مطالعات اوراسیای مرکزی
مطالعات اوراسیای مرکزی سال ششم پاییز و زمستان 1392 شماره 2 (پیاپی 13) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
حزب داشناکسیون در سال 1890 درحالی تأسیس شد که سومین حزب سیاسی ارامنه به حساب می آمد، اما در 1918، سال تأسیس جمهوری مستقل ارمنستان، در جایگاهی قرار داشت که حیات و ممات ارامنه قفقاز را تدبیر می کرد. چنین جایگاهی که در فردای تشکیل ارمنستان مستقل به مانعی جدی برای ایجاد تعامل بین احزاب سیاسی ارمنستان و تشریک مساعی برای آینده آن کشور تبدیل شد. این نوشتار درپی آن است که با تکیه بر نظریه سیاسی روبرت میخلز به تبیین چگونگی واقع شدن چنان عظمت و انسجامی برای داشناکسیون بپردازد. توسل به نظریه احزاب سیاسی —روشن می کند که تحقق رهبری در سازمان، گرایش های خودکامانه رهبران، و تأثیر روانشناختی قدرت برشخصیت رهبران، داشناکسیون را از یک جمعیت مبارزاتی باز به یک سازمان الیگارشیک منسجم تبدیل کرد. همین ساختار الیگارشیک عامل اصلی برتری داشناکسیون بر دیگر احزاب سیاسی ارمنستان قرار گرفت و موجب تسلط آن بر حیات سیاسی ارامنه شد.
دریای خزر و ملاحظات ژئواکونومیک شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی و پدیدآمدن نظم بین الملل جدید، ماهیت قدرت از نظامی محض به نظامی، سیاسی و اقتصادی تغییر کرد و دراین دوره گفتمان ژئو اکونومیک در کنار ژئوپلیتیک مطرح شد. به عبارت دیگر پس از این کشورهای مختلف برای حداکثر ساختن قدرت خود در نظام بین الملل به توسعه اقتصادی و کسب منافع اقتصادی بیشتر روی آوردند. در این راستا نقش انرژی به عنوان مهم ترین عنصر در توسعه بیش از پیش اهمیت یافت و مناطق نفت خیز جهان در کانون توجه قدرتهای بزرگ قرار گرفت. این مقاله درصدد نشان دادن این مهم است که دریای خزر در میان این مناطق دارای ویژگی های خاص و ممتازی است که آن را به عنوان موازنه گر ژئواکونومی جهان مطرح می کند. داشتن یکی از ذخایر مهم انرژی جهان و قرارگرفتن در دهلیز ارتباطی شرق و غرب در کنار آسیب پذیری شدید امنیتی خلیج فارس و شمال آفریقا، به دریای خزر این فرصت را داده که خود را به عنوان موازنه گر ژئواکومیک جهان مطرح کند. دراین مقاله با مطالعه موردی امنیت انرژی چین و ایالات متحده آمریکا و جایگاه خزر در تأمین امنیت انرژی این دو و اهمیت سرزمینی منطقه خزر برای این دوکشور این مهم نشان داده می شود.
حزب عدالت و توسعه و هژمونی کمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سال 2002 با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، چرخش محسوسی در جهت گیری سیاست خارجی این کشور به وجود آمد. این چرخش، خاطر کمالیست ها و نظامیان سکولار و همچنین طرفداران غربی آنکارا را بیشتر تیره ساخت. شاید آنها همانند احزاب اسلام گرای قبلی با پشت کردن به اصول و آموزه های کمالیسم و رویگردانی از غرب، درپی تقویت اسلام گرایی و ایجاد ائتلاف مذهبی در منطقه بودند. هر چند در این مقطع زمانی، اصول جدیدی برای سیاست خارجی و داخلی این کشور تعریف شد؛ اما کارکرد و خروجی یک دهه از سیاست خارجی این حزب و تطبیق آن با اصول اساسی سیاست خارجی کمالیستی نشان می دهد که آنها با در پیش گرفتن رویه اسلامی نوگرا، نه تنها با اسلام گراهای قبلی متفاوت می اندیشند، بلکه با رقبای سرسخت و دیرینه خود در داخل (کمالیست های سکولار)، بر سر اصول مهم کمالیسم به آشتی رسیده و به کارگیری رویکردهای جدید در سیاست خارجی فقط تغییر تاکتیک برای رسیدن به هدف های سنتی است که بیشتر در سیاست خارجی سکولارها اولویت اصلی بوده اند.
روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان، بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان فروپاشی اتحاد شوروی و اعلام استقلال جمهوری آذربایجان، روابط تهران– باکو به طور معمول در سطح مطلوبی قرار نداشته، و با فراز و نشیب هایی در دو دهه اخیر همراه بوده است. عواملی مانند برخورداری از پیوند های تاریخی و فرهنگی و وجود ظرفیت های موجود برای همکاری های اقتصادی به عنوان محرکی برای گسترش روابط دو طرف به حساب می آید. اما در عین حال این روابط با موانع و عوامل بازدارنده ای مانند ادامه اختلاف ها در مورد رژیم حقوقی دریای خزر، روابط با رژیم اسراییل و آمریکا و پیوستن به ناتو از طرف جمهوری آذربایجان رو به رو است. بنابراین با وجود برخی فرصت ها برای ارتقای سطح روابط دو کشور، درعمل عوامل چالش زا محدودیت فراروی روابط تهران و باکو را افزایش داده است. این نوشتار با اشاره ای کوتاه به پیشینه روابط ایران و جمهوری آذربایجان، بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی روابط بین دو کشور را مورد بررسی قرار می دهد.
پیامدهای پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان جهانی تجارت در 22 اوت 2012 اعلام کرد که کشور روسیه پس از گذراندن فرایند پیوستن، در این روز به عنوان یکصد و پنجاه و ششمین عضو به این سازمان پیوسته است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، کشور روسیه در سال 1993 درخواست عضویت خود در موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت(گات) را ارائه کرد. سال 1995 با جایگزین شدن سازمان تجارت جهانی به جای گات روسیه دوباره درخواست عضویت خود را به این سازمان ارائه کرد. عضویت روسیه به عنوان یکی بزرگترین اقتصادهای جهان و یکی از پر جمعیت ترین کشورهای جهان، می تواند پیامدهای زیادی برای این کشور و این سازمان و شریک های بزرگ تجاری آن درپی داشته باشد. همچنین عضویت در سازمان جهانی تجارت دایره جهان شمولی این سازمان را گسترش می دهد و دامنه گسترش اصول و مقررات این سازمان بر مبادلات تجاری جهان را بیشتر می کند. همچنین پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی برای شریک های تجاری این کشور نیز به معنای ثبات و پیش بینی پذیرتر بودن رژیم تجارت و اقتصاد خارجی و سرمایه گذاری روسیه است. این نوشتار درپی بررسی پیامدهای پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی در این زمینه ها است.
آسیای مرکزی و کاربست دیپلماسی پیشگیرانه: مرکز منطقهای سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی پیشگیرانه، اصطلاحی است که بیش از نیم قرن پیش از سوی داک هامرشولد دبیرکل سازمان ملل متحد مطرح شد و امروزه، مرکز منطقه ای سازمان ملل متحد برای دیپلماسی پیشگیرانه در آسیای مرکزی1 درحال ایفای نقش با هدف حل و فصل مسالمت آمیز اختلاف ها و پیشگیری از درگیری ها با استفاده از سازوکارهای هشداری و پیشگیرانه است. هدف از تأسیس این مرکز، کمک و حمایت از کشورهای منطقه در ظرفیت سازی برای پیشگیری از چالش ها در زمینه های بالقوه ای است که در منطقه توانایی تبدیل و گسترش به درگیری را دارند. این نوشتار ضمن تبیین بحران های منطقه ای و مرور مفهوم ""دیپلماسی پیشگیرانه""، به ارزیابی فعالیت مرکز دیپلماسی پیشگیرانه در آسیای مرکزی می پردازد و به دنبال تحلیل و ارزیابی ظرفیت های این نهاد در عمل برای مواجهه با تهدیدهای امنیتی منطقه ای خواهد بود.
موازنه راهبردی و سیاستگذاری امنیتی روسیه در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه هسته اصلی امپراتوری اتحاد شوروی بوده است. بسیاری از شاخص های اجتماعی و ساختاری اتحاد شوروی را می توان در رویکرد و شکل بندی های قدرت سیاسی و راهبردی روسیه مشاهده کرد. رقابت های ژئوپلیتیکی روسیه و جهان غرب به قرن 19 بر می گردد. این رقابت ها در چارچوب موازنه قدرت در سیاست بین الملل شکل گرفت. آمریکا و اتحاد شوروی ساختار دو قطبی را در سال های 1991-1945 شکل دادند. اگرچه ساختار دو قطبی از سال 1991 به بعد دستخوش تغییرهایی بود، اما روسیه بسیاری از سیاستگذاری های راهبردی خود در برابر ایالات متحده را همچنان دنبال می کند. در این نوشتار تلاش شده است تا نقش مؤلفه های ژئوپلیتیکی در سیاستگذاری امنیتی روسیه تبیین شود. روسیه با گسترش ناتو و یک جانبه گرایی ایالات متحده در سیاست بین الملل مخالف است. نشانه های چنین رویکردی در مخالفت با طرح دفاع موشکی آمریکا و انتقاد از سیاست راهبردی ایالات متحده برای خروج از پیمان موشک های ضد بالستیک مشهود است. روسیه در سیاست خارجی و راهبردی خود از الگوی موازنه گرایی و همکاری های چند- جانبه پیروی می کند. چنین نشانه هایی را می توان در ارتباط با الگوی راهبردی روسیه در محیط های پیرامونی خود مورد توجه قرار داد. سیاستگذاری امنیتی روسیه در خاورمیانه معطوف به حفظ موازنه راهبردی با ایالات متحده و کشورهای غربی است. نشانه چنین فرایندی را در سوریه می توان مورد ملاحظه قرار داد.
نقش اسراییل در بحران های قفقاز(بررسی مناقشه گرجستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور و نفوذ اسراییل در برخی مناقشه های منطقه ای و جهان به وضوح دیده می شود. از مهم ترین این ابزارها، نفوذ امنیتی- اطلاعاتی و تکنولوژی برتر نظامی است. در جنگ اخیر گرجستان با روسیه هم با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک منطقه، این رژیم در صحنه منازعه حضور جدی داشت و حتی در مراحل مختلف مناقشه ایفای نقش کرد. مناقشه گرجستان ،علاوه بر تأثیر منطقه ای، به دلیل اهمیت ژئوپلیتیکی قفقاز پس از جنگ سرد وتبدیل منطقه به عرصه رقابت قدرتهای فرامنطقه ای به سرعت ابعاد بین المللی به خود گرفت . ازمهمترین ابعاد فعالیتهای اسراییل درگرجستان بعد نظامی-امنیتی (جاسوسی) آن است. گزارش های موجود نشان می دهد که نقش این رژیم در جنگ گرجستان تنها به فروش سلاح های پیشرفته به این کشور محدود نمی شود؛ بلکه افسران آن نیز در آموزش نظامی نیروهای گرجی مشارکت داشتند و شرکت های اسراییلی فعال در زمینه تولید اسلحه نیز در این کشور حضور پیدا می کردند. در این پژوهش«موازنه قدرت» به عنوان چارچوب نظری تحقیق در نظر گرفته شده است و سعی شده این موضوع با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شود.در نهایت این تحقیق نقش اسراییل در بحرانهای قفقاز و چگونگی نفوذ این کشور بر ژئوپولیتیک پیرامونی ایران را روشن می کند و می تواند آگاهی های جدیدی برای پژوهشگران و تصمیم گیرندگان سیاسی فراهم کند.