مطالعات اوراسیای مرکزی
مطالعات اوراسیای مرکزی سال هشتم پاییز و زمستان 1394 شماره 2 (پیاپی 17) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
سال های نخست ورود روسیة تزاری به ورارود، روزگار اوج قدرت این امپراتوری نبود؛ افزون بر رقبای قدرتمندی چون انگلیس، تحولات رو به گسترش درونی بر تضعیف کنش آن در منطقه می افزود. این مسائل در کنار اختلاف آرای سیاستگذاران روسی با ملی گرایان مسیحی، واکنش مردم منطقه، ضعف فرماندهان منصوب در این بخش و تحولات منطقه ای و جهانی سبب می شد تا آنچه سرانجام باعنوان روسی سازی در بعد فرهنگی در منطقه به اجرا درآمد، ویژگی های خاصی پیدا کند. در این نوشتار باعنوان «دوره های سیاستگذاری فرهنگی روسیة تزاری در فرارود»به این پرسش می پردازیم که سیاست های فرهنگی روسیه در ورارود چند دورة متفاوت را تجربه کرد و علت تغییر در هر مرحله چه بود؟ پاسخ این است که فرماندهان روسی سه دورة متفاوت سیاستگذاری را در منطقه به نمایش گذاشتند که مجموعه ای از عوامل محلی، داخلی و خارجی در هر دوره ای سبب تغییرآن ها می شد.
نقش سازمان همکاری شانگهای در برقراری نظم مبتنی بر موازنه قدرت در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی به استقلال پانزده جمهوری تشکیل دهندة آن به عنوان واحدهای سیاسی مستقل انجامید و آسیای مرکزی با قرارگرفتن در بین کشورهایی همچون روسیه، چین، هند، پاکستان و ایران، به یک «نقطة اتصال ژئوپلیتیک» تبدیل شد. در این شرایط در این منطقه، سازمان همکاری شانگهای میان کشورهای عضو شکل گرفت. برای بررسی نقش این سازمان در عرصة منطقه ای و بین المللی، باید عواملی که رفتار سیاست خارجی روسیه و چین (به عنوان مهم ترین بازیگران سازمان) را در آسیای مرکزی شکل می دهند، از جمله منافع هویتی، تلقی از منابع تهدید و نیز انگیزه های امنیتی و اقتصادی آنها را بررسی کرد. در این نوشتار، فرضیة اصلی این گونه بیان می شود که منافع روسیه برای رسیدن به جایگاه قدرت بزرگ و منافع چین جهت تأمین امنیت اقتصادی درازمدت در آسیای مرکزی، آن ها را به سوی شکل دادن موازنه ای نرم در مقابل ایالات متحده در چارچوب سازمان همکاری شانگهای پیش برده است. سؤال اصلی این است که چگونه این سازمان سبب برقراری موازنة قدرت در آسیای مرکزی شده است؟ نویسندگان این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، با استفاده از کتاب ها و مقاله های فارسی و انگلیسی و بهره گیری از منابع اینترنتی بررسی خود را انجام داده اند.
بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی (با تأکید بر ارمنستان و جمهوری آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلأ قدرت در قفقاز جنوبی در دوران پساجنگ سرد، رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را برانگیخته است. در این میان ایران و ترکیه به دلیل همسایگی، به این منطقه حساسیت های خاصی دارند. سه جمهوری تازه تأسیس، فرصت ها و چالش های جدیدی را پیش روی ایران و ترکیه قرار داده اند که برایند آن رقابت تهران و آنکارا در منطقه است. جمهوری آذربایجان و ارمنستان به دلیل داشتن مرز مشترک با ایران اهمیت ویژه ای دارند. در این نوشتار با استفاده از ژئوپلیتیک انتقادی درپی پاسخ به این پرسش ها هستیم که رقابت ایران و ترکیه چه ابعادی دارد؟ جهت گیری سیاست خارجی این دو کشور در منطقه چگونه است؟ رقابت ایران و ترکیه سه بعد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد. ایران به قفقازجنوبی رویکرد منطقه ای دارد؛ اما ترکیه با نگرشی فرامنطقه ای و در راستای همکاری با غرب، سیاست هایش را در قفقاز پیش می رد.
واکاوی چگونگی ورود اقوام ایرانی و غیرایرانی به گذرگاه های قفقاز (از سدة 12 ق.م تا سدة 5م.) و آثار ماندگار آنان بر این منطقه تا به امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأملی در تاریخ پر فراز ونشیب سرزمین قفقاز، نشان می دهد که تاریخ این سرزمین با چنان پیچیدگی ای همراه است که هر پژوهشگری را در نگاه اول، متحیر و سردرگم می کند. درهم پیچیده شدن ده ها قوم از نژادها و تیره های مختلف با آداب و رسوم متفاوت در گستره ای از وسعت سرزمینی، کار پژوهش را بسیار دشوار می کند؛ اما این پیچیدگی معماگونه، نگارنده را بیش از پیش، کنجکاو کرد تا روند حضور اقوام مختلف در این سرزمین را دنبال کند و پاسخی مناسب برای پرسش های خود بیابد. پرسش هایی مانند چه اقوامی (اعم از ایرانی و غیر ایرانی) از سدة 12ق.م به این سو وارد سرزمین قفقاز شده اند؟ مسکن اولیه این اقوام کجا بوده و چرا زادگاه اصلی خود را ترک گفته اند؟ تأثیرات حضور آنان بر منطقه قفقاز چگونه بوده است؟ در همین زمینه، این نوشتار با کاربرد روش تحلیلی، بر آن است تا در گام نخست به معرفی برخی از اقوام ناشناخته یا کمتر شناخته شده ای بپردازد که در سده های 12ق.م تا 5م. از دو گذرگاه مشهور سرزمین قفقاز، یعنی گذرگاه های دربند و باب اللان، عبور کرده اند. گام دوم این نوشتار نیز بیان تأثیر ماندگار حضور آنان در این سرزمین، تا به امروز است.
جریان شناسی فکری- سیاسی تصوف در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه های تصوف در افغانستان کمتر از منظر جایگاه سیاسی آن مورد توجه قرار گرفته اند. این نوشتار به دنبال تبیین و تحلیل سلسله هایی از تصوف در افغانستان است که از عمارت خانقاه بیرون آمده اند، وارد عرصه سیاست و قدرت شده اند و جریان های فکری-سیاسی خاصی را پدید آورده اند. با توجه به حضور سه فرقه نقشبندیه، قادریه و اسماعیلیه در فضای صوفیگری و باطنی گری افغانستان، بحث جریان شناسی فکری- سیاسی تصوف در سلسله نقشبندیه را می توان منتهی به جریانی دانست که خاندان مجددی رهبری معنوی و سیاسی آن را بر عهده داشته و سازمان سیاسی آن «جبهه ملی نجات» است؛ سلسله قادریه را می توان جریانی دانست که خانواده گیلانی در آن پیر طریقت و زعیم سیاست شناخته می شود و «حزب محاذ ملی اسلامی» پایگاه سازمانی آن است. فرقه اسماعیلیه که به دلیل مشرب صوفی گرایانه اش در زمره متصوفه قرار گرفته، به جریانی کوچک اما منسجم ختم می شود که رهبری آن را خاندان سادات نادری برعهده دارد و «حزب پیوند ملی» به عنوان بازوی سیاسی آن عمل می کند.
جایگاه منابع انرژی دریای خزر در راهبرد آسیای مرکزی و قفقازی اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتحادیة اروپا به دلیل ذخایر و تولید اندک از یک سو و مصرف بالا از سوی دیگر، به میزان زیادی به واردات نفت خام و گاز طبیعی وابسته است. تسلط روسیه بر منابع و مسیر های تأمین انرژی سبب ناخرسندی اروپا و تلاش این کشور ها برای تنوع بخشی به منابع تأمین انرژی از جمله کشور های بی نیاز از نفت و گاز آسیای مرکزی و قفقاز شده است. سؤال اصلی این نوشتار این است که چه عاملی سبب ارتقای جایگاه منطقة آسیای مرکزی و قفقاز در سیاست های اتحادیة اروپا شده است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که راهبرد کاهش وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه، سبب ارتقای جایگاه این منطقه در سیاست های اتحادیة اروپا شده است. روش گردآوری اطلاعات، روش کتابخانه ای و اسنادی و همچنین استفاده از منابع اینترنتی است. نتایج مطالعات این نوشتار نشان می دهد که با تنوع خطوط انرژی به وسیلة اروپا، اهمیت و جایگاه کشور های آسیای مرکزی و قفقاز در سیاست خارجی اتحادیة اروپا نه تنها افزایش یافته بلکه سبب نگرانی روسیه شده است؛ زیرا انرژی نقش مهمی را در توسعة اقتصادی روسیه بازی می کند و این کشور به درآمد فروش آن به اروپا نیاز دارد.
بررسی تطبیقی جایگاه ارتباطی خاورمیانه شمالی با آسیای مرکزی در مقایسه با سایر حوزه های خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانة شمالی مفهومی ژئوپلیتیکی است که با تحولات جدید، امکان ظهور آن در بخشی از خاورمیانه فراهم آمده است. این بررسی تلاشی است برای بررسی شاخص های ارتباطی این حوزه (خوشه) از خاورمیانه با آسیای مرکزی در مقایسه با سایر حوزه ها و ترسیم چگالی ارتباطی و شبکه سازی درونی و فراشبکه ای آن در خاورمیانه. بدین سان در پاسخ به پرسش چگونگی ارتباطات امنیتی و اقتصادی خاورمیانة شمالی (ایران، ترکیه، عراق، افغانستان و پاکستان)، فرض مهم، آن است که این خوشه جدید، گسترده ترین ارتباطات درون شبکه ای را در خاورمیانه عرضه می کند. بیشترین ارتباطات درون منطقه ای آن با آسیای مرکزی در حوزه ژئوپلیتیکی و برخی از شاخص های ژئواکونومیکی و در مرتبه بعد با شورای همکاری خلیج فارس در شاخص ژئواکونومیکی است. این ارتباطات در قالب عناصر درون شبکه ای (چگالی ارتباطات تجاری بین خوشه ای، پیمان های حقوقی اقتصادی، سرمایه گذاری خارجی، انرژی، ارتباطات حمل و نقل) شاخص بندی می شود. هدف، نشان دادن اهمیت تغییر در نگاه به سازه های خاورمیانه برای سیاست خارجی ایران است.
آسیب شناسی وضعیت زن و خانواده در روسیه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار تأثیرات نوگرایی بر زنان و نهاد خانواده در روسیة امروز بررسی می شود. مقایسة خانواده مدرن و خانوادة سنتی در جامعة روسیه و چگونگی ورود نوگرایی به روسیه و همچنین شکل نفوذ و تأثیرگذاری آن بر زنان به شناخت بهتر وضعیت کنونی زنان در روسیه کمک می کند. نوگرایی بر جامعة روسیه به صورت کلی و بر خانواده به صورت ویژه تأثیرات مثبت و منفی فراوانی گذاشته است. دریافت آگاهانة نکات مثبت و مقابله با پیامدهای منفی نوگرایی بدون اطلاع کامل به ابعاد این موضوع امکان پذیر نیست. در این نوشتار تلاش شده است که تحلیلی جامع از پیامدهای مثبت و منفی نوگرایی بر زنان و خانواده های روس ارائه شده و راهکارهایی برای مقابله با پیامدهای احتمالی منفی این پدیده ارائه شود.
سیاست گذاری امنیت منطقه ای متداخل و رقابتی در قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های امنیت منطقه ای در سال های بعد از جنگ سرد با تغییرهای مشهودی روبه رو شده است. برخی از نظریه پردازان علت آن را «سیاستگذاری رشد نهادهای امنیت منطقه ای» می دانند. اگرچه دربارة ارزش های امنیتی و راهبردی نهادهای منطقه ای و بین المللی اتفاق نظر چندانی وجود ندارد، واقعیت این است که این نهادها از اوایل دهة 1990 به بعد، رشد چشمگیری پیدا کرده اند. پیش از جنگ جهانی دوم، نهادهای منطقه ای و بین المللی رسمی چندانی در فرایند سیاستگذاری امنیتی وجود نداشت. پرسش بنیادین این نوشتار این است که «فرایند و نشانه های سیاستگذاری امنیت منطقه ای قفقاز چه ویژگی و نشانه ای دارد؟» فرضیه نوشتار بیانگر آن است که «سیاستگذاری امنیت منطقه ای قفقاز در دوران بعد از جنگ سرد، ماهیت متداخل و رقابتی دارد». چارچوب نظری نوشتار براساس «سیاستگذاری امنیت متداخل در فضای شبه آشوب» است. در تنظیم نوشتار از روش شناسی «تحلیل محتوا و تحلیل داده ها» استفاده می شود.
بررسی و تحلیل فضایی- ژئواکونومی مناسبات تجاری ایران با حوزه سی آی اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر نتایج این نوشتار، برتری جریان واردات ایران بر مناسبات تجاری، حاکمیت جریان غیرپویا بر ماهیت کلی مناسبات تجاری، نزول جایگاه بیشتر جمهوری های سی آی اس در بخش صادرات ایران و درمقابل تقویت جایگاه آن ها در بخش واردات ایران، ویژگی اصلی ژئواکونومیک روابط تجاری (1380 - 1391) ایران با حوزة سی آی اس[1] است. باوجود تبیین دلایل افزایش مناسبات تجاری متقابل از جهت واقعیت های اقتصادی -جغرافیایی (ظرفیت های اقتصادی خوب و موقعیت مواصلاتی راهبردی ایران و در مقابل ضعف اقتصادی بخش شایان توجه حوزة سی آی اس و انزوای جغرافیایی آن)، هم اکنون بنابر تحلیل های فضایی از ماهیت مناسبات تجاری ایران با حوزة سی آی اس، روند جاری در مناسبات تجاری دو طرف در بخش های مختلف تجاری تعادل ژئواکونومیک و فضایی مناسبی ندارد. حتی گاهی روند جاری با واقعیت های فضایی، هیچ تناسب منطقی ندارد و اصل مکمل ژئواکونومیک در مناسبات دو طرف مطرح نیست. بنابر نتایج این نوشتار، تعادل ژئواکونومیک این مناسبات به شکل کامل به نفع طرف مقابل است و به ظاهر بخش محدودی از حوزة سی آی اس کانون نفوذ ژئواکونومیک ایران محسوب می شود. درواقع تحلیل سادة ژئواکونومیک از ماهیت این مناسبات، انقباض در گسترة جغرافیایی توان اقتصادی ایران در حوزة سی آی اس و درپی آن کاهش توان رقابت اقتصادی آن در معادلات ژئواکونومیک این حوزه را نشان می دهد.