مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در هر جامعه ای، رابطه مناسب والدین و کودک از عوامل مهم و تعیین کننده تحول کودک و سلامت روانی اعضای آن است. این امر در دوره پیش دبستانی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی کارگاه کودک اندیشمند بر شیوه های فرزندپروری والدین و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی بود.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی به شمار می رود. گروه نمونه را 44 نفر از والدین دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی از مدارس غیرانتفاعی شهر تهران تشکیل دادند. والدین در پی فراخوانی به وسیلة مسئولان مدرسه در زمینه شرکت در کارگاه آموزشی با عنوان تربیت کودک اندیشمند، اعلام آمادگی نمودند. جلسات کارگاه هفته ای یک بار در 9 جلسه 2 ساعته برگزار شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی بود. به منظور تحلیل داده های پژوهش ازتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تی وابسته استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از داده های مقیاس فرزندپروری نشان داد که مداخله حاضر شیوه های فرزندپروری مطلوب والدین را افزایش داده است و اندازه اثر این آموزش بر مؤلفه شیوه فرزندپروری مقتدرانه بالاتر از دیگر مؤلفه ها است. در ضمن مداخله اثر معناداری بر روی مشکلات رفتاری کودکان نداشت.
نتیجه گیری: از دلایل احتمالی عدم اثربخشی آموزش بر مشکلات رفتاری کودکان را می توان به کوتاهی مدت زمان سپری شده از آموزش نسبت داد. بدین معنا که انتظار می رود بخش اعظمی از نتایج آموزش های خانواده محور پس از گذشت زمان ایجاد شود تا اعضا بتوانند از فرصت لازم جهت استفاده از آموزش ها در محیط خانواده بهره مند شوند
اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات و نارسایی های شناختی و هیجانی در نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه لزوم توجه بیشتر به روش های درمانی جدید را در این اختلال برجسته می نماید. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش را تمام نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در شهر کرج در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می داد. در چارچوب طرح تجربی تک آزمودنی خطوط پایه چندگانه با ورود پلکانی، 3 نوجوان (2 دختر و 1 پسر) از یکی از مراکز آموزش کودکان کار با استفاده از 2 ابزار تشخیصی مصاحبه بالینی ساختاریافته و پرسشنامه تأثیر رویداد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد انتخاب شده به صورت یک نفره، طی 20 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند و همه افراد در سه مرحله (قبل از آموزش، مرحله آموزش و 2 ماه پیگیری) به وسیله آزمون استروپ کلاسیک و استروپ هیجانی ارزیابی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص کوهن، درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که آموزش حافظه کاری هیجانی به طوری معناداری در افزایش توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه مؤثر است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت آموزش حافظه کاری هیجانی، گزینه مناسبی برای افزایش توانایی مهارگری شناختی و عاطفی نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه می باشد.
اثربخشی رابطه درمانی کودک-والد برکاهش نشانگان اضطرابی کودکان پیش دبستانی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نشانگان اضطرابی در کودکان پیش دبستانی از شایع ترین اختلال های روان شناختی کودکان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رابطه درمانی والد –کودک بر کاهش نشانگان اضطرابی کودکان پیش دبستانی انجام گرفت.
روش : این پژوهش از نوع آزمایشی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان پیش دبستانی شهر کرمانشاه بود. نمونه ای به حجم 24 نفر از مادرانی که بر اساس مقیاس اسپنس (نسخه والدین، 2001) دارای کودکانی با نشانگان اضطرابی بودند، از میان 3 مهدکودک واقع در کرمانشاه به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی در 10 جلسه رابطه درمانگری والد-کودک به صورت گروهی شرکت کرد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که رابطه درمانی والد- کودک توانسته است نشانگان اضطرابی را به طورمعناداری کاهش دهد (05/0>P).
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت رابطه درمانی کودک – والد می تواند برای کاهش نشانگان اضطرابی کودکان پیش دبستانی به کار گرفته شود.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری والدین مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سبک های فرزندپروری مادران آنها انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند که از میان آنها 110 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1953) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مقتدرانه با رفتار سازشی همبستگی مثبت معنی دار و بین سبک های مستبدانه و سهل گیرانه با رفتار سازشی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P) و سبک های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده منفی و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و برگزاری برنامه ها و کارگاه های آموزش خانواده در زمینه آگاه سازی اولیا از سبک های فرزندپروری و تأثیر هر یک از آنها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده، رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
اثر بخشی خود تقویتی بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارسا خوانی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی عملکرد آشکار ضعیفی در مهارت های خواندن دارند و این نارسایی به طور قابل ملاحظه ای در پیشرفت تحصیلی یا فعالیت های روزمره زندگی که مستلزم مهارت های خواندن است تداخل می نماید. هدف این پژوهش، بررسی اثر آموزش راهبرد خودتقویتی بر بهبود عملکرد خواندن کودکان مبتلا به نارساخوانی بود.
روش : طرح پژوهش حاضر آزمایشی بود. نمونه ای که شامل 30 نفر از دانش آموزان پایه سوم و چهارم نارساخوان که به مراکز اختلال های یادگیری شهر تبریز مراجعه کرده بودند با روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون هوش وکسلر، آزمون نما، و چک لیست های مشکلات خواندن بود. در فرایند اجرا، گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه طی چهار هفته تحت مداخله درمانی خودتقویتی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس حاکی از تاثیر معنادار در نمره بهبود اختلال حذف آواها (83/17360=F، 001/0p<) با اندازه اثر 98/0 و در نمره بهبود اختلال زنجیره کلمات (39/613=F، 001/0p<) با اندازه اثر 95/0 در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: در نتیجه افزایش آموزش خودتقویتی بر بهبود اختلال های حذف آواها و زنجیره کلمات تأثیر مثبتی دارد و به نظر می رسد که خودتقویتی موجب افزایش اعتماد به خود، خودباوری و احساس شایستگی در دانش آموزان می شود، زیرا کودک در این فرایند درمانی باور می کند که تلاش او بی ثمر نبوده و پاداش به دنبال دارد.
ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی مقیاس درجه بندی اختلال های رفتار مخرب نسخه والدین
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال رفتاری مخرب طبقه ای از اختلال های رفتاری است که با رفتار مزاحمت بار اجتماعی مشخص می شود و موجب ناراحتی دیگران می شود. هدف این پژوهش بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس درجه بندی اختلال های رفتار مخرب نسخه والدین در میان دانش آموزان دوره اول مقطع ابتدایی بود.
روش: 303 نفر (136 پسر و 167 دختر) از بین دانش آموزان دوره اول مقطع ابتدایی شهر بابلسر، در سال تحصیلی 93-1392 به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و والدین آنها نسخه فارسی مقیاس درجه بندی اختلال های رفتار مخرب را با در نظر گرفتن ویژگی های رفتاری دانش آموز مورد نظر تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای ترجمه فارسی مقیاس اولیه ی 45 گویه ای برابر با 94/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی (تحلیل مولفه های اصلی) پنج عامل فزون کنشی/ تکانشگری، اختلال رفتار هنجاری، نافرمانی مقابله ای، نارسایی توجه، و رفتار مخرب نامشخص را نشان داد. با توجه به حذف 8 گویه، نسخه فارسی مقیاس با 37 گویه تدوین شد. ضریب آلفای کرونباخ برای عامل های استخراج شده بین 74/0 تا 88/0 و برای کل مقیاس 92/0 به دست آمد که نشان دهنده اعتبار مطلوب نسخه فارسی مقیاس است. همچنین ضرایب همبستگی به دست آمده بین عامل های استخراج شده با یکدیگر و با کل مقیاس نیز نشان دهنده روایی سازه مطلوب مقیاس بود.
نتیحه گیری: با توجه به ساختار عاملی مطلوب نسخه فارسی مقیاس می توان از آن برای غربالگری و شناسایی به موقع دانش آموزان دوره اول مقطع ابتدایی مشکوک به اختلال های رفتار مخرب استفاده کرد.
تأثیر آموزش مفهوم عدد به روش تندخوانی افرازی بر کاهش مدرسه هراسی در دانش-آموزان با اختلال ریاضی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مدرسه هراسی یکی از مشکلات عمده برخی از دانش آموزان است. از آنجایی که شکست تحصیلی در میان دانش-آموزان با اختلال یادگیری شایع تر است، مدرسه هراسی در این دانش آموزان بیشتر به چشم می خورد. بر این اساس هدف این مطالعه اثربخشی آموزش مفهوم عدد به روش تندخوانی افرازی و تأثیر آن بر کاهش مدرسه هراسی در میان دانش آموزان با اختلال ریاضی است.
روش: طرح پژوهش، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این مطالعه تمامی دانش آموزان دوم ابتدایی با اختلال یادگیری مرکز پرنیان (80 نفر) استان یزد بود که از بین آنها با استفاده از مصاحبه تشخیصی و آزمون ریون 30 نفر به روش تصادفی(روش نمونه گیری در مرحله اول هدفمند و در مرحله دوم تصادفی بوده است) انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. به گروه آزمایش، آموزش مفهوم عدد به روش تندخوانی افرازی در 8 جلسه 45 دقیقه ای آموزش داده شد. پرسشنامه تشخیص اختلال های مرتبط با اضطراب کودکان (بریماهر و همکاران ,1999)، مقیاس ریاضی کی مت و آزمون ریون ابزارهای پژوهش حاضر بودند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک متغیری نشان داد پس از آموزش، در اضطراب مدرسه هراسی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت (0001/0P≤).
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد آموزش مفهوم عدد به روش تندخوانی افرازی می تواند بر اضطراب مدرسه هراسی در دانش آموزان با اختلال ریاضی موثر باشد و آن را کاهش دهد.
درمان شناختی- رفتاری اختلال ریاضی: مطالعه موردی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال ریاضی یکی از مهمترین و شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که بسیاری از روان شناسان به آن توجه ویژه نموده اند. اگرچه بسیاری از دانش آموزان در یادگیری ریاضی دچار مشکل هستند، ولی همه آنها به اختلال ریاضی مبتلا نیستند. در سال های اخیر روش های گوناگونی برای تشخیص و درمان اختلال های ریاضی به کارگرفته شده است، که فنون شناختی- رفتاری یکی از آنها به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر درمان اختلال ریاضی است. مطالعه حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح اندازه گیری مکرر بوده است.
روش و یافته ها: یافته های پژوهشی مبین نقش مؤثر درمان شناختی- رفتاری در درمان اختلال ریاضی است. این روش بر آموزش مهارت های شناختی مبتنی است و بیشتر به شکل آموزش خود و خود گویی برای تسهیل مهارت حل مسئله ارائه می شود. در این پژوهش تلاش شد که دانش آموز محرک هایی را که بر پاسخ او اثر می گذارد، بشناسد و آن را به گونه ای مناسب تغییر دهد. داده های این مطالعه با استفاده از آزمون و مصاحبه عمیق بالینی گردآوری شده است. در این پژوهش یک دانش آموز دختر 11 ساله دارای اختلال ریاضی با بهره گیری از فنون شناختی رفتاری مورد درمان قرار گرفته است و داده ها با استفاده از روش اندازه گیری مکرر تحلیل شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان شناختی- رفتاری در کاهش نرخ اشتباهات دانش آموز طی 10 جلسه اثر داشته است. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی تحلیلی انتقادی تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل و نقد تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد و ارائه راهکارهای لازم انجام شد.
منابع داده ها: با استفاده از منابع گوناگون مانند کتب، نشریات، اسناد و مدارک و سایت های معتبر داده ها در مورد موضوع پژوهش گردآوری شد.
روش : روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی است. بدین منظور پایگاه های علمی با کلیدواژه های مرتبط با موضوع پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و از اسناد و مقاله های به دست آمده مواردی که دارای اطلاعاتی در مورد تشخیص افتراقی و تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد بودند و از اعتبار علمی برخوردار بودند، تعداد 24 مورد بدون توجه به زمان نگارش آنها انتخاب شد و مورد تحلیل، بررسی، مقایسه، تفسیر و استنتاج قرار گرفت.
یافته ها: بسیاری از دانش آموزان تیزهوش و با استعداد نه تنها تشخیص داده نمی شوند، که اغلب تشیخص هایی را دریافت می کنند که نشان دهنده نابهنجاری است. تشخیص های نادرست رایج شامل ناتوانی های یادگیری، اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، نشانگان آسپرگر، اختلال نافرمانی مقابله ای، افسردگی و سایر اختلال های خلقی و اختلال وسواس فکری- عملی است. به همین دلیل دست کم ضروری است که متخصصان، معلمان، مربیان و والدین درک کافی از تیزهوشان داشته باشند تا تیزهوشی را نشانه نابهنجاری ندانند. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، عوامل مؤثر در تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد بحث شده است. سپس رایج ترین تشخیص های نادرست بیان شده و در پایان نتیجه گیری لازم انجام شده است.
نتیجه گیری: زندگی رهبران آینده در مخاطره قرار دارد و برای پیشگیری از این فاجعه، تشخیص دانش آموزان تیزهوش و با استعداد باید به دقت و با روش های تخصصی قابل دفاع انجام شود.