یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
مقالات
تأثیر روش قصه گویی بر مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت های اجتماعی بخش مهمی از حوزه تحول فردی است که در کودکان کم توان ذهنی با تأخیر و نارسایی معناداری همراه است. هدف این پژوهش، تعیین تأثیر روش قصه گویی بر مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به نشانگان داون بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 22 نفر از دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون 6 تا 8 ساله شهر رشت در سال 95-1394 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای با روش قصه گویی آموزش دیدند ولی گروه گواه چنین مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که روش قصه گویی موجب بهبود مهارت های اجتماعی (همکاری، جرئت ورزی، و خودمهارگری) کودکان مبتلا به نشانگان داون شده است (0/01>p ). نتیجه گیری: روش قصه گویی موجب بهبود مهارت های زبانی و ارتباطی همچون دقت شنیداری، افزایش درک معانی واژه ها، توانایی گوش دادن و صحبت کردن می شود که در نتیجه مهارت های اجتماعی نیز به صورت مثبت تحت تأثیر قرار می گیرد.
نقش نگرش و تاب آوری در پیش بینی کیفیت زندگی والدین کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت زندگی والدین کودکان با نیازهای ویژه و عوامل موثر بر آن موضوع مهمی است که نیازمند بررسی و مطالعه دقیق است. متغیرها و عوامل متعددی در پژوهش های مختلف در تبیین کیفیت زندگی این والدین مورد آزمایش قرار گرفتند اما مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه نگرش و تاب آوری با کیفیت زندگی والدین کودکان با نیازهای ویژه انجام شده است. روش : مطالعه حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی والدین کودکان با نیازهای ویژه شهرستان رشت در سال 95-1394 بود که از بین آنها 110والد (55 مادر و 55 پدر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش والدین نسبت به فرزند با نیازهای ویژه (گوندر، 2002)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان سلامت جهانی- فرم کوتاه (1996) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهند نگرش و تاب آوری والدین کودکان با نیاز های ویژه با کیفیت زندگی شان همبستگی معناداری دارند و نگرش (30/0-= β ) و تاب آوری (47/0= β ) به صورت معناداری می تواند کیفیت زندگی والدین کودکان با نیازهای ویژه را پیش بینی کند ( 0/001 > p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نگرش و تاب آوری عواملی موثر در کیفیت زندگی والدین کودکان با نیازهای ویژه هستند. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تأثیر روان درمانی مثبت گرا بر بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی مادران کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: حضور یک کودک دارای ناتوانی یا بیماری، برای والدین و به خصوص مادران بسیار تنش آور است، زیرا که آنها تنیدگی، احساس گناه، و خستگی بیشتری را تجربه می کنند. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر روان درمانی مثبت گرا در افزایش بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی مادران دارای کودک با نیازهای ویژه انجام گرفت. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه ناهمسان بود. جامعه مورد مطالعه را مادران با کودکان با نیازهای ویژه شهرستان رودسر در سال 1396 تشکیل داده بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. هر دو گروه قبل از اجرای آموزش، مقیاس های بهزیستی (ریف، 1989) و سخت رویی روان شناختی (کوباسا، 1986) را تکمیل کردند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی ثبت گرا قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد نمرات گروه آزمایش در مقایسه با نمرات گروه گواه، در متغیر بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، روان درمانی مثبت گرا با ایجاد تفکرات و روان بنه های ذهنی مثبت توانسته است شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی را در مادران کودکان با نیازهای ویژه افزایش دهد.
تأثیر مداخله آموزشی بر اساس برنامه کویین بر ویژگی های شخصیتی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد پژوهشی حاکی از این است که تحول شناختی در شکل گیری شخصیت عامل تعیین کننده مهمی است. این پژوهش با هدف تأثیر مداخله آموزشی بر اساس برنامه کویین بر ویژگی های شخصیتی (کنجکاوی، سرسپردگی به علایق خود، پشتکار، تحمل شکست، و خود مهارگری) کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: روش پژوهش در این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان پنج ساله حاضر در مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1397- 1396 بودند که تعداد 80 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی 40 نفری جایدهی شده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های انگیزه انجام کار در کودکان (گی یست و کیل هافنر ، 1998)، خودمهارگری (کندال و ویلکاکس، 1979) و تحمل کام نایافتگی (هارینگتون، 2005) بود. گروه آزمایش در 7 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش برنامه کویین قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی کویین تأثیر معناداری بر ویژگی های شخصیت (کنجکاوی، سرسپردگی به علایق خود، پشتکار، تحمل شکست، و خودمهارگری) کودکان پیش دبستانی داشت ؛ همچنین تأثیر این برنامه در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (0.01>P) . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، برنامه آموزشی کویین با ایجاد تغییرات مثبت در مادران مانند افزایش هوش هیجانی بر ویژگی های شخصیتی فرزندان آنها تأثیرگذار بوده است.
تأثیر روش نمایش خلاق بر کاهش اختلال های درون نمود کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های درون نمود آثار طولانی مدتی بر سطوح کنش وری رفتاری، جسمانی، شناختی، و هیجانی کودکان برجای می گذارند . بدین ترتیب پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر نمایش خلاق بر کاهش اختلال های درون نمود کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. بر این اساس از بین تمامی کودکان دختر پیش دبستانی که در سال تحصیلی 94-1393 در مراکز پیش دبستانی غرب تهران مشغول به تحصیل بودند 30 کودک با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس کودکان گروه آزمایش طی 10 جلسه 45 دقیقه ای تحت تأثیر آموزش بوسیله نمایش خلاق قرار گرفتند. سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ (2001) به عنوان ابزار پژوهش در مراحل غربالگری و اجرای پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. در پایان داده های جمع آوری شده با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که نمایش خلاق بر کاهش اختلال های درون نمود کودکان در مؤلفه های انزوا/ افسردگی و اضطراب/ افسردگی تأثیر معناداری دارد (05/0) اما در مؤلفه شکایات جسمانی تأثیری نداشته است. نتیجه گیری: نمایش خلاق از طریق فعال سازی و پویایی ذهن و برون ریزی احساساتی که زمینه بروز آن وجود نداشته است، موجب کاهش اختلال های درون نمود کودکان می شود بنابراین روان شناسان و درمانگران کودک می توانند نمایش خلاق را به عنوان یک روش درمانی در کنار سایر روش ها مورد توجه قرار دهند.
تأثیر بسته آموزشی - شناختی دانشگاه یوتا بر ابعاد توجه پایدار، انتخابی، و انتقالی کودکان خردسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شروط اساسی یادگیری، توجه کرن است و کودک پیش از آن که فرایند یادگیری را آغاز کند، باید بر تکلیف توجه کند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بسته آموزشی- شناختی دانشگاه یوتا بر ابعاد توجه پایدار، انتخابی، و انتقالی کودکان خردسال بود. روش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 24 کودک 4 تا 5 سال از مهدکودک های شهرستان بابلسر در سال 1395 بود که به روش نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. قبل از آموزش پیش آزمون های ویسکانسین (گرانت و برگ، 1948) ، استروپ ( ریدلی استروپ، 1935) و عملکرد مداوم ( رازولد، 1956 ) بر روی هر دو گروه به طور همزمان اجرا شد، سپس آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 20 جلسه 45 دقیقه ای، روش های آموزش شناختی را دریافت کردند، اما گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. در نهایت هر دو گروه در مرحله پس آزمون نیز مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل ازتحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد بین میانگین نمرات گروه آزمایش و گواه در ابعاد توجه انتخابی و انتقالی در سطح تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 > p ). نتیجه گیری: با توجه به اینکه توجه و ابعاد آن به عنوان یکی از مهارت های شناختی اساسی هستند بنابراین بر اساس نتایج پژوهش حاضر، بسته آموزشی – شناختی دانشگاه یوتا با در نظر گرفتن آموزش مهارت های شناختی موجب افزایش توان توجه در کودکان خردسال شده است.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : حضور کودک مبتلا به هر نوع ناتوانی، تنیدگی فزاینده ای را به هر یک از اعضای خانواده تحمیل می کند بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم شهر اصفهان در سال 1396 تشکیل دادند که از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند و به دلیل ریزش نمونه، 10 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه گواه باقی ماندند. ابزار پژوهش پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر ( 2005) بود. افراد گروه آزمایش، 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند ولی برای گروه گواه هیچ مداخله ای اعمال نشد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و مؤلفه های آن (تحمل پریشانی هیجانی، برآورد ذهنی پریشانی، و تنظیم تلاش ها برای تسکین پریشانی) تأثیر مثبت دارد (0/05> p ) ولی مداخله نتوانست مؤلفه تحمل جذب شدن به وسیله هیجانات منفی را بهبود بخشد. نتیجه گیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و دیگر شاخص های سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم می تواند در افزایش تحمل پریشانی آنها مؤثر باشد.
تأثیر آموزش مهارت های ادراک دیداری-حرکتی کپارت بر کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (تک بررسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از روش های درمانی نوینی که توجه درمانگران حوزه اختلال اتیسم را به خود جلب کرده است، مداخله های مرتبط با فعالیت های حرکتی و بدنی است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مهارت های دیداری- حرکتی کپارت بر کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات تک بررسی است. نمونه مورد مطالعه شامل 3 نفر از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی 5 تا 14 سال شهر تهران در سال 97-1396 بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 10 جلسه 45 دقیقه ای مورد مداخله قرار گرفتند. در این پژوهش نخست به وسیله ثبت فاصله زمانی، خط پایه رفتار کلیشه ای مشاهده و ثبت شد و برنامه های مداخله ای ادراک دیداری- حرکتی کپارت ارائه شد و سپس به وسیله ثبت فاصله زمانی تعداد وقوع رفتار کلیشه ای، بلافاصله بعد از برنامه درمانی در دو مرحله مورد مشاهده و ثبت قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل دیداری درون موقعیتی و بین موقعیتی برای داده های آزمودنی میانگین نمرات مربوط به رفتارهای کلیشه ای برای هر 3 آزمودنی به ترتیب به طور معناداری از مرحله خط پایه (8/12، 10، 8/4) به مرحله مداخله (4/3، 2/4، 2/2) کاهش پیدا کرده است. همچنین شاخص PND نشان می دهد که میزان همپوشی بین نقاط خط پایه و مدخله با 100 درصد اطمینان مؤثر بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تمرین های ادراکی حرکتی مبتنی بر دیدگاه کپارت می تواند به عنوان یکی از روش های کاهش رفتار کلیشه ای کودکان اوتیستیک به کار گرفته شود.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان با آسیب شنوایی بر مبنای روان بنه هیجانی سازش نایافته مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آسیب شنوایی از جمله نا توانی هایی است که می تواند منجر به کاهش سلامت روانی مادران و در نتیجه اختلالات رفتاری در کودک شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان با آسیب شنوایی بر مبنای روان بنه های هیجانی سازش نا یافته مادران انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهرستان رشت در سال 1396 بودند که به کلینیک ناشنوایی پژواک شهرستان رشت رجوع کرده بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 140 نفر از این مادران بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به پرسشنامه های اختلالات رفتاری (آیبرگ، 1978) و روان بنه های سازش نایافته ( یانگ ، 1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه همزمان تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد بین روان بنه های سازش نا یافته مادر و اختلالات رفتاری کودکان با آسیب شنوایی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/01> P ). همچنین روان بنه های خودگردانی، گوش به زنگی، و محدودیت مختل در مادران توانستند اختلال رفتاری کودک را پیش بینی کنند. در این میان روان بنه گوش به زنگی (01/0> P ،76/2 t= ،253/0= B ) بیش از روان بنه های دیگر عامل پیش بینی کننده معنادار اختلال رفتاری است. نتیجه گیری: اصلاح روان بنه های هیجانی مادران و در نتیجه ارتباط مؤثر با کودک با آسیب شنوایی می تواند موجبات کاهش اختلالات رفتاری و در نتیجه بهبود سلامت روانی آنها را فراهم آورد.
تأثیر تمرینات ادراکی - حرکتی پاریاد بر حافظه فعال کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از راهکارهای اساسی در بهبود مشکلات حافظه فعال کودکان با اختلال یادگیری خاص، انجام فعالیت بدنی هدف دار است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر تمرینات ادراکی- حرکتی پاریاد بر حافظه فعال کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش: پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی و از حیث هدف، کاربردی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. در این مطالعه، تعداد 24 نفر از کودکان پسر 9-7 سال مبتلا به اختلال یادگیری خاص شهر مشهد در سال تحصیلی 1397-1396 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و گواه جایدهی شدند. گروه تجربی، به مدت 20 جلسه، هر جلسه 30 دقیقه و با تکرار پنج روز در هفته تمرینات ادراکی- حرکتی پاریاد را انجام دادند. گروه گواه نیز در طی این دوره به فعالیت های عادی روزمره خود پرداختند. تغییرات در حافظه فعال آزمودنی ها، قبل و بعد از دوره تمرین، به وسیله آزمون ان بک سنجیده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد که تمرینات ادراکی- حرکتی پاریاد موجب بهبود حافظه فعال در گروه تجربی می شود.؛ تمامی این تغییرات در مقایسه با گروه گواه معنادار بود (0/05 p< ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرینات ادراکی- حرکتی پاریادبا تأثیر بر مناطق مغزی مربوط به حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص، باعث بهبود این نوع حافظه در آنها می شود.
نقش الگو های ارتباطی خانواده در پیش بینی هوش هیجانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با اختلال یادگیری با وجود داشتن توانایی شناختی مطلوب، دچار مشکلات هیجانی- اجتماعی هستند و در مهارت هوش هیجانی ضعیف عمل می کنند. محیط خانواده می تواند نقش اساسی در تحول مهارت هوش هیجانی داشته باشد، از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش الگو های ارتباطی خانواده در پیش بینی هوش هیجانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 83 نفر از دانش آموزان تمامی مراکز اختلالات یادگیری شهر شیراز، در پایه های تحصیلی سوم تا ششم در سال تحصیلی 96-1395 بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. یرای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک (2002) و پرسش نامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005) استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که جهت گیری گفت وشنود به صورت مثبت و جهت گیری همنوایی به صورت منفی با هوش هیجانی رابطه دارد (0/01> P ). همچنین یافته های رگرسیون چندگانه نشان داد که جهت گیری گفت وشنود پیش بینی کننده مثبت و معنی دار (0/001> P ) هوش هیجانی و خرده مقیاس های آن، و جهت گیری همنوایی (0/05> p ) پیش بینی کننده منفی و معنی دار مدیریت روابط و هوش هیجانی است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که کودکان با اختلال یادگیری خاص در خانواده هایی که به بحث و تبادل نظر آزاد تشویق می شوند می توانند هوش هیجانی مطلوبی را تجربه کنند و بالعکس در خانواده های که به طور مداوم همنوایی و یکسان بودن نگرش ها و باورها تأکید می شود، مدیریت روابط و هوش هیجانی ضعیف تری خواهند داشت.
بررسی تأثیر مداخلات روان شناختی خانواده محور بر توانایی های کلامی کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان با نشانگان داون به علت نارسایی در تحول مغزی و شلی عضلات در دوران اولیه تحول، در صحبت کردن و مهارت های کلامی دارای تأخیر هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخلات روان شناختی خانواده محور بر افزایش توانایی های کلامی کودکان دبستانی با نشانگان داون انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دبستانی 10 تا 11 ساله شهر تهران با نشانگان داون بودند که در سال تحصیلی 96- 1395 مشغول به تحصیل بودند. از بین آنها30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 3 ماه در 24 جلسه مداخلات روان شناختی خانواده محور را دریافت کردند درحالی که گروه گواه مداخله ای در این زمینه دریافت نکردند. ابزار پژوهش، نسخه نوین هوش آزمای تهران – استنفورد بینه (افروز و کامکاری، 1385) بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مداخلات روان شناختی خانواده محور به افزایش توانایی های کلامی دانش آموزان با نشانگان داون تحت مداخله منجر می شود. همچنین، این مداخلات سبب ارتقاء استدلال سیال کلامی، دانش کلامی، استدلال کمی کلامی، پردازش دیداری – فضایی کلامی، و حافظه فعال کلامی دانش آموزان با نشانگان داون می شود (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مداخلات روان شناختی خانواده محور با آموزش راهبردهای لازم به خانواده ها توانسته است باعث بهبود عملکرد کلامی کودکان با نشانگان داون شود. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تفکرات پارانوئید و حرمت خود در دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای، یکی از مشکلات رایج دوران کودکی است که مجادله، خصومت و عدم فرمانبرداری از بزرگسالان مشخصه اصلی این اختلال است. این مطالعه با هدف مقایسه تفکرات پارانوئید و حرمت خود دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای است و نمونه مورد مطالعه شامل 40 دانش آموز با اختلال نافرمانی مقابله ای و 40 دانش آموز بدون اختلال نافرمانی مقابله ای در دامنه سنی14 تا 15 سال مقطع راهنمایی شهر تبریز در سال95-96 بوده است که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حرمت خود (آیزنک، 1976) و سنجش افکار پارانوئید (گرین و همکاران، 2008) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل t مستقل انجام شد. یافته ها : نتایج تحلیل داده ها نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای از حرمت خود پایین تر و تفکرات پارانوئید بالاتری نسبت به کودکان بدون اختلال دارا هستند (0/05>P ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد اختلال نافرمانی مقابله ای به طور غیرمستقیم باعث ایجاد مشکلات دیگری مانند کاهش سطح حرمت خود و ایجاد تفکرات پارانوئید نیز می شود. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
توانایی حل مسائل ریاضی با و بدون نیاز به بروزرسانی در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی، ناتوانی یادگیری، و دانش آموزان با تحول بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری و اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در استفاده از حافظه فعال و در نتیجه بروزرسانی اطلاعات، نارسایی عمده ای دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه نقش بروزرسانی اطلاعات در حل مسائل ریاضی در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی ، اختلال یادگیری، مبتلا به هر دو اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و یادگیری، و دانش آموزان بهنجار انجام شد. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه پژوهش تمامی دانش آموزان کلاس پنجم مقطع ابتدایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 1395-1396بود که از این میان30 نفر مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی،30 نفر مبتلا به اختلال یادگیری، 30 نفر مبتلا به هر دو اختلال یادگیری و نارسایی توجه/ فزون کنشی ، و 30 نفر دانش آموز بهنجار به شیوه در دسترس انتخاب شدند. سپس برای گروه های نمونه 12 مسئله ریاضی طراحی شد که 6 مسئله بدون نیاز به بروزرسانی اطلاعات و 6 مسئله دیگر نیازمند بروزرسانی اطلاعات بود. درنهایت داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی کمترین تفاوت معنی دار، تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد در هر دو نوع مسئله، دانش آموزان بهنجار و دانش آموزان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی، عملکرد بهتری نسبت به دو گروه دیگر داشته و دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری نیز عملکردشان بهتر از دانش آموزانی بود که همزمان از اختلال یادگیری و نارسایی توجه/ فزون کنشی رنج می برند (0/001> P ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که ضعف در حافظه فعال می تواند منجر به نارسایی در حل مسائل نیازمند بروزرسانی اطلاعات شود.
نقش مهارت های حل مسئله و خودکار آمد پنداری در تبیین رفتار های پرخطر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مفهوم گسترده رفتار پر خطر، سلسله ای از رفتار ها را در بر می گیرد که نه تنها برای فرد دارای رفتار های پر خطر و افراد مهم زندگی وی زیان های جدی به بار می آورد، که باعث صدمه غیر عمدی به افراد بی گناه دیگر نیز می شود . پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مهارت های حل مسئله و خودکار آمد پنداری در تبیین رفتار های پرخطر دانش آموزان انجام شد. روش : مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق را تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی شاغل به تحصیل در مدارس دولتی ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر رشت در سال تحصیلی 94-95 تشکیل دادند که250 نفر دانش آموز از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996)، خودکارآمدی اجتماعی نوجوان (کنلی، 1989) و رفتارهای پرخطر (زاده محمدی، احمدآبادی و حیدری، 1390) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین مهارت های حل مسئله و خودکارآمدپنداری با رفتارهای پرخطر رابطه وجود دارد ( 0/01>P ). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد مهارت های حل مسئله و خودکارآمدپنداری می توانند 8 درصد از رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (0/0001>P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت افزایش مهارت های حل مسئله و خودکارآمدپنداری در دانش آموزان باعث می شود تا کمتر به رفتارهای پرخطر بپردازند و برای حل مسائل خود از راهبردهای حل مسئله مختلف استفاده کنند.
تاثیر روش آموزش دیویس بر مهارت های خواندن و خلاقیت دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : نارساخوانی، از شایع ترین انواع اختلال یادگیری است. کودکان نارساخوان با وجود داشتن بهره هوشی بهنجار، دریافت آموزش کافی، نداشتن مشکلات بینایی و شنوایی قادر به یادگیری خواندن حروف و کلمات از طریق آموزش در مدارس آموزش عمومی نیستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش آموزش دیویس بر میزان مهارت خواندن و افزایش خلاقیت در دانش آموزان نارساخوان پسر پایه دوم و سوم دبستان انجام شد. روش : این پژوهش از نوع آزمایشی، طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان دوره ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 95-94 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 دانش آموز انتخاب، سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 15 نفر) جایدهی شدند. به منظور گردآوری داده ها از آزمون هوش ریون کودکان (رحمانی و عابدی،1383)، آزمون خواندن نما (کرمی نوری و مرادی،1387) و آزمون خلاقیت تورنس (1387) فرم تصویری A و B استفاده شد. ابتدا این آزمون ها در هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا شد، سپس روش آموزش دیویس بر روی دانش آموزان گروه آزمایش در 15 جلسه 45 دقیقه ای به کار گرفته شد. در پایان مجدداً آزمون خواندن نما وخلاقیت تورنس فرم B بر روی هر دو گروه اجرا شد. داده های به دست آمده با ساتفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که بین میزان مهارت خواندن دانش آموزان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد. (0/01 .(P < همچنین بین خلاقیت دو گروه نیز تفاوت معناداراست (0/05 P < ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته روش آموزش دیویس موجب بهبود مهارت های خواندن و خلاقیت در دانش آموزان نارساخوان می شود.
مؤلفه های کنش انعکاسی در والدین کودکان با تشخیص اختلال اضطراب جدایی: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کنش انعکاسی والدینی، یک مؤلفه ضروری برای حساسیت والدینی و پاسخ رفتاری مناسب به نشانه ها و پیام های کودک است . این قابلیت نشان می دهد که والد تا چه اندازه می تواند نسبت به حالات درونی کودک، واکنش مناسب و کافی نشان دهد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های کنش انعکاسی والدینی در والدین کودکان با تشخیص اختلال اضطراب جدایی است. روش: این مطالعه، پژوهشی کیفی با طرح پدیدارشناسی تفسیری است. نمونه پژوهش حاضر را تعداد 22 مشارکت کننده ( 9 مرد و 13 زن) از والدین دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر مشهد در سال 1397 تشکیل می دهد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش دیکلمن کدگذاری و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل مصاحبه ها منجر به استخراج 759 کد اولیه، 24 مفهوم، و 7 مقوله مشتمل بر ناتوانی در به رسمیت شناختن فرزند، مراقبت و حفاظت بیش از حد از فرزند، درهم تنیدگی با فرزند، ناتوانی در درک نیازهای فرزند، عدم پاسخ گویی به موقع به فرزند، اجبار کودک برای تغییر رفتار، و انتقال نیازهای دلبستگی خود در ارتباط با فرزند است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر ضمن تأکید بر عوامل والدینی موثر بر اضطراب جدایی، تأثیر کنش انعکاسی والدینی در ارتباط با فرزندان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی را تأیید می کند که باید در مداخلات مربوط به این کودکان مورد توجه قرار گیرد. به ویژه باید به والدین این کودکان در زمینه کنش انعکاسی آموزش داده و توانمندی آن ها را در این مورد ارتقا بخشید.
توانبخشی اختلال طیف اوتیسم از طریق فناوری کمکی: مطالعه مروری نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم اختلال پیچیده عصب-تحولی است که عملکردهای مختلف فرد مبتلا را تحت تأثیر قرار می دهد، روی آوردهای مداخله ای مختلف برای کمک به این گروه از افراد مورد استفاده قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظامند توانبخشی اختلال طیف اوتیسم از طریق فناوری کمکی است. روش: در این پژوهش، با استفاده از کلیدواژه های تخصصی فناوری کمکی، فناوری آموزشی، و فناوری یادگیری در حوزه اختلال طیف اوتیسم و جستجوی آنها در پایگاه های اطلاعات پژوهشی تخصصی ایران و جهان در بین سال های 2017-1993، یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. یافته ها: طرح های تک آزمودنی (با 48 درصد) بیشترین فراوانی را در بین انواع مطالعات دارند. از بین 48 مقاله پژوهشی انتخاب شده، بیشتر پژوهش های انجام شده در ارتباط با کاربرد فناوری کمکی برای بهبود هر یک از مهارت های شناختی، رفتاری، و اجتماعی افراد دارای اختلال طیف اوتیسم هستند (هر کدام با فراوانی 11). از بین فناوری های به کار برده شده، استفاده از نرم افزارهای آموزشی در اختلال طیف اوتیسم از بیشترین فراوانی (با فراوانی 17) برخوردار بودند. مراکز استثنایی، و استفاده ترکیبی از چندین موقعیت کارآموزی با فراوانی مجموع 33 پژوهش، پرکاربردترین موقعیت های کارآموزی هستند. به علاوه، سنجش انفرادی شده آزمودنی ها، مشارکت خانواده، و پشتیبانی مداوم به ترتیب در 25، 21، و 16 پژوهش مورد توجه قرار گرفتند. نتایج بیشتر پژوهش های انجام شده حکایت از اثربخشی مثبت فناوری کمکی در اختلال طیف اوتیسم دارند. نتیجه گیری: نقش جبرانی برای توانبخشی ناتوانی از طریق فناوری کمکی مانند الگودهی ویدئویی، واقعیت مجازی، سیستم ارتباطی تبادل تصویر، و روبات انسان نما، عامل اصلی در تبیین استفاده از جایگاه فناوری کمکی برای اختلال طیف اوتیسم است. بر اساس نتایج مطالعات مختلف انجام شده، باید توجه داشت که طراحی برنامه های فناوری کمکی در حوزه های ناتوانی های تحولی و ارزیابی اثربخشی آن بر روی گروه افراد دارای اختلال طیف اوتیسم در ایران ضروری است.