دیگر فرهنگها را به خود فرامیخواند، عملی نابجا است؟! و آیا اساساً امکان آن وجود ندارد که علیرغم تنوع فرهنگها که براساس شرایط مختلف فکری و اقلیمی به وجود میآید، تمامی فرهنگها در ضمن حفظ پارهای از اصالتهای خویش تابعی از یک فرهنگ برتر انسانی - مانند فرهنگ اسلامی - قرار بگیرند؟
به هر حال کتاب حاضر خوانندة خویش را با ابعاد گستردة گوناگونیهای فرهنگی در میان اقوام بشری آشنا میکند و در ضمن هفده فصل، ابعاد تازهای از رفتار فرهنگی انسان را برای او نمایان میکند.