۱.
هر نظام حقوقی، ابزاری برای محقق کردن اهداف نظام سیاسی است. نظام سیاسی، خود روبنایی از خداشناسی، انسان شناسی و هستی شناسی است. خداشناسی و انسان شناسی بر مبنای اسلام، نتیجه ای در برندارد جز اینکه، خداوند حکیم از آفرینش انسان هدفی داشته و آن هدف باید در زندگی فردی و اجتماعی دنبال شود. این اهداف به اهداف میانی و اهداف نهایی قابل انقسام است. خداوندِ علیم و حکیم، علم بی پایان دارد و به تمام مصالح و مقتضیات انسان آگاه است و می تواند بهترین و کارآمدترین قانون را برای تنظیم روابط زندگی فردی و اجتماعی انسان وضع کند. او این کار را انجام داده و توسط انبیاء الهی به بشر ابلاغ نموده است. این قوانین در زمان معصومA توسط ایشان تبیین و اجرا خواهد شد و در زمان غیبت نیز توسط فقها از کانال «اجتهاد» صورت خواهد گرفت. حال برای اینکه اجتهاد بتواند به بهترین نحو، آن هدف و اراده الهی و احکام مربوط را کشف نماید، باید دارای ضوابطی باشد که در این تحقیق به روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای به آن ها پرداخته شده است تا از دل این اجتهاد کارآمد، قوانین کارآمدی برای اداره زندگی بشر فراهم آید که باید در تمام سیاست گذاری ها و پس ازآن در تمام قانون گذاری ها لحاظ گردد.
۲.
انقلاب اسلامی ایران با تلاش روحانیون به ثمر نشست و تأثیرات فراوانی بر سپهر سیاسی اجتماعی جامعه داشت؛ در همین راستا، گروه ها و جریان های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با اصلاح و تعدیل در برخی رویکردهای کنشگری خود، فعالیت ها و اقدامات خود را ساماندهی نموده و به ایفای نقش پرداختند. یکی از گروه هایی که از این جریان مستثنا نیست، جامعه روحانیون است. جامعه روحانیون با عنایت به جایگاه اجتماعی و مذهبی که دارد، ضرورت دارد در عرصه کنشگری سیاسی اجتماعی، از الگوی جامعی تبعیت کند و مطابق ضرورت ها و نیازمندی های روز اجتماعی، در عرصه کنشگری سیاسی اجتماعی نقش آفرینی داشته باشد. این پژوهش، با عنایت به دغدغه مذکور سامان یافته است و ضمن طرح نکات مقدماتی، ضرورت ها و اهداف پژوهش و همچنین مفاهیم مقدماتی، ساختار، پیشینه و مؤلفه های حاکم بر کنشگری سیاسی روحانیون را مورد تأکید قرار داده است و با تبیین سازوکار نهادینه سازی ارزش های متعالی در جامعه و تبیین جایگاه روحانیون در این عرصه، جایگاه و نقش گروه های مرجع دینی در کنشگری سیاسی تبیین شده است و در ادامه نیز به بیان تجربیات و پیشینه ای از کنشگری روحانیون در ساختار سیاسی ایران پرداخته شد. در پایان، در مقام ارائه راهکارها و مؤلفه های عملیاتی در راستای کنشگری سیاسی روحانیون برآمده است و ضمن بیان مؤلفه های جامعه شناختی در راستای کنشگری سیاسی، عوامل موفقیت در کنش های اجتماعی مورد بحث قرار گرفت و سعی شد تا با بیان ابعاد مهم و ضروری در عرصه کنشگری سیاسی، آموزه ها و راهکارهای عملیاتی، مورد طرح و بحث قرار گیرد.
۳.
در فرهنگ شیعه، ولایت امر برای فقیه جامع الشرایط امری مسلم و ثابت شده است که پشتوانه علمی دارد اما در گستره آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را مقید و برخی دیگر آن را مطلق می دانند. در این جستار با قبول ولایت مطلقه فقیه به مفهوم شناسی آن و تبیین مطلقه بودن آن پرداخته شده است، سپس مقایسه ای تطبیقی میان ولایتِ مطلقه فقیه در جمهوری اسلامی ایران با رهبران نظام های لیبرال دموکراسی انجام شده است. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی اثبات شده است که فرق عمده میان این دو نوع زعامت و رهبری نگاه و جهت گیری ولایت فقیه در جمع بین امور دنیوی و اخروی است. در فرهنگ شیعی، ولایت فقیه نوعی مرجعیت و رهبری الهی است که در طول رهبری معصومان6 است برخلاف نظام ها و کشورهای لیبرالی همچون آمریکا، انگلستان و آلمان که حداکثر تلاش آنها کسب رضایت دنیوی و مردمی است.
۴.
در روابط بین الملل از واژه محور برای توصیف ائتلافی از دو یا چند بازیگر که حول منافع و اهداف مشترک گرد هم آمده اند، یاد می شود. جبهه مقاومت اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی ایران و سایر بازیگران دولتی و غیردولتی با ایجاد محور ضد غربی بر اساس آموزه های توحیدی و با هدف مبارزه با غرب استعماری و حاکمان دست نشانده آن ها از یک سو و استقرار نظم نوین منطقه ای برای رسیدن به عدالت، امنیت، استقلال و معنویت از طرف دیگر است. در جستار حاضر، ضمن پذیرش ظرفیت های بالقوه محور مقاومت اسلامی، چالش ها و موانع متعددی برای استقرار نظم مطلوب پیش رو دارد. از این رو در این پژوهش تلاش شده است تا با شیوه توصیفی - تحلیلی، موانع و چالش هایی که بر سر راه محور مقاومت قرار دارد، مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. از این جهت موانع و چالش های پیش روی محور مقاومت را می توان به سه دسته منطقه ای، فرامنطقه ای و نظام بین الملل تقسیم و مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
۵.
ما در این پژوهش به دنبال اثبات نزدیکی منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی شناسانه تنجیم و سیاست هستیم و نشان خواهیم داد که تنجیم و سیاست می توانند به یک گفتمان مشترک برسند. علم هیئت به صورت طولی بر تنجیم و سیاست تأثیر دارد؛ رابطه آن با تنجیم مستقیم و باسیاست باواسطه است. دانش اساطیر به صورت مستقیم هم بر تنجیم و هم بر سیاست تأثیر گذاشته است. عرفان عملی نیز طریقی برای فربهی تنجیم و سیاست بوده است. حکمت و دین نیز با تنجیم و سیاست رابطه ای دوطرفه برقرار کرده اند. علوم طبیعی خرده احکام تنجیمی را تصحیح و هدایت می نماید و تنجیم نیز در مرتبه ای بالاتر اصول این علوم را می نویسد. سیاست نیز با علوم طبیعی رابطه دارد. علوم اجتماعی که مادر سیاست و در تعامل با تنجیم است، تحت تأثیر علوم طبیعی باواسطه آن ها را فربه می نماید. مقاییس روشی تنجیم و سیاست نیز مشابه هستند. هر دو آن ها بر شیوه مبنا گرایی استدلال می کنند و انسجام را معروض غیر مفارق ساختار معرفتی خود می یابند. عقل و تجربه روش های تحقیق پذیری هر دو حوزه هستند و احکام آن ها عمدتاً بر این دو روش صادر می گردند؛ در حالی که تنجیم به روش شهودی امتیاز دارد. مبانی هستی شناسانه تنجیم و سیاست نیز شبیه هستند. هر دو به نزاع نیروهای خیر و شر، اشراق ستارگان، عروج انسان، سعادت و نحوست آنات، قدرت مرموز فرّه، طبقات اجتماعی و بایستگی اختیارات در سلوک خود اذعان دارند. می توان نتیجه گرفت که سیاست و تنجیم در سه بخش منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی شناسانه از یک آبشخور اشراب می شوند. می توان از قابلیتِ تأثیر متقابل و ارتباط دوطرفه میان آن ها سخن راند. تنجیم می تواند دریچه ای برای تحلیل تحوّلات سیاسی قرار گیرد و سیاست می تواند با تقاضایی که ایجاد می کند احکام نجومی را در شاخه سیاسی آن گسترش دهد و منجر به فربگی آن گردد.
۶.
امروزه یکی از معیارهای تمدنی در میان کشورها و حکومت ها نحوه توجه آنها به جمهور و مردم است. در واقع هر حکومتی، معیارهای مردم سالاری را در خود بیشتر داشته باشد، متمدن تر است. یکی از حکومت های مردم سالار، جمهوری اسلامی ایران است که داعیه دار مردم سالاری دینی در دنیا است. یکی از راه های بررسی مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی ایران و اینکه این حکومت به چه میزان به رأی و نظر مردم اهمیت می دهد رجوع به اسناد بالا دستی این نظام است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی در صدد بررسی جایگاه مردم سالاری دینی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که یکی از اسناد بالا دستی نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. در ابتدا به بیان مفاهیمی که در فهم این اثر می تواند مخاطب را کمک کند می پردازیم. در ادامه مبانی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به طور مختصر بیان می شوند و در انتها اصول و مبانی مردم سالاری دینی که در مبانی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به آنها اشاره شده و بیان گر جایگاه مردم سالاری دینی در این الگو هستند را بیان می کنیم.
۷.
تعارض میان گروهی و قومی یا شکاف قومی، مذهبی، زبانی، تأثیر به سزایی در ثبات یا بی ثباتی کشور دارد و به تولید ناامنی و تهدید زایی اقوام علیه امنیت ملی کشور منجر می شود. مناطق قومی نشین کشورها با ترکیبی از تضاد قومی، نژادی، زبانی و مذهبی همراه هستند و فعال شدن این قوم گرایی و تجزیه طلبی آن ها؛ تضاد، تراکم شکاف، ناامنی و بی ثباتی را به همراه داشته و امنیت کشور را تهدید خواهد کرد و باعث تفرق و جدایی می شود. میان گروه های قومی تجزیه طلب شکاف های قومی، مذهبی و زبانی آن ها تأثیر بسزایی در میزان ثبات یا بی ثباتی کشور دارد و منجر به تولید ناامنی و تهدید زایی اقوام علیه امنیت ملی کشور می گردد.