مقالات
حوزه های تخصصی:
تبدیل متشابه سه بعدی در کاربردهای مختلفی مانند فتوگرامتری، ژئودزی، رباتیک و بینایی ماشین مورد استفاده قرار می گیرد. محاسبه پارامتر های این تبدیل با استفاده از روش سرشکنی کمترین مربعات مستلزم تعیین مقادیر اولیه نزدیک به مقادیر نهایی است. در صورتی که مقادیر اولیه مورد استفاده به مقادیر نهایی نزدیک نباشد و به خصوص در حالتی که زوایای دوران مربوط به این تبدیل دارای مقادیر بزرگی باشند، روش کمترین مربعات یا همگرا نخواهد شد و یا به یک جواب اشتباه همگرا می شود. در این مقاله، یک روش مستقیم و بسته ی جدید برای تعیین پارامتر های این تبدیل با استفاده از حداقل سه زوج نقطه متناظر در دو سیستم مختصات ارائه شده است. نتایج حاصل از این روش به مقادیر نهایی این پارامترها نزدیک بوده و در کاربردهای کم دقت می تواند به صورت مستقیم مورد استفاده قرار گیرد. در کاربردهای دقیق نیز می توان از نتایج این روش به عنوان مقادیر اولیه برای محاسبات کمترین مربعات استفاده کرد. نتایج روش ارائه شده با نتایج روش کمترین مربعات و دو روش بسته و مستقیم دیگر یعنی روش SVD و روش کواترنیون دوگانه مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفت. در ارزیابی روش ارائه شده از دو سری داده شبیه سازی شده و داده واقعی استفاده شد. اختلاف نتایج بدست آمده از این روش با نتایج به دست آمده از روش کمترین مربعات دارای خطایی در حدود 0.02° در مورد پارامتر های دورانی و خطایی در حدود 0.2m در مورد پارامتر های بردار جابجایی و خطایی کمتر از 0.002 در مورد پارامتر مقیاس هستند. این ارزیابی، کارآیی خوب این روش را نشان می دهد.
بازیابی عمق نوری ریزگردها با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 8، مطالعه موردی: شهر تامنراست، الجزایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محصولات عمق نوری ریزگرد اتمسفری (AOD) مبتنی بر ماهواره های در حال گردش مانند MODIS، VIIRS و NOAA می توانند توزیع روزانه AOD جهانی و منطقه ای را ارائه دهند. کاربرد آنها برای نظارت بر کیفیت هوا در مقیاس های محلی مانند محیط های شهری به دلیل قدرت تفکیک مکانی پایین آنها محدود است. اخیراً، علاقه فزاینده ای به بازیابی محصولات AOD بر اساس تصاویر نوری با قدرت تفکیک بالا شکل گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی بازیابی AOD در مناطق شهری با استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی بالا است. با فرض سطح لامبرتی، اصل بازیابی AOD توسعه یافته بر اساس تئوری انتقال تابشی با استفاده از معادله Tanré می باشد. برای حل معادله انتقال تابشی، مطالعه حاضر مدل انتقال تابشی شبیه سازی دوم سیگنال ماهواره ای در طیف خورشیدی (6S) را اتخاذ و یک جدول جستجو را با فرض یک مدل ریزگرد قاره ای ساخت. بازتاب سطح زمین در کل دوره مطالعه با استفاده از Landsat 8 OLI برای دوره 2016-2015 تنوع بسیار کمی به صورت ماهانه نشان داد. بازیابی AOD با مقایسه بازتاب TOA اندازه گیری شده و شبیه سازی شده انجام گرفت. اعتبارسنجی با استفاده از یک سایت زمینی مستقر در پشت بام مرکز منطقه ای هواشناسی با نام Tamanrasset_INM واقع در منطقه تامنراست، الجزایر انجام شد. اعتبارسنجی نشان می دهد که روش بازیابی AOD منجر به خطای استاندارد 0.1068 می شود و با برابر با 70.9% همبستگی خوبی نشان می دهد.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در شبیه سازی میانگین دمای بیشینه سده آینده، مطالعه موردی: ایستگاه همدید یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر فعالیت های انسانی، افزایش غلظت گازهای گلخانه ای در جو، گرمایش جهانی و تغییر اقلیم در مقیاس جهانی و محلی را به همراه داشته است. از این رو شبیه سازی رفتار و تغییرات محتمل هریک از متغیرهای جوّی - اقیلمی در آینده و بررسی پاسخ های احتمالی دستگاه اقلیم به آن تغییرات، بسیار حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر به منظور ریزگردانی آماری، برازش و آزمون صحت مدل شبکه عصبی مصنوعی، داده های روزانه دمای بیشینه ایستگاه همدید یزد و متغیرهای جوّی مدل HadCM3 در دوره آماری 2005 - 1961 مورد استفاده قرار گرفت. پس از انتخاب معماری و ساختار مناسب شبکه عصبی، از مقادیر شبیه سازی شده مدل HadCM3 تحت واداشت های تابشی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 در دو دوره آماری 2050 - 2006 و 2095 - 2051 استفاده شد. نتایج حاکی از این بود که در هر دو دوره یاد شده افزایش دمای بیشینه ایستگاه همدید یزد در فصول زمستان (0.4 تا 6.9 درجه سلسیوس )، بهار (1.1 تا 5.7 درجه سلسیوس) و تابستان (1.1 تا 5.7 درجه سلسیوس) مورد انتظار است. در فصل پاییز فقط در ماه های نوامبر و دسامبر و تحت سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5 افزایش دما در دوره دوم مورد انتظار است و در ماه اکتبر دمای بیشینه کاسته (0.6 تا 4.1 درجه سلسیوس ) می شود.
طراحی مدل مدیریت یکپارچه صنعت گردشگری ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود انواع تفرق های قانونی، نهادی، وظیفه ای، ساختاری همچنین انواع بازیگران با قدرت های متفاوت و در برخی اوقات نابرابر سبب شده که تحقق یکپارچگی به یک مسئله اساسی در گردشگری ورزشی تبدیل شود. این پژوهش در راستای طراحی الگوی مدیریت یکپارچه در گردشگری ورزشی ایران صورت گرفت. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته(کیفی-کمّی) و با استراتژی اکتشافی(توسعه ابزار) انجام شد. دربخش کیفی؛ شاخص های مدیریت یکپارچه صنعت گردشگری ورزشی ایران از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با متخصصان و کلیه صاحبنظران درگردشگری، گردشگری ورزشی و مدیریت ورزشی شناسایی و با بهره گیری از نظریه داده بنیاد(رویکرد گلیزر) با سه مرحله کدگذاری تجزیه و تحلیل شد. به این ترتیب پرسشنامه ای براساس هشت معیار: همچنین 29 زیرمعیار، در مقیاس پنج ارزشی لیکرت با 119سؤال تدوین شد. روایی و پایایی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی اکتشافی و آلفای کرونباخ(96%) بررسی شد. جامعه آماری بخش کمّی شامل 600 نفر از کارشناسان و مدیران وزارت های میراث فرهنگی، ورزش و جوانان همچنین سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان هواپیمایی کشوری، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک، دفاتر خدمات مسافرتی و فعالان بخش خصوصی همچنین دانشجویان و اساتید دکتری مدیریت ورزشی بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش توصیفی از روش های فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد. نرمال بودن داده ها با آزمون کلومووگروف-اسپیروف(0.05<) بررسی شد. در بخش آمار استنباطی از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری، آزمون فریدمن(0.001=P) و ضریب همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار های AMOS و SPSS استفاده شد. برمبنای یافته ها هشت شاخص سیاستی - برنامه ای، وظیفه ای، مدیریتی، قانونی، نهادی، ساختاری، ذینفعان، ابزار و منابع به عنوان عوامل مؤثر مدیریت یکپارچه گردشگری ورزشی ایران شناسایی شدند. در این بین؛ شاخص قانونی با آماره(13.077= t) و زیر معیار بودجه" با مقدار آماره(27.606= t) بیشترین تأثیر را دارند. همچنین بین معیارهای اصلی پژوهش ارتباط معنی داری در سطح99% وجود دارد. به این ترتیب پیشنهاد می شود، مسئولین و سیاست گذاران در این حوزه با بهره گیری از نتایج پژوهش، در راستای کاربست مدیریت یکپارچه در تمامی ابعاد، زمینه را برای قرار گرفتن گردشگری ورزشی ایران در مدار توسعه همه جانبه، فراهم کنند.
مکان یابی پارکینگ های عمومی با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی و فرایند تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت و توسعه شهرها، استفاده ی روز افزون از خودروها، افزایش تعداد خودروهای شخصی، همچنین عرض کم خیابان ها و کمبود عرضه ی فضای پارک حاشیه ای به ویژه در بخش های مرکزی، مشکلات فراوانی را برای شهرهای بزرگ و پرجمعیت در پی داشته است. پارکینگ ها به عنوان یکی از مهم ترین زیرساخت های شهری نقش عمده ای در کاهش این مشکلات ایفا می کنند. امروزه در شهرهای بزرگ با مکانیابی صحیح پارکینگ های عمومی می توان با افزایش خدمات دهی به حجم زیادی از وسائط نقلیه اقدام به مدیریت بهینه ترافیک شهری نمود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی معیارهای مؤثر در مکان یابی پارکینگ های عمومی با استفاده از نظرات کارشناسی و در نهایت شناسایی مکان های مناسب برای ایجاد پارکینگ های عمومی در محدوده ی شهر بابل با استفاده از مدل تحلیل شبکه (ANP) است. در این پژوهش، ابتدا با توجه به نظر خبرگان و کارشناسان شهرداری بابل، معیارهای مؤثر استخراج شدند. پس از تهیه ی لایه های اطلاعاتی هر معیار در محیط GIS، به منظور یکسان سازی لایه ها، هر معیار طبقه بندی شد. سپس با بکارگیری تکنیک ANP و به کمک نرم افزار Super Decision، معیارهای شناسایی شده وزن دهی و سپس مقایسات زوجی انجام شد. مقدار ضریب ناسازگاری به دست آمده 0.07 بوده است. لایه های وزن دار توسط روش ANP ترکیب شدند و براساس میزان تأثیر گذاری هر لایه (وزن نسبی) در محیط GIS روی یکدیگر قرار گرفتند و نقشه مناطق بهینه برای احداث پارکینگ های عمومی به دست آمد. اولویت بندی معیارها نشان داد که، معیارهای « فاصله از جاده»، « فاصله از کاربری اداری» و « فاصله از کاربری تجاری» به ترتیب با میزان ضریب اهمیت 0.25، 0.24 و 0.15 دارای بیشترین وزن ها بوده اند. برای تهیه ی نقشه های نهایی از نرم افزار Arc GIS بهره گرفته شد. درنهایت با اعمال وزن نهایی معیارها و همپوشانی لایه ها، مکان های مناسب برای ایجاد پارکینگ های عمومی مشخص شدند. با توجه به نقشه مکانیابی نهایی مناطق با قابلیت خیلی زیاد، مناطق با قابلیت زیاد و مناطق با قابلیت متوسط هر کدام به ترتیب 3.11، 55.75 و36.56 درصد از اراضی شهری را به خود اختصاص داده اند. مناطق با قابلیت خیلی زیاد و زیاد، بیشتر در بخش های شمال غربی، شمال شرقی، جنوب غربی و مرکزی شهر بابل قرار گرفته اند.
ارزیابی پتانسیل آب زیرزمینی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل های عامل چندگانه تأثیرگذار و فازی؛ مطالعه موردی: بخشی از حوضه آبخیز کبار- فردو واقع در استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، رشد جمعیت، افزایش سطح اراضی فاریاب و توسعه اقتصادی، موجب افزایش تقاضا برای آب های زیرزمینی در سراسر جهان شده است. در نتیجه، شناسایی مناطق بالقوه ی دارای آب زیرزمینی و تعیین مناطق تغذیه آن با استفاده از فناوری های دقیق به منظور کاهش افت و همچنین برنامه ریزی و نظارت بر سیستم منابع آب زیرزمینی ضروری است. در این تحقیق هدف آن است که روش های عامل چند گانه تأثیرگذار و فازی برای تعیین پتانسیل آب زیرزمینی در بخشی از حوضه آبخیز کبار- فردو واقع در استان قم مورد مقایسه قرار گیرد. به این منظور، شش عامل شیب، بارندگی سالانه، فاصله از رودخانه، زمین شناسی، خاکشناسی و کاربری اراضی مد نظر قرار گرفتند و روش های فازی و عامل چندگانه تأثیر گذار (MIF) با استفاده از آنها اجرا شده است. در روش عامل چندگانه تأثیر گذار عامل فاصله از آبراهه دارای کم ترین وزن (8.33%) و عامل زمین شناسی دارای بیش ترین وزن است (25%) و عوامل بارش، شیب، خاک شناسی، کاربری اراضی به ترتیب دارای وزن های 20.83 %، 16.67% ، 16.67% و 12.5% هستند. سپس نقشه پتانسیل آب زیرزمینی از طریق هم پوشانی در ArcGIS تهیه شده و منطقه مورد مطالعه به چهار طبقه پتانسیل خیلی کم، کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شده است که به ترتیب 5.16، 19.69 ، 32.06 و 43.09 درصد از مساحت منطقه را شامل می شود. در روش فازی نیز لایه های موضوعی بر اساس تابع خطی به فازی تبدیل شده و هم پوشانی لایه ها با استفاده از تابع گاما صورت پذیرفته که در نقشه نهایی طبقات خیلی کم، کم، متوسط و زیاد 25.61، 18.02، 41.40 و14.97 درصد از منطقه را در برمی گیرند. به منظور ارزیابی مدل ها، از آمار نقاط مشاهداتی استفاده و در نهایت صحت مدل های عامل چندگانه تأثیرگذار و فازی به ترتیب 71.42 و 78.57 درصد محاسبه شده که به نظر می رسد مقادیر قابل قبولی هستند. نتایج این تحقیق می تواند برای اجرای طرح های تغذیه مصنوعی در راستای مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی منطقه مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی و پایش تغییرات کمّی فضای سبز شهر خرم آباد با استفاده از داده های سنجش از دور و سنجه های سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای سبز شهری به عنوان بخش مهمی از اکوسیستم های شهری، اثرات و خدمات اکولوژیکی بسیاری را به شهرها ارائه می دهند. هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی و تحلیل کمّی تغییرات فضای سبز شهری در شهر خرم آباد با استفاده از داده های سنجش از دور و سنجه های سیمای سرزمین است.در این پژوهش، به منظور تهیه نقشه های شهر از تصاویر سنجنده های +TM ، ETM و OLI ماهواره های لندست 5، 7و 8 به ترتیب متعلق به سال های 1987، 2003 و 2019 استفاده شد. پس از انجام پیش پردازش های لازم، طبقه بندی تصاویر به روش حداکثر احتمال در محیط نرم افزار ENVI انجام گرفت. به کمک سنجه های منتخب سیمای سرزمین شامل مساحت طبقه (CA)، تعداد لکه (NP)، درصد پوشش (PLAND) و متوسط نزدیک ترین فاصله همسایگی (ENN-MN)، تجزیه و تحلیل ترکیب و توزیع فضای سبز در سطح مناطق سه گانه شهر خرم آباد انجام شد. نتایج نشان داد که فضاهای سبز به میزان قابل توجهی چه از لحاظ تعداد لکه و چه از لحاظ مساحت روند کاهشی را داشته اند به طوری که از 703/8 هکتار در سال 1987به میزان 629/88 هکتار در سال 2019 رسیده است. همچنین نتایج حاصل از بررسی سنجه های سیمای سرزمین برای ارزیابی ترکیب و توزیع لکه های سبز بیانگر عدم توزیع یکنواخت در سطح شهر بوده، به طوری که محدوده ی منطقه یک و سه شهر خرم آباد به لحاظ ترکیب و توزیع لکه های سبز در وضعیت نامناسبی قرار دارند. همچنین یافته ها گویای آن است که شهر خرم آباد در زمینه پراکنش متعادل فضاهای شهری دچار کمبودهایی بوده و توزیع فضایی آنها دارای شرایط مطلوب نیست. بنابراین باید از طریق ایجاد پیوستگی بین مناطق دارای لکه های سبز گسسته و با مساحت کم، در راستای بهبود وضعیت این مناطق، برنامه ریزی لازم صورت گیرد. یافته های این تحقیق بر لزوم توجه بیشتر به مدیریت پایدار سیمای فضای سبز شهری خرم آباد و جلوگیری از تخریب آن در این شهر تأکید دارد.
ارزیابی مناطق مناسب برای توسعه فیزیکی در شهر ماکو با استفاده از روش تصمیم گیری الکتره – فازی در محیط Arc Gis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر شهرها به عنوان مهم ترین سکونتگاه های بشر به واسطه افزایش درجه شهرنشینی و جمعیت شهری که از مهم ترین جنبه های تغییر جهانی است، مقدمه رشد و توسعه گسترده ی شهری را فراهم آورده اند. عوامل متعددی از قبیل ویژگی های ژئومورفولوژی، شرایط اقلیمی و خصایص زمین شناختی در مکان گزینی شهرها مؤثرند. در این پژوهش نقش ژئومورفولوژی و عوامل محیطی به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در مکان یابی و توسعه فیزیکی شهر ماکو مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثرگذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. برای دستیابی به هدف مور نظر و ارزیابی آن، داده های موردنیاز از نقشه های توپوگرافی 1:500000 و زمین شناسی 1:100000 استخراج شده و سپس با استفاده از نرم افزار Arc GIS نقشه های موردنظر تهیه شده اند. همچنین در این تحقیق از مدل تصمیم گیری الکتره – فازی استفاده شد که بر مبنای آن محورها و جهت های جغرافیایی محتمل توسعه شهر ماکو و ضریب اهمیت نسبی مؤلفه های ژئومورفولوژیک محاسبه و تعیین شدند. معیارهای دخیل در توسعه شهر ماکو، شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، لیتولوژی، خاک و کاربری اراضی هستند. نقشه های مربوط به هریک از این مؤلفه ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. سپس با روی هم گذاری لایه های طبقه بندی شده، نقشه پهنه بندی مناسب توسعه شهر تهیه و در پنج کلاس کاملاً مناسب، نسبتاً مناسب، مناسب، نامناسب و کاملاً نامناسب برای توسعه تقسیم بندی شد. نتایج نشان داد مناسب ترین مسیر برای توسعه آتی شهر ماکو، سمت شرقی و غربی تا حدی جنوب شرقی این شهر است.
قابلیت های نظامی مناطق مرزی بر مبنای پارامترهای محیطی، مطالعه موردی: شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت ژئومورفولوژیکی نوار مرزی، نقش مهمی در تأمین امنیت مرزها و در نتیجه امنیت کشور دارد. بر این اساس، توجه به وضعیت ژئومورفولوژی مرزها در اهداف نظامی ضروری است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به شناسایی مناطق آسیب پذیر شهرستان مریوان در برابر نفوذ دشمن و همچنین مناطق مستعد این شهرستان برای احداث پایگاه های نظامی و مراکز دید بانی پرداخته است. در این پژوهش از اطلاعات کتابخانه ای، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM و لایه های رقومی اطلاعاتی به عنوان داده های پژوهش استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش ArcGIS 10.3 (به منظور تهیه نقشه های مورد نیاز) وExpert Choice 11 (به منظور اجرای مدل AHP) بوده و همچنین از مدل تلفیقی منطق فازی و AHP استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصله، بخش های غربی و جنوب غربی شهرستان مریوان به دلیل دور بودن از پایگاه های نظامی و نقاط شهری و نزدیکی به پادگانه های رودخانه، توان آسیب پذیری بیش تری در برابر نفوذ دشمن دارند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد بخش هایی از محدوده شهرستان مریوان که عمدتاً منطبق بر مناطق مرکزی شهرستان هستند، توان بالایی برای احداث پایگاه های نظامی و مراکز دید بانی دارند. این مناطق به دلیل ارتفاع زیاد، شیب کم، جهات غربی، داشتن میدان دید وسیع، نزدیکی به جاده های اصلی و دور بودن از پایگاه های نظامی، توان بالایی در راستای اهداف مورد نظر دارند. مجموع نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که در مکا ن یابی پایگاه های نظامی موجود در شهرستان مریوان، به عوامل ژئومورفولوژیکی توجه زیادی نشده و ضروری است تا برای ایجاد امنیت در این منطقه، پایگاه های نظامی و مراکز دید بانی جدیدی متناسب با توان ژئومورفولوژیکی منطقه احداث شوند.
بررسی پتانسیل های طبیعی شهرک توریستی نمک آبرود برای توسعه اکوتوریسم با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری یکی از منابع اصلی درآمد ملی کشورهای توسعه یافته و برخی کشورهای درحال توسعه را تشکیل می دهد. ایران نیز به لحاظ شرایط و ویژگی های اکولوژیکی متنوع توان بسیار بالایی در جذب توریست دارد. بطور خاص شهرک توریستی نمک آبرود به دلیل برخورداری از سه پهنه اکولوژیکی مهم (کوهپایه، جلگه و ساحل) در سال های اخیر به عنوان یک مقصد گردشگری جذاب پیشرفت زیادی داشته است. در این مطالعه توان اکولوژیکی شهرک نمک آبرود با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در هشت لایه شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، میزان بارش های سالیانه، فاصله از شبکه راه ها، میزان دمای سالانه، کاربری اراضی و حوضه های آبریز مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد چهار لایه شیب اراضی، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا و میزان بارش سالانه در انتخاب و یافتن مکان های اکوتوریستی شهرک نمک آبرود دارای اهمیت بیشتری هستند. برهمین اساس، چهار ناحیه دارای اهمیت اکوتوریستی در شهرک با استفاده از روش مذکور شناسایی شد که در دو ناحیه شمال شرق و جنوب شرق به واسطه استفاده نادرست همچون اجرای طرح های گردشگری، تفریحی، مسکونی ناسازگار با حفاظت از مناطق اکوتوریستی، توان این مکان های پراهمیت به خطر افتاده است. در مقابل دو ناحیه شمال شرق و شمال غرب منطبق بر جنگل های ساحلی که هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته اند، دارای توان بالقوه مهمی در بخش اکوتوریستم خواهند بود. به همین ترتیب، بهره برداری از مناطق اکولوژیکی شایسته، نیازمند برنامه ریزی درست و تأکید بر رویکرد توسعه متعادل و متوازن است. .