مطالعات اوراسیای مرکزی
مطالعات اوراسیای مرکزی سال چهاردهم بهار و تابستان 1400 شماره 1 (پیاپی 28) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به تغییر و تحول هایی که در سال ها و دهه های اخیر در هرم قدرت جهانی پدید آمده است، فرهنگ راهبردی مؤلفه بنیادینِ مهمی است که در مناظره چهارم روابط بین الملل با تأثیرگذاری بر نوع نگرش دولت مردان کشورهای مؤثر در عرصه سیاست بین الملل، همپای مؤلفه های مادی قدرت در شکل دهی به کُنش راهبردی کشورها در عرصه سیاست و روابط بین الملل پیش رفته است. با توجه به این انگاره بنیادین که فرهنگ راهبردی می تواند نوع کنشگری ایالات متحد و فدراسیون روسیه در حوزه راهبردی اوراسیای مرکزی در فضای پساشوروی به عنوان یکی از مهم ترین مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان را تجزیه و تحلیل کند، با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مفروض های نظری فرهنگ راهبردی در پی پاسخ به این پرسش هستیم: در دو دهه اخیر فرهنگ راهبردی و مؤلفه هایِ برخاسته از آن چه تأثیرهایی بر اقدام های فدراسیون روسیه و ایالات متحد در حوزه اوراسیای مرکزی برجای نهاده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که فرهنگ راهبردی به مثابه عامل و پیشرانِ مؤثر بر مجموعه اقدام های فدراسیون روسیه در فضای پساشوروی شامل مؤلفه هایی مانند توسعه طلبی راهبردی، گسترش هویت اسلاو ارتودکس و گفتمان ملی گرایی روسی و تثبیت قدرت ملی در محیط ژئوپلیتیک است. در مقابل، ایالات متحد برای ترویج فرهنگ لیبرال دموکراسی، تثبیت موقعیت ابرقدرتی و ایجاد موازنه گرایی منطقه ای، فرهنگ راهبردیِ خاصی را در این حوزه قدرت آفرین و چالش زا برای خود ترسیم کرده است.
در جست وجوی هویت: نقش «خود» و «دیگری» در شکل گیری رفتار سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر بیشتر پژوهشگران روابط بین الملل رقابت های ژئوپلیتیکی و مسائل سیاسی و امنیتی در سطح های سیاست منطقه ای و جهانی و همچنین مسائل سیاست داخلی روسیه در سال های اخیر، عناصر اصلی شکل دهنده روابط روسیه با ایالات متحد در دهه های گذشته بوده است. در این نوشتار ضمن پذیرش دیدگاه های غالب، به عنصر تأثیرگذار دیگری در شکل دهی به روابط این دو بازیگر، به ویژه در یک دهه اخیر اشاره می کنیم. همچنین می کوشیم ادبیات موجود در این زمینه را تا حد امکان گسترش دهیم. دغدغه ما در این پرسش تجلی می یابد که ایالات متحد چه نقشی در جایگاه «دیگری»، شکل گیری هویت ملی و رفتار سیاست خارجی تهاجمی روسیه در نظام بین الملل در حال گذار ایفا می کند؟ در پاسخ، این فرضیه را به آزمون می گذاریم که روسیه با بازتعریف جایگاهش به عنوان «قدرت بزرگ» در نظام بین المللِ در حال گذار در پی مقابله با اقدام های «دگر» مشخص این کشور یعنی ایالات متحد و شناسایی جایگاهش است. به نظر می رسد رویکرد تهاجمی سیاست خارجی روسیه به ویژه در دوران پوتین ریشه در همین سیاست دارد. براساس یافته ها، ایالات متحد به عنوان «دگر» تاریخی، با برداشتی نادرست از فروپاشی اتحاد شوروی منافع و نقش تاریخی روسیه به عنوان بازیگری مهم در نظام بین المللی را در نظر نگرفت؛ در حالی که شناسایی جایگاه قدرت بزرگ روسیه اهمیت ویژه ای برای هویت ملی آن کشور دارد. ادراک روسیه از خود، تصویر یک قدرت بزرگ است. این چشم انداز، شامل تمایل روسیه به مشارکت در تصمیم گیری در مورد مسائل جهانی و داشتن حوزه نفوذ است. روش تجزیه و تحلیل مدعای مطرح شده در این نوشتار کیفی و ابزار گردآوری داده ها، منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
تقابل روسیه با آمریکا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا برپایه آیین جنگ هیبریدی گراسیمف (مطالعه موردی: سوریه و لیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین جنگ هیبریدی گراسیمف که اولین بار والری گراسیمف مطرح کرد، مبتنی بر دوراندیشی است. این آیین بر استفاده ترکیبی از مؤلفه های قدرت سخت و نرم تأکید می کند و به رهبران روسیه گوشزد می کند که به علت تغییر ماهیت تهدیدها، بهره مندی از تاکتیک های جنگ ترکیبی، برای ورود روسیه به عرصه نبردهای مدرن و مقابله مؤثر با دشمنان این کشور اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا نیز به دلیل های متعدد از دوران اتحاد شوروی، در نظر مسکو از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار بوده است، بنابراین کرملین آیین جنگ هیبریدی گراسیمف را ابزاری کارامد برای مقابله با نفوذ و قدرت آمریکا و بازگرداندن جایگاه خود در این منطقه یافت. به باور روس ها گسترش دامنه حضور و نفوذ آنان در منطقه راهبردی غرب آسیا و شمال آفریقا می تواند عنصری اثرگذار در راستای دستیابی آنان به جایگاه یک قدرت بزرگ جهانی باشد. چگونگی بهره مندی روسیه از اصول جنگ هیبریدی گراسیمف با هدف تقابل با آمریکا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا پرسشی است که مطرح می شود. یافته های این نوشتار به شیوه اسنادی و کتابخانه ای و روش پردازش مبتنی بر توصیف داده ها و تبیین آن ها براساس چارچوب مفهومی نوشتار، بیان می کند که روسیه بنابر آموزه های آیین گراسیمف، در پی به کاربستن آمیخته ای از مؤلفه های قدرت سخت و نرم برای مقابله با نفوذ آمریکا در غرب آسیا و شمال آفریقا و در مقابل گسترش دامنه حضور و نفوذ خود در این منطقه است.
ابتکار راه ابریشم و هژمونی چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار می خواهیم، هدف های راهبردی و کلان چین از عملیاتی کردن ابتکار راه ابریشم را بررسی کنیم. با توجه به این هدف، این پرسش مطرح است که ابتکار راه ابریشم چگونه به شکل گیری هژمونی چین در منطقه آسیای مرکزی کمک می کند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که ابتکار راه ابریشم به عنوان راهبرد کلان چین در بازی بزرگ جدید با آمریکا و روسیه از راه ایجاد تسلط اقتصادی و گسترش نفوذ سیاسی و امنیتی، به شکل گیری هژمونی چین در منطقه آسیای مرکزی کمک می کند. در سال 2013، رهبران چین ابتکار راه ابریشم را راهبرد کلان و محور اصلی سیاست داخلی و خارجی خود معرفی کردند. در این راهبرد، آسیای مرکزی با توجه به منابع غنی هیدروکربنی و موقعیت ویژه ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی اصلی ترین منطقه هدف به شمار می رود. بر این اساس، چین می کوشد با قراردادهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب ابتکار راه ابریشم، نقش و نفوذ خود در منطقه آسیای مرکزی را گسترش دهد و در عمل به هژمون منطقه تبدیل شود. نتایج این نوشتار نشان می دهد، چین در راستای ایجاد و تثبیت هژمونی منطقه ای خود، ابتکار راه ابریشم را به عنوان راهبرد کلان در اولویت خود قرار داده است و برای جلوگیری از ایجاد نگرانی قدرت های بزرگ دیگر از جمله آمریکا و روسیه، سیاست خارجی محتاطانه ای را در پیش گرفته است. روش پژوهش در این نوشتار روش کیفی، مبتنی بر ثبات هژمونیک با بهره گیری از منابع اینترنتی و کتابخانه ای است.
عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی پساشوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور رفتار سیاسی اقتدارگرایی در قالب سیاست های طایفه ای در آسیای مرکزی پساشوروی که نزدیک بر یک سده کمونیسم بر آن حاکم بوده است، رفتاری نبود که سیاست مداران و دانش پژوهان این حوزه و منطقه آن را پیش بینی کرده باشند. اقتدارگرایی همواره رشد فزاینده ای داشته است و در برخی از کشورهای آسیای مرکزی با شدت بیشتری نیز نهادینه شده و ماهیت رفتار سیاسی این واحدها را شکل داده است. در این نوشتار با روش توصیفی و با بهره گیری از مفهوم اقتدارگرایی، تمرکز خود را بر واحدهای سیاسی آسیای مرکزی قرار داده ایم و می خواهیم ریشه های اقتدارگرایی فزاینده و تقویت شونده در کشورهای این حوزه را تحلیل کنیم. در اینجا این پرسش مطرح است که عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی پساشوروی چیست؟ در پاسخ، نشان می دهیم که عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی از دو دسته عامل های داخلی و خارجی سرچشمه گرفته اند. عامل های داخلی خود به سه زیرمجموعه عامل های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم می شوند و بر جامعه پذیری سیاسی حاکمان و شهروندان منطقه به واسطه سلطه حکومت اقتدارگرای اتحاد شوروی تأکید می کند. عامل های خارجی نیز به دو زیرمجموعه سطح ارتباطات خارجی و ماهیت ارتباطات خارجی تقسیم می شوند. برایند این عامل ها نشان می دهند که رژیم اقتدارگرا با شدت های متغیر، ماهیت سیاسی واحدهای آسیای مرکزی است و با وجود شباهت های بسیار زیاد واحدهای این منطقه در زمینه عامل های داخلی که سبب شده است آن ها را اقتدارگرا بنامیم، عامل های خارجی به ویژه ماهیت ارتباطات خارجی سبب ایجاد تفاوت هایی از نظر شدت اقتدارگرایی در میان آن ها شده است.
ابتکار یک کمربند و یک راه؛ تقویت رقابت یا همکاری چین و روسیه در آسیای مرکزی در حوزه انرژی (2014-2019)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه ها انرژی به ویژه نفت وگاز از مهم ترین عناصر رشد و توسعه اقتصادی کشورها و تبدیل شدن آن ها به قدرت منطقه ای و بین المللی بوده است. بر همین اساس، همواره مناطق دارای انرژی و مسیرهای انتقال آن برای کشورهای واردکننده و صادرکننده اهمیت بسیار زیادی دارد. چین به این منابع برای تداوم و توسعه رشد اقتصادی خود به شدت نیاز دارد. از این رو، این کشور به مناطق دارای انرژی برای تأمین نیازهای توسعه ای خود توجه کرده است و طرح هایی چون ابتکار یک کمربند و یک راه را برای دستیابی به منابع انرژی پایدار و امن در مناطق مختلف به ویژه منطقه آسیای مرکزی طرح ریزی کرده است. این منطقه «خارج نزدیک» روسیه محسوب می شود و نسبت به نفوذ دیگر قدرت ها به این منطقه و دستیابی به منابع انرژی آن ها توجه و حساسیت دارد. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی تأثیر طرح «احیای جاده ابریشم» بر روابط چین و روسیه در آسیای مرکزی در حوزه انرژی در سال های 2014 تا 2019 را بررسی می کنیم. براساس یافته های این نوشتار، گسترش همکاری های چین با کشورهای آسیای مرکزی به ویژه قزاقستان و ترکمنستان در چارچوب طرح یک کمربند و یک راه در سال های 2014 تا 2019، سبب برانگیختن نگرانی های رقابتی روسیه شده است. در نتیجه، مقام های چینی هم زمان طرح هایی را برای گسترش مبادلات و همکاری های انرژی با روسیه در قالب این طرح اجرا کرده اند. بنابراین می توان گفت طرح «یک کمربند و یک راه» چین، هم زمان رقابت و همکاری در روابط پکن و مسکو را در حوزه انرژی تقویت کرده است.
کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و جایگاه ایران در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امضای کنوانسیون حقوقی دریایی خزر در سال 2018 گامی مهم برای مشخص کردن همه ابعاد حقوقی مرتبط با این دریاچه بود. در میان این ابعاد امنیتی متعدد برای ایران، مؤلفه وضعیت خطوط لوله دریای خزر می تواند برای این کشور در تحریم شدید در حوزه انرژی و نیز انزوا در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی، بسیار با اهمیت و فرصت ساز باشد. تحریم سبب شده است گزاره فکری بنیادین همه راهبردپردازان شرقی و غربی در توسعه اَبربرنامه های انرژی در زمینه استخراج نفت وگاز و فرستادن آن به خطوط لوله در اوراسیای مرکزی، دورزدن ایران و اجتناب از حضور ایران باشد. قفقاز جنوبی هم از این سیاست مستثنی نبوده و با بازیگردانی بازیگران کوچکی مانند جمهورری آذربایجان و ترکمنستان، تهران در حاشیه مانده است. مقدوراتی که مفاد کنوانسیون حقوقی دریای خزر در زمینه ژئوپلیتیک انرژی برای ایران پدید آورده است با یک سیاست گذاری عاقلانه و فرصت طلبانه می تواند به اهرم کنشگری برای ایران در این عرصه تبدیل شود. در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که با توجه به کنوانسیون خزر مبنی بر توجه به دو مؤلفه اجماع و ملاحظات محیط زیستی در ساخت خطوط لوله در دریای خزر، جمهوری اسلامی ایران می تواند با سهم خواهی تأمین بخشی از ظرفیت انتقالی خطوط لوله انرژی دریای خزر که باید از قفقاز جنوبی عبور کند، یک کارت بازی مؤثر در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی در اختیار داشته باشد.
تحلیل پایداری روابط انرژی روسیه و اتحادیه اروپا پس از بحران اوکراین از دیدگاه نظریه وابستگی متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید در قرن جدید، انرژی برای بقایِ همه کشورها حیاتی است و تأمین باثبات و ارزان قیمت آن به یکی از مهم ترین دغدغه های کشورها و اقتصادهای جهانی تبدیل شده است. انرژی و نقش بی بدیل آن در رقابت های ژئوپلیتیکی، نوعی تقسیم بندی جهانی میان کشورها را شکل داده است: 1.کشورهای صادرکننده انرژی، 2. کشورهای واردکننده انرژی 3. کشورهای انتقال دهنده انرژی که اقدام ها و رفتارهای هر یک از آن ها برای دست یابی به منافع بیشتر، سازنده و قوام بخش ژئوپلیتیک انرژی جهانی است. در این نوشتار به دنبال بررسی و ارزیابی کنش ها، واکنش ها و رفتارهای روسیه به عنوان صادرکننده انرژی و اتحادیه اروپا به عنوان واردکننده انرژی پس از بحران اوکراین به عنوان انتقال دهنده انرژی هستیم. با روش توصیفی در پی پاسخ این پرسش هستیم که متغیر انرژی چه نقشی در روابط روسیه و اتحادیه اروپا پس از بحران اوکراین داشته است؟ در پاسخ این پرسش می توان گفت، به نظر می رسد که با وجود تیرگی های ایجادشده در روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی میان روسیه و اتحادیه اروپا، متغیر انرژی مانع قطع این روابط شده و به استمرار روابط این دو بازیگر کمک کرده است. نتایج توصیف و تحلیل شرایط، حاکی از وجود نوعی وابستگی متقابل فزاینده میان آن ها دست کم تا یک دهه آینده به ویژه در بخش گاز است. این موضوع بیشتر مربوط به وابستگی گازپروم به بازار اروپا، مشکل فنی جایگزینی واردات گاز روسیه برای اتحادیه اروپا و قراردادهای طولانی مدت تا سال 2030 است که جریمه های بسیار سنگینی برای طرف هایی دارد که می خواهند آن را پیش از پایان دوره قرارداد فسخ کنند.
توانمندسازی سیاسی- اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دوره پساشوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بستر و وضعیتی که جایگاه نسبی زنان با توجه به آن ها سنجیده می شود، در بی ثباتی مداوم است. با وجود روند قدرتمند جهانی سازی و انتشار ایده های حقوق بشر و برابری جنسیتی، مشکلات عظیمی در رابطه با نابرابری جنسیتی همچنان پابرجاست و مانع توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع می شود. شایع ترین مسائل در رابطه با این موضوع، خشونت علیه زنان، شکاف بین زن و مرد درباره زنان سراسر جهان است. تحول معیارهای حقوق بشر در دنیای جهانی شده امروز موجب شده است مسئله حقوق زنان و برابری جنسیتی اهمیتی ویژه بیابد. بنابراین در جهان امروز که نقش زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی رو به افزایش است، موضوع برابری جنسیتی اهمیت روزافزون می یابد. یکی از اقدام های مهم دولت اتحاد شوروی انجام اصلاحات بنیادی با هدف ارتقای موقعیت اجتماعی زنان بود. اقدامی که از سال 1918 آغاز شد، اما در عمل نتوانست منجر به بهبود وضعیت زنان شود. دولت انقلابی در افزایش اشتغال و مشارکت زنان در اقتصاد ملی موفق بود، اما در تحقق برابری زنان ناکام ماند. در دوره پساشوروی وضعیت زنان به طور کلی تغییری نکرد. در این نوشتار به بررسی توانمند سازی سیاسی و اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دوره پساشوروی و تحلیل ابعاد حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت در چارچوب مبانی نظری توانمندسازی زنان به روش تطبیقی می پردازیم. پرسش اصلی این است که وضعیت زنان در قفقاز جنوبی در مقایسه با یکدیگر چگونه است؟ یافته های این نوشتار نشان می دهد وضعیت زنان در این منطقه از نظر حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت به استانداردهای بین المللی نزدیک شده است، اما به طور مطلوب تحقق نیافته است.
مانع های شکل گیری ائتلاف راهبردی جمهوری اسلامی ایران و روسیه؛ مطالعه موردی ائتلاف ایران و روسیه در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در وضعیت آنارشیک نظام بین الملل کشور ها برای تأمین امنیت و تضمین بقا باید به خود متکی باشند و برای تأمین منافع خویش گام بردارند. در چنین شرایطی رویکرد ائتلاف سازی روشی مطلوب برای ایجاد موازنه، خنثی کردن تهدیدها و تأمین امنیت به حساب می آید. فشار ساختاری نظام بین الملل بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، به ویژه در سال های اخیر ایجاد ائتلاف برای مقابله با تهدیدها را اجتناب ناپذیر کرده است و جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ویژه خود باید برای شکل دادن به چنین ائتلاف هایی گام های مؤثری بردارد. پرسش و مسئله اصلی امکان داشتن و امکان نداشتن به کارگرفتن چنین رویکردی یا چگونگی آن است. اگرچه ایران در تقابل با نظم حاکم در دوره هایی مانند بحران سوریه به سوی رویکرد ائتلاف سازی حرکت کرده است، این پرسش مطرح است که آیا ائتلاف ایران و روسیه در بحران سوریه می تواند منجر به ائتلافی دیگر در سطح منطقه و حوزه های دیگر شود یا خیر؟ بررسی هدف های سیاست خارجی دو کشور در شرایط کنونی نشان می دهد که برای دستیابی به چنین هدفی به سطح بالاتری از تجمیع منافع و همگرایی دو کشور نیاز است. تهدیدهای خارجی مشترک علیه منافع منطقه ای تهران و مسکو یک بار منجر به شکل گیری ائتلافی در بحران سوریه شده است، اما برای اینکه این ائتلاف به شکل راهبردی در حوزه های دیگر هم تسری یابد، دو کشور باید منافع مشترک بیشتری با یکدیگر داشته باشند. بنابراین با شرایط کنونی چنین امری میسر نیست و برای تعمیق همکاری ها باید تغییرهایی ایجاد می شود.
تأثیر ترتیبات منطقه ای بر سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند چهل ساله اصلاحات چین که در عصر جهانی شدن و به دنبال آزادسازی تجارت و ورود سرمایه و تکنولوژی خارجی آغاز شد چین را به بزرگ ترین صادرکننده و دومین اقتصاد جهان تبدیل کرد. سیاست خارجی چین رویکردی تهاجمی و واقع گرا در پیش گرفت تا بتواند وزن سیاسی هم سنگ وزن اقتصادی خود در عرصه روابط بین الملل بیابد. سیاست همسایگی چین با اولویت شرق آسیا و آسیای مرکزی تدوین شد تا چالش های مذهبی و امنیتی را مدیریت و از منابع انرژی، مسیر انتقال کالا به اروپا و ضعف های زیربنایی اقتصادی آنان بهره برداری کند. در این نوشتار روابط چین با کشورهای آسیای مرکزی را بررسی می کنیم و به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چین چگونه منافع ملی و هدف های سیاست خارجی خود را در آسیای مرکزی دنبال می کند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که چین منافع ملی خود را در قالب روابط دوجانبه و موافقت نامه های اقتصادی با دولت های آسیای مرکزی پیگیری می کند و هم زمان از طرح ها و ابتکارهای منطقه ای مانند یک کمربند، یک راه، سیکا و سازمان همکاری شانگهای برای ترغیب همسایگان آسیای مرکزی به مشارکت و همکاری در چارچوب های امنیت منطقه ای استفاده می کند تا به تدریج آنان را از چارچوب های امنیتی غرب محور دور و دستیابی به همگرایی آسیایی را تسهیل کند. با این هدف عامل های مؤثر و الگوی حاکم بر سیاست خارجی چین را در دو بعد دوجانبه و منطقه ای مشخص و سپس شیوه روابط آن کشور با کشوهای آسیای مرکزی را از هر دو دیدگاه تحلیل می کنیم.
طراحی و اعتبارسنجی مدل مطلوب راهکارهای مقابله با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی، با تأکید بر نقش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار در پی طراحی و اعتبارسنجی مدل مطلوب راهکارهای مقابله ای با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران هستیم. با کمک راهبرد پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون، داده های نوشتار از روی 12 نفر از خبرگان حوزه مطالعات منطقه ای آسیای مرکزی که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، گردآوری و به اشباع نظری رسید. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون و از نوع شبکه مضمون به واسطه فرایند رمزگذاری نظری در جهت دست یابی به مضمون های پایه ای، سازمان یافته و فراگیر استفاده کرده ایم. یافته های پژوهش نشان داد که مدل مطلوب راهکارهای مقابله ای با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران از 9 مضمون فراگیر شامل: 1. ترویج خوانش رحمانی و اخلاقی اسلام میانه، 2. تلاش در جهت همگرایی فرهنگی، 3. استفاده از ظرفیت های علمی و دانشگاهی، 4. توجه به توسعه اقتصادی، 5. تقویت امنیت پایدار، 6. تقویت گفتمان وحدت اسلامی و همگرایی در مقابله با تندروی، 7. توجه به توسعه سیاسی، 8. توجه به توسعه اجتماعی در آسیای مرکزی، 9. توجه به توسعه پایدار در ایران و نیز 20 مضمون سازمان یافته و 120 مضمون پایه ای تشکیل شده است. برای اعتبارسنجی مضمون ها و مدل برساخته شده راهکارهای مقابله ای با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران از روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و نیز روش تشخیص و برای پایایی سنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است.
نخبگان قفقازی و جنبش ضدکمونیستی «پرومته»: مطالعه موردی مقاله های محمدامین رسول زاده در نشریه پرومته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی امپراتوری تزاری در پی انقلاب 1917، فعالان سیاسی غیرروس در خلأ قدرت پدیدآمده به دنبال دست یابی به خودمختاری و سپس استقلال برای جوامع خود برآمدند. به این ترتیب، جمهوری های سه گانه جنوب قفقاز یکی پس از دیگری استقلال خود را در سال 1918 به دست آوردند، اما دیری نپایید که ارتش سرخ به عمر این جمهوری ها پایان داد و رهبران آن ها را مجبور به مهاجرت کرد. این مهاجران سیاسی مبارزه خود را در قالب فعالیت های مطبوعاتی در تبعید پی گرفتند. نشریه پرومته که جنبش ضدکمونیستی ای به همین نام با حمایت دولت لهستان در سال های 1926 تا 1940 در پاریس منتشر می کرد از مهم ترین نمونه ها بود. یکی از همکاران اصلی این نشریه، محمدامین رسول زاده (1884 1955)، از چهره های اثرگذار مشروطه ایران (1905 1911) و از بنیان گذاران جمهوری آذربایجان (1918 1920) بود که بعدها به سازماندهی تبعیدیان آذربایجانی در ترکیه و اروپا و فعالیت علیه اتحاد شوروی پرداخت. در این پژوهش کوشیده ایم با تمرکز بر مقاله های رسول زاده در نشریه پرومته، جایگاه وی به عنوان یکی از اثرگذارترین فعالان سیاسی قفقازی در جنبش پرومته و فعالیت های ضدکمونیستی او در دوران تبعید را بررسی کنیم که کمتر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است. بر این اساس، مفاهیم اصلی فعالیت های قلمی رسول زاده در نشریه پرومته عبارت از هویت بخشی تاریخی و فرهنگی به جمهوری آذربایجان، دفاع از ایده ترک گرایی در برابر تبلیغات اتحاد شوروی و همچنین محافل روس های سفید و ارمنیان، افشای سیاست های توسعه طلبانه مسکو در برابر همسایگان و تلاش برای گردآوردن نخبگان تبعیدی قفقازی در مورد اندیشه ایجاد کنفدراسیونی از جمهوری های قفقاز بودند.
روسیه و بازسازی موقعیت بین المللی در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این نوشتار بررسی سیاست روسیه از دیدگاه بازسازی قدرت در منطقه غرب آسیا و به ویژه در چارچوب عملیات نظامی در سوریه در سال های 2015 تا 2020 است. این پرسش ها مطرح است که آیا سیاست منطقه ای روسیه در غرب آسیا برای بازسازی جایگاه منطقه ای و حتی بین المللی پیشین، موضوعی انفعالی و تاکتیکی یا موضوعی راهبردی بوده است؟ این بازسازی چگونه و با چه سازوکارهایی انجام شده است؟ در پاسخ، ایده اصلی این است، «روسیه از ضعف و سردرگمی آمریکا در منطقه استفاده کرده است، اقدام هایی چون عملیات نظامی هوایی، ابتکارهای مشترک خلع سلاح شیمیایی، مناطق کاهش تنش، روند آستانه، نقش آفرینی در مذاکرات و نیز سیاست موازنه و تعامل جامع منطقه ای موجب احیای جایگاه منطقه ای و تا حدودی نیز جایگاه بین المللی آن شده است». با وجود این سیاست به نسبت موفق و ارتقای جایگاه منطقه ای روسیه در غرب آسیا، اما همواره باید موانع، مشکلات و حتی تناقض های سیاست روسیه را در منطقه در نظر داشت که می تواند در تحکیم و پایداری این موقعیت در بلندمدت و به شکل راهبردی محدودیت هایی را ایجاد کند. از این رو، روند تحول های منطقه شرایط را برای بازسازی موقعیت روسیه فراهم ساخته است، اما این به معنای نقش قاطع این روند در وضعیت کلی قدرت روسیه نخواهد بود. برای بررسی ایده اصلی این نوشتار، تلاش کردیم با ارائه چارچوب نظری، موضوع بازسازی قدرت جهانی روسیه و سپس، سیاست منطقه ای کرملین را بررسی کنیم و با نگاه به نمایش قدرت مسکو در بحران سوریه و اقدام ها و تلاش های آن، چشم اندازه آینده روشن شود.
روابط ترکیه و روسیه در جهان پساغربی؛ از رقابت ژئوپلیتیکی تا مشارکت راهبردی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به دنبال درک نظام مند ماهیت مشارکت راهبردی ترکیه و روسیه در شرایط گذار نظام بین الملل هستیم. برخلاف بسیاری از دیدگاه های غالب که از چرخش ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترکیه به اوراسیا و پدیدارشدن روابط راهبردی میان ترکیه و روسیه سخن می گویند، در این نوشتار چنین روندی را نه چرخشی محوری بلکه واکنشی پویا به گذار در نظام بین الملل، پویایی های سیاست داخلی و تحول های ژئوپلیتیکی محیط پیرامونی دو قدرت نوپدید اوراسیایی می دانیم. با بهره گیری از چارچوب مفهومی «مشارکت راهبردی» به مطالعه محدودیت های راهبردی در شکل دهی به مشارکت راهبردی پایدار میان دو قدرت اوراسیایی تجدیدنظرطلب در یک محیط جدید بین المللی و منطقه ای می پردازیم. در پاسخ به این پزسش که آیا ترکیه و روسیه می توانند به شریکان راهبردی یکدیگر تبدیل شوند؟ در این نوشتار این ایده اصلی را مطرح می کنیم که نزدیکی راهبردی ترکیه و روسیه خروجی برهم کنش بازتوزیع قدرت و ثروت بین المللی، بحران در اتحاد فراآتلانتیکی، ژئوپلیتیک درحال تغییر منطقه ای و پویایی های سیاست داخلی ترکیه است و به ضرورت به معنای ظهور مشارکت راهبردی بین دو قدرت اوراسیایی در یک نظام بین الملل پساغربی نیست. هرچند شرایط نوین بین المللی بسترهای همگرایی ترکیه و روسیه را فراهم ساخته است، اما روابط دو کشور همچنان دارای عناصر مهمی از مناقشه و رقابت و متأثر از وضعیت روابط آن ها با غرب است. در این میان، نقش روابط نامتقارن اقتصادی، واگرایی راهبردی در حوزه انرژی، عاملیت ناپایدار رهبری اقتدارگرایانه پوتین و اردوغان و همچنین رقابت های ژئوپلیتیکی در معادلات در حال تغییر دریای سیاه، قفقاز جنوبی، شرق مدیترانه و خاورمیانه برجسته می شود.
اتحادیه اقتصادی اوراسیایی و منطقه گرایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی و همگرایی های منطقه ای یکی از سازوکارهای مهم در توانمندسازی و توسعه کشورها در دوران جدید است. در دهه های اخیر، فدراسیون روسیه به عنوان بزرگ ترین و قوی ترین کشور جداشده از اتحاد شوروی، تلاش های زیادی برای منطقه گرایی در اوراسیا انجام داده است. در این میان، اتحادیه اقتصادی اوراسیایی مهم ترین و فعال ترین اتحادیه در قلمروی اتحاد شوروی است که با محوریت روسیه از سال 2015 به وجود آمده است. جمهوری اسلامی ایران که همواره از فرایندهای منطقه گرایی در حوزه های پیرامونی و سازما ن های منطقه ای شرق و غرب کنار گذاشته شده یا به آن ها وارد نشده است، همکاری و همگرایی با اتحادیه اقتصادی اوراسیایی را در دستور کار قرار داده است. امضای موافقت نامه موقت تشکیل منطقه آزاد تجاری میان جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیایی در سال 2018 گامی در این زمینه بوده است. بر این اساس، این پرسش مطرح می شود که سیاست های منطقه گرایی روسیه و ایران در چارچوب همگرایی اقتصادی اوراسیایی چگونه است و چه هدف هایی را دنبال می کنند؟ این نوشتار را به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و اسنادی انجام داده ایم. نتایج نوشتار نشان می دهد که برخلاف نام اقتصادی موافقت نامه، هدف های سیاسی و ژئوپلیتیکی آن برای روسیه و ایران اهمیت و اولویت بالایی دارد. همچنین تحریم های گسترده ایالات متحد علیه ایران و تنگاهای ژئوپلیتیکی روسیه و چالش با غرب سبب شده است بر حسب ضرورت و نیاز روسیه و ایران در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیایی همکاری کنند.