مطالعات اوراسیای مرکزی
مطالعات اوراسیای مرکزی سال دهم پاییز و زمستان 1396 شماره 2 (پیاپی 21) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در طول قرن های 3 تا 15، ارمنستان قفقاز مدام تحت هجوم ملت ها و اقوام مختلف قرار داشت؛ از قرن چهارم تا هفتم عرصه رقابت ساسانیان و رومی ها/بیزانسی ها بود. سپس در طول قرن های 7 تا 11 محل منازعه خلافت اسلامی و امپراتوری بیزانس قرار گرفت. بعد برای دو قرن جولانگاه ترکان و بیزانسی ها شد و سرانجام در طول قرن های 13 تا 15 نیز به میدان تاخت و تاز مغولان و ترکمانان تبدیل شد. پرسش اصلی اینجا است که سیاست ورزی این قومیت کوچک، که در مقایسه با تمام ملت های مهاجم منابع تخصیصی و اقتداری محدودی داشته است را در آن موقعیت جغرافیایی و برهه زمانی چگونه باید فهم کرد. اتکا بر نظریه ساخت یابی و جامعه شناسی تاریخی مکمل آن نشان می دهد که باید پاسخ را در انتشار هرچه بیشتر سیاست ورزی در زمان- مکان دید. سیر تاریخی سیاست ورزی ارامنه، نشانگر حرکتی تاریخی و غیرتکاملی از سوی اتکا بر منابع تخصیصی محدود در زمان- مکان (دژنشینی، مالکیت ارضی، نیروی مسلح) به سمت منابع اقتداری (قانونگذاری، امر قدسی، میانجیگری، ترجمه، تفسیر و بایگانی، بیعت و بیعت نکردن، بیگانگان) و گونه نوینی از منابع تخصیصی (وقف، پول، تجارت) است که ویژگی هر دو گستردگی بی پایانی در زمان- مکان است. این نوشتار، تحول مورد نظر را در قالب سه مقطع تاریخی به تصویر می کشد؛ سال های 330 تا 420، سال های سیاست مبتنی بر منابع تخصیصی، سال های 420 تا 1220 دوران تکوین سیاست مبتنی بر منابع تخصیصی کناررفتن گونه کهن سیاست، 1220 تا 1501 دوران تثبیت سیاست ورزی مبتنی بر منابع تخصیصی.
تبیین ژئواکونومیک نظم منطقه ای خاورمیانه و آسیای مرکزی در سیستم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم منطقه ای را می توان سازماندهی الگوهای رفتاری میان واحدها و کنشگران موجود در یک منطقه تعریف کرد که در نتیجه آن هدف های سامانه منطقه ای محقق شود. برخلاف نظم قدیمی که در آن ویژگی های ژئوپلیتیک نقش اصلی را دارد؛ نظم جدید حالت چندبعدی دارد. در واقع با افزایش سطح ارتباطات میان کنشگران در سیستم بین الملل نوع جدیدی از نظم بر مبنای اشتراک های فرهنگی، سیاسی- امنیتی و اقتصادی شکل گرفته است که برخلاف نوع قدیمی نظم در سیستم بین الملل حالت جغرافیایی صرف نداشته و ارتباطات و اشتراک ها در آن نقش اصلی را ایفا می کنند. در نظم جدید، مناطق به عنوان حلقه هایی در نظر گرفته می شوند که گره هایی آن ها را به یکدیگر وصل می کند. پرسش نوشتار این است که با تمرکز بر منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی این نوع از نظم چه ویژگی هایی دارد؟ نتایج نشان می دهد که در قالب برداشت جدید از نظم، منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی دیگر مناطقی جدا از هم نیستند؛ بلکه در قالب یک منطقه تصور می شوند که ویژگی های مشترک اقتصادی دارند همچون تولیدکننده مواد خام در نظام بین الملل، حاشیه ای شدن در نظم اقتصادی بین المللی، شکننده و آسیب پذیربودن در پیوندهای راهبردی خود با مناطق مرکزی، وابستگی سیاسی - نظامی به مناطق مرکزی و قرارگیری تحت سیاست های کنترلی نظام مرکزی. هدف این نوشتار تبیین ویژگی های ژئواکونومیک نظم پیوندی خاورمیانه و آسیای مرکزی است. روش نوشتار نیز روش توصیفی- تحلیلی خواهد بود.
راهبرد سیاسی- نظامی ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی پس از 11 سپتامبر؛ هدف ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که سیاست و راهبرد کلان و هدف های آمریکا از حضور نظامی در منطقه آسیای مرکزی پس از 11 سپتامبر چیست و این راهبرد و هدف ها در منطقه با چه موانع و چالش هایی رو به رو است؟ در پاسخ می توان گفت که منطقه آسیای مرکزی برای آمریکا اهمیت بالای ژئوپلیتیکی دارد؛ به این شکل که استقرار آمریکا در آسیای مرکزی می تواند ضمن مبارزه مستقیم با تروریسم و استفاده از منابع انرژی منطقه، از یک سو به گسترش نفوذ این کشور و از سوی دیگر به کنترل و مقابله با نفوذ رقبای سنتی اش همچون روسیه و چین منجر شود. البته میزان موفقیت این راهبردها و هدف ها به چگونگی مواجهه آمریکا با چالش هایی همچون وضعیت جغرافیایی منطقه، افراطی گری اسلامی و تروریسم و رقبای منطقه ای همچون روسیه و چین بستگی دارد. راهبرد اصلی و همیشگی آمریکا حضور در مناطق راهبردی جهان و جلوگیری از سلطه قدرت های رقیب این کشور چون روسیه و چین بوده است. در ارتباط با منطقه آسیای مرکزی حضور آمریکا در دوره بوش و اوباما بررسی شده است. راهبرد کلان هر دو رئیس جمهور در راستای همان هدف همیشگی ایالات متحده یعنی حضور در مناطق با اهمیت بوده است؛ اما تاکتیک ها با توجه به مقتضیات زمانی تفاوت داشته است. در دوره بوش و بعد از رخداد یازده سپتامبر به علت وجود تهدیدهای مستقیم علیه آمریکا، ابزار و تاکتیک از نوع سخت و حضور نظامی بوده است؛ اما در دوره اوباما به دلیل برطرف شدن نسبی تهدیدها، تاکتیک ها به حضور نرم و استفاده از قدرت هوشمند تغییر یافته اند.
پیوندهای بین المللی از راه تجارت بر محور معاوضه نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه 1990 آغاز صادرات نفت برای توسعه اقتصادی کشورهای نواستقلال در آسیای مرکزی است که به علت دسترسی نداشتن به آبراه های آزاد بین المللی و صرفه اقتصادی نداشتن صادرات نفت خام با هواپیما و یا حمل ونقل آن از راه های زمینی از نظر به صرفه بودن مسیر انتقال نفت از ایران به جهت ارتباط دریایی از راه دریای عمان و خلیج فارس با اقیانوس ها، به معاوضه نفت متوسل شده اند. شروع آزمایشی این عملیات نفتی در ایران، از سال 1996 بوده است و با استمرار به عنوان یک قرارداد نفتی، نقش مؤثری در روابط اقتصادی بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی ایفا کرده است؛ ولی توقف معاوضه در سال 2010 از سوی ایران و همچنین تناسب نداشتن سطح تولید نفت خام کشورهای آسیای مرکزی به نسبت ظرفیت بالای انتقال آن به بازارهای مصرف و کاهش قیمت جهانی آن و در مقابل افزایش ظرفیت تولید گاز، بر روند رو به رشد روابط اقتصادی از معاوضه، تأثیر منفی گذاشته است. به هرحال معاوضه یک ابزار تجارت متقابل برای تعویض کالا است و در عملیات نفتی نیز مورد استفاده قرار گرفته است و موجب صرفه جویی در هزینه انتقال نفت و فرآورده در داخل کشور و کاهش هزینه های حمل ونقل و رفت و آمد جاده ای و ریلی می شود. با واردات نفت یا فرآورده نفتی تولیدی کشورهای حاشیه دریای خزر در یکی از نقاط مرزی ایران و مصرف آن در داخل و در قبال آن صدور نفت یا فرآورده با همان مشخصات از مرز خروجی دیگر در شرایط غیر تحریمی تجارت نفت ایران، سبب گسترش روابط تجاری و تقویت مناسبات اقتصادی و سیاسی و ارتقاء امنیت ملی این کشورها می شود.
بازشناسی خود و دیگری در جریان های فکری و بنیادهای سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال تحلیل و شناخت جایگاه «دیگری» در اندیشه های متفکران روس است. برای قرن ها روسیه با اروپا، آسیا و خاورمیانه در تعامل شدید بودند و در ارتباط با این غیریت های گوناگون متفکران روس نظریه ها و گفتمان های مختلفی را توسعه بخشیده اند. مطالعه این مباحث، ما را در شناخت مشکلات معرفت شناختی نظریه های مسلط، به ویژه مکتب نوسازی، در مطالعات علوم سیاسی و ناکارآمدی آن ها در تبیین مسئله تفاوت یا دیالکتیک خود و دیگری کمک می کند. برای تبیین تداوم و تغییر در عرصه اندیشه های روسی، نمونه های تجربی از جریان های فکری روس در دوره های مختلف امپراتوری و پس از فروپاشی اتحاد شوروی شامل جریان های غرب گرایی، اسلاوگرایی، شرق گرایی، اوراسیاگرایی و یورو- شرق گرایی به عنوان موارد مطالعاتی انتخاب شده و در این فرایند نوع نگاه آن ها به دیگری مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. اگرچه موجودیت های تمدنی شرق و غرب همواره چالش مهمی برای متفکران روس بوده است؛ اما بعضی از آن ها در این میان از چشم اندازی متفاوت راه هایی را برای مفهوم بندی و نظریه پردازی در مورد این دو موجودیت فرهنگی در کالبد منحصربه فرد اندیشه روسی پیدا کرده اند. یافته های نوشتار نشان می دهد جریان اندیشه های روس به تدریج از ذات گرایی فاصله گرفته اند و در این فرایند به سمت شناسایی و پذیرش دیگری به عنوان طرف گفت وگو حرکت کرده اند. شرق کمابیش به این آمادگی پاسخ مثبت داده و بر این اساس گفت وگوها و همکاری های سازنده ای در قالب اتحادیه ها و توافق نامه های دو یا چندجانبه شکل گرفته است. از سوی دیگر، غرب آمادگی متقابلی برای گفت وگو با روسیه نشان نداده است. از آنجا که براساس چارچوب نظری نوشتار هویت تحت تأثیر دیگران همواره بازتعریف می شود؛ بنابراین نگرش منفی غرب به روسیه می تواند تلقی روسیه از دیگری غربی را دگرگون کند و در فرایند گفت وگوهای آن ها اخلال ایجاد کند.
مسئولیت بین المللی کیفری برای جنایت های ارتکابی در خوجالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویدادهای قره باغ در سال 1988 همراه با تلاش های مستمر ارمنستان برای ساختن یک حکومت، به تخریب شهرها، روستاها و قتل و آوارگی صدها نفر از آذربایجانی ها از سرزمین مادری خود منجر شد. در 25 و 26 فوریه 1992 به دنبال بمباران توپخانه خوجالی، این شهر به دست نیروهای ارمنی تسخیر شد و ارمنستان در قره باغ یک عملیات جنگی آغاز کرد. پرسش اصلی این است که با توجه به حقایق ثبت شده، نابودی عمدی کسانی که در سال 1992 در شهر خوجالی زندگی می کنند، آیا به دلیل ملیت و قومیت شان انجام گرفت؟ و آیا می توان بنابر قوانین بین المللی، این رویداد را یک نسل کشی نامید؟ اگر چنین باشد، آیا دادگاهی برای محاکمه مرتکبان این جنایت صلاحیت دارد؟ و نیز مسئولیت دولت مهاجم در این مورد چگونه خواهد بود؟ این قتل عام از جمله جنایت های بین المللی است که تاکنون دادگاهی برای رسیدگی به آن تشکیل نشده است. در این نوشتار تلاش شده است که رویداد خوجالی از منظر حقوق بین المللی کیفری به عنوان یکی از جنایت های بین المللی که سازمان های مختلف بین المللی و کشورهای متعددی آن را محکوم کرده اند، بررسی شود تا ابعاد قانونی و حقوقی این رویداد روشن شود. بدین ترتیب، پس از شرح رویدادها و واکنش کشورها و سازمان ها به آن، توصیف حقوقی این رویداد به مثابه جرمی بین المللی با توجه به اسناد و قوانین بین المللی صورت می گیرد تا مجازات های قابل اجرا و مسئولیت بین المللی دولت ارمنستان مشخص شود.
سیاست خاورمیانه ای روسیه از 2015-2011 (با تأکید بر کشورهای عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2011 (وقوع انقلاب های عربی) تا سال 2015 (اوج بحران در سوریه) فصل جدیدی از سیاست خاورمیانه ای بازیگران فرامنطقه ای از جمله روسیه را رقم زد. پیوندهای دیرینه مسکو با منطقه و تمایل آن به ایفای نقش بیشتر در معادلات بین المللی سبب شد تا سیاست جدیدی در راستای تحقق منافع کرملین به کار گرفته شود. حضور غیرفعال در تونس و مصر به همراهی روسیه با غرب در صحنه لیبی منجر شد که هرچند غافل گیری مسکو را به دنبال داشت؛ اما ادامه این روندها به سمت خاورمیانه، موجب نگرانی این کشور از جهت گیری های آتی و تسری آن به محیط امنیتی روسیه در جمهوری های اتحاد شوروی شد. این مسئله زمینه ایفای نقش هرچه فعال تر مسکو در منطقه را ایجاد کرد. در حالی که پیش از وقوع انقلاب های عربی، کارگزاران روس با حفظ فاصله مناسب بر تأمین و حفظ منافع خویش در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا تلاش می کردند و علاقه ای برای مداخله در امور بازیگران منطقه از خود بروز نمی دادند. در این نوشتار تلاش بر این است تا با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای نظریه «واقع گرایی تهاجمی» به تبیین اهمیت حضور روسیه در صحنه خاورمیانه به ویژه پس از خیزش های مردمی پرداخته شود. شایان توجه اینکه در این راستا یافته ها حاکی از آن است که سیاست روسیه بر مبنای جلوگیری از تسری خیزش ها به منطقه اوراسیا و نیز ایفای نقش بیشتر در معادلات بین المللی به دنبال خلأ ناشی از حضور ایالات متحده در منطقه است.
مدیریت بحران فدراسیون روسیه در مسئله اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه در دوره پساشوروی تلاش کرده است تا منطقه حائل خود با جهان بیرون را با عنوان خارج نزدیک مفهوم سازی کند. در میان کشورهای این منطقه اوکراین به دلیل نزدیکی های تاریخی و فرهنگی فراوان، جایگاه ویژه ای دارد. از این رو، مسائل امنیتی و سیاسی این حوزه برای فدراسیون روسیه اهمیت دارد. اوکراین از سال 2013 با بحرانی فرسایشی روبه رو شده و این مهم به صورت خودکار و بی درنگ واکنش سخت روسیه برای مدیریت بحران را در پی داشته است. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که روسیه چگونه و با استفاده از چه فنون و ابزارهایی به مدیریت بحران اوکراین اقدام کرده است؟ پاسخ این پرسش این است که منطق رهیافت روسی در مدیریت بحران های بین المللی حکایت از آن دارد که وقوع بحران در خارج نزدیک معمولاً واکنش سخت و نظامی روسیه را در پی داشته است. یافته ها نشان می دهند که با توجه و اهمیت وضعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر اوکراین، روسیه با بهره گیری از مجموعه اهرم های سخت افزاری همچون تهاجم نظامی به شبه جزیره کریمه، فرستادن یگان های ارتش به شرق اوکراین، تحویل محموله های تسلیحاتی فوق سنگین نظامی به مخالفان اوکراینی و اهرم های تکمیلی نرم افزاری مانند برگزاری نشست های سیاسی دیپلماتیک ژنو و مینسک یک و دو، تحریم انرژی رقبای اروپایی و تلاش های تبلیغی و رسانه ها، بحران اوکراین را مدیریت کرده است.
توزیع فضایی پایگاه های نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط اتحاد شوروی به عنوان یکی از دو ابرقدرت بزرگ جهان سبب شد تا با خروج رقیب اصلی ایالات متحده از صحنه رقابت، تعادل ژئوپلیتیکی جهان بهم بخورد و فرصتی برای ایالات متحده فراهم شود تا نظم نوین مورد نظر خود در جهان را شکل دهد. در نتیجه این وضعیت، بسیاری از نظریه پردازان، این مرحله را ورود به عصر شکل گیری نظام تک قطبی در نظام بین الملل نامیدند. مقامات کاخ سفید بر این باورند که ایالات متحده به دلیل داشتن ارزش ها و هنجارهای جهان شمول، تنها قدرتی است که شایستگی رهبری جهان را دارد و می بایست از عدالت و آزادی در جهان دفاع کند. تحقق رؤیای هژمونی آمریکا نیازمند تأمین شرایط آن بود که بیش از هر منطقه ای از جهان در خاورمیانه متمرکز شده بود. از مجموع پایگاه های نظامی آمریکا، واشنگتن در منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه بیش از 50 پایگاه نظامی دارد. بنابراین شناخت پایگاه های نظامی آمریکا در این مناطق با توجه به تهدیدهای روزافزون این کشور اهمیت دارد و استفاده از آمار فضایی می تواند در شناخت بهتر این پایگاه ها به ما کمک کند. هدف این نوشتار، فهم الگوی توزیع فضایی پایگاه های نظامی آمریکا در مناطق ذکرشده با استفاده از ابزار تحلیل داده های مکانی مورد کاوش در نرم افزار آرک جی آی اس است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که پایگاه های دارای فاصله کمتر از 620 کیلومتر تا مرزهای ایران، بیشتر با هدف پوشش دهی و کنترل مستقیم بر قلمرو حاکمیت ایران ایجادشده اند و در مقابل پایگاه های دارای فاصله بیشتر از 620 کیلومتر از مرزهای ایران، بیشتر با هدف عملیات پشتیبانی و سایر هدف های آمریکا در منطقه ایجاد شده اند.
عملیات جاسوسی اتحاد شوروی در ایران در دوره رضاشاه براساس زندگی و خاطرات ژرژ آقابکف در سال های 1305 1307(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاییز سال 1309 خورشیدی، پلیس ایران شبکه ای بزرگ از جاسوسان اتحاد شوروی را در ایران کشف کرد. این شبکه جاسوسی آن چنان گسترده بود که هیئت حاکمه ایران را حیرت زده کرد. بیشتر اعضای این شبکه کارمندان وزارتخانه های ایران، مانند وزارت پست، خارجه، جنگ و دیگر اداره های دولتی بودند. حتی افراد سرشناسی چون تیمورتاش در معرض اتهام عضویت در این شبکه قرار گرفتند. کشف این تشکیلات برای روابط دو کشور ضربه بزرگی بود. حکومت ایران این رفتار را خصمانه تلقی کرد و تا پایان دوره رضاشاه، همواره با سوءظن به همسایه شمالی خود می نگریست. بازیگردان اصلی این تشکیلات، «آقابکف» از اهالی ترکستان اتحاد شوروی بود که پیش از این در آسیای مرکزی، مأموریت مهم مبارزه با باسماچیان را بر عهده داشت و سرانجام توانست با ازمیان برداشتن انورپاشا به مبارزات آن ها خاتمه دهد. آقابکف در ازای این موفقیت، ترفیع درجه گرفت و به افغانستان فرستاده شد. نتیجه این نوشتار نشان می دهد که هدف اصلی اتحاد شوروی از جاسوسی در ایران، ضربه زدن به منافع بریتانیا در ایران، عراق و هندوستان بود. اما پیامدهای افشاگری اقدامات جاسوسی اتحاد شوروی برای دولت و دولت مردان ایران و حکومت اتحاد شوروی گران تمام شد. این نوشتار با استفاده از روش پژوهش های تاریخی و شیوه تبیینی- تحلیل اسنادی، برآن است تا به بررسی و تحلیل روند حضور آقابکف در ایران، عملیات جاسوسی وی، کشف شبکه جاسوسی اتحاد شوروی در ایران و تأثیر آن بر تاریخ روابط دو کشور بپردازد.
تقابل ایران و اسرائیل و تأثیر آن بر گسترش روابط سیاسی- امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب اسلامی شاهد تحولاتی شگرف در سیاست خارجی ایران و به ویژه در مورد اسرائیل بوده ایم؛ به گونه ای که روابط ایران با اسرائیل از یک اتحاد راهبردی به یک باره به تخاصم و ضدیت با موجودیت آن تبدیل شد. این تحول در چارچوب پارادایم های مادی قابل توضیح نبوده است. شاید سازه انگاری با تکیه بر مفهوم هویت، توانایی قابلیت توضیح و تبیین بیشتری در این مورد داشته باشد. با نگرشی سازه انگارانه در می یابیم که گسترش این تضاد هویتی پس از سه دهه سبب ورود بازیگران جدید در این تقابل شده که جمهوری آذربایجان یکی از مهم ترین این بازیگران است. این کشور به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه در نزدیکی به ایران، و ظرفیت های بالقوه ای همچون قوم گرایی و ساختار سیاسی غیردینی، مدنظر سیاستمداران اسرائیل قرار گرفته است. در مورد عوامل نزدیکی اسرائیل به جمهوری آذربایجان دیدگاه های گوناگونی وجود دارد؛ اما این نوشتار به این پرسش اساسی می پردازد که تضاد هویتی و منفعتی ایران و اسرائیل به چه شکل در گسترش روابط سیاسی- امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان تأثیر داشته است؟ در پاسخ به این پرسش بیان می شود که با وجود مؤلفه های هویتی مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان، برخی چالش های پیش رو از جمله بحران قره باغ، سیاست های قوم گرایانه باکو و سیاست های مذهبی ایران که به سردی روابط دو کشور منجر شده است، سبب شده تا تقابل ایران و اسرائیل به عنوان عاملی مهم و تأثیرگذار، گسترش روابط سیاسی- امنیتی جمهوری آذربایجان و اسرائیل را موجب شود که هدف اسرائیل از آن مقابله با ایران است.
دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز؛ فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به عنوان همسایگان شمالی جمهوری اسلامی ایران، زمینه برای برقراری روابط ایران با این کشورهای تازه تأسیس فراهم شد. کشورهای این منطقه نسبت به سایر مناطق پیرامونی ایران از نظر تاریخی، تمدنی، قومیتی و فرهنگی با ایران نزدیکی بسیاری دارند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه ایران به مناطق هم جوار براساس مسائل فرهنگی است. ایران با استفاده از ابزار دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی خود تلاش می کند تا نفوذ خود در کشورهای منطقه را افزایش دهد. جمهوری اسلامی ایران در برقراری تعادل بین عوامل سخت افزاری و نرم افزاری در سیاست خارجی خود هنوز نتوانسته است به سطح بالایی که بر اساس ظرفیت های موجود می تواند داشته باشد، دست یابد. دیپلماسی فرهنگی به دلیل ویژگی غیرمستقیم و پوشیده ای که در هدف های آن وجود دارد، نسبت به دیپلماسی رسمی و آشکار بر جامعه هدف تأثیرگذاری بیشتری دارد. در این نوشتار براساس مفهوم دیپلماسی فرهنگی به دنبال بررسی فرصت ها و چالش های جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی هستیم. پرسش ما این است که چالش ها و فرصت های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی چیست؟ این فرضیه در پاسخ به این پرسش مطرح می شود: «دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در حوزه های مذهبی، زبانی و تمدنی دارای فرصت و در حوزه ایدئولوژیک و دخالت های خارجی با چالش روبه رو است.
امکان سنجی همگرایی ایران با جمهوری آذربایجان و ترکمنستان در قرن بیست ویکم و ارائه الگویی راهبردی با رویکرد صلح پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن بیست ویکم، یکی از ملزومات ورود کشورها به جریان جهانی شدن و برقراری صلح پایدار منطقه ای و جهانی، همگرایی است. با توجه به برخی موانع موجود در رابطه با همگرایی ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز از جمله جمهوری آذربایجان و ترکمنستان، لزوم امکان سنجی و طراحی راهبردهای مناسب برای ایجاد زمینه های همگرایی، ضروری به نظر می رسد. بنابراین، این نوشتار، با روش ترکیبی (توصیفی- تحلیلی و پیمایشی) و روش حل مسائل از نوع تصمیم گیری چندمعیاره در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به شرایط منطقه ای و بین المللی در قرن بیست ویکم، مناسب ترین راهبردها بر حسب اولویت برای افزایش نقش ایران در ایجاد همگرایی با جمهوری آذربایجان و ترکمنستان کدامند؟ در این راستا با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی و استفاده از روش سوات، 4 نقطه قوت، 4 نقطه ضعف، 5 فرصت و 3 تهدید در مورد همگرایی ایران با جمهوری آذربایجان و ترکمنستان شناسایی و 8 راهبرد کاربردی تدوین شده است و سرانجام، این راهبردها با استفاده از روش ام سی دی ام به وسیله پرسشنامه و مصاحبه، اولویت بندی شدند. نتایج به دست آمده از پرسشنامه مقایسه های زوجی نشان می دهد که راهبرد «ایجاد پیوندهای ژئواکونومیک» در رتبه اول و راهبردهای دیگر در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
نقش قزاقستان در گسترش روابط ایران و چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک دهه گذشته آسیای مرکزی بیشتر مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای بوده است. منافع و اقدامات این بازیگران بین المللی به شکل گیری فضای رقابتی در منطقه منجر شده است که از آن با عنوان بازی بزرگ جدید یاد می شود. این فضای رقابتی ناشی از عملکرد پویایی های درونی و بیرونی منطقه آسیای مرکزی است. قزاقستان از کشورهایی است که توانسته از راه به کارگیری نگرشی متعادل منافع زیادی را از این فضای رقابتی به دست آورد. با توجه به اهمیت قزاقستان در آسیای مرکزی، نقش آفرینی بیشتر سایر بازیگران مستلزم همکاری با این کشور است. هدف این نوشتار واکاوی مهم ترین ویژگی های سیاست خارجی قزاقستان و بسترهایی است که این سیاست خارجی می تواند برای همکاری بیشتر دو کشور ایران و چین در آسیای مرکزی فراهم کند. پرسش نوشتار این است که ویژگی های اصلی سیاست خارجی قزاقستان چیست؟ و این ویژگی ها در چه زمینه هایی می تواند بر گسترش روابط ایران و چین در آسیای مرکزی تأثیر داشته باشد؟ یافته های نوشتار نشان می دهد که سه ویژگی، واقع گرایی، غیر ایدئولوژیک بودن و اولویت فعالیت های اقتصادی مهم ترین شاخص سیاست خارجی این کشور از زمان استقلال در منطقه آسیای مرکزی بوده است. سه ویژگی که بنابر با اولویت های سیاست خارجی ایران و چین در آسیای مرکزی است. با توجه به این موضوع، امنیت، منابع انرژی و حمل ونقل سه مؤلفه ای است که قزاقستان می تواند بسترساز همکاری ایران با چین در آسیای مرکزی باشد. روش نوشتار توصیفی – تحلیلی است.