مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین مشکلات روان شناختی در کودکان، اختلال های اضطرابی است. جهت پیشگیری و درمان اضطراب به ابزار معتبر نیاز است؛ بنابراین این پژوهش با هدف دسترسی به ابزار معتبر در ارزیابی حساسیت اضطرابی کودکان انجام شد. روش: این پژوهش به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان 10 تا 13 ساله، پایه چهارم تا ششم ابتدایی، شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد و از بین جامعه هدف، 592 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب و به مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان (سیلورمن و همکاران، 1991) و مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان (مارچ و همکاران، 1997) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-22 و R-4.0.2 استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مقیاس حساسیت اضطرابی همسانی درونی قابل قبولی دارد (85/0=α)؛ میزان همبستگی بین دو بار اجرای این مقیاس در فاصله دو هفته در دامنه 71/0 تا 92/0 بود (01/0p <). همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که الگوی سه عاملی این مقیاس در جامعه ایرانی برازش مطلوبی دارد. نتیجه گیری: مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان در ایران از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و می توان از این ابزار در بررسی میزان حساسیت اضطرابی کودکان استفاده کرد.
رابطه ریخت های ارزشی انگیزشی با رفتارهای آسیب به خود در نوجوانان: نقش میانجی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارزیابی و واکاوی مشکلات دوره نوجوانی دارای اهمیت بسیار است. یکی از رفتارهایی که سبب نگرانی های عمومی درباره سلامت نوجوانان شده است، رفتارهای آسیب به خود است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ریخت های ارزشی انگیزشی با رفتارهای آسیب به خود در نوجوانان با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه مورد مطالعه شامل 200 دانش آموز دختر دوره متوسطه دوم شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش انتخاب شده اند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های آسیب به خود (سانسون و همکاران، 1998)، زمینه یابی ارزشی (شوارتز، 1992) و تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) بودند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS23 و Amos26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ارزش های متمرکز بر فرد و ارزش های متمرکز بر جمع با ارزیابی مجدد رابطه مثبت و معنادار و با فرونشانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین ارزش های متمرکز بر جمع با رفتارهای آسیب به خود رابطه منفی و معنادار، و بین ارزیابی مجدد و فرونشانی با رفتارهای آسیب به خود به ترتیب رابطه منفی و مثبت معناداری وجود دارد (001/0 >P). بین ارزش های متمرکز بر فرد با رفتارهای آسیب به خود نیز رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم ریخت های ارزشی انگیزشی بر رفتارهای آسیب به خود از طریق تنظیم هیجان معنادار است (001/0 >P). نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین ریخت های ارزشی انگیزشی و رفتارهای آسیب به خود تصریح دارد. تقویت و درونی سازی ریخت های ارزشی انگیزشی کارآمد و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجانی ممکن است در پیشگیری یا درمان نشانه های خودآسیب رسانی در نوجوانان مؤثر باشد.
نقش امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی در پیش بینی پیوند با مدرسه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری ویژه، اختلالی عصبی تحولی است که علاوه بر خود فرد، والدین، معلمان، و نظام آموزشی را نیز با کشاکش هایی مواجه می کند. این پژوهش با هدف تعیین رابطه امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی با پیوند به مدرسه در دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه انجام شد. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه و مادران آنان در شهر تبریز در سال تحصیلی 1398-1399 بود. تعداد 132 نفر از مادران و دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و داده ها با استفاده از مقیاس های امیدواری اسنایدر(1991)، خودشفقت ورزی نف (2003)، تاب آوری کونر و دیویدسون (2003) و دلبستگی به مدرسه موتون و همکاران (1993) جمع آوری شدند. به منظور تحلیل داده های آماری از روش های آمار توصیفی مانند میانگین، و انحراف معیار و جهت تحلیل فرضیات پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان با نرم افزارSPSS23 انجام شد. یافته ها: باتوجه به نتایج آماری دلبستگی نسبت به مدرسه با امیدواری (001/0=p، 601/0=r)، اشتراک انسانی (005/0=p، 050/0=r)، ذهن آگاهی (005/0=p، 231/0=r)، و تاب آوری (001/0=p، 405/0=r)، همبستگی مثبت و با مؤلفه انزوای شفقت ورزی (001/0=p، 338/0=r)، و همانندسازی افراطی، (005/0=p، 241/0-=r) همبستگی منفی معناداری دارد و بین مؤلفه های مهربانی با خود و قضاوت نسبت به خود شفقت ورزی و دلبستگی نسبت به مدرسه همبستگی معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 5/47 درصد از تغییرات واریانس پیوند به مدرسه توسط امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی تبیین می شود. نتیجه گیری: وجود مهارت هایی مانند تجربه احساس مراقبت، مهربانی نسبت به خود، نگرش بدون قضاوت نسبت به شکست ها به همراه انگیزه و توانایی برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف با وجود موانع و همچنین توانایی غلبه بر وضعیت منفی یا تجارب آسیب زا از سوی مادران، شرایط پیش بینی پیوند به مدرسه را در دانش آموز دارای اختلالات یادگیری ویژه فراهم کرده است.
تعیین اثربخشی آموزش ذهنیت رشد بر تنظیم هیجان نوجوانان با مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شناسایی و معرفی روش های کارآمد و مؤثر برای ارتقا ظرفیت هوشی انسان در مراحل تحولی حساس یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در میان پژوهشگران بوده است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش ذهنیت رشد بر تنظیم هیجان نوجوانان با مشکلات رفتاری انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و با روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر 12 تا 16 سال بودند که در مدارس دوره یکم متوسطه شهر تهران در سال 1400-1401 مشغول به تحصیل بودند و از این میان 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش ده جلسه یک ساعته آموزش ذهنیت رشد دریافت کردند؛ در حالی که برای گروه گواه هیچ مداخله ای در نظر گرفته نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان (ایشنباخ و رسکولا، 1997)، چک لیست تنظیم هیجان کودکان و نوجوانان (شیلذز و سیچی، 1997) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نسخه 26 برنامه SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد افراد گروه آزمایش که برنامه آموزش ذهنیت رشد را دریافت کرده بودند، نمرات تنظیم هیجان بیشتری در پس آزمون نسبت به گروه گواه دریافت کردند (0001p<). همچنین این برتری تا مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (0/05p<). نتیجه گیری: این روش مداخله که متکی بر اصل انعطاف پذیری ذهنی است، می تواند به منظور بهبود توانایی های ذهنی کاربرد داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که از این روش درمانی در بهبود توانایی های ذهنی استفاده شود.
مشکلات تنظیمی اولیه در دوره نوزادی و پیامدهای رفتاری در دوره کودکی: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: حدود20 درصد از همه نوزادان در نخستین سال زندگی خود، نشانه هایی از گریه های شدید، مشکلات خواب، و تغذیه را نشان می دهند که اغلب از آن با عنوان مشکلات تنظیمی نام برده می شود. هدف از این مطالعه شناسایی ماهیت و قدرت ارتباط بین اختلال تنظیمی اولیه در دوران نوزادی با مشکلات رفتاری در دوران کودکی و پیش دبستانی است. منابع داده ها: با توجه به کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی داخلی یعنی پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه مجلات تخصصی نور بین سال های 1390 تا 1401 و پایگاه اطلاعات جهان اسلام و پایگاه های خارجی Google scholar, PubMed, Psychinfo بین سال های 2000 تا 2022، یافته ها و اطلاعات مدنظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، بررسی شد. روش: در این راستا از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب توسط دو نفر از نویسندگان پژوهش بررسی و مقالات تکراری حذف شد. 76 مقاله منتشرشده، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 17 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: از بین 17 مقاله پژوهشی انتخابی، 9 مقاله به بررسی و ارتباط اختلال خواب با مشکلات رفتاری، 13 مقاله به مشکلات گریه های شدید، 6 مقاله به اختلالات تغذیه، و 5 مقاله به اختلالات تنظیمی ترکیبی پرداختند. 13 مقاله ارتباط معناداری بین مشکلات تنظیمی دوران نوزادی با مشکلات رفتاری در دوره کودکی گزارش کرده اند، درحالی که 23 درصد یافته ها (4 مطالعه) به این موضوع اشاره کرده اند که ارتباط معناداری بین این دو نوع اختلال وجود ندارد. همچنین مطالعات انجام شده در حوزه اختلالات مربوط به گریه های شدید از بیشترین فراوانی برخوردار است. نتیجه گیری: مشکلات تنظیمی در نوزادی می تواند مشکلات رفتاری را در دوران کودکی افزایش دهد. کودکان دارای والدین با چندین عامل خطرساز، پیامدهای رفتاری منفی تری نسبت به کودکان دیگر در اختلالات برون نمود و نارسایی توجه - فزون کنشی نشان می دهند، به ویژه اگر دارای مشکلات تنظیمی چندگانه در نوزادی داشته باشند.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری ویژه، اختلالی عصب تحولی است که یادگیری خواندن، نوشتن، و ریاضیات را با دشواری هایی مواجه می کند. تحریک الکتریکی فراجمجمه ای یکی از مداخلاتی است که جهت بهبود اختلال یادگیری استفاده می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف ترکیب نتایج پژوهش های انجام شده و کسب یک نتیجه کلی درباره میزان اثربخشی این مداخلات در بهبود کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی افراد دارای اختلال یادگیری و کشف متغیرهای تعدیل کننده احتمالی با روش فراتحلیل انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش، کلیه مطالعات منتشر شده شامل مقاله و پایان نامه با موضوع اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی بود که با جستجوی سیستماتیک و اعمال ملاک های ورود و خروج، 21 مطالعه جهت ورود به فراتحلیل انتخاب شد و 64 اندازه اثر از نوع d کوهن از این مطالعات استخراج شده و با نرم افزار CMA3 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اندازه اثر ترکیبی محاسبه شده در هر دو مدل اثرات ثابت و تصادفی معنادار است که بر اساس ملاک تفسیری کوهن مقداری متوسط ارزیابی شد. همچنین اندازه اثر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با روش نویز تصادفی بیش از تحریک مستقیم و متناوب بود. نتایج فرارگرسیون نیز نشان داد که سن، نقش پیش بینی کننده و تعدیل کننده دارد و در سنین پایین تر می توان اثربخشی بهتری انتظار داشت. نتیجه گیری: می توان تحریک الکتریکی فراجمجمه ای به خصوص روش نویز تصادفی را به عنوان یکی از مداخلات کارآمد در بهبود کارکردهای اجرایی و عملکرد ریاضی کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه در نظر گرفت.
اثرات حرکات موزون بر انواع مختلف توجه در دانش آموزان با کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توجه یکی از فرایندهای شناختی است و اهمیت آن در یادگیری موضوعی بدیهی است و یکی از راه هایی که باعث بهبود توجه این کودکان می شود، موسیقی درمانی و شاخه ای از آن یعنی حرکات موزون ریتمیک است. هدف از این مطالعه تعیین اثرات حرکات موزون بر توجه دانش آموزان با کم توانی ذهنی بود. روش: مطالعه حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مطالعه شامل دانش آموزان با کم توانی ذهنی پایه دوم و سوم دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 20 دانش آموز کم توان ذهنی از جامعه آماری ذکر شده بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 10 دانش آموز). جهت جمع آوری داده ها از ویرایش چهارم مقیاس هوشی وکسلر استفاده شد. سپس مداخلات مبتنی بر آموزش حرکات موزون طی 8 جلسه یک ساعته در گروه آزمایش به اجرا درآمد درحالی که گروه گواه در طی این مدت فقط مداخلات معمول مدرسه را دریافت کرد. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس در محیط نرم افزار SPSS-25 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه مداخله حرکات موزون بر خرده مقیاس های حذف کردن (58/0=,η2001/0>P، 96.94=F)، رمزگردانی (38/0=,η2001/0>P، 84/12=F)، توجه انتخابی (46/0=,η2001/0>P، 44/14=F)، توجه انتقالی (42/0=,η2003/0>P، 67/15=F) و توجه تقسیم شده (39/0=,η2004/0>P، 5/12=F) دانش آموزان با کم توانی ذهنی تأثیر افزایشی گذاشته است (001/0>P). نتیجه گیری: توجه به نیازها و ویژگی های خاص هر کودک، هماهنگی با سطح سنی، و ارائه فعالیت ها در قالب بازی و تفریح می تواند بهبود توجه و تفکر کودکان را تسهیل کند. برای بهبود توجه کودکان، مهم است که حرکات موزون به طور منظم انجام شوند و با محتوای مناسب سنی کودکان هماهنگ شوند. همچنین تنظیمات محیطی آرام و مناسب برای انجام این حرکات نیز می تواند به افزایش تمرکز و توجه کودکان کمک کند.
اثربخشی بازی های زبان شناختی مبتنی بر مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خواندن از منظر زبان شناختی نوعی زبان دریافتی مکتوب محسوب می شود که از دو مؤلفه رمزگشایی و درک معنا تشکیل یافته است. کودکان بی سرپرست و بدسرپرست به دلیل محرومیت و قرار گرفتن در محیط های زبان شناختی کم تحریک در معرض اختلالات خواندن هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن بود. روش: دو دانش آموز پسر با اختلال ویژه خواندن در پایه های یکم و دوم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه 6 آموزش وپرورش شهر مشهد (1400) به صورت در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، تک آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه ای با آزمودنی های متفاوت بود. برای تشخیص اختلال ویژه خواندن از بررسی بالینی- آموزشی به همراه آزمون تشخیصی خواندن سمیا شیرازی و نیلی پور (1384) و برای احراز بهنجاری هوشی از مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر کودکان (1974) استفاده شد. در شرایط مداخله آزمایشی، هر آزمودنی 10 جلسه 60 دقیقه ای مورد آموزش قرار گرفت. یافته ها: مقایسه فراوانی خطاها از پیش آزمون تا پیگیری نشان داد که بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی در بهبود مهارت های خواندن آزمودنی ها تأثیر مثبت داشت و این یادگیری در زمان پایدار مانده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی با کاهش خطاهای خواندن دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست موجب افزایش مهارت خواندن در آنها می شود.