رشد و یادگیری حرکتی - ورزشی
رشد و یادگیری حرکتی - ورزشی سال پانزدهم تابستان 1402 شماره 2 (پیاپی 52) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه بحث تأثیر مهارت های روانی در اجرای مهارت های ورزشی اهمیت زیادی پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه آمادگی روانی شمشیربازان مرد تیم ملی ایران با شمشیربازان مرد نخبه جهان بود. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر تجربی است. شمشیربازان تیم های ملی ایران و کشورهای مجارستان، آمریکا، روسیه، فرانسه و اوکراین جامعه آماری تحقیق را تشکیل دادند. نمونه های تحقیق 58 تن از شمشیربازان کشورهای منتخب بودند. به منظور سنجش مهارت های ذهنی شمشیربازان، از نسخه اصلی پرسشنامه اومست-۳ و به منظور مقایسه مهارت های ذهنی ورزشکاران کشورهای مختلف آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمامی شمشیربازان مرد نخبه در مهارت های روانی پایه شامل اعتمادبه نفس، هدف گزینی و تعهد بیشترین نمرات را کسب کردند و کمترین نمرات به دست آمده مربوط به مهارت های بازیافت تمرکز، تمرکز و واکنش به استرس بود. همچنین بیشترین و کمترین امتیاز مهارت های روانی در این پژوهش به ترتیب مربوط به مهارت های روانی اعتمادبه نفس و بازیافت تمرکز بود. ورزشکاران روسی بیشترین امتیاز را در تمامی مهارت های روانی کسب کردند و شمشیربازان ایرانی کمترین امتیاز را در مهارت روانی واکنش به استرس به دست آوردند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق شمشیربازان در دو گروه مهارت روانی شناختی و روان تنی نسبت به مهارت های پایه تبحر کمتری دارند. شمشیربازان قدرت کمتری نسبت به مهارت روانی تمرکز، بازیافت تمرکز و واکنش به استرس داشتند. شمشیربازان ایرانی و غیرایرانی در مهارت های روانی، واکنش به استرس و بازیابی تمرکز ضعف بیشتری داشتند.
رابطه بین فراهم سازهای رشد حرکتی در محیط خانه و کارکردهای اجرایی کودکان 8 تا 10 ساله روستایی (با رویکرد تاثیر بافت محیط زندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که محیط عاملی مهم در بهبود تحول کودکان است. با این حال تحقیقات اندکی در جامعه کودکان روستایی در زمینه تأثیر فراهم سازی حرکتی بر توانایی های شناختی انجام گرفته است. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط فراهم سازهای محیط رشدی کودکان روستایی در توانمندسازی کارکردهای اجرایی آنان بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر از نوع پس رویدادی به روش همبستگی بود که به صورت میدانی و با هدف کاربردی بودن انجام گرفت . جامعه آماری تحقیق، کودکان دبستانی 8 تا 10 ساله (با میانگین 9/10 سال) استان آذربایجان شرقی بودند و نمونه تحقیق، 93 نفر از این کودکان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در تحقیق شرکت کردند. به منظور سنجش فراهم سازی رشد حرکتی در محیط خانه از پرسشنامه فراهم سازهای رشد حرکتی درشت و برای سنجش کارکردهای اجرایی از آزمون بریف استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های آزمون رگرسیون خطی چندگانه، بین فراهم سازهای رشد حرکتی و بازداری (0/042=P) و نیز بین فراهم سازهای رشد حرکتی و آغازگری (0/008=P) در کودکان 8 تا 10 ساله، رابطه مثبت و معنا داری مشاهده شد. همچنین بر اساس یافته ها، بین فراهم سازهای رشد حرکتی اعم از تحریک کننده ها، محیط خانه و اسباب بازی های حرکتی و سایر مؤلفه های کارکردهای اجرایی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق حاضر، محیط زندگی کودکان عاملی مهم در پیش بینی مؤلفه هایی از کارکردهای اجرایی آنان است. بر همین اساس، پیشنهاد می شود که در دوران کودکی، به منظور بهبود کارکردهای اجرایی، کودکان در محیط های غنی تری (از لحاظ وجود فراهم سازهایی همچون اسباب بازی های حرکتی) قرار گیرند.
یادگیری پنهان اثربخشی کانون توجه درونی را افزایش می دهد: اهمیت کاهش بار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رسیدن به سطوح بالای یادگیری حرکتی مستلزم یافتن ترکیب بهینه ای از متغیرها و روش ها است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تعاملی کانون توجه (درونی و بیرونی) و توع یادگیری (آشکار و پنهان) بر یادداری و انتقال مهارت پرتاب آزاد بسکتبال می باشد. روش پژوهش: 48 دانش آموز پسر داوطلب به صورت تصادفی در چهار گروه یادگیری آشکار- توجه درونی، یادگیری آشکار – توجه بیرونی، یادگیری پنهان – توجه درونی، یادگیری پنهان – توجه بیرونی تقسیم شدند. در مرحله اکتساب گروه ها در 6 بلوک 10 کوششی به تمرین پرتاب آزاد بسکتبال پرداختند. 24 ساعت پس از پایان مرحله اکتساب، آزمون یادداری و دو آزمون انتقال هر کدام در یک بلوک 10 کوششی اجرا شد. آزمون انتقال اول ده دقیقه بعد از آزمون یادداری در شرایط تحت فشار اجرا شد و آزمون انتقال دوم نیز، ده دقیقه پس از آزمون انتقال اول از فاصله 4 متری و زاویه 45 درجه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در شرایط یادگیری آشکار، کانون توجه بیرونی و در شرایط یادگیری پنهان، کانون توجه درونی موجب یادگیری بهتر در پرتاب آزاد بسکتبال شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، اضافه بار شناختی شیوه یادگیری آشکار را از طریق ارائه دستورالعمل کانون توجه بیرونی تعدیل نمود. اما در شیوه یادگیری پنهان که به دلیل استفاده از قیاس، بار شناختی اندکی به حافظه کاری یادگیرندگان وارد می شود، می توان توجه آنان را به طرف خود مهارت و یا بخش هایی از بدن که درگیر اجرای مهارت است معطوف کرد و از مزایای کانون توجه درونی استفاده نمود.
تأثیر تمرینات حسی-حرکتی بر مهارت حرکتی ظریف و بهزیستی روان شناختی کودکان دارای اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال شنوایی، از انواع اختلالات حسی کودکان است که زمینه های جانبی زندگی روزمره کودکان و همچنین والدین را با مشکل روبه رو کرده است. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر تمرینات حسی-حرکتی بر مهارت حرکتی ظریف و بهزیستی روان شناختی کودکان دارای اختلال شنوایی انجام گرفته است. روش پژوهش: روش پژوهش کاربردی و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کودکان دارای اختلال شنوایی مرکز آموزشی ابتدایی استثنایی در شهر اردبیل است که برای شرکت در این آزمون آستانه شنوایی هریک از آنها با استفاده از دستگاه شنوایی سنجی آزمون شد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 20 نمونه در دو گروه کنترل (10نفر) و آزمایش (10نفر)، انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل مقیاس مهارت های حرکتی ظریف (PDMS)، و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (SDQ) بود. پیش از مداخله هیچ آموزشی به گروه ها داده نشد. گروه آزمایش به مدت هشت هفته و هر هفته شش روز و هر جلسه ۴۵ دقیقه تمرینات حسی-حرکتی را به صورت گروهی و با تقلید از حرکات مربی و تلاش برای هماهنگ شدن با گروه به صورت همزمان انجام دادند. گروه کنترل در فعالیت های روزمره شرکت کردند. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. یافته ها: تمرینات یکپارچه حسی- حرکتی بر بهبود مهارت های حرکتی ظریف و بهزیستی کودکان تأثیر معناداری داشت و موجب ارتقای سطح هر دو عامل گشت. نتیجه گیری: شرکت در تمرینات حسی- حرکتی می تواند کمک شایانی در کاهش مشکلات حرکتی و روان شناختی کودکان کم شنوا داشته باشد.
تدوین برنامه توانبخشی ورزشی در افراد با سندرم داون با توجه به عملکرد و ساختار بدنی(مدل ICF)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد با سندروم داون، دارای سطح فعالیت بدنی و آمادگی جسمانی پایین و شیوع بالایی از اختلالات اسکلتی– عضلانی هستند. هدف از این تحقیق، تدوین برنامه توانبخشی با توجه به مرور سیستم ها در عملکرد و ساختار بدنی این افراد است. روش پژوهش: جست وجوی مقالات با تأکید بر «مرور سیستم ها» به عنوان پایه و اساس و با مرور کلی از «اثرات» که بر فعالیت های جسمانی تأثیر می گذارند، انجام گرفت. جست وجوها در پایگاه های اطلاعاتی پابمد، وب آوساینس، مدلاین، گوگل اسکالر، اسکوپوس با ترکیبی از کلمات کلیدی سندروم داون، عملکرد و ساختار بدن، شیوع اختلالات و فاکتورهای آمادگی جسمانی انجام گرفت. مطالعات با استفاده از معیارهای از پیش تعریف شده ورود و خروج انتخاب شدند. پس از بررسی و مطالعه مقالات توصیه هایی برای محتوا و ارائه یک برنامه تمرین بر اساس مرور متون استخراج شد. یافته ها: بر اساس نتایج و مرور، برنامه تمرینی توانبخشی برای این افراد تدوین شد. برنامه توانبخشی ورزشی به حداقل تجهیزات نیاز دارد و می تواند به طور مستقل اجرا شود. همچنین به طور مؤثر به بهبود الگوهای راه رفتن، قدرت، ثبات، تعادل، هماهنگی، استقامت و مشارکت در فعالیت های هدفمند و با افزایش استقلال منجر شود. این برنامه تمرینی را می توان سه بار در هفته، حدود یک ساعت در هر جلسه اجرا کرد. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل محتوا در عملکرد و ساختار بدنی منحصربه فرد فیزیولوژیکی، عصبی - عضلانی و سبک یادگیری افراد با سندروم داون، برنامه جامع توانبخشی ورزشی ارائه شده می تواند اختلالات حرکتی، فعالیت های عملکردی و مشارکت را بهبود بخشد.
اثر تمرینات حس عمقی برتعادل، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) از شایع ترین بیماری های خودایمنی التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که بر سیستم های حرکتی و حسی پایه برای کنترل تعادل در هنگام ایستادن و راه رفتن تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات حس عمقی بر تعادل، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ام اس بود. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل زنان 20 تا 50 ساله مبتلا به ام اس با نمره مقیاس وضعیت شدت ناتوانی 1تا 4 و عضو انجمن ام اس شهر اصفهان بودند. از بین بیماران 30 داوطلب به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های هر دو گروه پیش از شروع برنامه تمرینی پرسشنامه های شدت خستگی و کیفیت زندگی بیماران ام اس را تکمیل و در آزمون مقیاس تعادل برگ شرکت کردند. گروه تجربی به مدت هشت هفته تمرینات حس عمقی را سه جلسه در هفته و به مدت60 دقیقه اجرا کردند و گروه کنترل در این مدت فعالیت های روزمره خود را انجام دادند. در پایان برنامه، آزمون های قبل تکرار شد. داده ها از طریق آزمون هایt مستقل و t زوجی و در سطح خطای 0/05 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در گروه تجربی پیش آزمون و پس آزمون تعادل، خستگی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری داشت. همچنین مقایسه نتایج پس آزمون دو گروه تجربی و کنترل نشان داد تعادل و کیفیت زندگی تفاوت معناداری داشت. نتیجه گیری: در مجموع هشت هفته تمرینات حس عمقی تعادل بیماران ام اس را بهبود بخشید و کیفیت زندگی آنان را ارتقا داد، ولی بر کاهش میزان خستگی آنان مؤثر نبود. بنابراین استفاده از تمرینات حس عمقی برای بهزیستی بیماران ام اس توصیه می شود.