مقالات
حوزه های تخصصی:
اطلاعات حاصل از آشکارسازی تغییرات در مناطق شهری تأثیر بسزایی در برنامه ریزی و مدیریت شهری خواهد داشت.مناطق شهری به دلیل تنوع پدیده ها، انواع پوشش سطح به عنوان یک منطقه پیچیده در نظر گرفته می شوند که کسب اطلاعات از این مناطق همواره با چالش هایی روبه رو می باشد. از این رو این احتمال وجود داد که در صورت استفاده مستقل از داده های اپتیک و رادار در بحث آشکارسازی تغییرات، بعضی از مناطق تغییر یافته تشخیص داده نشوند یا نتایج کاذب از خود ارائه دهند.با توجه به مزیت تلفیق داده های اپتیک و رادار و همچنین بکارگیری روش های بدون نظارت در بحث آشکارسازی تغییرات، در پژوهش حاضر به توسعه روشی بدون نظارت جهت تلفیق داده های اپتیک و رادار با هدف تشخیص تغییرات پرداخته شد.به این منظور ویژگی هایی از تصاویر اپتیک و رادار استخراج و وارد الگوریتم C 2 VA شد. در ادامه برای هر یک از ویژگی های ورودی به بخش C 2 VA یک وزن با استفاده از الگوریتم PSO برآورد گردید.خروجی روش پیشنهادی تصویر تک باندی با محتوای اطلاعاتی بالاتر خواهد بود که بعد از اعمال حد آستانه OTSU به دو کلاس تغییر یافته و بدون تغییر تفکیک می شود. روش پیشنهادی با دیگر روش های آشکارسازی تغییرات، مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان دهنده کارایی و صحت بالای روش توسعه داده شده جهت تشخیص تغییرات می باشد به گونه ای که نسبت پیکسل های اشتباه شناسایی شده به کل پیکسل ها داده ی ارزیابی9.21 درصد بوده که دارای پایین ترین مقدار است و صحت کلی طبقه بندی و ضریب کاپا به ترتیب با 90.79 ،0.819 به عنوان بالاترین مقادیر، نسبت به دیگر روش های مورد استفاده در پژوهش حاضر می باشند.
ارزیابی و سنجش میزان اثرگذاری استفاده از فضای مجازی بر شاخص های معنای مکان در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم مکان همواره در حوزه های روانشناسی، جامعه شناسی، شهرسازی و جغرافیای انسانی مورد توجه قرارگرفته است. در واقع مکان بعنوان بخشی از فضای جغرافیایی است که از سوی فردی یا چیزی اشغال شده و در آن ارزش های حس شده تجلی می یابند. بطور قطع جوامع انسانی، بدون برنامه ریزی و در اختیار نهادن امکانات غنی و تعریف شده ی متناسب با نیازها، ارزش ها و مقتضیات زمان، نمی توانند در تعیین هویت انسان ها کارکردی مناسب ایفا نمایند. لذا با توجه به تحولات عظیم و همه جانبه ی عصر اطلاعات و ضرورت هماهنگی با این حرکت جهانی ، تحقیقات در زمینه بررسی و شناخت اثرات فضای مجازی بر نحوه ادراک، دلبستگی و تعلق مردم به مکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر بر این اعتقاد است که کاربران فضای مجازی براساس میزان استفاده، با اثرات مختلفی در ارتباط با درک فضا، مکان و ابعاد مختلف آن مواجه می شوند. در نتیجه با حضور در فضای شهری، معنای آن را به صورت متفاوت درک می کنند. هدف پژوهش، ارزیابی تأثیر میزان استفاده از فضای مجازی بر مؤلفه های تدوین شده معنای مکان شامل مؤلفه کالبدی، فردی، اجتماعی و عملکردی و شاخص های تعریف کننده آن ها در فضاهای شهری می باشد. بدین منظور دو فضای شهری سنتی (میدان امام) و مدرن (سیتی سنتر) شهر اصفهان با جامعه آماری مراجعین به آن ها مورد مطالعه قرار گرفته ا ند. برای برآورد نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران تعداد 379 پرسشنامه با روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل گردید. روش پژوهش همبستگی بوده و از آزمون های آماری کولموگراف اسمیرنف، رگرسیون و همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه، شدت و جهت رابطه میان متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، در اثر میزان استفاده افراد از فضای مجازی، درک آن ها از معنای مکان با حضور در فضای شهری افزایش می یابد که دراین رابطه ضمن بررسی اثر افزایشی بر مؤلفه های چهارگانه، میزان همبستگی و تأثیرپذیری شاخص های مؤلفه های معنای مکان از میزان استفاده فضای مجازی در دو فضای شهری استخراج و مورد تحلیل قرار گرفته اند.
بهبود دقت مدل سازی غلظت ذرات معلق (PM2.5) از طریق ادغام ایستگاه های ثابت و همراه سنجش آلودگی هوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلودگی هوا از جمله پدیده های پیچیده ای است که دارای دینامیک غیرخطی بوده و تأثیر پارامترهای متنوع بر رفتار آن، تجزیه و تحلیل و مدل سازی تغییرات مکانی و زمانی غلظت آلاینده ها را با دشواری های فراوانی مواجه می سازد. هدف از این مطالعه بهبود دقت مدل سازی آلاینده های هوا به منظور مدیریت مواجهه با استفاده از داده های حاصل از حسگرهای همراه جهت مرتفع ساختن نواقص روش رگرسیون کاربری اراضی [1] است. به منظور بهبود دقت مدل سازی LUR برای تخمین غلظت PM 2.5 از هفت ایستگاه ثابت و چهارده حسگر همراه استفاده گردید. منطقه مورد مطالعه شهر اصفهان است و محل نمونه برداری حسگرهای همراه در مکان هایی با بیشترین پیش بینی عدم قطعیت و بالاترین احتمالی که از یک حد آستانه معین تجاوز می کند، انتخاب شدند؛ سپس از آزمون آماری t برای بررسی معنی دار بودن و یا نبودن بهبود نتایج استفاده گردید. در این تحقیق، چارچوبی برای تأمین دقت مورد نظر با افزودن داده های حاصل از حسگرهای همراه؛ پیشنهاد شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که خطای جذر میانگین مربعات [2] حاصل از لایه زمین آمار هفت ایستگاه ثابت پایش برابر با 1.802 و RMSE حاصل از ترکیب این ایستگاه ها با چهارده ایستگاه همراه معادل با 0.591 برآورد شد. نتایج نشان داد که حتی با افزودن یک حسگر همراه به ایستگاه های ثابت میزان RMSE 0.113 میکروگرم بر متر مکعب کاهش می یابد و با افزودن چهارده حسگر همراه به هفت ایستگاه ثابت میزان RMSE حاصل از ساخت مدل LUR حدود سه برابر کاهش می یابد. یافته های حاصل از این تحقیق نشان داد که با استفاده از چارچوب پیشنهادی می توان کیفیت هوا را در هر مکان و زمان با دقت مورد نظر تخمین زد و قدرت تفکیک بالاتری را برای محیط های ناهمگن شهری فراهم کرد.
بررسی الگوی کشت محصولات کشاورزی با استفاده از سنجش ازدور و سیستم اطلاعات مکانی با رویکرد قطعه مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر به میزان قابل توجهی از منابع آب زیرزمینی کاسته شده است. در این شرایط روند کشت محصولات کشاورزی ازنظر اقتصادی توجیه پذیر نیست. چراکه بیش از 80درصد از منابع آبی در بخش کشاورزی مصرف می شود و سال هاست که موضوع بهینه سازی و تغییر الگوی کشت در کشور مطرح شده است . یکی از چالش هایی که در تغییر الگوی کشت می بایست در نظر گرفت، حفظ سطح درآمد کشاورزان و دیگری تأمین نیاز داخل کشور از محصولات تولیدشده است. مهم ترین نوآوری این تحقیق ترکیب سنجش ازدور و سیستم اطلاعات مکانی، جهت بهینه سازی الگوی کشت به صورت قطعه مبنا، با در نظر گرفتن دو سناریو برای دشت اسدآباد همدان است. در سناریو اول هدف کمینه سازی مصرف آب و بیشینه سازی درآمد است و در سناریو دوم هدف کمینه سازی مصرف آب و تأمین نیاز داخلی کشور است. علاوه بر توسعه توابع هدف، محدودیت هایی مانند نوع محصول زیر کشت، قطعه مبنا بودن، محدودیت تناوب و نیاز داخلی مدل سازی شدند. با در نظر گرفتن دو تابع هدف یک الگوریتم پیشنهادی جهت بهینه سازی الگوی کشت ارائه شده و نتایج در قالب آن پیاده سازی شده است. نتایج نشان می دهد، در هردو سناریو میزان مصرف آب برای دشت اسدآباد حدود 50 % کاهش داشته است و درآمد کشاورزان تنها حدود 10 % کاهش خواهد داشت. با در نظر گرفتن این موضوع که کشاورزی پایدار نیاز به کاهش مصرف آب دارد، با به کارگیری این الگو سطح درآمد کشاورزان با کاهش مصرف آب دچار تغییر جدی نخواهد شد.
جایگزینی مؤلفه های توافق و عدم توافق کمّی و مکانی به جای شاخص کاپا برای ارزیابی دقت نقشه های موضوعی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر ارزیابی مدل ها و نقشه های موضوعی مختلف تولید شده شامل محاسبه درصد صحت یا شاخص کاپای توافق است. این شاخص بیان گر نسبت صحیح بوده و فاقد هر گونه اطلاعات مفیدی می باشد که بتواند به کارشناسان برای تصمیم گیری در زمینه میزان اعتبار مدل ساخته شده، کمک کند. لذا نیاز به روش های جدید یا تکمیلی که قادر باشند، علاوه بر بیان میزان تطابق و اختلاف دو نقشه، نشان دهند که چه طور نقشه هایی با دقت بالا ایجاد کنیم، بسیار ضروری است. هدف این پژوهش معرفی و مقایسه شاخص های مختلف دو مؤلفه توافق و عدم توافق به جای نمایه کاپا در قالب تهیه نقشه رقومی خاک و مقایسه آن با نقشه خاکی می باشد که با روش سنتی و رایج تهیه شده است. بدین منظور از تجزیه و تحلیل ماتریس خطای دو نقشه مرجع و رقومی تولید شده در محیط نرم افزار IDRISI SELVA استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد، ارائه سطوح توافق کمّی و مکانی مدل به دست آمده با اطلاعات مرجع به صورت یک ماتریس و تغییر سطوح اطلاعات مکانی و کمّی سلول های مدل، علاوه بر بیان اختلاف موجود در بین دو نقشه به مفسّر کمک می کند تا اقدامات لازم برای کاهش میزان اختلاف از لحاظ کمّی و مکانی را به عمل بیاورد. هر چه مقدار شاخص (P(m) – K(m)) بیشتر باشد، میزان نیاز به بازآرایی سلول های نقشه مدل بیشتر خواهد بود. از گروه شاخص های توافق، توافق بر پایه شانس برابر با 6.7 % ، توافق کمّی 9.7 % و مقدار توافق در سطح پیکسل های نقشه 44.3 % به دست آمد. همچنین در بین شاخص های عدم توافق، عدم توافق کمّی برابر با 12.8 % ، عدم توافق مکانی در سطح پیکسل های نقشه 26.5 % ، شاخص کاپای استاندارد 53 % ، 61 % = K allocation strata و 62.5 % = K allocation محاسبه گردید. توصیه می شود که در زمینه بررسی مدل های مکانی تولید شده با روش های مختلف که نیاز به مقایسه با داده مرجع و اعتبار سنجی دارند، از شاخص های توافق و عدم توافق کمّی و مکانی و مؤلفه های آن ها استفاده شود.
بازسازی حدود گسترش پلایای میقان در کواترنری پسین براساس شواهد رسوبی و ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اقلیمی مهم ترین رویداد دوره کواترنری است که این تحولات به طور وسیعی در ژئومورفولوژی و رسوب شناسی این دوره منعکس شده است و علم پالئوژئومورفولوژی به فهم تغییرات اقلیمی گذشته و پیش بینی این تغییرات در آینده کمک می کند. دریاچه های واقع در چاله های بسته دوره های سرد یا بارانی کواترنر را دریاچه های پلویال می گویند که بعضی از این دریاچه ها به کلی خشک شده و از بین رفته اند، بعضی دیگر در حال حاضر دریاچه های موقتی هستند که در فصل خشک به کویر تبدیل می شوند و برخی دیگر دریاچه های دائمی هستند که در گذشته وسعت بیشتری داشته اند. شناخت دریاچه های پلوویال در مناطق خشک امروز به دلیل تنوع فاکتورها و فرآیندهای پیچیده در تشکیل آن ها مورد توجه محققان است. این پژوهش با هدف تعیین گستره پلایای میقان در کواترنری پسین براساس شواهد رسوبی و ژئومورفیک انجام گرفته است. پلایای میقان در مرکز و جنوب غربی استان مرکزی واقع گردیده و دربرگیرنده دریاچه فصلی و شور توزلوگل، دشت آبرفتی، مخروط افکنه و ..می باشد. داده های مورد استفاده عبارتند از: داده های حاصل از منابع کتابخانه ای، داده های آماری، نمونه های رسوبی، داده های آزمایشگاهی و سنجش از دور. این داده ها در نهایت به روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه گیری انجام شده است. نتایج حاکی از شواهد رسوبی و ژئومورفولوژیک نشان می دهدکه این دریاچه در گذشته دائمی بوده و وسعت بیشتری نسبت به سطح پلایای فعلی داشته ولی این گسترش در جهات مختلف متفاوت بوده و تفاوت های معناداری به علت موقعیت زمین ساختی منطقه نشان می دهد.
تحلیل فضایی کاربری های چندمنظوره شهری با تلفیق روش MCDM و GIS ؛ مطالعه موردی: پناهگاه های اضطراری شهر سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تمرکز جمعیت در شهرها که حاصل غلبه شهرنشینی در دهه های اخیر می باشد، توجه به امنیت و ایمنی شهرها توسط مدیران و برنامه ریزان شهری بیشتر شده است. داشتن شهری ایمن و امن نیازمند بهره گیری چندمنظوره از فضاهایی است که در شرایط عادی کاربری معمول خود را دارند و در شرایط بحران می توانند به عنوان پناهگاه اضطراری و مرکز مدیریت بحران مورد استفاده شهروندان قرار گیرند. در واقع این نوع استفاده از اماکن، تحت عنوان کاربری های چندمنظوره در مدیریت بحران یاد می شود. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و مکان یابی کاربری های چندمنظوره در شهر سراوان (از شهرهای مرزی جنوب شرق کشور) است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است که با روش های تلفیقی تصمیم گیری چندمعیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت پذیرفته است. نتایج این تحقیق به صورت نقشه های با کلاس بندی پنج طبقه ای و ده طبقه ای ارائه گردیده است. طبق نتایج، شمال شرق شهرسراوان بهترین موقعیت را از لحاظ مکان یابی کاربری ها و فضاهای چندمنظوره با امتیاز فازی (2.7)داشته، بزرگ ترین پهنه بامناسب ترین شرایط در شمال شرق شهر و در جنوب شرقی،جنوب و جنوب غربی نیز بهترین موقعیت ها باتوجه به تحلیل موجود است.البته با این توضیح که مساحت پهنه در این محدوده بسیار پایین است. پهنه وسیعی از شهرکه کمانه ای را تشکیل می دهد در شمال غرب شهر به سمت جنوب شرقی شهر با امتیاز فازی (1.54) نیز از لحاظ معیارهای مورد بررسی دارای شرایط نامناسب است. البته با توجه به کلاس بندی نقشه در طیف ده طبقه ای، نقشه نهایی در بدنه همین پهنه نیزشرایط را به صورت یکسان نشان نمی دهد و در این پهنه نیز موقعیت هایی مناسب تر نسبت به پهنه های اطراف آن می توان برای کاربری های چندمنظوره با توجه به جمیع موارد دیگر در نظر گرفت.
بررسی جزایر گرمایی شهر تهران با استفاده از تصاویر ماهوارهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سطح شهر تهران شناسایی جزایر گرمایی که در اثر روند گسترش شهرنشینی ایجاد شده اند و تأثیر آن ها بر آلودگی هوا، دارای احتمال می باشد. لذا در این پژوهش به ارتباط بازتاب طیفی پدیده های تأثیر گذار بر روند گسترش پدیده جزایر گرمایی در سطح شهر تهران و حومه پرداخته شده است. تصاویر ماهواره لندست 8 شهر تهران در دو تاریخ 16- آذر- 1396 و تاریخ 16- مرداد- 1396 اخذ و پیش پردازش های اولیه از قبیل تصحیحات هندسی و رادیومتریک و اتمسفریک انجام گرفت و بعد از پیش پردازش های اولیه از باندهای 9 و 10 که باندهای حرارتی این ماهواره می باشند درجه حرارت زمین ( LST ) استخراج گردید. سپس از باندهای طیفی این ماهواره شاخص پوشش گیاهی نرمال شده ( NDVI ) برای سطح زمین محاسبه شد. بعد از آن، بازتاب طیفی تمام پدیده های زمینی تأثیر گذار از روی تصاویر استخراج شد و ارتباط آن با آلودگی و درجه حرارت سطح زمین به دست آمد. شاخص پوشش گیاهی نرمال ( NDVI ) نشان داد که شاخص پوشش گیاهی در مناطق مختلف شهری در محدوده فضای سبز، محدوده اتوبان (آسفالت)، محدوده مسکونی (ساختمان)، پوشش سبزینگی کم، محدوده سایه ، محدوده ابر و محدوده مختلط زمین لخت + ساختمان + پوشش گیاهی شامل(0.41، 0.00، 0.04، 0.10، 0.01-، 0.04 و 0.03) می باشند. همچنین، بازتاب طیفی محدود ه های تأثیرگذار در تشکیل جزایر گرمایی شهری، محدوده فضای سبز و کمترین محدوده تأثیر گذار مربوط به سایه بوده است. بیشترین منطقه تحت تأثیر جزایر گرمایی شهری مربوط به بزرگراه امام علی (علیه السلام) بوده که بیشترین حجم ترافیک را دارا می باشد. مناطق با آلودگی کمتر که کمترین تأثیر در ایجاد جزایر گرمای شهری را دارند در حدود 0.59= R 2 و مناطق با آلودگی بیشتر دارای بیشترین تأثیر در ایجاد جزایر گرمای شهری در حدود 0.72= R 2 می باشد. مناطق با پوشش گیاهی کم و خاک لخت بیشترین درجه حرارت زمین ( LST ) را نشان می دهد. بیشترین مناطق، دارای درجه حرارت زمین ( LST ) بین 42.9 تا 46.2 درجه سانتی گراد می باشد. کمترین مناطق، دارای دمای سطح زمین بین 36.5 تا 39.5 درجه سانتی گراد بوده است. نقشه کاربری زمین به دست آمده نیز تأیید کننده نتایج LST می باشد.
تحلیل برنامه ریزی استراتژیک مرزی تمرچین و اثرات آن بر میزان توسعه یافتگی شهرپیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اولیه مؤثر مرز تمرچین بر ارتقا توسعه یافتگی شهر پیرانشهر است. در این راستا از مطالعات توصیفی - تحلیلی، اسنادی و پرسشنامه در چارچوب مدل دلفی و تحلیل های نرم افزاری برنامه ریزی استراتژیک استفاده گردید. پس از گفتمان و رایزنی در چهارچوب دیالکتیکی در باب مسائل شهری با افراد نخبه و آکادمیک و آشنا با وضعیت و شرایط منطقه، 50 نفر به عنوان جامعه ی آماری تحقیق، تعداد 23 متغیر در قالب 8 طبقه بندی کلّی به عنوان متغیرهای اوّلیه ی پژوهش شناسایی شدند. به منظور اجرای فرآیند کار متغیّرهای اوّلیه، در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع در نرم افزارهای متاسوات برای برنامه ریزی راهبردی، میک مک و سناریو ویزارد برای آینده نگاری تعریف شدند. شاخص برازش مدل به دست آمده در سطح بالا می باشد. همچنین با اتّکا به یافته های به دست آمده، مرز سیرانبند بانه با بیشترین میزان امتیاز بزرگ ترین رقیب و شاخص های افزایش کیفیت زندگی مرزنشینان و اتخاذ سیاست های اقتصادی منطبق با سیاست های اقتصاد کلان کشور در افق 1404 بالاترین ارزش را نشان دادند. در نهایت، با در نظر گرفتن نیروهای پیشران کلیدی شناسایی شده، سناریوهای مطلوب، میانه و فاجعه ارائه گردید.
مکان یابی صنایع با استفاده از روش های ارزیابی چندمعیاره در شهرستان گلپایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان یابی مناطق صنعتی یکی از عوامل کلیدی در برنامه ریزی پایدار منطقه ای با توجه به اثرات محیط زیستی مختلف صنایع می باشد. با توجه به رشد مناطق صنعتی و وجود معادن متعدد در شهرستان گلپایگان لزوم مکان یابی صنایع با توجه به ضوابط و استانداردهای محیط زیستی ضروری است. بنابراین در مطالعه حاضر به منظور مکان یابی صنایع در شهرستان گلپایگان از تلفیق روش تحلیل سلسله مراتبی و ارزیابی چندمعیاره و بررسی 24 معیار استفاده شد. مهم ترین معیارهای مؤثر در فرآیند ارزیابی توان صنعتی منطقه شامل فاصله از پناهگاه حیات وحش موته، فاصله از گسل ها، فاصله از چاه ها و فاصله از جاده ها بود. لایه های اطلاعاتی پس از تهیه با استفاده از روش های منطق بولین، روی هم گذاری فازی، روش وزن دهی و ترکیب خطی وزنی تلفیق گردید و نقشه ی نهایی ارزیابی توان اکولوژیک منطقه در محیط GIS تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که در روش منطق بولین، 2783 هکتار از منطقه برای توسعه ی صنعتی مناسب می باشد. در روش روی هم گذاری فازی 1769 هکتار از منطقه و در روش ترکیب خطی وزنی 1902 هکتار و در روش وزن دهی 1758 هکتار از منطقه برای توسعه ی صنعتی در طبقات خوب تا عالی قرار گرفتند. با توجه به نتایج می توان گفت روش ترکیب خطی وزنی و وزن دهی مؤثرتر از روش های بولین و روی هم گذاری فازی است. نتایج کلی بیانگر این است که در کلیه ی مدل ها مناطق مناسب توسعه ی صنعتی در محدوده ی جنوب شرقی منطقه قرار دارد و به این معناست که در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی و سرمایه گذاری های آینده برای توسعه ی صنعتی منطقه با درنظر گرفتن آمایش سرزمین این مناطق در اولویت قرار گیرند. با توجه به تمرکز فعالیت های کشاورزی در منطقه ی گلپایگان و ظرفیت های بی شمار آن در زمینه ی گردشگری، توسعه ی صنایع تبدیلی کشاورزی و صنایع مرتبط با توسعه ی گردشگری و اکوتوریسم در محدوده های مجاز پیش بینی شده، می توانند به عنوان اولویت های توسعه ی منطقه، مورد توجه قرار گی رد.
تحلیل مکانی خطرپذیری زیرساخت حیاتی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمنی و امنیت شهری از دیرباز تاکنون در برنامه ریزی سکونتگاه های شهری مورد توجه بوده و برنامه ریزان همواره در ساخت و طراحی مناطق شهری به این امر مهم توجه می کردند. همچنین کاهش میزان آسیب پذیری کاربری های شهری با بهره گیری از رویکردهای جدید مدیریت بحران از قبیل پدافند غیرعامل می تواند در ایجاد محیطی ایمن در شهرها و کاهش میزان خسارات مؤثر واقع شود و امروزه یکی از مهم ترین اهدافی است که مدیران شهری درصدد اجرای آن می باشند. شهر یاسوج در سلسله جبال زاگرس و در زون زاگرس چین خورده واقع شده و به علت قرار گرفتن در اطراف چین خوردگی ها، گسل های فعال و لرزه خیز ازجمله سه گسل مهم زاگرس، دنا و قطر- کازرون، در معرض وقوع مخاطرات متعدد ناشی از گسل های فعال (گسلش سطحی، زمین لغزش و سنگ ریزش، روان گرایی) قرار دارد. هدف پژوهش حاضر تحلیل مکانی خطرپذیری زیرساخت های حیاتی در شهر یاسوج می باشد که به لحاظ هدف؛ کاربردی- نظری بوده و بررسی در آن به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. در آنالیز تحقیق پس از تعیین کاربری های منتخب و پیاده سازی مدل مکانی و ترکیبی ( FAHP-GIS )، وزن نهایی شاخص ها به دست آمده و سپس با استفاده از ابزار Distance حریم هم جواری هرکدام از لایه ها مشخص شد. در ادامه با استفاده از Fuzzy Overlay هم پوشانی لایه ها با Gamma 0.9 انجام گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد که 11 کاربری یعنی 45.83 درصد زیرساخت ها در طیف خطرپذیری بالا قرار دارند، 6 کاربری یعنی 25 درصد زیرساخت ها در طیف نسبتاً خطرپذیر قرار دارند، 5 زیرساخت یعنی 20.83 درصد زیرساخت ها در طیف خطرپذیری متوسط قرار دارند، 2 زیرساخت یعنی 8.33 درصد زیرساخت ها در طیف خطرپذیری کم قرار دارند و در طیف خطر پذیری خیلی کم هیچ کاربری قرار ندارد. از نظر خطرپذیری نواحی، ناحیه دو شهر یاسوج با 66.66 درصد دارای بیشترین خطرپذیری می باشد.
شناسایی محورهای دارای قابلیت پیاده مداری در کلان شهر مشهد با استفاده از روش SDA و رهیافت نوشهرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ا مروزه توسعه کالبدی شهرها، ازدیاد ترافیک، آلودگی هوا و محیط زیست و کاهش سطح سلامت عمومی شهروندان، از پیامدهای رویکرد اتومبیل محور در شهرهای معاصر می باشد که با ورود خودروها به عرصه های مختلف شهری، شاهد تداخل حرکت سواره و پیاده و در پی آن عدم توجه به پیاده روها و نادیده گرفتن تأثیر پیاده روی بر سلامت افراد می باشد . یکی از اصول مهم در رویکرد نوشهرگرایی پیاده مدار نمودن خیابان هاست. به همین منظور پژوهش حاضر به شناسایی محورهای با قابلیت پیاده مداری در کلان شهر مشهد با رویکرد نوشهرگرایی پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. برای شناسایی محورهای پیاده شهر مشهد 32 شاخص پیاده مداری از رویکرد نوشهرگرایی به کارگرفته شده است. سنجش این شاخص ها، براساس ابزار پرسشنامه و نیز داده های مکان مبنا صورت گرفته که این داده ها از شهرداری و سازمان های مربوطه اخذ شده است. همچنین تعداد 400 نمونه براساس فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شد که متناسب با توزیع جمعیت در مناطق پرسشگری صورت گرفت. برای سنجش شاخص های پیاده مداری از روش تحلیل داده های فضایی SDA و نیز روش چیدمات فضا در نرم افزار ArcGIS و نرم افزار جانبی Axwoman استفاده شده است. پس از مکانی نمودن 32 معیار پیاده مداری، داده ها در محیط ArcGIS با یکدیگر تلفیق شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مناطق 8، 11 و ثامن بیشترین قابلیت پیاده مداری را در شهر مشهد براساس رویکرد نوشهرگرایی دارا می باشند. همچنین خیابان های امام رضا (ع)، کوهسنگی، امامت و معلم به عنوان بهترین مسیرهای پیاده روی شناسایی شدند.