رابطه بین فراهم سازهای رشد حرکتی در محیط خانه و کارکردهای اجرایی کودکان 8 تا 10 ساله روستایی (با رویکرد تاثیر بافت محیط زندگی) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مقدمه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که محیط عاملی مهم در بهبود تحول کودکان است. با این حال تحقیقات اندکی در جامعه کودکان روستایی در زمینه تأثیر فراهم سازی حرکتی بر توانایی های شناختی انجام گرفته است. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط فراهم سازهای محیط رشدی کودکان روستایی در توانمندسازی کارکردهای اجرایی آنان بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر از نوع پس رویدادی به روش همبستگی بود که به صورت میدانی و با هدف کاربردی بودن انجام گرفت . جامعه آماری تحقیق، کودکان دبستانی 8 تا 10 ساله (با میانگین 9/10 سال) استان آذربایجان شرقی بودند و نمونه تحقیق، 93 نفر از این کودکان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در تحقیق شرکت کردند. به منظور سنجش فراهم سازی رشد حرکتی در محیط خانه از پرسشنامه فراهم سازهای رشد حرکتی درشت و برای سنجش کارکردهای اجرایی از آزمون بریف استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های آزمون رگرسیون خطی چندگانه، بین فراهم سازهای رشد حرکتی و بازداری (0/042=P) و نیز بین فراهم سازهای رشد حرکتی و آغازگری (0/008=P) در کودکان 8 تا 10 ساله، رابطه مثبت و معنا داری مشاهده شد. همچنین بر اساس یافته ها، بین فراهم سازهای رشد حرکتی اعم از تحریک کننده ها، محیط خانه و اسباب بازی های حرکتی و سایر مؤلفه های کارکردهای اجرایی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق حاضر، محیط زندگی کودکان عاملی مهم در پیش بینی مؤلفه هایی از کارکردهای اجرایی آنان است. بر همین اساس، پیشنهاد می شود که در دوران کودکی، به منظور بهبود کارکردهای اجرایی، کودکان در محیط های غنی تری (از لحاظ وجود فراهم سازهایی همچون اسباب بازی های حرکتی) قرار گیرند.The Relationship Between Motor Development Affordances in the Home Environment and Executive Functions of 8 to 10-Year-Old Rural Children (With the Approach of the Effect of the Living Environmental Context)
Introduction: Research evidence indicates that the environment is an important factor in improving children's development. However, little research has been done in the rural children population regarding the effect of motor affordances on cognitive abilities. Therefore, this study aimed to investigate the relationship between the developmental environment affordances of rural children and their executive functions enhancement. Methods: The present research was an ex-post facto correlational study, which was conducted as field research with applied research purposes. The statistical population of this study was 8 to 10-year-old primary school children (Mean age = 9.10) of East Azerbaijan province from which 93 children were selected through random cluster sampling method as the study samples to participate in the study. To measure the motor development affordances in the home environment, the AGMDQ-1, and to measure the executive functions, BRIEF test were used. Results: Based on the results of the multiple linear regression test, a positive significant relationship was observed between motor affordances and inhibition ( P =0.042) and between motor affordances and initiation ( P =0.008) in 8 to 10-year-old children. Also based on the results, no significant relationship was observed between motor development affordances including stimulants, home environment and active toys, and other components of executive functions ( P >0.05). Conclusion: Based on the results of the present research, children's living environment is an important factor in predicting the components of their executive functions. Accordingly, it is suggested that to improve executive functions during childhood, children should be in richer environments (in terms of the presence of affordances such as active toys).