مطالعات اوراسیای مرکزی
مطالعات اوراسیای مرکزی سال دوزادهم بهار و تابستان 1398 شماره 1 (پیاپی 24) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
منطقه ژئوپلیتیک خزر پس از فروپاشی اتحاد شوروی، به عنوان کانون رقابت قدرت های ساحلی، منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. این منطقه در دو دهه گذشته، با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیک منطقه، رژیم حقوقی خزر، موقعیت ژئوپلیتیک خزر در کانون حوزه های ژئوپلیتیک قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه، وابستگی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در خزر، نوع الگوی رفتاری دولت های ساحلی خزر در روابط سیاسی و اقتصادی با یکدیگر و دولت های فرامنطقه ای و به تبع همه اینها نوع ژئوپلیتیک حاکم بر منطقه، در نقش هارتلند جدید اوراسیا نقش آفرینی کرده است. در این رابطه، ویژگی های جغرافیایی هر کشور، جایگاه خاصی را برای آن کشور در خزر به وجود آورده است. روسیه یکی از این کشورهاست که به دنبال حفظ و گسترش منافع پیشین خود در منطقه خزر از یک سو برای گسترش نفوذ خود در کشورهای نواستقلال تلاش می کند؛ از سوی دیگر، به دنبال کنترل افزایش قدرت آمریکا در منطقه است. از این رو، پرسش این نوشتار آن است که ویژگی های ژئوپلیتیک منطقه خزر چه تأثیری بر تلاش روسیه برای بازگشت به سیاست های امپراتور ی جویانه گذشته داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، فرض نوشتار آن است که روسیه به وسیله مؤلفه های پویای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و زیست محیطی منطقه خزر در تلاش برای باقی ماندن به عنوان قدرتمند ترین بازیگر در منطقه بوده است. نویسندگان به روش تبیینی و آزمودن فرضیه به صورت ایجابی و با تکیه بر داده های کمی و آماری فرضیه اصلی را تبیین می کنند.
اندیشه اتحاد اسلام و احیای صنعت نساجی مسلمانان قفقاز جنوبی مطالعه موردی: کارنامه اقتصادی حاج زین العابدین تقی یف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه اتحاد اسلام در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در سرتاسر سرزمین های اسلامی به ویژه ایران، عثمانی و قفقاز ترویج یافت و طرفداران زیادی پیدا کرد. مسلمانان قفقاز جنوبی به دلیل تابعیت یک دولت استعمارگر مسیحی (روسیه تزاری) و نزاع با یک قومیت همسایه مسیحی (ارامنه) بیش از سایر مسلمانان بر هویت اسلامی خود و لزوم اتحاد اسلامی آگاه شدند. به این ترتیب، بخش شایان توجهی از نخبگانشان از جمله شخصیت برجسته اقتصادی حاج زین العابدین تقی یف تاجر بادکوبه ای در شمار طرفداران و منادیان این اندیشه قرار گرفتند. از نمودهای اقتصادی اندیشه اتحاد اسلام در نزد مسلمانان قفقاز جنوبی احیای انواع صنایع و در رأس آن صنعت نساجی توسط تقی یف بود. این نوشتار در نظر دارد با استفاده از منابع تاریخی و آرشیوی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، صنعت نساجی مسلمان نشین های قفقاز جنوبی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در قالب حیات اقتصادی حاج زین العابدین تقی یف را بررسی کند و در پی پاسخ به این پرسش اساسی برآید که اندیشه اتحاد اسلام چه تأثیری بر گسترش صنایع نساجی در مسلمان نشین های قفقاز جنوبی داشت؟ یافته های این نوشتار نشان می دهد که تقی یف با الهام از اندیشه اتحاد اسلام در عرصه صنایع نساجی، رقابت آگاهانه و هدفمندی را با سرمایه داران قدرتمند و پرنفوذ روس و ارمنی آغاز کرد. او ضمن هم سویی با شرکت اسلامیه اصفهان، هدف های بزرگی چون اشتغال زایی برای مسلمانان سرتاسر روسیه و ایران و ترویج فرهنگ استفاده از کالاهای وطنی (اسلامی) را دنبال کرد. او بخشی از آرمان های اقتصادی اندیشه اتحاد اسلام را در راستای جبران عقب ماندگی اقتصادی مسلمانان محقق ساخت.
بررسی و مقایسه نقش شاخص های توسعه اجتماعی در گرایش به سوی اسلام تندرو در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه آسیای مرکزی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و خلأ قدرت ناشی از آن به سرعت در کانون توجه گروهای اسلام گرا قرار گرفته است. داعش یکی از گروهای تندرو اسلامی است که به شدت بر این منطقه تأثیر گذاشته است. ازاین رو، نوشتار حاضر در پی بررسی و مقایسه شاخص های توسعه اجتماعی پنج کشور هم سود قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان در گرایش به گروه داعش بوده است. با این هدف، پس از ارائه رویکردهای نظری برای توصیف و تبیین نظری موضوع، با استفاده از روش کمی و از نوع تحلیل ثانوی، با رجوع به همه اطلاعات مرتبط با شاخص های توسعه اجتماعی و گرایش به تندرو مذهبی در پایگاه اینترنتی مؤسسه مطالعات امور بین الملل فنلاند (2015) و سایت های معتبر کشورهای آسیای مرکزی و روسیه (جامعه آماری) به روش تمام شماری انتخاب و پس از کدگذاری و وزن دهی وارد نرم افزار اس پی اس اس کردیم و در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تحلیل کردیم. یافته های پژوهش نشان داد که بین شاخص های توسعه اجتماعی مانند پیشرفت اجتماعی، هزینه های آموزشی، هزینه های بهداشتی (برحسب تولید ناخالص ملی)، نرخ خاص مهاجرت و جهانی شدن و نیز شاخص کل تفاوت معناداری در سطح خطای 01/0 در پنج کشور مورد بررسی هم سود مشاهده شده است. در نتیجه می توان گفت که نارسایی در شاخص های مختلف توسعه اجتماعی به ویژه شاخص پیشرفت اجتماعی، هزینه های آموزشی، سرانه هزینه های بهداشت و درمان و نرخ بالای مهاجرت (برون کوچی) زمینه های گرایش شهروندان کشورهای آسیای مرکزی را به سوی گروه داعش فراهم ساخته است.
بررسی سیاست خارجی روسیه بر اساس نظریه سیاست قدرت های بزرگ مرشایمر (2018-2012)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین هدف های سیاست خارجی روسیه در دوران ریاست جمهوری پوتین تلاش برای احیا و بازگشت به جایگاه ابرقدرتی اتحاد شوروی بوده است. برای دستیابی به این هدف، پوتین به عنوان رئیس جمهوری روسیه و بالاترین مقام اجرایی این کشور و در راستای عملیاتی کردن شعارهای انتخاباتی خود مبنی بر ایجاد روسیه بزرگ و دولت قدرتمند روسی در سیاست خارجی پیگیر اقدام ها و راهبردهایی بوده است که نشان دهنده تهاجمی بودن سیاست روسیه در عرصه روابط بین الملل و تلاش برای بیشینه سازی قدرت این کشور است. در همین زمینه، برای فهم کامل اقدام های رفتاری روسیه در عرصه سیاست خارجی در دوران ریاست جمهوری پوتین در سال های 2012 تا 2018 در این نوشتار بر آنیم تا بر اساس چارچوب نظری مرشایمر نظریه پرداز نوواقع گرای تهاجمی در باب رفتار قدرت های بزرگ، سیاست خارجی این کشور را بر اساس شاخص های مورد نظر وی بررسی کنیم. از مهم ترین این شاخص ها می توان به راهبرد جنگ، اتحاد و ائتلاف، آتش بیاری معرکه یا تلاش برای هژمون شدن منطقه ای از راه ایجاد منطقه گرایی های جدید و مدیریت تولید معانی جدید جمعی منطقه ای اشاره کرد. در کنار این راهبرد ها باید به تلاش برای افزایش قدرت درونی روسیه (موازنه درونی قدرت در دو بعد افزایش قدرت اقتصادی و نظامی) نیز اشاره کرد. این نوشتار تحلیلی- توصیفی بر اساس انطباق نظریه بر نمونه است. شیوه گردآوری اطلاعات بر اساس منابع مجازی و داده های استنادی است.
معماوارگی گفتمان قدرت نرم روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر سیاست گذاران روس در آیین جدید سیاست خارجی روسیه به قدرت نرم، جایگاه ویژه ای بخشیدند تا از این رهگذر به ترمیم چهره بین المللی روسیه، مقابله با انقلاب های رنگی و حفظ رژیم های طرفدار روسیه کمک کنند. با پذیرش این فرضیه که توجه به قدرت نرم، ابزاری برای به دست آوردن منزلت و قدرت در جهان معاصر است، نوشتار حاضر درپی پاسخ گویی به این پرسش است که روس ها برای به دست آوردن منزلت و قدرت، چگونه به مفهوم بندی گفتمان قدرت نرم روسیه پرداخته اند. در این میان، قدرت هژمونیک غرب بر درک آن ها از این مقوله چه تأثیری داشته است. در پاسخ به این پرسش این فرضیه مورد آزمون قرار گرفته است که هویت دوگانه بزرگ- قدرتی روسیه که در فرایند رابطه پیچیده عشق و نفرت نسبت به دیگریِ غربی شکل گرفته است، به بازتولید هویت دوگانه در گفتمان قدرت نرم روسیه در مسیر تلاش برای به دست آوردن منزلت و نفوذ در صحنه بین المللی منجر شده است. یافته های نوشتار نشان می دهد که گفتمان قدرت نرم روسیه دو وجه متعارضِ سازگار و ناسازگار با قدرت نرم هژمونیک غرب دارد. سازگاری و همراهی با قدرت هژمونیک غرب تا جایی پذیرفته شده است که با هویت بزرگ- قدرتی روسیه و تأمین نفوذ و جایگاه آن برخورد نداشته است. در غیر این صورت، روس ها به پردازش گفتمان خاص روسی از قدرت نرم روی آورده اند که در مخالفت با گفتمان هژمونیک غربی قرار داشته است. برای تحلیل این معمارواره (پرابلماتیک) رویکرد تفسیری به کار گرفته و مفهوم هژمونی فرهنگی را به عنوان چارچوب نظری نوشتار برگزیده ایم.
تأثیر گفتمان های هویتی روسیه بر نقش یابی اوراسیایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان های هویتی روسیه (غرب گرایی، دولت گرایی و اوراسیاگرایی) در دوران پساشوروی با تولید نظام های معنایی، شیوه تفسیر مادی و انگاره ای نظام سیاسی این کشور از اوراسیا و منطقه گرایی اوراسیایی را تعیین کرده اند. این موضوع، فراتر از روند سازواری بی پایان رفتار منطقه ای روسیه با نظام های معنایی و گزاره های هویتی متفاوت، بازبینی و بازچینش مستمر فهرست دوستان/ دشمنان این کشور به ویژه در منطقه اوراسیا را در پی داشته است. به دلیل همسایگی مشترک ایران و روسیه با منطقه اوراسیا، مفهوم سازی های هویتی روسیه از ایران، بیش از همه، از چگونگی تولید و پردازش مادی- معنایی گفتمان های هویتی این کشور از منطقه اوراسیا تأثیر پذیرفته است. از جمله، تحت تأثیر تحول هویت پایه نگرش روسیه به اوراسیا و منطقه گرایی در آن، نقش های مفروض برای ایران در سیاست اوراسیایی روسیه و در نتیجه ترجیح دادن/ ندادن همکاری با آن در حوزه های موضوعی مختلف بارها دچار دگردیسی شده است. با وجود تفاوت در اندیشه ورزی هویتی و عمل سیاسی، قاعده رفتاری ابزارگرایانه با ایران، تولید مشترک گفتمان های هویتی روسیه بوده است. این قاعده رفتاری، نتیجه یادگیری اجتماعی از فرایندهای تعاملی میان تعریف های هویتی پیشینی و تجربه های هویتی پسینی بوده و امکان روندسازی و نهادینگی را از عملکرد اوراسیایی ایران گرفته است. از این رو، مشارکت ایران در منطقه گرایی های موجود اوراسیایی دستاورد اندکی داشته و ابتکار طرح های منطقه گرایانه جدید اوراسیایی از سوی این کشور نیز موفقیتی در پی نداشته است. نوشتار پیش رو، با هدف فهم «نقش گفتمان های هویتی روسیه در نقش یابی اوراسیایی ایران»، به دنبال راستی آزمایی انگاره مبتنی بر «نقش بازدارندگی این گفتمان ها بر نقش یابی اوراسیایی ایران»است.
جایگاه گفتمان نگاه به شرق در تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران با تأکید بر ژنوم ژئوپلیتیک روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اولویت های سیاست خارجی ایران بنابر سند چشم انداز بیست ساله، دست یابی به جایگاه برتر منطقه ای است. با وجود ظرفیت هایی که این هدف گذاری را معقول کرده است محدودیت هایی هم وجود دارد که تأمین آن را با مشکل روبه رو می سازد. یکی از این موانع چالش زا، ساختار نظام بین الملل و نظام فرعی منطقه ای است که جمهوری اسلامی ایران باید برای دستیابی به این موقعیت برتر بر آن ها غلبه کند. ژنوم ژئوپلیتیک به مثابه نقشه ژنتیک جغرافیایی سیاست و برخاسته از جغرافیای یک کشور، سیاست خارجی کشورها را در تأثیر قرار می دهد. ایران با داشتن پانزده کشور همسایه در منطقه ای ژئواستراتژیک، موقعیت برجسته ای دارد. این نوشتار با هدف بررسی عامل های ژئوپلیتیک تأثیرگذار بر تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق با تأکید بر روسیه انجام شده است. نگارندگان، با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستند که چه عامل های ژئوپلیتیکی سبب تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق به ویژه روابط ایران و روسیه در سال های 1991 تا 2016 شده است؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه این است که عامل های ژئوپلیتیک ایران، ساختار نظام بین الملل، فروپاشی اتحاد شوروی، تغییر موقعیت ایران در منطقه، گفتمان های سیاست خارجی ایران، منطق سیاست و فشار غرب در زمینه های مختلف علیه ایران سبب تغییر نگرش گفتمان سیاست خارجی ایران از غرب به شرق بین سال های 1991 تا 2016 و ایجاد روابط ویژه بین ایران و روسیه شد. به گونه ای که با وجود برخی منافع متفاوت، رابطه با روسیه از مهم ترین روابط سیاست خارجی ایران در سه سطح دوجانبه، منطقه ای و بین المللی شد.
تحلیل قدرت هوشمند ایران در افغانستان پس از تهاجم آمریکا به این کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاکمیت طالبان در افغانستان منشأ چالش های ایدئولوژیک، سیاسی و امنیتی بسیاری برای ایران بوده است؛ بنابراین ایران در پی سقوط طالبان فرصت های متنوعی را در عرصه سیاست خارجی به دست می آورد. این فرصت در 7 اکتبر 2001 به دنبال حمله آمریکا به افغانستان به دست آمد. حکومتی ارتجاعی و مستبد در افغانستان سقوط کرد و اقوام و مذهب های مختلف این کشور امکان مشارکت در حیات سیاسی- اجتماعی را یافتند. طالبان که از اصلی ترین تهدیدها ی فراروی ایران بود، از صحنه سیاسی افغانستان حذف شد و ایران اکنون می توانست به برقراری روابط با دولت این کشور و نفوذ در میان مردم آن اقدام کند. سیاست جدید ایران را می توان در مقیاس قدرت هوشمند (ترکیبی از قدرت نرم و سخت) تحلیل کرد. از سوی دیگر، حضور نیروهای غربی در قالب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در افغانستان تهدیدها یی را متوجه ایران کرد. این نوشتار بر آن است که ضمن بررسی پیشینه روابط ایران و افغانستان در دوران طالبان، قدرت و نفوذ ایران پس از اشغال این کشور توسط نظامیان غربی را تشریح کند. پرسش اصلی نوشتار این است که تهاجم آمریکا به افغانستان چه فرصت ها و چالش هایی را از دیدگاه قدرت هوشمند برای سیاست خارجی ایران پدید آورده است؟ فرضیه نیز چنین است که با توجه به پیشینه مشترک تاریخی، دینی و فرهنگی، افغانستان به سوی ایران گرایش پیدا کرد؛ اما پس از چند سال چالش های نوینی در روابط دوطرف پدید آمد که دراین نوشتار به آن می پردازیم.
تحولات ژئوپلیتیک و سیاست خارجی افغانستان؛سال های 1919 تا 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت نزدیک به یک قرن از استقلال افغانستان در سال 1919، هنوز هم موضوع استقلال و ابتکار عمل در سیاست خارجی این کشور در قرن بیستم از موضوع های بحث برانگیز در این کشور است. افغانستان پس از استقلال در تأثیر رقابت قدرت های بزرگ جهانی در وضعیتی خاص به سر برده است. تحولات ژئوپلیتیک در سده گذشته بر وضعیت داخلی و خارجی این کشور تأثیر مستقیم داشته است. این نوشتار کوششی است برای پاسخ به این پرسش که تحولات ژئوپلیتیک منطقه چه تأثیری بر سیاست خارجی افغانستان از زمان استقلال تا رویداد 11 سپتامبر 2001 داشته است؟ نوشتار حاضر توصیفی- تحلیلی است که در آن ارتباط ژئوپلیتیک منطقه و سیاست خارجی افغانستان بررسی می شود. موقعیت ژئوپلیتیکی افغانستان در نظریه ژئوپلیتیک نظام جهانی سائول کوهن بحث نظری نوشتار را شکل داده است، افغانستان به عنوان دولت شبه مستقل در ژئوپلیتیک منطقه نه تنها در دوران پس از جنگ سرد ویژگی خاص افغانستان در منطقه بوده است؛ بلکه این وضعیت از دوران استقلال این کشور تاکنون نیز برجسته بوده است. یافته های نوشتار نشان می دهد که سیاست خارجی افغانستان پس از استقلال در دوره های نظم و گذار ژئوپلیتیکی و تحول در ساختار امنیتی ژئوپلیتیک منطقه، بیشتر گرایش به راهبرد بی طرفی و موازنه در برقراری روابط با قدرت های بزرگ هر دوره داشته است و هر گاه از چنین راهبردی فاصله گرفته است و موقعیت مستقل یا شبه مستقل در ژئوپلیتیک منطقه را با راهبرد همراهی با قدرت بزرگ یکی از مناطق دست خوش تحول کرده است، کودتا، انقلاب و حتی اشغال نظامی نیز در این کشور رخ داده است.
بازتاب تحولات سیاسی و اجتماعی در سینمای شوروی و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار ویژگی فیلم های دهه 1970 تا 2010 سینمای روسیه را بررسی و تحلیل می کند. در دهه 60 قرن بیستم، سینمای روسیه به جهان شناسانده شد و پیش از گذشته در مسیر پیشرفت قرار گرفت. سیاست های نرم فرهنگی دوران اُتتیپل[1] و وضعیت هنر و جامعه در عصر پرسترویکا، فیلم های دهه های 1970 و 1980 را به پدیده ای ویژه تبدیل کرد که بازتاب روشنی از روابط اجتماعی آن عصر است. آزادیِ ناگهان جاری شده در بستر هنر اتحاد شوروی - که در آستانه فروپاشی بود - سینمای دهه 1990 را نیز تحت تأثیر قرار داد و بسیاری از نابسامانی های اجتماعی، عریان تر از همیشه به نمایش گذاشته شدند. دهه نخست قرن بیست و یکم، سینمای روسیه میزبان فیلم هایی از جنس فیلم های سینمای هالیوود بود و تلاش کرد این راه را مصمم ادامه دهد. در این دهه، سینمای روسیه شاهد تصاویری بود که پیش از این به خود ندیده بود. با تغییر کارکرد هنر در دوران پساشوروی، رویکرد هنرمندان نیز تغییر کرد و سینما نیز در بسیاری موارد به گیشه می اندیشید. نسخه روسی رؤیای آمریکایی در فیلم های گیشه ای روسیه دیده می شود؛ اما دغدغه آسیب شناسی اجتماعی و ساختن یا بازگشت به هویت روسی، همچنان در برخی فیلم های روسیه جدید قابل مشاهده است. سینمای معناگرای روسیه را می توان تأیید این مدعا دانست. حمایت های دولتی از فیلم های اقتباسی از آثار ادبی و رویدادها تاریخی، منجر به تولید فیلم های ماندگاری در این حوزه شده است. سینمای روسیه، دوران گذار خود را گذرانده است و انتظار می رود به زودی شاهد آثاری باشیم که ردپای هویت غیرروسی کمتر در آن ها دیده شود.
دیپلماسی آب و اختلاف های آبی در منطقه آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتحاد شوروی در اواخر سده بیستم فروپاشید و پانزده کشور جدید جایگزین آن شدند. از بین این کشورهای نواستقلال، پنج کشور، منطقه آسیای مرکزی را در همسایگی شمالی ایران تشکیل می دهند که از نظر فرهنگی و تاریخی از گذشته های دور با ایران و جهان اسلام ارتباط تنگاتنگی داشته اند. بعضی از این کشورها که در دوره اتحاد شوروی براساس مدیریت واحدی از سوی مسکو اداره می شدند، پس از استقلال به دلیل تضاد منافع دچار اختلاف هایی شده اند. یکی از این موارد اختلافی، مسئله بهره برداری از آب های مشترک و فرامرزی است. به نظر می رسد براساس نظریه واقع گرایی تدافعی، اقدام ها و رفتارهای کشورهای این منطقه و سیاست خارجی آن ها در برابر یکدیگر و در زمینه آب قابل توضیح است؛ زیرا وقتی یکی از کشورهای منطقه آسیای مرکزی در بهره برداری از منابع آب مشترک و فرامرزی شروع به اقدام های یک جانبه می کند، کشورهای دیگر که از بابت این اقدام ها احساس تهدید می کنند، دست به موازنه تهدید و اقدام های متقابل می زنند. البته در دوره استقلال جمهوری های آسیای مرکزی، نهادهایی در زمینه دیپلماسی آب در این منطقه ایجاد شده اند؛ اما این نهادهای منطقه ای کارایی درخور توجهی نداشته اند و نتوانسته اند در کاهش اختلاف های آبی موجود بین کشورهای این منطقه نقش چندانی ایفا کنند. این نوشتار به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که چرا دیپلماسی آب در منطقه آسیای مرکزی از موفقیت لازم برخوردار نبوده است و بر این باور است که دلیل این موفق نبودن، احساس تهدید امنیتی است که کشورهای این منطقه نسبت به یکدیگر دارند و دیپلماسی آب هم در تأثیر این نگرانی های امنیتی قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی دیپلماسی رسانه ای ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها به عنوان عاملی تعیین کننده و اثرگذار در نظام بین الملل تحت تأثیر تحول های شگرف در عرصه علوم ارتباطی جدید قرار گرفته اند؛ چنان که «دیپلماسی رسانه ای» به عنوان یکی از شاخه های اصلی فعالیت های دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی، بخش شایان توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای قدرتمند منطقه ای و جهانی را به خود اختصاص داده است. به گونه ای که امروزه توانسته در بحران ها، انقلاب ها و جنگ ها و دوستی های کشورها نقشی اساسی بر عهده داشته باشد. رسانه های نوینِ ارتباطی توانایی خبرسازی، خبررسانی و جهت دهی به افکار عمومی جوامع را دارند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی در اوایل دهه نود و استقلال کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، دو قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، تلاش خود را برای نفوذ در این منطقه نوظهور آغاز کردند و با توجه به ظرفیت های بسیار خوبی که هرکدام از این کشورها در حوزه های فرهنگی، زبانی، قومی، مذهبی، تمدنی، اقتصادی و جغرافیایی با این منطقه دارند، سعی در نفوذ در این منطقه داشته اند. این دو کشور می خواهند در کنار فعالیت های دیپلماتیک رسمی خود از قدرت نرم خویش نیز برای دستیابی به هدف های فرهنگی و اقتصادی در این منطقه بیشترین استفاده را ببرند. پرسش اصلی این نوشتار این است که دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی مبتنی بر چه مؤلفه هایی است؟ در پاسخ به این پرسش با استفاده از چارچوب مفهومی دیپلماسی رسانه ای، این فرضیه مطرح می شود که دیپلماسی رسانه ای ایران مبتنی بر صداوسیما و ارگان های دولتی و دیپلماسی رسانه ای ترکیه مبتنی بر سازمان ها و تلویزیون های خصوصی است.
ایران، روسیه و همگرایی اوراسیایی؛ منافع منطقه گرایی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی ابعاد و منافع مشارکت ایران در همگرایی اوراسیایی در تعامل با روسیه است. با وجود تأکیدهای نظری تاکنون به این مهم توجه عملی نشده است که نبود نگاه عینی به روندها و منافع، شناخت ناکافی ظرفیت ها، نبود راهبرد کلان اوراسیایی، نگاه دنباله رو به «روندساز»ها و روندهای برساخته در این حوزه از دلیل های اصلی این موفق نبودن هستند. این نوشتار با رویکرد قیاسی-تحلیلی به نظر و عمل تهران و مسکو در همکاری و همگرایی در اوراسیای بزرگ ابعاد این موضوع را با نگاهی آینده پژوهانه بررسی می کند. در این زمینه، تأکید می شود که اوراسیا منطقه ای پویا در گذار نظم های منطقه ای و بین المللی به نظم جدید و فرایند جدید منطقه ای شدن روابط بین الملل است که به واسطه ظرفیت های خود در آینده نظم بین الملل، جایگاهی محسوس خواهد داشت. تحول در مفاهیم هژمون و قدرت بزرگ و نیز منفعت محور و نه ارزش محوربودن این روند، بستر مناسبی برای همگرایی گزینشی و حاکمیتی برای کشورهای مختلف از جمله ایران فراهم می کند. برای نتیجه، ضمن تأکید بر منافع چندبعدی مشارکت ایران در همگرایی اوراسیایی، تصریح می شود که سیاست خارجی فعال و اثربخش در این بردار، نیازمند شناخت دقیق اوراسیا، ظرفیت ها و جایگاه آن در معادله های آتی منطقه ای و بین المللی، اجماع در داخل در خصوص راهبرد مشخص، به کارگرفتن رویکرد چندبرداری و تعامل متوازن با همه طرف های دخیل در همگرایی، تعامل با مسکو به عنوان بازیگر محوریِ این فرایند دست کم در میان مدت، دوری از تأکید غیرلازم بر متغیرهای «غرب»، «روسیه» و «چین» و هم زمان تلاش برای روندسازی است.
فرصت ها و چالش های اقتصادی موافقت نامه تجارت آزاد اتحادیه اروپا و گرجستان برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از برجام، دوره جدیدی از روابط اقتصادی میان ایران و گرجستان آغاز شد. از مؤلفه هایی که سبب انگیزه ایرانی ها برای سرمایه گذاری در گرجستان شد، روابط نزدیک میان گرجستان و اتحادیه اروپا بود. در سال ۲۰۱۴ موافقت نامه تجارت آزاد عمیق و همه جانبه میان اتحادیه اروپا و گرجستان امضا شد. از این تاریخ، گرجستان از امتیازهایی در روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا بهره مند شد. بنابر برخی مفاد این قرارداد، اروپایی ها امتیازهایی برای دولت های سوم فعال در گرجستان نیز در نظر گرفتند. پرسشی که پیش می آید این است که بستن این موافقت نامه چه فرصت هایی را برای جمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد سیاست های اقتصادی خود در گرجستان فراهم می آورد و آیا می تواند سبب نزدیکی بیشتر ایران و اروپا شود؟ در پاسخ، می توان گفت که بندهای مربوط به صادرات بدون تعرفه، قوانین مبدأ و آزادسازی ویزا با اروپا که در این قرارداد گنجانده شده است فرصت های بزرگی را برای ایران فراهم می آورد و می تواند سبب افزایش سطح روابط میان ایران و گرجستان و همچنین بهبود روابط میان ایران و اتحادیه اروپا شود. این همکاری ها در دو حوزه انرژی و حمل ونقل نمود می یابد. برای بررسی این فرضیه از نظریه وابستگی متقابل استفاده می کنیم. مفروض است که روابط مثبت ایران و اروپا در حال حاضر، زمینه را برای بازیگری مؤثر ایران در گرجستان فراهم کرده است و می تواند به عنوان عامل مهمی در برابر فشارهای آمریکا و روسیه عمل کند و به گرجستان پشتوانه ای برای تعمیق روابط دهد.