رشد و یادگیری حرکتی - ورزشی
رشد و یادگیری حرکتی - ورزشی سال پانزدهم زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 54) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه : در پژوهش های اخیر تعادل و ناپایداری وضعیتی به عنوان یک اختلال حرکتی رایج در بیماران پارکینسونی گزارش شده است که موجب افتادن های مکرر، کاهش کیفیت زندگی و مرگ ومیر در این بیماران می شود. از سوی دیگر بر اساس شواهد ورزش در درمان علائم حرکتی و شناختی بیماران نورودژنراتیو مؤثر است. روش پژوهش: بدین منظور 24 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به سه گروه هشت تایی کنترل سالم، کنترل پارکینسونی و تمرین پارکینسونی تقسیم شدند. حیوانات گروه تمرین به مدت چهار هفته، روی دستگاه نوار گردان قرار گرفتند. در انتهای دوره، اختلالات حرکتی (تعادل و رفتار حرکتی) با استفاده از آزمون های روتارود و اوپن فیلد و فاکتورهای بیوشیمیایی به روش الایزا ارزیابی شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (0/05<P)، به وسیله نرم افزار اس پی اس اس نسخه 19 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هرچند گروه پارکینسون بدون تمرین از نظر عملکرد حرکتی، به طور معناداری در سطح پایین تری نسبت به سایر گروه ها بود (0/05<P)، اما چهار هفته تمرین هوازی با شدت متوسط، موجب افزایش تعادل (0/05<P) و بهبود اختلالات حرکتی در رت های پارکینسونی شد (0/05<P)، همچنین تمرین به طور معناداری موجب افزایش میزان سروتونین (0/05<P) و تیروزین هیدروکسیلاز (0/05<P)، شد. نتیجه گیری: به طور کلی یافته های این پژوهش نشان داد تمرین هوازی با شدت متوسط می تواند اختلالات بیوشیمیایی و حرکتی ناشی از تزریق 6 -هیدروکسی دوپامین را در رت های مدل پارکینسونی کاهش دهد.
بررسی تأثیر 12 هفته تمرینات مقاومتی+استقامتی بر سطوح خشم، شادکامی و اضطراب زنان میانسال مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات روان شناختی در بین جمعیت مبتلا به دیابت شیوع بسیاری دارند. هدف این تحقیق بررسی اثر 12هفته تمرینات ترکیبی بر سطوح خشم، شادکامی و نگرانی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: 37 زن مبتلا به دیابت نوع دو به شکل تصادفی در دو گروه تمرین (18نفر، سن: 6/3 ± 60/6 سال، شاخص توده بدن: 1/3± 30/2 کیلوگرم/مترمربع و قند خون ناشتا: 15/1 ± 161/4 میلی گرم/دسی لیتر) و کنترل (19نفر، سن: 6/4 ± 60/6 سال، شاخص توده بدن: 1/2± 29/9 کیلوگرم/مترمربع و قند خون ناشتا: 16/1 ± 169/1 میلی گرم/دسی لیتر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل 20 دقیقه تمرین هوازی با 50-75 درصد ضربان قلب ذخیره و همچنین 40 دقیقه تمرین مقاومتی با 50-75 درصد RM1، سه جلسه در هفته به مدت 12 هفته بود. پرسشنامه های STAXI-2، PSWQ و شادکامی آکسفورد قبل و 48 ساعت بعد از مداخله تمرین تکمیل شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنوف، تی زوجی و تحلیل کوواریانس واریانس در سطح معنا داری 0/05 >P تجزیه وتحلیل قشد. یافته ها : نتایج نشان داد پس از مداخله تمرین سطوح خشم (0/001) و نگرانی (0/001) آزمودنی ها کاهش و سطوح شادکامی (001/0) آنها افزایش معناداری هم نسبت به پیش آزمون و هم در مقایسه با گروه کنترل، داشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد 12هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی + هوازی) برای بهبود اختلالات مربوط به خشم، شادکامی و نگرانی زنان مبتلا به دیابت نوع2 مناسب باشد و بتواند به این افراد در مدیریت این بیماری و عوارض مربوطه کمک کند.
بررسی توان آلفا در پرتاب های آزاد موفق و ناموفق بسکتبالیست های نخبه و نوآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر، بررسی توان آلفا در پرتاب های آزاد موفق و ناموفق بسکتبالیست های نخبه و نوآموز بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی بود و در قالب طرح سری های زمانی اجرا شد. دو گروه نخبه (10 آزمودنی با میانگین سنی 1/34 ± 22/25 سال) و نوآموز (10 آزمودنی با میانگین سنی 1/80 ± 22/55 سال) به صورت داوطلبانه مشارکت داشتند. داده ها با استفاده از 28 الکترود از یک دستگاه 32 کاناله بی سیم اندازه گیری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد (0/05 ≥P). یافته ها: توان آلفای گروه نخبه بالاتر از گروه نوآموز بود (0/001=P). پرتاب های موفق نسبت به پرتاب های ناموفق توان آلفای کمتری را نشان داد (0/006=P). در مقایسه دو گروه، توان آلفا در پرتاب های ناموفق گروه نخبه نسبت به پرتاب های موفق آن ها بیشتر بود (0/001=P)، اما بین توان آلفای پرتاب های موفق و ناموفق گروه نوآموز تفاوتی مشاهده نشد (0/584=P). توان آلفا در زمان اجرای تکلیف پرتاب آزاد بالاتر از زمان های قبل بود (0/005>P)، اما بین زمان اول و دوم تفاوتی نبود (0/001=P). نتایج نشان داد که گروه نخبه فعالیت قشری بالاتری نسبت به گروه نوآموز در همه الکترودها داشتند (0/001>P). نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که گروه نخبه با مهار اطلاعات نامربوط تکلیف را با پیچیدگی قشری کمتری اجرا کردند. همچنین کاهش توان آلفا در پرتاب های موفق نشان دهنده افزایش فعال سازی قشر مغز و افزایش تمرکز است تا در نهایت تکلیف با منابع عصبی کمتری اجرا شود.
مقایسه اثر شیوه های متفاوت تمرین ذهنی و بدنی بر عملکرد حرکتی دختران و پسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر شیوه های متفاوت تمرین ذهنی و بدنی بر عملکرد حرکتی دختران و پسران بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر به صورت نیمه تجربی است. نمونه آماری 80 نفر از دانش آموزان دختر و پسر شهرستان بشرویه با میانگین سنی 0/9±14 سال بودند که به تعداد برابر به صورت تصادفی به چهار گروه 20 نفری (تمرین بدنی، تصویرسازی سنتی، پتلپ و کنترل) تقسیم شدند. آزمودنی ها در پیش آزمون شرکت کرده و سپس به مدت شش هفته تمرین کردند. پس از تمرینات، در آزمون اکتساب شرکت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یکراهه، روش تحلیل واریانس دوراهه با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبیLSD استفاده شد. سطح معنا داری 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دختران و پسران با توجه به شیوه های متفاوت تمرین، در عملکرد حرکتی تفاوت معنا داری وجود دارد. عملکرد هر دو جنس فقط در گروه های تمرین بدنی و پتلپ افزایش معنا داری پیدا کرد. همچنین میزان عملکرد در دختران و در پسران در گروه پتلپ نسبت به سایر گروه های تمرینی به طور معنا داری بهتر بود. علاوه بر این، پسران در گروه پتلپ نسبت به دختران عملکرد بهتری از خود نشان دادند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش اهمیت و ضرورت توجه به شیوه های تمرین بدنی و پتلپ در بهبود عملکرد حرکتی دانش آموزان با توجه به جنسیت آنها را مطرح می کند. همچنین با قرار دادن تصویرسازی ذهنی پتلپ در برنامه ریزی تمرینی به خصوص پسران می توان افزایش عملکرد آنها را انتظار داشت.
تأثیر شیوه های مختلف تداخل زمینه ای و خود تنظیمی بر نمرات انتقال مهارت سرویس والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تداخل زمینه ای و خود تنظیمی در نمرات انتقال سرویس ساده و چکشی والیبال است. روش پژوهش: بدین منظور 39 دانشجوی پسر (20-25 سال) به طور تصادفی، به سه گروه تمرینات قالبی، تمرینات تصادفی و تمرینات خود تنظیمی تقسیم شدند. هر سه گروه در شش جلسه تمرینی که هر جلسه شامل 40 ضربه سرویس ساده و چکشی والیبال بود، شرکت کردند. گروه تمرینات قالبی به طور متناوب، یک جلسه به تمرین سرویس ساده و جلسه بعد به تمرین سرویس چکشی پرداختند، درحالی که گروه تمرینات تصادفی در هر جلسه به صورت تصادفی هر دو سرویس را تمرین کردند. در گروه تمرینات خود تنظیمی، در هر جلسه نوع تمرینات با مشارکت فعال آزمودنی ها تعیین شد. پس از پایان جلسات تمرینی، آزمون انتقال پس از یک هفته در پنج تکرار برای هر آزمودنی برگزار شد. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون و آزمون انتقال در گروه های تمرین قالبی و تصادفی وجود ندارد، اما تفاوت بین نمرات پیش آزمون و آزمون انتقال در گروه خود تنظیمی معنی دار بود. مقایسه نمرات انتقال سه گروه نشان داد که عملکرد گروه خودتنظیم نسبت به دو گروه دیگر بهتر است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، تمرینات خودتنظیم باعث درگیر شدن آزمودنی در فرایندهای یادگیری می شود. با این روش شاگردان به طرز فعال تری در تعیین ویژگی های تمرین مشارکت دارند که مجموع این عوامل منجر به ارتقای یادگیری و عملکرد بهتر شاگردان در درازمدت می شود.
تأثیر تمرینات نوروفیدبک مبتنی بر الگوی الکتروانسفالوگرافی افراد ماهر بر یادگیری مهارت تیراندازی با تفنگ بادی در افراد مبتدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از اجرای این تحقیق بررسی اثر تمرینات نوروفیدبک مبتنی بر الگوی الکتروانسفالوگرافی افراد ماهر بر یادگیری مهارت تیراندازی با تفنگ بادی در افراد مبتدی است. روش پژوهش: پژوهش کاربردی و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 ورزشکار مبتدی (میانگین سنی: 1/509 ±20 سال) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کرده و به سه گروه همگن نوروفیدبک بتا/ تتا، نوروفیدبک مبتنی بر الگوی مغزی تیراندازان ماهر (کاهش تتا در نقاط F4 و FZ و افزایش آلفای پایین و بالا در نقاط P 3 و P 7 ) و گروه کنترل تقسیم شدند. مرحله اکتساب شامل 6 جلسه بود. گروه کنترل در طول جلسات فقط به تمرین بدنی پرداختند. 48 ساعت پس از جلسات اکتساب، آزمون یادداری و پس از آن یک آزمون انتقال با تعویض دست برای گرفتن سلاح انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه نوروفیدبک مبتنی بر الگوی مغزی تیراندازان ماهر در تمام جلسات به طور معناداری عملکرد بهتری نسبت به دو گروه دیگر داشت. گروه نوروفیدبک مبتنی بر الگوی مغزی تیراندازان ماهر در آزمون یادداری به طور معناداری عملکرد بهتری نسبت به دو گروه دیگر و همچنین گروه نوروفیدبک بتا/تتا عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت و دو گروه نوروفیدبک در آزمون انتقال نسبت به گروه کنترل از عملکرد بهتری برخوردار بودند، اما تفاوت معناداری بین دو گروه نوروفیدبک وجود نداشت. نتیجه گیری: مطالعات آینده می تواند با تصحیح پروتکل های نوروفیدبک بر اساس ارتباط مغز و نخبگی، روند پیشرفت و رسیدن به اوج اجرا در تیراندازی را برای افراد مبتدی تسریع کند.